Telegram Web Link
محورهای اصلی و فرعی نهمین همایش «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» با موضوع «بنیادهای هستی‌شناختی، شناخت‌شناختی و روش‌شناختی مکتب ایرانی صلح»، سال 1404- بخش سوم

◀️موسی اکرمی (دبیر علمی همایش)

به مناسبت نشست معرفی محورهای نهمین همایش سالانه در پانزدهم مهر ماه ۱۴۰۴

توضیحاتی کوتاه در باره‌ی محورهای اصلی و زیرمحورها
در زیر نُه محور در هر بخش از بخش‌های سه‌گانه و چهار زیرمحور در هر محور معرفی می‌شوند.
توجه. عنوان و تعداد محورها و زیرمحورها واجد هیچ حصر منطقی و محدودیتی نیستند. ازاین‌رو علاقه‌مندان به شرکت در همایش می‌توانند محورها و همچنین زیرمحورهای دیگری را، به دلخواه خود، در پیوند با مکتب ایرانی صلح، موضوع مقاله‌ی خود قرار دهند.
*️⃣بخش سوم. محورها در بخش «بنیادهای روش‌شناختی مکتب ایرانی صلح»
درآمد

صلح‌پژوهی در مکتب ایرانی، فزون بر بنیاد‌های هستی‌شناختی و شناخت‌شناختی، نیازمند روش‌شناسی منسجم و سامان‌یافته است تا بتواند ابعاد متنوع تاریخی، فلسفی، اجتماعی و فرهنگی آن را آشکار سازد. در سنت ایرانی، روش‌های پرشماریی برای مطالعه و تبیین صلح به‌کار رفته است: از زبان‌شناسی و تفسیر متون مقدس و ادبی تا تحلیل تاریخی و فلسفی، و از سلوک عرفانی و اخلاق عملی تا شیوه‌های عقلی و منطقی. در دوره‌ی معاصر نیز، علوم اجتماعی و انسانی با بهره‌گیری از رویکردهای کمی و کیفی، ابزارهای تازه‌ای برای شناخت و ترویج صلح در جامعه ایرانی عرضه کرده‌اند. هم‌هنگام، بازاندیشی روش‌شناختی ضروری است تا بتوان صلح ایرانی را در برابر چالش‌های جهانی‌شدن، تحولات سیاسی و فرهنگی، و نیازهای بین‌رشته‌ای معاصر بازتعریف کرد. بررسی این بنیاد‌ها می‌تواند چشم‌اندازی نو برای ارتقای صلح‌پژوهی در ایران و تعامل سازنده با جهان فراهم آورد.

1. روش‌های مطالعه، بررسی، توصیف، تحلیل و تبیین صلح در سنت ایرانی (زبان‌شناختی، تفسیری، گفتمانی، تاریخی و فلسفی)
زیرمحورها:
1.1. روش زبان‌شناختی:
تحلیل واژگه‌های کلیدی چون «اشه»، «داد»، «آشتی»، و «صلح» در متون باستانی و دوره‌ی اسلامی برای فهم لایه‌های معنایی.
1.2. روش تفسیری و هرمنوتیکی: تفسیر اوستا، قرآن، شاهنامه و متون عرفانی برای کشف بنیادهای صلح‌طلبی.
1.3. روش گفتمانی: بررسی چگونگی شکل‌گیری و بازتولید گفتمان صلح در فرهنگ ایرانی.
1.4. روش تاریخی-فلسفی: بازسازی مسیر تحول اندیشه‌ی صلح از ایران باستان تا دوران معاصر.

2. مقایسه‌ی روش‌های کمی و کیفی در پژوهش‌های صلح ایرانی
زیرمحورها:
2.1. روش‌های کمی (داده‌کاوی و پیمایش):
بررسی آماری نگرش‌ها و رفتارهای صلح‌جویانه در جامعه.
2.2. روش‌های کیفی (روایت‌پژوهی): تحلیل داستان‌ها، خاطرات و روایت‌های ادبی برای شناخت فرهنگ صلح.
2.3. متن‌کاوی: بهره‌گیری از تحلیل محتوا و نشانه‌شناسی برای مطالعه‌ی متون دینی و ادبی.
2.4. ترکیب روش‌های کمی و کیفی: استفاده از رویکردهای میان‌رشته‌ای برای ارائه‌ی تصویری جامع از صلح ایرانی.

3. روش‌شناسی صلح در عرفان، حکمت عملی و اخلاق ایرانی
زیرمحورها:
3.1. سلوک فردی:
بررسی روش‌های خودسازی و تهذیب نفس به‌عنوان گام نخست صلح درونی.
3.2. سلوک اجتماعی: پیوند عرفانی با اخلاق جمعی برای تحقق صلح پایدار در جامعه.
3.3. حکمت عملی: تکیه بر خرد عملی برای راهبردهای زیست مسالمت‌آمیز.
3.4. راهکارهای عملی: آموزه‌هایی چون عشق، ایثار و همزیستی چونان روش‌های تحقق صلح.

4. منابع کلاسیک ایرانی در دریافت و تدوین سامانمند روش‌شناسی صلح ایرانی
زیرمحورها:
4.1. گاهان زرتشت:
رویکرد استوار بر «اشه» و گفتار نیک چونان ابزار تحقق صلح.
4.2. شاهنامه‌ی فردوسی: بهره‌گیری از خرد و داد در سامان صلح اجتماعی و سیاسی.
4.3. آثار عطار و مولانا: روش‌های عشق و عرفان در پدیدآوری صلح درونی و رفع تضادها و خشونت‌ها.
4.4. سعدی و اخلاق عملی: روش تربیتی و اخلاقی برای تحقق صلح روزمره در جامعه.

نکته. بنا بر یادآوری آقای دکتر محمد منصورنژاد، باید به ادبیات فتیان، فتوت‌نامه‌ها، و آیین‌های جوانمردی در این زمینه توجه بسیار داشت.

[ادامه در فرسته‌ی پسین👇]
[ادامه‌ی فرسته‌ی پیشین👆]

5. متون جدید ایرانی در تدوین سامانمند روش‌شناسی صلح ایرانی
زیرمحورها:
5.1. دوران مشروطه:
روش‌های حقوقی و سیاسی برای تحقق آزادی و صلح.
5.2. دوران پهلوی: کوشش برای ترکیب مدرنیزاسیون با پاره‌ای از سازمایه‌های باستانی و سنت در خدمت صلح.
5.3. دوران جمهوری اسلامی: رویکردهای دینی-ایدئولوژیک در تبیین صلح  در سطح ملی و جهانی.
5.4. نقد و بازخوانی متون جدید: ارزیابی انتقادی میراث معاصر در ایجاد صلح پایدار یا ناکامی در آن

6. روش‌های استدلال در استنتاج و تبیین صلح ایرانی (منطقی، شهودی، حکمی)
زیرمحورها:
6.1. روش قیاسی:
استنتاج اصول صلح از مبانی کلی فلسفی و عرفانی و دینی.
6.2. روش استقرایی: استخراج مبانی صلح از تجربه‌های تاریخی و اجتماعی.
6.3. روش شهودی: دریافت مستقیم حقیقت صلح از راه عرفان و سلوک معنوی.
6.4. روش حکمی-ترکیبی: پیوند میان عقل، تجربه و شهود برای رویکردی فراگیر‌تر. 7. صلح در روش‌شناسی علوم اجتماعی و انسانی معاصر
زیرمحورها:
7.1. روش مردم‌شناختی:
مطالعه‌ی آیین‌ها، جشن‌ها و رسوم ایرانی برای فهم الگوهای صلح.
7.2. روش جامعه‌شناختی: بررسی روابط قدرت، عدالت و همبستگی در جامعه برای شناخت صلح.
7.3. روش روان‌شناختی: تحلیل امید، همدلی و تاب‌آوری چونان مؤلفه‌های صلح فردی و جمعی.
7.4. روش میان‌رشته‌ای: ترکیب فلسفه، تاریخ، ادبیات و علوم اجتماعی در صلح‌پژوهی ایرانی.

8. تحلیل تاریخی-تطبیقی صلح‌خواهی ایرانی در تعاملات فرهنگی و تمدنی و هنگامه‌ی جنگ‌ها
زیرمحورها:
8.1. تاریخ جنگ و صلح در ایران:
مطالعه‌ی تجربه‌های تاریخی از هخامنشیان تا دوران معاصر.
8.2. دیپلماسی ایرانی: بررسی روش‌های تعامل سیاسی ایرانیان در برابر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی.
8.3. تبادل فرهنگی: نقش ارتباطات فرهنگی و تمدنی ایران در گسترش صلح.
8.4. ارزیابی تطبیقی: مقایسه‌ی رویکردهای صلح ایرانی با دیگر تمدن‌ها در زمان‌های بحران و جنگ.

9. چالش‌های روش‌شناختی توضیح مکتب ایرانی صلح و بازتعریف آن در رویارویی با جهان معاصر
زیرمحورها:
9.1. چالش‌های مفهومی:
دشواری تعریف دقیق صلح در نسبت با سنت و مدرنیته.
9.2. چالش‌های روشی: ضرورت بازاندیشی در روش‌های کلاسیک برای پاسخ‌گویی به مسائل نو.
9.3. چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیک: خطر مصادره‌ی صلح توسط قدرت‌های سیاسی.
9.4. چالش‌های جهانی‌شدن: ضرورت بازتعریف مکتب ایرانی صلح در عصر رسانه و تکنولوژی. 

#مکتب_ایرانی_صلح 
#بنیادهای_هستی‌شناختی_مکتب_ایرانی_صلح 
#بنیادهای_شناخت‌شناختی_مکتب_ایرانی_صلح 
#بنیادهای_روش‌شناختی_مکتب_ایرانی_صلح 
#انجمن_علمی_مطالعات_صلح_ایران
#نعمت‌الله_فاضلی
#موسی_اکرمی
در ستایش و سوگِ ناصر تقوایی، و افسوس برای فیلم‌هائی از او که ساخته نشدند

◀️موسی اکرمی


امروز، پنجشنبه 24 مهر ماه 1404، من و همسرم با سوگ و ستایش و افسوس در تشییع پیکر ناصر تقوایی از خانه‌ی سینما حضور یافتیم. شأن ناصر تقوایی حضور جمعیتی بس بیشتر را، با شمار بیشتری از نامداران سینما، می‌طلبید، ولی دریغ که دست انتظار بس کوتاه‌تر از نخیل روزگار است؛ نه از آن‌همه هنرمند و فیلم‌سازی که از تقوایی آموخته‌اند چندان نشانی بود، نه از آن‌همه تماشاگرِ مردمی که هنوز با دیالوگ‌های «دایی‌جان ناپلئون» لبخند می‌زنند و با «ناخدا خورشید» به دریا می‌اندیشند.

در میان حاضران سکوتی جاری بود که گویی از خودِ تقوایی به یادگار مانده بود؛ سکوتی اندیشمندانه، صبورانه و هم‌هنگام پرخروش‌تر از هر فریاد که با پاره‌هائی از موسیقی متن فریدون ناصری برای «ناخدا خورشید» (اگر حافظه‌ام خطا نکند) و صدای گله‌مند خود تقوایی پر شد تا سرانجام صدای شگفت‌انگیز سنج و دمام برآمد تا برای سپردن پیکر خفته در تابوت به آمبولانس بنالد و سوگواران به صف بدرقه درآیند.

ناصر تقوایی از تبارِ هنرمندانی بود که در فاصله‌ی میان امکان و امتناع زیستند. او از ادبیات آغاز کرد و دوربین را چون قلمی برای نوشتنِ تقدیرِ انسان ایرانی برگرفت. نگاهش نه تماشاگرِ بیرون، که ناظرِ درون بود: درونِ آدم‌هائی که با سکوت، درد و نجابتشان تاریخ را معنا ‌کرده‌اند. تقوایی سینما را نه ابزارِ نمایش و سرگرمی، بلکه راهی برای اندیشیدن می‌دید، اندیشیدن به انسان، به ریشه، به خاک و به امید.

ولی نه تنها برای فیلم‌هائی که او ساخت، بلکه برای فیلم‌هائی که نتوانست بسازد نیز باید او را ستود و سوگوارش بود. آن‌چه بر پرده آمد، تنها بخشِ اندکی از جهانِ ناپیدای ذهن او بود. سانسور، همان بیماری مزمنِ فرهنگ ما، بار دیگر نبوغی را از تداوم آفرینشگری باز داشت، نبوغی که می‌توانست حافظه‌ی تصویریِ ایران را دگرگون کند. او در برابر قدرت سر فرود نیاورد، ولی هرگز به خشم و شعار نیز پناه نبرد؛ وقار و سکوتش خود گونه‌ای اعتراض بودند - اعتراض به ابتذال، به حذف، به خاموش‌سازیِ خلاقیت.

در دهه‌هائی که شماری از هنرمندان یا به‌ناگزیر به سازش تن دادند یا به تبعید، تقوایی درونِ میهن ماند و تبعیدی دیگر را زیست - تبعیدی در خانه، در شهر، در حافظه‌ی جمعیِ هم‌میهنان. او با فیلم نساختن نیز ساخت؛ با ننوشتن نیز نوشت. هر فیلمنامه‌ی ناتمامش، سندی است از تقابل میان رؤیا و متولیان خودفرموده‌ای برای هنر و فرهنگ که از رؤیا می‌ترسند.

فیلم‌های نساختهٔ تقوایی، خود گونه‌ای فلسفه‌ی ناپیدای تصویرند، فلسفه‌ای از ناتمامیِ زیستن در سرزمینی که آن گونه متولیان تمامیت زندگی متعهدانه را برنمی‌تابد. او با سکوت نیز همچون زبان تصویر همان را گفت که انسان، حتی در بند، می‌تواند آزاد بیندیشد.
گفته شده است که از او دست‌نوشته‌هائی بر جای مانده‌اند - طرح‌هائی برای فیلم‌هائی که در ذهنش کامل شدند، بی‌آن‌که ما را توفیق و افتخار دیدنشان نصیب شود. من امید دارم روزی آن‌ها منتشر شوند، تا بدانیم سکوت تقوایی تنها نه کناره‌گیری، بلکه انتخابی اخلاقی بوده است: ایستادن در برابر تحمیل زور بر هنر.

ناصر تقوایی رفت، ولی بی گمان در غیبتش نیز حضوری ماندگار خواهد داشت. او نشان داد که سینما تنها هنرِ دیدن نیست، بلکه همچنین هنرِ نساختن در زمانه‌ای است که همه چیز را آلوده به تظاهر و ابتذال می‌خواهد.

هنگامی که پیکر تقوایی بر فراز دستان، در فریاد سنج و دمام، به پیش می‌رفت، نسیمی آرام از میان جمع گذشت، نسیمی که گویی از دلِ همان قاب‌های ناتمام برخاسته بود تا از ذهن من این اندیشه بگذرد که شاید فلسفه‌ی امید در سینما همین باشد  - این که حتی فیلمِ نساخته، اگر از ایمان به انسان برخیزد، روزی در ذهن نسل‌های آینده ساخته خواهد شد.


#ناصر_تقوایی
#دایی_جان_ناپلئون
#ناخدا_خورشید 
#خانه‌ی_سینما
#سانسور
#موسی_اکرمی
3👏1
بازاندیشی‌هائی پیرامون روش‌شناسی نظری و عملی میرشمس‌الدین ادیب سلطانی در واژه‌گزینی و ترجمه‌ی فلسفی

◀️موسی اکرمی


Amicus Plato, sed magis amica veritas

بازگفت لاتینی سخنی که بر پایه‌ی پاره‌ی 1096الف 11-15

از اخلاق نیکوماخوسی به ارسطو نسبت داده‌اند
اشاره. کتاب «فرزانۀ خلوت‌گزین»، که به‌تازگی از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است، دربردارندۀ مقالاتی است که به همت آقای دکتر غلامرضا زکیانی، عضو هیأت علمی گروه فلسفۀ دانشگاه علّامه طباطبایی، در نکوداشت یاد دکتر میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی گردآوری شده‌اند. این مجموعه، که در بیستم مهرماه 1404، دومین سالروز درگذشت دکتر ادیب سلطانی، در دانشگاه علامه طباطبایی از آن رونمایی شد، دارای دو بخش است:

بخش یکم: مجموعۀ مقالات «استادان دکتر موسی اکرمی، دکتر محمدرضا بهشتی، دکتر مالک حسینی، دکتر کاوه خورابه، ابراهیم رنجبر، دکتر مهدی عظیمی و دکتر علی‌اصغر مصلح» و همچنین خانم دکتر ممتاز ادیب سلطانی، و آقایان دکتر حمیدرضا رحمانی‌زاده دهکردی و دکتر غلامرضا زکیانی؛

من فرنام بخش‌ها، و چکیده و مقدمۀ مقالۀ خود را در وبلاگم منتشر کرده‌ام، و علاقه‌مندان را به خواندن مقاله دعوت می‌کنم.
👏2
صلح در پرتو شناخت ایران: از بندر انزلی تا جزیره‌ی بوموسی

◀️موسی اکرمی

بر پایه‌ی سخنرانی در گروه «صلح و گردشگری» انجمن علمی مطالعات صلح ایران، دوشنبه، 21 مهر ماه 1404

*️⃣بخش‌های سخنرانی:

یکم. مقدمه: در اهمیت موضوع، و پیوند میان صلح درو‌ن‌کشوری و صلح میان‌کشوری

دوم. پیوند میان شناخت کشور با گردشگری و بازشناسی حقوق در آن

سوم. مسئله‌ی جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی - دلایل تاریخی و حقوقی / اسنادی حاکمیت ایران

چهارم. دعاوی حقوقی در سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد

پنجم. نقش شناخت حق حاکمیت ایران بر جزایر در دستیابی به صلح منطقه‌ای پایدار

ششم. پاسخ به ادعاهای خلاف واقع و غیرمنطقی

هفتم. پیشنهاد‌ها و چشم‌انداز عملی دیپلماتیک

هشتم. واپسین سخن

یکم. مقدمه: در اهمیت موضوع، و پیوند میان صلح درو‌ن‌کشوری و صلح میان‌کشوری


با عرض سلام و وقت‌بخیر، و عرض سپاس خدمت دست‌اندرکاران گروه «صلح و گردشگری» انجمن علمی مطالعات صلح ایران برای دعوت به سخنرانی در این موضوع حساس، عنوان عام سخنرانی در چارچوب کلی «صلح در پرتو شناخت ایران» چنین است: «گردشگری ایران‌شناسانه، از بندر انزلی تا جزیره‌ی بوموسی». این عنوان بسیار مناسبی است و من نیز باور دارم که شناخت دقیق و صادقانه‌ی تاریخ، جغرافیا، طبیعت، فرهنگ، اقوام، آیین‌ها، و حقوق گوناگون ایران - کشوری با جغرافیائی از سواحل شمالی در انزلی تا جزایر جنوبی در خلیج فارس - می‌تواند نقش کلیدی در پایه‌ریزی صلح پایدار داخلی و همچنین در منطقه و جهان ایفاء کند. در پیوند با مواضع دیپلماتیک اخیر شماری از کشورها من در این سخنرانی می‌خواهم بیشتر بر موضوع جزایر سه‌گانه‌ی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی متمرکز شوم تا پس از استدلال پیرامون مالکیت ایران بر این سه جزیره، نشان می‌دهم چرا دقیقاً شناخت حق حاکمیت ایران بر این جزایر می‌تواند یک عنصر تقویت‌کننده‌ی صلح منطقه‌ای باشد.

پیش از هر چیز اجازه دهید من بر پیوند میان صلح درون‌کشوری و صلح میان‌کشوری برای یک کشور مانند ایران تأکید کنم و بگویم صلح در درون یک کشور، بنیاد صلح آن با جهان بیرون است. جامعه‌ای که در درون خود گرفتار شکاف میان ملت و دولت، خشونت، تبعیض، بی‌اعتمادی، و گسست‌های قومی، مذهبی یا طبقاتی است، نمی‌تواند در بیرون، نمایاننده‌ی چهره‌ای صلح‌طلب و پایدار باشد. صلح درون‌ملی، یعنی وجود ساختار دموکراتیک، وجود آزادی‌های اساسی، رعایت حقوق اساسی، عدالت، کرامت انسانی، رواداری، گفت‌وگو، و احترام به تنوع، زمینه‌ای است که از دل آن سیاست خارجی صلح‌محور زاده می‌شود. در مقابل، هرگاه قدرت سیاسی بر سرکوب و حذف درونی استوار باشد، ناگزیر در روابط خارجی نیز زبان زور، سوء‌ظن، و دشمن‌سازی را تکرار می‌کند.

دوم. پیوند میان شناخت کشور با گردشگری و بازشناسی حقوق آن

این یک اصل یا حکم تجربه شده است که هر چه کم و کیف شناخت یک کشور بالاتر رود، دلبستگی به آن کشور فزونی می‌یابد. گردشگری در ایران و شناخت مناظر طبیعی و آثار تمدنی و میراث‌فرهنگی و آیین‌های اقوام و فولکلور آن‌ها بر همدلی‌ها و پیوندهای ملی و عاطفی می‌افزاید. دوست عزیزم آقای دکتر رنجبر درخشیلر احتمالاً به تفصیل در این باره سخن خواهند گفت. من اجازه می‌خواهم، با توجه به مواضع اخیر کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا و نامه‌ی سرگشاده‌ای که من در این باره منتشر کردم، به تأثیر شناخت ایران بر صلح پایدار بپردازم.

شناختِ درستِ یک کشور، پیش‌شرط صلح با آن است. کشوری چون ایران، با تاریخ، فرهنگ، و حافظه‌ی تمدنی پیچیده‌اش، اگر از سوی دیگران صرفاً در قالب قدرت سیاسی حاکم یا در چارچوب منافع ژئوپلیتیک دیده شود، شناختی ناقص و خطرناک شکل می‌گیرد که خود می‌تواند سرچشمه‌ی تنش و بی‌اعتمادی باشد. همان‌گونه که صلحِ پایدار در درون ایران نیازمند شناخت متقابل گروه‌ها، اقوام و سنت‌هاست، صلح منطقه‌ای و جهانی با ایران نیز نیازمند شناختِ فرهنگی، تاریخی و انسانیِ این سرزمین است.

شناخت ایران از «بندر انزلی تا جزیره‌ی ابوموسی»، شناخت چهره‌ی چندلایه، زنده و متنوع کشوری است که صلح را نه تنها در مرزها بلکه در دلِ زیست فرهنگی خود معنا می‌کند. گردشگری، هنگامی که بر پایه‌ی شناخت و احترام متقابل سامان یابد، پلی میان مردم، اقوام و اقلیم‌هاست؛ تجربه‌ای زنده از همزیستی که صلح درونی را از راه دیدار، گفت‌وگو و درک تفاوت‌ها توان می‌بخشد.

در سطح بیرونی نیز، گردشگریِ آگاهانه و فرهنگی، زبان نرمِ دیپلماسی صلح است. هر گردشگرِ خارجی که ایران را با چشمِ تجربه و نه پیش‌داوری ببیند، تصویر تازه‌ای از این سرزمین در ذهن جهان می‌نشاند: از آرامش تالاب‌های انزلی تا شکوه خلیج فارس، از مهربانی مردم گیلان تا پایداری ساکنان ابوموسی. این شناخت انسانی، سوء‌تفاهم‌ها را می‌کاهد و اعتماد میان ملت‌ها را می‌افزاید.

متن کامل در وبلاگ

#صلح
#تنب_بزرگ
#تنب_کوچک
#ابوموسی
#موسی_اکرمی
از راست: موسی اکرمی، هادی علی‌پناه، امیر اثباتی،
۲ آبان ۱۴۰۴

سینما[ی] آزاد ایران، جنبشی آماتوری در برابر سینمای اصلی کشور بود، که در پاسخ به آرزوی شماری از جوانان دوستدار فیلمسازی با امکانات حداقلی خارج از صنعت سینما پدید آمد، و به زودی به یک نهاد مهم غیررسمی تبدیل شد.
این نهاد - که در تأسیس و مدیریتش
#بصیر_نصیبی نقشی ماندگار ایفا کرد - با اتکا به خلاقیت، جسارت و آزادی بیان نسبی، بستری نو برای فیلم‌سازی مستقل در ایران پدید آورد، و محملی برای تجربه‌گرایی و نگاه‌های شخصی در سینما شد، به گونه‌ای که بسیاری از فیلم‌سازان مطرح امروز کشور نخستین فعالیت‌های خود را در پیوند با آن آغاز کردند.

شوربختانه پس از انقلاب این نهاد از هم پاشید، و  هر چند شماری از فعالان آن جذب بدنه‌ی فیلمسازی کشور شدند، بیشتر آنان  عرصه‌ی فعالیت سینمایی را ترک گفتند.

در سال‌های اخیر هادی علی‌پناه با کوشش پیگیر نقش مهمی در گردآوری، حفظ و معرفی میراث سینمای آزاد داشته است.

من، با پیشنه‌ی همکاری با سینماآزاد اصفهان و سرپرستی سینماآزاد شیراز، برای دیدار از نمایشگاه سینماآزاد و گفت‌وگو دعوت شدم و از یادآوری خاطراتم با افراد و اشیا لذت بردم
.
👍32
👥همه‌ی شما دعوتید!

🔸️به جمع دوستداران و دغدغه‌مندان صلح و پایداری ایرانی بپیوندید.

🔹️با اجرای
#محیا_ساعدی

🔹️و سخنرانی:
▫️#محمد_درویش
▫️
#موسی_اکرمی
▫️
#نغمه_مبرقعی
▫️
#اسکندر_زند
▫️
#نعمت‌الله_فاضلی

🔻و حضور افتخاری جمعی از نویسندگان کتاب‌های "#صلح_ایرانی" و "#پایداری_ایرانی"

🔹️همراه با جشن امضای کتاب

🔸️چهارشنبه ۷ آبان، ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر
🔸️خیابان ایرانشهر، خانه‌ی هنرمندان، سالن ناصری
در ستایشِ مهرگان

◀️موسی اکرمی


*️⃣در روزگارِ فراموشیِ ارزشِ کلمه، چراغی درخشیدن گرفت: #جایزه‌ی_مهرگان، نهادی که بیست‌وشش سال است با ایمانِ و همّت جناب #علیرضا_زرگر استوار مانده، نه به پشتوانه‌ی قدرت، بل به نیروی باور به انسان و ادبیات، و پایداری.
مهرگان، نامی‌ست بر فرازِ توفان، یادآورِ این حقیقت که ادبیات، اگر در پناهِ آزادی و استقلال ببالد، می‌تواند زخمی‌ترین جان‌ها را تسلّی بخشد.
در این سال‌ها، زرگر و یارانش با دل روشن و گام استوار پرچمِ رُمان و داستان کوتاه ایرانی را برافراشته نگه داشته‌اند، در حمایت از نویسندگانِ درون و برونِ مرز، با مهری به زبان‌های مادری که بر این قُلّه پژواک یافته‌اند.
زرگر با شکیبایی نشان داد که نهاد فرهنگیِ غیردولتی نه رؤیائی دور، بل ضرورتی اخلاقی است؛ و ادبیات، آن‌گاه که از قدرت رها شود، به حقیقتِ نزدیک‌تر می‌گردد.
جایزه‌ی مهرگان، فراتر از یک نام و تندیس، تجلیِ امیدی انسانی است:
باور به اینکه در روزگار عسرت نیز می‌توان چراغی برافروخت و آن را با عشق وفروتنی به نسلِ دیگر سپرد.
جایزۀ مهرگان، یادگارِ ایمانی است به انسان، به قلم، و به توانِ جاودانِ روایت در روشن‌کردن شبِ زمانه. درود🌹
2025/10/31 04:18:33
Back to Top
HTML Embed Code: