Forwarded from شکفتن در آفتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شبِ مولانا
از مجموعه شبهای بخارا؛
به مناسبت هفتصدمین سال تولد مولانا
سخنرانی شنیدنی و بهیادماندنی
استاد محمدعلی موحد / آذرماه ۱۳۸۵
@shekoftandaraftab
از مجموعه شبهای بخارا؛
به مناسبت هفتصدمین سال تولد مولانا
سخنرانی شنیدنی و بهیادماندنی
استاد محمدعلی موحد / آذرماه ۱۳۸۵
@shekoftandaraftab
Forwarded from شرح مثنوی معنوی مولاناومتن مقالات شمس پریناز حقیقت دوست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هُوَ المَحبوب
ننازم به سرمایهٔ فضلِ خویش
به دریوزه آوردهام دست، پیش
خدایا، به عزت، که خوارم مکن
به ذلّ گنه شرمسارم مکن
[بوستان سعدی]
ویدیو: در شبِ یکصد سالگی پیر فرزانه و باغبان مثنوی،
دکتر محمدعلی موحد
به همت مجلهٔ بخارا
موسیقی: تار پرشرافتِ استاد فرهنگ شریف
#محمد_علی_موحد
@shrh_masnavi_haghighat
ننازم به سرمایهٔ فضلِ خویش
به دریوزه آوردهام دست، پیش
خدایا، به عزت، که خوارم مکن
به ذلّ گنه شرمسارم مکن
[بوستان سعدی]
ویدیو: در شبِ یکصد سالگی پیر فرزانه و باغبان مثنوی،
دکتر محمدعلی موحد
به همت مجلهٔ بخارا
موسیقی: تار پرشرافتِ استاد فرهنگ شریف
#محمد_علی_موحد
@shrh_masnavi_haghighat
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد»
یادداشتی از سیروس علینژاد
در ارتباط و خاطراتِ محمدعلی موحد و ابراهیم گلستان
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
.
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد»
یادداشتی از سیروس علینژاد
در ارتباط و خاطراتِ محمدعلی موحد و ابراهیم گلستان
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
.
Audio
🌿🌿🌿 .تجربه ای از
فایل صوتی
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد» 1
.
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
فایل صوتی
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد» 1
.
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
Audio
☘☘☘ تجربه ای از
فایل صوتی
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد» 2
.
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
فایل صوتی
«از ابراهیم گلستان با استاد محمد علی موحد» 2
.
https://www.tg-me.com/voiceofshams/3
در فایل اخیر استاد کیهانی در شرح و تفسیر عبارتهای ذیل از مقالات شمس:
"هرکه را دوست داریم با او جفا کنیم. اندک زَلّت او را صدهزار مکافات کنیم و آن دگر را به کوهها نگیریم."
میفرمایند "منظور شمس از "آن دگر را به کوهها نگیریم"، این است که خیلی بیشتر از کوهها ... عظمتاش بالاتر از کوههاست..."
ولی همچنانکه یکی از دوستان فاضل متذکر شدهاند در اینجا سهوی در گفتار جناب کیهانی رخ داده است.
شمس میگوید کسی را که دوست بداریم از اندک لغزش او چشمپوشی نمیکنیم. ولی"آن دگر را که دوست نمیداریم، اگر کوهها زلّت هم بکند، اورا مجازات نمیکنیم. [چرا که دوستش نداریم و اهمیتی برایش قائل نیستیم.]
"هرکه" و "آن دگر"، در اول هرجمله، تکلیف را روشن میکند. شمس در اینجا مشخصاً در مورد دو دسته از آدمها صحبت میکند:
۱. آنهایی که دوست میدارد.
۲. آنهایی که دوست نمیدارد.
@movahed1302
"هرکه را دوست داریم با او جفا کنیم. اندک زَلّت او را صدهزار مکافات کنیم و آن دگر را به کوهها نگیریم."
میفرمایند "منظور شمس از "آن دگر را به کوهها نگیریم"، این است که خیلی بیشتر از کوهها ... عظمتاش بالاتر از کوههاست..."
ولی همچنانکه یکی از دوستان فاضل متذکر شدهاند در اینجا سهوی در گفتار جناب کیهانی رخ داده است.
شمس میگوید کسی را که دوست بداریم از اندک لغزش او چشمپوشی نمیکنیم. ولی"آن دگر را که دوست نمیداریم، اگر کوهها زلّت هم بکند، اورا مجازات نمیکنیم. [چرا که دوستش نداریم و اهمیتی برایش قائل نیستیم.]
"هرکه" و "آن دگر"، در اول هرجمله، تکلیف را روشن میکند. شمس در اینجا مشخصاً در مورد دو دسته از آدمها صحبت میکند:
۱. آنهایی که دوست میدارد.
۲. آنهایی که دوست نمیدارد.
@movahed1302
استاد دکتر محمدعلی موحّد
در فایل اخیر استاد کیهانی در شرح و تفسیر عبارتهای ذیل از مقالات شمس: "هرکه را دوست داریم با او جفا کنیم. اندک زَلّت او را صدهزار مکافات کنیم و آن دگر را به کوهها نگیریم." میفرمایند "منظور شمس از "آن دگر را به کوهها نگیریم"، این است که خیلی بیشتر از کوهها…
با سلام و عرض ارادت و تشکر از توضیحتان🙏
در چاپ اول مقالات شمس استاد موحد در انتساب نامه مولانا به قاضیالقضات شهر دچار خطا شده بود که توسط یکی از خوانندهگان تصحیح شد. و استاد هم پذیرفتند و تصحیح فرمودند.
من که ریزه خوار سفره استاد موحد هستم و جای خود دارم. حکایت "آنجا که عقاب پر بریزد...." است.
گمان می کنم در وویس خود گفته بودم که این برداشت من است. به برداشت شما دوست عزیزم هم فکر خواهم کرد...
با تشکر از بزرگوار که از پستوی تاریک <صدای شمس> بنده ناقابل را مورد مرحمت خود قرار دادید.
محمد کیهان
در چاپ اول مقالات شمس استاد موحد در انتساب نامه مولانا به قاضیالقضات شهر دچار خطا شده بود که توسط یکی از خوانندهگان تصحیح شد. و استاد هم پذیرفتند و تصحیح فرمودند.
من که ریزه خوار سفره استاد موحد هستم و جای خود دارم. حکایت "آنجا که عقاب پر بریزد...." است.
گمان می کنم در وویس خود گفته بودم که این برداشت من است. به برداشت شما دوست عزیزم هم فکر خواهم کرد...
با تشکر از بزرگوار که از پستوی تاریک <صدای شمس> بنده ناقابل را مورد مرحمت خود قرار دادید.
محمد کیهان
Forwarded from شرح مثنوی معنوی مولاناومتن مقالات شمس پریناز حقیقت دوست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروزت متبرک باد پیر فرزانه ❤️
یارب، دلِ بازش ده، صد عمرِ درازش ده
فخرش ده و نازش ده، تا فخر بُوَد ما را
مولانا
زادروزِ استاد فرزانه ، جناب آقای دکتر محمدعلی موحد فرخنده و گرامی باد.
❤️💐✨
@shrh_masnavi_haghighat
یارب، دلِ بازش ده، صد عمرِ درازش ده
فخرش ده و نازش ده، تا فخر بُوَد ما را
مولانا
زادروزِ استاد فرزانه ، جناب آقای دکتر محمدعلی موحد فرخنده و گرامی باد.
❤️💐✨
@shrh_masnavi_haghighat
Forwarded from مجلّه سفینه تبریز
روزشمار زندگی دکتر موحد .pdf
669.6 KB
روزشمار زندگی و آثار
دکتر محمدعلی موحّد
به کوشش: محمّد طاهری خسروشاهی / دانشگاه تبریز
@safinehyetabriz
دکتر محمدعلی موحّد
به کوشش: محمّد طاهری خسروشاهی / دانشگاه تبریز
@safinehyetabriz
Forwarded from مجلّه سفینه تبریز
کتابشناسی توصیفی
آثار دکتر محمدعلی موحد
محمد طاهری خسروشاهی
علی سلمانی
انتشارات دانشگاه تبریز / 1392
@safinehyetabriz
آثار دکتر محمدعلی موحد
محمد طاهری خسروشاهی
علی سلمانی
انتشارات دانشگاه تبریز / 1392
@safinehyetabriz
Forwarded from مجلّه سفینه تبریز
Forwarded from جریانـ
✨ دوم خرداد، زادروز انسانی فرهیخته و گرانقدر، دانشمندی فروتن، کمسخن، پُرکار، اهل معنی و صاحبدل، نکتهدان و نکتهبین استاد #محمدعلی_موحد را شادباش میگوییم.
در ادامه دو پیشنهاد از ایشان را به قلم صدیق قطبی میآوریم:
«افزون بر ده سال پیش، زمانی که دانشجو بودم، در مجلس نکوداشتی شرکت کردم که دکتر محمدعلی موحد هم حضور داشتند. نخستین باری بود که ایشان را میدیدم. موحد دو توصیه کرد. یکی اینکه:
آسمان شو ابر شو باران ببار
ناودان بارش کند نَبوَد به کار (مثنوی/دفتر پنجم)
وقتی غنی و مایهور از معنا و معرفت باشید، بارشهایتان به کار میآید. تکاپوها و پویههای اجتماعی ما باید پشتگرم به آگاهیهای ژرف و نظرورزیهای وسیع باشد. بارشهای ما آسمانی باشد و نه ناودانی.
توصیهای دومی هم داشت:
رو کرده به من گفت که ای طالب دین
پیوسته برین باش بر این که «چه کنم» (مولانا)
در هر حال و موقعیتی به این اندیشیدن که من چه میتوانم بکنم؟ چه کاری (جز نالیدن و شاکی بودن) از من ساخته است؟ من چه نقشی میتوانم در بهبود خود و جهان، یا دستِ کم کاستن از خرابیهای خود و جهان، داشته باشم؟»
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
در ادامه دو پیشنهاد از ایشان را به قلم صدیق قطبی میآوریم:
«افزون بر ده سال پیش، زمانی که دانشجو بودم، در مجلس نکوداشتی شرکت کردم که دکتر محمدعلی موحد هم حضور داشتند. نخستین باری بود که ایشان را میدیدم. موحد دو توصیه کرد. یکی اینکه:
آسمان شو ابر شو باران ببار
ناودان بارش کند نَبوَد به کار (مثنوی/دفتر پنجم)
وقتی غنی و مایهور از معنا و معرفت باشید، بارشهایتان به کار میآید. تکاپوها و پویههای اجتماعی ما باید پشتگرم به آگاهیهای ژرف و نظرورزیهای وسیع باشد. بارشهای ما آسمانی باشد و نه ناودانی.
توصیهای دومی هم داشت:
رو کرده به من گفت که ای طالب دین
پیوسته برین باش بر این که «چه کنم» (مولانا)
در هر حال و موقعیتی به این اندیشیدن که من چه میتوانم بکنم؟ چه کاری (جز نالیدن و شاکی بودن) از من ساخته است؟ من چه نقشی میتوانم در بهبود خود و جهان، یا دستِ کم کاستن از خرابیهای خود و جهان، داشته باشم؟»
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from شکفتن در آفتاب
شاد و خرّم دوّمِ خردادِ ما
روزِ میلادِ مهین استاد ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضداد ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدال مردمی و داد ما
مفخر ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزاد ما
قطعه شعری که محمدرضا شفیعی کدکنی به مناسبت سالروز تولد محمدعلی موحد سرودند / دوم خرداد ۱۴۰۰
@shekoftandaraftab
روزِ میلادِ مهین استاد ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضداد ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدال مردمی و داد ما
مفخر ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزاد ما
قطعه شعری که محمدرضا شفیعی کدکنی به مناسبت سالروز تولد محمدعلی موحد سرودند / دوم خرداد ۱۴۰۰
@shekoftandaraftab
Forwarded from حسین مختاری
سلسله جلسات شرح مثنوی
استاد محمد علی موحد
جلسات 30 تا 40
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه های پاییز و زمستان 1396
http://www.mediafire.com/folder/dobw5kspqg4t0/شرح_مثنوی_4
استاد محمد علی موحد
جلسات 30 تا 40
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه های پاییز و زمستان 1396
http://www.mediafire.com/folder/dobw5kspqg4t0/شرح_مثنوی_4
MediaFire
MediaFire is a simple to use free service that lets you put all your photos, documents, music, and video in a single place so you can access them anywhere and share them everywhere.
Forwarded from گل های معرفت
♦️به شادمانی زادروز استاد مصطفی ملکیان
🔸لذت پشت پا زدن به یقین های سترون
🔹امیر یوسفی – روزنامه نگار
با الهام از واژه سازی ها و مفهوم پردای های خلاقانه روانشاد محمدعلی اسلامی ندوشن، زندگی فکری مصطفی ملکیان، را می توان تابلویی از هنر "ترک و طلب" دانست؛ هنری ظریف که به صاحبش یاد می دهد چگونه و چه زمان، چیزی را فرونهد و از خیرش بگذرد و چیزی جدید را برگزیند و جانشین کند. این هنر، کشاکشی است میان پس زدن و پذیرفتن، یا میان گرویدن و گریختن. کسانی که به این هنر آراسته اند در ترک باورها و عقاید پیشین، دلیرند و در مطالبه ی باورها و عقاید نو، جسور. این ترک و طلب، البته پیداست که همواره بر مدار صحت و صواب نیست و می تواند مطابق مقتضای صدق و صواب باشد یا نباشد. به این اعتبار، هر "ترک و طلب"ی فی نفسه و الزاما ارزش علمی ندارد و شأن معرفتی اش قابل وارسی و ارزیابی است. با اینهمه چنین هنری، به خودی خود رفتاری شجاعانه، جسورانه و دور از مصلحت سنجی و عافیت جویی است.
ملکیان به اقرار خود در کمابیش چهار دهه حیات معرفتی اش، دست کم پنج یا شش بار این ترک و طلب را و این گریختن و گرویدن را تجربه کرده است. بنیادگرایی، سنت گرایی، روشنفکری دینی، اگزیستانسیالیسم، و نظریه عقلانیت و معنویت، 5 منزلگاهی اند که او در سفر اودیسه ای و سلوک آگوستینی اش از اوایل دهه 60 تاکنون در آنها اتراق کرده است. شاید بتوان "نو رواقی گری" را هم منزلگاه ششمی دانست که او اکنون مستأجر آن است. در تمام این خانه به دوشی های وجودی و معرفتی، شیوه ی ملکیان، شیوه ی ترک و طلب بوده است: طلب حقیقت و ترک یقین. می توان با او رخ به رخ نشست و در دلایلش برای ترک منزلگاه پیشین و طلب منزلگاه نو چندوچون کرد. دلایلش را می توان پذیرفت یا نپذیرفت. اما آنچه در "کار عمرانه" ی او ستودنی است وفاداری مادام العمرش به حقیقت و سوءظن دائمش به یقین است. این ماراتن استقامت در میدان حقیقت طلبی، سیمای یک "متفکر خروج" و "اندیشمند عبور" به او بخشیده است.
ملکیان به گواه زندگی پرفراز و نشیبی که در ساحت معرفت داشته در عبور از باورهای ابطال شده و یقین های سترون، دست و دلش نلرزیده است. او شجاعت جهش دارد و بی هراس از ملامت سرزنش گران، هرجا که اخلاقِ باور اقتضا داشته "برون خویشی" کرده و از اجاره ی اعتقاد و یقین موقتش بیرون آمده است. او را باید از حلقه ی "اندیشمندان یکجانشین" بیرون آورد و در زنجیره ی "متفکران خوش نشین و اجاره نشین" نشاند. تکرار این نکته ی مهم خالی از فایده نیست که در صحت و صدق دلایل او در این واگشت ها و فراگشت ها می توان شبهه کرد اما در شهامت او برای این پرده گردانی ها و اجاره نشینی ها نمی توان تردید داشت. او تاکنون دست کم 5 بار چنین اجاره نامه هایی را فسخ کرده و کوله بارش را به منزلگاهی جدید کشانده است. آیا این وضعیت غامض و خطیر، همان سرنوشت تراژیک سیزیفی است که هر انسان حقیقت طلبی، محکوم به آن است؟
با این صورتبندی مختصر، می توان کمابیش فهمید که مصطفی ملکیان چگونه می تواند در زمانه ما "اندیشمند عبور" و "متفکر خروج" لقب بگیرد. کارنامه ی او البته خالی از مزیت "تأسیس" نیست اما هنر حسادت برانگیز و جسارت انکارنکردنی اش، قبح زدایی از "خروج و عبور" است؛ ولواینکه مصادیق آن خروج ها و عبورها محل تأمل و تشکیک باشد. او بازاندیشی و تجدیدنظر را به مرتبه ی یک فضیلت علمی و اخلاقی ارتقا داد و مرز تغییرات تفننی و تحکمی و دلبخواهانه ی فکر را از تحولات حقیقت-پایه در اندیشه و منش انسان ها جدا کرد. تجربه خروج و عبور حقیقت طلبانه، لذت نوسازی شخصیتی را به سالک طریق معرفت خواهد چشاند مشروط به اینکه به اخلاق باور و اقتضائات حق طلبانه اش ملتزم باشد. عبور از یقین سابق و خروج از باور پیشین، آنگاه و تنها آنگاه در شمار فضایل می نشیند که به یک منش صادقانه ی حقیقت جویانه منضم شده باشد وگرنه چه توفیری خواهد داشت با انفعال سوفیستی یا انکار دون ژوانی؟
حقیقت طلبی اقتضا می کند که باور منسوخ را شجاعانه کنار بگذاریم و از فکر نو، کریمانه میهمان داری کنیم. این ترک و طلب، تذبذب و تزلزل فکری نیست، بلکه گشودگی در برابر چیزی است که موقتا حقیقت می پنداریم؛ آمادگی برای بهسازی و بازسازی و نوسازی یقین هایی است که به ناراستی شان واقف شده ایم. هنر شریف ترک و طلب، از ما موجوداتی شجاع تر و متواضع تر خواهد ساخت. در سایه همین هنر است که می توانیم حتی در مقابل استاد مصطفی ملکیان، اهل ترک و طلب باشیم. چیزی از او را ترک کردنی بدانیم و چیزی دیگر از استاد را طلب کردنی بشماریم. مولانا که خود از قهرمان میدان "خروج و عبور" بوده است بارها به چنین نوسازی ها و بهسازی هایی خوشامد گفته است. این توصیه ها از دفتر پنجم مثنوی معنوی، ستایشی بلیغ از هنر شریف "ترک و طلب" است:
👇
🔸لذت پشت پا زدن به یقین های سترون
🔹امیر یوسفی – روزنامه نگار
با الهام از واژه سازی ها و مفهوم پردای های خلاقانه روانشاد محمدعلی اسلامی ندوشن، زندگی فکری مصطفی ملکیان، را می توان تابلویی از هنر "ترک و طلب" دانست؛ هنری ظریف که به صاحبش یاد می دهد چگونه و چه زمان، چیزی را فرونهد و از خیرش بگذرد و چیزی جدید را برگزیند و جانشین کند. این هنر، کشاکشی است میان پس زدن و پذیرفتن، یا میان گرویدن و گریختن. کسانی که به این هنر آراسته اند در ترک باورها و عقاید پیشین، دلیرند و در مطالبه ی باورها و عقاید نو، جسور. این ترک و طلب، البته پیداست که همواره بر مدار صحت و صواب نیست و می تواند مطابق مقتضای صدق و صواب باشد یا نباشد. به این اعتبار، هر "ترک و طلب"ی فی نفسه و الزاما ارزش علمی ندارد و شأن معرفتی اش قابل وارسی و ارزیابی است. با اینهمه چنین هنری، به خودی خود رفتاری شجاعانه، جسورانه و دور از مصلحت سنجی و عافیت جویی است.
ملکیان به اقرار خود در کمابیش چهار دهه حیات معرفتی اش، دست کم پنج یا شش بار این ترک و طلب را و این گریختن و گرویدن را تجربه کرده است. بنیادگرایی، سنت گرایی، روشنفکری دینی، اگزیستانسیالیسم، و نظریه عقلانیت و معنویت، 5 منزلگاهی اند که او در سفر اودیسه ای و سلوک آگوستینی اش از اوایل دهه 60 تاکنون در آنها اتراق کرده است. شاید بتوان "نو رواقی گری" را هم منزلگاه ششمی دانست که او اکنون مستأجر آن است. در تمام این خانه به دوشی های وجودی و معرفتی، شیوه ی ملکیان، شیوه ی ترک و طلب بوده است: طلب حقیقت و ترک یقین. می توان با او رخ به رخ نشست و در دلایلش برای ترک منزلگاه پیشین و طلب منزلگاه نو چندوچون کرد. دلایلش را می توان پذیرفت یا نپذیرفت. اما آنچه در "کار عمرانه" ی او ستودنی است وفاداری مادام العمرش به حقیقت و سوءظن دائمش به یقین است. این ماراتن استقامت در میدان حقیقت طلبی، سیمای یک "متفکر خروج" و "اندیشمند عبور" به او بخشیده است.
ملکیان به گواه زندگی پرفراز و نشیبی که در ساحت معرفت داشته در عبور از باورهای ابطال شده و یقین های سترون، دست و دلش نلرزیده است. او شجاعت جهش دارد و بی هراس از ملامت سرزنش گران، هرجا که اخلاقِ باور اقتضا داشته "برون خویشی" کرده و از اجاره ی اعتقاد و یقین موقتش بیرون آمده است. او را باید از حلقه ی "اندیشمندان یکجانشین" بیرون آورد و در زنجیره ی "متفکران خوش نشین و اجاره نشین" نشاند. تکرار این نکته ی مهم خالی از فایده نیست که در صحت و صدق دلایل او در این واگشت ها و فراگشت ها می توان شبهه کرد اما در شهامت او برای این پرده گردانی ها و اجاره نشینی ها نمی توان تردید داشت. او تاکنون دست کم 5 بار چنین اجاره نامه هایی را فسخ کرده و کوله بارش را به منزلگاهی جدید کشانده است. آیا این وضعیت غامض و خطیر، همان سرنوشت تراژیک سیزیفی است که هر انسان حقیقت طلبی، محکوم به آن است؟
با این صورتبندی مختصر، می توان کمابیش فهمید که مصطفی ملکیان چگونه می تواند در زمانه ما "اندیشمند عبور" و "متفکر خروج" لقب بگیرد. کارنامه ی او البته خالی از مزیت "تأسیس" نیست اما هنر حسادت برانگیز و جسارت انکارنکردنی اش، قبح زدایی از "خروج و عبور" است؛ ولواینکه مصادیق آن خروج ها و عبورها محل تأمل و تشکیک باشد. او بازاندیشی و تجدیدنظر را به مرتبه ی یک فضیلت علمی و اخلاقی ارتقا داد و مرز تغییرات تفننی و تحکمی و دلبخواهانه ی فکر را از تحولات حقیقت-پایه در اندیشه و منش انسان ها جدا کرد. تجربه خروج و عبور حقیقت طلبانه، لذت نوسازی شخصیتی را به سالک طریق معرفت خواهد چشاند مشروط به اینکه به اخلاق باور و اقتضائات حق طلبانه اش ملتزم باشد. عبور از یقین سابق و خروج از باور پیشین، آنگاه و تنها آنگاه در شمار فضایل می نشیند که به یک منش صادقانه ی حقیقت جویانه منضم شده باشد وگرنه چه توفیری خواهد داشت با انفعال سوفیستی یا انکار دون ژوانی؟
حقیقت طلبی اقتضا می کند که باور منسوخ را شجاعانه کنار بگذاریم و از فکر نو، کریمانه میهمان داری کنیم. این ترک و طلب، تذبذب و تزلزل فکری نیست، بلکه گشودگی در برابر چیزی است که موقتا حقیقت می پنداریم؛ آمادگی برای بهسازی و بازسازی و نوسازی یقین هایی است که به ناراستی شان واقف شده ایم. هنر شریف ترک و طلب، از ما موجوداتی شجاع تر و متواضع تر خواهد ساخت. در سایه همین هنر است که می توانیم حتی در مقابل استاد مصطفی ملکیان، اهل ترک و طلب باشیم. چیزی از او را ترک کردنی بدانیم و چیزی دیگر از استاد را طلب کردنی بشماریم. مولانا که خود از قهرمان میدان "خروج و عبور" بوده است بارها به چنین نوسازی ها و بهسازی هایی خوشامد گفته است. این توصیه ها از دفتر پنجم مثنوی معنوی، ستایشی بلیغ از هنر شریف "ترک و طلب" است:
👇
Forwarded from گل های معرفت
فکر در سینه در آید نو به نو
خند خندان پیش او تو باز رو
هردمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه ات هر روز تیز
هرچه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را دار خَوش
@golhaymarefat
خند خندان پیش او تو باز رو
هردمی فکری چو مهمانی عزیز
آید اندر سینه ات هر روز تیز
هرچه آید از جهان غیب وش
در دلت، ضیف است او را دار خَوش
@golhaymarefat
Forwarded from 🦋اتاق آبی
مولانا-و-سعدی.pdf
72 KB