آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز
ای دوست شب و روز ز دل می‌افروز

نی نی که غلط گفتم ای عشق آموز
عشق تو و سودای تو آنگه شب و روز

#مولانا
@molavi_molavi

من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار
تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار

این خار و گل ارچه شد مخالف دیدار
بر چشم خلاف بین بخند ای گلزار

#مولانا
@molavi_molavi
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع می‌پردازد که شاعر بر این باور است که به کسی که به او توهین کرده، پاسخ نخواهد داد. او تأکید می‌کند که توانایی ویران کردن دیگران را دارد و آنقدر قوی است که کسی نمی‌تواند در برابر او ایستادگی کند. شاعر از عدم توانایی دیگران در مقابله با خود سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که در موقع لازم، می‌تواند به شدت عمل کند.

تو نیز بیا یارا تا یار شوی ما را
زیرا که ز جان ما، جان تو نشان دارد

#مولانا
@molavi_molavi

من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عین جانم

تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم

#مولانا
@molavi_molavi

عشق را از کس مپرس، از عشق پُرس
عشق، ابرِ دُرفشان است ای پسر

ترجُمانیّ مَنَش محتاج نیست
عشق، خود را ترجمان است ای پسر

#مولانا
@molavi_molavi

تو آبی و ما جمله گیاهیم همه
تو شاهی و ما جمله گدائیم همه

گوینده توئی و ما صدائیم همه
جوینده توئی چرا نیائیم همه

#مولانا
@molavi_molavi

خورشید و ماه و اَختَر رَقصان به گِردِ چَنبَر
ما در میانِ رَقصیم رَقصان کُن آن میان را

#مولانا
@molavi_molavi

اندر سر ما همت کاری دگر است
معشوقه خوب ما نگاری دگر است

#مولانا
@molavi_molavi

این آتش عشق
می‌پزاند ما را‌ ....

هر شب به خرابات
کشاند ما را ....

#مولانا
@molavi_molavi

اگر عالم بود خندان مرا بی‌تو بود زندان
بس است آخر بکن رحمی بر این محروم زندانی

#مولانا
@molavi_molavi

کــعــبــة الــعــشـــاق بــاشـــد أیــن مـقـام
هـر کـه آمـد نـاقص ، أیـنـجـا شــد تـمـام

#مولانا
@molavi_molavi

ای دل تو اگر هزار دلبر داری
شرط آن نبود که دل ز ما برداری

گر دل داری که دل ز ما برداری
از یار نوت مباد برخورداری
 
#مولانا
@molavi_molavi

ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت

#حضرت_مولانا
@molavi_molavi

خوش شده‌ام خوش شده‌ام پاره آتش شده‌ام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم

#مولانا
@molavi_molavi

مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر

هر بیسر و پای دستگیری دارد
من بیسر و بی‌پای توام دستم گیر

#مولانا
@molavi_molavi

جهان مارست و زیر او یکی گنجی است بس پنهان
سر گنجستم و بر وی چو دم مار می گردم

#مولانا
@molavi_molavi

این دنیا مانند مار خطرناک است ولی در زیر آن گنج نهانی است من مالک گنج هستم و از آن مراقبت می کنم

 گر مرا خار زند
آن گل خندان بکشم

ور لبش جور کند
از بن دندان بکشم

#مولانا
@molavi_molavi

شهری بود که مردمش اصلاً فیل ندیده بودند.
از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند.
مردم در آن تاریکی نمی‌توانستند فیل را با چشم ببینید. ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید. گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است.
دیگری که گوش فیل را با دست گرفت؛ گفت: فیل مثل بادبزن است.
یکی بر پای فیل دست کشید و گفت: فیل مثل ستون است.
و کسی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد و فکر کرد که فیل مانند تخت خواب است. آنها وقتی نام فیل را می‌شنیدند هر کدام گمان می‌کردند که فیل همان است که تصور کرده‌اند.

فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشا ن نیز متفاوت بود. اگر در آن خانه شمعی می‌بود. اختلاف سخنان آنان از بین می‌رفت.
ادراک حسی مانند ادراک کف دست, ناقص و نارسا است. نمی‌توان همه چیز را با حس و عقل شناخت.

💠 حکایت
برگرفته از مثنوی معنوی

۸ مهر
روز بزرگداشت مولانا
گرامی باد.
@molavi_molavi