شاگردی از استاد پرسید: خواهش میکنم به من بگو از کجا باید یک انسان خوب را تشخیص دهم؟
استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید.
اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
📗 چهار صد داستان
✍🏽 #نور_برت_لش_لایتنر
استاد جواب داد: تو نمی توانی از روی سخنان یک فرد تشخیص دهی که او یک انسان خوب است، حتی از ظاهر او هم نمی توان به این شناخت رسید.
اما می توانی از فضایی که در حضور او به وجود می آید، او را بشناسی؛ چرا که هیچ کس قادر نیست فضایی ایجاد کند که با روحش سازگاری نداشته باشد.
📗 چهار صد داستان
✍🏽 #نور_برت_لش_لایتنر
همیشه صبر کردن، بخشیدن، ماندن و تحمل کردن به این معنا نیست که همهچیز درست میشود!
لازمه گاهی وقتها
دست از این تظاهر کردن برداری،
باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچوقت بخشیدنت را نفهمید، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ...
وقتی میمانی و میبخشی
فکر میکنند رفتن را بلد نیستی.
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩمها ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ.
ﺁﺩمها ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.
ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ...!
📗 گريز دلپذير
✍🏽 #انا_گاوالدا
لازمه گاهی وقتها
دست از این تظاهر کردن برداری،
باید دست بکشی از بخشیدن کسی که هیچوقت بخشیدنت را نفهمید، ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ...
وقتی میمانی و میبخشی
فکر میکنند رفتن را بلد نیستی.
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩمها ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ.
ﺁﺩمها ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.
ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ ...!
📗 گريز دلپذير
✍🏽 #انا_گاوالدا
هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد
و هر "گناه کاری" آینده ای!
پس قضاوت نکن.
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر داریم،
نه از "فردای خودمان"
✍🏽 #داستایوفسکی
و هر "گناه کاری" آینده ای!
پس قضاوت نکن.
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر داریم،
نه از "فردای خودمان"
✍🏽 #داستایوفسکی
مرلین مونرو تو یکی از گفتگوهاش حرف جالبی زده:
من آدم خودخواه و بیحوصله و متزلزلی هستم. من هم اشتباه میکنم.
رفتارم از کنترل خارج میشود و گاهی کنترل کردنم سخت میشود؛
اما اگر نتوانيد من را در بدترین حال تحمل کنید، مطمئن باشید که لیاقت بهترین حال مرا نیز ندارید.
نقص زیباست. جنون نبوغ است؛ و اینکه خندهدار باشی خیلی بهتر از این است که ملال آور باشی!
من آدم خودخواه و بیحوصله و متزلزلی هستم. من هم اشتباه میکنم.
رفتارم از کنترل خارج میشود و گاهی کنترل کردنم سخت میشود؛
اما اگر نتوانيد من را در بدترین حال تحمل کنید، مطمئن باشید که لیاقت بهترین حال مرا نیز ندارید.
نقص زیباست. جنون نبوغ است؛ و اینکه خندهدار باشی خیلی بهتر از این است که ملال آور باشی!
۳ یادآوری برای کسانی که نشخوار ذهنی دارند:
۱. هرچهقدر به افکار غیرمنطقیت بپردازی و بهشون انرژی بدی، این افکار برات منطقی به نظر میان.
۲. دست از حدس زدن آینده بردار، بیشتر نگرانی های آیندهات هیچ وقت اتفاق نیفتادن.
۳. تصور نکن که میدونی آدما به چه چیزی فکر میکنن، بجاش ازشون بخواه یا برات توضیح بدن، یا ذهنخونی رو رها کن.
۱. هرچهقدر به افکار غیرمنطقیت بپردازی و بهشون انرژی بدی، این افکار برات منطقی به نظر میان.
۲. دست از حدس زدن آینده بردار، بیشتر نگرانی های آیندهات هیچ وقت اتفاق نیفتادن.
۳. تصور نکن که میدونی آدما به چه چیزی فکر میکنن، بجاش ازشون بخواه یا برات توضیح بدن، یا ذهنخونی رو رها کن.
" پدیده توهم مفید بودن "
مردی هر روز راس ساعتی معين به گوشه ميدان شهر می رفت و لحظاتی كلاهش را از سرش بر می داشت و به شدت تكان می داد. روزی پليس علت اين كار را از وی جويا شد.
گفت: با اين كار زرافه ها را دور می كنم.
پلیس پرسید: من در اين جا زرافه ای نمی بينم؟!
پاسخ شنید: اين نشان می دهد كه من كارم را درست انجام می دهم.
به این می گویند توهم مفید بودن!
ما روزانه با توهم مفید بودن در بسیاری از موارد گوناگون سروکار داریم ...
مردی هر روز راس ساعتی معين به گوشه ميدان شهر می رفت و لحظاتی كلاهش را از سرش بر می داشت و به شدت تكان می داد. روزی پليس علت اين كار را از وی جويا شد.
گفت: با اين كار زرافه ها را دور می كنم.
پلیس پرسید: من در اين جا زرافه ای نمی بينم؟!
پاسخ شنید: اين نشان می دهد كه من كارم را درست انجام می دهم.
به این می گویند توهم مفید بودن!
ما روزانه با توهم مفید بودن در بسیاری از موارد گوناگون سروکار داریم ...
از قولِ نادر ابراهیمی، خطاب به دوستای قشنگم اگر روزهای سختی رو میگذرونید:
« عزیز من، زندگی، بدون روزهای بد نمیشود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما، روزهای بد، همچون برگهای پائیزی، باور کن که شتابان فرو میریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان میشکنند، و درخت، استوار و مقاوم بر جای میماند. »
🕊
« عزیز من، زندگی، بدون روزهای بد نمیشود؛ بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما، روزهای بد، همچون برگهای پائیزی، باور کن که شتابان فرو میریزند، و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان میشکنند، و درخت، استوار و مقاوم بر جای میماند. »
🕊
معمولا رنجش ما از رفتار دیگران به دلیل جنبهی حل نشدهای در درون خود ماست!
هنگامی که خصلتی را داریم که برایمان حل نشدهاست، رویدادهایی را به زندگی خود جلب میکنیم، تا در تملک و در آغوش کشیدن آن وجه مطرود ما را یاری کنند.
ما نقطه ضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در واقع باید به خود بگوییم.
!جهان آیینه ایست که پیوسته ویژگیهایمان را به خودمان منعکس میکند.
آن هنگام که درک کنیم هر آنچه در دیگران میبینیم در خود داریم، کل دنیایمان دگرگون میشود.
✍🏽 #دبی_فورد
📗 نیمه تاریک وجود
هنگامی که خصلتی را داریم که برایمان حل نشدهاست، رویدادهایی را به زندگی خود جلب میکنیم، تا در تملک و در آغوش کشیدن آن وجه مطرود ما را یاری کنند.
ما نقطه ضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در واقع باید به خود بگوییم.
!جهان آیینه ایست که پیوسته ویژگیهایمان را به خودمان منعکس میکند.
آن هنگام که درک کنیم هر آنچه در دیگران میبینیم در خود داریم، کل دنیایمان دگرگون میشود.
✍🏽 #دبی_فورد
📗 نیمه تاریک وجود
اتفاقا من مدیون کسانی ام که حمایتم نکردند، مراقبم نبودند و مرا به حال خودم رها کردند.
من مدیون کارهای سخت و مسیرهای بن بستم. مدیون مشکلاتی که سخت حل میشدند و گرههایی که سخت باز میشدند و آدمهایی که خیلی سخت همراهی میکردند.
من مدیونِ ضربههای گل نشده و تیرهای از کمان رها شدهی به هدف نرسیدهام...
من مدیون زخمها و رنجها و آسیبهام... مدیون تک تک لحظاتی که از خدا و کائنات و آدمها انتظار همراهی داشتم و ناامیدم کردند!
پرنده چطور پرواز میآموخت؛ اگر روی زمین به نیاز و مقصود میرسید؟!
ماهی چطور راه دریا را مییافت؛ اگر رشد نمیکرد و از حصار محدود تُنگ به ستوه نمیآمد؟!
نرگس_صرافیان_طوفان
من مدیون کارهای سخت و مسیرهای بن بستم. مدیون مشکلاتی که سخت حل میشدند و گرههایی که سخت باز میشدند و آدمهایی که خیلی سخت همراهی میکردند.
من مدیونِ ضربههای گل نشده و تیرهای از کمان رها شدهی به هدف نرسیدهام...
من مدیون زخمها و رنجها و آسیبهام... مدیون تک تک لحظاتی که از خدا و کائنات و آدمها انتظار همراهی داشتم و ناامیدم کردند!
پرنده چطور پرواز میآموخت؛ اگر روی زمین به نیاز و مقصود میرسید؟!
ماهی چطور راه دریا را مییافت؛ اگر رشد نمیکرد و از حصار محدود تُنگ به ستوه نمیآمد؟!
نرگس_صرافیان_طوفان
پیش از
پاسخ دادن
به پرسشهای ديگران
اندکی سكوت كن
تا پاسخ بهتری بيابی ؛
سكوتت
در یاد هيچكس نخواهد ماند؛
اما پاسخ ات را
هميشه به یاد خواهند سپرد "
پاسخ دادن
به پرسشهای ديگران
اندکی سكوت كن
تا پاسخ بهتری بيابی ؛
سكوتت
در یاد هيچكس نخواهد ماند؛
اما پاسخ ات را
هميشه به یاد خواهند سپرد "