🔴تغییر معادله در واشنگتن؛ زلنسکی از منتقد ترامپ به دوست نزدیک او تبدیل شده است
نشریه «تایم» نوشت:
🔹 زلنسکی در چند ماه اخیر توانسته نگاه دونالد ترامپ را بهطور کامل تغییر دهد از بیاعتمادی و ناراحتی، به همکاری و دوستی زلنسکی با تغییر لحن خود و تمرکز بر ستایش دیپلماسی ترامپ، موفق شد حمایت او را برای دریافت موشکهای کروز، دادههای اطلاعاتی و کمکهای نظامی جلب کند.
🔹نقطه عطف این تغییر، دیدار آنها در اجلاس ناتو و ناامیدی ترامپ از وعدههای دروغین پوتین درباره صلح بود؛ عاملی که زمینه نزدیکی بیشتر واشنگتن و کییف را فراهم کرد.
☘🌸 @montakhabsal
نشریه «تایم» نوشت:
🔹 زلنسکی در چند ماه اخیر توانسته نگاه دونالد ترامپ را بهطور کامل تغییر دهد از بیاعتمادی و ناراحتی، به همکاری و دوستی زلنسکی با تغییر لحن خود و تمرکز بر ستایش دیپلماسی ترامپ، موفق شد حمایت او را برای دریافت موشکهای کروز، دادههای اطلاعاتی و کمکهای نظامی جلب کند.
🔹نقطه عطف این تغییر، دیدار آنها در اجلاس ناتو و ناامیدی ترامپ از وعدههای دروغین پوتین درباره صلح بود؛ عاملی که زمینه نزدیکی بیشتر واشنگتن و کییف را فراهم کرد.
☘🌸 @montakhabsal
👍8❤4🤔1
🔴آورده اند که چون فردوسی وفات کرد،
شیخ ابوالقاسم کرگانی بر او نماز نکرده و
عذر آورد که او مداح کفار بوده است.
بعد از مدتی خواب دید که حکیم فردوسی
در بهشت با فرشتگان است.
شیخ به او میگوید: به چه چیز خدای تعالی
تو را آمرزید و در جنت ساکن گردانید؟
فردوسی گفت: به دو چیز، یکی به آنکه تو بر
من نماز نکردی و دیگر آنکه این بیت در
توحید گفته ام :
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه ای، هر چه هستی تویی
☘🌸 @montakhabsal
شیخ ابوالقاسم کرگانی بر او نماز نکرده و
عذر آورد که او مداح کفار بوده است.
بعد از مدتی خواب دید که حکیم فردوسی
در بهشت با فرشتگان است.
شیخ به او میگوید: به چه چیز خدای تعالی
تو را آمرزید و در جنت ساکن گردانید؟
فردوسی گفت: به دو چیز، یکی به آنکه تو بر
من نماز نکردی و دیگر آنکه این بیت در
توحید گفته ام :
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چه ای، هر چه هستی تویی
☘🌸 @montakhabsal
👍31❤6👎2🤔1
🔴نمایش پهپاد انتحاری شاهد-۱۳۶ ساخت جمهوری اسلامی بهعنوان نمونهای از تهدیدات فزاینده جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین در پارلمان بریتانیا
احتمالا بزودی سپاه رو تروریستی اعلام کنند.
☘🌸 @montakhabsal
احتمالا بزودی سپاه رو تروریستی اعلام کنند.
☘🌸 @montakhabsal
❤11😁4👍1👎1
🔴 حمایت جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین از اعتصاب زندانیان زندان قزلحصار در اعتراض به اعدامهای دستهجمعی اخیر
ما جمعی از زندانیان سیاسی اوین همراهی خود را با زندانیان قزلحصار در اعتراض به اعدامهای دستهجمعی اخیر اعلام میداریم.
در روزهای گذشته و درپی انتقال چهارتن از زندانیان محکومبهاعدام به سلول انفرادیِ پیش از مرگ در زندان قزلحصار، زندانیان در حرکتی اعتراضی با تحصن در کُریدورها، مخالفت خود را به این اقدام ضدبشری اعلام داشتند. ما زندانیان اوین نیز در همراهیِ با ایشان، اعتراض خود را به این اعدامها اعلام میداریم.
دستگاه سرکوب و ارعاب باید بداند که اعتنای جامعه مدنی ایران به مسائل حقوقبشری، خصوصاً در پیوستن به کارزار «نه به اعدام» روزافزون بوده و اذهان عمومی به صیانت نفس افراد از حساسیت بالایی برخوردار شده است. بنابراین این قتلها دیگر کارکرد «النصر بالرعب» -که اساس حکومتهای استبدادی است- را ندارد و ملت شریف ایران، این مرحله را پشت سر گذاشته است. دستگاه سرکوب دیگر توان وحشتزایی در ملت را ندارد و باید در رفتار خود تجدیدنظر و اعدامها را متوقف کند.
۲۴ مهر ۱۴۰۴
🔻اسامی امضاکنندگان:
۱- کیانوش آیانی صفت
۲- مطلب احمدیان
۳- سعید احمدی دلجو
۴- محمود اجاقلو
۵- ودود اسدی
۶- ناصر امیرلو
۷- شهریار براتی
۸- مرتضی پروین
۹- سیدمصطفی تاجزاده
۱۰- رضا خندان
۱۱- سیدمحمدرضا فقیهی
۱۲- ابوالفضل قدیانی
۱۳- محسن قشقایی
۱۴- سیامک مسیحپور
۱۵- محمد نجفی
۱۶- طاهر نقوی
🌸☘https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
ما جمعی از زندانیان سیاسی اوین همراهی خود را با زندانیان قزلحصار در اعتراض به اعدامهای دستهجمعی اخیر اعلام میداریم.
در روزهای گذشته و درپی انتقال چهارتن از زندانیان محکومبهاعدام به سلول انفرادیِ پیش از مرگ در زندان قزلحصار، زندانیان در حرکتی اعتراضی با تحصن در کُریدورها، مخالفت خود را به این اقدام ضدبشری اعلام داشتند. ما زندانیان اوین نیز در همراهیِ با ایشان، اعتراض خود را به این اعدامها اعلام میداریم.
دستگاه سرکوب و ارعاب باید بداند که اعتنای جامعه مدنی ایران به مسائل حقوقبشری، خصوصاً در پیوستن به کارزار «نه به اعدام» روزافزون بوده و اذهان عمومی به صیانت نفس افراد از حساسیت بالایی برخوردار شده است. بنابراین این قتلها دیگر کارکرد «النصر بالرعب» -که اساس حکومتهای استبدادی است- را ندارد و ملت شریف ایران، این مرحله را پشت سر گذاشته است. دستگاه سرکوب دیگر توان وحشتزایی در ملت را ندارد و باید در رفتار خود تجدیدنظر و اعدامها را متوقف کند.
۲۴ مهر ۱۴۰۴
🔻اسامی امضاکنندگان:
۱- کیانوش آیانی صفت
۲- مطلب احمدیان
۳- سعید احمدی دلجو
۴- محمود اجاقلو
۵- ودود اسدی
۶- ناصر امیرلو
۷- شهریار براتی
۸- مرتضی پروین
۹- سیدمصطفی تاجزاده
۱۰- رضا خندان
۱۱- سیدمحمدرضا فقیهی
۱۲- ابوالفضل قدیانی
۱۳- محسن قشقایی
۱۴- سیامک مسیحپور
۱۵- محمد نجفی
۱۶- طاهر نقوی
🌸☘https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
Telegram
Montakhab
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل، اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
#قیصر_امین_پور
🌺
منتخبی از بهترین مطالب اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،هنری تقدیم شما خوبان
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل، اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
#قیصر_امین_پور
🌺
منتخبی از بهترین مطالب اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،هنری تقدیم شما خوبان
👍16❤9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ترامپ:
به پوتین گفتم: «اشکال داره چند هزار موشک تاماهاک به حریفت بدم؟»
از ایدهم خوشش نیومد...
☘🌸 @montakhabsal
به پوتین گفتم: «اشکال داره چند هزار موشک تاماهاک به حریفت بدم؟»
از ایدهم خوشش نیومد...
☘🌸 @montakhabsal
😁13❤2
🔴 با شنیدن خبر درگذشت بانوی بزرگوار ، بهقول آقای خاتمی : شکیبا و با فضیلت ، سرکار خانم فرخنده گلافشان ، همسر اول استاد محمدرضا شجریان (رحمتالله علیهما) یاد خاطرهای شیرین افتادم .
دکتر آذری نجفآباد ، نویسنده کتاب«شوق گلستان» ترجمه ترکی گلستان سعدی، از دوستان دوران مدرسه و جوانی استاد محمدرضا شجریان، ماجرای نخستین ازدواج عاشقانه او را اینگونه نقل میکند:
یکروز شجریان را دیدم بیقرار بود و گریان!
پرسیدم چی شده؟
گفت: عاشق دختری قوچانی شدهام.
از وقتی کلاسهای دوره کارآموزی تمام شده، رفته: نمیدونم کجا رفته.
گفتم اسمش چیه؟ گفت؛ فرخنده گلافشان گفتم: دوست داری ببینیش؟ با تعجب گفت مگه میشناسیش؟
غروب جمعه بود. گفتم برو لباس و وسایلت رو بردار بیار بریم نجفآباد،
فرداش اول مهر بود. بهنجف آبادِ قوچان که رسیدیم گفتم بریم سر قنات آب (زمینهای پدرم)، وقتی رسیدیم گفت براچی اینجا؟
یکدفعه سروکله ماشین محمد علی «بوقی» پیداش شد.
هر سال شب اول مهر که میشد محمد علی بوقی تمام معلمای زن را میآورد سر قنات پیاده میکرد.
ماشین که ایستاد، خانم ذوقی با خانم گلافشان دوتایی از صندلی جلو پیاده شدند. تا چشم خانم گلافشان به شجریان افتاد بهمن گفت: دیوانه،
چادر سر کردند و رفتند سمت خانهای که پدرم در اختیار معلمها گذاشته بود.
از ترس پدرم کسی جرأت نمیکرد بدون چادر وارد منطقه بشه.
ده روزی شجریان منزل ما بود. گل بوتهای توخونه داشتیم بهشجریان میگفتم بنشین زیر گلبوته، فقط آواز بخوان. پرسید واسه چی؟ گفتم: میخوام ببینم ایشون هم بهشما علاقه داره یا نه؟
صدای آواز شجریان که بلند میشد، گلافشان از اتاقش که صدمتری با ما فاصله داشت، بیرون میآمد، آهسته تا نزدیکیهای شجریان قدم میزد و دوباره برمیگشت.
وقتی به این علاقه پیبردم، به شجریان گفتم شما برو من دنبال کار را میگیرم.
نزدیک دو ماه تا آخر آبانماه، مرتب میرفتم و با گلافشان حرف میزدم و میخواستم اجازه بدهد شجریان با خانوادش بیان خواستگاری.
گلافشان میگفت: از عاقبت کار میترسم، آخه شجریان یکسال از من کوچکتر است.
بالاخره آنقدر با خانم گلافشان صحبت کردم تا راضی شد و قبول کرد ایام عید نوروز با شجریان و پدر و مادر و اقوامش برویم خواستگاری.
بیچاره من! آنزمان که راه درست و حسابی نبود. یکجایی پیاده شدم، سهفرسخ پیاده توی برف و بوران رفتم به شجریان و خانوادهاش اطلاع دادم تا ۱۴ فرودین بیایند برای خواستگاری.
در نخستین روزهای سالنو، شجریان با پدر و مادرش، من و پدرم با دوتا از دوستان رفتیم قوچان خانه خانم گلافشان.
پدرش گفت: بفرمایید براچی آمدید؟
گفتیم برای خواستگاری!
پدر گلافشان قالی فروش، ترک زبان و آدم معروفی بود. بهپدرم اشاره کرد و گفت: تمام اختیار دختر من دست کربلایی محمد ابراهیم است.
نفسها تو سینه حبس شده بود که پس از دقایقی پدرم گفت: انشاءالله مبارک اولسون... آن شاءالله مبارک است.
✍حسینی دورود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸☘https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
دکتر آذری نجفآباد ، نویسنده کتاب«شوق گلستان» ترجمه ترکی گلستان سعدی، از دوستان دوران مدرسه و جوانی استاد محمدرضا شجریان، ماجرای نخستین ازدواج عاشقانه او را اینگونه نقل میکند:
یکروز شجریان را دیدم بیقرار بود و گریان!
پرسیدم چی شده؟
گفت: عاشق دختری قوچانی شدهام.
از وقتی کلاسهای دوره کارآموزی تمام شده، رفته: نمیدونم کجا رفته.
گفتم اسمش چیه؟ گفت؛ فرخنده گلافشان گفتم: دوست داری ببینیش؟ با تعجب گفت مگه میشناسیش؟
غروب جمعه بود. گفتم برو لباس و وسایلت رو بردار بیار بریم نجفآباد،
فرداش اول مهر بود. بهنجف آبادِ قوچان که رسیدیم گفتم بریم سر قنات آب (زمینهای پدرم)، وقتی رسیدیم گفت براچی اینجا؟
یکدفعه سروکله ماشین محمد علی «بوقی» پیداش شد.
هر سال شب اول مهر که میشد محمد علی بوقی تمام معلمای زن را میآورد سر قنات پیاده میکرد.
ماشین که ایستاد، خانم ذوقی با خانم گلافشان دوتایی از صندلی جلو پیاده شدند. تا چشم خانم گلافشان به شجریان افتاد بهمن گفت: دیوانه،
چادر سر کردند و رفتند سمت خانهای که پدرم در اختیار معلمها گذاشته بود.
از ترس پدرم کسی جرأت نمیکرد بدون چادر وارد منطقه بشه.
ده روزی شجریان منزل ما بود. گل بوتهای توخونه داشتیم بهشجریان میگفتم بنشین زیر گلبوته، فقط آواز بخوان. پرسید واسه چی؟ گفتم: میخوام ببینم ایشون هم بهشما علاقه داره یا نه؟
صدای آواز شجریان که بلند میشد، گلافشان از اتاقش که صدمتری با ما فاصله داشت، بیرون میآمد، آهسته تا نزدیکیهای شجریان قدم میزد و دوباره برمیگشت.
وقتی به این علاقه پیبردم، به شجریان گفتم شما برو من دنبال کار را میگیرم.
نزدیک دو ماه تا آخر آبانماه، مرتب میرفتم و با گلافشان حرف میزدم و میخواستم اجازه بدهد شجریان با خانوادش بیان خواستگاری.
گلافشان میگفت: از عاقبت کار میترسم، آخه شجریان یکسال از من کوچکتر است.
بالاخره آنقدر با خانم گلافشان صحبت کردم تا راضی شد و قبول کرد ایام عید نوروز با شجریان و پدر و مادر و اقوامش برویم خواستگاری.
بیچاره من! آنزمان که راه درست و حسابی نبود. یکجایی پیاده شدم، سهفرسخ پیاده توی برف و بوران رفتم به شجریان و خانوادهاش اطلاع دادم تا ۱۴ فرودین بیایند برای خواستگاری.
در نخستین روزهای سالنو، شجریان با پدر و مادرش، من و پدرم با دوتا از دوستان رفتیم قوچان خانه خانم گلافشان.
پدرش گفت: بفرمایید براچی آمدید؟
گفتیم برای خواستگاری!
پدر گلافشان قالی فروش، ترک زبان و آدم معروفی بود. بهپدرم اشاره کرد و گفت: تمام اختیار دختر من دست کربلایی محمد ابراهیم است.
نفسها تو سینه حبس شده بود که پس از دقایقی پدرم گفت: انشاءالله مبارک اولسون... آن شاءالله مبارک است.
✍حسینی دورود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸☘https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
Telegram
Montakhab
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل، اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
#قیصر_امین_پور
🌺
منتخبی از بهترین مطالب اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،هنری تقدیم شما خوبان
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل، اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
#قیصر_امین_پور
🌺
منتخبی از بهترین مطالب اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،هنری تقدیم شما خوبان
❤23🥰6