Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️مدرسه ای متفاوت در یزد


🌸 @montakhabsal
8👏8👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴شاهکار پیاژه
معجزه مهندسی


🌸 @montakhabsal
10👍3


🔴❤️ مشغول تلاوت سوره مبارکه یوسف بودم که این آیه من را گرفت:

📖«وَ اسْتَبَقَا الْبابَ ...»

احساس آن را پیدا کردم که گویا صفحات تاریخ انسان را همینطور ورق میزدم و از موضوعات بی اهمیت و همتهای پستشان خسته و خواب آلود شده بودم که یک دفعه جایی از تاریخ زمان ایستاد! یکباره گویا کوهی از عزم و همّت نورانی موج زد و یکی از قله های تاریخ انسان ظهور کرد!

ساده از کنارش عبور نکن! دمی بایست و از این صحنه با شکوه عبرتها بگیر! ای به فدای آن عزم عظیمت ای یوسف صدّیق! با تمام وجودش به سوی خدا دوان دوان فرار میکرد و تاریکی در پی اش میدوید!
چه صحنه با عظمتی! شاید از آن لحظاتی بود که خداوند با آن بر ملائکه مباهات کرد که: «إِنِّي‏ أَعْلَمُ‏ ما لا تَعْلَمُون‏»

به دلم افتاد راستی این چه معرفتی بود که در انسان چنین حماسه ای به پا میکند؟! این برهان ربّ چیست که اینگونه غوغا میکند؟! چه درکی بود که به پاس آن با تضرّع از خداوند خواست او را به زندان ببرد تا از جاهلین به آن نشود؟!

باز به دلم افتاد شکور بودن خدا را ببین! اگر اینگونه فرار نمیکرد عزیز مصر رسیده و یوسف هم توان دفاع نداشت! چه کسی باورش میشد نه تنها آبرویش نرود بلکه همین فرار معجزه کند و باعث پاره شدن لباسش از پشت و شهادت شاهدی از اهل خودشان شود و حتی نسوة فی المدینة هم به مراتب طهارت یوسف معترف شوند و حصحص الحقّ گردد؟!

گویا این یوسف نبود که به سوی خدا دوید بلکه این خدای شکورش بود که برای نجات بنده اش به سمتش روانه شد و او را در آغوش لطفش کشید و بار دیگر آتش را برای عبدش گلستان کرد!

❤️سلام صبحتان بخیر و شکوفایی🌿


🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
5
🔴 بمناسبت اول آبان و عروج آسمانی استاد "احمد قابل" :

👈قابل، مجتهدِ بی پروا...

احمد قابل روشنفکر و نواندیش دینی در سال 1371 در محضر بزرگانی همچون آیت ا... منتظری به درجه اجتهاد رسید
او از همان ابتدا در تصمیمی غیرمنتظره لباس روحانیت را از تن بدر کرد و حتی آن را مکروه میدانست!
وی "عدم تمایز لباسی" پیامبر بزرگ اسلام و ائمه اطهار با مردم عادی را بزرگترین استدلال این تصمیم عنوان میکرد
او همچنین از منتقدان اصل ولایت فقیه بود و بخاطر نوع خاص تفکرات و مکتوباتش مدتی طولانی از عمرگرانبهایش را در زندان گذراند وسرانجام  در روز اول آبان ماه ۱۳۹۱در حالیکه به دنبال وخامت حالش از زندان به بیمارستان منتقل شده بود درگذشت...
در زیر 10 مورد از مهمترین نظرات و آرا وی جهت شناخت بهتر او به استحضار خوانندگان محترم قلم میرسد;

1-   انسان گرچه موجوی شریف است ولی اشرف مخلوقات نیست، انسان محور هستی نیست و شرکای فراوانی دارد
2-   اساسی‌ترین مطلب در سرشت انسانی، خردمندی و عقل انسان است، بنابراین نباید چیزی برخلاف عقل و خرد آدمی به او تحمیل گردیده و التزام به آن، از او مطالبه شود
3-  ازدواج موقت دخترانی که به بلوغ رسیده اند و دارای رشد فکری هستند حتی بدون اذن پدر جایز است
4-   از نظر قرآن، تمامی پیروان شرایع الهی، حقیقتاً مسلمان شمرده می‌شوند هر چند نام خود را یهودی، زردتشتی، صائبی، بودایی، مسیحی، یا چیز دیگری بگذارند
5-   نه زن بودن و نه مسلمان بودن زن، دلیل واجب بودن پوشش سر و گردن نیست
6-   مشروبات الکلی، علی رغم حرمت نوشیدن آنها نجس نیست.
7-   امامت زن برای مرد، در نمازهای واجب، مطلقا جایز است
8- زنان برای قضاوت، افتاء و مدیریت جامعه مجاز هستند
9-  ترویج حزن و اندوه ، کراهت شدیده داشته و ترویج شادی و نشاط ، مستحب موکد است
10- نهاد دین از نهاد حکومت جداست، من اعتقاد ندارم که دین اسلام ، طرح خاصی راجع به حکومت دارد

روحش شاد...

🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴نکاتی ضروری در مورد اسنپ و تپسی که توجه به آنها ضروری است.


🌸 @montakhabsal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️بازگشت غرورآفرین بانوی کوهنورد سبزواری از پروژه صعود به 14 قله جهان


🌸 @montakhabsal
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️بمناسبت ۹۹ امین سال تولد زنده یاد عزت الله انتظامی

🌸 @montakhabsal
2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 هیچکدوم از آدمهایی که توی این فیلم می بینید شاید دیگه زنده نباشند😔 ۵۷ سال قبل، هر کدوم با یه داستانی از زندگیشون ، شاد و خرم ، دور هم جمع شدن تا از فوتبال لذت ببرن چه میدونستن که ۱۰ سال دیگه همه چیز نابود میشه و همه این خوشیها تبدیل میشه به رویا چه میدونستن بعد از نیم قرن ، فیلمشون به نمایش در میاد و آیندگان به زندگی اونها حسرت میخورن... راستی، به نظرت اگر بعد از ۶۰ سال فیلمی از ما برای آیندگان پخش بشه، چه قضاوتی میکنن..؟؟!! آیا اونها هم حسرت زندگی ما رو میخورن و یا فقط میشیم آئینه عبرت در تاریخ ... 😔

🌸 @montakhabsal
3👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍‌
🔴❤️همیشه فکر می‌کنیم خوشبختی جایی بیرونه…
توی خونه‌های بزرگ‌تر، توی ماشین‌های گرون‌تر، توی زندگی‌هایی که از دور قشنگ به‌نظر میان.
اما دوست انرژی مثبتم حقیقت اینه که خوشبختی هیچ‌وقت بیرون از ما نبوده. خوشبختی همون لحظه‌ایه که می‌تونی خودتو ببینی، بدون نقاب، بدون مقایسه. اون‌وقتیه که یاد می‌گیری قدر چیزایی که داری رو بدونی، حتی اگه به چشم بقیه کوچیک بیان.
وقتی می‌فهمی حس درونت تنها جاییه که می‌تونه زندگی رو برات معنا کنه. شاید وقتشه به‌جای دویدن دنبال خوشبختی توی زندگی بقیه، یه‌ بار بشینیم و از خودمون بپرسیم: الان، همین لحظه… با همین داشته‌ها… می‌تونم خوشبخت باشم یا نه؟

خوشبختی تمرینیه برای بودن در حال و دیدن زیبایی‌های ساده‌ی زندگی....
‍‌


🌸 @montakhabsal
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 پیج آقای دکتر سلیمانی در اینستاگرام

@azadandish_soleimani

🌸 @montakhabsal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️سلام دوستان صبحتون بخیر و آرامش


🌸 @montakhabsal
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️« خوشا شیراز »
هم زمانی سفر شیراز و اجراهای پرتعداد «داستان شهریار» با روز حافظ ، مرا به خلق اثری تازه برای شیراز و نگین ادبش ، حافظ ، تشویق کرد.
با جمعی از بهترین هنرمندان شیراز ، تصنیف «خوشا شیراز» را ضبط و ویدیوی آن را در آرامگاه حافظ تهیه کردیم.

از همه ی عزیزانی که پشت صحنه ضبط این اثر همراهی کردند نیز قدردانم..

خوانندگان: محمد رضازاده محمد ذاکرحسین . نوازندگان: سنتور: رهام شناسا تار: پیکان لردی فر بم تار: میثم ذاکرحسین کمانچه: اشکان مرادی دف: علیرضا نصیری فرد تمبک: کریم ابراهیمی

🌸 @montakhabsal
1👍1
🔴❤️بامداد پنج شنبه دوستان عزیزم به نیکی و شادی
هدیه امروز حافظ شیرین سخن به شما مهربانان

دیوان حافظ غزل شماره ۴۵۷

   🌷💐🎹💐🍒🌺🎼🌺🍒💐🎹💐🌷

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی‌قرار من باشی

چراغ دیده شب زنده دار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی

چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه او
اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی

شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوکوار من باشی

شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی

من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی

❤️معنی لغات غزل:

جهد: كوشش.
هزار جهد: كوشش بسيار.
مراد: كام، آرزو.
مراد بخش: (صفت فاعلي مركب) كام بخش، برآورنده كام.
بي قرار: بي آرام، ناشكيبا، مشتاق.
چراغ ديده: نور چشم.
انيس: همدم و مونس.
خاطر: دل.
ملاحت: نمكين، خوش نمكي، كنايه از دلربايي.
خداوندگار: صاحب اختيار، سرور.
عقيق: (استعاره) لب معشوق.
عشوه: دلربايي، حركات نازآفرين.
بتان: (استعاره) دلبران، شاهدان زيبا‌روي.
نگار: معشوق خوبروي.
احزان: (جمع حزن) غمها.
كلبه احزان: خانه غمها، يادآور خانه حضرت يعقوب كه به اين نام در نزد مردم مشهور بود.
غزاله: ۱- آهوي ماده، ۲- خورشيد.
وظيفه: مقرري، مستمري، وجه معاش.
جُوي: يك جو.
كَرَم: بزرگواري، عنايت و لطف.


❤️معنی غزل شماره ۴۵۷


(۱) کوشش بسيار کردم که تو يار من و برآورنده آرزوهای دل بی قرار و آرام من باشی …

(۲) برای چشمهای شب بيدار من، نوربخش و برای دل آرزومند من همدم و مونس باشی …

(۳) وقتی که شهرياران کشور زيبايی و دلربايی به چاکران خود می بالند در اين موقعيت، تو هم صاحب اختيار و مولای من باشی …

(۴) (و) اگر از آن لبهای به رنگ عقيق که از دلرباييهای آن دلم خون است، گله يی کردم، آن را بازگو و فاش نکنی…

(۵) در گلزاری که دلبران زيباروی، دست در دست عاشقان خود می خرامند حتی الامکان تو هم دلبری در کنار من باشی…

(۶) يک شب به خانه غمزده عاشق خود پای نهی و يک لحظه برای دل غمديده من، دل آرام و همدم باشی.

(۷) اگر آهويی همانند تو زمانی شکار من شود، آهو برّه خورشيد برای من به مانند يک شکار لاغر و ناچيز خواهد بود.

(۸) اگر آن سه بوسه يی را که از دو لب خود برای من مقرر کرده يی ادا نکنی، پيوسته وامدار من خواهی بود.

(۹) آيا من به اين آرزو خود می رسم که بنگرم نيم شبی به جای اشک جاری من، تو در کنار من جای داری؟

(۱۰) هرچند من در اين شهر حافظ مشهورم، اگر بزرگواری تو نباشد و تو دوست من نباشی به اندازه يک جو ارزش ندارم.


🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
1
Audio
❤️غزل شماره ۴۵۷ حضرت حافظ

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی‌قرار من باشی

👈فاطمه_زندی

🌸 @montakhabsal
2
🔴داستان کوتاه

👈 یکی از دایی هام بواسطه مادرم از محل ما زن گرفت و عروسی هم قرار شد در یک تالار شیکی که تازه افتتاح شده بود در همون محله برگزار بشه،ده یازده ساله بودم،وقتی روز و ساعت مشخص شد و کارتها پخش شد منم من باب پز دادن و لوطی گری اومدم محل و به همه بچه ها گفتم پاشید فلان روز فلان ساعت شیک و پیک کرده بیاید فلان تالار، عروسی داییمه بخور بخوره و بزن برقص!اون موقع دوره "سازندگی" بود، ما بچه ها پاپتی و گشنه و کباب ندیده بودیم و روی هوا این پیشنهادها رو میزدیم.

💢روز عروسی آزان تیزان شده راهی سالن شدم با کت شلوار و کراوات،وقتی رسیدیم بچه ها رو دیدم که با گرمکن و کتونی های پاره پوره فوتبالی و قیافه های خاکی که با یک شستن سرپایی خواستن تمیز نشونش بدن دوتا میز بزرگ رو اشغال کردن و سالن رو گذاشتن روی سرشون، داودگربه رفیقم دم گرفته بود "خیلی ناشکری نکن هیچ کجا تهرون نمیشه" و مابقی جواب میدادن "چرا نمیشه چرا نمیشه". با دیدن این وضع دایی بزرگم که شخصیتی اداری و تکنوکرات داشت و خرپول فامیل محسوب میشد با تعجب اشاره کرد که اینا کین دیگه اینارو کی گفته بیاد؟دایی کوچیکه به من اشاره کرد و گفت "آقا امیده دیگه عادت داره مارو غافلگیر کنه" و دایی بزرگه با شنیدن این جمله غضب کرد و با همون لحن مخصوصش که صداشو آروم و جدی میکرد بهم گفت "آقای عزیز ما آبرو داریم شما چرا بدون هماهنگی کاری رو انجام میدی؟ببرشون بیرون یک خرده میوه شیرینی بهشون بده بفرستشون برن" نفسم گرفت، رفتم سمت بچه ها که پر از خنده و ترانه بودن، پاهام یاری نمیکرد فکر اینکه اونها رو از سالن بیرون کنم قلبم رو مچاله کرده بود و تازه خجالتی که باید فردا توی مدرسه بکشم و دیگه سرمو جلو بچه ها نمیتونم بلند کنم،رسیدم به میز بچه ها و یکیشون گفت "پسر عجب سالنی" یکیشون گفت "شام چی میخوان بدن،کبابه؟" یکی دیگه گفت "ارکستر هم هست؟" منم نگاهشون میکردم که چطور بگم پاشید برید ما آبرو داریم! از پنجره های بزرگ بابا رو بیرون سالن دیدم که سیگار میکشید و با چندنفر میگفت و میخندید،اگه راهی باشه شاید اون بتونه انجامش بده،

💢همونطور که دایی بزرگه مشغول خوش و بش با مهمانها بود دویدم بیرون بابا رو صدا زدم "بابا، دایی میگه رفیقاتو بگو برن،گناه دارن آبروم میره یک کاریش بکن" بابا با همون بیخیالی آرامبخش همیشگیش گفت "نگران نباش،الان میرم بهش میگم" اما من میترسیدم دیر بشه و یکی از دایی ها بره به بچه ها یک چیزی بگه " بابا تروخدا الان برو بگو آبروم میره گناه دارن" سیگارشو انداخت و رفت توی سالن و با دایی شروع کرد صحبت کردن و بعد چند لحظه صدام زد، رفتم کنارشون و دایی بهم گفت "ببین چکارها میکنی؟وردار ببرشون اون میزهای پشتی،شام هم تعداد مشخص دادیم نهایت دوتا یکی میدیم بگو با نون بخورن سیر میشن،انقدم سروصدا نکنن" وای انگار که دنیا رو بهم دادن

💢 رفتم سمت بچه ها و بهشون گفتم "پاشید کره خرها بریم اون میزهای پشت بهتره، انقدم سروصدا نکنید، ارکستر داره میاد" بابا هم همراهم بود و با مهربانی و شوخی هدایتشون کرد میزهای انتهای اون بخش از سالن که پله میخورد و میرفت بالا و جایی بود که زیاد دید نداشت،عروسی آرام آرام شلوغ میشد اما نه آنچنان،تعدادی از مهمانها نبودند،وسط مجلس خالی بود، از گرمای یک عروسی خبری نبود که بابا اومد کنارم و آرام گفت "برو اون آپاچی ها رو بردار بیار وسط مجلس رو گرم کنید" و چند دقیقه بعد مجلس از شور رقصیدن بچه ها و ارکستری که جون گرفته بود به آستانه انفجار رسیده بود و حالا دیگه باقی مهمانهای عصا قورت داده هم اومده بودن وسط و شور و حال به اوج رسید،وقتی نوبت به شام رسید دایی گفت "رفیقاتو بشون همین میزهای جلو،گفتم به هرکدوم یک پرس بدن"
دیدن اون رفیقهام که با ولع داشتن کباب میخوردن و چشماشون برق میزد قلبم رو از شادی پر کرده بود،آخر عروسی همه سوار ماشینها میشدن که برن عروس گردون و بابا گفت "توام میای؟" گفتم "نه من با بچه ها میرم محل" وقتی داشت میرفت سمت ماشینش داد زدم "بابا دمت گرم" خندید و زیر لب کره خری حواله ام کرد.

⭕️خیلی سال بعد که بزرگ شده بودیم با داوود گربه در عروسی یکی از بچه ها بودیم که برگشت گفت فلانی "هنوز هیچ عروسی مثل اون عروسی داییت توی ذهن من نمونده"،و بعد نگاهی مهربون و قدر دان بهم کرد و گفت "دمت گرم که نذاشتی بندازنمون بیرون"

امید حنیف


🌸https://www.tg-me.com/joinchat-TJl6M8fp9ZJiuaww
6
🔴انتقاد دبیرکل سازمان ملل از افزایش شمار اعدام‌ها و موارد نقض حقوق بشر در ایران

دبیرکل سازمان ملل در تازه‌ترین گزارش خود به مجمع عمومی، از افزایش شمار اعدام‌ها در ایران و شکنجۀ بازداشت‌شدگان به‌شدت انتقاد کرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد با اشاره به موارد متعدد نقض مکرر حقوق بشر در ایران، خواستار توقف فوری همۀ احکام اعدام‌ و تعلیق احکام صادرشده به‌عنوان گام نخست، آزادی فوری تمام زندانیان سیاسی، مدافعان حقوق بشر و روزنامه‌نگاران شده است.

🌸 @montakhabsal
👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 وقتی احمد زیدآبادی، شیخ رسایی را با خاک یکسان کرد!

🌸@montakhabsal
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 قانون خلیج فارس در ایالات‌متحده آمریکا ابلاغ شد

🔹از امروز قانون "PersianGulfAct" ابلاغ شد و بر این اساس، هیچ نهاد فدرالی اجازه استفاده از نامی غیر از خلیج فارس را ندارد.

🌸 @montakhabsal
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴❤️کجایی که دلتنگ تو ام


🌸 @montakhabsal
1
2025/10/23 03:59:30
Back to Top
HTML Embed Code: