از خانه‌ی مامان‌جون نوارهایشان را جمع کرده‌ام و به استودیو آورده‌ام. با دو ضبط قدیمی ژاپنی که یکی‌شان برای مامان‌جون است، شب‌ها که بافتنی دست می‌گرفته، کنارش می‌گذاشته و دیگری برای پدر که خدا رحمتش کند. میان نوارها تصویری از مرضیه دیدم. از آژدا پکان. از ستّار. گوگوش. هایده. بهترین‌ها. نوار را داخل ضبطی که سالم‌تر است گذاشتم. اوّل یکی دو دقیقه از این آهنگ پخش شد و بعد قرآن.

«چه می‌توانم بگویم؟ که مثلاً این‌جا خانه‌ی من است؟ نه، من خانه‌ای ندارم، سقفی نمانده است. دیوار و سقف خانه‌ی من همین‌هاست که می‌نویسم، همین طرز نوشتن از راست به چپ است، در این انحنای نون است که می‌نشینم. سپر من از همه‌ی بلایا سرکش ک یا گ است.»

- نیروانای من؛ هوشنگ گلشیری.
#کتاب_بخوانیم
@monadchannel

فرانتس کافکا در نامه‌ای برای میلنا نوشت:
«نامه تقریبا یک دیدار است.»
‌
نامه‌های پستی آن؛
برای عزیزِ راهِ دورت.

نامه‌های پستی آن یک پروژه‌ی شخصی و ادای دینی به ادبیات است. برای سفارش آن‌ها در دوازده طرح و همچنین اطلاع از طرح‌های جدید می‌توانید علاوه بر @monadsupport به صفحه‌ی زآن در اینستاگرام نیز پیام دهید.

• اگر کتابفروشی یا کانسپت‌استور هستید و تمایل به همکاری و فروش نامه‌های پستی آن دارید، لطفاً با ما [@monadadmin] در ارتباط باشید ✨.⁩⁩⁩⁩⁩⁩⁩⁩⁩⁩
#زآن
@monadchannel⁩⁩⁩

من غلام قمرم، غیر قمر، هیچ مگو
پیش من، جز سخن شمع و شکر، هیچ مگو

سخن رنج، مگو، جز سخن گنج، مگو
ور از این بی‌خبری، رنج مبر، هیچ مگو

دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت:
«آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو»

- مولانا؛
این غزل را با صدای استاد عبدالجبار کاکایی بشنوید.
#با_آن_بشنو
@monadchannel

«می‌بوسمت
آن‌قدر که
دهانم را با دهان تو
اشتباه می‌گیرند.»

- غلام‌رضا بروسان.
@monadchannel

و شب به خیر.

یادآوری ساعت ۶ صبح؛
این عشق تموم نمی‌شه!

از فردا دوره‌ی جدید کارگاه آن‌لاین «سعدی‌خوانی»، گروه یک‌شنبه‌ها، آغاز می‌شود ✨.

‏هر یک‌شنبه، ساعتِ ۲۱، همراه با یاسین حجازی گرد هم جمع می‌شویم و به زمان و مکان دیگری می‌رویم و سعدی می‌خوانیم. در هر کارگاهِ ۲ساعته‌ی سعدی‌خوانی، دو حکایت از «گلستان»، دو حکایت از «بوستان» و دو غزل از سعدی خوانده می‌شود.

تعداد محدودی ظرفیت خالی در این گروه باقی مانده است. برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام، با پشتیبان کارگاه‌های آن در ارتباط باشید.⁩‏
#کارآن
@monadchannel

«کسانی که به تنهایی نزیسته‌اند
نمی‌دانند که سکوت چگونه انسان را می‌ترساند
و نمی‌دانند که چگونه می‌شود
که انسان با خودش حرف می‌زند
و این‌ که انسان چگونه در آرزوی کسی
به سوی آینه‌ها می‌گریزد
و کسانی که به تنهایی نزیسته‌اند
این‌ همه را نخواهند دانست.»

- اورهان ولی؛ فارسیِ ابوالفضل پاشا.
@monadchannel

وضعیت طوری شده که می‌خوام مثل نامیک همه رو یه جا جمع کنم و «گولاخ آسون جماعت/ من دانیشیم نهایت» بخونم.

«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنباله‌ی کار خویش گیرم»

در پایان امشب پیشنهاد می‌کنیم این تکّه از جلسه‌ای از کارگاه آن‌لاین «سعدی‌خوانی» آن را بشنوید که چندی پیش آقای یاسین حجازی عزیز در جلسه‌ای که به مناسبت بزرگداشت سعدی، حصیری آن‌لاین زیرِ «سروِ بلندِ قامتِ دوست» پهن کردیم، خواندند.
‌
در یوتوب آن [به آدرس Monadchannel] تماشا کنید.
@monadchannel

آذوقه‌ی پیاده‌روی‌های صبح‌های پاییز.

«مرا اگر هزار برنجانند، هیچ جز قوی‌تر نشوم و جز عظیم‌تر نشوم. من در دوزخ روم و در بهشت روم و در بازار و تو نازکی. نتوانی رفتن.»

- مقالات شمس.
@monadchannel

از چهارشنبه‌ی پیش‌رو دوره‌ی جدید گروه چهارشنبه‌های کارگاه آن‌لاین «مولوی‌خوانی» آن با استاد عبدالجبار کاکایی آغاز می‌شود ✨. در این گروه به خوانش و شرح مثنوی معنوی می‌پردازیم.

برای آشنایی بیشتر با این کارگاه می‌توانید در یوتوب آن بیشتر بشنوید. برای مشاوره، راهنمایی و ثبت‌نام با پشتیبان کارگاه‌های آن در ارتباط باشید.
#کارآن
@monadchannel

آمدم، کنارت گرفتم، کنار گرفتی. می‌گویی «چند از این بالاهای پست؟ بالابلندی حاصل نمی‌شود. ما را دو تا باید شد.»

- مقالات شمس.
@monadchannel

از آمدن و رفتن ما سودی کو؟

و گفت «اگر آن‌چه در دل من‌ست قطره‌ای بیرون آید، جهان چنان شود که در عهد نوح، علیه‌السلام.»

-ذکر ابوالحسن خرقانی؛ تذکرة‌الاولیا.
@monadchannel

امشبم این‌طور.

برای پیاده‌روی صبح 💥.

«أقترب
‏ودَع مسافة الأمان للجُبناء
‏أنا وأنت
‏ولو كُنّا جرحًا
‏سوف نلتئِمُ معًا.»
‏نزدیک شو و بگذار فاصله‌ی احتیاط برای ترسوها باشد
‏من و تو
‏حتّی اگر زخمی بودیم با هم مداوا می‌شویم.
‌‏‌
‏- لاادری؛ فارسیِ فاطمه بهارمست.⁩
@monadchannel