Forwarded from برنامه ناشناس
وقتِ رفتن، کاش در چشمم نمی غلتید اشک
آخرین تصویر او در چشم هایم تار بود...!
وقتِ رفتن، کاش در چشمم نمی غلتید اشک
آخرین تصویر او در چشم هایم تار بود...!
Forwarded from برنامه ناشناس
نرود ز یاد عاشق خبرو قرار معشوق
که رود ز عشق لیلی سر او به دار معشوق
نرود ز یاد عاشق خبرو قرار معشوق
که رود ز عشق لیلی سر او به دار معشوق
Forwarded from برنامه ناشناس
گر کِشد خصم به زور از کفِ من دامن دوست
چه کند با کِششِ دل که میانِ من و اوست..
گر کِشد خصم به زور از کفِ من دامن دوست
چه کند با کِششِ دل که میانِ من و اوست..
Forwarded from برنامه ناشناس
دِلی دارم پریشان
خاطری از دل پریشانتر..
دِلی دارم پریشان
خاطری از دل پریشانتر..
Forwarded from برنامه ناشناس
نگاهی ،بوسهای ،آغوش گرمی ،صحبتی چیزی
اگر این ها محیا نیست بر قتلم بیا یک شب ..
نگاهی ،بوسهای ،آغوش گرمی ،صحبتی چیزی
اگر این ها محیا نیست بر قتلم بیا یک شب ..
Forwarded from برنامه ناشناس
آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من
گفتا که چه می خواهی، گفتم که همین خواهم
آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من
گفتا که چه می خواهی، گفتم که همین خواهم
Forwarded from برنامه ناشناس
نگاهت می كنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
نگاهت می كنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
Forwarded from برنامه ناشناس
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو مینگرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو مینگرم
Forwarded from برنامه ناشناس
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد
منه رند و سه وجب زلف پر از فر چه شود؟!
حسین ساعدی
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد
منه رند و سه وجب زلف پر از فر چه شود؟!
حسین ساعدی
Forwarded from برنامه ناشناس
به خنجرم زد و شرمندم از آن تا حشر
که بهر کشتن من رنجه کرد بازو را..
به خنجرم زد و شرمندم از آن تا حشر
که بهر کشتن من رنجه کرد بازو را..
Forwarded from برنامه ناشناس
خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است ...
معنی
خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است ...
معنی
Forwarded from برنامه ناشناس
سعدی چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو!
ای بیبصر من میروم؟ او میکشد قلاب را
سعدی چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو!
ای بیبصر من میروم؟ او میکشد قلاب را
Forwarded from برنامه ناشناس
ز کوران نیز در ستر تجلی گشته او پنهان
که ممکن بود دیدارش دهد چشمی به کورانش
معنی
ز کوران نیز در ستر تجلی گشته او پنهان
که ممکن بود دیدارش دهد چشمی به کورانش
معنی
Forwarded from برنامه ناشناس
Forwarded from برنامه ناشناس
چشم خود بستم که چشم مستش ننگرم!
ناگهان دل داد زد: دیوانه! من میبینمش
- شهریار
چشم خود بستم که چشم مستش ننگرم!
ناگهان دل داد زد: دیوانه! من میبینمش
- شهریار
Forwarded from برنامه ناشناس
هرشب ازمهمانیِ اقوام محرومیم ما
طفلِ پر تکلیفِ ایامیم، مظلومیم ما...
معنی زنجانی
محمد سهرابی
هرشب ازمهمانیِ اقوام محرومیم ما
طفلِ پر تکلیفِ ایامیم، مظلومیم ما...
معنی زنجانی
محمد سهرابی