Telegram Web Link
Audio
❤️غزل شماره ۴۵۸ حضرت حافظ

ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی

👈فاطمه_زندی

🌸 @montakhabsal
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اگر هایی که باید به آن توجه کرد


🌸 @montakhabsal
7
🔴 باغ آلبالو

✍️محمد دورقی

*نمایشنامه باغ آلبالو* اثر آنتوان چخوف، داستان خانواده‌ای اشراف‌زاده روسی است که در آستانه ورشکستگی قرار دارد.
مهم‌ترین دارایی‌شان، باغ آلبالوی وسیع و خاطره‌انگیز خانوادگی است که قرار است به‌ دلیل بدهی‌ها فروخته شود.
مادام رانفسکی، بانوی خانواده، که پس از سال‌ها زندگی در پاریس، به خانه بازگشته است؛ با چمدان‌ هايش پر از خاطره‌ است، نه راه‌حل.
او کاری نمی‌کند و علیرغم حس تعلق شدید و عاطفه ریشه دار نسبت به باغ ، تصمیمی قاطع نمى تواند ‌بگيرد
او همراه با برادرش *گایف* ، دختر جوانش *آنیا* ، و پیشخدمت پیر خانواده، *فیرس* ، درگیر خاطرات گذشته‌اند.
آنها هر کدام در جهانی متفاوت زندگی می‌کنند:
یکی در گذشته،
دیگری در رؤیا، و
آن یکی در سکوت.
ولى بحران مالی جدی است.
*لوپاخین* ، تاجر عملگرای برخاسته از طبقه‌ی فرودست، پیشنهادهایی برای نجات باغ دارد، اما مجموعه خانواده در بی‌عملی و نوستالژی غرق است و توجه نمی‌کند.
بی‌‌تصمیمی و بی‌عملی آنقدر این خانواده را کرخت می‌کند که هیچکس متوجه تهدید قریب الوقوع نمی‌شود.
همه منتظر معجزه‌‌ بودند، یا شاید نمی‌خواستند با واقعیتی که عزمی برای تغییرش ندارند، روبه‌رو شوند.
در پایان، باغ فروخته می‌شود.
درختان قطع می‌شوند.
صدای تبرها، در باغ می‌پیچد و بالاخره، از باغ آلبالو در ذهن مالکان آن ، چیزی جز خاطرات آمیخته با حسرت باقی نمی‌ماند

ما نیز، مانند خانواده رانفسکی، وارثان بی‌عمل یک باغ بزرگ و خاطره انگیز و هویت ساز هستیم.
باغی به وسعت یک کشور.
باغی به نام ایران، با تاریخ و تمدنی هزاران‌ ساله.
این باغ در اثر بی عملی و کرختی در تصمیم‌گیری و اشتغال افراطی‌مان به اهداف خُرد و فردی، اکنون در آستانه فروپاشی تدریجی قرار گرفته است.

*نمایشنامه باغ آلبالو*، متناسب‌ترین تمثیل برای باغ بزرگ ایران است.
باغی که دارد نابود می‌شود اما ما صاحبان نوستالژى زده‌ی آن، غرق بی‌عملی و کرختی هستیم و برای نجات آن و همه خاطرات هویت‌ساز آن کاری نمی‌کنیم.

ما نیز، مانند مادام رانفسکی، از پاریس‌های ذهنی ‌ایم، با آرزوهایی زیبا اما گسسته از واقعیت.
ما نیز، مانند *گایف* ، درگیر واژه‌ها و شعارها هستیم، بدون آنکه کنشی واقعی و مسئولانه و به موقع داشته باشیم.
ما نیز، مانند *آنیا*، به آینده‌ای رؤیایی چشم دوخته‌ایم، بی‌آن‌که برای ساختن‌اش کاری کنیم.
و *فیرس*‌های ما، نسل‌های فراموش‌ شده‌اند:
پیرمردان، معلمان، کشاورزان، کارگران، که در سکوت، کنار گذاشته شده‌اند.

ما در لحظه‌ای ایستاده‌ایم که صدای تبرها دیر یا زود در این باغ پرشکوه ایرانی خواهد پیچید و درخت‌های هویت و تاریخ ما بر زمین سقوط خواهد کرد.

باغ آلبالو فقط یک نمایشنامه نیست.
آینه است.
آینه‌ای برای تماشای تباهی تدریجی.
آینه‌ای برای فهم و فراگیری فنون فاجعه.
آینه‌ای که از مرگ و تباهی، تصویری تمام‌قد نشان‌مان می‌دهد.

می‌گویند مرگ از پاها آغاز می‌شود.
ابتدا پاها بی‌حس می‌شوند و از کار می‌افتند، و سپس کرختی تباه کننده مرگ، به قلب و مغز می‌رسد.
ایران نیز، همچون پیکری زنده، نخست از پاهایش خشک شد- از جنوب، از خوزستان، از بوشهر و هرمزگان و سیستان،
از نخل‌هایی که عطش‌زده، سر بر بالین سراب گذاشتند
و مرگ در برابر نگاه بی‌تفاوت ما، عصاره جانشان را با ولع نوشید.
و تالاب‌هایی که در فراق جگرسوز رودها آنقدر مویه کشیدند تا ریه‌هایشان خشک شد و به کما رفتند.
این خشکی خیره سر جسور و بی‌توقف، این خزش بی‌صدای مرگ، آرام‌آرام دارد از پاهای ایران ( جنوب) به سینه پر درد این پیکر هزاران ساله می‌رسد.،
به زاینده‌رود، به دشت‌های فارس، به قم و به مركز
اکنون، این مرگ خزنده، به سمت سر ِ مالامال از رویا و نوستالژى ى این پیکر ، در حال حرکت است-
به تهران، به البرز و حتی شمال و خطرناک تر از همه آنها، به ذهن‌ها و اراده‌ها.

یک زمانی در همین خوزستان ما ، بقول هنرمند ارزنده فقید این دیار ، زنده یاد ، *مسعود بختیاری* وقتی مال ( مجموعه‌ای از عشایر کوچ رو بختیاری) در دشت شیمبار مستقر می‌شدند در آنجا دشت بقدری سرسبز بود که گل‌های سرخ و بابونه تا کمر می‌رسید اما الان....

زمانی در خرمشهر و شادگان و آبادان نخل‌ها بر انسان‌ها هم فزونی داشتند و نخل، عزیزکرده و مکرم بود اما الان....

پرده چهارم نمایشنامه باغ آلبالو است.
صحنه، خانه تقریبا خالی را نشان می‌دهد و چمدان‌ها برای رفتن آماده است.
در بیرون، صدای تبر به گوش می‌رسد.
مالک جدید در حال قطع کردن درختان باغ است.
9👍1
او باغ آلبالو را خریده تا به جای آن آپارتمان‌های مسکونی بسازد.
واریا دختر خوانده خانم رانفسکی که در طول سال‌ها مدیریت خانه و امور مالی را بر عهده داشته، حالا با فروش باغ، نه تنها خانه و هویت خود را از دست داده، بلکه شغل و وظیفه‌اش نیز به پایان رسیده است.
او به آینده‌ای نامعلوم و احتمالاً به عنوان خدمتکار برای خانواده‌ای دیگر می‌نگرد.
واریا (در حالی که گریه می‌کند ) :
*مامان جان، ما دیگر اینجا کار نداریم. باید برویم... دیگر خانه‌ای نیست.*
*تمام زندگیم اینجا بود، در این باغ و این خانه.*
*حالا باید بروم و برای دیگران خدمتکار باشم.*

 اگر خوش‌خوردگان و خوش‌ خیالان از وسوسه‌ی بیش خوردن و بیش خیالی دست برندارند، *پرده چهارم* نمایشنامه‌ی کاملا واقعی این باغ بزرگ و تاریخی هم بزودی بالا خواهد رفت و دیر یا زود واریاهای وطنی، با چشمانی گریان خواهند گفت که ما دیگر اینجا کار نداریم و باید برویم.
*دیگر خانه‌ای نیست.*


🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
6👍2
🔴 کنترل خشم !

👈سال‌ها پیش یکی از مدیران ارشد یک شرکت نفتی تصمیم اشتباهی گرفت و به همین سبب بالغ بر دو میلیون دلار خسارت بر آن شرکت وارد شد. جان دی راکفلر مدیرعامل وقت شرکت بود.

روزی که خبر خسارت در شرکت پیچید بیشتر مدیران شرکت به بهانه‌های مختلف می‌کوشیدند تا از مدیرعامل دوری کنند تا مورد خشم و غضب او واقع نشوند.
تنها کسی که آن روز جرأت کرد به دیدار مدیرعامل برود شخصی به نام ادوارد تی‌بدفورد بود. او یکی از شرکای شرکت بود و خوب می‌دانست که باید خود را برای شنیدن سخنرانی طولانی علیه مدیری که مرتکب اشتباه شده بود آماده کند.

زمانی که بدفورد وارد دفتر کار راکفلر شد، سر امپراتور شرکت عظیم نفتی روی میز کارش خم شده و روی کاغذی سخت مشغول نوشتن بود. بدفورد ساکت و آرام بدون اینکه مزاحم کار او شود ایستاد.
راکفلر پس از چند دقیقه سرش را بلند کرد و به آرامی گفت: آه بدفورد تویی؛ به گمانم خبر خسارت وارد شده به شرکت را شنیده‌ای.
بدفورد بلافاصله خبر خسارت راتایید کرد.
راکفلر گفت: چند روز است که روی مساله فکر می‌کنم و قبل از این‌که مدیر مربوطه را برای بازخواست بخواهیم، داشتم موارد مهمی را یادداشت می‌کردم.

بدفورد بعدها اینطور تعریف کرد: بالای کاغذ نوشته شده بود
🌼نقاط قوت آقای...
🌼سپس فهرست طولانی از فضایل مدیر که شامل شرح‌حال مختصری از کمک‌های او به شرکت، تصمیمات درست در موارد مختلف، تصمیم‌هایی که مبالغی بیش از خسارت اخیر که عاید شرکت کرده بود را روی کاغذ نوشته بود.

بدفورد می‌گوید من هرگز این درس را فراموش نمی‌کنم؛ در سال‌های بعد هر وقت که درصدد برخورد و تنبیه کسی بودم قبل از هر چیز خودم را وادار می‌کردم پشت میزی بنشینم و با تعمق فهرستی طولانی از نقاط قوت همان شخص تهیه کنم و تنها پس از تهیه‌ی یک چنین فهرستی متوجه می‌شدم که قادرم مساله را از بُعد واقعی آن مورد بررسی قرار دهم و این امر باعث شد تا از پُرهزینه‌ترین اشتباهاتی که هر مدیر امکان مرتکب شدن به آن را دارد و آن چیزی جز خشم و عصبانیت نیست دور باشم؛ من به هر کسی که با مردم سر و کار دارد توصیه می‌کنم که از این روش استفاده کند.

اگر در رابطه با دوست، همکار یا همسر خویش، کارتان به جر و بحث یا حتی دعوا کشید، لطفاً قبل از یادآوری خصوصیات منفی و کنارگذاشتن کامل شخص، درباره‌ی ویژگی‌های مثبت و کارهای خوبی که برایتان انجام داده است هم فکر کنید. آدمی خطا می‌کند، اما اگر کل رفتار و اعمالش را روی ترازو قرار دهید، ممکن است قسمت مثبت آن سنگینی کند.


🍃🌸🍃🌸🍃

🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
24😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️ این چرخ زندگی همه است البته اگر به آخر این کلیپ برسیم.


🌸 @montakhabsal
17🕊3🥰2
🔴 قصه

👈دو برادر به نام جمال و کمال در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند.
جمال همیشه زمینش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد.
ولی کمال قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند.

کمال گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. جمال عوض کرد، ولی کمال باز محصولش همان شد.

زمان گندم پاشی زمین ، کمال کنار جمال بود و دید که جمال کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید.
در راز این کار حیرت ماند.

جمال گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما، برای پرندگان گرسنه ای که چیزی نیست بخورند، هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند ولی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود.
دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود.

پس بدان؛ انسان ها "نان و میوه دل خود را می خورند. نه نان بازو و قدرت فکرشان را."
برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند.

🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
28👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️صف پدر سوخته ها

ایرج میرزا

باز برتافت به عالَم خورشید
بر رخِ خلقِ جهان تیغ کشید
شد برافروخته کانون فساد
آتشِ فتنه در آفاق افتاد
تافت بر خوابگهِ عالم، نور
باز جنبید و به جوش آمد مور
روی آفاق پر از ولوله شد
راحت و اَمن ز گیتی یَله شد
شیر برخاست پی صید غزال
باز از صعوه نُمود استقبال
قَحبه بَخل به رُخ غازه کشید
غَرچه مَفسَده خَمیازه کشید
مردمان در تک و پو افتادند
رو به هر برزن و کو بنهادند
گشت بی عاطفتی باز شروع
یافت حرص و ولع و جهل و شیوع
آمد از خانه برون شیر فروش
کوزه شیر پر از آب به دوش
کاسب دزد به بازار آمد
طالبِ مزد، سرِ کار آمد
شد برون حضرت شیخ‌الاسلام
ریش را بسته حَنا از حمّام
شرکت خود را در مال یتیم
شفقتی دانَد بر حالِ یتیم
صف کشیدند پدرسوخته‌ها
چشم بر منصب هم دوخته‌ها
روز آبستن و رنج و تعب است
ای خوشا شب که فراغت به شب است
من همه دشمن روزم که به روز
کند انواع جنایات بُروز
ای خوشا شب که پس از ساعت پنج
ظلم عاطل شود و خُسبد رنج
مردم از شر هم آسوده شوند
فارغ از صحبت بیهوده شوند


🌸 @montakhabsal
👏168👍2
🔴 اسامی ۵ بانک ناتراز اعلام شد

👈معاون بانک مرکزی:

🔹 الان به غیر از بانک آینده ۵ بانک ناتراز داریم، بانک های سرمایه، دی، سپه، ایران زمین و موسسه ملل جزو بانک های ناتراز ما هستند.
🔹 همچنین سال گذشته دو بانک پارسیان و شهر که سال‌ها جزو بانک‌های ناتراز بودند با فروش دارایی ها در زمره بانک‌های تراز قرار گرفتند. بنابراین با ادامه اجرای اصلاحات در نظام بانکی، رفع ناترازی از شبکه بانکی امکان پذیر است.
🔹 کفایت سرمایه نظام بانکی ما بدون بانک آینده ۳.۵ برابر شده و فاصله میانگین نظام بانکی ما بدون بانک آینده  با استانداردهای مقررات بانکی کشور به سه درصد کاهش می یابد.
🔹 حدود ۴۲ درصد از اضافه برداشت نظام بانکی مربوط به بانک آینده و ۵۸ درصد مربوط به ۲۸  بانک دیگر کشور بود. همچنین حدود ۴۱ درصد از ناترازی سرمایه نظام بانکی ما مربوط به بانک آینده بود.
🔹 بنابراین وقتی یک بانک  با این حجم از ناترازی از شبکه بانکی خارج می شود،  واقعیت نظام بانکی نمود دقیق تری پیدا می کند. در واقع بانک آینده با این وضعیت خود نظام بانکی را به صورت غیر واقعی بد نشان میداد.

🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
8
🔴 اگر یادتون باشه
دی ۱۴۰۲ بخاطر بدهی ‌۲ همتی شمخانی به بانک ملت، یک نفتکش هکتور با پیگیری مدیرعامل وقت بانک، رضا دولت‌آبادی توقیف شد ولی یکروزه رفع توقیف شد بعدش خیلی اتفاق بدی برای دولت آبادی و زنش افتاد که با گاز منوکسیدکربن در خانه‌اش خفه شدند!!؟؟


🌸 @montakhabsal
😱43💔75🤔4👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️زنده باد یاسمین شیر زن ایرانی


🌸 @montakhabsal
34👍9👏5👎2
🔴تیگو ۷ رو با ارز مبادله ای به قیمت ۸۰۰ میلیون تومان وارد میکنن و ۳ میلیارد تومان یعنی ۴ برابر قیمت بهمون میفروشن.

‏اینچنین زندگی ما را به بازی گرفته اند...
😱262👍1
🔴#فوری

🇺🇸🇻🇪ترامپ بصورت رسمی اعلام کرد که بزودی به ونزوئلا حمله زمینی خواهد کرد.


🌸@montakhabsal
👍6👎21
Montakhab
🔴#فوری 🇺🇸🇻🇪ترامپ بصورت رسمی اعلام کرد که بزودی به ونزوئلا حمله زمینی خواهد کرد. 🌸@montakhabsal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🇺🇸🇻🇪🔴 التماس مادورو به ترامپ:

لطفا لطفا لطفا نه به جنگ فقط صلح!

مادورو به ترامپ به زبان انگلیسی:

نه جنگ، نه جنگ.
فقط صلح، فقط صلح.
برای همیشه، برای همیشه
صلح برای همیشه نه به جنگ دیوانه‌وار
لطفاً، لطفاً، لطفاً.


سفارت آمریکا در کشور های همسایه ونزوئلا هشدار اضطراری و فوری برای 72 ساعت آینده صادر کرد

🌸@montakhabsal
🕊5👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 😂این سکانس دیدنیه


🌸 @montakhabsal
😁7😱21👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 امت بی سواد


🌸 @montakhabsal
👍92👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️توصیف کره خر


🌸 @montakhabsal
12👏5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️تنها رفیق های واقعی


🌸 @montakhabsal
19👎1
2025/10/25 19:06:52
Back to Top
HTML Embed Code: