پولدارید؟ نوش جونتون
چهره ی زیبا دارید؟ ماشالله بهتون
ماشین خوب سوار میشید؟ برازندتونه
خوش استایلید؟ دمتون گرم
تحصیلات عالی دارید؟ احسنت بهتون
به چند زبان زنده ی دنیا مسلطید؟ سرتون سلامت
اما
یادتون نره تا زمانی که ادب ، شخصیت و شعور نداشته باشید ، نمی تونید آدم محترمی باشید !
چهره ی زیبا دارید؟ ماشالله بهتون
ماشین خوب سوار میشید؟ برازندتونه
خوش استایلید؟ دمتون گرم
تحصیلات عالی دارید؟ احسنت بهتون
به چند زبان زنده ی دنیا مسلطید؟ سرتون سلامت
اما
یادتون نره تا زمانی که ادب ، شخصیت و شعور نداشته باشید ، نمی تونید آدم محترمی باشید !
ایران، ایستادهایم تا تو نیفتی
محمد فاضلی
ایران جان، ایران خانم، ایران ای مادرم!
تو خود میدانی ما کلاً شمردن آموختیم تا زخمهای تو را بشماریم؛ و بقیه همه آموختنیها را آموختیم تا مرهم و درمان بسازیم برای آن زخمها تا از دردهایت بکاهیم. ما همواره ترسیدیم از اینکه زخمها تو را از پا بیندازند. نه اینکه تاریخ نخوانده باشیم و ندانیم که تو را هزاران دشنه دشمنان در طول هزارهها هم از پا نینداخته است، نه! اما تو خود میدانی که فرزند هر قدر هم که به استواری مادر ایمان داشته باشد، تاب دیدن زخمهای مادر ندارد.
ایران جان، مادرم!
نیکفرزندانت را میبینی؟ آن سرباز پدافند را میبینی که بدون ترس چشم در چشم خصم دوخته تا تو را نگهبانی کند؟ آن نوازنده را میبینی که حزنآلود برای تو میسازد و مینوازد و میخواند؟ آن پزشک و پرستار را دیدهای که زخمهای فرزندانت را درمان میکند؟ آن مهندس شجاع را دیدهای که تداوم برق و آب و ملزومات زندگی فرزندانت را تضمین کرده است؟ آن فرمانده نظامی را دیدهای که تا پای جان ایستاده تا از تو و فرزندانت محافظت کند؟ آن خبرنگار و روزنامهنگار شیردل را دیدهای که در دل حادثه و خون، پرچم خبر و آگاهی را سر پا نگه داشته است؟ همه از نسل و از جنس دختران و پسران شجاعی هستند که تو در طول هزاران سال در این سرزمین پروردی. مبارکت باشد.
ایران خانم، مادرم!
هیچ وقت آنچنان که سزاوار توست، قدر جغرافیا، فرهنگ، منابع، تاریخ و سرمایههای تو دانسته نشد. بسیاری در حق تو جفا کردهاند و اما تو هیچگاه دست از مهربانی و نشاندن ما بر سفره منابع، نعمتها، زیباییها، عظمتها و مادریهایت نکشیدی. اما این بار که دشمنی خونخوار و بیاعتبار، عزم جزم کرده که نابودت کند، بر زخمهایت بیفزاید و جانت بستاند؛ نوبت ماست. ایستادهایم تا تو نیفتی و میافتیم تا تو بایستی.
ایران جان، مادرم!
فرزندانت را خوب پروردهای. تو کجا آموختی این گونه فرزندپروری که از کوروش کبیر تا به امروز، این چنین مهر مادری را به دل میگیرند و حساب تو را از حساب همه چیز جدا میدارند. پای میهن که به میان میآید، همه چیز کنار میرود و در زن و مرد فرزندانت فقط تو میمانی و شجاعتشان در پاسبانی از تو، به هر وسیله که ممکن است؟
ایران جان، مادرم!
تو بمان، ایستاده بمان! چه بزرگی، بزرگی کن و بمان! قربان زخمهایت، دوباره همه زخمهایت را خواهیم شمرد و در دنیایی که بیشتر و بهتر و عاقلانهتر قدر تو را خواهیم دانست، زخمهایت را درمان خواهیم کرد. قربان زخمهایت، هیچ زخمی بر تن و روح ما عظیمتر از زخمی نیست که بر تن و جان تو مینشیند. مادر جان، تو بمان! قربان زخمهایت، همه را درمان خواهیم کرد، با خون دل، با عقل و هوش، با جوش و خروش، با عشقی که تو در دلهای ما کاشتهای. ایران، تو بمان.
روزنامه ایران، ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
ایران جان، ایران خانم، ایران ای مادرم!
تو خود میدانی ما کلاً شمردن آموختیم تا زخمهای تو را بشماریم؛ و بقیه همه آموختنیها را آموختیم تا مرهم و درمان بسازیم برای آن زخمها تا از دردهایت بکاهیم. ما همواره ترسیدیم از اینکه زخمها تو را از پا بیندازند. نه اینکه تاریخ نخوانده باشیم و ندانیم که تو را هزاران دشنه دشمنان در طول هزارهها هم از پا نینداخته است، نه! اما تو خود میدانی که فرزند هر قدر هم که به استواری مادر ایمان داشته باشد، تاب دیدن زخمهای مادر ندارد.
ایران جان، مادرم!
نیکفرزندانت را میبینی؟ آن سرباز پدافند را میبینی که بدون ترس چشم در چشم خصم دوخته تا تو را نگهبانی کند؟ آن نوازنده را میبینی که حزنآلود برای تو میسازد و مینوازد و میخواند؟ آن پزشک و پرستار را دیدهای که زخمهای فرزندانت را درمان میکند؟ آن مهندس شجاع را دیدهای که تداوم برق و آب و ملزومات زندگی فرزندانت را تضمین کرده است؟ آن فرمانده نظامی را دیدهای که تا پای جان ایستاده تا از تو و فرزندانت محافظت کند؟ آن خبرنگار و روزنامهنگار شیردل را دیدهای که در دل حادثه و خون، پرچم خبر و آگاهی را سر پا نگه داشته است؟ همه از نسل و از جنس دختران و پسران شجاعی هستند که تو در طول هزاران سال در این سرزمین پروردی. مبارکت باشد.
ایران خانم، مادرم!
هیچ وقت آنچنان که سزاوار توست، قدر جغرافیا، فرهنگ، منابع، تاریخ و سرمایههای تو دانسته نشد. بسیاری در حق تو جفا کردهاند و اما تو هیچگاه دست از مهربانی و نشاندن ما بر سفره منابع، نعمتها، زیباییها، عظمتها و مادریهایت نکشیدی. اما این بار که دشمنی خونخوار و بیاعتبار، عزم جزم کرده که نابودت کند، بر زخمهایت بیفزاید و جانت بستاند؛ نوبت ماست. ایستادهایم تا تو نیفتی و میافتیم تا تو بایستی.
ایران جان، مادرم!
فرزندانت را خوب پروردهای. تو کجا آموختی این گونه فرزندپروری که از کوروش کبیر تا به امروز، این چنین مهر مادری را به دل میگیرند و حساب تو را از حساب همه چیز جدا میدارند. پای میهن که به میان میآید، همه چیز کنار میرود و در زن و مرد فرزندانت فقط تو میمانی و شجاعتشان در پاسبانی از تو، به هر وسیله که ممکن است؟
ایران جان، مادرم!
تو بمان، ایستاده بمان! چه بزرگی، بزرگی کن و بمان! قربان زخمهایت، دوباره همه زخمهایت را خواهیم شمرد و در دنیایی که بیشتر و بهتر و عاقلانهتر قدر تو را خواهیم دانست، زخمهایت را درمان خواهیم کرد. قربان زخمهایت، هیچ زخمی بر تن و روح ما عظیمتر از زخمی نیست که بر تن و جان تو مینشیند. مادر جان، تو بمان! قربان زخمهایت، همه را درمان خواهیم کرد، با خون دل، با عقل و هوش، با جوش و خروش، با عشقی که تو در دلهای ما کاشتهای. ایران، تو بمان.
روزنامه ایران، ۳۱ خرداد ۱۴۰۴
@fazeli_mohammad
*مدیرعامل چتجیپیتی از میزان اعتماد مردم شگفتزده شده است!*
📢 «این تکنولوژی نباید تا این حد مورد اعتماد باشد!» — سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI
🧠سم آلتمن با شجاعت و صداقت گفت:
🗣️ «مردم اعتماد بسیار زیادی به چتجیپیتی دارند… در حالی که نباید آنقدر به آن اعتماد کرد.»
او حتی گفت خودش از چتجیپیتی برای توصیههای مربوط به فرزندپروری استفاده میکند، اما تأکید کرد:
⚠️ «چتجیپیتی هنوز دچار توهم میشود (hallucinate) و ممکن است اطلاعات نادرست تولید کند.»
💬 «ما به هشدارهای شفافتر و آگاهیرسانی عمومی بهتر نیاز داریم.»
❗ در عصر هوش مصنوعی، اعتماد کورکورانه همانقدر خطرناک است که بیاعتمادی مطلق.
من از هوش مصنوعی در تحلیل مالی، آموزش، مشاوره استارتاپها، سواد مالی کودکان و حتی سیاستگذاری استفاده میکنم —
اما همیشه با درک محدودیتها، ابزارهای اعتبارسنجی، و مسئولیتپذیری انسانی.
🔧 هوش مصنوعی یک ابزار توانمند است، اما نه بینقص.
📢 «این تکنولوژی نباید تا این حد مورد اعتماد باشد!» — سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI
🧠سم آلتمن با شجاعت و صداقت گفت:
🗣️ «مردم اعتماد بسیار زیادی به چتجیپیتی دارند… در حالی که نباید آنقدر به آن اعتماد کرد.»
او حتی گفت خودش از چتجیپیتی برای توصیههای مربوط به فرزندپروری استفاده میکند، اما تأکید کرد:
⚠️ «چتجیپیتی هنوز دچار توهم میشود (hallucinate) و ممکن است اطلاعات نادرست تولید کند.»
💬 «ما به هشدارهای شفافتر و آگاهیرسانی عمومی بهتر نیاز داریم.»
❗ در عصر هوش مصنوعی، اعتماد کورکورانه همانقدر خطرناک است که بیاعتمادی مطلق.
من از هوش مصنوعی در تحلیل مالی، آموزش، مشاوره استارتاپها، سواد مالی کودکان و حتی سیاستگذاری استفاده میکنم —
اما همیشه با درک محدودیتها، ابزارهای اعتبارسنجی، و مسئولیتپذیری انسانی.
🔧 هوش مصنوعی یک ابزار توانمند است، اما نه بینقص.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از همون بچگی دچارم
وقتی گره میخوره به کارم
بی هوا اسمتو میارم
شکوه امن روزگارم
مگه میشه جدایی از تو
مگه میشه جدایی از تو؟
دوباره بغض من شکستو
روی قلب تموم عالم
غبار عشقتو نشستو
مگه میشه جدایی از تو ؟
وقتی گره میخوره به کارم
بی هوا اسمتو میارم
شکوه امن روزگارم
مگه میشه جدایی از تو
مگه میشه جدایی از تو؟
دوباره بغض من شکستو
روی قلب تموم عالم
غبار عشقتو نشستو
مگه میشه جدایی از تو ؟
شکرگزاری میتواند امید به زندگی را تا ۱۰ سال افزایش دهد!
محققان دانشگاه هاروارد و دوک یافتهاند که شکرگزاری سیستم ایمنی را تقویت میکند، هورمونهای استرس را کاهش میدهد، به شما کمک میکند به حال عمیق آرامش و ترمیم برسید و باعث افزایش سلامت روان و افزایش رضایت از زندگی میشود، شکرگزاری منظم طولانی مدت میتواند تا ۱۰ سال به طول عمر شما اضافه کند.
محققان دانشگاه هاروارد و دوک یافتهاند که شکرگزاری سیستم ایمنی را تقویت میکند، هورمونهای استرس را کاهش میدهد، به شما کمک میکند به حال عمیق آرامش و ترمیم برسید و باعث افزایش سلامت روان و افزایش رضایت از زندگی میشود، شکرگزاری منظم طولانی مدت میتواند تا ۱۰ سال به طول عمر شما اضافه کند.
بزرگترین دشمن موفقیت، شکست نیست؛ بلکه کمبود اعتماد به نفسه!
❓ آیا باورهای محدودکنندهات جلوی موفقیتت را گرفتهاند؟
❓ از اهمالکاری خسته شدهای و نمیدانی چگونه عملگرا شوی؟
❓ افکار و احساسات منفی مانع پیشرفتت شدهاند؟
🛑 مشکل اصلی تو کمبود اعتماد به نفس است.
❓ آیا باورهای محدودکنندهات جلوی موفقیتت را گرفتهاند؟
❓ از اهمالکاری خسته شدهای و نمیدانی چگونه عملگرا شوی؟
❓ افکار و احساسات منفی مانع پیشرفتت شدهاند؟
🛑 مشکل اصلی تو کمبود اعتماد به نفس است.
فقط دلبری خدا اینجا که میگه:«فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ» یعنی
"من پشتتم!"
وقتی که تنهایی، وقتی که خسته ای، وقتی که ناامیدی، وقتی که بریدی، وقتی که نمیخوای ادامه بدی، وقتی هیچکسو به جز اون نداری اون پشتته:)
"من پشتتم!"
وقتی که تنهایی، وقتی که خسته ای، وقتی که ناامیدی، وقتی که بریدی، وقتی که نمیخوای ادامه بدی، وقتی هیچکسو به جز اون نداری اون پشتته:)
چیزی که من از این زندگی فهمیدهام
تفسیرِ ساده ای دارد.
کافی ست،
کارهایی که میکنید،
بی دریغ باشد،
بی چشمداشت،
بی کلک و از تهِ دل.
اگر ماندنتان حالِ حتی یک نفر را خوب خواهد کرد، بمانید؛
اگر خندیدنتان لبهای حتی یک نفر را میخنداند، بخندید؛
اگر رفتنتان باری از دوشِ حتی یک نفر بر خواهد داشت، بروید؛
اگر نوشتنتان برای حتی یک نفر زیباست، بنویسید؛
اگر صدایتان
برای حتی یک نفر دلنشین است، حرف بزنید.
من به شما قول میدهم که حتی با یک گل،
بهار خواهد شد ...
سلام و درود
صبح زیبای تابستانبتون بخیر و نیکی
براتون روزی بهشتی، سرشار از اتفاقات خوب، ثروت، نعمت، برکت، خشنودی، موفقیت، سلامتی، عشق و محبت آرزو دارد
تفسیرِ ساده ای دارد.
کافی ست،
کارهایی که میکنید،
بی دریغ باشد،
بی چشمداشت،
بی کلک و از تهِ دل.
اگر ماندنتان حالِ حتی یک نفر را خوب خواهد کرد، بمانید؛
اگر خندیدنتان لبهای حتی یک نفر را میخنداند، بخندید؛
اگر رفتنتان باری از دوشِ حتی یک نفر بر خواهد داشت، بروید؛
اگر نوشتنتان برای حتی یک نفر زیباست، بنویسید؛
اگر صدایتان
برای حتی یک نفر دلنشین است، حرف بزنید.
من به شما قول میدهم که حتی با یک گل،
بهار خواهد شد ...
سلام و درود
صبح زیبای تابستانبتون بخیر و نیکی
براتون روزی بهشتی، سرشار از اتفاقات خوب، ثروت، نعمت، برکت، خشنودی، موفقیت، سلامتی، عشق و محبت آرزو دارد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آی آدما گوش کنید
قصه دشت نینوا
قصه اون خاکی که شد
بستر خون شهدا
یک سرزمین بود که خاکش
لاله و ریحون نمیشد
قصه دشت نینوا
قصه اون خاکی که شد
بستر خون شهدا
یک سرزمین بود که خاکش
لاله و ریحون نمیشد
تمرین پذیرش (Acceptance):
بپذیرید که برخی جنبههای جنگ خارج از کنترل شماست. به جای مبارزه با احساس اضطراب، آن را مشاهده کنید و به خود یادآوری کنید که این احساس موقتی است.
بپذیرید که برخی جنبههای جنگ خارج از کنترل شماست. به جای مبارزه با احساس اضطراب، آن را مشاهده کنید و به خود یادآوری کنید که این احساس موقتی است.
اگه به قصد ازدواج با کسی هستین، کوچکترین چیزی که از شخص مقابل آزارتون میده رو ضربدر ۱۰۰۰ کنید، وقتی رفتین سر خونه زندگی قراره بابتش اذیت بشین.از هیچ نشونه ای ساده نگذرین به امید اینکه بعدا درست میشه.هیچی بعدا درست نمیشه .
اگه بخواهم به عنوان روانشناس یه توصیه داشته باشم!
یکی از بینظیرترین مطالبی که خوندم
نوشته Yolanda Renteria تراپیست و استاد روانشناسی دانشگاه آریزونا بود
که می گفت اگه بخوام به عنوان یه روانشناس فقط یه توصیه به شما داشته باشم، اینه که بدونید، بدن ما طوری طراحی شده که باید حتما ابراز احساسات کنیم و احساسات تخلیه بشه.
بدن ما تحمل سرکوب و نگه داشتن احساسات توی خودش رو نداره اما اغلب این کار رو انجام میدن.
وقتی اجازه نداشته باشیم احساساتمون رو بیان کنیم، بدن ما یاد میگیره که اونها رو مخفی کنه یا به شکل های دیگه ابراز کنه که مهم ترین اونها دردهای روان تنیه، شما اغلب این درد ها رو موقع عصبانیت یا اضطراب بصورت سر درد یا کمر درد و معده درد حس می کنید.
معمولا از بچگی به ما یاد داده میشه که احساسات خودمون رو پنهان کنیم یا حتی بخاطرش تنبیه میشیم.
همهی ما کم و بیش توی دوران کودکی موقع گریه کردن جای درک شدن و همدلی، تنبیه شدیم تا دیگه گریه نکنیم.
این رفتارها و این طرز فکر رو خیلیهامون با خودمون به بزرگسالی هم میبریم.
لطفا بدونید "سرد و یخ بودن" یا " پوست کلفتی" و "بی تفاوتی" نشونه قوی بودن نیستن، انسان باید عواطف و احساسات خودش رو تجربه کنه
ما جوری تکامل یافتیم که چه بخوایم و چه نخوایم، بقیه برامون مهماَند
رابطه و ارتباط با بقیه برای ما التیام بخشه، گاهی اوقات به تنهایی نمی تونیم لحظات سخت زندگی رو پشت سربذاریم و باید ابرازش کنیم این هیچ چیز بد یا به معنای ضعیف بودن نیست.
بدن ما نیاز به ابراز احساسات داره
ما نیاز داریم گریه کنیم تا هورمون های تسلی بخشی توی بدن ترشح بشه، ما نیاز داریم در آغوش گرفته بشیم و صحبت کنیم!
خلاصه اینکه؛
احساسات ما اگه ابراز نشن به شیوه های زشتی خودشون رو نمایان میکنن، و تبدیل به درد میشن. در واقع: احساسات داشتن و احساساتی بودن زیبا و انسانیه
دکتر امید امانی
یکی از بینظیرترین مطالبی که خوندم
نوشته Yolanda Renteria تراپیست و استاد روانشناسی دانشگاه آریزونا بود
که می گفت اگه بخوام به عنوان یه روانشناس فقط یه توصیه به شما داشته باشم، اینه که بدونید، بدن ما طوری طراحی شده که باید حتما ابراز احساسات کنیم و احساسات تخلیه بشه.
بدن ما تحمل سرکوب و نگه داشتن احساسات توی خودش رو نداره اما اغلب این کار رو انجام میدن.
وقتی اجازه نداشته باشیم احساساتمون رو بیان کنیم، بدن ما یاد میگیره که اونها رو مخفی کنه یا به شکل های دیگه ابراز کنه که مهم ترین اونها دردهای روان تنیه، شما اغلب این درد ها رو موقع عصبانیت یا اضطراب بصورت سر درد یا کمر درد و معده درد حس می کنید.
معمولا از بچگی به ما یاد داده میشه که احساسات خودمون رو پنهان کنیم یا حتی بخاطرش تنبیه میشیم.
همهی ما کم و بیش توی دوران کودکی موقع گریه کردن جای درک شدن و همدلی، تنبیه شدیم تا دیگه گریه نکنیم.
این رفتارها و این طرز فکر رو خیلیهامون با خودمون به بزرگسالی هم میبریم.
لطفا بدونید "سرد و یخ بودن" یا " پوست کلفتی" و "بی تفاوتی" نشونه قوی بودن نیستن، انسان باید عواطف و احساسات خودش رو تجربه کنه
ما جوری تکامل یافتیم که چه بخوایم و چه نخوایم، بقیه برامون مهماَند
رابطه و ارتباط با بقیه برای ما التیام بخشه، گاهی اوقات به تنهایی نمی تونیم لحظات سخت زندگی رو پشت سربذاریم و باید ابرازش کنیم این هیچ چیز بد یا به معنای ضعیف بودن نیست.
بدن ما نیاز به ابراز احساسات داره
ما نیاز داریم گریه کنیم تا هورمون های تسلی بخشی توی بدن ترشح بشه، ما نیاز داریم در آغوش گرفته بشیم و صحبت کنیم!
خلاصه اینکه؛
احساسات ما اگه ابراز نشن به شیوه های زشتی خودشون رو نمایان میکنن، و تبدیل به درد میشن. در واقع: احساسات داشتن و احساساتی بودن زیبا و انسانیه
دکتر امید امانی
عزیزان شما وقتی ازدواج میکنین دیگه خانواد شما میشه همسرتون،
اولویت شما باید خانواده خودتون باشه. نه پدر و مادر و خواهر و برادرتون.
اولویت شما باید خانواده خودتون باشه. نه پدر و مادر و خواهر و برادرتون.
📷دلاوری از آذربایجان: پهپاد را زد و خودش به شهادت رسید
🇮🇷سرباز شهید محمد حسین عابدی آذر متولد ۱۳۸۴ وقتی دید پهپاد انتحاری تو یکی از مناطق تبریز داره میاد سمتشون تا منفجر شه به جای اینکه فرار کنه می ایسته و به سمت پهپاد شلیک میکنه تا آسیب کمتری به بقیه وارد بشه در نهایت پهپادو با تیر میزنه اما بخاطر انفجار پهپاد و اصابت ترکش به بدنش به شهادت میرسه./شهریم
🍏🍏🍏🍏
تربیت فرزندان با مهارت های زندگی زناشویی
@moraghbat
https://www.tg-me.com/moraghbat
🇮🇷سرباز شهید محمد حسین عابدی آذر متولد ۱۳۸۴ وقتی دید پهپاد انتحاری تو یکی از مناطق تبریز داره میاد سمتشون تا منفجر شه به جای اینکه فرار کنه می ایسته و به سمت پهپاد شلیک میکنه تا آسیب کمتری به بقیه وارد بشه در نهایت پهپادو با تیر میزنه اما بخاطر انفجار پهپاد و اصابت ترکش به بدنش به شهادت میرسه./شهریم
🍏🍏🍏🍏
تربیت فرزندان با مهارت های زندگی زناشویی
@moraghbat
https://www.tg-me.com/moraghbat
🇫🇷فرانسه سیگار کشیدن تو پارکها و سواحل رو ممنوع کرد، از طرفی نزدیک ایستگاههای اتوبوس، کتابخونهها، استخرها و مدرسهها هم ممنوع شده، جریمش هم ۱۳۵ تا ۷۰۰ یورو هست.
وزیر بهداشتشون میگه «دخانیات باید از جاهایی که بچهها هستن حذف بشه. پارک و ... برای بازی و نفس کشیدنه نه سیگار.
وزیر بهداشتشون میگه «دخانیات باید از جاهایی که بچهها هستن حذف بشه. پارک و ... برای بازی و نفس کشیدنه نه سیگار.
اینکه به کودکان یاد بدیم همه بزرگترها رو «خاله» یا «عمو» صدا بزنن، شاید در نگاه اول نشونهی احترام یا محبت به نظر بیاد، اما از نظر روانشناسی کودک و تربیت ایمن، این کار چند اشکال اساسی داره
🧠 ۱. مرزهای روانی کودک رو مخدوش میکنه
وقتی بچه فکر میکنه همه آدمبزرگها، حتی غریبهها، مثل اعضای خانواده هستن (با عنوانهایی مثل عمو و خاله)، ممکنه در ذهنش تفاوتی بین آدمهای آشنا و غریبه قائل نشه.
🔸 نتیجه خطرناک: ممکنه راحتتر به غریبهها اعتماد کنه یا خودش رو در موقعیتهای ناایمن قرار بده.
🗣️ ۲. قدرت «نه گفتن» کودک رو تضعیف میکنه
بچهای که فکر میکنه همه «خاله» و «عمو» هستن، ممکنه احساس کنه باید همیشه مطیع و مؤدب باشه حتی وقتی چیزی ناراحتش میکنه.
🔸 مثل وقتی که «عمو» بخواد بغلش کنه یا ببوسه ولی کودک راحت نیست. چون فکر میکنه «این عموست، پس حتما خوبه»، نمیتونه مخالفت کنه.
👀 ۳. تشخیص رابطههای واقعی برایش سخت میشه
بچهای که به همه «خاله» و «عمو» میگه، ممکنه نتونه تشخیص بده چه کسی واقعاً فامیلشه و چه کسی نه.
🔸 این گیجی توی شناخت شبکه اجتماعی واقعیش (مثل اعضای خانواده، دوستان خانوادگی، غریبهها) میتونه روی احساس امنیتش اثر بذاره.
👨👩👧 ۴. به کودک حس «اجبار» در صمیمیت میده
وقتی کودک باید کسی رو که تازه دیده «عمو» یا «خاله» صدا بزنه، ازش انتظار صمیمیت و نزدیکی میره، در حالیکه خودش ممکنه راحت نباشه.
🔸 این کار باعث میشه کودک به حسهای درونی خودش (مثل ناراحتی، ترس یا بیاعتمادی) بیتوجهی کنه. این به اعتمادبهنفسش آسیب میزنه.
🧠 ۱. مرزهای روانی کودک رو مخدوش میکنه
وقتی بچه فکر میکنه همه آدمبزرگها، حتی غریبهها، مثل اعضای خانواده هستن (با عنوانهایی مثل عمو و خاله)، ممکنه در ذهنش تفاوتی بین آدمهای آشنا و غریبه قائل نشه.
🔸 نتیجه خطرناک: ممکنه راحتتر به غریبهها اعتماد کنه یا خودش رو در موقعیتهای ناایمن قرار بده.
🗣️ ۲. قدرت «نه گفتن» کودک رو تضعیف میکنه
بچهای که فکر میکنه همه «خاله» و «عمو» هستن، ممکنه احساس کنه باید همیشه مطیع و مؤدب باشه حتی وقتی چیزی ناراحتش میکنه.
🔸 مثل وقتی که «عمو» بخواد بغلش کنه یا ببوسه ولی کودک راحت نیست. چون فکر میکنه «این عموست، پس حتما خوبه»، نمیتونه مخالفت کنه.
👀 ۳. تشخیص رابطههای واقعی برایش سخت میشه
بچهای که به همه «خاله» و «عمو» میگه، ممکنه نتونه تشخیص بده چه کسی واقعاً فامیلشه و چه کسی نه.
🔸 این گیجی توی شناخت شبکه اجتماعی واقعیش (مثل اعضای خانواده، دوستان خانوادگی، غریبهها) میتونه روی احساس امنیتش اثر بذاره.
👨👩👧 ۴. به کودک حس «اجبار» در صمیمیت میده
وقتی کودک باید کسی رو که تازه دیده «عمو» یا «خاله» صدا بزنه، ازش انتظار صمیمیت و نزدیکی میره، در حالیکه خودش ممکنه راحت نباشه.
🔸 این کار باعث میشه کودک به حسهای درونی خودش (مثل ناراحتی، ترس یا بیاعتمادی) بیتوجهی کنه. این به اعتمادبهنفسش آسیب میزنه.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه دوستش دارین باید ازش مراقبت کنید.
Forwarded from مراقبت از خود و فرزندان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینهایی استوری مبهم مرگ بر جنگ میگذارند را درک نمیکنم .
با قدرت و بدون ترس بگو مرگ بر رژیم اشغالگر ، کودک کش و متجاوز
با قدرت و بدون ترس بگو مرگ بر رژیم اشغالگر ، کودک کش و متجاوز
یه پاراگراف توی رمان "مرگ خوش" خوندم که منو توی فکر برد؛ نوشته بود:
بیماریش آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که او دارد عذاب میکشد و روزی میمیرد.
حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه؛ درد و رنجهامون، بیماریهامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدمها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد.
گاهی حضور دائمی ما، عشقِ بیقید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم...
بیماریش آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که او دارد عذاب میکشد و روزی میمیرد.
حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه؛ درد و رنجهامون، بیماریهامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدمها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد.
گاهی حضور دائمی ما، عشقِ بیقید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم...