This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مناظره
📹 تعطیلی بورس در روزهای جنگ؛
تشدید بیاعتمادی یا تدبیر اقتصادی؟
ویدیوی کامل در یوتیوب
نسخه صوتی
▫️در جدیدترین نشست گفتوشنود اقتصادی با میزبانی مرتضی کاظمی بحث داغی بین تعدادی از فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران مالی و اقتصادی شکل گرفت و اثرات مالی، روانی و نهادی که بخاطر تعطیلی بورس در ایام جنگ اتفاق افتاد به بحث و بررسی گذاشته شد.
▫️در این نشست علیرضا توکلیکاشی، امیرحسین خالقی، محمد ناطقی، حسین محمودیاصل، سیاوش وکیلی، امیر ندیری، حمیدرضا پورسلیمی، سید فرهنگ حسینی، مجتبی شهبازی، سید محمدرضا اعلمی و امین مکرمی در بحث حضور و نسبت به تعطیلی اجزای مختلف بازار سرمایه شامل بازار سهام، صندوقهای درآمد ثابت، صندوقهای طلا و سایر موارد نظرات مختلفی را به بحث گذاشتند.
📹 تعطیلی بورس در روزهای جنگ؛
تشدید بیاعتمادی یا تدبیر اقتصادی؟
ویدیوی کامل در یوتیوب
نسخه صوتی
▫️در جدیدترین نشست گفتوشنود اقتصادی با میزبانی مرتضی کاظمی بحث داغی بین تعدادی از فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران مالی و اقتصادی شکل گرفت و اثرات مالی، روانی و نهادی که بخاطر تعطیلی بورس در ایام جنگ اتفاق افتاد به بحث و بررسی گذاشته شد.
▫️در این نشست علیرضا توکلیکاشی، امیرحسین خالقی، محمد ناطقی، حسین محمودیاصل، سیاوش وکیلی، امیر ندیری، حمیدرضا پورسلیمی، سید فرهنگ حسینی، مجتبی شهبازی، سید محمدرضا اعلمی و امین مکرمی در بحث حضور و نسبت به تعطیلی اجزای مختلف بازار سرمایه شامل بازار سهام، صندوقهای درآمد ثابت، صندوقهای طلا و سایر موارد نظرات مختلفی را به بحث گذاشتند.
گفتوشنود اقتصادی
🗓 دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴
🕠 ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۹:۳۰
بورس، حق مالکیت و دامنه نوسان
از تعطیلی در روزهای جنگ تا
صفهای فروش پس از بازگشایی؛
بیاعتمادی چگونه شکل گرفت؟
پیرو نشست قبلی با موضوع
تعطیلی بورس در روزهای جنگ؛
تشدید بیاعتمادی یا تدبیر اقتصادی؟
با همراهی جمعی ازتحلیلگران، فعالان بازار و علاقهمندان (سعید اسلامیبیدگلی - عظیم ثبات - علیرضا توکلی کاشی - پویان مظفری - میثم فدایی - همایون دارابی -فیروزه سالار الدینی - هومن عمیدی - مریم محبی - احمد جانجان - سیاوش وکیلی - مجتبی شهبازی - مصطفی امیدقائمی- مهدی دلبری و ...) به گفتوگو درباره این پرسشهای کلیدی خواهیم پرداخت:
۱. آیا تعطیلی بورس در روزهای جنگ، مصلحت بود یا ضربهای به اعتماد عمومی؟
۲. آیا دامنه نوسان و قطع دسترسی به داراییها، محدودسازی حق مالکیت است؟
۳. آیا دامنه نوسان، ابزاری برای محافظت از بازار است یا پنهانسازی واقعیت قیمتها؟
برای گفتوگویی بیپرده درباره اعتماد، شفافیت و حقوق مالکیت در بازار سرمایه
برای شرکت در این نشست لطفاً
از طریق این لینک اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
📎 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
🗓 دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴
🕠 ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۹:۳۰
بورس، حق مالکیت و دامنه نوسان
از تعطیلی در روزهای جنگ تا
صفهای فروش پس از بازگشایی؛
بیاعتمادی چگونه شکل گرفت؟
پیرو نشست قبلی با موضوع
تعطیلی بورس در روزهای جنگ؛
تشدید بیاعتمادی یا تدبیر اقتصادی؟
با همراهی جمعی ازتحلیلگران، فعالان بازار و علاقهمندان (سعید اسلامیبیدگلی - عظیم ثبات - علیرضا توکلی کاشی - پویان مظفری - میثم فدایی - همایون دارابی -فیروزه سالار الدینی - هومن عمیدی - مریم محبی - احمد جانجان - سیاوش وکیلی - مجتبی شهبازی - مصطفی امیدقائمی- مهدی دلبری و ...) به گفتوگو درباره این پرسشهای کلیدی خواهیم پرداخت:
۱. آیا تعطیلی بورس در روزهای جنگ، مصلحت بود یا ضربهای به اعتماد عمومی؟
۲. آیا دامنه نوسان و قطع دسترسی به داراییها، محدودسازی حق مالکیت است؟
۳. آیا دامنه نوسان، ابزاری برای محافظت از بازار است یا پنهانسازی واقعیت قیمتها؟
برای گفتوگویی بیپرده درباره اعتماد، شفافیت و حقوق مالکیت در بازار سرمایه
برای شرکت در این نشست لطفاً
از طریق این لینک اعلام حضور بفرمایید
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
📎 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
10
درویشی مُسْتَجابالدَّعوة در بغداد پدید آمد. حَجّاجِ یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعایِ خیری بر من بکن. گفت: خدایا! جانش بستان. گفت: از بهرِ خدای این چه دعاست؟ گفت: این دعایِ خیر است تو را و جملهْ مسلمانان را.
ای زبردستِ زیردستآزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت بِهْ که مردمآزاری
گلستان سعدی، باب اول، حکایت ۱۱
ای زبردستِ زیردستآزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت بِهْ که مردمآزاری
گلستان سعدی، باب اول، حکایت ۱۱
2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قیممآبی در بورس چگونه شکل گرفت؟
ویدیوی کامل در یوتیوب
از تعطیلی در روزهای جنگ تا
صفهای فروش پس از بازگشایی؛
بیاعتمادی چگونه شکل گرفت؟
📍 نگاهی به محدودیتهای پرهزینه بر حقمالکیت
🔷 در جدیدترین نشست گفتوشنود اقتصادی به میزبانی مرتضی کاظمی، شرکتکنندگان به بررسی ساختارهایی پرداختند که در روزهای بحران، بهنام ثبات، اما به قیمت بیاعتمادی و نقض حقوق مالکیت اعمال شدند.
🔹 از تعطیلی بورس و انسداد دسترسی به صندوقها گرفته تا دامنه نوسانی که با سرکوب قیمتها، بازار را از کشف واقعی قیمت محروم کرد.
رضا خانکی تحلیلگر مالی این نوع مداخلهها را شبیهسازیشده از شیوههای کمونیستی و نقض آشکار حقمالکیت و حق تصمیمگیری مدیران مالی توصیف کرد.
🔹 رانتها و ماجرای سرخطیها
آیا دامنه نوسان از بازار محافظت میکند یا بستر جدیدی برای فساد و بیاعتمادی میسازد؟
🔹 با حضور و اظهار نظر
جمعی از تحلیلگران و علاقهمندان
سعید اسلامیبیدگلی
عظبم ثابت
علیرضا توکلیکاشی
هومن عمیدی،
پویان مظفری،
رضا خانکی،
محمدعلی محمدی،
سینا صفری،
پیام الیاس کردی،
امین فهیما و ...
ویدیوی کامل در یوتیوب اکوایران
ویدیوی کامل در یوتیوب
از تعطیلی در روزهای جنگ تا
صفهای فروش پس از بازگشایی؛
بیاعتمادی چگونه شکل گرفت؟
📍 نگاهی به محدودیتهای پرهزینه بر حقمالکیت
🔷 در جدیدترین نشست گفتوشنود اقتصادی به میزبانی مرتضی کاظمی، شرکتکنندگان به بررسی ساختارهایی پرداختند که در روزهای بحران، بهنام ثبات، اما به قیمت بیاعتمادی و نقض حقوق مالکیت اعمال شدند.
🔹 از تعطیلی بورس و انسداد دسترسی به صندوقها گرفته تا دامنه نوسانی که با سرکوب قیمتها، بازار را از کشف واقعی قیمت محروم کرد.
رضا خانکی تحلیلگر مالی این نوع مداخلهها را شبیهسازیشده از شیوههای کمونیستی و نقض آشکار حقمالکیت و حق تصمیمگیری مدیران مالی توصیف کرد.
🔹 رانتها و ماجرای سرخطیها
آیا دامنه نوسان از بازار محافظت میکند یا بستر جدیدی برای فساد و بیاعتمادی میسازد؟
🔹 با حضور و اظهار نظر
جمعی از تحلیلگران و علاقهمندان
سعید اسلامیبیدگلی
عظبم ثابت
علیرضا توکلیکاشی
هومن عمیدی،
پویان مظفری،
رضا خانکی،
محمدعلی محمدی،
سینا صفری،
پیام الیاس کردی،
امین فهیما و ...
ویدیوی کامل در یوتیوب اکوایران
1
مرتضی کاظمی
گفتوشنود اقتصادی شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۸ تا ۲۱ سناریوهای ارز، انس طلا و بیت کوین از منظر اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی علی رضاپور امیرمحمد گلوانی مرتضی کاظمی همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران 🔹 ☑️ برای…
سناریوهای ارز، انس طلا و بیت کوین
از منظر اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی
ویدیوی کامل در یوتیوب
گفتوشنود اقتصادی
برگزار شده در تاریخ
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
(قبل از حمله اسرائیل)
علی رضاپور
امیرمحمد گلوانی
مرتضی کاظمی
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
از منظر اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی
ویدیوی کامل در یوتیوب
گفتوشنود اقتصادی
برگزار شده در تاریخ
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
(قبل از حمله اسرائیل)
علی رضاپور
امیرمحمد گلوانی
مرتضی کاظمی
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
YouTube
سناریوهای ارز، طلا و بیت کوین از منظر اقتصاد جهانی و داخلی
جدیدترین نشست «گفتوشنود اقتصادی» با میزبانی مرتضی کاظمی در تاریخ هفدهم خرداد در گروه رسانهای دنیای اقتصاد برگزار و ضمن ارائه آقایان امیرمحمد گلوانی، پژوهشگر اقتصادی و علی رضاپور، تحلیلگر بازارهای جهانی، دیدگاههای آقایان علیرضا توکلی کاشی، احمد ملکزاده،…
1
نامهای به صندوق پستی اشتباه
منظورم این نامه است که از طرف ۱۸۰ استاد به
۱- مردم شریف ایران
و
۲- رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان
نوشته شده است. لطفاً شما هم به توصیههایی که در ادامه این یادداشت و در آن نامه ذکر شده توجه کنید و اینجا در کامنتها بنویسید آیا شما هم مثل من فکر میکنید که
- آیا نامه به آدرسی اشتباه ارسال شده؟
- آیا این دو مخاطب عام و خاص، توان و اختیار اجرای این توصیهها را دارند؟
➖➖➖
🔹 توصیههای ارائه شده در نامه:
- فعال شدن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا و جلوگیری از بروز مجدد جنگ
- تغییر بنیادی در رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی
- رهایی زندانیان سیاسی و محصورانی که بهدلیل بیان نظرات زندانی شدهاند
- رهایی صدا و سیما و دیگر رسانههای جمعی دولتی، از کنترل محافل افراطی
- بازنگری در نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور برای خنثیسازی همهجانبه دشمن و صیانت از جان و کیان مردم
- تنظیم سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد
- ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاهداری و فعالیتهای اقتصادی
کدام یک از موارد فوق میتوانند توسط
🔹 مردم شریف ایران
یا
🔹 رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان انجام شود.
والا به نظر من، هیچکدام.
نظر شما چیست؟
نوشته شده در ۱۷ تیر ۱۴۰۴
📎 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
منظورم این نامه است که از طرف ۱۸۰ استاد به
۱- مردم شریف ایران
و
۲- رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان
نوشته شده است. لطفاً شما هم به توصیههایی که در ادامه این یادداشت و در آن نامه ذکر شده توجه کنید و اینجا در کامنتها بنویسید آیا شما هم مثل من فکر میکنید که
- آیا نامه به آدرسی اشتباه ارسال شده؟
- آیا این دو مخاطب عام و خاص، توان و اختیار اجرای این توصیهها را دارند؟
➖➖➖
🔹 توصیههای ارائه شده در نامه:
- فعال شدن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا و جلوگیری از بروز مجدد جنگ
- تغییر بنیادی در رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی
- رهایی زندانیان سیاسی و محصورانی که بهدلیل بیان نظرات زندانی شدهاند
- رهایی صدا و سیما و دیگر رسانههای جمعی دولتی، از کنترل محافل افراطی
- بازنگری در نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور برای خنثیسازی همهجانبه دشمن و صیانت از جان و کیان مردم
- تنظیم سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد
- ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاهداری و فعالیتهای اقتصادی
کدام یک از موارد فوق میتوانند توسط
🔹 مردم شریف ایران
یا
🔹 رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان انجام شود.
والا به نظر من، هیچکدام.
نظر شما چیست؟
نوشته شده در ۱۷ تیر ۱۴۰۴
📎 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
گفتوشنود اقتصادی
امید به اصلاح؟
اقتصاد در زنجیر ریسکهای سیاسی
آیا ساختارهای اقتصادی در شرایط کنونی اصلاحپذیرند؟
شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۱
با حضور
صادق زیباکلام
با میزبانی
مرتضی کاظمی
و
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
در
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
🔹 صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی شناختهشده، در سه دههی گذشته همواره منتقد سیاستهای رسمی و حاکم بوده است. اما امروز که شرایط ایران پیچیدهتر از همیشه شده و اقتصاد بیش از گذشته در زنجیر سیاست گرفتار شده از او دعوت کردهایم تا با محوریت پیچیدگیهای سیاسی درباره امکان یا عدم امکان «اصلاح اقتصادی» در فضای امروز ایران با حضور صادق زیباکلام گفتوگو کنیم.
☑️ برای شرکت در این نشست
لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
امید به اصلاح؟
اقتصاد در زنجیر ریسکهای سیاسی
آیا ساختارهای اقتصادی در شرایط کنونی اصلاحپذیرند؟
شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۱
با حضور
صادق زیباکلام
با میزبانی
مرتضی کاظمی
و
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
در
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
🔹 صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی شناختهشده، در سه دههی گذشته همواره منتقد سیاستهای رسمی و حاکم بوده است. اما امروز که شرایط ایران پیچیدهتر از همیشه شده و اقتصاد بیش از گذشته در زنجیر سیاست گرفتار شده از او دعوت کردهایم تا با محوریت پیچیدگیهای سیاسی درباره امکان یا عدم امکان «اصلاح اقتصادی» در فضای امروز ایران با حضور صادق زیباکلام گفتوگو کنیم.
☑️ برای شرکت در این نشست
لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
10
مرتضی کاظمی
گفتوشنود اقتصادی امید به اصلاح؟ اقتصاد در زنجیر ریسکهای سیاسی آیا ساختارهای اقتصادی در شرایط کنونی اصلاحپذیرند؟ شنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۸ تا ۲۱ با حضور صادق زیباکلام با میزبانی مرتضی کاظمی و همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان…
زمان این نشست تغییر کرد
آقای زیباکلام تماس گرفتند و گفتند روز شنبه امکان حضور ندارند ولی سعی میکنند در اولین فرصت امکان حضور در این نشست را مهیا کنند.
پینوشت:
این نشست با حضور آقایان زیباکلام، سرزعیم و جمعی از تحلیلگران و علاقهمندان، عصر سهشنبه برگزار میشود. اطلاعیهی نشست به زودی منتشر میشود.
آقای زیباکلام تماس گرفتند و گفتند روز شنبه امکان حضور ندارند ولی سعی میکنند در اولین فرصت امکان حضور در این نشست را مهیا کنند.
پینوشت:
این نشست با حضور آقایان زیباکلام، سرزعیم و جمعی از تحلیلگران و علاقهمندان، عصر سهشنبه برگزار میشود. اطلاعیهی نشست به زودی منتشر میشود.
🔹 گفتوشنود اقتصادی
اقتصاد در زنجیر ریسکهای سیاسی
آیا به اصلاح اقتصاد در شرایط کنونی
امیدوار باشیم؟
سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۱
با حضور
صادق زیباکلام
و
علی سرزعیم
با میزبانی
مرتضی کاظمی
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
در محل
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
امروز شرایط ایران پیچیدهتر و اقتصاد بیش از گذشته در زنجیر سیاست گرفتار شده است. در این نشست میکوشیم به این پرسشها پاسخ دهیم:
🔹 ریسکهای سیاسی چگونه بر ساختارهای اقتصادی سایه انداختهاند؟
- بیثباتیهای سیاسی چگونه تصمیمگیری اقتصادی را مختل میکنند؟
- سیاست خارجی چه تأثیری بر سرمایهگذاری و ایجاد تورم داشته است؟
🔹 آیا اصلاح ساختارهای اقتصادی در این شرایط ممکن است؟
- چرا تلاشهای پیشین برای اصلاح، ناکام بودهاند؟
- امید یا ناامیدی چگونه رفتار اقتصادی را تغییر میدهد؟
☑️ برای شرکت در این نشست
لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
اقتصاد در زنجیر ریسکهای سیاسی
آیا به اصلاح اقتصاد در شرایط کنونی
امیدوار باشیم؟
سهشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۱
با حضور
صادق زیباکلام
و
علی سرزعیم
با میزبانی
مرتضی کاظمی
همراه با شنیدن بازخورد و دیدگاههای
تعدادی از پژوهشگران، نویسندگان و تحلیلگران
در محل
گروه رسانهای دنیای اقتصاد
امروز شرایط ایران پیچیدهتر و اقتصاد بیش از گذشته در زنجیر سیاست گرفتار شده است. در این نشست میکوشیم به این پرسشها پاسخ دهیم:
🔹 ریسکهای سیاسی چگونه بر ساختارهای اقتصادی سایه انداختهاند؟
- بیثباتیهای سیاسی چگونه تصمیمگیری اقتصادی را مختل میکنند؟
- سیاست خارجی چه تأثیری بر سرمایهگذاری و ایجاد تورم داشته است؟
🔹 آیا اصلاح ساختارهای اقتصادی در این شرایط ممکن است؟
- چرا تلاشهای پیشین برای اصلاح، ناکام بودهاند؟
- امید یا ناامیدی چگونه رفتار اقتصادی را تغییر میدهد؟
☑️ برای شرکت در این نشست
لطفاً و حتماً
از طریق این لینک
اعلام حضور بفرمایید
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
1
Forwarded from جناب گاو
کلماتی که از بمبهای اسرائیل خطرناکترند:
عدالت اجتماعی
توسعه
گفتمان توسعه
امر ملی
گفتمان ملی
فقه حداکثری
زمینهسازی ظهور
حقوق بشر.....
شما هم کمی فکر کنید احتمالا واژگان دیگری نیز خواهید یافت.
عدالت اجتماعی
توسعه
گفتمان توسعه
امر ملی
گفتمان ملی
فقه حداکثری
زمینهسازی ظهور
حقوق بشر.....
شما هم کمی فکر کنید احتمالا واژگان دیگری نیز خواهید یافت.
1
🔹 این پُستِ بامزه
در یک سازمان نیمهکمونیستی
آقای امیر ثامنی را نمیشناسم اما آنطور که روزنامه دنیای اقتصاد نوشته یک عنوانِ شغلی و یک سمتِ خیلی ویژه و بامزه دارند:
معاون زنجیرههای ارزش و طرحهای پیشران امور سیاستگذاری توسعه و مشارکتهای سازمان برنامه و بودجه کشور
از این پستها و سمتها در این سازمان زیاد است. طبق مصوبه بهمن ۱۴۰۳ سازمان برنامه و بودجه برای ستاد و استانها ۵۲۰۰ پست رسمی دارد.
روزی روزگاری را تصور کنیم که قرار است این سازمانهای کمونیستی و نیمهکمونیستی حذف شوند. حدس میزنم سازمان برنامهوبودجه تبدیل بشود به یک دفتر جمعوجور در وزارت اقتصاد با یک مدیر، یک منشی و یکصد کارشناس...
برای درک اندازهی این سازمان، بد نیست بدانیم:
تعداد پرسنل شبکه سازمان برنامه و بودجه در ایران شامل ستاد، مراکز پژوهشی و ادارات استانی از ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
در حالیکه در آمریکا، دفتر مدیریت و بودجه کشور که در کاخ سفید مستقر است حدود ۵۰۰ نفر کارمند دارد.
حالا شما اندازه و شرایط اقتصاد آمریکا را با ایران مقایسه کنید...
در ژاپن، بخش بودجهریزی وزارت دارایی حدود ۴۰۰ کارمند دارد.
در کره جنوبی، مجموعه وزارت اقتصاد و دارایی (که کل بودجهریزی و برنامهریزی توسعهای و البته وظایف متنوع دیگری را انجام میدهد) کمتر از ۱۵۰۰ نفر نیروی مرتبط با این بخش دارد.
حتی در چین، با ساختار متمرکز و برنامههای پنجساله، کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات (NDRC) کمتر از ۹۰۰ کارمند ستادی دارد.
خلاصه؛ به امید روزی که این صدها سازمان کمونیستی و البته صدها هزار پُستِ ایدئولوژیک در هزاران سازمان حذف شوند.
۷ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
در یک سازمان نیمهکمونیستی
آقای امیر ثامنی را نمیشناسم اما آنطور که روزنامه دنیای اقتصاد نوشته یک عنوانِ شغلی و یک سمتِ خیلی ویژه و بامزه دارند:
معاون زنجیرههای ارزش و طرحهای پیشران امور سیاستگذاری توسعه و مشارکتهای سازمان برنامه و بودجه کشور
از این پستها و سمتها در این سازمان زیاد است. طبق مصوبه بهمن ۱۴۰۳ سازمان برنامه و بودجه برای ستاد و استانها ۵۲۰۰ پست رسمی دارد.
روزی روزگاری را تصور کنیم که قرار است این سازمانهای کمونیستی و نیمهکمونیستی حذف شوند. حدس میزنم سازمان برنامهوبودجه تبدیل بشود به یک دفتر جمعوجور در وزارت اقتصاد با یک مدیر، یک منشی و یکصد کارشناس...
برای درک اندازهی این سازمان، بد نیست بدانیم:
تعداد پرسنل شبکه سازمان برنامه و بودجه در ایران شامل ستاد، مراکز پژوهشی و ادارات استانی از ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر تخمین زده میشود.
در حالیکه در آمریکا، دفتر مدیریت و بودجه کشور که در کاخ سفید مستقر است حدود ۵۰۰ نفر کارمند دارد.
حالا شما اندازه و شرایط اقتصاد آمریکا را با ایران مقایسه کنید...
در ژاپن، بخش بودجهریزی وزارت دارایی حدود ۴۰۰ کارمند دارد.
در کره جنوبی، مجموعه وزارت اقتصاد و دارایی (که کل بودجهریزی و برنامهریزی توسعهای و البته وظایف متنوع دیگری را انجام میدهد) کمتر از ۱۵۰۰ نفر نیروی مرتبط با این بخش دارد.
حتی در چین، با ساختار متمرکز و برنامههای پنجساله، کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات (NDRC) کمتر از ۹۰۰ کارمند ستادی دارد.
خلاصه؛ به امید روزی که این صدها سازمان کمونیستی و البته صدها هزار پُستِ ایدئولوژیک در هزاران سازمان حذف شوند.
۷ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
2
توسعهی دستوری!
مرتضی کاظمی
بارها به اسم توسعه ما را فریب دادهاند. مثلاً همینجا در ایران، زیر پرچم «توسعه» کارهایی انجام شده که به جای پیشرفت و بهبود، در عمل فریب و عقبگرد بوده و بیشتر برای نمایش و فریبکاری استفاده شده است. تا زمانی که آزادی، حقوق مالکیت و رقابت سالم تضمین نشود «توسعهی دستوری» فقط ویترین فریبندهای از پیشرفت خواهد بود.
توسعه یک کلمه مقدس نیست!
واژه توسعه را آنچنان مقدس جلوه دادهاند که توانستهاند خرابکاریهایشان را به نام توسعه توجیه کنند. مثلاً:
🔹 سدسازیهای گسترده که به اسم توسعه انجام شد در عمل رودخانهها و تالابها را خشکاند و محیطزیست کشور را منفجر کرد.
🔹 افزایش مالیاتها که با شعار زمینهسازی برای توسعهی سیاسی انجام شد در عمل نه تنها دولتی پاسخگو ایجاد نکرد بلکه فقط بیعدالتی و اتلاف منابع را بیشتر کرد.
🔹 ساخت بیرویه و نادرست اتوبانها که به اسم توسعهی شهری انجام شد عملاً باعث گسترش رانت، دستکاری در بافت اجتماعی و همچنین باعث افزایش آلودگی هوا شد.
به نام توسعه؛ به کام فساد
🔹 رانتهای کلان در چاپ و انتشار کتابهای ایدئولوژیک که به اسم توسعهی فرهنگی انجام شد در واقع نه تنها منابع عمومی را هدر داد بلکه به جامعه از لحاظ فرهنگی و سیاسی آسیبهای سنگین وارد کرد.
🔹 شهرکسازیهای بیحساب که به اسم توسعه و ساخت مسکن انجام شد در عمل زمینهای کشاورزی و منابع آبی را نابود کرد و در نتیجه سکونتگاههای بیکیفیت بهجا گذاشت.
🔹 توسعهی صنعتی به شکل رانتی که به اسم توسعهی اقتصادی انجام شد در عمل به جای رقابت و نوآوری، انحصار و امتیازهای ویژه برای بنگاههای دولتی و شبهدولتی ایجاد کرد.
🔹 پروژههای عظیم دولتی در نفت و گاز که به اسم توسعه ملی انجام شد عملاً به جای بهرهوری و رفاه عمومی، منبع فساد و سوءمدیریت شدند.
🔹 افزایش بیرویه قیمتگذاری و یارانههای ناکارآمد که به اسم توسعه و عدالت اجتماعی انجام شد عملاً منابع را هدر داد و انگیزه تولید را از بین برد.
وقتی پاسخگویی، شفافیت و عدالت وجود نداشته باشد، هر چیزی حتی با عنوان زیبا و فریبنده «توسعه»—میتواند علیه پیشرفت و انسانیت باشد.
اقتصاددانانی مانند پیتر بائر و فریدریش هایک بارها در مورد توسعه دستوری هشدار داده و گفتهاند توسعه با فرمان و دستور یا اجرای پروژههای عظیم و انجام هزینهکردهای دولتی بهوجود نمیآید.
هایک میگفت: «تمدن، نتیجه طراحی آگاهانه نیست؛ بلکه حاصل آزادی و همکاری خودجوش انسانهاست.»
پیتر بائر میگفت:
▫️ حقوق مالکیت و حاکمیت حقوق تضمین شود.
▫️ بازارهای آزاد و رقابت سالم به مردم امکان رشد بدهد.
▫️ دولت بهجای پروژهسازی و انجام پروژههای عظیم از زیرساختهای نهادی (دادگاه مستقل، نظام مالی شفاف و آزادی رسانه) حمایت بکند.
▫️ مردم بتوانند آزادانه فکر کنند، تولید کنند و با هم همکاری کنند.
▫️ تا زمانی که این اصول پایهای شکل نگیرند، مواردی که گفته شد فقط «نمایشی از پیشرفت» خواهد بود، نه خودِ پیشرفت.
آدام اسمیت بیش از دویست سال پیش گفته بود: «بهبود وضعیت ملتها، حاصل آزادی کار و تجارت مردم عادی است؛ نه نتیجه طرحهای بزرگ دولتها.»
۸ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
مرتضی کاظمی
بارها به اسم توسعه ما را فریب دادهاند. مثلاً همینجا در ایران، زیر پرچم «توسعه» کارهایی انجام شده که به جای پیشرفت و بهبود، در عمل فریب و عقبگرد بوده و بیشتر برای نمایش و فریبکاری استفاده شده است. تا زمانی که آزادی، حقوق مالکیت و رقابت سالم تضمین نشود «توسعهی دستوری» فقط ویترین فریبندهای از پیشرفت خواهد بود.
توسعه یک کلمه مقدس نیست!
واژه توسعه را آنچنان مقدس جلوه دادهاند که توانستهاند خرابکاریهایشان را به نام توسعه توجیه کنند. مثلاً:
🔹 سدسازیهای گسترده که به اسم توسعه انجام شد در عمل رودخانهها و تالابها را خشکاند و محیطزیست کشور را منفجر کرد.
🔹 افزایش مالیاتها که با شعار زمینهسازی برای توسعهی سیاسی انجام شد در عمل نه تنها دولتی پاسخگو ایجاد نکرد بلکه فقط بیعدالتی و اتلاف منابع را بیشتر کرد.
🔹 ساخت بیرویه و نادرست اتوبانها که به اسم توسعهی شهری انجام شد عملاً باعث گسترش رانت، دستکاری در بافت اجتماعی و همچنین باعث افزایش آلودگی هوا شد.
به نام توسعه؛ به کام فساد
🔹 رانتهای کلان در چاپ و انتشار کتابهای ایدئولوژیک که به اسم توسعهی فرهنگی انجام شد در واقع نه تنها منابع عمومی را هدر داد بلکه به جامعه از لحاظ فرهنگی و سیاسی آسیبهای سنگین وارد کرد.
🔹 شهرکسازیهای بیحساب که به اسم توسعه و ساخت مسکن انجام شد در عمل زمینهای کشاورزی و منابع آبی را نابود کرد و در نتیجه سکونتگاههای بیکیفیت بهجا گذاشت.
🔹 توسعهی صنعتی به شکل رانتی که به اسم توسعهی اقتصادی انجام شد در عمل به جای رقابت و نوآوری، انحصار و امتیازهای ویژه برای بنگاههای دولتی و شبهدولتی ایجاد کرد.
🔹 پروژههای عظیم دولتی در نفت و گاز که به اسم توسعه ملی انجام شد عملاً به جای بهرهوری و رفاه عمومی، منبع فساد و سوءمدیریت شدند.
🔹 افزایش بیرویه قیمتگذاری و یارانههای ناکارآمد که به اسم توسعه و عدالت اجتماعی انجام شد عملاً منابع را هدر داد و انگیزه تولید را از بین برد.
وقتی پاسخگویی، شفافیت و عدالت وجود نداشته باشد، هر چیزی حتی با عنوان زیبا و فریبنده «توسعه»—میتواند علیه پیشرفت و انسانیت باشد.
اقتصاددانانی مانند پیتر بائر و فریدریش هایک بارها در مورد توسعه دستوری هشدار داده و گفتهاند توسعه با فرمان و دستور یا اجرای پروژههای عظیم و انجام هزینهکردهای دولتی بهوجود نمیآید.
هایک میگفت: «تمدن، نتیجه طراحی آگاهانه نیست؛ بلکه حاصل آزادی و همکاری خودجوش انسانهاست.»
پیتر بائر میگفت:
«توسعه یعنی گسترش انتخابهای مردم؛ نه گسترش قدرت دولت برای مهندسی جامعه.»پیشرفت واقعی آنجاست که:
▫️ حقوق مالکیت و حاکمیت حقوق تضمین شود.
▫️ بازارهای آزاد و رقابت سالم به مردم امکان رشد بدهد.
▫️ دولت بهجای پروژهسازی و انجام پروژههای عظیم از زیرساختهای نهادی (دادگاه مستقل، نظام مالی شفاف و آزادی رسانه) حمایت بکند.
▫️ مردم بتوانند آزادانه فکر کنند، تولید کنند و با هم همکاری کنند.
▫️ تا زمانی که این اصول پایهای شکل نگیرند، مواردی که گفته شد فقط «نمایشی از پیشرفت» خواهد بود، نه خودِ پیشرفت.
آدام اسمیت بیش از دویست سال پیش گفته بود: «بهبود وضعیت ملتها، حاصل آزادی کار و تجارت مردم عادی است؛ نه نتیجه طرحهای بزرگ دولتها.»
۸ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
50❤1
مدارس غیرانتفاعی؛ آیا خصوصی هستند؟
خیر؛ سرراست عرض کنم جواب منفی است. در ایران مدرسه خصوصی تقریباً نداریم. مدارس غیرانتفاعی در ایران همان مدارس حکومتی هستند با این تفاوت که از دانشآموزان پول میگیرند. در واقع افرادی خاص و نورچشمی موفق شدهاند بهعنوان پیمانکار از دولت مجوزهایی دریافت کنند تا طرحهای آموزشی که توسط حکومت ابلاغ شده را اجرا کنند.
مدرسه خصوصی چیست؟
مدرسه خصوصی مدرسهای است که:
🔹 مالکیت کامل و آزاد دارد و هیچ وابستگی به دولت، بودجه دولتی یا برنامه اجباری ندارد.
🔹 برنامه آموزشیاش را خودش تعیین میکند؛ از فلسفه آموزشی گرفته تا روشهای تدریس، بدون دخالت بوروکراسی دولتی.
🔹 تنها پاسخگو به والدین و دانشآموزان است، نه به دولت و سیاستهای حکومتی.
🔹 موفقیت یا شکستش را بازار و انتخاب خانوادهها تعیین میکند، نه مجوز یا حمایت سیاسی.
🔹 اگر استانداردی وجود دارد، جامعه و انجمنهای مستقل آموزشی آن را تعریف میکنند، نه دولت.
مرتضی کاظمی
۹ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
خیر؛ سرراست عرض کنم جواب منفی است. در ایران مدرسه خصوصی تقریباً نداریم. مدارس غیرانتفاعی در ایران همان مدارس حکومتی هستند با این تفاوت که از دانشآموزان پول میگیرند. در واقع افرادی خاص و نورچشمی موفق شدهاند بهعنوان پیمانکار از دولت مجوزهایی دریافت کنند تا طرحهای آموزشی که توسط حکومت ابلاغ شده را اجرا کنند.
مدرسه خصوصی چیست؟
مدرسه خصوصی مدرسهای است که:
🔹 مالکیت کامل و آزاد دارد و هیچ وابستگی به دولت، بودجه دولتی یا برنامه اجباری ندارد.
🔹 برنامه آموزشیاش را خودش تعیین میکند؛ از فلسفه آموزشی گرفته تا روشهای تدریس، بدون دخالت بوروکراسی دولتی.
🔹 تنها پاسخگو به والدین و دانشآموزان است، نه به دولت و سیاستهای حکومتی.
🔹 موفقیت یا شکستش را بازار و انتخاب خانوادهها تعیین میکند، نه مجوز یا حمایت سیاسی.
🔹 اگر استانداردی وجود دارد، جامعه و انجمنهای مستقل آموزشی آن را تعریف میکنند، نه دولت.
مرتضی کاظمی
۹ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
1👍2
آموزش و آزادی؛ اجبار، انحصار یا انتخاب؟
شما چه نظری در مورد آموزش
از طریق اجبار و انحصار دارید؟
آموزش دولتی در ایران بر پایه اجبار و انحصار شکل گرفته؛ دولت است که تعیین میکند:
▫️چه باید آموخت
▫️چگونه باید آموخت و
▫️چه کسی اجازه آموزش دارد
نتیجه چنین مدلی، نه پرورش انسانی آزاد، بلکه پرورش انسانی مقلد و همچنین اسیر انطباق و اطاعت است.
آموزش دولتی یعنی برنامههای یکسان، اجبار همگانی و پاسخگویی به حکومت؛ در حالی که آنچه برای انسان آزاده ارزشمند است، پاسخگویی به مخاطب یعنی دانشآموز و خانوادهاش است.
همانطور که قبلاً در یادداشتی دیگر گفتهام، در ایران حتی وقتی نام «خصوصی» یا «غیرانتفاعی» روی بعضی مدارس گذاشته میشود تا زمانی که چارچوب، محتوا و فلسفه آموزشی از سوی حکومت میآید آنها فقط شعبهای از همان نظام اجبار و انحصار هستند.
در مقابل، آموزش میتواند بر مبنای آزادی و رقابت بنا شود. مدرسه آزاد:
▫️به خانوادهها پاسخ میدهد، نه به دولت؛
▫️برنامه آموزشی را خودش طراحی میکند؛ و
▫️بقا و کیفیتش را انتخاب آزاد خانوادهها تعیین میکند
ویلیام گلاسر، روانشناس و بنیانگذار نظریه انتخاب، همین نقطه را کلید یادگیری میدانست و تأکید میکرد که اجبار هیچگاه نمیتواند انگیزه یادگیری ایجاد کند. گلسر میگفت:
"یادگیری واقعی زمانی رخ میدهد که دانشآموز انتخاب کند یاد بگیرد؛ هیچ برنامه اجباری و دستوری نمیتواند این انگیزه را خلق کند."
ایده آزادی در آموزش فقط محدود به روانشناسی فردی نیست. ایوان ایلیچ در Deschooling Society این نگاه را در سطحی اجتماعی تحلیل میکرد و میگفت:
"آموزش وقتی آزاد است که مردم شبکههای یادگیری خود را بسازند نه وقتی که دولت، قالب واحدی را به همه تحمیل کند."
آنچه در مدارس دولتی در ایران داریم مصداقی از همین قالب واحد به شکلی اجباری و انحصاری است. جان هالت، معلم و نویسنده آمریکایی و یکی از پیشگامان آموزش آزاد و آموزش خانگی، این ایده را در عمل لمس کرده بود. او هشدار میداد:
"مدرسه آزاد، مدرسهای است که نه از دولت مجوز میگیرد و نه فلسفه آموزشیاش را از دولت قرض میکند."
آموزشهای ایدئولوژیک یکی از خصوصیات این سیستم آموزشی است. اساساً در چنین شرایطی نظام آموزشی و مدارس به گروگان گرفته میشود تا بتوانند همین آموزشهای ایدئولوژیک را پیگیری کنند. ماری راثبارد، اقتصاددان آزادیخواه، از زاویه سیاسی و مالکیت هشدار میداد:
"هیچ نهادی به اندازه دولت قادر نیست آموزش را سیاسی و ایدئولوژیک کند. مدرسه خصوصی واقعی یعنی نهادی که دولت هیچ سهمی در برنامه و مالکیت آن ندارد."
یکی از مهمترین جنبههای این سیستم آموزشی، نحوه گردش مالی است. نحوه تامین مالی میتواند مسیر آموزش را متأثر کند. معمولاً بهانه این است که فقط دولت میتواند آموزش رایگان را تامین مالی کند. بسیار خوب؛ دولت میتواند هزینهها را پرداخت کند اما لازم نیست حتما محتوای دلخواهش را تحمیل کند. در مورد این موضوع سعی میکنم بعداً یادداشتی مجزا بنویسم.
میلتون فریدمن از منظر اقتصاد آموزش، رابطه بین کیفیت و آزادی را چنین توضیح میداد:
"هدف آموزش، پاسخگویی به والدین است، نه به دولت. هرچه این رابطه مستقیمتر باشد، کیفیت آموزش بالاتر میرود."
در هرحال؛ آموزشی که از نظر من پسندیده است:
▫️یعنی آزادی انتخاب،
▫️حق مالکیت یادگیری و
▫️ پاسخگویی به خانوادهها یا مخاطبان.
در مقابل، آموزش دولتی یعنی اجبار، انحصار و پاسخگویی به حکومت.
مرتضی کاظمی
۱۰ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
شما چه نظری در مورد آموزش
از طریق اجبار و انحصار دارید؟
آموزش دولتی در ایران بر پایه اجبار و انحصار شکل گرفته؛ دولت است که تعیین میکند:
▫️چه باید آموخت
▫️چگونه باید آموخت و
▫️چه کسی اجازه آموزش دارد
نتیجه چنین مدلی، نه پرورش انسانی آزاد، بلکه پرورش انسانی مقلد و همچنین اسیر انطباق و اطاعت است.
آموزش دولتی یعنی برنامههای یکسان، اجبار همگانی و پاسخگویی به حکومت؛ در حالی که آنچه برای انسان آزاده ارزشمند است، پاسخگویی به مخاطب یعنی دانشآموز و خانوادهاش است.
همانطور که قبلاً در یادداشتی دیگر گفتهام، در ایران حتی وقتی نام «خصوصی» یا «غیرانتفاعی» روی بعضی مدارس گذاشته میشود تا زمانی که چارچوب، محتوا و فلسفه آموزشی از سوی حکومت میآید آنها فقط شعبهای از همان نظام اجبار و انحصار هستند.
در مقابل، آموزش میتواند بر مبنای آزادی و رقابت بنا شود. مدرسه آزاد:
▫️به خانوادهها پاسخ میدهد، نه به دولت؛
▫️برنامه آموزشی را خودش طراحی میکند؛ و
▫️بقا و کیفیتش را انتخاب آزاد خانوادهها تعیین میکند
ویلیام گلاسر، روانشناس و بنیانگذار نظریه انتخاب، همین نقطه را کلید یادگیری میدانست و تأکید میکرد که اجبار هیچگاه نمیتواند انگیزه یادگیری ایجاد کند. گلسر میگفت:
"یادگیری واقعی زمانی رخ میدهد که دانشآموز انتخاب کند یاد بگیرد؛ هیچ برنامه اجباری و دستوری نمیتواند این انگیزه را خلق کند."
ایده آزادی در آموزش فقط محدود به روانشناسی فردی نیست. ایوان ایلیچ در Deschooling Society این نگاه را در سطحی اجتماعی تحلیل میکرد و میگفت:
"آموزش وقتی آزاد است که مردم شبکههای یادگیری خود را بسازند نه وقتی که دولت، قالب واحدی را به همه تحمیل کند."
آنچه در مدارس دولتی در ایران داریم مصداقی از همین قالب واحد به شکلی اجباری و انحصاری است. جان هالت، معلم و نویسنده آمریکایی و یکی از پیشگامان آموزش آزاد و آموزش خانگی، این ایده را در عمل لمس کرده بود. او هشدار میداد:
"مدرسه آزاد، مدرسهای است که نه از دولت مجوز میگیرد و نه فلسفه آموزشیاش را از دولت قرض میکند."
آموزشهای ایدئولوژیک یکی از خصوصیات این سیستم آموزشی است. اساساً در چنین شرایطی نظام آموزشی و مدارس به گروگان گرفته میشود تا بتوانند همین آموزشهای ایدئولوژیک را پیگیری کنند. ماری راثبارد، اقتصاددان آزادیخواه، از زاویه سیاسی و مالکیت هشدار میداد:
"هیچ نهادی به اندازه دولت قادر نیست آموزش را سیاسی و ایدئولوژیک کند. مدرسه خصوصی واقعی یعنی نهادی که دولت هیچ سهمی در برنامه و مالکیت آن ندارد."
یکی از مهمترین جنبههای این سیستم آموزشی، نحوه گردش مالی است. نحوه تامین مالی میتواند مسیر آموزش را متأثر کند. معمولاً بهانه این است که فقط دولت میتواند آموزش رایگان را تامین مالی کند. بسیار خوب؛ دولت میتواند هزینهها را پرداخت کند اما لازم نیست حتما محتوای دلخواهش را تحمیل کند. در مورد این موضوع سعی میکنم بعداً یادداشتی مجزا بنویسم.
میلتون فریدمن از منظر اقتصاد آموزش، رابطه بین کیفیت و آزادی را چنین توضیح میداد:
"هدف آموزش، پاسخگویی به والدین است، نه به دولت. هرچه این رابطه مستقیمتر باشد، کیفیت آموزش بالاتر میرود."
در هرحال؛ آموزشی که از نظر من پسندیده است:
▫️یعنی آزادی انتخاب،
▫️حق مالکیت یادگیری و
▫️ پاسخگویی به خانوادهها یا مخاطبان.
در مقابل، آموزش دولتی یعنی اجبار، انحصار و پاسخگویی به حکومت.
مرتضی کاظمی
۱۰ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
👍1
آزادی آموزشی چگونه سنجش میشود؟
چند مؤسسه بینالمللی تلاش کردهاند آزادی آموزشی را بهصورت عددی و مقایسهای بسنجند. مهمترین این شاخصها عبارتند از:
1️⃣ Education Freedom Index (EFI) – Heritage Foundation
▫️ شاخصی برای سنجش حق انتخاب والدین، وجود مدارس خصوصی واقعی، استقلال برنامه درسی و امکان آموزش خانگی.
2️⃣ School Choice and Autonomy Indicators – OECD
▫️ شاخصی برای بررسی سهم مدارس خصوصی، آزادی والدین و استقلال مدارس.
دادههای این شاخص در گزارش سالانه Education at a Glance منتشر میشود.
3️⃣ World Bank – SABER (Systems Approach for Better Education Results)
▫️ شاخصی برای ارزیابی میزان استقلال مدارس از دولت مرکزی و پاسخگویی به والدین.
4️⃣ Fraser Institute – Economic Freedom of the World
▫️ بخش آموزش این شاخص میزان سهم مدارس خصوصی واقعی، موانع قانونی برای ایجاد مدارس و سطح کنترل دولت مرکزی بر محتوای درسی را اندازهگیری میکند.
5️⃣ Education Policy Outlook Indicators – OECD
▫️ شاخصی برای تحلیل سیاستهای آموزشی و میزان تمرکز یا عدم تمرکز در برنامههای درسی کشورها.
6️⃣ Index of School Freedom – European Liberal Forum
▫️ شاخصی برای ارزیابی آزادی برنامه آموزشی، حق تأسیس مدارس مستقل و سطح رقابت بین مدارس در اروپا.
7️⃣ UNESCO Global Education Monitoring
گزارش سالانه یونسکو که بخشی از آن به بررسی استقلال مدارس و نظام آموزشی اختصاص دارد.
جمعبندی
این شاخصها نشان میدهند که آزادی آموزشی فقط داشتن مدرسه خصوصی نیست؛ بلکه ترکیبی است از حق انتخاب والدین، استقلال مدارس، مسیرهای متنوع مدرک و حداقل بودن کنترل دولت مرکزی.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
چند مؤسسه بینالمللی تلاش کردهاند آزادی آموزشی را بهصورت عددی و مقایسهای بسنجند. مهمترین این شاخصها عبارتند از:
1️⃣ Education Freedom Index (EFI) – Heritage Foundation
▫️ شاخصی برای سنجش حق انتخاب والدین، وجود مدارس خصوصی واقعی، استقلال برنامه درسی و امکان آموزش خانگی.
2️⃣ School Choice and Autonomy Indicators – OECD
▫️ شاخصی برای بررسی سهم مدارس خصوصی، آزادی والدین و استقلال مدارس.
دادههای این شاخص در گزارش سالانه Education at a Glance منتشر میشود.
3️⃣ World Bank – SABER (Systems Approach for Better Education Results)
▫️ شاخصی برای ارزیابی میزان استقلال مدارس از دولت مرکزی و پاسخگویی به والدین.
4️⃣ Fraser Institute – Economic Freedom of the World
▫️ بخش آموزش این شاخص میزان سهم مدارس خصوصی واقعی، موانع قانونی برای ایجاد مدارس و سطح کنترل دولت مرکزی بر محتوای درسی را اندازهگیری میکند.
5️⃣ Education Policy Outlook Indicators – OECD
▫️ شاخصی برای تحلیل سیاستهای آموزشی و میزان تمرکز یا عدم تمرکز در برنامههای درسی کشورها.
6️⃣ Index of School Freedom – European Liberal Forum
▫️ شاخصی برای ارزیابی آزادی برنامه آموزشی، حق تأسیس مدارس مستقل و سطح رقابت بین مدارس در اروپا.
7️⃣ UNESCO Global Education Monitoring
گزارش سالانه یونسکو که بخشی از آن به بررسی استقلال مدارس و نظام آموزشی اختصاص دارد.
جمعبندی
این شاخصها نشان میدهند که آزادی آموزشی فقط داشتن مدرسه خصوصی نیست؛ بلکه ترکیبی است از حق انتخاب والدین، استقلال مدارس، مسیرهای متنوع مدرک و حداقل بودن کنترل دولت مرکزی.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
👍1
🔹 آزادی در آموزش چگونه تعریف میشود؟
- از انحصار و اجبار تا رقابت و انتخاب
در یادداشت قبلی توضیح داده شد که مدرسه و سیستم آموزشی از نظر آزادی میتواند روی یک طیف قرار بگیرد: یک سوی طیف «انحصار و اجبار» و سوی دیگر «رقابت و آزادی».
- مدرسه و استقلال از حکومت
حکومت ممکن است در تأمین مالی یا حمایت عمومی نقش داشته باشد، اما آنچه مهم است سطح آزادی و رقابت در برابر انحصار و اجبار است.
یکی از دیگر شاخصهای کلیدی برای سنجش این موضوع، نقش دولت در تأیید مدرک و برنامه آموزشی است: آیا تنها مدارک صادرشده توسط دولت معتبر هستند یا مدارس و خانوادهها حق دارند سیستم آموزشی خودشان را بسازند و مدرک معادل ارائه دهند؟
شاخصهای بینالمللی مختلف (که در یادداشتی دیگر جداگانه معرفی کردهام) همین معیارها را میسنجند:
آیا خانوادهها میتوانند مدرسه و روش آموزش را آزادانه انتخاب کنند؟
آیا مدارس میتوانند برنامه آموزشی مستقل طراحی کنند؟
آیا مدارک فقط از مسیر دولتی اعتبار دارند یا گزینههای جایگزین وجود دارد؟
آمریکا:
دولت فدرال تقریباً هیچ دخالتی در برنامه درسی ندارد. والدین میتوانند مدارس خصوصی، مدارس چارتر یا آموزش خانگی را انتخاب کنند. تأیید مدرک مسیرهای متنوعی دارد: دیپلم مدرسه، آزمونهای استاندارد (SAT، GED)، یا حتی مدرک خانگی.
هلند:
بیش از ۷۰٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی و مستقل هستند که با بودجه عمومی اما بدون کنترل برنامه درسی توسط دولت اداره میشوند. والدین حق انتخاب کامل دارند و مدارک مدارس خصوصی همان اعتبار مدارس دولتی را دارد.
دانمارک:
مدارس آزاد و خصوصی حدود ۱۵٪ دانشآموزان را پوشش میدهند. دولت فقط نتایج پایه را ارزیابی میکند و مدارس آزادی کامل در طراحی محتوا دارند.
استرالیا:
حدود ۳۵٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی با استقلال مدیریتی و آموزشی هستند. دولت با مدل کوپن آموزشی نقش تأمین مالی را ایفا میکند، اما برنامه درسی را کنترل نمیکند. وقتی از مدارس «دولتی» در کشورهایی مثل آمریکا، دانمارک یا هلند صحبت میکنیم، نباید آنها را با مدارس دولتی ایران مقایسه کنیم. حتی این مدارس که بودجه عمومی دارند:
معمولاً استقلال بالایی در انتخاب معلم و طراحی برنامه دارند و به جامعه محلی و والدین پاسخگو هستند، نه به وزارتخانه متمرکز ملی و محتوای آموزشیشان در سطح محلی و ایالتی طراحی میشود، نه با یک برنامه واحد دولتی.
به همین دلیل، حتی مدارس دولتی این کشورها به طیف آزادی و رقابت نزدیکترند، در حالی که مدل ایران نمونه کلاسیک انحصار و اجبار کامل است.
➖➖➖
آیا «دولتی و خصوصی» در همه کشورها معنای یکسان دارد؟
خیر؛ تأمین مالی آموزش توسط دولت همیشه یکسان نیست. باید تفاوت گذاشت بین:
▫️ دولتی که از طریق مالیات شفاف و با نمایندگی واقعی جامعه منابع را جمعآوری میکند و بدون دخالت ایدئولوژیک صرفاً دسترسی همگانی به آموزش را تسهیل میکند.
و
▫️ حکومتی که نمایندگی مردم را ندارد و بودجه آموزش را به ابزاری برای کنترل فکری و پیشبرد ایدئولوژی خود تبدیل میکند.
در مدل اول، حتی اگر بودجه از دولت بیاید، مدارس میتوانند آزاد و مستقل باشند (مانند هلند و دانمارک).
در مدل دوم، حتی اگر نام «خصوصی» روی مدرسه باشد، تا وقتی تأمین مالی و کنترل در دست حکومتی بدون نمایندگی است، آموزش در عمل تحت انحصار و اجبار باقی میماند.
آزادی آموزشی یک طیف است که با معیارهایی مثل حق انتخاب والدین، استقلال برنامه درسی و مسیرهای متنوع مدرک سنجیده میشود.
کشورهایی مثل هلند، دانمارک و استرالیا نشان دادهاند که حتی با تأمین مالی دولتی، میتوان سیستمهای آموزشی آزاد و رقابتی ساخت، به شرطی که دولت نقش حامی داشته باشد نه مهندسِ اجتماعی.
ایران و کشورهایی با نظام متمرکز، به دلیل کنترل کامل محتوای درسی و انحصار مدرک، در انتهای طیف آزادی قرار میگیرند.
با این اوصاف، تفاوت اصلی نه در دولتی یا خصوصی بودن نام مدرسه، بلکه در سطح آزادی و استقلال از حکومت و پاسخگویی مستقیم به خانوادهها است.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
- از انحصار و اجبار تا رقابت و انتخاب
در یادداشت قبلی توضیح داده شد که مدرسه و سیستم آموزشی از نظر آزادی میتواند روی یک طیف قرار بگیرد: یک سوی طیف «انحصار و اجبار» و سوی دیگر «رقابت و آزادی».
- مدرسه و استقلال از حکومت
حکومت ممکن است در تأمین مالی یا حمایت عمومی نقش داشته باشد، اما آنچه مهم است سطح آزادی و رقابت در برابر انحصار و اجبار است.
یکی از دیگر شاخصهای کلیدی برای سنجش این موضوع، نقش دولت در تأیید مدرک و برنامه آموزشی است: آیا تنها مدارک صادرشده توسط دولت معتبر هستند یا مدارس و خانوادهها حق دارند سیستم آموزشی خودشان را بسازند و مدرک معادل ارائه دهند؟
شاخصهای بینالمللی مختلف (که در یادداشتی دیگر جداگانه معرفی کردهام) همین معیارها را میسنجند:
آیا خانوادهها میتوانند مدرسه و روش آموزش را آزادانه انتخاب کنند؟
آیا مدارس میتوانند برنامه آموزشی مستقل طراحی کنند؟
آیا مدارک فقط از مسیر دولتی اعتبار دارند یا گزینههای جایگزین وجود دارد؟
آمریکا:
دولت فدرال تقریباً هیچ دخالتی در برنامه درسی ندارد. والدین میتوانند مدارس خصوصی، مدارس چارتر یا آموزش خانگی را انتخاب کنند. تأیید مدرک مسیرهای متنوعی دارد: دیپلم مدرسه، آزمونهای استاندارد (SAT، GED)، یا حتی مدرک خانگی.
هلند:
بیش از ۷۰٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی و مستقل هستند که با بودجه عمومی اما بدون کنترل برنامه درسی توسط دولت اداره میشوند. والدین حق انتخاب کامل دارند و مدارک مدارس خصوصی همان اعتبار مدارس دولتی را دارد.
دانمارک:
مدارس آزاد و خصوصی حدود ۱۵٪ دانشآموزان را پوشش میدهند. دولت فقط نتایج پایه را ارزیابی میکند و مدارس آزادی کامل در طراحی محتوا دارند.
استرالیا:
حدود ۳۵٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی با استقلال مدیریتی و آموزشی هستند. دولت با مدل کوپن آموزشی نقش تأمین مالی را ایفا میکند، اما برنامه درسی را کنترل نمیکند. وقتی از مدارس «دولتی» در کشورهایی مثل آمریکا، دانمارک یا هلند صحبت میکنیم، نباید آنها را با مدارس دولتی ایران مقایسه کنیم. حتی این مدارس که بودجه عمومی دارند:
معمولاً استقلال بالایی در انتخاب معلم و طراحی برنامه دارند و به جامعه محلی و والدین پاسخگو هستند، نه به وزارتخانه متمرکز ملی و محتوای آموزشیشان در سطح محلی و ایالتی طراحی میشود، نه با یک برنامه واحد دولتی.
به همین دلیل، حتی مدارس دولتی این کشورها به طیف آزادی و رقابت نزدیکترند، در حالی که مدل ایران نمونه کلاسیک انحصار و اجبار کامل است.
➖➖➖
آیا «دولتی و خصوصی» در همه کشورها معنای یکسان دارد؟
خیر؛ تأمین مالی آموزش توسط دولت همیشه یکسان نیست. باید تفاوت گذاشت بین:
▫️ دولتی که از طریق مالیات شفاف و با نمایندگی واقعی جامعه منابع را جمعآوری میکند و بدون دخالت ایدئولوژیک صرفاً دسترسی همگانی به آموزش را تسهیل میکند.
و
▫️ حکومتی که نمایندگی مردم را ندارد و بودجه آموزش را به ابزاری برای کنترل فکری و پیشبرد ایدئولوژی خود تبدیل میکند.
در مدل اول، حتی اگر بودجه از دولت بیاید، مدارس میتوانند آزاد و مستقل باشند (مانند هلند و دانمارک).
در مدل دوم، حتی اگر نام «خصوصی» روی مدرسه باشد، تا وقتی تأمین مالی و کنترل در دست حکومتی بدون نمایندگی است، آموزش در عمل تحت انحصار و اجبار باقی میماند.
آزادی آموزشی یک طیف است که با معیارهایی مثل حق انتخاب والدین، استقلال برنامه درسی و مسیرهای متنوع مدرک سنجیده میشود.
کشورهایی مثل هلند، دانمارک و استرالیا نشان دادهاند که حتی با تأمین مالی دولتی، میتوان سیستمهای آموزشی آزاد و رقابتی ساخت، به شرطی که دولت نقش حامی داشته باشد نه مهندسِ اجتماعی.
ایران و کشورهایی با نظام متمرکز، به دلیل کنترل کامل محتوای درسی و انحصار مدرک، در انتهای طیف آزادی قرار میگیرند.
با این اوصاف، تفاوت اصلی نه در دولتی یا خصوصی بودن نام مدرسه، بلکه در سطح آزادی و استقلال از حکومت و پاسخگویی مستقیم به خانوادهها است.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
👍1
کوپن آموزشی؛ ایدهای برای آزادی و رقابت
یکی از مهمترین ابزارهای استفاده شده برای افزایش آزادی و رقابت در آموزش، کوپن آموزشی (School Voucher) است؛ سیاستی که نخستین بار توسط اقتصاددان میلتون فریدمن در دهه ۱۹۵۰ مطرح شد.
فریدمن در کتاب Capitalism and Freedom (1962) نوشت:
🔹 ایده اصلی:
دولت به جای اداره مستقیم مدارس، بودجه آموزش هر کودک را بهصورت کوپن به خانواده میدهد. خانوادهها آزادند این کوپن را در مدرسه دولتی، خصوصی، مذهبی یا حتی مدلهای آموزشی جایگزین خرج کنند. پول «دانشآموزمحور» میشود، نه «مدرسهمحور».
🔹 نمونههای جهانی:
سوئد: تقریباً همه مدارس خصوصی با سیستم کوپن اداره میشوند و دسترسی برابر به آموزش برای همه خانوادهها تضمین شده.
استرالیا: کوپن آموزشی باعث شده حدود ۳۵٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی مستقل با بودجه عمومی تحصیل کنند.
آمریکا: برخی ایالتها (مثل فلوریدا و آریزونا) کوپنهای گسترده ارائه میکنند که حتی برای آموزش خانگی هم قابل استفاده است.
🔹 آزادی آموزش و منبع بودجه؛ حلال یا حرام؟
این نکته مهم است: کوپن آموزشی تنها زمانی با آزادی واقعی سازگار است که منبع بودجهای که دولت در اختیار خانوادهها میگذارد مشروع باشد. تفاوت بزرگی وجود دارد بین:
▫️ دولتی که با مالیات شفاف و با نمایندگی واقعی جامعه بودجه را تأمین میکند و نقش حامی آموزش را دارد.
▫️ حکومتی که بدون نمایندگی مردم و با منابع نامشروع، بودجه آموزش را به ابزاری برای مهندسی فکری و پیشبرد ایدئولوژی خود تبدیل میکند.
اگر منبع بودجه آلوده به اجبار یا استفاده ایدئولوژیک باشد، حتی مدل کوپن هم آزادی واقعی ایجاد نمیکند و فقط پوستهای از رقابت بهجا میگذارد.
جمعبندی
کوپن آموزشی همانطور که میلتون فریدمن طراحی کرد، ابزاری است برای انتقال قدرت از دولت به خانوادهها. اما این ابزار تنها وقتی به آزادی آموزشی منجر میشود که همراه با استقلال واقعی مدارس و بودجهای با مشروعیت شفاف باشد.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
یکی از مهمترین ابزارهای استفاده شده برای افزایش آزادی و رقابت در آموزش، کوپن آموزشی (School Voucher) است؛ سیاستی که نخستین بار توسط اقتصاددان میلتون فریدمن در دهه ۱۹۵۰ مطرح شد.
فریدمن در کتاب Capitalism and Freedom (1962) نوشت:
«بودجه عمومی آموزش باید به دانشآموز تعلق بگیرد، نه به مدرسه. والدین باید آزاد باشند این بودجه را در مدرسهای که انتخاب میکنند خرج کنند.»
🔹 ایده اصلی:
دولت به جای اداره مستقیم مدارس، بودجه آموزش هر کودک را بهصورت کوپن به خانواده میدهد. خانوادهها آزادند این کوپن را در مدرسه دولتی، خصوصی، مذهبی یا حتی مدلهای آموزشی جایگزین خرج کنند. پول «دانشآموزمحور» میشود، نه «مدرسهمحور».
🔹 نمونههای جهانی:
سوئد: تقریباً همه مدارس خصوصی با سیستم کوپن اداره میشوند و دسترسی برابر به آموزش برای همه خانوادهها تضمین شده.
استرالیا: کوپن آموزشی باعث شده حدود ۳۵٪ دانشآموزان در مدارس خصوصی مستقل با بودجه عمومی تحصیل کنند.
آمریکا: برخی ایالتها (مثل فلوریدا و آریزونا) کوپنهای گسترده ارائه میکنند که حتی برای آموزش خانگی هم قابل استفاده است.
🔹 آزادی آموزش و منبع بودجه؛ حلال یا حرام؟
این نکته مهم است: کوپن آموزشی تنها زمانی با آزادی واقعی سازگار است که منبع بودجهای که دولت در اختیار خانوادهها میگذارد مشروع باشد. تفاوت بزرگی وجود دارد بین:
▫️ دولتی که با مالیات شفاف و با نمایندگی واقعی جامعه بودجه را تأمین میکند و نقش حامی آموزش را دارد.
▫️ حکومتی که بدون نمایندگی مردم و با منابع نامشروع، بودجه آموزش را به ابزاری برای مهندسی فکری و پیشبرد ایدئولوژی خود تبدیل میکند.
اگر منبع بودجه آلوده به اجبار یا استفاده ایدئولوژیک باشد، حتی مدل کوپن هم آزادی واقعی ایجاد نمیکند و فقط پوستهای از رقابت بهجا میگذارد.
جمعبندی
کوپن آموزشی همانطور که میلتون فریدمن طراحی کرد، ابزاری است برای انتقال قدرت از دولت به خانوادهها. اما این ابزار تنها وقتی به آزادی آموزشی منجر میشود که همراه با استقلال واقعی مدارس و بودجهای با مشروعیت شفاف باشد.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
مدلهای مالی چگونه میتوانند آموزش را از انحصار حکومت نجات دهند؟
در یادداشت قبلی درباره کوپن آموزشی نوشتم و اینکه چطور این مدل تلاش میکند بودجه عمومی آموزش را به دست خانوادهها برگرداند تا مدرسه به جای پاسخگویی به حکومت، به والدین پاسخ بدهد.
اما کوپن تنها ابزار اصلاح نیست. سؤال بزرگ این است: چه مدلهای دیگری میتوانند انحصار حکومتی را بشکنند و آزادی آموزشی را نجات دهند؟
سیستمهای متمرکز آموزشی معمولاً با این توجیه شکل میگیرند که «برای کمک به اقشار ضعیف و تأمین دسترسی برابر به آموزش» لازم هستند. اما تجربه کشورهای مختلف نشان داده وقتی آموزش بهطور کامل در اختیار حکومت قرار میگیرد، این سیستمها بهجای پرورش شهروندان آزاد، به ابزاری برای تقویت بنیانهای ایدئولوژیک و تثبیت قدرت سیاسی تبدیل میشوند.
به همین دلیل، بسیاری از اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی – از جمله میلتون فریدمن، جیمز بوکانان و پیتر بائر – به دنبال مدلهایی رفتهاند که بتوانند هم دسترسی عمومی به آموزش را تضمین کنند و هم آزادی و رقابت در نظام آموزشی را حفظ کنند.
از این نگاه، ایدههایی مثل کوپن آموزشی (School Vouchers)، حسابهای پسانداز آموزشی (ESA)، اعتبار مالیاتی آموزشی و مدارس چارتر بهوجود آمدند. این مدلها تلاش میکنند تأمین مالی عمومی را از کنترل متمرکز حکومت جدا کنند و حق انتخاب را به خانوادهها برگرداند.
روشهای شبیه به کوپن آموزشی
۱️. حسابهای پسانداز آموزشی
Education Savings Accounts – ESAs
بهجای کوپن، دولت مبلغ مشخصی را در حسابی به نام دانشآموز واریز میکند.
خانوادهها میتوانند این پول را برای شهریه مدرسه خصوصی، آموزش خانگی، معلم خصوصی یا دورههای آنلاین استفاده کنند.
در ایالت آریزونا و نوادا اجرا شده و انعطافپذیرتر از کوپن است چون فقط به شهریه محدود نمیشود.
۲️. اعتبار مالیاتی آموزشی
Tax Credits & Scholarships
خانوادهها یا شرکتها میتوانند بخشی از مالیات خود را به مدارس خصوصی یا صندوقهای بورسیه آموزشی هدایت کنند.
این مدل در ایالتهایی مثل فلوریدا اجرا شده و باعث رشد مدارس خصوصی و رقابت شده است.
۳️. تأمین مالی مستقیم سرانه
Direct Per-Pupil Funding
دولت بهجای تأمین بودجه مدرسه، مبلغ سرانه را مستقیم به خانواده میدهد تا خودشان انتخاب کنند فرزندشان کجا درس بخواند.
شبیه کوپن است اما بهصورت نقدی و با آزادی بیشتر در مصرف منابع.
۴️. مدارس چارتر
Charter Schools
بودجه عمومی دریافت میکنند ولی با مدیریت خصوصی و استقلال بالا اداره میشوند.
والدین آزادانه بین مدارس چارتر و دولتی انتخاب میکنند و این رقابت کیفیت را بالا میبرد.
۵️. بازپرداخت شهریه
Universal Tuition Reimbursement
والدین هزینه مدرسه خصوصی را پرداخت میکنند و دولت بخشی یا کل شهریه را بعداً بازپرداخت میکند.
برخی کشورهای اروپایی از این مدل استفاده میکنند.
جمعبندی
مدلهای مالی مثل کوپن آموزشی و روشهای مشابه تلاش میکنند آموزش را از انحصار حکومتی نجات دهند بدون اینکه دسترسی اقشار کمدرآمد قربانی شود.
تفاوت اصلی این مدلها با سیستمهای متمرکز در این است که بودجه عمومی در خدمت انتخاب خانوادهها قرار میگیرد، نه مهندسی اجتماعی حکومت.
تجربه کشورهایی مثل هلند، سوئد، استونی و برخی ایالتهای آمریکا نشان میدهد که میتوان با ترکیب تأمین مالی عمومی و آزادی رقابتی، تعادل میان دسترسی همگانی و استقلال آموزشی را حفظ کرد.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
در یادداشت قبلی درباره کوپن آموزشی نوشتم و اینکه چطور این مدل تلاش میکند بودجه عمومی آموزش را به دست خانوادهها برگرداند تا مدرسه به جای پاسخگویی به حکومت، به والدین پاسخ بدهد.
اما کوپن تنها ابزار اصلاح نیست. سؤال بزرگ این است: چه مدلهای دیگری میتوانند انحصار حکومتی را بشکنند و آزادی آموزشی را نجات دهند؟
سیستمهای متمرکز آموزشی معمولاً با این توجیه شکل میگیرند که «برای کمک به اقشار ضعیف و تأمین دسترسی برابر به آموزش» لازم هستند. اما تجربه کشورهای مختلف نشان داده وقتی آموزش بهطور کامل در اختیار حکومت قرار میگیرد، این سیستمها بهجای پرورش شهروندان آزاد، به ابزاری برای تقویت بنیانهای ایدئولوژیک و تثبیت قدرت سیاسی تبدیل میشوند.
به همین دلیل، بسیاری از اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی – از جمله میلتون فریدمن، جیمز بوکانان و پیتر بائر – به دنبال مدلهایی رفتهاند که بتوانند هم دسترسی عمومی به آموزش را تضمین کنند و هم آزادی و رقابت در نظام آموزشی را حفظ کنند.
از این نگاه، ایدههایی مثل کوپن آموزشی (School Vouchers)، حسابهای پسانداز آموزشی (ESA)، اعتبار مالیاتی آموزشی و مدارس چارتر بهوجود آمدند. این مدلها تلاش میکنند تأمین مالی عمومی را از کنترل متمرکز حکومت جدا کنند و حق انتخاب را به خانوادهها برگرداند.
روشهای شبیه به کوپن آموزشی
۱️. حسابهای پسانداز آموزشی
Education Savings Accounts – ESAs
بهجای کوپن، دولت مبلغ مشخصی را در حسابی به نام دانشآموز واریز میکند.
خانوادهها میتوانند این پول را برای شهریه مدرسه خصوصی، آموزش خانگی، معلم خصوصی یا دورههای آنلاین استفاده کنند.
در ایالت آریزونا و نوادا اجرا شده و انعطافپذیرتر از کوپن است چون فقط به شهریه محدود نمیشود.
۲️. اعتبار مالیاتی آموزشی
Tax Credits & Scholarships
خانوادهها یا شرکتها میتوانند بخشی از مالیات خود را به مدارس خصوصی یا صندوقهای بورسیه آموزشی هدایت کنند.
این مدل در ایالتهایی مثل فلوریدا اجرا شده و باعث رشد مدارس خصوصی و رقابت شده است.
۳️. تأمین مالی مستقیم سرانه
Direct Per-Pupil Funding
دولت بهجای تأمین بودجه مدرسه، مبلغ سرانه را مستقیم به خانواده میدهد تا خودشان انتخاب کنند فرزندشان کجا درس بخواند.
شبیه کوپن است اما بهصورت نقدی و با آزادی بیشتر در مصرف منابع.
۴️. مدارس چارتر
Charter Schools
بودجه عمومی دریافت میکنند ولی با مدیریت خصوصی و استقلال بالا اداره میشوند.
والدین آزادانه بین مدارس چارتر و دولتی انتخاب میکنند و این رقابت کیفیت را بالا میبرد.
۵️. بازپرداخت شهریه
Universal Tuition Reimbursement
والدین هزینه مدرسه خصوصی را پرداخت میکنند و دولت بخشی یا کل شهریه را بعداً بازپرداخت میکند.
برخی کشورهای اروپایی از این مدل استفاده میکنند.
جمعبندی
مدلهای مالی مثل کوپن آموزشی و روشهای مشابه تلاش میکنند آموزش را از انحصار حکومتی نجات دهند بدون اینکه دسترسی اقشار کمدرآمد قربانی شود.
تفاوت اصلی این مدلها با سیستمهای متمرکز در این است که بودجه عمومی در خدمت انتخاب خانوادهها قرار میگیرد، نه مهندسی اجتماعی حکومت.
تجربه کشورهایی مثل هلند، سوئد، استونی و برخی ایالتهای آمریکا نشان میدهد که میتوان با ترکیب تأمین مالی عمومی و آزادی رقابتی، تعادل میان دسترسی همگانی و استقلال آموزشی را حفظ کرد.
مرتضی کاظمی
۱۱ مرداد ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/mortezakazemii
❤2
🔹 دانشگاهِ آزاد یا دانشگاهِ وابسته؟
نگاهی به کنترل حکومتی در آموزش عالی
در ایران، بسیاری از دانشگاهها با برچسب «آزاد» یا «غیردولتی» فعالیت میکنند، اما آیا واقعاً آزاد و خصوصی هستند؟
🔸 خیر قطعاً آزاد و خصوصی نیستند.
این یادداشت را در مورد دانشگاههایی مینویسم که با پسوند "آزاد" و "غیرانتفاعی" و "پولی" اسمگذاری شدهاند. قبلاً با همین مفهوم یادداشتی درباره مدارس نوشته و این سوال را مطرح کرده بودم که:
مدارس غیرانتفاعی؛ آیا خصوصی هستند؟
همین پرسش را میتوانیم در مورد دانشگاهها مطرح کنیم. همانطور که در یادداشت قبلی درباره مدارس نوشتم، اگر چارچوب، محتوا، برنامه درسی و مجوز از دولت بیاید، آن مؤسسه—حتی با گرفتن شهریه—همچنان شعبهای از حکومت است.
در مورد دانشگاهها نیز همین اتفاق تکرار شده است. دانشگاههایی مانند آزاد، پیامنور، علمی-کاربردی و حتی مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی:
▫️محتوای درسیشان را وزارت علوم تعیین میکند
▫️مجوز جذب هیأت علمیشان دست دولت است
▫️گزینش دانشجو و استادشان با فیلترهای ایدئولوژیک انجام میشود
و
▫️بودجههای کلان دولتی دریافت میکنند
نتیجه؟
در ایران چیزی بهنام «دانشگاه خصوصی» نداریم؛ فقط «دانشگاه پولیِ دولتی» داریم.
🌍 مدلهای رایج در جهان:
🔸ایالات متحده:
دانشگاههای خصوصی واقعاً خصوصیاند: مستقل از دولت، با هیئت امنای غیرحکومتی، بدون وابستگی بودجهای و دارای آزادی کامل در تدوین محتوای درسی. دولت تنها در نقش حامی مالی دانشجویان (وام و بورسیه) ظاهر میشود.
🔸 هلند و اسکاندیناوی:
با آنکه سیستم رفاهیاند، اما دانشگاهها استقلال قابل توجهی در برنامهریزی و گزینش دارند. دولت تأمین مالی میکند اما دخالت در محتوای آموزشی حداقلی است. تنوع مسیرهای آموزشی (پژوهشی، کاربردی، آزاد) نیز حفظ شده.
🔸 بریتانیا:
مدل رقابتی شهریهمحور، با استقلال نهادی. دانشگاهها برای جذب دانشجو رقابت میکنند و دولت اگرچه بخشی از منابع مالی را تأمین میکند، اما بر محتوای درسی و ساختار علمی دخالتی ندارد.
🔍 نتیجه؟
وابستگی مالی به دولت، لزوماً وابستگی فکری نیست؛ اما اگر دولت از تأمین مالی بهعنوان اهرم کنترل استفاده کند، نتیجهاش میشود آنچه امروز در ایران میبینیم:
دانشگاهی برای بوروکراسی، گزینش سیاسی، سانسور، و سرکوب اندیشه مستقل.
پرسش پایانی:
آیا میتوان مدلی طراحی کرد که دولت از آموزش عالی حمایت مالی کند، بیآنکه محتوای آن را کنترل کند؟
یا تنها راه نجات، حرکت بهسوی نظامی مستقل از دولت است؟
آیا شاخصهایی برای سنجش استقلال دانشگاهها از حکومت وجود دارد؟
در پست بعدی توضیح میدهم...
✍️ مرتضی کاظمی
۱۳ مرداد ۱۴۰۴
🔗 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
نگاهی به کنترل حکومتی در آموزش عالی
در ایران، بسیاری از دانشگاهها با برچسب «آزاد» یا «غیردولتی» فعالیت میکنند، اما آیا واقعاً آزاد و خصوصی هستند؟
🔸 خیر قطعاً آزاد و خصوصی نیستند.
این یادداشت را در مورد دانشگاههایی مینویسم که با پسوند "آزاد" و "غیرانتفاعی" و "پولی" اسمگذاری شدهاند. قبلاً با همین مفهوم یادداشتی درباره مدارس نوشته و این سوال را مطرح کرده بودم که:
مدارس غیرانتفاعی؛ آیا خصوصی هستند؟
همین پرسش را میتوانیم در مورد دانشگاهها مطرح کنیم. همانطور که در یادداشت قبلی درباره مدارس نوشتم، اگر چارچوب، محتوا، برنامه درسی و مجوز از دولت بیاید، آن مؤسسه—حتی با گرفتن شهریه—همچنان شعبهای از حکومت است.
در مورد دانشگاهها نیز همین اتفاق تکرار شده است. دانشگاههایی مانند آزاد، پیامنور، علمی-کاربردی و حتی مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی:
▫️محتوای درسیشان را وزارت علوم تعیین میکند
▫️مجوز جذب هیأت علمیشان دست دولت است
▫️گزینش دانشجو و استادشان با فیلترهای ایدئولوژیک انجام میشود
و
▫️بودجههای کلان دولتی دریافت میکنند
نتیجه؟
در ایران چیزی بهنام «دانشگاه خصوصی» نداریم؛ فقط «دانشگاه پولیِ دولتی» داریم.
🌍 مدلهای رایج در جهان:
🔸ایالات متحده:
دانشگاههای خصوصی واقعاً خصوصیاند: مستقل از دولت، با هیئت امنای غیرحکومتی، بدون وابستگی بودجهای و دارای آزادی کامل در تدوین محتوای درسی. دولت تنها در نقش حامی مالی دانشجویان (وام و بورسیه) ظاهر میشود.
🔸 هلند و اسکاندیناوی:
با آنکه سیستم رفاهیاند، اما دانشگاهها استقلال قابل توجهی در برنامهریزی و گزینش دارند. دولت تأمین مالی میکند اما دخالت در محتوای آموزشی حداقلی است. تنوع مسیرهای آموزشی (پژوهشی، کاربردی، آزاد) نیز حفظ شده.
🔸 بریتانیا:
مدل رقابتی شهریهمحور، با استقلال نهادی. دانشگاهها برای جذب دانشجو رقابت میکنند و دولت اگرچه بخشی از منابع مالی را تأمین میکند، اما بر محتوای درسی و ساختار علمی دخالتی ندارد.
🔍 نتیجه؟
وابستگی مالی به دولت، لزوماً وابستگی فکری نیست؛ اما اگر دولت از تأمین مالی بهعنوان اهرم کنترل استفاده کند، نتیجهاش میشود آنچه امروز در ایران میبینیم:
دانشگاهی برای بوروکراسی، گزینش سیاسی، سانسور، و سرکوب اندیشه مستقل.
پرسش پایانی:
آیا میتوان مدلی طراحی کرد که دولت از آموزش عالی حمایت مالی کند، بیآنکه محتوای آن را کنترل کند؟
یا تنها راه نجات، حرکت بهسوی نظامی مستقل از دولت است؟
آیا شاخصهایی برای سنجش استقلال دانشگاهها از حکومت وجود دارد؟
در پست بعدی توضیح میدهم...
✍️ مرتضی کاظمی
۱۳ مرداد ۱۴۰۴
🔗 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
❤1
🔹 چه معیارهایی برای آزادی دانشگاهها وجود دارد؟
دانشگاهِ آزاد یعنی چه؟
در یادداشت قبلی عرض کردم که بسیاری از دانشگاههای ایران با وجود برچسب «غیردولتی»، در واقع شعبههایی از همان ساختار حکومتی هستند.
اما چطور میشود آزادی واقعی آموزش عالی را سنجش کرد؟
پاسخ در شاخصهای بینالمللی است که تلاش کردهاند «استقلال دانشگاه» و «آزادی علمی» را به صورت عددی و مقایسهای اندازهگیری کنند.
برخی از مهمترین شاخصهاd استقلال دانشگاهها:
1️⃣ Academic Freedom Index – V-Dem & FAU
از دقیقترین شاخصها که موراد ذیل را سنجش میکند:
▫️ آزادی تحقیق و تدریس
▫️ استقلال برنامه درسی
▫️ امنیت شغلی استادان
▫️استقلال دانشگاه از دولت
🔸 ایران در بین ۱۰ کشور آخر جهان قرار دارد.
2️⃣ University Autonomy Scorecard – EUA
شاخص اتحادیه دانشگاههای اروپا برای بررسی موارد ذیل:
▫️استقلال مدیریتی
▫️ استقلال مالی و محتوایی
▫️ آزادی استخدام هیأت علمی
3️⃣ Freedom House – Freedom in the World
بخشی از این شاخص به آزادی دانشگاهی اختصاص دارد؛ از جمله:
▫️ سانسور
▫️ فشار امنیتی
▫️ حق اعتراض علمی و فکری
4️⃣ OECD – Education at a Glance / Education Policy Outlook
شاخصی برای اندازهگیری
تمرکز یا عدم تمرکز آموزشی،
استقلال مدارس و دانشگاهها و
میزان کنترل دولت.
5️⃣ Fraser Institute – Economic Freedom (Education)
تحلیل اقتصادی از میزان آزادی در آموزش؛
▫️ موانع تأسیس
▫️ سهم مدارس و دانشگاههای مستقل
▫️آزادی بازار آموزش
🟦 جمعبندی | دانشگاهِ آزاد یا دانشگاهِ وابسته؟
اگرچه ممکن است در ظاهر برچسبهایی چون «آزاد»، «غیردولتی» یا «غیرانتفاعی» بر سردر بسیاری از دانشگاهها دیده شود، اما در عمل این نهادها چیزی جز «دانشگاههای پولیِ دولتی» نیستند. یعنی نه استقلال مالی دارند، نه استقلال علمی، نه آزادی در جذب استاد و نه امکان طراحی آزادانه برنامههای درسی. آنچه وجود دارد، انحصار، مداخله دولت، و بازتولید همان ساختار ایدئولوژیک و امنیتی است، با این تفاوت که حالا از جیب مردم هم پول گرفته میشود.
در مقابل، تجربه کشورهای گوناگون نشان میدهد که وجود دانشگاههای واقعاً مستقل، آزاد و رقابتی، نهتنها با حمایت مالی دولتی منافاتی ندارد، بلکه در بسیاری از موارد، دولتها نقش تسهیلگر و پشتیبان را ایفا کردهاند بیآنکه وارد محتوای آموزشی یا ساختار مدیریتی دانشگاه شوند.
🔸 در یک نظام آموزش عالی سالم، دانشگاه به شهروند پاسخ میدهد، نه به قدرت حاکم.
🔸 جای دانشگاه، در کنار آزادی آکادمیک، هیئت علمی مستقل و شفافیت نهادی است.
🔸 نه سانسور، نه گزینش ایدئولوژیک، و نه وابستگی مالیِ مشروط، نباید جایی در نهاد آموزش عالی داشته باشند.
اگر آموزش عالی قرار است به رشد علمی، اقتصادی و مدنی جامعه کمک کند، باید از سایه سیاست، امنیت و کنترل حکومتی بیرون بیاید—نه فقط در نام، بلکه در واقعیت.
✍️ مرتضی کاظمی
۱۳ مرداد ۱۴۰۴
🔗 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
دانشگاهِ آزاد یعنی چه؟
در یادداشت قبلی عرض کردم که بسیاری از دانشگاههای ایران با وجود برچسب «غیردولتی»، در واقع شعبههایی از همان ساختار حکومتی هستند.
اما چطور میشود آزادی واقعی آموزش عالی را سنجش کرد؟
پاسخ در شاخصهای بینالمللی است که تلاش کردهاند «استقلال دانشگاه» و «آزادی علمی» را به صورت عددی و مقایسهای اندازهگیری کنند.
برخی از مهمترین شاخصهاd استقلال دانشگاهها:
1️⃣ Academic Freedom Index – V-Dem & FAU
از دقیقترین شاخصها که موراد ذیل را سنجش میکند:
▫️ آزادی تحقیق و تدریس
▫️ استقلال برنامه درسی
▫️ امنیت شغلی استادان
▫️استقلال دانشگاه از دولت
🔸 ایران در بین ۱۰ کشور آخر جهان قرار دارد.
2️⃣ University Autonomy Scorecard – EUA
شاخص اتحادیه دانشگاههای اروپا برای بررسی موارد ذیل:
▫️استقلال مدیریتی
▫️ استقلال مالی و محتوایی
▫️ آزادی استخدام هیأت علمی
3️⃣ Freedom House – Freedom in the World
بخشی از این شاخص به آزادی دانشگاهی اختصاص دارد؛ از جمله:
▫️ سانسور
▫️ فشار امنیتی
▫️ حق اعتراض علمی و فکری
4️⃣ OECD – Education at a Glance / Education Policy Outlook
شاخصی برای اندازهگیری
تمرکز یا عدم تمرکز آموزشی،
استقلال مدارس و دانشگاهها و
میزان کنترل دولت.
5️⃣ Fraser Institute – Economic Freedom (Education)
تحلیل اقتصادی از میزان آزادی در آموزش؛
▫️ موانع تأسیس
▫️ سهم مدارس و دانشگاههای مستقل
▫️آزادی بازار آموزش
🟦 جمعبندی | دانشگاهِ آزاد یا دانشگاهِ وابسته؟
اگرچه ممکن است در ظاهر برچسبهایی چون «آزاد»، «غیردولتی» یا «غیرانتفاعی» بر سردر بسیاری از دانشگاهها دیده شود، اما در عمل این نهادها چیزی جز «دانشگاههای پولیِ دولتی» نیستند. یعنی نه استقلال مالی دارند، نه استقلال علمی، نه آزادی در جذب استاد و نه امکان طراحی آزادانه برنامههای درسی. آنچه وجود دارد، انحصار، مداخله دولت، و بازتولید همان ساختار ایدئولوژیک و امنیتی است، با این تفاوت که حالا از جیب مردم هم پول گرفته میشود.
در مقابل، تجربه کشورهای گوناگون نشان میدهد که وجود دانشگاههای واقعاً مستقل، آزاد و رقابتی، نهتنها با حمایت مالی دولتی منافاتی ندارد، بلکه در بسیاری از موارد، دولتها نقش تسهیلگر و پشتیبان را ایفا کردهاند بیآنکه وارد محتوای آموزشی یا ساختار مدیریتی دانشگاه شوند.
🔸 در یک نظام آموزش عالی سالم، دانشگاه به شهروند پاسخ میدهد، نه به قدرت حاکم.
🔸 جای دانشگاه، در کنار آزادی آکادمیک، هیئت علمی مستقل و شفافیت نهادی است.
🔸 نه سانسور، نه گزینش ایدئولوژیک، و نه وابستگی مالیِ مشروط، نباید جایی در نهاد آموزش عالی داشته باشند.
اگر آموزش عالی قرار است به رشد علمی، اقتصادی و مدنی جامعه کمک کند، باید از سایه سیاست، امنیت و کنترل حکومتی بیرون بیاید—نه فقط در نام، بلکه در واقعیت.
✍️ مرتضی کاظمی
۱۳ مرداد ۱۴۰۴
🔗 https://www.tg-me.com/mortezakazemii
👍1