🌎 بازی برد-برد چین در جنگ اوکراین
✅چند مولفه مهم باعث شده تا پکن به فکر تقویت پول ملی خود و بهرهمندی از شرایط ایجاد شده باشد. نخست تحریمهای روسیه و اتکای مسکو به پکن به عنوان مهمترین تامینکننده انرژی این کشور. دوم الزام سایر کشورهای واردکننده نفت از روسیه برای یک سیستم جایگزین مالی و سوم نیز دوراندیشی پکن برای مهار تحریمهای احتمالی در زمان آینده. به همین دلیل تمامی این عوامل دست به دست هم داده تا ارزش یوان در سال گذشته میلادی ۱۲.۲۸ درصد افزایش پیدا کرده و جایگاه جهانی قابل ملاحظهای برای خود در برابر دلار امریکا به دست آورد
✅دلار امریکا به عنوان یک اهرم استراتژیک برای این کشور سالهاست که نقش اصلی را در تحولات مختلف اقتصادی و تجاری به خصوص بخش انرژی ایفا میکند؛ با این حال شواهد نشان میدهد که در طول سالهای گذشته و به خصوص پس از شروع جنگ اوکراین، یوان به عنوان پول ملی چین رفته رفته در حال ایفای نقش پررنگی در بازار انرژی جهانی است.
بخوانید...
✅این روند از آنجا حایز اهمیت است که کشورهای جنوب آسیا مانند هند، بنگلادش، سریلانکا و پاکستان که رشد اقتصادی آنها منوط به حفظ و ثبات در تامین نفت و انرژی است در چرخشی کمسابقه از برجسته شدن نقش یوان چین استقبال کردهاند. در این راستا طبق گزارشی که سایت ژئوپلیتیک منتشر کرده، از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی و تحریمهای همهجانبهای که علیه مسکو از سوی غرب اعمال شده، الگوی تجارت جهانی نیز دچار تغییرات قابل توجهی شده است. این تحریمها در وهله اول باعث جدایی تعاملات روسیه با ارزهایی نظیر دلار و یورو شده است؛ به همین دلیل فرصت برای پکن جهت تثبیت موقعیت یوان به وجود آمد. در واقع چینیها علاوه بر اینکه نقش واسط و جایگزین را برای تعاملات مالی روسیه بر عهده گرفتهاند، قصد دارند یک چارچوب جایگزین نیز برای کشورهایی که خواستار کاهش وابستگی خود به دلار هستند، ایجاد کنند.
هند ناگزیر به دنبالهروی از یوان
✅ در همین رابطه شاهد بودیم در اسفندماه سال گذشته، یوان چین برای نخستینبار توانست جای دلار را در سیستم تعاملات مالی روسیه بگیرد. بعد از چین حالا هندیها هم به عنوان یکی از خریداران اصلی نفت روسیه، به دنبال چنین راهبردی بوده و شواهد نشان میدهد که استراتژی متعارف و سابق خود را در زمینه ژئوپلیتیکی تغییر دادهاند.
✅ برخی تحلیلگران معتقدند که هندیها در ابتدای امر با توجه به اختلافات دیرینهای که با چین دارند، از بانکها و بازرگانان خود خواستند تا از پرداخت یوان در همکاری اقتصادی با روسیه خودداری کنند. در واقع دهلی نو به دنبال این بود که از ارزهای جایگزین مانند روپیه، درهم و روبل برای سیستم پرداخت خود به روسیه استفاده کند؛ اما بعد از گذشت مدتی، شواهد نشان میدهد که فعلا گزینه مناسبی در دسترس دهلی نو قرار نداشته و آنها ناچار شدهاند از یوان به عنوان ارز اصلی خود جهت واردات انرژی از روسیه استفاده کنند.
✅ این مساله از آنجا حایز اهمیت است که هند به عنوان یکی از متحدان ایالات متحده امریکا، ۴۰ درصد از نفت خام خود را در سال جاری میلادی از روسیه تهیه کرده و اتفاقا بیشتر پرداختهای صورتگرفته را نیز با یوان تسویه کرده است؛ امری که نشاندهنده یک تغییر مهم در ژئواکونومی جهانی بوده و برخی ناظران معتقدند یکی از محورهای اصلی مذاکرات ناندرا مودی نخستوزیر هند در سفر اخیرش به امریکا به چنین موضوعی اختصاص داشته است.
🔹 بازی برد- برد برای چین
✅قبل از هند نیز شاهد بودیم که پاکستان چنین مسیری را در پیش گرفته بود؛ به گفته کارشناسان، پاکستان که اخیرا طی توافقی با روسیه قرار است ۱۰۰ هزار تن نفت خام از این کشور وارد کند، به واسطه بحران بدهی اگر قرار باشد پرداختهای خود به مسکو را با دلار تسویه کند، به بار بدهیهای خارجیاش افزوده خواهد شد. به همین دلیل است که از یوان به عنوان سیستم پرداخت جایگزین استفاده کرده است. در واقع دولت اسلامآباد از این مسیر به دنبال دو هدف عمده است؛ نخست اینکه اتحاد خود با پکن را هر چه بیشتر تقویت کرده و دوم اینکه بتواند در راستای تحولات صورت گرفته در بازار انرژی جهان، از شرایط ایجاد شده برای روسیه نهایت بهرهبرداری را به عمل آورد.
حتی چنین موضوعی برای بنگلادش که آنچنان وابسته به واردات انرژی از روسیه نیست نیز در دستور کار قرار گرفته است. به عنوان مثال شاهد بودیم که بنگلادش اخیرا پرداخت بدهی ۳۱۸ میلیون دلاری خود به شرکت روس اتم را با استفاده از یوان انجام داده...👇
👈 لینک متن کامل مقاله
🆔@mousavi2025
www.tg-me.com/EsfandiarKhodaee
✅چند مولفه مهم باعث شده تا پکن به فکر تقویت پول ملی خود و بهرهمندی از شرایط ایجاد شده باشد. نخست تحریمهای روسیه و اتکای مسکو به پکن به عنوان مهمترین تامینکننده انرژی این کشور. دوم الزام سایر کشورهای واردکننده نفت از روسیه برای یک سیستم جایگزین مالی و سوم نیز دوراندیشی پکن برای مهار تحریمهای احتمالی در زمان آینده. به همین دلیل تمامی این عوامل دست به دست هم داده تا ارزش یوان در سال گذشته میلادی ۱۲.۲۸ درصد افزایش پیدا کرده و جایگاه جهانی قابل ملاحظهای برای خود در برابر دلار امریکا به دست آورد
✅دلار امریکا به عنوان یک اهرم استراتژیک برای این کشور سالهاست که نقش اصلی را در تحولات مختلف اقتصادی و تجاری به خصوص بخش انرژی ایفا میکند؛ با این حال شواهد نشان میدهد که در طول سالهای گذشته و به خصوص پس از شروع جنگ اوکراین، یوان به عنوان پول ملی چین رفته رفته در حال ایفای نقش پررنگی در بازار انرژی جهانی است.
بخوانید...
✅این روند از آنجا حایز اهمیت است که کشورهای جنوب آسیا مانند هند، بنگلادش، سریلانکا و پاکستان که رشد اقتصادی آنها منوط به حفظ و ثبات در تامین نفت و انرژی است در چرخشی کمسابقه از برجسته شدن نقش یوان چین استقبال کردهاند. در این راستا طبق گزارشی که سایت ژئوپلیتیک منتشر کرده، از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ میلادی و تحریمهای همهجانبهای که علیه مسکو از سوی غرب اعمال شده، الگوی تجارت جهانی نیز دچار تغییرات قابل توجهی شده است. این تحریمها در وهله اول باعث جدایی تعاملات روسیه با ارزهایی نظیر دلار و یورو شده است؛ به همین دلیل فرصت برای پکن جهت تثبیت موقعیت یوان به وجود آمد. در واقع چینیها علاوه بر اینکه نقش واسط و جایگزین را برای تعاملات مالی روسیه بر عهده گرفتهاند، قصد دارند یک چارچوب جایگزین نیز برای کشورهایی که خواستار کاهش وابستگی خود به دلار هستند، ایجاد کنند.
هند ناگزیر به دنبالهروی از یوان
✅ در همین رابطه شاهد بودیم در اسفندماه سال گذشته، یوان چین برای نخستینبار توانست جای دلار را در سیستم تعاملات مالی روسیه بگیرد. بعد از چین حالا هندیها هم به عنوان یکی از خریداران اصلی نفت روسیه، به دنبال چنین راهبردی بوده و شواهد نشان میدهد که استراتژی متعارف و سابق خود را در زمینه ژئوپلیتیکی تغییر دادهاند.
✅ برخی تحلیلگران معتقدند که هندیها در ابتدای امر با توجه به اختلافات دیرینهای که با چین دارند، از بانکها و بازرگانان خود خواستند تا از پرداخت یوان در همکاری اقتصادی با روسیه خودداری کنند. در واقع دهلی نو به دنبال این بود که از ارزهای جایگزین مانند روپیه، درهم و روبل برای سیستم پرداخت خود به روسیه استفاده کند؛ اما بعد از گذشت مدتی، شواهد نشان میدهد که فعلا گزینه مناسبی در دسترس دهلی نو قرار نداشته و آنها ناچار شدهاند از یوان به عنوان ارز اصلی خود جهت واردات انرژی از روسیه استفاده کنند.
✅ این مساله از آنجا حایز اهمیت است که هند به عنوان یکی از متحدان ایالات متحده امریکا، ۴۰ درصد از نفت خام خود را در سال جاری میلادی از روسیه تهیه کرده و اتفاقا بیشتر پرداختهای صورتگرفته را نیز با یوان تسویه کرده است؛ امری که نشاندهنده یک تغییر مهم در ژئواکونومی جهانی بوده و برخی ناظران معتقدند یکی از محورهای اصلی مذاکرات ناندرا مودی نخستوزیر هند در سفر اخیرش به امریکا به چنین موضوعی اختصاص داشته است.
🔹 بازی برد- برد برای چین
✅قبل از هند نیز شاهد بودیم که پاکستان چنین مسیری را در پیش گرفته بود؛ به گفته کارشناسان، پاکستان که اخیرا طی توافقی با روسیه قرار است ۱۰۰ هزار تن نفت خام از این کشور وارد کند، به واسطه بحران بدهی اگر قرار باشد پرداختهای خود به مسکو را با دلار تسویه کند، به بار بدهیهای خارجیاش افزوده خواهد شد. به همین دلیل است که از یوان به عنوان سیستم پرداخت جایگزین استفاده کرده است. در واقع دولت اسلامآباد از این مسیر به دنبال دو هدف عمده است؛ نخست اینکه اتحاد خود با پکن را هر چه بیشتر تقویت کرده و دوم اینکه بتواند در راستای تحولات صورت گرفته در بازار انرژی جهان، از شرایط ایجاد شده برای روسیه نهایت بهرهبرداری را به عمل آورد.
حتی چنین موضوعی برای بنگلادش که آنچنان وابسته به واردات انرژی از روسیه نیست نیز در دستور کار قرار گرفته است. به عنوان مثال شاهد بودیم که بنگلادش اخیرا پرداخت بدهی ۳۱۸ میلیون دلاری خود به شرکت روس اتم را با استفاده از یوان انجام داده...👇
👈 لینک متن کامل مقاله
🆔@mousavi2025
www.tg-me.com/EsfandiarKhodaee
Telegram
مطالعات راهبردی آمریکا
آمریکا یک کشور خارجی نیست، مسئله زندگی ماست. آمریکا را بدون حب و بغض بشناسیم، نه از چشم ایدئولوژی آمریکاستیزان و آمریکاپرستان
✍ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران
ارتباط:
@Esfandiar_Khodaee
🔹پذیرش تبلیغ کانالها، کتابها، کلاسها، و...
✍ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران
ارتباط:
@Esfandiar_Khodaee
🔹پذیرش تبلیغ کانالها، کتابها، کلاسها، و...
.
🔲پرسشِ تاریخی همایون کاتوزیان:
⭕️چرا ایرانیان در دوره پهلوی با شکم سیر انقلاب کردند؟!
✍️قاسم خرمی
دكتر محمدعلی همايون كاتوزيان، از اساتید اقتصادِ کالج سنتآنتونی و عضو هيات علمی موسسه شرق شناسی دانشگاه آكسفورد انگلستان است.
از جمله خدمات علمیِ كاتوزيان، مقابله با تئوری توطئه مستتر در ذهنيت نخبگان و مردم ايران است. به نظر او در رویدادهای ایران هميشه «كار، كارِ انگليسي ها نيست» و « آوردن رضاشاه هم كار انگليسي ها نبود»!
از اينرو، ايرانيان بايد مسئولیت عملکرد خودشان را در تحولات سياسي بپذيرند تا از تكرار اشتباهات پرهيز نمايند. در كتاب «جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران» این موضوع با وسعت و وضوح بیشتری بررسی شده است.
برای کاتوزیان توسعه اقتصادی و صنعتی ايران، دغدغه و مسئله اساسی است اما پيش روي او يك پرسش مهم وجود دارد اينكه « چرا ايرانيان به رغم تغييرات مهم اقتصادی و صنعتی و رفاهی ايجاد شده در دوره پهلوی اول و دوم، خواهان تغيير حكومت شدند ودست به انقلاب زدند؟». به نظر او پاسخگویی به اين قبيل پرسشها با متدولوژي و روش هاي پژوهشي معمول در اكادمیهای غربي و اروپايي ممكن نيست. چون تاريخ و تجربه هاي تاريخي اروپا، با ايران متفاوت است.
به نظر كاتوزيان عدم توفيق ايرانيان در توسعه اقتصادی و سیاسی حداقل در يك قرن گذشته، در دو سطح «جامعه» و «حكومت» قابل توضيح است. در سطح جامعه، همواره گسستي ميان تجارب و انباشت ها تاريخي نسل ها وجود داشته است. اين« جامعه کلنگی» داراي حافظه كوتاه مدت است و به همین دلیل، هميشه در گردونه ای از واكنش ها و رفتارهای آزموده شده و تكراي اسير است. هرگاه از استبداد به ستوه مي آيد، دست به شورش مي زند و وقتي در معرض هرج و مرج قرار میگيرد، دوباره براي اعاده نظم، به استبداد و ديكتاتوري دیگر پناه میبرد و «چرخه استبداد» استمرار مییابد
سويه ديگر گرفتاریهای جامعه ايران را كاتوزيان در ماهيت استبدادی حكومت های ایرانی و شکاف و بیگانگی آن با جامعه مي داند كه نه تنها در حوزه سياست بلكه در عرصه صنعت و اقتصاد و استفاده از دستاوردهای مدرن هم دچار كج فكري است.
⭕️ به اعتقاد او، سقوط حكومت هاي پهلویها در ایران به خاطر مدرنيزاسيون نبود بلكه آنها دچار عارضه «شبهه مدرنيزم» شده بودند كه تلاش داشتند صنعت و تكنولوژي را به عنوان ابزاري در خدمت بسط حكومت استبدادي خود قرار دهند. حال اینکه برای صنعتی شدن، باید به ارزش ها و نهادهای مختص جامعه صنعتی نیز متعهد بود.
محمد علی همایون کاتوزیان دولت و ساختار سیاسی و اقتصادی دوره رضا شاه را « شبه مدرن» نامیده است که به گفته او با نادیده انگاشتن ارزش ها، تکنیک ها، نهادها و زمینه های تاریخی جوامع توسعه یافته، تصور می کنند که با خریداری تکنولوژی جدید قادر به حل همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهند بود. از اینرو ارزش های اجتماعي و روش های تولید سنتی خود را سرچشمه شرمساری و عقب ماندگی میداند و «صنعتی شدن نه همچون یک هدف، که همچون شيئي پنداشته مي شود و نصب یک کارخانه ذوب آهن مدرن را نه یک وسیله، که هدف غایی به شمار میآيد».
از نظر كاتوزيان، حكومت پهلوي دوم نیز مانند حکومت رضا شاه، نمونه حكومت «شبه مدرنيست» بود که از صنعت و تكنولوژي به عنوان ابزاری در خدمت بسط حكومت استبدادي استفاده میکرد. به همين دليل رشد دلارهای نفتی در حكومت محمدرضا شاه علاوه بر بسط توانايي هاي نظامي و اداري دولت، موجب استقلال غیر عادی سیاسی و اقتصادی و دور شدن آن از جامعه و طبقات اجتماعي شد. برعكس، به هم میزان که دولت از طبقات مستقل می شد، طبقات به دولت وابسته میشدند.
دلیل این وابستگی، تلاش فزاینده آنان برای جستجوی کار، دریافت وام برای سرمایه گذاری، دسترسی به بازارهای پر رونق داخلی برای تحصیل سودهای کلان در تولید و تجارت و بورس بازی بود.. در واقع سرچشمه قدرت سیاسی و اقتصادی، سرنوشت طبقات را تحت تاثیر قرار داده بود.
🆔@mousavi2025
@tahlilvarasad
🔲پرسشِ تاریخی همایون کاتوزیان:
⭕️چرا ایرانیان در دوره پهلوی با شکم سیر انقلاب کردند؟!
✍️قاسم خرمی
دكتر محمدعلی همايون كاتوزيان، از اساتید اقتصادِ کالج سنتآنتونی و عضو هيات علمی موسسه شرق شناسی دانشگاه آكسفورد انگلستان است.
از جمله خدمات علمیِ كاتوزيان، مقابله با تئوری توطئه مستتر در ذهنيت نخبگان و مردم ايران است. به نظر او در رویدادهای ایران هميشه «كار، كارِ انگليسي ها نيست» و « آوردن رضاشاه هم كار انگليسي ها نبود»!
از اينرو، ايرانيان بايد مسئولیت عملکرد خودشان را در تحولات سياسي بپذيرند تا از تكرار اشتباهات پرهيز نمايند. در كتاب «جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران» این موضوع با وسعت و وضوح بیشتری بررسی شده است.
برای کاتوزیان توسعه اقتصادی و صنعتی ايران، دغدغه و مسئله اساسی است اما پيش روي او يك پرسش مهم وجود دارد اينكه « چرا ايرانيان به رغم تغييرات مهم اقتصادی و صنعتی و رفاهی ايجاد شده در دوره پهلوی اول و دوم، خواهان تغيير حكومت شدند ودست به انقلاب زدند؟». به نظر او پاسخگویی به اين قبيل پرسشها با متدولوژي و روش هاي پژوهشي معمول در اكادمیهای غربي و اروپايي ممكن نيست. چون تاريخ و تجربه هاي تاريخي اروپا، با ايران متفاوت است.
به نظر كاتوزيان عدم توفيق ايرانيان در توسعه اقتصادی و سیاسی حداقل در يك قرن گذشته، در دو سطح «جامعه» و «حكومت» قابل توضيح است. در سطح جامعه، همواره گسستي ميان تجارب و انباشت ها تاريخي نسل ها وجود داشته است. اين« جامعه کلنگی» داراي حافظه كوتاه مدت است و به همین دلیل، هميشه در گردونه ای از واكنش ها و رفتارهای آزموده شده و تكراي اسير است. هرگاه از استبداد به ستوه مي آيد، دست به شورش مي زند و وقتي در معرض هرج و مرج قرار میگيرد، دوباره براي اعاده نظم، به استبداد و ديكتاتوري دیگر پناه میبرد و «چرخه استبداد» استمرار مییابد
سويه ديگر گرفتاریهای جامعه ايران را كاتوزيان در ماهيت استبدادی حكومت های ایرانی و شکاف و بیگانگی آن با جامعه مي داند كه نه تنها در حوزه سياست بلكه در عرصه صنعت و اقتصاد و استفاده از دستاوردهای مدرن هم دچار كج فكري است.
⭕️ به اعتقاد او، سقوط حكومت هاي پهلویها در ایران به خاطر مدرنيزاسيون نبود بلكه آنها دچار عارضه «شبهه مدرنيزم» شده بودند كه تلاش داشتند صنعت و تكنولوژي را به عنوان ابزاري در خدمت بسط حكومت استبدادي خود قرار دهند. حال اینکه برای صنعتی شدن، باید به ارزش ها و نهادهای مختص جامعه صنعتی نیز متعهد بود.
محمد علی همایون کاتوزیان دولت و ساختار سیاسی و اقتصادی دوره رضا شاه را « شبه مدرن» نامیده است که به گفته او با نادیده انگاشتن ارزش ها، تکنیک ها، نهادها و زمینه های تاریخی جوامع توسعه یافته، تصور می کنند که با خریداری تکنولوژی جدید قادر به حل همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهند بود. از اینرو ارزش های اجتماعي و روش های تولید سنتی خود را سرچشمه شرمساری و عقب ماندگی میداند و «صنعتی شدن نه همچون یک هدف، که همچون شيئي پنداشته مي شود و نصب یک کارخانه ذوب آهن مدرن را نه یک وسیله، که هدف غایی به شمار میآيد».
از نظر كاتوزيان، حكومت پهلوي دوم نیز مانند حکومت رضا شاه، نمونه حكومت «شبه مدرنيست» بود که از صنعت و تكنولوژي به عنوان ابزاری در خدمت بسط حكومت استبدادي استفاده میکرد. به همين دليل رشد دلارهای نفتی در حكومت محمدرضا شاه علاوه بر بسط توانايي هاي نظامي و اداري دولت، موجب استقلال غیر عادی سیاسی و اقتصادی و دور شدن آن از جامعه و طبقات اجتماعي شد. برعكس، به هم میزان که دولت از طبقات مستقل می شد، طبقات به دولت وابسته میشدند.
دلیل این وابستگی، تلاش فزاینده آنان برای جستجوی کار، دریافت وام برای سرمایه گذاری، دسترسی به بازارهای پر رونق داخلی برای تحصیل سودهای کلان در تولید و تجارت و بورس بازی بود.. در واقع سرچشمه قدرت سیاسی و اقتصادی، سرنوشت طبقات را تحت تاثیر قرار داده بود.
🆔@mousavi2025
@tahlilvarasad
محمدرضاشاه تلاش وافری میکرد که شماتتِ از دست دادن بحرین(استان 14 ایران) را با در اختیار گرفتن جزایر سه گانه(تنب بزرگ،کوچک و ایوموسی) ترمیم کند. با این وجود آنقدر که منفک شدن بحرین نهادینه شد،انضمام جزایر سه گانه عادی نشد. پس از دهه ها همچنان امارات متحده عربی از هر فرصتی برای به چالش کشیدن حاکمیت ایران بر آنها استفاده میکند. آخرین تلاش مذبوحانه اش در اجلاس وزرای خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در روسیه هست. جایی که روسیهٔ متجاوز فراتر از اقدام اخیر چین ضمن به رسمیت شناختن و حمایت از ادعای امارات،حتی؛راهکار ِ مناقشه را نیز تعیین کرد. ممکن است اقدام روسیه را تاکتیکی و از سرِ اضطرار در موقعیت کنونی دانست ولی موضوع فراتر از آن و به ذات پلید این نظام از یکسو و اطلاع از یکسویه بودن نگاه به شرق جمهوری اسلامی حکایت می کند. سیاست خارجی اگر متوازن نباشد و ماهیتِ تقابلیِ قطبی شده داشته باشد نخواهد توانست منافع ملی و تمامیت ارضی کشور را تأمین کند. بر همین اساس تنها سطحی از توازن مثبت یا منفی خواهد توانست سکوی یک سیاست خارجی موفق باشد. خصومت افراطی و ارادت کورکورانه هر دو به یک اندازه ابتر هستند.
🆔@mousavi2025
🆔@mousavi2025
.
🧮اگر ترامپ پیروز شود، اروپا چه می کند؟
✅اشاره: نشریه اکونومیست در گزارشی به تحلیل تبعات روی کار آمدن ترامپ بر جنگ اوکراین پرداخته است: "اگر این طور باشد، بازگشت ترامپ به قدرت برای اوکراین مصیبت بزرگی است، زیرا او این بار خشمگینتر، سازمانیافتهتر و بیقیدوبندتر از دوره اول ریاستجمهوریاش خواهد بود.
کافی است ترامپ بگوید که دیگر مانند قبل در کنار متحدانش در ناتو نخواهد جنگید؛ همین برای دستیابی روسیه به هدفش، یعنی نابودی نظم اروپایی، کافی است.
واشنگتن در دولت جو بایدن، رئیسجمهوری کنونی آمریکا و رقیب دموکرات ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ بیشترین سهم کمکهای نظامی به اوکراین را به خود اختصاص داده است. اگر جنگ اوکراین تا امروز نشاندهنده ارزش حمایت واشنگتن بوده، با روی کار آمدن ترامپ خواهیم دید که این حمایت تا چه حد ناپایدار و متزلزل است.
⭕️با این تفاسیر، روی کار آمدن ترامپ اروپا را با سه تهدید مواجه میکند: حمله روسیه، دریده شدن توسط چین از منظر اقتصادی و رهاشدن توسط آمریکا. فرانسه راهکار روشنی برای هر سه تهدید دارد: «خودمختاری استراتژیک اروپا». امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه در ماه مه آب پاکی روی دست همه ریخت و پرسید: «آیا دولت آمریکا همیشه ثابت میماند؟ هیچکس نمیداند. ما هم نمیتوانیم سرنوشت امنیت جمعی خود را به دست رأیدهندگان آمریکایی بدهیم.» او گفت که اروپا باید بتواند هم از نظر نظامی و هم از منظر اقتصادی از خود دفاع کند و به آمریکا وابسته نباشد.
اما حقیقت این است که اولویت فعلی آمریکا رقابت با چین است. دیر یا زود بایدن میخواهد که حضورش را در اروپا کم کند تا بیشتر مشغول آسیای [شرقی] شود. اگر چین به تایوان حمله کند، این روز ممکن است خیلی نزدیک باشد.
▪️آیا اروپا میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد؟
اروپا قارهای صنعتی است، حدود ۶۰۰ میلیون جمعیت دارد و دو میلیون نیروی نظامی آن چندین دهه است که در کنار هم میدان نبرد را آزمودهاند. آلمان و فرانسه هم سلاح هستهای دارند و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند.[آلمان عضو دائم نیست ]پس روی کاغذ، پاسخ پرسش بالا مثبت است. بله؛ اروپا میتواند به تنهایی از خود دفاع کند.
اما حقیقت این است که این آمریکاست که دو سوم کل هزینههای نظامی ناتو را میپردازد. از میان ۳۰ متحد آمریکا در ناتو، تنها ۱۰ کشور در سال میلادی جاری میتوانند ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه دفاعی اختصاص دهند (استانداردی که ناتو برای بودجه دفاعی اعضایش تعیین کرده است). اما احتمالاً همین مقدار هم باید برای دفع حمله روسیه کافی باشد. اندیشکده «تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم» تخمین زده که متحدان اروپایی در سال ۲۰۲۲ مجموعاً ۳۳۳ میلیارد دلار هزینه کردند؛ درحالیکه هزینه روسیه ۸۶ میلیارد دلار بود و اگر این بودجه دو یا سه برابر هم شود، باز بودجه مجموع کشورهای اروپا بیشتر خواهد بود.
یک مشکل دیگر اروپا این است که کشورهایش بر سر اولویتهای خود با هم اختلافنظر دارند. ناتو و اتحادیه اروپا که دو نهاد مهم اروپا هستند، همگام نیستند، تا جایی که متحدان مهمی از جمله انگلیس، نروژ و ترکیه اساساً عضو اتحادیه اروپا هم نیستند.
آمریکا در نشست ناتو در یازدهم ژوئیه وعده داد که تا هر وقت که لازم است، از اوکراین حمایت میکند؛ اما اگر حمایت پنتاگون قطع شود، اروپا میتواند به تنهایی کییف را سر پا نگه دارد؟
اختلافات اروپا این جا خودش را خوب نشان میدهد. فرانسه با طرح «سپر آسمان» آلمان مشکل دارد و میگوید برلین نباید از صنایع خارج از اروپا خرید کند. آلمان هم مفهوم خودمختاری استراتژیک اروپا را شگردی میداند که فرانسه با استفاده از آن قصد دارد با پول آلمانها، جیب شرکتها فرانسوی را پر کند. با این حال، پیشرفتهایی حاصل شده است.
علاوه بر این، مسئله بازدارندگی هستهای هم مطرح است. روسیه حدود ۶۰۰۰ کلاهک هستهای دارد؛ اما فرانسه و بریتانیا هر کدام حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک هستهای دارند.
❓یک پرسش دیگر این است که انتخاب ترامپ در آمریکا تا چه حد ممکن است باعث تقویت مدل اروپایی ترامپ در جناح راست این اتحادیه شود؟
نظرسنجیها نشان میدهد که ممکن است جناح راست در آلمان به اندازه حزب سوسیال دمواکرات اولاف شولتس رای بیاورد. در فرانسه هم نگرانیهایی وجود دارد که مارین لوپن در ۲۰۲۷ به قدرت برسد. هر دوی این افراد به روسیه نزدیک و منتقد حمایت غرب از اوکراین هستند./ با تلخیص از اکونومیست فارسی
🆔@mousavi2025
@tahlilvarasad
🧮اگر ترامپ پیروز شود، اروپا چه می کند؟
✅اشاره: نشریه اکونومیست در گزارشی به تحلیل تبعات روی کار آمدن ترامپ بر جنگ اوکراین پرداخته است: "اگر این طور باشد، بازگشت ترامپ به قدرت برای اوکراین مصیبت بزرگی است، زیرا او این بار خشمگینتر، سازمانیافتهتر و بیقیدوبندتر از دوره اول ریاستجمهوریاش خواهد بود.
کافی است ترامپ بگوید که دیگر مانند قبل در کنار متحدانش در ناتو نخواهد جنگید؛ همین برای دستیابی روسیه به هدفش، یعنی نابودی نظم اروپایی، کافی است.
واشنگتن در دولت جو بایدن، رئیسجمهوری کنونی آمریکا و رقیب دموکرات ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ بیشترین سهم کمکهای نظامی به اوکراین را به خود اختصاص داده است. اگر جنگ اوکراین تا امروز نشاندهنده ارزش حمایت واشنگتن بوده، با روی کار آمدن ترامپ خواهیم دید که این حمایت تا چه حد ناپایدار و متزلزل است.
⭕️با این تفاسیر، روی کار آمدن ترامپ اروپا را با سه تهدید مواجه میکند: حمله روسیه، دریده شدن توسط چین از منظر اقتصادی و رهاشدن توسط آمریکا. فرانسه راهکار روشنی برای هر سه تهدید دارد: «خودمختاری استراتژیک اروپا». امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه در ماه مه آب پاکی روی دست همه ریخت و پرسید: «آیا دولت آمریکا همیشه ثابت میماند؟ هیچکس نمیداند. ما هم نمیتوانیم سرنوشت امنیت جمعی خود را به دست رأیدهندگان آمریکایی بدهیم.» او گفت که اروپا باید بتواند هم از نظر نظامی و هم از منظر اقتصادی از خود دفاع کند و به آمریکا وابسته نباشد.
اما حقیقت این است که اولویت فعلی آمریکا رقابت با چین است. دیر یا زود بایدن میخواهد که حضورش را در اروپا کم کند تا بیشتر مشغول آسیای [شرقی] شود. اگر چین به تایوان حمله کند، این روز ممکن است خیلی نزدیک باشد.
▪️آیا اروپا میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد؟
اروپا قارهای صنعتی است، حدود ۶۰۰ میلیون جمعیت دارد و دو میلیون نیروی نظامی آن چندین دهه است که در کنار هم میدان نبرد را آزمودهاند. آلمان و فرانسه هم سلاح هستهای دارند و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند
اما حقیقت این است که این آمریکاست که دو سوم کل هزینههای نظامی ناتو را میپردازد. از میان ۳۰ متحد آمریکا در ناتو، تنها ۱۰ کشور در سال میلادی جاری میتوانند ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه دفاعی اختصاص دهند (استانداردی که ناتو برای بودجه دفاعی اعضایش تعیین کرده است). اما احتمالاً همین مقدار هم باید برای دفع حمله روسیه کافی باشد. اندیشکده «تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم» تخمین زده که متحدان اروپایی در سال ۲۰۲۲ مجموعاً ۳۳۳ میلیارد دلار هزینه کردند؛ درحالیکه هزینه روسیه ۸۶ میلیارد دلار بود و اگر این بودجه دو یا سه برابر هم شود، باز بودجه مجموع کشورهای اروپا بیشتر خواهد بود.
یک مشکل دیگر اروپا این است که کشورهایش بر سر اولویتهای خود با هم اختلافنظر دارند. ناتو و اتحادیه اروپا که دو نهاد مهم اروپا هستند، همگام نیستند، تا جایی که متحدان مهمی از جمله انگلیس، نروژ و ترکیه اساساً عضو اتحادیه اروپا هم نیستند.
آمریکا در نشست ناتو در یازدهم ژوئیه وعده داد که تا هر وقت که لازم است، از اوکراین حمایت میکند؛ اما اگر حمایت پنتاگون قطع شود، اروپا میتواند به تنهایی کییف را سر پا نگه دارد؟
اختلافات اروپا این جا خودش را خوب نشان میدهد. فرانسه با طرح «سپر آسمان» آلمان مشکل دارد و میگوید برلین نباید از صنایع خارج از اروپا خرید کند. آلمان هم مفهوم خودمختاری استراتژیک اروپا را شگردی میداند که فرانسه با استفاده از آن قصد دارد با پول آلمانها، جیب شرکتها فرانسوی را پر کند. با این حال، پیشرفتهایی حاصل شده است.
علاوه بر این، مسئله بازدارندگی هستهای هم مطرح است. روسیه حدود ۶۰۰۰ کلاهک هستهای دارد؛ اما فرانسه و بریتانیا هر کدام حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک هستهای دارند.
❓یک پرسش دیگر این است که انتخاب ترامپ در آمریکا تا چه حد ممکن است باعث تقویت مدل اروپایی ترامپ در جناح راست این اتحادیه شود؟
نظرسنجیها نشان میدهد که ممکن است جناح راست در آلمان به اندازه حزب سوسیال دمواکرات اولاف شولتس رای بیاورد. در فرانسه هم نگرانیهایی وجود دارد که مارین لوپن در ۲۰۲۷ به قدرت برسد. هر دوی این افراد به روسیه نزدیک و منتقد حمایت غرب از اوکراین هستند./ با تلخیص از اکونومیست فارسی
🆔@mousavi2025
@tahlilvarasad
الکسیس دو توکویل(Alexis de Tocqueville)
یکی از اولین بنیان گذاران جامعه شناسی است که به طور جد و مستقل به مبحث انقلاب پرداخت.
او کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن»را حدود 50 سال پس از انقلاب فرانسه نگاشت.
ریمون آرون در کتاب «مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی» نام او را در کنار آگوست کنت و کارل مارکس به عنوان یکی از مؤسسین اصلی جامعه شناسی می آورد.
توکویل زمینه های شکل گیری و حدوث انقلاب فرانسه و آورده های آن را بررسی می کند.
بعد از کالبد شکافی انقلاب فرانسه، نقطهٔ عزیمت آن را در نظام خودکامه پیشین می یابد.«رژیم خودکامه بیشتر از هر رژیم دیگری برای رشد تباهیهایی که طبقه اشراف ذاتاً مستعد آن هستند،زمینه فراهم میکند و حتی آنها را به فراسوی آنچه گرایش طبیعی آن به فساد است،سوق میدهد»(توکویل،1369،:12)
به زعم توکویل و در نقطه مقابل این فساد انگیزی سیستم تنهاآزادی است که میتواند این تباهیها را که در واقع سرشت اینگونه جوامع هستند را براندازد و تاثیر زیانبار آنها را پایان دهد و باز تنها همین آزادی است که قادر است اعضای یک اجتماع را از شرایط ایزوله بودن درآورده و فردی را که صرفاً سرگرم امور شخصی خود است و به دیگران کاری ندارد را به تماس با سایر انسانها وادارد و به آنها احساس عضویت فعالانه در اجتماع ببخشد.
🆔@mousavi2025
یکی از اولین بنیان گذاران جامعه شناسی است که به طور جد و مستقل به مبحث انقلاب پرداخت.
او کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن»را حدود 50 سال پس از انقلاب فرانسه نگاشت.
ریمون آرون در کتاب «مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی» نام او را در کنار آگوست کنت و کارل مارکس به عنوان یکی از مؤسسین اصلی جامعه شناسی می آورد.
توکویل زمینه های شکل گیری و حدوث انقلاب فرانسه و آورده های آن را بررسی می کند.
بعد از کالبد شکافی انقلاب فرانسه، نقطهٔ عزیمت آن را در نظام خودکامه پیشین می یابد.«رژیم خودکامه بیشتر از هر رژیم دیگری برای رشد تباهیهایی که طبقه اشراف ذاتاً مستعد آن هستند،زمینه فراهم میکند و حتی آنها را به فراسوی آنچه گرایش طبیعی آن به فساد است،سوق میدهد»(توکویل،1369،:12)
به زعم توکویل و در نقطه مقابل این فساد انگیزی سیستم تنها
🆔@mousavi2025
کارل مارکس
مارکس یکی دیگر از بنیانگذاران جامعه شناسی است که ۱۳ سال پس از توکویل متولد می شود و بررسی انقلاب را یکی از محورهای اصلی نظریه ماتریالیسم تاریخی خود قرار می دهد.
مارکس در اولین کتاب مهم خود یعنی «ایدئولوژی آلمانی» از انقلاب به عنوان «نیروی پیش برنده تاریخ» یاد میکند.
به نظر مارکس جوامع بشری از طبقاتی تشکیل شدهاند که دارای منافع متضاد بوده و بر سر افزایش این منافع با یکدیگر در رقابت و ستیز پنهان و آشکار دائمی هستند.
توسعه نیروهای تولیدی، وضعیت و نوع طبقات اجتماعی را مدام تغییر میدهد و به همین علت تضاد طبقاتی اوج میگیرد؛ طبقات جدید به کمک طبقات استثمار شده علیه طبقه حاکم قبلی قیام میکنند، آن را سرنگون میکنند و نظام جدیدی بنیان میگذارند.
در قیاس با توکویل که محور اصلی اندیشه اش«آزادیهای فردی و سیاسی» بود در نظام تئوریکِ مارکس تمرکز بر روی مولفهٔ «برابری اجتماعی » است.
🆔@mousavi2025
مارکس یکی دیگر از بنیانگذاران جامعه شناسی است که ۱۳ سال پس از توکویل متولد می شود و بررسی انقلاب را یکی از محورهای اصلی نظریه ماتریالیسم تاریخی خود قرار می دهد.
مارکس در اولین کتاب مهم خود یعنی «ایدئولوژی آلمانی» از انقلاب به عنوان «نیروی پیش برنده تاریخ» یاد میکند.
به نظر مارکس جوامع بشری از طبقاتی تشکیل شدهاند که دارای منافع متضاد بوده و بر سر افزایش این منافع با یکدیگر در رقابت و ستیز پنهان و آشکار دائمی هستند.
توسعه نیروهای تولیدی، وضعیت و نوع طبقات اجتماعی را مدام تغییر میدهد و به همین علت تضاد طبقاتی اوج میگیرد؛ طبقات جدید به کمک طبقات استثمار شده علیه طبقه حاکم قبلی قیام میکنند، آن را سرنگون میکنند و نظام جدیدی بنیان میگذارند.
در قیاس با توکویل که محور اصلی اندیشه اش«آزادیهای فردی و سیاسی» بود در نظام تئوریکِ مارکس تمرکز بر روی مولفهٔ «
🆔@mousavi2025
ویلفرد پارتو (Wilfried Pareto)
پارتو متفکر نخبهگرای ایتالیایی یکی از مهمترین اندیشمندان حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی به شیوه دیگری به بحث انقلاب پرداخته است.
وی در نظریه معروف خود «گردش نخبگان » انقلاب را یکی از شیوههای خشونت آمیز گردش نخبگان معرفی میکند.
از نظر پارتو هر جامعهای دارای دو طبقه نخبه و توده است.
نخبهها دارای دو گونهٔ نخبگان حاکم و غیرحاکم میباشند. نخبگان حاکم خود به ۴ دسته نخبگان سازش کار و انعطاف پذیر(روباه صفت)،نخبگان وفادار به اصول نظام و یا محافظه کار(شیرصفت)نخبگان واقعی و شایسته حکومت کردن و نخبگان صوری و غیرواقعی که موقعیت نخبه سیاسی را به ناحق تصاحب کردند.
از نظر پارتو تعادل در جامعه زمانی برقرار است که در راس حکومت اولاً ترکیب مناسبی از نخبگان انعطاف پذیر و وفادار به اصول وجود داشته باشد و ثانیاً اکثریت این نخبگان نیز نخبگان واقعی و شایسته باشند.
ترکیب مناسب نخبگان در حکومت و سادگی گردش نخبگان زمانی در بلندمدت امکانپذیر است که در جامعه و نظام سیاسی فضای باز وجود داشته باشد.
اگر فضای جامعه سیاسی بسته باشد و امکان گردش آزادانه نخبگان وجود نداشته باشد از یک طرف نخبگان حاکم شایستگی خود را از دست میدهند،و سوی دیگر از میان تودهها نخبگان واقعی دائماً ظهور خواهند نمود و درصدد صعود به حاکمیت خواهند بود.
این شرایط موجب تورم ِنخبگان غیرشایسته در نظام و انباشت نخبگان واقعی در میان مردم خواهد شد و تعادل نظام سیاسی به هم میریزد.
به نظر پارتو این دقیقاً زمانی است که انقلاب ایجاد می شود تا ساختار متصلب و فضای بسته جامعه سیاسی را به صورت خشونت آمیزی به هم ریخته و گردش نخبگان صورت پذیرد.
نخبگان جدید با شایستگی و ترکیب مناسب،تعادل را به نظام سیاسی و اجتماعی بر می گردانند.
🆔@mousavi2025
پارتو متفکر نخبهگرای ایتالیایی یکی از مهمترین اندیشمندان حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی به شیوه دیگری به بحث انقلاب پرداخته است.
وی در نظریه معروف خود «
از نظر پارتو هر جامعهای دارای دو طبقه نخبه و توده است.
نخبهها دارای دو گونهٔ نخبگان حاکم و غیرحاکم میباشند. نخبگان حاکم خود به ۴ دسته نخبگان سازش کار و انعطاف پذیر(روباه صفت)،نخبگان وفادار به اصول نظام و یا محافظه کار(شیرصفت)نخبگان واقعی و شایسته حکومت کردن و نخبگان صوری و غیرواقعی که موقعیت نخبه سیاسی را به ناحق تصاحب کردند.
از نظر پارتو تعادل در جامعه زمانی برقرار است که در راس حکومت اولاً ترکیب مناسبی از نخبگان انعطاف پذیر و وفادار به اصول وجود داشته باشد و ثانیاً اکثریت این نخبگان نیز نخبگان واقعی و شایسته باشند.
ترکیب مناسب نخبگان در حکومت و سادگی گردش نخبگان زمانی در بلندمدت امکانپذیر است که در جامعه و نظام سیاسی فضای باز وجود داشته باشد.
اگر فضای جامعه سیاسی بسته باشد و امکان گردش آزادانه نخبگان وجود نداشته باشد از یک طرف نخبگان حاکم شایستگی خود را از دست میدهند،و سوی دیگر از میان تودهها نخبگان واقعی دائماً ظهور خواهند نمود و درصدد صعود به حاکمیت خواهند بود.
این شرایط موجب تورم ِنخبگان غیرشایسته در نظام و انباشت نخبگان واقعی در میان مردم خواهد شد و تعادل نظام سیاسی به هم میریزد.
به نظر پارتو این دقیقاً زمانی است که انقلاب ایجاد می شود تا ساختار متصلب و فضای بسته جامعه سیاسی را به صورت خشونت آمیزی به هم ریخته و گردش نخبگان صورت پذیرد.
نخبگان جدید با شایستگی و ترکیب مناسب،
🆔@mousavi2025
امیل دورکیم
دورکیم یکی دیگر از بانیان جامعه شناسی مستقیماً نظریه ای دربارهٔ انقلاب ارائه نکرد.بسیاری او را اندیشمندی محافظه کار دانستهاند. هرچند او غیرمستقیم به حرکتهای جمعی و انقلاب پرداخت.
تقسیم کار نابهنجار، سریع و تخصصی شدن امور ریشه حرکتهای جمعی میباشند. این امر موجب صنعتی شدن و تحول جامعه از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی شده است.
این تحول سریع موجب تضعیف وجدان جمعی و عدم امکان شکلگیری اخلاق حرفهای در کوتاه مدت شده است.
بخشی از جامعه که در معرض این تغییرات شدید قرار گرفتهاند از وضعیت خود احساس نارضایتی کرده و به عمل دسته جمعی علیه این شرایط دست می زنند.
بر همین اساس روند صنعتی شدن و توسعه جوامع بایستی متناسب با فرهنگ عمومی و ظرفیتِ عقلانیت جمعی و به عبارتی چندبعدی و زمان محور باشد.
🆔@mousavi2025
دورکیم یکی دیگر از بانیان جامعه شناسی مستقیماً نظریه ای دربارهٔ انقلاب ارائه نکرد.بسیاری او را اندیشمندی محافظه کار دانستهاند. هرچند او غیرمستقیم به حرکتهای جمعی و انقلاب پرداخت.
تقسیم کار نابهنجار، سریع و تخصصی شدن امور ریشه حرکتهای جمعی میباشند. این امر موجب صنعتی شدن و تحول جامعه از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی شده است.
این تحول سریع موجب تضعیف وجدان جمعی و عدم امکان شکلگیری اخلاق حرفهای در کوتاه مدت شده است.
بخشی از جامعه که در معرض این تغییرات شدید قرار گرفتهاند از وضعیت خود احساس نارضایتی کرده و به عمل دسته جمعی علیه این شرایط دست می زنند.
بر همین اساس روند صنعتی شدن و توسعه جوامع بایستی متناسب با فرهنگ عمومی و ظرفیتِ عقلانیت جمعی و به عبارتی چندبعدی و زمان محور باشد.
🆔@mousavi2025
ماکس وبر (Max Weber)
تحولات اجتماعی سریع و وسیعی که در اروپا رخ داده بود و به شکلگیری جوامع مدرن، سازمان یافتهٔ صنعتی و سرمایه داری جدید منجر شده بود در کانون مطالعات ماکس وبر قرار داشت.
به نظر او یکی از عوامل مهم تغییرات سریع و بنیادین در جوامع ظهور شخصیتهایکاریزماتیک است که در شرایط بحرانی خلق میشوند.
شخصیتهای کاریزماتیک کسانی هستند که ویژگیهای ذاتی فوق العادهای دارند یا مردم آنها را دارای خصوصیات خارقالعاده و فراطبیعی میدانند.
از نظر وبر رهبر فرهمند ابتدا نگرش و نظام عقیدتی و ارزشی پیروان خود را تغییر یا به شدت تقویت میکند و به اصطلاحی در شخصیت آنها انقلاب ایجاد میکند و سپس به واسطه آنها جنبش فرهمندانه به وجود میآورد که هدف آن دگرگونی جامعه است.
طرفداران شخصیت کاریزماتیک که با تمام وجود گوش به فرمان رهبر خود هستند بر بستر سنت، نهادهای موجود را در هم ریخته و بر اساس آموزههای رهبر خود، نهادها و جامعه جدیدی بنا میکنند.
بر این اساس از نظر وبر افراد کاریزماتیک نیروهای انقلابی در تاریخ بشر هستند.
سیستم جدید مشروعیت و اقتدار خود را از رهبر کاریزماتیک خود تغذیه میکند اما چون این رهبران نیز انسان و بالطبع میرا هستند؛قهرا نظامِ او نیز ناپایدار خواهد بود.
نظام نو باید بتواند این بُعد کاریزماتیک را عادی و نظام را در بستر نهادهای سنتی و کارکردهای قانونی ادامه دهد،در غیر این صورت تضعیف و بحرانی خواهد شد.
🆔@mousavi2025
تحولات اجتماعی سریع و وسیعی که در اروپا رخ داده بود و به شکلگیری جوامع مدرن، سازمان یافتهٔ صنعتی و سرمایه داری جدید منجر شده بود در کانون مطالعات ماکس وبر قرار داشت.
به نظر او یکی از عوامل مهم تغییرات سریع و بنیادین در جوامع ظهور شخصیتهای
شخصیتهای کاریزماتیک کسانی هستند که ویژگیهای ذاتی فوق العادهای دارند یا مردم آنها را دارای خصوصیات خارقالعاده و فراطبیعی میدانند.
از نظر وبر رهبر فرهمند ابتدا نگرش و نظام عقیدتی و ارزشی پیروان خود را تغییر یا به شدت تقویت میکند و به اصطلاحی در شخصیت آنها انقلاب ایجاد میکند و سپس به واسطه آنها جنبش فرهمندانه به وجود میآورد که هدف آن دگرگونی جامعه است.
طرفداران شخصیت کاریزماتیک که با تمام وجود گوش به فرمان رهبر خود هستند بر بستر سنت، نهادهای موجود را در هم ریخته و بر اساس آموزههای رهبر خود، نهادها و جامعه جدیدی بنا میکنند.
بر این اساس از نظر وبر افراد کاریزماتیک نیروهای انقلابی در تاریخ بشر هستند.
سیستم جدید مشروعیت و اقتدار خود را از رهبر کاریزماتیک خود تغذیه میکند اما چون این رهبران نیز انسان و بالطبع میرا هستند؛قهرا نظامِ او نیز ناپایدار خواهد بود.
نظام نو باید بتواند این بُعد کاریزماتیک را عادی و نظام را در بستر نهادهای سنتی و کارکردهای قانونی ادامه دهد،در غیر این صورت تضعیف و بحرانی خواهد شد.
🆔@mousavi2025
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رئالیسم تهاجمی یا ساختاری برخلاف رئالیسم سنتی(هابز،مورگنتا و ماکیاولی) که اتکا به نهاد یا سرشت قدرت طلب آدمی داشتند،بنا را بر ماهیت آنارشیک نظام بین الملل گذاشته است. این انگاره ریشه در نگاه توسیدید دارد. جان مرشایمر و کنث والتز بانیان این دیدگاه به خوبی فعل و انفعالات کنونی سیستم منطقه ای و جهانی را تشریح می کنند.
🆔@mousavi2025
🆔@mousavi2025
نگاه آمریکا به ایران
✍️ محمود سریع القلم
✅به عنوان یک پایه تئوریک حکمرانی، دولت فعلی آمریکا معتقد است ضمنِ افزایش تولید ناخالص داخلی 25 تریلیون دلاری آمریکا (چین 18 تریلیون و روسیه 1.7 تریلیون)، تحولات جهانی باید به گونه ای مدیریت شود که آمریکا بتواند به اهداف اقتصادی خود برسد و دموکرات ها یک بار دیگر ریاست جمهوری را در 2025 از آن خود کنند. از این رو، بنیان سیاست خارجی آمریکا در دولت بایدن، برون سپاری، بدون درگیری های دراز مدت و سردردهای سیاسی است. استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و هند در برابر چین به کار گرفته شده اند؛ لهستان، آلمان، فرانسه، انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی در برابر روسیه همکاری می کنند و اسراییل و عربستان، برون سپاری ایران را به عهده گرفته اند. واشنگتن این مجموعه را مدیریت و هماهنگی می کند
✅واشنگتن با افزایش فشار بر چین، عراق، ترکیه، امارات و هند، مدیریت سخت تر تحریم ها را به عنوان بخشی از Plan B در پیش گرفته است. تا دو سال آینده که دولت بایدن، امور را در دست دارد، روش Remote Control امریکا در رابطه با ایران ادامه خواهد داشت. بنیان های این روش عبارتند از: انزوای سیاسی، جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی، افزایش نرخ تورم و منوط کردن عموم گشایش های مالی به تایید وزارت خزانه داری.
✅شواهد حاکی از آن است که این روش فعلی امریکا، شباهت فراوانی با مفروضات و استراتژی آمریکا نسبت به کمونیسم شوروی در دوران جنگ سرد دارد که توسط روس شناس آمریکایی George Kennan طراحی شده بود. او که از نظر عمق درک از شوروی نمونۀ دومی در تاریخ دیپلماسی آمریکا ندارد، معتقد بود تقابل با شوروی هیچ نیازی به کار نظامی ندارد؛ شوروی یک سیستم خود مخرب است و با گذشت زمان به انتها میرسد.او اعتقاد داشت هرچند مردم به آزادی و دموکراسی علاقمندند، اما قبل از آن می خواهند زندگی کنند و به ثبات اقتصادی و کارآمدی فکر می کنند.
✅اروپایی ها نقش دوم را در استراتژی غرب نسبت به ایران بازی می کنند. زمانی که ایران درآمدهای صد میلیارد دلاری از فروش انرژی داشت، شرکت های اروپایی برای تعامل اقتصادی با ایران با دولت های خود لابی می کردند، اما با کاهش اساسی این درآمد، ایران جذابیت اقتصادی گذشته را ندارد. تجارت اروپا با بعضی از کشورهای بسیار کوچک مانند لیتوانی حتی از ایران هم بیشتر است. مهم ترین موضوع اروپا درقبال ایران، جلوگیری از تسلیحات هسته ای است که از منظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی آنها، قابلیت تسرّی و اشاعه به مصر، ترکیه، عربستان و عراق را داشته و در قرابت اروپا، به زرادخانه هسته ای تبدیل شده و استعداد تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه ای با تخاصمات پایان ناپذیر نظامی و امنیتی را دارد. موضوع ایران برای اروپا، موضوع امنیت ملی است. هرچند ممکن است در میان اعضای اروپا، شدت و ضعف Plan B متفاوت باشد، ولی تحولات دو ماه گذشته حاکی از اتفاق نظر پیرامون افزایش فشارها است. دلیل فعال شدن Plan B، به خاطر این برداشت است که از نظر آنها ایران در تنظیم و نهایی کردن برجام 2 تعللِ عمدی می کند چون نمی خواهد اهرمِ برنامۀ هسته ای را از دست بدهد
✅اروپا و آمریکا برداشت بسیار منفی از سیستم سیاسی و حاکمیت ایران دارند و ار سویی حفظ یک ایران ضعیف و مُعلّق که نتواند پیشرفت کند، ثروت تولید کند و در جامعۀ جهانی تعامل کند به نفع امنیت ملی اسراییل است.
✅غرب نسبت به ایران، طیفی از عناصرمختلف را در بر دارد که یکی از آنها بلندکردن چوب مخالفان حاکمیت است. آنها به وضوح نمی خواهند ایران یک قدرت هسته ای شود ولی با قدرتمند و ثروتمند شدن ایران مشکلی ندارد. در مقابل، همسایگان ایران نه می خواهند ایران هسته ای شود و نه قدرتمند و نه ثروتمند. غرب حتی ممکن است با حملۀ نظامی از هسته ای شدن ایران جلوگیری کند، ولی همسایگان ایران با قدرت نرم مالی، رسانه ای، تعلیق و سناریوهای درجا زدن اقتصاد و توسعه کشور، مانع قدرتمند شدن آن خواهند شد.
✅اگر از تاریخ بیاموزیم، ایران نمی تواند در خاورمیانه به یک قدرتِ مسلط و پایدار سیاسی و نظامی تبدیل شود اما در فرهنگ و اقتصاد، فرصت ها فراوان است. هیچ گاه اعراب و ترکیه ، ایران را به عنوان یک قدرتِ مسلط نخواهند پذیرفت مگر آنکه به GDP پنج تریلیون دلاری برسد. اگر لازم باشد با هر قدرتی شریک می شوند تا مانع از تسلطِ ایران شوند. بی دلیل نیست در ترم اول و سال اول تدریس علم روابط بین الملل، آموزش داده می شود که اولین اقدام یک کشور برای قدرتمند شدن و تأمین امنیت ملی، صلح و تفاهم و سازگاری با همسایگان است. از زمان مشروطه تا به حال، ایرانیان در مسیر #توسعه و #دموکراسی هم چنان دور خود می چرخند.
🆔@mousavi2025
✍️ محمود سریع القلم
✅به عنوان یک پایه تئوریک حکمرانی، دولت فعلی آمریکا معتقد است ضمنِ افزایش تولید ناخالص داخلی 25 تریلیون دلاری آمریکا (چین 18 تریلیون و روسیه 1.7 تریلیون)، تحولات جهانی باید به گونه ای مدیریت شود که آمریکا بتواند به اهداف اقتصادی خود برسد و دموکرات ها یک بار دیگر ریاست جمهوری را در 2025 از آن خود کنند. از این رو، بنیان سیاست خارجی آمریکا در دولت بایدن، برون سپاری، بدون درگیری های دراز مدت و سردردهای سیاسی است. استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و هند در برابر چین به کار گرفته شده اند؛ لهستان، آلمان، فرانسه، انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی در برابر روسیه همکاری می کنند و اسراییل و عربستان، برون سپاری ایران را به عهده گرفته اند. واشنگتن این مجموعه را مدیریت و هماهنگی می کند
✅واشنگتن با افزایش فشار بر چین، عراق، ترکیه، امارات و هند، مدیریت سخت تر تحریم ها را به عنوان بخشی از Plan B در پیش گرفته است. تا دو سال آینده که دولت بایدن، امور را در دست دارد، روش Remote Control امریکا در رابطه با ایران ادامه خواهد داشت. بنیان های این روش عبارتند از: انزوای سیاسی، جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی، افزایش نرخ تورم و منوط کردن عموم گشایش های مالی به تایید وزارت خزانه داری.
✅شواهد حاکی از آن است که این روش فعلی امریکا، شباهت فراوانی با مفروضات و استراتژی آمریکا نسبت به کمونیسم شوروی در دوران جنگ سرد دارد که توسط روس شناس آمریکایی George Kennan طراحی شده بود. او که از نظر عمق درک از شوروی نمونۀ دومی در تاریخ دیپلماسی آمریکا ندارد، معتقد بود تقابل با شوروی هیچ نیازی به کار نظامی ندارد؛ شوروی یک سیستم خود مخرب است و با گذشت زمان به انتها میرسد.او اعتقاد داشت هرچند مردم به آزادی و دموکراسی علاقمندند، اما قبل از آن می خواهند زندگی کنند و به ثبات اقتصادی و کارآمدی فکر می کنند.
✅اروپایی ها نقش دوم را در استراتژی غرب نسبت به ایران بازی می کنند. زمانی که ایران درآمدهای صد میلیارد دلاری از فروش انرژی داشت، شرکت های اروپایی برای تعامل اقتصادی با ایران با دولت های خود لابی می کردند، اما با کاهش اساسی این درآمد، ایران جذابیت اقتصادی گذشته را ندارد. تجارت اروپا با بعضی از کشورهای بسیار کوچک مانند لیتوانی حتی از ایران هم بیشتر است. مهم ترین موضوع اروپا درقبال ایران، جلوگیری از تسلیحات هسته ای است که از منظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی آنها، قابلیت تسرّی و اشاعه به مصر، ترکیه، عربستان و عراق را داشته و در قرابت اروپا، به زرادخانه هسته ای تبدیل شده و استعداد تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه ای با تخاصمات پایان ناپذیر نظامی و امنیتی را دارد. موضوع ایران برای اروپا، موضوع امنیت ملی است. هرچند ممکن است در میان اعضای اروپا، شدت و ضعف Plan B متفاوت باشد، ولی تحولات دو ماه گذشته حاکی از اتفاق نظر پیرامون افزایش فشارها است. دلیل فعال شدن Plan B، به خاطر این برداشت است که از نظر آنها ایران در تنظیم و نهایی کردن برجام 2 تعللِ عمدی می کند چون نمی خواهد اهرمِ برنامۀ هسته ای را از دست بدهد
✅اروپا و آمریکا برداشت بسیار منفی از سیستم سیاسی و حاکمیت ایران دارند و ار سویی حفظ یک ایران ضعیف و مُعلّق که نتواند پیشرفت کند، ثروت تولید کند و در جامعۀ جهانی تعامل کند به نفع امنیت ملی اسراییل است.
✅غرب نسبت به ایران، طیفی از عناصرمختلف را در بر دارد که یکی از آنها بلندکردن چوب مخالفان حاکمیت است. آنها به وضوح نمی خواهند ایران یک قدرت هسته ای شود ولی با قدرتمند و ثروتمند شدن ایران مشکلی ندارد. در مقابل، همسایگان ایران نه می خواهند ایران هسته ای شود و نه قدرتمند و نه ثروتمند. غرب حتی ممکن است با حملۀ نظامی از هسته ای شدن ایران جلوگیری کند، ولی همسایگان ایران با قدرت نرم مالی، رسانه ای، تعلیق و سناریوهای درجا زدن اقتصاد و توسعه کشور، مانع قدرتمند شدن آن خواهند شد.
✅اگر از تاریخ بیاموزیم، ایران نمی تواند در خاورمیانه به یک قدرتِ مسلط و پایدار سیاسی و نظامی تبدیل شود اما در فرهنگ و اقتصاد، فرصت ها فراوان است. هیچ گاه اعراب و ترکیه ، ایران را به عنوان یک قدرتِ مسلط نخواهند پذیرفت مگر آنکه به GDP پنج تریلیون دلاری برسد. اگر لازم باشد با هر قدرتی شریک می شوند تا مانع از تسلطِ ایران شوند. بی دلیل نیست در ترم اول و سال اول تدریس علم روابط بین الملل، آموزش داده می شود که اولین اقدام یک کشور برای قدرتمند شدن و تأمین امنیت ملی، صلح و تفاهم و سازگاری با همسایگان است. از زمان مشروطه تا به حال، ایرانیان در مسیر #
🆔@mousavi2025
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان لاک،فیلسوف آزادی و بنیانگذار لیبرالیسم کلاسیک!
شالوده های جوامع قدرتمند و ثروتمند غربی متکی به اندیشه های اوست.
#دنیای اقتصاد
@mousavi2025
شالوده های جوامع قدرتمند و ثروتمند غربی متکی به اندیشه های اوست.
#دنیای اقتصاد
@mousavi2025
طرح ترانزیتی هند و کشور های عربی در نشست گروه 20
🔹روز گذشته رئیسجمهور آمریکا در اجلاس جی ۲۰ که در دهلینو در حال برگزاری است در کنار سران کشورها (به جز چین و روسیه) از پروژهای زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی سخن گفت و حتی اعلام کرد که علاوه بر این کشورها اردن و اسرائیل نیز در این پروژه بزرگ حضور خواهند داشت.
کاخ سفید بهطور گستردهتری در تلاش است تا گروه۲۰ را بهعنوان یک مجمع بینالمللی تقویت کند. این درحالی بود که شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه تصمیم گرفتند در نشست این گروه شرکت نکنند.
🔹رقابت برای ایجاد کریدورهای جدید تجاری در منطقهای که هارتلند یا قلب جهان نیز نامیده میشود، بالا گرفته است. آمریکا که رهبری این رقابت بینالمللی با چین را برعهده دارد تمام تلاش خود را برای شکست چین در پروژه «یک کمربند، یک جاده» میکند و در همین راستا رئیسجمهور آمریکا و دیگر رهبران گروه ۲۰ برای مقابله با نفوذ فزاینده چین، روز شنبه از یک پروژه زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی خبر دادند.٫هم میهن
🆔@mousavi2025
asriran.com
🔹روز گذشته رئیسجمهور آمریکا در اجلاس جی ۲۰ که در دهلینو در حال برگزاری است در کنار سران کشورها (به جز چین و روسیه) از پروژهای زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی سخن گفت و حتی اعلام کرد که علاوه بر این کشورها اردن و اسرائیل نیز در این پروژه بزرگ حضور خواهند داشت.
کاخ سفید بهطور گستردهتری در تلاش است تا گروه۲۰ را بهعنوان یک مجمع بینالمللی تقویت کند. این درحالی بود که شیجینپینگ، رئیسجمهوری چین و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه تصمیم گرفتند در نشست این گروه شرکت نکنند.
🔹رقابت برای ایجاد کریدورهای جدید تجاری در منطقهای که هارتلند یا قلب جهان نیز نامیده میشود، بالا گرفته است. آمریکا که رهبری این رقابت بینالمللی با چین را برعهده دارد تمام تلاش خود را برای شکست چین در پروژه «یک کمربند، یک جاده» میکند و در همین راستا رئیسجمهور آمریکا و دیگر رهبران گروه ۲۰ برای مقابله با نفوذ فزاینده چین، روز شنبه از یک پروژه زیرساختی بینالمللی بزرگ برای اتصال هند، خاورمیانه و اروپا از طریق راهآهن، خطوط کشتیرانی، کابلهای داده پرسرعت و خطوط لوله انرژی خبر دادند.٫هم میهن
🆔@mousavi2025
asriran.com
🎲 امکان سنجی رشد و توسعهی ایران
✍محمود سریع القلم
اگر کشوری درآمد نداشته باشد، نه از نظر فرهنگی و نه از نظر اجتماعی رشد نمیکند؛ همچنین از اعتبار بینالمللی لازم نیز برخوردار نخواهد بود.
رشد و توسعه اقتصادی، علم است مانند علم پزشکی. اگر پزشکانی از کشورهای نیجریه، کانادا، بنگلادش یا فنلاند در یک جا جمع شوند، و در رابطه با بنیان های سلامت انسان صحبت کنند، احتمالا 90 درصد صحبتهای آنها یکی است. چرا؟ چون پزشکی علم است.
توسعه و حکمرانی نیز علم هستند. به همین دلیل، توسعه پیدا کردن یک تصمیم است؛ زیرا کشوری، یا جامعه ای که تصمیم به توسعه بگیرد، باید کارهایی را انجام دهد. اگر آن کارها را انجام داد توسعه پیدا می کند
چگونه درآمد سرانه چین از 200 دلار در عرض 25 سال به 10 هزار دلار افزایش یافت، اقتصاد دوم جهان شد و GDP 18 تریلیون دلاری را به خود اختصاص داد؟ هیچ کشوری در دنیا نیست که حداقل 20 درصد از تجارت خارجیاش با چین نباشد؛ این رقم در ارتباط با برخی کشورها تا 85 درصد هم می رسد.
رویداد بسیار مهمی که در چین و همچنین ترکیه و مکزیک شاهد بودیم این بود که حاکمیت، مدیریت را از مالکیت جدا کرد. امروز در چین 82 درصد مالکیت اقتصادی نزد افراد و بنگاههاست، این را مقایسه کنید با زمان مائو که همه امور در اختیار حکومت بود
در مقایسه با چین، در روسیه فردی به نام «خدورکوفسکی» بعد از فروپاشی شوروی با ابداعات خود در صنعت نفت، شرکتی را با گردش مالی 2 میلیارد دلاری تاسیس کرد. حکومت به او گفت بدون اجازهاش، ثروتمند شده است. پرداختن مالیات جای خود دارد، باید با کرملین شریک شود. این شخص قبول نکرد و پیامدش، به عنوان فاسد دستگیر شد، مدت ها در زندان بود و در آخر تبعید شد.
آخرین باری که یک کالای روسی مصرف کردید کی بود و آخرین باری که کالای چینی مصرف کردید کی بود؟ روسیه علیرغم اینکه 150 سال است برای رشد و توسعه اقتصادی تلاش می کند اما به دلیل عدم تصمیم گیری در باره جدا سازی دولت از مالکیت، به همین میزان عقب هستند.
انگلیس 350 سال پیش، ژاپنیها 170 سال پیش، چینیها و هندیها 25 سال پیش این تصمیم را گرفتند.
سال 1985 در عربستان، مرکزی به نام مرکز پادشاه عبدالله در تکنولوژی و علم تاسیس شد. طی سالها، 6600 نفر در STEM (Science, Technology, Engineering and Mathematics) نیرو تربیت کردند. 3 نفر از روسای موسسه مذکور، یکی رئیس دانشگاه سنگاپور بوده است. او کیست؟ دانشگاه ملی سنگاپور رتبه 44 جهان را دارد؛ بهترین رتبه های جهانی دانشگاههای ایران در حدود 500 یا 600 است.
نفر بعدی رئیس دانشگاه Caltech آمریکا و از بزرگترین مراکز تکنولوژی جهان است. ریاست او، به معنای آورده ای متراکم از شبکه ای سرشار از تجربه و مناسبات است. رئیس سوم کیست؟ رئیس دانشگاه علم و تکنولوژی هنگ کنگ. او با اغلب اشخاص و همه موسسات آی تی و هوش مصنوعی شرق آسیا ارتباط دارد. مشاهده میکنیم که نظام نخبگانی عربستان، آمادگی استفاده از تخصص را داشتند.
این موضوع در مورد امارات و قطر هم صدق می کند. آنان نیز بهترینها را آوردند.
به خاطر دارم زمانی با رئیس دانشگاه عبدالعزیز عربستان صحبت می کردم. به او گفتم چرا دانشگاه شما مقطع دکترا ندارد؟ گفت برای برگزاری مقطع دکترا هنوز آمادگی ندارند زیرا دکترا فقط کتاب خواندن نیست. گفت وقتی شما در دانشگاهی مثل کمبریج راه می روید، احساس می کنید 800 سال سابقه دارد. استادان چنین دانشگاهی، در مقطع تحصیلی دکترا، در 20 دانشگاه مختلف دنیا تدریس کرده، 7هزار کتاب خوانده، تجربه در صنعت دارد، و مشاور 50 نفر آدم بزرگ در دنیا بوده است؛ چنین متخصصانی را ما نداریم.
ما در بهترین شرایط کنونی، میتوانیم در مقطع لیسانس دانشجو بپذیریم، و بعد از فارغ التحصیلی آنان را به بهترین دانشگاه های دنیا می فرستیم. کما اینکه عربستان الان 60 هزار نفر دانشجو در بهترین دانشگاههای آمریکا دارد از جمله 10 هزار نفر در انگلستان، و مابقی در فرانسه، آلمان و چند کشور دیگر هستند. یکی از شکافهایی که بین ما و اعراب خلیج فارس در بیست سال آینده وجود خواهد داشت، شکاف عمیق تخصصی خواهد بود. حوزۀ علم در ایران در حداقل ارتباطات جهانی خود است.
ویتنام یک کشور کمونیستی، امارات یک کشور پادشاهی، اندونزی نیمه دمکراتیک، و سنگاپور اقتدارگراست، اما همه دارند پیشرفت میکنند.
در نهایت در مییابیم، از نظر علمی، رشد و توسعه اقتصادی خیلی ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد، ماهیت نظام سیاسی، هر حالتی می تواند داشته باشد، اما آنچه مهم است باید بررسی شود آیا تصمیم گیریهای نخبگان یک کشور در راستای افزایش ثروت ملی هست یا نه؟
🆔@mousavi2025
✍محمود سریع القلم
اگر کشوری درآمد نداشته باشد، نه از نظر فرهنگی و نه از نظر اجتماعی رشد نمیکند؛ همچنین از اعتبار بینالمللی لازم نیز برخوردار نخواهد بود.
رشد و توسعه اقتصادی، علم است مانند علم پزشکی. اگر پزشکانی از کشورهای نیجریه، کانادا، بنگلادش یا فنلاند در یک جا جمع شوند، و در رابطه با بنیان های سلامت انسان صحبت کنند، احتمالا 90 درصد صحبتهای آنها یکی است. چرا؟ چون پزشکی علم است.
توسعه و حکمرانی نیز علم هستند. به همین دلیل، توسعه پیدا کردن یک تصمیم است؛ زیرا کشوری، یا جامعه ای که تصمیم به توسعه بگیرد، باید کارهایی را انجام دهد. اگر آن کارها را انجام داد توسعه پیدا می کند
چگونه درآمد سرانه چین از 200 دلار در عرض 25 سال به 10 هزار دلار افزایش یافت، اقتصاد دوم جهان شد و GDP 18 تریلیون دلاری را به خود اختصاص داد؟ هیچ کشوری در دنیا نیست که حداقل 20 درصد از تجارت خارجیاش با چین نباشد؛ این رقم در ارتباط با برخی کشورها تا 85 درصد هم می رسد.
رویداد بسیار مهمی که در چین و همچنین ترکیه و مکزیک شاهد بودیم این بود که حاکمیت، مدیریت را از مالکیت جدا کرد. امروز در چین 82 درصد مالکیت اقتصادی نزد افراد و بنگاههاست، این را مقایسه کنید با زمان مائو که همه امور در اختیار حکومت بود
در مقایسه با چین، در روسیه فردی به نام «خدورکوفسکی» بعد از فروپاشی شوروی با ابداعات خود در صنعت نفت، شرکتی را با گردش مالی 2 میلیارد دلاری تاسیس کرد. حکومت به او گفت بدون اجازهاش، ثروتمند شده است. پرداختن مالیات جای خود دارد، باید با کرملین شریک شود. این شخص قبول نکرد و پیامدش، به عنوان فاسد دستگیر شد، مدت ها در زندان بود و در آخر تبعید شد.
آخرین باری که یک کالای روسی مصرف کردید کی بود و آخرین باری که کالای چینی مصرف کردید کی بود؟ روسیه علیرغم اینکه 150 سال است برای رشد و توسعه اقتصادی تلاش می کند اما به دلیل عدم تصمیم گیری در باره جدا سازی دولت از مالکیت، به همین میزان عقب هستند.
انگلیس 350 سال پیش، ژاپنیها 170 سال پیش، چینیها و هندیها 25 سال پیش این تصمیم را گرفتند.
سال 1985 در عربستان، مرکزی به نام مرکز پادشاه عبدالله در تکنولوژی و علم تاسیس شد. طی سالها، 6600 نفر در STEM (Science, Technology, Engineering and Mathematics) نیرو تربیت کردند. 3 نفر از روسای موسسه مذکور، یکی رئیس دانشگاه سنگاپور بوده است. او کیست؟ دانشگاه ملی سنگاپور رتبه 44 جهان را دارد؛ بهترین رتبه های جهانی دانشگاههای ایران در حدود 500 یا 600 است.
نفر بعدی رئیس دانشگاه Caltech آمریکا و از بزرگترین مراکز تکنولوژی جهان است. ریاست او، به معنای آورده ای متراکم از شبکه ای سرشار از تجربه و مناسبات است. رئیس سوم کیست؟ رئیس دانشگاه علم و تکنولوژی هنگ کنگ. او با اغلب اشخاص و همه موسسات آی تی و هوش مصنوعی شرق آسیا ارتباط دارد. مشاهده میکنیم که نظام نخبگانی عربستان، آمادگی استفاده از تخصص را داشتند.
این موضوع در مورد امارات و قطر هم صدق می کند. آنان نیز بهترینها را آوردند.
به خاطر دارم زمانی با رئیس دانشگاه عبدالعزیز عربستان صحبت می کردم. به او گفتم چرا دانشگاه شما مقطع دکترا ندارد؟ گفت برای برگزاری مقطع دکترا هنوز آمادگی ندارند زیرا دکترا فقط کتاب خواندن نیست. گفت وقتی شما در دانشگاهی مثل کمبریج راه می روید، احساس می کنید 800 سال سابقه دارد. استادان چنین دانشگاهی، در مقطع تحصیلی دکترا، در 20 دانشگاه مختلف دنیا تدریس کرده، 7هزار کتاب خوانده، تجربه در صنعت دارد، و مشاور 50 نفر آدم بزرگ در دنیا بوده است؛ چنین متخصصانی را ما نداریم.
ما در بهترین شرایط کنونی، میتوانیم در مقطع لیسانس دانشجو بپذیریم، و بعد از فارغ التحصیلی آنان را به بهترین دانشگاه های دنیا می فرستیم. کما اینکه عربستان الان 60 هزار نفر دانشجو در بهترین دانشگاههای آمریکا دارد از جمله 10 هزار نفر در انگلستان، و مابقی در فرانسه، آلمان و چند کشور دیگر هستند. یکی از شکافهایی که بین ما و اعراب خلیج فارس در بیست سال آینده وجود خواهد داشت، شکاف عمیق تخصصی خواهد بود. حوزۀ علم در ایران در حداقل ارتباطات جهانی خود است.
ویتنام یک کشور کمونیستی، امارات یک کشور پادشاهی، اندونزی نیمه دمکراتیک، و سنگاپور اقتدارگراست، اما همه دارند پیشرفت میکنند.
در نهایت در مییابیم، از نظر علمی، رشد و توسعه اقتصادی خیلی ارتباطی با ماهیت یک نظام سیاسی ندارد، ماهیت نظام سیاسی، هر حالتی می تواند داشته باشد، اما آنچه مهم است باید بررسی شود آیا تصمیم گیریهای نخبگان یک کشور در راستای افزایش ثروت ملی هست یا نه؟
🆔@mousavi2025
حواشی یک سفر
تیم النصر عربستان برای برگزاری یک مسابقه رسمی به تهران سفر کرده و عضویت رونالدو در آن موجی از شعف و استقبال را برای طرفداران فوتبال ایجاد نموده است.
شکل و کیفیت استقبال موجی از اظهارات متنوع و متناقض را به دنبال داشته؛از شماتت سیاست رسمی تا کلنگ زنی بر ریشه های فرهنگی.
تردیدی در شخصیت اسطوره ای رونالدو در زمینهٔ فوتبال وجود ندارد اما جنبه های خارج از فوتبال وی نیز در اعتلای آن بی بهره نیست.
سوای آن جذابیت فوتبال به واسطهٔ همین حواشی و اسطورههایش فراگیر شده و نباید استقبال از یک الیت ورزشی را یک سویه جامعه شناختی کرد و آن را به سویه های خودتحقیری و تبر بر خلقیات ایرانی تعبیر کرد.
البته می توان با انتقادات ناشی از سوء مدیریت همنوایی داشت که می شد با تأسی به مولفهٔ «نظم» هیجانات حضور یک نابغه را ترتیب اثر بهتری داد.
با این حال در یک انگارهٔ تطبیقی هستند کسانی که مسئله را از نقطه نظر توسعهی مقایسه ای میان دو قدرت منطقهای کنکاش کنند و حضور یک سرآمدِ فوتبالی در لیگ عربستان را با حضور در یک مسابقه در ایران را به مسائل کلان تری تسری دهند.
از این منظر آنها، موضوع را به قدرت رسانه ای، ظرفیت تعامل، ثروت انبوه، آینده نگری و چیزهای دیگری ارتباط می دهند که تا اندازه ای نیز محق هستند.
اما اگر این قبیل اقدامات در بستری از اصول متوازن توسعه انجام نگیرد،راه به جایی نخواهد بُرد و صرفاً تخیلات زیبایی خواهند بود که قبل از آن در خاورمیانه منتج به نتیجهی پایداری نشدند.
این بلندپروازی ها که از افکار ولیعهد عربستان می تراود مادامی که پیوستار متوازن چندوجهی بویژه تساهل،توزیع،بازتوزیع و مشارکت سیاسیِ داخلی نداشته باشد، راهیست که به ترکستان ختم می شود.
🆔@mousavi2025
تیم النصر عربستان برای برگزاری یک مسابقه رسمی به تهران سفر کرده و عضویت رونالدو در آن موجی از شعف و استقبال را برای طرفداران فوتبال ایجاد نموده است.
شکل و کیفیت استقبال موجی از اظهارات متنوع و متناقض را به دنبال داشته؛از شماتت سیاست رسمی تا کلنگ زنی بر ریشه های فرهنگی.
تردیدی در شخصیت اسطوره ای رونالدو در زمینهٔ فوتبال وجود ندارد اما جنبه های خارج از فوتبال وی نیز در اعتلای آن بی بهره نیست.
سوای آن جذابیت فوتبال به واسطهٔ همین حواشی و اسطورههایش فراگیر شده و نباید استقبال از یک الیت ورزشی را یک سویه جامعه شناختی کرد و آن را به سویه های خودتحقیری و تبر بر خلقیات ایرانی تعبیر کرد.
البته می توان با انتقادات ناشی از سوء مدیریت همنوایی داشت که می شد با تأسی به مولفهٔ «نظم» هیجانات حضور یک نابغه را ترتیب اثر بهتری داد.
با این حال در یک انگارهٔ تطبیقی هستند کسانی که مسئله را از نقطه نظر توسعهی مقایسه ای میان دو قدرت منطقهای کنکاش کنند و حضور یک سرآمدِ فوتبالی در لیگ عربستان را با حضور در یک مسابقه در ایران را به مسائل کلان تری تسری دهند.
از این منظر آنها، موضوع را به قدرت رسانه ای، ظرفیت تعامل، ثروت انبوه، آینده نگری و چیزهای دیگری ارتباط می دهند که تا اندازه ای نیز محق هستند.
اما اگر این قبیل اقدامات در بستری از اصول متوازن توسعه انجام نگیرد،راه به جایی نخواهد بُرد و صرفاً تخیلات زیبایی خواهند بود که قبل از آن در خاورمیانه منتج به نتیجهی پایداری نشدند.
این بلندپروازی ها که از افکار ولیعهد عربستان می تراود مادامی که پیوستار متوازن چندوجهی بویژه تساهل،توزیع،بازتوزیع و مشارکت سیاسیِ داخلی نداشته باشد، راهیست که به ترکستان ختم می شود.
🆔@mousavi2025
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جایگاه ژئوپولتیکی قفقاز
🆔@mousavi2025
🆔@mousavi2025
ما هم باید داشته باشیم
روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بعد از انقلاب فراز و فرودهای فراوانی داشت. منطق این فراز و نشیبها دارای آبشخورهای داخلی و خارجی بودند.
در ابعاد خارجی دو آیتم حضور بازیگران فرامنطقهای و الزامات توازن قدرت منطقهای موجب اصطکاک می شد و در بُعد داخلی رقابت جناح های قدرت سمت و سوی روابط را تحت تاثیر قرار می داد.[حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در دولت روحانی]
با این وجود طرفین در تلاش بودند که ضمن حفظ توازن، از دست یازیدن به حرکات مخاطره آمیز اجتناب بورزند. بر همین اساس خصومت ها در فایل های رسانه ای و نیابتی دنبال می شد تا اخیرأ که با وساطت برخی از کشورهای منطقه،روابط شان از سر گرفته شد.
اگر چه هر دو کشور بنا به ملاحظاتی سعی میکنند تا مواظب باشند اقداماتی انجام ندهند که باعث آسیب به روابطِ شکنندهٔ از سر گرفته شده شود اما بدون تردید منطق قدرت و مؤلفههای واقعگرایی سیاسی همچنان آنها را در فاز رقابت نگاه خواهد داشت.
شاهد مثال آن پاسخ ولیعهد عربستان سعودی به سؤال خبرنگار در مورد امکان دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای می باشد.
"اگر آنها به بمب هستهای دست پیدا کنند، ما نیز به دلایل امنیتی و به خاطر موازنه قوا در خاورمیانه باید به آن دست پیدا کنیم. اما ما نمیخواهیم شاهد چنین چیزی باشیم".
همین امر باعث می شود تا عربستان بالقوه و در صورت ضرورت بالفعل خودش را مؤتلف هر بازیگری بداند که مخالف هسته ای شدن ایران است. روند عادی شدن روابط با اسرائیل تا اندازهی زیادی از همین زاویه دیده می شود.
🆔@mousavi2025
روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بعد از انقلاب فراز و فرودهای فراوانی داشت. منطق این فراز و نشیبها دارای آبشخورهای داخلی و خارجی بودند.
در ابعاد خارجی دو آیتم حضور بازیگران فرامنطقهای و الزامات توازن قدرت منطقهای موجب اصطکاک می شد و در بُعد داخلی رقابت جناح های قدرت سمت و سوی روابط را تحت تاثیر قرار می داد.[حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در دولت روحانی]
با این وجود طرفین در تلاش بودند که ضمن حفظ توازن، از دست یازیدن به حرکات مخاطره آمیز اجتناب بورزند. بر همین اساس خصومت ها در فایل های رسانه ای و نیابتی دنبال می شد تا اخیرأ که با وساطت برخی از کشورهای منطقه،روابط شان از سر گرفته شد.
اگر چه هر دو کشور بنا به ملاحظاتی سعی میکنند تا مواظب باشند اقداماتی انجام ندهند که باعث آسیب به روابطِ شکنندهٔ از سر گرفته شده شود اما بدون تردید منطق قدرت و مؤلفههای واقعگرایی سیاسی همچنان آنها را در فاز رقابت نگاه خواهد داشت.
شاهد مثال آن پاسخ ولیعهد عربستان سعودی به سؤال خبرنگار در مورد امکان دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای می باشد.
"اگر آنها به بمب هستهای دست پیدا کنند، ما نیز به دلایل امنیتی و به خاطر موازنه قوا در خاورمیانه باید به آن دست پیدا کنیم. اما ما نمیخواهیم شاهد چنین چیزی باشیم".
همین امر باعث می شود تا عربستان بالقوه و در صورت ضرورت بالفعل خودش را مؤتلف هر بازیگری بداند که مخالف هسته ای شدن ایران است. روند عادی شدن روابط با اسرائیل تا اندازهی زیادی از همین زاویه دیده می شود.
🆔@mousavi2025
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان استوارت میل؛فیلسوف آزادی!
بمباران مکان هایی که در عرف بین المللی غیرنظامی محسوب شده و مطابق استانداردهای جهانی از حمله مصون هستند؛ جنایت جنگی و شرمندگی مضاعفی بر تارک بشریت محسوب می شوند.
اسرائیل احمقانه تصور می کند معضلی که بستری سیاسی دارد را با بمباران های کور و مشمئزکننده می تواند،فیصله دهد.
این گرهِ کور صرفاً راه حلی سیاسی دارد و آن هم تن دادن به پروژهٔ «دو دولتی» است.
تا همین جای کار، اسرائیل بازنده ی این تحرکات بوده و هر آنچه در قالب پروژه ی عادی سازی روابط با کشورهای عربی به زحمت صورت داده بود، دود شدند و به هوا رفتند.
اظهارات وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی هم اگر فراتر از بلوف و بازدارندگی دیپلماتیک باشد، تأمین کنندهی منافع ملی ایران نخواهد بود و بسط زیان بار درگیری و شاید آرزوی نتانیاهو برای رویارویی بیشتر جمهوری اسلامی و آمریکا باشد.
🆔@mousavi2025
اسرائیل احمقانه تصور می کند معضلی که بستری سیاسی دارد را با بمباران های کور و مشمئزکننده می تواند،فیصله دهد.
این گرهِ کور صرفاً راه حلی سیاسی دارد و آن هم تن دادن به پروژهٔ «دو دولتی» است.
تا همین جای کار، اسرائیل بازنده ی این تحرکات بوده و هر آنچه در قالب پروژه ی عادی سازی روابط با کشورهای عربی به زحمت صورت داده بود، دود شدند و به هوا رفتند.
اظهارات وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی هم اگر فراتر از بلوف و بازدارندگی دیپلماتیک باشد، تأمین کنندهی منافع ملی ایران نخواهد بود و بسط زیان بار درگیری و شاید آرزوی نتانیاهو برای رویارویی بیشتر جمهوری اسلامی و آمریکا باشد.
🆔@mousavi2025
⛷مسیر توسعه ویتنام چگونه هموار شد؟
✍حسن توکلی (تحلیلگر اقتصاد)
داستان جنگ طولانی آمریکا با ویتنام با آن همه جنایتی که رخ داد و در نهایت با شکست ابرقدرت بزرگ به پایان رسید، یکی از درسآموزترین داستانهای تاریخ معاصر به حساب میآید اما مهمتر از آن، داستان آشتی دو کشور است که نشان میدهد دیپلماسی چه دست معجزهگری دارد.
ایرانیان زیادی هستند که وقتی با کالاهای ویتنامی از جمله کالاهای ورزشی مواجه میشوند، این پرسش در ذهنشان نقش میبندد که کشور فقیر ویتنام چگونه به جرگه کشورهای در حال توسعه پیوست؟
پاسخ به این پرسش را میتوانید در کتاب «هیچ چیز غیرممکن نیست» بیابید که «تد اوسیوس» سفیر سابق ایالاتمتحده در ویتنام نوشته و «علیرضا قاسمی» دانش آموخته روابط بینالملل، آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است. نویسنده در این کتاب، صلح دو کشور را معجزه اقتصاد آسیا میداند و باور دارد اقتصاد که ویتنام میتواند در زنجیره رشد سریع اقتصاد دیجیتال آسیا، به بالاترین رشد و کمترین میزان تورم برسد.
در این کتاب 12 فصلی نشان داده میشود که دیپلماسی چگونه در تغییر نگاه شهروندان و سیاستمداران دو کشور نقش داشته و پیچیدگی و تضاد منافع بین گروههای سیاسی و باندهای قدرت را در تعامل با دو کشور حل و فصل کرده است. کتاب همچنین به خوبی توضیح میدهد که فرماندهان سابق جنگ و سناتورها از جمله جان مککین و جان کری، دو کهنهسرباز ویتنام چگونه اختلافهای خود را برای هدفی بزرگتر کنار گذاشتند تا دو کشور که سالها علیه هم جنگیدند، به صلح و آشتی برسند.
جنگ ویتنام را که از سال 1955 آغاز شد شاید بتوان یکی از طولانیترین و خونبارترین جنگهای تاریخ معاصر با هدف پیشگیری از توسعه کمونیسم قلمداد کرد. آمریکا در سال 1955 به ویتنام حمله کرد و جنگی خونین میان دو کشور آغاز شد. این جنگ تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت و هزاران انسان جان خود را از دست دادند. 32 سال پیش در چنین روزهایی آمریکا برای نخستینبار پس از پایان جنگ ویتنام، اولین دفتر دولتی را در هانوی تاسیس کرد. همزمان، دولت ویتنام برنامه جامع اصلاحات دیپلماسی و اقتصادی را پیش برد که در سال 1995 منجر به گشایش روابط دیپلماتیک و در سال 1999 به روابط تجاری دو کشور منتهی شد.
پس از آشتی ویتنام با آمریکا و خروج از وضعیت جنگی و استقرار کشور در مسیر ثبات، امنیت و آرامش؛ ویتنام بهتدریج شروع به بازسازی و تثبیت اقتصاد خویش کرد. در اواخر دهههای 1980 و 1990، ویتنام با گذر از اقتصاد متمرکز کمونیستی، اصلاحات اقتصادی موسوم به «دویموی» را اجرا کرد که منجر به باز شدن درهای اقتصاد به روی اقتصاد این کشور شد.
یکی دیگر از پایههای اصلاحات در ویتنام، بازنگری در سیاست خارجی بود. این کشور در دهه 1980 عادیسازی روابط خود با کشورهای دیگر را آغاز کرد. این اصلاحات در کنگره ششم حزب کمونیست ویتنام در سال ۱۹۸۶ به تصویب رسید. براساس تصمیم این کنگره، «وان لین» قدرت را در دست گرفت و به دبیرکلی حزب کمونیست ویتنام رسید. او زمینهساز تحولات اقتصادی و سیاسی در ویتنام شد.
برخلاف بسیاری از اعضای حزب، لین از اتکای هرچه بیشتر به مکانیسمهای بازار و کاربرد ساختارهای آن، بهویژه در حوزه صادرات، حمایت میکرد و بهشدت مخالف اتخاذ یک دستورالعمل انعطافناپذیر و ازپیشتعیینشده بود. همچنین او خواستار آزادی عمل هرچه بیشتر واحدهای اقتصاد محلی و به حداقل رساندن دخالتهای دولت مرکزی در تجارت روزانه محلی بود. براساس چنین نگرشهایی، برنامه اصلاحات اقتصادی آغاز شد و در این راستا، ویتنام همانند چین اصلاحات خود را با از میان بردن کشاورزی اشتراکی شروع کرد. همچنین تغییراتی در قوانین داده شد تا جذب سرمایههای خارجی توسط این کشور تسهیل شود. در این مقطع حزب کمونیست ویتنام اولویت خود را از تقویت نظامی به توسعه اقتصادی و دیپلماسی و در عین حال همزیستی مسالمتآمیز با چین، آسهآن و آمریکا تغییر داد.
در نهایت ویتنام در سایه اصلاحاتی که در پیش گرفت، از یک کشور منزوی وابسته به بلوک شوروی به کشوری که روابط دوجانبه و چندجانبه خود را گسترش داده، تغییر یافته و منافع اقتصادی زیادی از پیوستن به بازارهای جهانی دست آورده است.
🆔@mousavi2025
✍حسن توکلی (تحلیلگر اقتصاد)
داستان جنگ طولانی آمریکا با ویتنام با آن همه جنایتی که رخ داد و در نهایت با شکست ابرقدرت بزرگ به پایان رسید، یکی از درسآموزترین داستانهای تاریخ معاصر به حساب میآید اما مهمتر از آن، داستان آشتی دو کشور است که نشان میدهد دیپلماسی چه دست معجزهگری دارد.
ایرانیان زیادی هستند که وقتی با کالاهای ویتنامی از جمله کالاهای ورزشی مواجه میشوند، این پرسش در ذهنشان نقش میبندد که کشور فقیر ویتنام چگونه به جرگه کشورهای در حال توسعه پیوست؟
پاسخ به این پرسش را میتوانید در کتاب «هیچ چیز غیرممکن نیست» بیابید که «تد اوسیوس» سفیر سابق ایالاتمتحده در ویتنام نوشته و «علیرضا قاسمی» دانش آموخته روابط بینالملل، آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است. نویسنده در این کتاب، صلح دو کشور را معجزه اقتصاد آسیا میداند و باور دارد اقتصاد که ویتنام میتواند در زنجیره رشد سریع اقتصاد دیجیتال آسیا، به بالاترین رشد و کمترین میزان تورم برسد.
در این کتاب 12 فصلی نشان داده میشود که دیپلماسی چگونه در تغییر نگاه شهروندان و سیاستمداران دو کشور نقش داشته و پیچیدگی و تضاد منافع بین گروههای سیاسی و باندهای قدرت را در تعامل با دو کشور حل و فصل کرده است. کتاب همچنین به خوبی توضیح میدهد که فرماندهان سابق جنگ و سناتورها از جمله جان مککین و جان کری، دو کهنهسرباز ویتنام چگونه اختلافهای خود را برای هدفی بزرگتر کنار گذاشتند تا دو کشور که سالها علیه هم جنگیدند، به صلح و آشتی برسند.
جنگ ویتنام را که از سال 1955 آغاز شد شاید بتوان یکی از طولانیترین و خونبارترین جنگهای تاریخ معاصر با هدف پیشگیری از توسعه کمونیسم قلمداد کرد. آمریکا در سال 1955 به ویتنام حمله کرد و جنگی خونین میان دو کشور آغاز شد. این جنگ تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت و هزاران انسان جان خود را از دست دادند. 32 سال پیش در چنین روزهایی آمریکا برای نخستینبار پس از پایان جنگ ویتنام، اولین دفتر دولتی را در هانوی تاسیس کرد. همزمان، دولت ویتنام برنامه جامع اصلاحات دیپلماسی و اقتصادی را پیش برد که در سال 1995 منجر به گشایش روابط دیپلماتیک و در سال 1999 به روابط تجاری دو کشور منتهی شد.
پس از آشتی ویتنام با آمریکا و خروج از وضعیت جنگی و استقرار کشور در مسیر ثبات، امنیت و آرامش؛ ویتنام بهتدریج شروع به بازسازی و تثبیت اقتصاد خویش کرد. در اواخر دهههای 1980 و 1990، ویتنام با گذر از اقتصاد متمرکز کمونیستی، اصلاحات اقتصادی موسوم به «دویموی» را اجرا کرد که منجر به باز شدن درهای اقتصاد به روی اقتصاد این کشور شد.
یکی دیگر از پایههای اصلاحات در ویتنام، بازنگری در سیاست خارجی بود. این کشور در دهه 1980 عادیسازی روابط خود با کشورهای دیگر را آغاز کرد. این اصلاحات در کنگره ششم حزب کمونیست ویتنام در سال ۱۹۸۶ به تصویب رسید. براساس تصمیم این کنگره، «وان لین» قدرت را در دست گرفت و به دبیرکلی حزب کمونیست ویتنام رسید. او زمینهساز تحولات اقتصادی و سیاسی در ویتنام شد.
برخلاف بسیاری از اعضای حزب، لین از اتکای هرچه بیشتر به مکانیسمهای بازار و کاربرد ساختارهای آن، بهویژه در حوزه صادرات، حمایت میکرد و بهشدت مخالف اتخاذ یک دستورالعمل انعطافناپذیر و ازپیشتعیینشده بود. همچنین او خواستار آزادی عمل هرچه بیشتر واحدهای اقتصاد محلی و به حداقل رساندن دخالتهای دولت مرکزی در تجارت روزانه محلی بود. براساس چنین نگرشهایی، برنامه اصلاحات اقتصادی آغاز شد و در این راستا، ویتنام همانند چین اصلاحات خود را با از میان بردن کشاورزی اشتراکی شروع کرد. همچنین تغییراتی در قوانین داده شد تا جذب سرمایههای خارجی توسط این کشور تسهیل شود. در این مقطع حزب کمونیست ویتنام اولویت خود را از تقویت نظامی به توسعه اقتصادی و دیپلماسی و در عین حال همزیستی مسالمتآمیز با چین، آسهآن و آمریکا تغییر داد.
در نهایت ویتنام در سایه اصلاحاتی که در پیش گرفت، از یک کشور منزوی وابسته به بلوک شوروی به کشوری که روابط دوجانبه و چندجانبه خود را گسترش داده، تغییر یافته و منافع اقتصادی زیادی از پیوستن به بازارهای جهانی دست آورده است.
🆔@mousavi2025