Telegram Web Link
🎥 بریدن سر ایران در عاشورای ۱۴۰۴ با قتل عام یک هزار حسینی ایران زمین👇👇

👈 کویتی پور

و اینک هزاران بدتر از یزید و شمر به جان «حسینِ ایران» و «ایرانِ حسین» افتاده اند.

گفتم کجا ، گفتا بخون ، گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم سبب ، گفتا جنون ، گفتم مرو ، خندید و رفت
گفتم که بود، گفتا که یار ، گفتم چه گفت ،
گفتا قرار گفتم چه زد ، گفتا شراب ، گفتم بمان، نشنید و رفت
آن دم بریدم از زندگی دل ، کامد به مسلخ شمر سیه دل
او میدوید و ، من می دویدم ، او سوی مقتل ، من سوی قاتل
او می نشست و ، من می نشستم ، او روی سینه ، من در مقابل او
می‌کشید و ، من می کشیدم ، او از کمر تیر ، من آه باطل
اون می‌برید و ، من می بریدم ، او از حسین سر ، من غیر از او دل

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 هفت حکم راهبردی !

✍🏻 شورای سردبیری

وعده کرده بودیم یکبار دیگر و با نگاه به نتایج جنگ اخیر، استراتژی کنونی امنیت ملی کشور راارزیابی کرده و صورت‌بندی خلاصه‌ای از کیفیات بدیل وضع کنونی ارائه دهیم. الوعده وفا!

  حدود نیم قرن پیش، هنگامی که آقای خمینی در فردای به چنگ آوردن قدرت انقلابی در نخستین اعلامیه بین‌المللی خود عشایر و ارتش عراق را برای سرنگون کردن حکومت صدام حسین فراخوان داد، سنگ بنای انحراف حکومت تازه تاسیس از درک جهان پیرامون گذاشته شد و اگر رسیدن به ستاره ثریا در این ۴۷ سال ممکن بود، ما اکنون دیوار کجی از ایران تا ثریا داشتیم. : فرض اینکه مردم دنیا منتظرند ببینند ماچه فرمانی میدهیم؛  و در کنارش سپردن گردن ارتش ایران به دست دیوانه مخبطی چون خلخالی! آنچه هنوز رخ میدهد، ادامه "قزمیت" سیاست  همان سالهاست!

آقای خمینی حق داشت: بزرگترین انقلاب نیمه دوم قرن بیستم را رهبری کرده و به زعامت کشوری مهم و ثروتمند رسیده بود. هر کس دیگری هم که پانزده سال تمام بی خبر از آنچه در جهان میگذرد فقط در کوچه‌های نجف بین خانه و مسجد تردد کرده بود چنین میکرد. آن پانزده سال،شد موتور "شاه باید برود" و به موفقیتی شگرف انجامید، و همه را در بستری از اشتباهات شناختی به کج ساختن آن دیوار مشغول کرد. اصولا اختلاف آقای خمینی با امثال طالقانی و منتظری، بر سر تفاوت آن پانزده سال بود: آنهاچه در زندان و چه در جامعه‌ای پویا و روبه تحول، به شناختی از سازوکار جهان رسیده بودند که نیل به آن در کوچه پسکوچه‌های نجف ممکن نبود. امروز، ایرانی‌ها هزینه آن شناخت نایافته آن سید مرحوم را می‌دهند....

https://telegra.ph/Jameeno-06-29

@jameeno
@MostafaTajzadeh
📱 *سعید #حجاریان، تئوریسین ارشد اصلاح‌طلب:*

🗣 *در پس ذهن "#جنگ‌طلب_های_وطنی" ایده‌های خطرناک وجود دارد، برخی صداهاي گوشخراش و اعمال تخریبی بر سر وزارت خارجه آوار می‌شود*

🗣 *یکی از جنگ‌طلبی می‌گوید. دیگری راجع به بمب، سخن سرائی می‌کند و آخرالامر کسی می‌گوید "باید ترامپ را با گلوله زد".*

@khabarestan_ir
@MostafaTajzadeh
🎥مداحی‌ مصطفی‌ راغب در یزد:

در راه تو‌ کِی ارزشی دارد این جان ما
پاینده‌ باد خاک ایران ما

🆔 @Entekhab_ir
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سپیده فارسی، مستندساز مستندِ «روحت را در دست بگیر و قدم بزن»، دربارهٔ زندگی و مرگ تراژیک فاطمه حسونا است. فاطمه حسونا، عکاس/فیلمبردار فلسطینی که پس از حمله به غزه در آنجا می‌ماند و مشغول عکاسی و تصویربرداری می‌شود.

سپیده فارسی، زن ایرانیِ ساکن فرانسه، پس از ممانعت از ورود به غزه، ناگزیر چشم به چشمِ دوربین فاطمه حسونا می‌دوزد و از قاب روایت او، مستندش را می‌سازد. مستند در جشنواره کن امسال پذیرفته و تحسین شد. فاطمه حسونا تنها یک روز پس از اطلاع از این برگزیده‌شدن، در اثر حمله هوایی ارتش اسرائیل، به همراه خواهران و برادرانش کشته می‌شود.

خودش در آستانهٔ ازدواج و خواهرش باردار و پدرش در کما. فیلم آراسته به جملهٔ مشهور حسوناست: اگر مُردم، می‌خواهم مرگی پرسروصدا داشته باشم، نمی‌خواهم فقط یک خبر فوری باشم... حال مستند نمونهٔ تمام‌‌عیار مرگ پرسروصدای فاطمه حسوناست. نام و تلاش سپیده فارسی، کارگردان ایرانیِ اثر، در فضای فارسی بسیاربسیار کم بازتاب یافته است.

@Hameshmedia
@MostafaTajzadeh
       

📝📝📝پیام *مریم قدس* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

ده سال اسارت

✍🏼مریم قدس(عضو شورای مرکزی مجمع‌ایثارگران)

آقامصطفی (تاجزاده) را از سال پنجاه‌ونه، پس از ازدواج شناختم؛ آن روزها او را فقط دوستی از جمع دوستان همسرم در سازمان مجاهدین انقلاب می‌دیدم، اما به‌تدریج ارتباطمان خانوادگی شد. او در اوج مشغله، روحیه‌ای شاداب داشت و شوخی‌ها و خنده‌هایش در میان جمع طنین می‌انداخت.

قطعا این ۴۵ سال آشنایی حکایات و خاطرات بسیاری‌ را رقم زده‌است؛ چهل و پنج سال آشنایی که ده سالش در سایه دیوارهای اوین پنهان شد، جایی که آزادگانی چون او به آن عزت بخشیدند و در جنگ ۱۲ روزه نیز مورد حمله‌ای وحشیانه از سوی اسرائیل جنایتکار قرار گرفت.

زندان را تنها آنان که طعمش را چشیده‌اند می‌فهمند؛ و این روزها دیوارهای سلول تاجزاده، دیگر جایی برای خطوط روزنگار تازه ندارد. اما او مردی‌ست که شمردن روزهای تاریک را تاب آورد و همچنان بر باورهایش استوار ایستاده، بی‌تزلزل.

می‌دانم چقدر ستودنی‌ست این استقامت و سر خم نکردن، اما می‌خواهم از ستونی بگویم که نه تنها این ده سال بلکه سالیان سال است شانه‌هایش را خمیده و خمیده‌تر کرده اما نشکسته تا تاجزاده قهرمان شود.

فخری خانم را از همان ابتدای آشنایی به‌عنوان زنی مقتدر و پرشور می‌شناختم و پس از تلخی‌ها و وقایع سال ۸۸ که دردی مشترک را با هم فریاد کردیم عظمت روحش را بیشتر دریافتم.

زندان برای زندانی رنجی‌ست جانکاه، اما برای خانواده‌اش عذابی‌ست صد‌چندان که تنها دردآشنایان درکش می‌کنند.


آنچه آقا مصطفی را قهرمان کرد تبلور تلاش‌های زنی‌ست که با همه شرایط سخت و جانفرسا کنار همسرش ایستاد و اجازه نداد مشکلات زندگی قامت شویش را خمیده‌ سازد.

برای دخترانش هم مادر بود و هم پدر، و چون کوهی سترگ، نام تاجزاده را جاودانه کرد.

به امید روزی که همه آزادگان از بند و حبس و حصر رها شوند.

#دهمین‌_سالگرد‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزه شده با جنگ و خشونت

✍🏻 سعید مدنی
زندان/تبعید دماوند

مشکل امروز صلح‌طلبان و جنبش صلح، هنجاری و نرمالیزه‌شدنِ خشونت، جنگ و مرگ در بسیاری از مناطق دنیاست. در سرزمین من، ایران، سال‌هاست که تورم حدود چهل درصدی، امری عادی محسوب می‌شود. برخی روشنفکران و اقتصاددانان ارگانیک هم، مقالاتی مبنی بر وجود تورم در همه‌ی دنیا، از جمله ایران، نوشته‌اند؛ گویی قرار گرفتن یک‌سوم جمعیت زیر خط فقر و یک‌سوم دیگر در حال ریزش به زیر خط فقر، در همه‌ی دنیا امری عادی و متعارف و این خشونتِ شرم‌آور، امری هنجار و حتی معمول است که احیاناً می‌توان برای آن راه‌حلی متعارف در درون ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی یافت. به همین ترتیب، هر روز اخباری درباره‌ی خشونت حاصل از بحران‌های کنونی ایران می‌بینیم و می‌شنویم، بدون آن‌که هیچ‌یک از آن‌ها امری غیرمعمول محسوب شود.

در کشور من، ایران، پانزده سال مجازات سخت برای دو مرد و یک زن، امری متعارف است. حضور برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل در زندان، امری عادی است. به زندان افتادنِ چندین‌ساله‌ی مردان و زنان، اعم از دانشجو، معلم، کارگر، نویسنده و مترجم، به جرم سخن‌گفتن و اعتراض به وضع موجود و خشونت حاکم بر زندگی روزمره، نه‌تنها استثنا نیست، بلکه بخشی از جریان عادی هر روز است. در این کشور، تشکیل 90 هزار پرونده‌ی قضایی برای دختران و پسران جوانی که معترض حجاب اجباری بودند و اعمال خشونت علیه آن‌ها، بدیهی، معمول و متعارف محسوب می‌شود؛ گویی چهره‌ای بی‌بدیل از وضعیتی کاملاً عادی است.

مسئله‌ی پیشِ‌ روی صلح‌طلبان و جنبش صلح‌طلبی در کشورهای دموکراتیک، تفاوت جدی با مسائل فعالان این جنبش در کشورهای اقتدارگرا دارد. کار دشوار صلح‌طلبان در ایران و دیگر کشورهای بی‌بهره از حقوق بشر یا ناقض آن، مبارزه برای صلح در دنیایی است که جنگ و خشونت، نابرابری و تبعیض، امری متعارف و بخشی از زندگی روزمره است.

اگرچه هنوز هم دسته‌ای از صاحب‌نظران، ادعاهای اولویت اخلاقی خشونت‌پرهیزیِ صلح‌طلبان را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که خشونت می‌تواند عاملی مؤثر و حتی عادلانه برای نفی خشونت در نظام‌های اقتدارگرا باشد و از همین‌رو، صلح‌طلبی مطلق یا خشونت‌پرهیزی به‌مثابه یک استراتژی و اصل را مورد سؤال قرار می‌دهند (Howes, 2009) که البته عواقب میمونی برای جامعه‌ی ایران ندارد. مجموعه‌ی این تحولات معنوی و نظری درباره‌ی صلح و صلح‌طلبی، موجب شکل‌گیری مفاهیمی ابداعی مانند «امنیت انسانی»، «دفاع غیر تهاجمی» (non-offensive) و ارتقای اندیشه پیرامون «مقاومت مدنی» شده است.

فعالان صلح در گروهِ ضعیف‌تر ـ مانند اپوزیسیون تحت سرکوب ـ اغلب عدالت و برابری را پیش‌شرط هرگونه صلح می‌دانند و بر صلح سیاسی تأکید دارند؛ در حالی‌که فعالانِ گروه قوی‌تر ـ مانند احزاب حاکم یا بخش‌هایی از ساخت قدرت ـ بیشتر بر صلح‌سازی بین‌فردی یا میان جناح‌های درون قدرت تمرکز می‌کنند. برای مثال، ایده‌ی وفاق در دولت پزشکیان. این تفاوت‌ها در فرایند ادغام افقی حامیان متنوع صلح، بسیار چالش‌برانگیز بوده و مانع شکل‌گیری جنبش صلحی متحد و قوی می‌شود.

در جریان دورِ جدید مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ درباره‌ی پروژه‌ی اتمی ایران و تحریم‌ها، هم‌وطنان من به دو دسته‌ی حامی و مخالف مذاکرات تقسیم شدند: بخشی که عمدتاً اپوزیسیون خارج از کشور را در بر می‌گرفت، به‌شدت با این گفت‌وگوها مخالف بودند و آن را راهی برای نجاتِ جمهوری اسلامی از بحران‌های تو در تو و تداوم نظام اقتدارگرا می‌دانستند و در مقابل، بخشی دیگر از اپوزیسیون که بیشتر در داخل کشور قرار داشتند، فارغ از آثار و نتایج این گفت‌وگوها بر سرنوشت جمهوری اسلامی، صرف این‌که توافق احتمالی می‌تواند سایه‌ی جنگ را از آسمان ایران دور کند و اندکی گشایش در معیشتِ روزمره‌ی نزدیک به نیمی از جمعیت فقیر یا در معرض فقر ایجاد کند، آن را شایسته‌ی حمایت و تأیید می‌دانستند. تردیدی نیست که بخشی از این تفاوت دیدگاه‌ها تحت تأثیر باورها، استراتژی‌ها و تعلقات سیاسی است؛ اما در عین حال، بخش مهمی از آن نیز مربوط به حضور در فضاهای متفاوتی است که افراد و گروه‌ها در آن تنفس می‌کنند. این فضاهای متفاوت، منجر به اختلاف‌نظر در معنای صلح و خشونت نیز می‌شود.

این مطلب را دکتر سعید مدنی چند روز پیش از شروع جنگ ۱۲ روزه از زندان دماوند برای کنفرانس: «صلح، دموکراسی، و رسانه: بازاندیشی در نظم جهانیِ دستخوش تحول و پیامدهای آن» در لاهه هلند نوشته و آن‌را تقدیم کرده به دوست و هم‌بندی سابق خود؛ جعفر پناهی و فیلم «یک تصادف ساده» او که فیلمی در ستایش خشونت‌پرهیزی‌ است و فاتح نخل طلای کن.


🔗 متن کامل را اینجا بخوانید

@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام *دکتر محمد کیانوش‌راد* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

تاجزاده کنشگری در مسیر شدن

✍️محمد کیانوش راد (نماینده مردم اهواز در مجلس ششم)

یا امان من لا امان له
ده سال از حبس سیدمصطفی تاجزاده گذشت. اما امروز مصطفی تاجزاده‌ی عزیز، برای ایران و ایرانیان نمادی از شرافت و شجاعت، آزادگی و جوانمردی است. 
امروز تاجزاده، چون مولایش سیدالشهداء نمادی از حق‌طلبی، اصلاح‌خواهی و صبر و‌ مداراست.

تاجزاده در اوج ناامیدی‌ها، هنوز امیدوار و خواهانِ اصلاح امور است. او کنشگری در مسیر شدن است. او برخلاف برخی از هم‌عصرانش، در گذشته خویش نماند و به آینده ایران و مردمانش می‌اندیشد و فارغ از هر ایدئولوژی تنگ‌نظرانه در دفاع از حقوق ِمردم، به حاکمیت واقعی ملت می‌اندیشد.

ده‌سال حبس برای یک زندانی سیاسی-عقیدتی کافی نیست.؟ او ده‌سال حبس را با نجابت و با ایستادن بر حرفش تحمل نموده است. دیدگاه‌های او را بپذیرند یا نپذیرند، ایستادن بر عقیده و نظریاتش ستودنی و ستایش‌برانگیز است. جرم ِ او جز بیانِ نظرات ِ صریح  مصلحانه و خیرخواهانه‌اش نیست.

تاجزاده هدفی جز اصلاح امور کشور و خیر عمومی مردم و جز بازگشت به شعارهای اصولی انقلاب یعنی استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی در معنای واقعی آن نداشته و ندارد.
آیا گوشی شنوا و چشمی حق‌بین در میان زمامداران و تصمیم‌گیران ما نیست تا بهترین و شریف‌ترین فرزندان این مرز و بوم را از حبس و حصر رها سازد؟

هزاران نفر خیرخواهانه سخن گفتند و نشنیدند، نوشتند و نخواندند ، گویا هنوز گوش شنوایی برای اصلاح امور نیست. آیا تاجزاده  راهی جز مشی و منش و سیره امام حسین(ع) برگزیده است.؟

سرور آزادگان حسین(ع) در وصیتش به محمدابن‌حنفیه فرمود:
«خروج به اعتراض من، از روی سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم نمودن به دیگران نیست. بلکه تنها برای اصلاح در امت ِجدم(ص) قیام کردم. می‌خواهم امر به معروف کنم و به سیره جدم و پدرم عمل کنم. ... و هرکس مرا رد کند و قبول نکند، صبر می‌کنم تا خداوند بین من و این گروه قضاوت کند که خدا بهترین حکم‌کنندگان است.»

چه نیکوست امروز همگان، خصوصاً مسئولانِ تصمیم‌گیر حاکمیت، با عبور از مسائل گذشته، راهی نو برای خروج از بحران‌های داخلی و خارجی بیابند‌. برگشت به همین قانون اساسی فعلی و تمکین به خواست ملت در هر زمینه‌ای، راه خروج از بسیاری از بحران‌های داخلی و خارجی است.

تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی را حداقل در این وضعیت آزاد کنید.
گزارش فخری محتشمی‌پور و رضا خندان از وضعیت زندان و زندانیان -که خود مصیبت‌نامه و روضه‌ای جانسوز در ایام حسینی است- که باید با آن‌ گریست و آه از نهاد هر انسان منصفی بلند می‌کند. چرا مسئولان فکری نمی‌کنند؟ حصر مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را پایان دهید و با تصحیح رویکردهای اشتباه در سیاست‌های جهانی و منطقه‌ای و داخلی به آینده پرامید بیندیشیم.

اگر حاکمان دریابند، اکنون زمان، زمانِ تصحیحِ رویکردها و سیاست‌ها بر اساسِ عقلانیتی واقع‌بینانه و مردم‌خواهانه است. اتخاذ سیاستی که با دورکردن جنگ‌طلبان و افراطیون از عرصه تصمیم‌گیری‌ها ممکن است. اقدامی که متضمنِ افزایش همبستگی ملی و دورنمودن سایه جنگ و تهدیدات خارجی از ایران باشد.

در پایان با تسلیت و همدردی با تمامی کسانی‌که عزیزانشان در این تهاجم وحشیانه رژیم جنایتکار صهیونیستی به شهادت رسیدند و با اعلام انزجار از سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا، از خداوند برای تسکین خانواده‌های عزیز و داغدار، آرامش و صبر را خواستارم.
بیائید قدردان مردم باشیم و وحدت و همدلیِ ایجاد شده در فضای پرآشوب و شکننده کنونی را پاس بداریم.

۱۴ تیر  ۱۴۰۴
تاسوعای حسینی

#دهمین‌_سالگرد‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مکن ای صبح طلوع - لوئیس چکنواریان

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح‌ طلوع، مکن ای صبح‌ طلوع،

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح‌ طلوع، مکن ای صبح‌ طلوع،

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
🔺کشتار زندان!

از جنایت‌های ضد بشری که اسرائیل در تجاوز 12 روزه خود به ایران مرتکب شد، حمله به زندان اوین بود؛ تصور حال و وضع هولناک یک تعداد انسان محبوس در یک مکان پس از بمباران آن سخت آزار دهنده و دشوار است.

حمله به این زندان و کشتار تعدادی انسان بی‌گناه موید این مدعاست که برای اسرائیل وقتی منافعش اقضا کند ترور مقامات جمهوری اسلامی و زندانیانی که مخالف آن هستند و افراد عادی دیگری فرقی ندارد. همین رفتار خط بطلانی بر «ابراز دوستی» مکرر نتانیاهو خطاب به مردم ایران طی پیام‌های تصویری پی‌درپی کشید.

اما با این حال می‌شد با اتخاذ تدابیری از این حادثه تلخ در جهت تعمیق فضای همدلی ایرانی و ضد اسرائیلی بهره جست که متاسفانه چنین نشد و فرصت‌سوزی شد.

در تحلیل علت حمله به زندان گفته شده است که اسرائیل می‌خواست با این کار باعث فرار و آزادی زندانیان شود؛ اما این نگاه اگر توجیهی برای این جنایت نباشد، بسیار ساده‌انگارانه است. فرار محبوسان تنها در شرایطی تا حدودی امکانپذیر بود که اوضاع امنیتی تهران و کشور کاملا به هم ریخته و هرج و مرج حاکم می‌بود؛ اما وقتی متعاقب تجاوز کوچک‌ترین نابسامانی و ناامنی شهری رخ نداد، زندانیان چگونه می‌خواستند، فرار کنند و به کجا می‌رفتند؟ به ویژه که همه نیروهای امنیتی و نظامی در حالت آماده باش بودند.

درباره علت حمله به زندان دو احتمال بیشتر مطرح نیست؛ نخست این که بعید نیست جاسوس یا جاسوسانی "مهم" دستگیر شده و در  حال ورود به زندان بوده‌اند که اسرائیل از بیم لو رفتن برخی شبکه‌های عملیاتی و تجسسی وابسته به خود با هدف کشتن این افراد به اوین حمله کرده است. احتمال دوم هم این که از این طریق قصد تزریق حس ناامنی و وحشت به کل داشته است.

فارغ از این که برنده جنگ اخیر چه طرفی بود، اما اسرائیل در دو حوزه بازنده بود؛ نخست این که با این تجاوز دستکم نگرش برخی از ایرانی‌های منتقد و بعضا مخالف حاکمیت در قبال اسرائیل تغییر کرد. نتانیاهو به این فضا به دیده سرمایه اجتماعی برای روز مبادا می‌نگریست؛ اما عملا دایره دشمنی با اسرائیل را گسترش داد.

دوم این که در سطح منطقه و دنیای عرب نیز اتفاق بزرگ‌تری افتاد. تجاوز اسرائیل به ایران پس از نسل کشی در غزه حس همدردی بی‌سابقه‌ای در افکار عمومی عربی و اسلامی با ایران برانگیخت. حتی خیلی از منتقدان ایران و سیاست‌های منطقه‌‎ای آن نیز همبستگی خود را پنهان نکردند. در جریان این جنگ در سفری به چند کشور منطقه به عینه در گفتگو با برخی نخبگان و نویسندگان شاهد این اتفاق بودم.

این در حالی است که سال‌‌‌ها به دلایل مختلفی از جمله تحولات منطقه در دو دهه اخیر به ویژه در سوریه و  تبلیغات سهمگین خصومت با ایران می‌رفت جایگزین دشمنی تاریخی با اسرائیل شود؛ اما این جنگ محدود دستکم این تصویر را تا حدودی اصلاح کرد؛ هر چند فعلا سود مستقیمی را عاید ایران نمی‌کند کما این که برای غزه هم چنین بود.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
@MostafaTajzadeh
2025/07/06 11:54:39
Back to Top
HTML Embed Code: