زایران درگهت را بر در خلد برین
می‌دهند آواز طبتم فادخلو‌ها خالدین


پ.ن:
حاج بابا...

تنها نگرانِ این بودم
که به جستجوی تو
در دورترین کوچه‌ی دنیا به خانه‌ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی

چه غمبار
وقتی نمی‌دانی
گم کرده‌ای
یا گم شده‌ای؟


پ.ن:
اینستاگرام قط است
و دل ما کوچیک...

یکی از بدترین نوع شکستن و خورد کردن آدم ها اینه که بهش کلی تهمت و کنایه و حرف بزنی و اجازه حرف زدن ندی و ترکش کنی...

اجازه بدین آدم ها حرف بزنن
اجازه بدین از خودشون دفاع کنن
اجازه بدین دلیل هاشونو بگن
بعد اگر قانع نشدین
تصمیم بگیرین

بخدا که حق خیلی از آدم ها نیست اینجور شکسته بشن و خورد بشن...


#هپروت

بابا همیشه می‌گفت حتی نباید آدم‌های بد را آزار داد. چون آن‌ها راه بهتری نمی‌شناسند و چون که آدم‌های بد هم گاهی خوب می‌شوند.

خالد حسینی

پُز نیست ، سبک زندگیمه و این داستانا...

بالایی گرمای ۵۴ درجه رو تضمینی ۱۰ درجه پایین تر میکنه برات
پایینی هم که جلوگیری از شل شدن میکنه...

هیچی دیگه
همین...😬

این‌پیرمرد دلنشین گفت
میشه از من یه عکس بگیری برای پسرم بفرستی
تلفن ندارم باهاش صحبت کنم
خیلی خاکی و افتاده بود

بعد از اینکه در تلاش بودیم برای سیو شماره و ارسال عکس بهم گفت که کم جونی و کم اشتهایی
گفتم بله
گفت خواب نامیزونی داری
گفتم بله
گفت عصبی میشی زیاد
گفتم بله
و چند تا توصیه و نکته گفت
تهش فهمیدیم از دکترای متخصص تو استرالیاست

هیچی دیگه
همین...🥹

«تو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ کم ﻧﯿﺎورم!
‏ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نکنم!
‏ﻧﻔﺲ کشیدﻥ ﺭﺍ
‏ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
‏ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
‏ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ...»

‏جمعيهم تسابقوا في وضع ابتسامتك في قصيدة
وحدي أنا أفكر كيف اضع حزنك في صدري...


تمامیِ آنان از هم پیشی می‌گرفتند تا خنده‌هایت را در میانِ "شعری" جای دهند
این تنها من بودم به این فکر می‌کردم که چگونه اَندوهت را میانِ سینه‌ام جای دهم...

«مُشک را گفتند:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ!
ﺑﺎ ﻫﺮﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،
ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.

ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ‌ﺍﻡ،
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ‌ﺍﻡ.»

مولوی

گاهی تو حتی لب به سخن نگشوده‌ای و من به پایان آنچه خواهی گفت رسیده‌ام...

چقدرسوخته در من عبور چلچله ها
چقدر فاصله سنگین است
چقدر اهل طراوت مرا نمی خواهند
چراغ در کف من بود
چگونه باخته ام ارغوان و آینه را؟!
چقدر پشت دلم خالیست...



پ.ن:
برشی از شرح حال من...

آقای امام حسین جان
سر نخواستن ما دعواست
شما هم اگر مارو نخواستی
آروم تو گوش ما بگو
میریم یه گوشه برای خودمون می‌میریم...


پ.ن:
و دلی که روزی هزار بار میشکنه و کسی حتی صدای شکستنش رو نمیشنوه...
و هی سعی میکنه ساکت تر بشه
تاریک‌تر بشه
ولی دیگه به کسی آسیب نزنه...

منو بکشی هم ساعت ۵ صبح تو ایران
بیدار نمیشم که برم کار کنم و پروژه ببندم
حالا بگو دنیا پول بهت بدن یا کلی رزومه و آپشن داره

اما اینجا نمیدونم چی داره که ساعت ۱ شب میخوابی و ۵ با انرژی سرپا میشی برای چند دقیقه تصویر گرفتن تو این گرما...

یه هفته س که هیچ استرسی ندارم جز اینکه نماز های تو حرم رو از دست بدم...
الهی شکر


پ.ن:
سبک زندگی و این داستانا...😬

اوه اوه
اینجا رو ببینید

طاق کسری یا همون ایوان مدائن
بزرگترین بنا و یادگار پادشاه ساسانیان هستش که تو عراقه

خیلی عظمت داره حاجی...