Telegram Web Link
مسرتی که ما به دیگران تلقین می‌کنیم، واجد این لطف است که برخلاف هر پرتو نور دیگری که ممکن است به مرور زمان ضعیف شود، با «درخشندگی» بیشتری به سوی خودمان باز می‌گردد.

بینوایان
#ویکتور_هوگو

@motaeeal
سبحانك ياهو يا من هو هو
@motaeeal
هو

سالکی که بیدار و هشیار شده است سالکی که به نور اشراق رسیده است، اولین اقرارش ذکر سبحان است و اولین کارش تسبيح

سبحان یعنی؛ جریان مطلق است. یعنی پاکی مطلق است! این نیروی شگفت‌انگیز جاری و پاکی!

حال این سالکِ بیدار شده، این حقیقت را دریافته است؛ "سُبحانَکَ". او نیز در ملاقات با جریان پاکی، زنده و پاک شده است. پاک از هر آنچه غیر است، پاک از همه‌ی دانستگی‌های پیشین، پاک از همه‌ی برداشت‌ها. جاری گشته است در مسیر تسبیح خویش..

سُبحانَک اقراری است سالکانه، که نشان از توبه و دل‌آگاهی دارد. توبه از همه‌ی اوهام و پندارهایی که پیش از این در باره حضرت سبحانی داشته است. "سبحان" ذکری نجات بخش است، نشان ورود به لایه‌های برتر حیات است..
همانجایی که موسی(ع) به "سُبحانَکَ" رسید، یا
همانجایی که یونس(ع) "سُبحانَک" را دریافت، و
همانجاهایی بسیار دیگری از مواقف و مقامات سلوک!

پس جریان پاکی را پاس بدار و هر لحظه، خالی شو! تا هر آن، جریان پاکی تو را پُر کند! و این همان چیزی است که به آن وصل گویند.

#مسعود_ریاعی

@motaeeal
جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد، ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخره‌های بلند می‌رفت. از تنهایی غصه نمی‌خورد، فقط از این بابت اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند به شکوه پرواز، که در انتظارشان است، باور بیاورند؛ حاضر نیستند چشمان‌شان را باز کنند و ببینند.

#ریچارد_باخ
جاناتان مرغ دریایی


@motaeeal
"نامه های عین القضات"
@motaeeal
هو
«هر چه می‌نویسم پنداری دلم در آن خوش نیست؛ و بیشتر آنچه می‌نویسم در این روز‌ها همه آن است که یقین ندانم که نوشتن آن بهتر است از نانوشتن.‌ای دوست! نه هرچه درست بُوَد و صواب بُوَد روا بُوَد که بگویند... و چیز‌ها نویسم بی‌خود که، چون با خود آیم برآن پشیمان باشم و رنجور... و به حرمت دوستی که نمی‌دانم که اینکه می‌نویسم، راه سعادت است که می‌روم، یا راه شقاوت؛ و حقاً که نمی‌توانم که ننویسم، و جز گوی بردن در میدان تقدیر روی نیست... و کاشکی، چون نمی‌دانم یک‌بارگی نادانی شدمی تا از خود خلاص یافتمی، چون در حرکت و سکون چیزی نویسم رنجور شوم از آن به‌غایت. و، چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم... و، چون از احوال عاشقان نویسم خود نشاید، و، چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید، و هر چه می‌نویسم هم نشاید؛ و اگر هیچ ننویسم هم نشاید. اگر گویم هم نشاید، و، چون خاموش گردم هم نشاید؛ و اگر این واگویم هم نشاید، و اگر وانگویم هم نشاید؛ و اگر خاموش شوم هم نشاید.»

(نامه‌های عین‌القضات همدانی، جلد دوم، به اهتمام علینقی منزوی و عفیف عُسیران)

@motaeeal
2025/07/05 05:01:06
Back to Top
HTML Embed Code: