Telegram Web Link
🔸 فهرستی از نعمت ها

يكى از تمريناتم اين است كه از نعمت هایی كه به مـن عطـا شـده است فهرست كاملى تهيه كنم. ...

                    [ از ديدگاه بيل ]

  برای چه بايد شكرگزار می بودم؟ دهنم را بستم و شروع كردم بـه تهيه فهرستی از نعمت هایی كه به من عطا شده بود، اول با اين شـروع كردم كه سالم به دنيا آمده ام. بعد در تمام چند دهه سال زندگی ام گشتم تا به اين لحظه رسيدم. ايـن فهرسـت دو صـفحه شـد و تمـام كردنش دو ساعت طول كشيد. من سلامت، خانواده، پـول و انجمـن را هم نوشتم. هر روز در دعاهايم، از خدا می خواهم كمكم كند ايـن فهرسـت راهميشه به خاطر داشته باشم و به خـاطر آن شـكرگزار باشـم . وقتـى فهرست شكرگزارى ام را به ياد می آورم، خیلی سخت است كه ايـن را هم اضافه كنم كه خداوند روی من دست گذاشته است.


@motaeeal
17🔥2🙏1🕊1
هو

کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست
در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست
چون چشمِ تو دل می‌برد از گوشه نشینان
همراهِ تو بودن گُنَه از جانب ما نیست
روی تو مگر آینهٔ لطفِ الهیست
حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست
نرگس طلبد شیوهٔ چشمِ تو، زهی چشم
مسکین خبرش از سر و، در دیده حیا نیست
از بهرِ خدا زلف مَپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست
بازآی که بی روی تو ای شمعِ دل افروز
در بزمِ حریفان، اثرِ نور و صفا نیست
تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟
دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
گر پیر مغان مرشدِ من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سِرّی ز خدا نیست
عاشق چه کُنَد گر نَکِشَد بارِ ملامت
با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست
در صومعهٔ زاهد و در خلوتِ صوفی
جز گوشهٔ ابروی تو محرابِ دعا نیست
ای چنگ فروبرده به خونِ دلِ حافظ
فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست

لِسانُ‌الْغِیْب،
تَرجُمانُ الْاَسرار،
لِسانُ‌الْعُرَفا
ناظِمُ‌الاُولیاء
حضرت حافظ
@motaeeal
9👏1
zolfe.do.ta{webahang.ir}
hesamoddin.seraj
روی تو مگر آیینه لطف الهی ست ..

@motaeeal
3
https://www.instagram.com/reel/DKZUzF3I-h1/?igsh=ODJndjlvam04MGY2

"سلامت سالمندی"
آموزش برای مراقبت از پدر و مادرِ سالمند
4
🔸 شاد و مسرور و آزادانه

مطمئنيم كه خداوند می خواهد ما شاد و مسرور و آزاد باشيم . باور نداريم كه اين دنيا دنیای درد و رنج است، هرچند كـه بـرای اكثـر مـا زمانی اينگونه بوده است. اما واضح است كه آن بلاها را خودمان برسـر خود آورديم. خواست خدا نبود. از اين مصيبت هـای عمـدی اجتنـاب كنيد، اما اگر مشكلی پيش آمد، با شادی آن را به چشم موقعیتی نگـاه كنيد كه خداوند خواسته قدرت مطلقش را نشان دهد
@motaeeal
هریک از ما نیاز داریم مورد محبت و توجه قرار بگیریم؛ حتی اگر این شخص یک نفر باشد ولی کسی باشد که واقعاً به ما مهر بورزد.‌
‌من دربارهٔ عشق‌های افلاطونی صحبت نمی‌کنم.‌ ‌شما می‌توانید با کارهای کوچک و جزئی هم عطوفت خود را به اطرافیان نشان دهید. باور کنید همهٔ ما تشنهٔ محبت‌های کوچک هستیم.

#لئو_بوسکالیا‌
زندگی با عشق چه زیباست‌


@motaeeal
20🕊1
پیام امروز گریپ واین

«زیباترین هدایا‌ی زندگی‌ام معمولاً در بسته‌هایی به من می‌رسند که در نگاه اول آن‌ها را نمی‌شناسم. در واقع، اغلب تا زمانی که به آن‌ها برخورد نکنم، متوجه حضورشان نمی‌شوم. با این حال، می‌دانم وقتی زندگی‌ام را وقف خدمت به  دیگران می‌کنم، این هدایا ظاهر می‌شوند ـ معمولاً در غیرمنتظره‌ترین مکان‌ها.»


کاستا مسا، کالیفرنیا، ۱۹۹۳، مجله‌ی AA Grapevine

@motaeeal
11👏1
هو

"چنین گفت مهتاب"

شیخ سدیدالدین خُجَندی در بغداد بر کرسی وعظ نشسته بود و جماعت را پند و حکمت می‌گفت. دستاربندی از گوشۀ مجلس گفت: یا شیخ، اندکی نیز از اسرار مگو بازگو و رازهای پنهان آشکار کن. آنچه امروز گفتی، همه از زبان واعظان پیشین شنیده‌ایم. سدیدالدین لختی سر به زیر افکند و چشم بر زمین دوخت. سپس سر برداشت و گفت: در روزگار جوانی، روزی در بازار ری، خواجه محمد مهتاب را دیدم که در سایۀ دیوار نشسته و چشم بر هم نهاده است. بدو التفات نکردم و راه خویش پیش گرفتم. ناگاه صدای خواجه را شنیدم که گفت: ای مرد خجندی، اندکی نزد ما بنشین. به‌اکراه نزدیک خواجه شدم و سلام و تحیت گفتم. خواجه مهتاب گفت: در این روز خوش، تو را ناخوش و غمین می‌بینم. گفتم: آری؛ چگونه شادمان باشم که حقیقت از من روی نهان می‌کند و هیچ از رازهای ناپیدای جهان بر من پیدا نیست؟ مرا دل در گرو حقیقت است و حقیقت را روی در نقاب. چون سخن بدین‌جا رسید خواجه چشم در چشم من افکند و ناگاه با صدایی بلند خنده سر داد. چندان خندید که مرا به خشم آورد. گفتمش مرا نزد خویش خواندی که ریشخند کنی و دام استهزا افکنی؟! خواجه گفت: بر من ببخشا که خنده بر دل و دهان من استیلا یافت. گفتم کدام سخن من خنده‌ای را چنین سزاوار است؟ گفت: ای مرد خجندی، بگو حقِ کدام حقیقت پیدا را به جای آوردی که اکنون هوس حقایق پنهان کرده‌ای؟ هر صبح که از خواب برمی‌خیزی، ده‌ها حقیقت روشن بر چشم و گوش تو آشکار می‌شود. بگو با پیدا چه کردی که طمع در پنهان بسته‌ای؟ خنده‌ام از آن بود که نقد را هشته‌ای و برای نسیه دست دعا برداشته‌ای.

استاد رضا بابایی
"از کانال یادداشت ها"

@motaeeal
13
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در صحبت پاکدلان
آقای الهی قمشه ای
@motaeeal
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکر خدا را بر زبان جاری می کنند
و متصل به روح الهی هستند
@motaeeal
3
آرزوی بلند مدت

از آنجا كه اكثر ما با انبوهی از اميال طبیعی بـه دنيـا آمـده ايـم، عجيب نيست كه اغلب بگذاريم اين ميل هـا از هـدف معينـشان دور شوند.
( وقتی ما را كوركورانه هدايت می كنند يا ما مشتاقانه می خواهيم كه ما را بيش از حد امكان راضی و خشنود كنند، )
اين جاست كـه از آن درجه كمالی كه خداونـد برايمـان در ايـن دنيـا در نظـر گرفتـه دور می شويم. اين است ميزان سنجش عيب هايمان يا همان گناهانمان .

@motaeeal
8🕊3
هو

یگانگی با پیر
محب، طالب ، سالک ، مرید ، یار ،


"چون گرفتت پیر هین تسلیم شو
همچو موسی زیر حکم خضر رو"

در بیعت باید نیست ،
وادی طریقت روزی الهی،
معرفت اخلاق ، کرامات الهی،
تسلیم ، صداقت، اخلاص،
مراقبه انتظار نور حقیقت.

@motaeeal
2025/07/13 15:29:39
Back to Top
HTML Embed Code: