This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❣اگر مدام توقع داشته باشيد که اتفاقات خوب برايتان رخ دهد، ميزان شانس خود را در زندگی افزايش میدهيد.
هر روز تکرار کنيد: میدانم امروز يک اتفاق عالی برايم میافتد. 🍃🍃🍃
@moovafaghiat2017 🌺
هر روز تکرار کنيد: میدانم امروز يک اتفاق عالی برايم میافتد. 🍃🍃🍃
@moovafaghiat2017 🌺
❤19👍7
❣در جایی در اعماق وجود، شخص معمولا می داند که کجا باید برود و چه کار باید بکند.
اما گاهی دلقکی به نام من یا #ذهن طوری گیج کننده عمل می کند که ندای درونی نمی تواند خود را نمایان سازد.🍃🍃
✍🏼#یونگ
@moovafaghiat2017 🌺
اما گاهی دلقکی به نام من یا #ذهن طوری گیج کننده عمل می کند که ندای درونی نمی تواند خود را نمایان سازد.🍃🍃
✍🏼#یونگ
@moovafaghiat2017 🌺
❤16👍3😢3
رفتم منطقه انقلاب تهران یه کتاب گرفتم ۲۵۶ تومن ! فایل همون کتاب و اومدم دیدم این کانال گذاشته رایگان مغزم سوت کشید اصن🥲 دیگه پول به کتاب نمیدم همرو رایگان از این کانال برمیدارم😋
@bookk_lovers
@bookk_lovers
@bookk_lovers
@bookk_lovers
❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸ســـلام بـر صبح
🌱فرح بخش هستی
🌸سـلام بـر پروردگار
🌱مـهر و دوسـتی
🌸همان پروردگار ڪه
🌱صبح روح بخشے
🌸پاڪے و قداستش
🌱مرا تا بیڪرانہ هاے
🌸هستے میڪشانـد
🌱ومن بہ رسم تعظیم
🌸سـر بـر آستان
🌱سجودش مے سـایم
🌸 ســلام صبحتون دل انگیز
@mmovafaghiatt
💎
🌱فرح بخش هستی
🌸سـلام بـر پروردگار
🌱مـهر و دوسـتی
🌸همان پروردگار ڪه
🌱صبح روح بخشے
🌸پاڪے و قداستش
🌱مرا تا بیڪرانہ هاے
🌸هستے میڪشانـد
🌱ومن بہ رسم تعظیم
🌸سـر بـر آستان
🌱سجودش مے سـایم
🌸 ســلام صبحتون دل انگیز
@mmovafaghiatt
💎
❤5👏2
آرامش نتیجهی سه عبارت است:
تجربهی دیروز،
استفادهی امروز،
امید به فردا
ولی اکثر افراد عادی با سه عبارت دیگر زندگی میکنند:
حسرت دیروز،
اتلاف امروز،
ترس از فردا
در حالی که آفریدگار مهربان، گذشته را عفو، امروز را مدد و فردا را کفایت میکند...
@moovafaghiat2017
تجربهی دیروز،
استفادهی امروز،
امید به فردا
ولی اکثر افراد عادی با سه عبارت دیگر زندگی میکنند:
حسرت دیروز،
اتلاف امروز،
ترس از فردا
در حالی که آفریدگار مهربان، گذشته را عفو، امروز را مدد و فردا را کفایت میکند...
@moovafaghiat2017
👍18❤11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❣#نور #خورشید رایگان است،
پیاده روی رایگان است،
دویدن رایگان است،
خندیدن رایگان است،
جنگل نوردی رایگان است،
یک گفتگوی خوب رایگان است،
گفتن حرف های محبت آمیز رایگان است،
تمرینات با وزن #بدن رایگان است،
بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند.🍃🍃
@moovafaghiat2017 🌺
پیاده روی رایگان است،
دویدن رایگان است،
خندیدن رایگان است،
جنگل نوردی رایگان است،
یک گفتگوی خوب رایگان است،
گفتن حرف های محبت آمیز رایگان است،
تمرینات با وزن #بدن رایگان است،
بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند.🍃🍃
@moovafaghiat2017 🌺
❤28👏6🕊3🏆1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹
🌸 سـلام
دوستان خوبم
صبحتون بخیر و شادی
توأم با عشق و آرامش
🌸آرامش با ارزشترین
حس دنیاست
🌸براتون زندگی سرشار از
آرامش و تندرستی و
خوشبختی و برکت آرزومندم
🌸 امروزتون پر از بهترینها
💎 @moovafaghiat2017
🌸 سـلام
دوستان خوبم
صبحتون بخیر و شادی
توأم با عشق و آرامش
🌸آرامش با ارزشترین
حس دنیاست
🌸براتون زندگی سرشار از
آرامش و تندرستی و
خوشبختی و برکت آرزومندم
🌸 امروزتون پر از بهترینها
💎 @moovafaghiat2017
❤10👏1
خوشبختی چیزی نیست
که بخواهی آن را به تملک خود درآوری
خوشبختی کیفیت تفکر است
حالت روحی ست
خوشبختی وابسته به جهان درون توست
نفیسه_معتکف
@moovafaghiat2017
که بخواهی آن را به تملک خود درآوری
خوشبختی کیفیت تفکر است
حالت روحی ست
خوشبختی وابسته به جهان درون توست
نفیسه_معتکف
@moovafaghiat2017
❤10👍10🏆3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاش امروز
از اون روزایی باشه
که یه عالمه چیز کوچیک قشنگ
کنار هم جمع بشن
و حال دلتو بیهوا خوب کنن☁️😍
@moovafaghiat2017
از اون روزایی باشه
که یه عالمه چیز کوچیک قشنگ
کنار هم جمع بشن
و حال دلتو بیهوا خوب کنن☁️😍
@moovafaghiat2017
❤19👏4🤩1🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رفیق نذار یه فکر یا اتفاق منفی رنگ کل روزت رو تغییر بده!🌿
لمسش کن،باهاش نجنگ
بنویسش روی کاغذ و بذار بگذره!
قدر لحظههای امروزت رو بدون🫶🏻
@moovafaghiat2017
لمسش کن،باهاش نجنگ
بنویسش روی کاغذ و بذار بگذره!
قدر لحظههای امروزت رو بدون🫶🏻
@moovafaghiat2017
👍11❤4🐳3
👍14❤6
❣یک دقیقه مطالعه
می گویند: روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوار هستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی!
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
– پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.
هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد!
مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!"
سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید؟ این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند "
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است"
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مرا مجبور کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن می نازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل می رساندند.
این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.🍃🍃🍃
#به_ما_بپیوندید 👇
@dr_ghomsheii 🌺
می گویند: روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوار هستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی!
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
– پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد.
تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.
هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است."
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد!
مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!"
سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: "ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید؟ این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند "
رقیب مولوی فریاد زد: "این سرکه نیست بلکه شراب است"
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مرا مجبور کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن می نازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل می رساندند.
این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.🍃🍃🍃
#به_ما_بپیوندید 👇
@dr_ghomsheii 🌺
❤49👍15💯5🤔2🕊2
🟥😍😃استاد عرشیانفر **اگه انگیزه نداری یا مشکلات روحی عاطفی مالی و .... داری اگه نگران و ناراحتی
💪 توصیه میکنم حتما درکانال تلگرام استاد سید محمد عرشیانفر عضوبشین نتایج عالی میگیرید. عضویت به مدت محدود رایگان 👇
https://www.tg-me.com/+ULb3_JAypbnIE9Z1
https://www.tg-me.com/+ULb3_JAypbnIE9Z1
💪 توصیه میکنم حتما درکانال تلگرام استاد سید محمد عرشیانفر عضوبشین نتایج عالی میگیرید. عضویت به مدت محدود رایگان 👇
https://www.tg-me.com/+ULb3_JAypbnIE9Z1
https://www.tg-me.com/+ULb3_JAypbnIE9Z1
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی زندگیتون
بی گره بافته بشه
نقشش آرامش،طرحش شادی
در قالب خوشبختی
به صد هـزار رنگ
خوشگلتر از گلهای باغچه♥️🍃
#چای
@moovafaghiat2017
بی گره بافته بشه
نقشش آرامش،طرحش شادی
در قالب خوشبختی
به صد هـزار رنگ
خوشگلتر از گلهای باغچه♥️🍃
#چای
@moovafaghiat2017
❤11👏4⚡2