Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📷 گزارش تصویری نشست فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشه سید احمد فردید
🗓 پنجشنبه 22 خرداد 1404
🏡سالن خیام
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 پنجشنبه 22 خرداد 1404
🏡سالن خیام
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
⏪سنجههای داوری در بارۀ «فرهنگ صلح» نزد یک فیلسوف یا روشنفکر
◀️موسی اکرمی
بخش یکم
اشاره
من پیش از آن که مشخصاً به افکار و رفتار احمد فردید در پیوند با صلح و ناصلح بپردازم، در آغاز سخن تعریفی گذرا از «فرهنگ صلح» به دست دادم و سپس کوشیدم سنجههائی را برای ارزیابی افکار و رفتار احمد فردید در زمینۀ فرهنگ صلح
به دست دهم. در اینجا آن سخنان را اندکی گسترش میدهم تا مقدمهای بر ارزیابی من از فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشۀ احمد فردید و هر فیلسوف و روشنفکر دیگر باشد، هر چند من با تعریفهائی که از «فیلسوف» و«روشنفکر» دارم احمد فردید را نه فیلسوف یا روشنفکر بلکه پادفیلسوف یا پادروشنفکر میدانم. تحلیل من در بارۀ اندیشه و روش و منش و کنش احمد فردید در پیوند با صلح به گونهای خلاصه، در چارچوب فرصتی که در اختیارم بوده است، در پوشۀ شنیداری برنامه موجود است. هر گاه این متن، که تفصیل بیشتری از مقدمۀ مجمل سخنانم است، با تأمل و همدلی خوانده شود پاسخ دقیقتری به پرسشهای طرح شده در نشست و پرسشهای همبستۀ احتمالی دیگری خواهد داد.
یکم. درآمد
مسئلۀ صلح در دوران ما تنها یک دغدغۀ سیاسی یا بشردوستانه نیست، بلکه چونان یک موضعگیری بنیادی با مبانی فلسفی در ابعاد گوناگون هستیشناختی و شناختشناختی تا افق اخلاقی ، مستقیماً در کانون مسئولیتهای فیلسوفان و روشنفکران قرار دارد. این پرسش که «چه کسی فیلسوف یا روشنفکر صلح است؟» پرسشی صرفاً توصیفی یا برای رتبهبندی اندیشههای فیلسوفان و روشنفکران در میزان پایبندی به صلح نیست، بلکه پرسشی دربارۀ بنیادهای فکری و ساحتهای درونی اندیشهورزی و منش انسانی است. در جهان امروز که اشکال خشونت پیچیدهتر، پنهانتر و ساختاریتر شدهاند، صلح نیز معنائی ژرفتر، ریشهدارتر و چندبعدیتر در اندیشهورزی و کنشگری اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی یافته است.
این یادداشت کوششی است برای بازاندیشی در اینکه چگونه میتوان با سنجههائی روشمند از درون آثار، گفتارها، و رفتارهای یک اندیشهورز داوری کرد که آیا او برخوردار از اندیشه و فرهنگ صلح هست یا نه. این داوری البته نه مطلق است و نه فوری، بلکه فرآیندی تأملی، نسبی و با اتکا به دستگاهی از نشانهها، جهتگیریها، و سیرهای فکری در دورههای گوناگون اندیشهورزی یک فرد است.
ادامه در فرشتهای پسین 👇
◀️موسی اکرمی
بخش یکم
اشاره
روز پنچشنبه، ۲۲خرداد ماه ۱۴۰۴، یازدهمین نشست گروه «جامعهپژوهی صلح»، یکی از گروههای وابسته به «انجمن علمی مطالعات صلح ایران»، با همکاری «خانهی اندیشمندان علوم انسانی»، با فرنام «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید»، با سخنرانی دکتر احسان شریعتی، دکتر محمد نژاد ایران، و من، و با مدیریت دکتر روژان حسام قاضی برگزار شد.
من پیش از آن که مشخصاً به افکار و رفتار احمد فردید در پیوند با صلح و ناصلح بپردازم، در آغاز سخن تعریفی گذرا از «فرهنگ صلح» به دست دادم و سپس کوشیدم سنجههائی را برای ارزیابی افکار و رفتار احمد فردید در زمینۀ فرهنگ صلح
به دست دهم. در اینجا آن سخنان را اندکی گسترش میدهم تا مقدمهای بر ارزیابی من از فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشۀ احمد فردید و هر فیلسوف و روشنفکر دیگر باشد، هر چند من با تعریفهائی که از «فیلسوف» و«روشنفکر» دارم احمد فردید را نه فیلسوف یا روشنفکر بلکه پادفیلسوف یا پادروشنفکر میدانم. تحلیل من در بارۀ اندیشه و روش و منش و کنش احمد فردید در پیوند با صلح به گونهای خلاصه، در چارچوب فرصتی که در اختیارم بوده است، در پوشۀ شنیداری برنامه موجود است. هر گاه این متن، که تفصیل بیشتری از مقدمۀ مجمل سخنانم است، با تأمل و همدلی خوانده شود پاسخ دقیقتری به پرسشهای طرح شده در نشست و پرسشهای همبستۀ احتمالی دیگری خواهد داد.
یکم. درآمد
مسئلۀ صلح در دوران ما تنها یک دغدغۀ سیاسی یا بشردوستانه نیست، بلکه چونان یک موضعگیری بنیادی با مبانی فلسفی در ابعاد گوناگون هستیشناختی و شناختشناختی تا افق اخلاقی ، مستقیماً در کانون مسئولیتهای فیلسوفان و روشنفکران قرار دارد. این پرسش که «چه کسی فیلسوف یا روشنفکر صلح است؟» پرسشی صرفاً توصیفی یا برای رتبهبندی اندیشههای فیلسوفان و روشنفکران در میزان پایبندی به صلح نیست، بلکه پرسشی دربارۀ بنیادهای فکری و ساحتهای درونی اندیشهورزی و منش انسانی است. در جهان امروز که اشکال خشونت پیچیدهتر، پنهانتر و ساختاریتر شدهاند، صلح نیز معنائی ژرفتر، ریشهدارتر و چندبعدیتر در اندیشهورزی و کنشگری اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی یافته است.
این یادداشت کوششی است برای بازاندیشی در اینکه چگونه میتوان با سنجههائی روشمند از درون آثار، گفتارها، و رفتارهای یک اندیشهورز داوری کرد که آیا او برخوردار از اندیشه و فرهنگ صلح هست یا نه. این داوری البته نه مطلق است و نه فوری، بلکه فرآیندی تأملی، نسبی و با اتکا به دستگاهی از نشانهها، جهتگیریها، و سیرهای فکری در دورههای گوناگون اندیشهورزی یک فرد است.
ادامه در فرشتهای پسین 👇
❤1
  ادامهی فرستهی پیشین👆
دوم. فرهنگ صلح
پیش از هر چیز با فرض این که همه به گونهای شهودی برداشتی از صلح، و دو نوع منفی و مثبت آن، و همچنین گونههای صلح فردی – اعم از صلح فرد با خود و با دیگری، از گروههای کوچک و بزرگی که در سطح ملی و بینالمللی فرد عضو آنها است تا صلح با طبیعت و هستی – و صلح گروهی و صلح ملی و صلح منطقهای و صلح بینالمللی داریم بد نیست تعریفی گذرا از «فرهنگ صلح» به دست دهم.
تعریف من از موضع یک فلسفهدوست باورمند به فلسفۀ صلح است که بر مفاهیم بنیادینی از دستاوردهای عظیم عقلانی بشر در تاریخ اندیشه، بهویژه تاریخ فلسفه، فلسفۀ سیاسی مدرن، دستاوردهای گوناگون فلسفهها و گفتمانها و نهادهای گوناگون ملی و بینالمللی صلحآفرین یا مروج صلح در دو تراز نظر و عمل، و آنچه خود بر پایۀ میراث فرهنگی تاریخ ایران به عنوان بنیادهای چیزی به نام «مکتب ایرانی صلح» باور دارم شکل گرفته است.
در عصری که تنشهای ژئوپولیتیک، خشونت ساختاری، و بحرانهای اخلاقی مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردیدهاند، سخن گفتن از «فرهنگ صلح» نه یک شعار آرمانگرایانه بلکه ضرورتی فلسفی، اخلاقی و تمدنی است.
بر این پایه، «فرهنگ صلح»، چونان مفهومی چندبُعدی و چندلایه، و پرورده در درون سنت عقلانیت، نوعدوستی و همدلی، و عدالتمحوری، نه صرفاً ضدجنگ است و نه صرفاً گونهای شعار اخلاقی است و میتوان آن را به صورت زیر تعریف کرد:
در این یادداشت با تکیه بر چنین برداشتی از «فرهنگ صلح» میکوشم تا سنجههائی برای داوری دربارۀ میزان پایبندی یک فیلسوف یا روشنفکر به فرهنگ صلح ارائه دهم.
این سنجهها تنها بر مواضع نظری فرد استوار نیستند، بلکه در کنشگری عمومی، چگونگی رویارویی با قدرت، پایبندی به عدالت ساختاری، نوع حضور در سپهر همگانی و عرصههای اجتماعی، اخلاق گفتوگویی، و حتا زیست فردی تا بدانجا که نتیجه و بازتابدهندۀ چند و چون باورهای شناخته شده از او در سپهر همگانی نیز نمود مییابند.
این سنجش، تلاشی است برای بازشناسی آن گروه از روشنفکران و اندیشهورزانی که صلح را نه انفعال، بلکه تعهدی رادیکال به انسان، حقیقت، و آینده میدانند.
سوم. صلح، فراتر از نبود جنگ
در ادبیات رایج، صلح بیشتر به معنای نبود جنگ یا خشونت فیزیکی تعبیر میشود؛ حال آنکه در درک فلسفیی، صلح مفهومی گستردهتر، پیچیدهتر و چندساحتی دارد.
صلح از این دیدگاه، صرفاً یک وضعیت نیست، بلکه یک افق اخلاقی، معرفتی، و زیستی است که در چارچوب آن، نسبت انسان با دیگری، قدرت، حقیقت، عدالت و کرامت انسانی، بازتعریف میشود و به شرایطی ارجاع دارد که با ساختار بهینۀ سیاسی و حتا صورتبندی اقتصادی-اجتماعی زمینۀ هر گونه پدیدآیی دشمنی و خشونتورزی فردی و گروهی در روابط گوناگون درون یک جامعۀ بزرگ ملی یا جهانی از میان میرود.
با این نگرش، صلح با گشودگی به دیگری، توانایی گفتوگو، نقد خشونت در همۀ جلوههای آن – از فیزیکی و زبانی تا ساختاری و معرفتی - و زیستپذیری عقلانی-اخلاقی انسانگرایانه در جهانی پیچیده و متکثر پیوند و همپوشانی و در مواردی اینهمانی دارد.
چهارم. سنجههای تشخیص فیلسوف یا روشنفکر صلحگرای راستین
۱. مضمون اندیشه: محتوای صلحآمیز یا خشونتآمیز اندیشه
نخستین سنجه، بررسی مضمون اندیشه و دستگاه مفهومی اندیشهورز است. آیا دغدغۀ اصلی او، برقراری عدالت، همزیستی و رفع ستم در چارچوب باور به ارزشهای انسانی فراگیر است یا بازتولید دشمنی، نفرت و حذف دگراندیشان نسبت به اندیشههای خود آن اندیشهورز؟ در آثار یک فیلسوف صلح، مفاهیمی چون دیگرپذیری، همدلی، کرامت انسان، نقد قدرت، و تقبیح خشونت حضوری پررنگ و ساختاری دارند، نه صرفاً تزئینی یا موردی.
نمونهای کلاسیک از این رویکرد را میتوان در «صلح پایدار» کانت یافت، که در آن نه تنها امکان صلح را چونان یک اصل عقلانی بررسی میکند، بلکه تحقق آن را در ساختارهای سیاسی و اخلاقی پی میگیرد و حتا راهکار عملی و اجرایی کلان نیز عرضه میکند.
#فرهنگ_صلح
#احمد_فردید
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
#صلحگرایی_راستین
متن وبلاگی:
https://musaakrami.blogfa.com/post/345
  
  دوم. فرهنگ صلح
پیش از هر چیز با فرض این که همه به گونهای شهودی برداشتی از صلح، و دو نوع منفی و مثبت آن، و همچنین گونههای صلح فردی – اعم از صلح فرد با خود و با دیگری، از گروههای کوچک و بزرگی که در سطح ملی و بینالمللی فرد عضو آنها است تا صلح با طبیعت و هستی – و صلح گروهی و صلح ملی و صلح منطقهای و صلح بینالمللی داریم بد نیست تعریفی گذرا از «فرهنگ صلح» به دست دهم.
تعریف من از موضع یک فلسفهدوست باورمند به فلسفۀ صلح است که بر مفاهیم بنیادینی از دستاوردهای عظیم عقلانی بشر در تاریخ اندیشه، بهویژه تاریخ فلسفه، فلسفۀ سیاسی مدرن، دستاوردهای گوناگون فلسفهها و گفتمانها و نهادهای گوناگون ملی و بینالمللی صلحآفرین یا مروج صلح در دو تراز نظر و عمل، و آنچه خود بر پایۀ میراث فرهنگی تاریخ ایران به عنوان بنیادهای چیزی به نام «مکتب ایرانی صلح» باور دارم شکل گرفته است.
در عصری که تنشهای ژئوپولیتیک، خشونت ساختاری، و بحرانهای اخلاقی مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردیدهاند، سخن گفتن از «فرهنگ صلح» نه یک شعار آرمانگرایانه بلکه ضرورتی فلسفی، اخلاقی و تمدنی است.
بر این پایه، «فرهنگ صلح»، چونان مفهومی چندبُعدی و چندلایه، و پرورده در درون سنت عقلانیت، نوعدوستی و همدلی، و عدالتمحوری، نه صرفاً ضدجنگ است و نه صرفاً گونهای شعار اخلاقی است و میتوان آن را به صورت زیر تعریف کرد:
مجموعهای پیچیده و سامانمند از باورها، ارزشها، نگرشها، کنشها، نهادها، نظریهها و حتا گفتمانها که بر پایۀ احترام به زندگی، بزرگداشت انسان انسانیت بارو به کرامت انسانی، حق هر انسان برای برخورداری از حیات در چارچوب حق برخورداری از برابری در انواع حقوق رایج در جوامع، همزیستی مسالمتآمیز عادلانه تا همبستگی میان انسانها، ارزش بینادین گفتوگو در شناخت خود و دیگری تا حل اختلافها، رواداری و تابآوری انواع تفاوتهای جنسی و نژادی و زبانی و فرهنگی و سیاسی و دینی و شغلی، و پرهیز از هر گونه خشونت مستقیم یا ساختاری و فرهنگی در حل هر گونه تعارض، همه دردرون یک عقلانیت اخلاقی انسانگرا، استوار باشند.
در این یادداشت با تکیه بر چنین برداشتی از «فرهنگ صلح» میکوشم تا سنجههائی برای داوری دربارۀ میزان پایبندی یک فیلسوف یا روشنفکر به فرهنگ صلح ارائه دهم.
این سنجهها تنها بر مواضع نظری فرد استوار نیستند، بلکه در کنشگری عمومی، چگونگی رویارویی با قدرت، پایبندی به عدالت ساختاری، نوع حضور در سپهر همگانی و عرصههای اجتماعی، اخلاق گفتوگویی، و حتا زیست فردی تا بدانجا که نتیجه و بازتابدهندۀ چند و چون باورهای شناخته شده از او در سپهر همگانی نیز نمود مییابند.
این سنجش، تلاشی است برای بازشناسی آن گروه از روشنفکران و اندیشهورزانی که صلح را نه انفعال، بلکه تعهدی رادیکال به انسان، حقیقت، و آینده میدانند.
سوم. صلح، فراتر از نبود جنگ
در ادبیات رایج، صلح بیشتر به معنای نبود جنگ یا خشونت فیزیکی تعبیر میشود؛ حال آنکه در درک فلسفیی، صلح مفهومی گستردهتر، پیچیدهتر و چندساحتی دارد.
صلح از این دیدگاه، صرفاً یک وضعیت نیست، بلکه یک افق اخلاقی، معرفتی، و زیستی است که در چارچوب آن، نسبت انسان با دیگری، قدرت، حقیقت، عدالت و کرامت انسانی، بازتعریف میشود و به شرایطی ارجاع دارد که با ساختار بهینۀ سیاسی و حتا صورتبندی اقتصادی-اجتماعی زمینۀ هر گونه پدیدآیی دشمنی و خشونتورزی فردی و گروهی در روابط گوناگون درون یک جامعۀ بزرگ ملی یا جهانی از میان میرود.
با این نگرش، صلح با گشودگی به دیگری، توانایی گفتوگو، نقد خشونت در همۀ جلوههای آن – از فیزیکی و زبانی تا ساختاری و معرفتی - و زیستپذیری عقلانی-اخلاقی انسانگرایانه در جهانی پیچیده و متکثر پیوند و همپوشانی و در مواردی اینهمانی دارد.
چهارم. سنجههای تشخیص فیلسوف یا روشنفکر صلحگرای راستین
۱. مضمون اندیشه: محتوای صلحآمیز یا خشونتآمیز اندیشه
نخستین سنجه، بررسی مضمون اندیشه و دستگاه مفهومی اندیشهورز است. آیا دغدغۀ اصلی او، برقراری عدالت، همزیستی و رفع ستم در چارچوب باور به ارزشهای انسانی فراگیر است یا بازتولید دشمنی، نفرت و حذف دگراندیشان نسبت به اندیشههای خود آن اندیشهورز؟ در آثار یک فیلسوف صلح، مفاهیمی چون دیگرپذیری، همدلی، کرامت انسان، نقد قدرت، و تقبیح خشونت حضوری پررنگ و ساختاری دارند، نه صرفاً تزئینی یا موردی.
نمونهای کلاسیک از این رویکرد را میتوان در «صلح پایدار» کانت یافت، که در آن نه تنها امکان صلح را چونان یک اصل عقلانی بررسی میکند، بلکه تحقق آن را در ساختارهای سیاسی و اخلاقی پی میگیرد و حتا راهکار عملی و اجرایی کلان نیز عرضه میکند.
#فرهنگ_صلح
#احمد_فردید
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
#صلحگرایی_راستین
متن وبلاگی:
https://musaakrami.blogfa.com/post/345
M.Akrami/موسیاکرمی: ازتعبیرتاتغییرجهان
  
  سنجههای داوری در بارۀ «فرهنگ صلح» نزد یک فیلسوف یا روشنفکر
  سنجههای داوری در بارۀ «فرهنگ صلح» نزد یک فیلسوف یا روشنفکر موسی اکرمی بخش یکم اشاره. روز پنچشنبه، 22 خرداد ماه 1404، یازدهمین نشست گروه «جامعهپژوهی صلح»،
❤1
  ⏪یادداشت موسی اکرمی با فرنام 
«روی آوردن به خرد ایرانی: دربارهی مسئوایت اخلاقی، ملی، و جهانی در شرایط کنونی»
✅هم.مبهن، یکشنبه، ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۴
#خرد_جمعی_ایرانی
#مکتب_ایرانی_صلح
#مسئولیت_اخلاقی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_ملی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_جهانی_در_برابر_جنگ
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامهی هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-40634
«روی آوردن به خرد ایرانی: دربارهی مسئوایت اخلاقی، ملی، و جهانی در شرایط کنونی»
✅هم.مبهن، یکشنبه، ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۴
#خرد_جمعی_ایرانی
#مکتب_ایرانی_صلح
#مسئولیت_اخلاقی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_ملی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_جهانی_در_برابر_جنگ
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامهی هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-40634
❤1
  ⏪رویآوری به خرد جمعی ایرانی
مسئولیت اخلاقی و ملی و جهانی در شرایط بحرانی منطقهای کنونی
◀️موسی اکرمی
✅روزنامۀ هممیهن، شمارۀ ۸۰۹، یکشنبه، ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۴
در ورود به دوران خطیری که سرنوشت ایران، منطقه، و حتی صلح جهانی با تهدیدی فزاینده روبهرو شده است، بهعنوان یک فلسفهآموز ایرانیِ بهرهگیر از تاریخ درخشان خردمندی فلسفی انسانگرایانه برای اندیشهورزی و کنشگری در راه زندگی بهینۀ همۀ انسانها، و میراث خردورزی ایرانی از یک سو، و دارای احساس مسئولیت در برابر سرنوشت کشورم و هممیهنانم و همچنین نگران نسبت به جان همۀ انسانها در سراسر جهان از سوی دیگر، وظیفۀ خود میدانم
- ضمن محکوم کردن شدید تجاوز نظامی به میهنمان ایران، و همچنین محفوظ بودن انتقادهائی که به حاکمیت کنونی در زمینههای گوناگون مدیریت کشور، از آن میان سیاست انرژی هستهای آن دارم -
سخنانی را خطاب به ایرانیان در هر جای جهان و با هر گرایش سیاسی عرض کنم.
۱. مسئولیت در برابر میهن، پیش از هر چیز
ایران، سرزمینی دیرین با خاطرههای جمعی منطقهای و سرتاسریِ عدالتخواهی، همزیستی، و خردگرایی است. ما وارث حکمت و فرزانگی ایران پیش از اسلام و پس از اسلام هستیم؛ و در این لحظهٔ تاریخی، مهمترین وظیفهٔ ما حفظ کرامت ایران، نه تنها بهعنوان جغرافیای سیاسی، بلکه چونان یک دستاورد فرهنگی و تمدنی و اخلاقی و معنوی ویژه است. ایران در این معنا نه با مرزهای جغرافیایی بلکه با مرزهای معنوی تعریف میشود: مرزهائی که از زبان حکیمان و فرزانگان و آزادیخواهان و عدالتجویان و صلحطلبان ما را به صلح، دلیری، دادخواهی و گفتوگو فراخواندهاند.
در شرایطی که حاکمیت کنونی کشور - با هر نظر مثبت یا منفیای که هر کس نسبت به آن داشته باشد - به نام کشور ناگزیر به درگیری نظامی مستقیم با دولت «اسرائیل» شده است، و خطر گسترش کمی و کیفی جنگ ایران، منطقه، جهان، جان انسانها، و دستاوردهای تمدنی را تهدید میکند، مسئولیت هر ایرانیِ خردورز است که به جای برافروختن تنش، راهی خردمندانه و اخلاقی و انسانی برای کاستن آن بجوید.
۲. هشدار در برابر فروپاشی اخلاق عمومی
فزون بر خطرهای تمدنی و سیاسی و زیستمحیطی و سرزمنی، امروز بیش از هر زمان دیگری، «حق زندگی» همهٔ انسانها ـ از فلسطین و «اسرائیل» تا ایران ـ در معرض تهدید است. باید نه در جانب نظامیگری ایستاد و نه در برابر آن به گونهای سادهدلانه به انفعال یا بیتوجهی نسبت به خطر برای کشور و مردم دچار شد. باید خواستار دفاع از حیات انسانیای بود که تنها در پرتو عدالت، آزادی و کرامت معنا مییابد.
در جهانی که رسانهها از جنگ، خشونت، حذف و انتقام بهرهبرداری میکنند، ما باید به فلسفۀ صلح روی آوریم: فلسفهای استوار بر منطقِ احترام به دیگری، حتی اگر دشمن باشد؛ منطق گفتوگو، حتی در میان میدانهای نبرد.
۳. دعوت به خرد جمعی ایرانی
به باور من، در این زمان راه حل در احیای «خرد جمعی ایرانی» است؛ خردی که در بستر تاریخ، با نظرپردازی و کنشگری در عرصههای زیر پرورش یافته است:
۱) فلسفهورزی خردگرای انساندوستانه،
۲) دینورزی پرهیزگارانۀ راستین در برابر خردی که آغاز و انجام هستی تلقی شده است،
۳) عرفان خالصانه در برابر معشوق ازلیای که خود عشق محض است و هستی همانا تجلی آن عشق و بر پایۀ عشق و برای عشق است،
۴) اسطورهباوری استوار بر زیباترین حماسههای برآمده از جان پرشور و آزادۀ آدمی،
۵) آموزهها و تجربههای انقلابی از جنبشهای گوناگون پیشااسلامی و دورۀ اسلامی تا جنبش مشروطهخواهی و آرمانهای همبسته با انقلاب ۱۳۵۷.
این خرد جمعی به ما آموخته است که راه تمدن، نه از طرد و حذف دیگران بلکه از همبستگی و همیاری، نه از شعار خودمحورانه و دگرستیزانه بلکه از عمل خردمندانۀ پایبند به ارزشهای انسانی میگذرد.
ادامه در فرستهی پسین👇
مسئولیت اخلاقی و ملی و جهانی در شرایط بحرانی منطقهای کنونی
◀️موسی اکرمی
✅روزنامۀ هممیهن، شمارۀ ۸۰۹، یکشنبه، ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۴
در ورود به دوران خطیری که سرنوشت ایران، منطقه، و حتی صلح جهانی با تهدیدی فزاینده روبهرو شده است، بهعنوان یک فلسفهآموز ایرانیِ بهرهگیر از تاریخ درخشان خردمندی فلسفی انسانگرایانه برای اندیشهورزی و کنشگری در راه زندگی بهینۀ همۀ انسانها، و میراث خردورزی ایرانی از یک سو، و دارای احساس مسئولیت در برابر سرنوشت کشورم و هممیهنانم و همچنین نگران نسبت به جان همۀ انسانها در سراسر جهان از سوی دیگر، وظیفۀ خود میدانم
- ضمن محکوم کردن شدید تجاوز نظامی به میهنمان ایران، و همچنین محفوظ بودن انتقادهائی که به حاکمیت کنونی در زمینههای گوناگون مدیریت کشور، از آن میان سیاست انرژی هستهای آن دارم -
سخنانی را خطاب به ایرانیان در هر جای جهان و با هر گرایش سیاسی عرض کنم.
این یادداشت نه دفاع خام از هیچ سیاست موجود است و نه شعارزدگی سادهانگارانه؛ بلکه کوششی برای یادآوری اصولی انسانی، فلسفی، اخلاقی و ملی است که اگر از آنها دور شویم، به ورطۀ نابودی اخلاقی و سیاسی و فرهنگی خواهیم افتاد.
۱. مسئولیت در برابر میهن، پیش از هر چیز
ایران، سرزمینی دیرین با خاطرههای جمعی منطقهای و سرتاسریِ عدالتخواهی، همزیستی، و خردگرایی است. ما وارث حکمت و فرزانگی ایران پیش از اسلام و پس از اسلام هستیم؛ و در این لحظهٔ تاریخی، مهمترین وظیفهٔ ما حفظ کرامت ایران، نه تنها بهعنوان جغرافیای سیاسی، بلکه چونان یک دستاورد فرهنگی و تمدنی و اخلاقی و معنوی ویژه است. ایران در این معنا نه با مرزهای جغرافیایی بلکه با مرزهای معنوی تعریف میشود: مرزهائی که از زبان حکیمان و فرزانگان و آزادیخواهان و عدالتجویان و صلحطلبان ما را به صلح، دلیری، دادخواهی و گفتوگو فراخواندهاند.
در شرایطی که حاکمیت کنونی کشور - با هر نظر مثبت یا منفیای که هر کس نسبت به آن داشته باشد - به نام کشور ناگزیر به درگیری نظامی مستقیم با دولت «اسرائیل» شده است، و خطر گسترش کمی و کیفی جنگ ایران، منطقه، جهان، جان انسانها، و دستاوردهای تمدنی را تهدید میکند، مسئولیت هر ایرانیِ خردورز است که به جای برافروختن تنش، راهی خردمندانه و اخلاقی و انسانی برای کاستن آن بجوید.
۲. هشدار در برابر فروپاشی اخلاق عمومی
فزون بر خطرهای تمدنی و سیاسی و زیستمحیطی و سرزمنی، امروز بیش از هر زمان دیگری، «حق زندگی» همهٔ انسانها ـ از فلسطین و «اسرائیل» تا ایران ـ در معرض تهدید است. باید نه در جانب نظامیگری ایستاد و نه در برابر آن به گونهای سادهدلانه به انفعال یا بیتوجهی نسبت به خطر برای کشور و مردم دچار شد. باید خواستار دفاع از حیات انسانیای بود که تنها در پرتو عدالت، آزادی و کرامت معنا مییابد.
در جهانی که رسانهها از جنگ، خشونت، حذف و انتقام بهرهبرداری میکنند، ما باید به فلسفۀ صلح روی آوریم: فلسفهای استوار بر منطقِ احترام به دیگری، حتی اگر دشمن باشد؛ منطق گفتوگو، حتی در میان میدانهای نبرد.
۳. دعوت به خرد جمعی ایرانی
به باور من، در این زمان راه حل در احیای «خرد جمعی ایرانی» است؛ خردی که در بستر تاریخ، با نظرپردازی و کنشگری در عرصههای زیر پرورش یافته است:
۱) فلسفهورزی خردگرای انساندوستانه،
۲) دینورزی پرهیزگارانۀ راستین در برابر خردی که آغاز و انجام هستی تلقی شده است،
۳) عرفان خالصانه در برابر معشوق ازلیای که خود عشق محض است و هستی همانا تجلی آن عشق و بر پایۀ عشق و برای عشق است،
۴) اسطورهباوری استوار بر زیباترین حماسههای برآمده از جان پرشور و آزادۀ آدمی،
۵) آموزهها و تجربههای انقلابی از جنبشهای گوناگون پیشااسلامی و دورۀ اسلامی تا جنبش مشروطهخواهی و آرمانهای همبسته با انقلاب ۱۳۵۷.
این خرد جمعی به ما آموخته است که راه تمدن، نه از طرد و حذف دیگران بلکه از همبستگی و همیاری، نه از شعار خودمحورانه و دگرستیزانه بلکه از عمل خردمندانۀ پایبند به ارزشهای انسانی میگذرد.
ادامه در فرستهی پسین👇
❤2
  ادامهی فرستهی پیشین👆
۴. پیشنهادهائی برای عبور از بحران
اکنون زمان آن است که نخبگان، دانشگاهیان، هنرمندان، روزنامهنگاران و مسئولان با هر گرایش، با تعهد راستین به منافع ملی، برای شکل دادن به یک جبهۀ اخلاقی-خردمندانۀ مشترک دست در دست هم نهند. با این باور، من موارد زیر را بهعنوان گامهای نخستین پیشنهاد میکنم:
۱) درخواست از همۀ سیاستگذاران برای بهرهگیری از همۀ توان داخلی و منطقهای و جهانی برای پیشبرد جلوگیری از تنش بیشتر، و کوشش برای حل هر گونه اختلاف بر پایۀ گفتوگو و دیپلماسی و روشهای مسالمتآمیز و خشونتپرهیز با بهرهگیری از نهادها و پیمانها و منشورهای بینالمللی.
۲) کوشش برای ایجاد فضای مناسب گفتوگو و گشودن عرصه برای بحثهای جدی و نقادیهای دانشگاهیان و استادان و همۀ علاقهمندان، پیرامون تحلیل شرایط کنونی و عرضۀ راهکار در سطح ملی و منطقهای و جهانی.
۳) خواست توقف هرگونه اقدام نظامی علیه غیرنظامیان در منطقه، چه در غزه چه در خاک ایران یا در هر جای دیگر.
۴) دعوت به گفتوگوهای مستقل ایرانی ـ منطقهای در سطح دانشگاهها، رسانههای بیطرف، و مراکز فکری، با هدف احیای درک مشترک از صلح و عدالت.
۵) تأسیس گونهای کانون ملی اخلاق و حقیقتگویی مردمنهاد، متشکل از نخبگان مستقل، برای مستندسازی و بازاندیشی تصمیمهای پرهزینهی سیاسی.
۶) تقویت صدای زنان، جوانان و قربانیان جنگ در سپهر همگانی، به منظور التیام آلام آسیبدیدگان از یک سو، و نمایاندن چهرۀ کریه جنگ از سوی دیگر، در چارچوب طلب همدلی و همبستگی بنیادین میان همۀ انسانها.
۷) کمک به ایجاد شبکههای مردمنهاد برای حمایتهای گوناگون مادی و روانی و فرهنگی و بهداشتی از قربانیان، یاریرسانی به حفظ زیرساختها و بازسازی بخشهای آسیبدیدۀ تأسیسات گوناگون، و تقویت همبستگی ملی و منطقهای.
۵. واپسین سخن: ایران، نه میدان جنگ، بلکه خانهٔ گفتوگو
تاریخ ما بارها نشان داده که هرگاه هر ملتی از مسیر خشونت حرکت کرده است، هم خود آن ملت سوخته است و هم دیگران را سوزانده است. ایران صلحطلب میتواند خانهٔ گفتوگو باشد. نه گفتوگوی میانتُهی سیاسی، بلکه گفتوگوئی ژرف، ریشهدار و فلسفی که از تجربۀ هزاران سالۀ دلیرانه برای حفظ ارزشهای جمعی و منافع گروهی و یکپارچگی سرزمینی برخاسته و در پی رهاییِ نه تنها خود، بلکه منطقه و نوع انسان، در چارچوب ارزشهائی است که میتوان از آن چونان «مکتب ایرانی صلح» یاد کرد.
#خرد_جمعی_ایرانی
#مکتب_ایرانی_صلح
#مسئولیت_اخلاقی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_ملی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_جهانی_در_برابر_جنگ
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامهی هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-40634
  
  ۴. پیشنهادهائی برای عبور از بحران
اکنون زمان آن است که نخبگان، دانشگاهیان، هنرمندان، روزنامهنگاران و مسئولان با هر گرایش، با تعهد راستین به منافع ملی، برای شکل دادن به یک جبهۀ اخلاقی-خردمندانۀ مشترک دست در دست هم نهند. با این باور، من موارد زیر را بهعنوان گامهای نخستین پیشنهاد میکنم:
۱) درخواست از همۀ سیاستگذاران برای بهرهگیری از همۀ توان داخلی و منطقهای و جهانی برای پیشبرد جلوگیری از تنش بیشتر، و کوشش برای حل هر گونه اختلاف بر پایۀ گفتوگو و دیپلماسی و روشهای مسالمتآمیز و خشونتپرهیز با بهرهگیری از نهادها و پیمانها و منشورهای بینالمللی.
۲) کوشش برای ایجاد فضای مناسب گفتوگو و گشودن عرصه برای بحثهای جدی و نقادیهای دانشگاهیان و استادان و همۀ علاقهمندان، پیرامون تحلیل شرایط کنونی و عرضۀ راهکار در سطح ملی و منطقهای و جهانی.
۳) خواست توقف هرگونه اقدام نظامی علیه غیرنظامیان در منطقه، چه در غزه چه در خاک ایران یا در هر جای دیگر.
۴) دعوت به گفتوگوهای مستقل ایرانی ـ منطقهای در سطح دانشگاهها، رسانههای بیطرف، و مراکز فکری، با هدف احیای درک مشترک از صلح و عدالت.
۵) تأسیس گونهای کانون ملی اخلاق و حقیقتگویی مردمنهاد، متشکل از نخبگان مستقل، برای مستندسازی و بازاندیشی تصمیمهای پرهزینهی سیاسی.
۶) تقویت صدای زنان، جوانان و قربانیان جنگ در سپهر همگانی، به منظور التیام آلام آسیبدیدگان از یک سو، و نمایاندن چهرۀ کریه جنگ از سوی دیگر، در چارچوب طلب همدلی و همبستگی بنیادین میان همۀ انسانها.
۷) کمک به ایجاد شبکههای مردمنهاد برای حمایتهای گوناگون مادی و روانی و فرهنگی و بهداشتی از قربانیان، یاریرسانی به حفظ زیرساختها و بازسازی بخشهای آسیبدیدۀ تأسیسات گوناگون، و تقویت همبستگی ملی و منطقهای.
۵. واپسین سخن: ایران، نه میدان جنگ، بلکه خانهٔ گفتوگو
تاریخ ما بارها نشان داده که هرگاه هر ملتی از مسیر خشونت حرکت کرده است، هم خود آن ملت سوخته است و هم دیگران را سوزانده است. ایران صلحطلب میتواند خانهٔ گفتوگو باشد. نه گفتوگوی میانتُهی سیاسی، بلکه گفتوگوئی ژرف، ریشهدار و فلسفی که از تجربۀ هزاران سالۀ دلیرانه برای حفظ ارزشهای جمعی و منافع گروهی و یکپارچگی سرزمینی برخاسته و در پی رهاییِ نه تنها خود، بلکه منطقه و نوع انسان، در چارچوب ارزشهائی است که میتوان از آن چونان «مکتب ایرانی صلح» یاد کرد.
در پایان، فروتنانه همۀ اشخاص حقیقی و حقوقی درگیر در سرنوشت ایران را - از مسئولان دلسوز و میهندوست راستین تا ایرانیان داخل و خارج، همۀ دلبستگان به ایران فرهنگی و این ایران که با هر نقدی به حاکمیت آن در هر مقطع تاریخی بهراستی کانون اصلی تجلی و حفظ میراث آن ایران فرهنگی بوده است - به رویآوری به «خرد ایرانی» دعوت میکنم؛ خردی که از «حق» و «عدالت» و «آزادگی» و «آزادیخواهی» آغاز میکند و به «کرامت انسانی» و «صلح» برای خود و برای همۀ انسانها میرسد.
#خرد_جمعی_ایرانی
#مکتب_ایرانی_صلح
#مسئولیت_اخلاقی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_ملی_در_برابر_جنگ
#مسئولیت_جهانی_در_برابر_جنگ
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامهی هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-40634
هممیهن
  
  رویآوردن به خرد ایرانی/مسئولیت اخلاقی، ملی و جهانی در شرایط بحرانی منطقهای کنونی
  این یادداشت نه دفاع خام از هیچ سیاست موجود است، نه شعارزدگی سادهانگارانه؛ بلکه کوششی برای یادآوری اصولی انسانی، فلسفی، اخلاقی و ملی است که اگر از آنها دور شویم، به ورطۀ نابودی اخلاقی، سیاسی و فرهنگی خواهیم افتاد.
❤4
  ⏪سنجههای داوری در بارۀ «فرهنگ صلح» نزد یک فیلسوف یا روشنفکر
◀️موسی اکرمی
اشاره
بخش دوم و پایانی
۲. روش و زبان: چگونگی سبک اندیشهورزی
صلح تنها در مضمون اندیشه نیست، بلکه در شیوۀ اندیشیدن و زبانورزی نیز متجلی است. زبان و منطق یک اندیشهورز صلحگرا همواره دعوتگر، دیالوگمحور، و فروتنانه است. او به جای طرد و برچسبزنی در رویارویی با دیگران، میکوشد فهم دیگری را ممکن سازد و از پیشداوری، جزمیت، مطلقگرایی و کوچکشماری مخاطبان و دیگران دوری گزیند. فیلسوف صلح حتی زمانی که با خشونت میستیزد، از هر گونه خشونت زبانی و استدلالی در تحلیل خود پرهیز دارد.
۳. مواضع اخلاقی و اجتماعی و سیاسی: واکنش در موقعیتهای بحرانی
از مهمترین نقاط داوری، واکنش اندیشهورز در لحظات حساس و بحرانهای تاریخی است. آیا از جان انسان، از حقوق اقلیتها، از امکان تفاهم، از پرهیز از جنگ، دفاع کرده یا به تحریک، سیاستهای جنگطلبانه، انتقامجویی و برچسبزنی تن داده است؟ آیا توانسته است عدالتخواهی را با پرهیز از خشونت و نفرت گره بزند؟ روشنفکری که در بحرانها، بهجای روشنگری، آتش اختلافات را شعلهور میسازد، حتی اگر داعیۀ صلح داشته باشد، منش صلحگرایانه ندارد. .، همهنگام روشنفکر یا فیلسوف مدعی صلحطلبی نباید در برابر هیچ قدرت ستمگری تن به عافیتطلبی یا ملاحظهکاری یا احتیاطی که در سرشت خود فرصتطلبانه باشد تن دهد، هر چند هرگز از او انتظار نمیرود مصلحتسنجی عقلانی برای گریز از موقعیت خطرناک به منظور کنشگری در فرصت مناسب را از دست دهد. آشکار است که آنچه من در نظر دارم با فرصتطلبی چونان یک ارزش منفی رفتار تفاوت دارد.
۴. چندلایهنگری به خشونت
فیلسوف یا روشنفکر صلح تنها به خشونت فیزیکی اعتراض نمیکند، بلکه نسبت به خشونتهای پنهانتر نزد اشخاص حقیقی و / یا حقوقی گوناگون نیز حساس است که میتوان به شماری از آنها اشاره کرد:
الف) خشونت معرفتی: انحصارگرایی معرفتی در رویارویی با دیگری، و تحقیر و نادیدهانگاری دیگری او در ساختار یا چارچوب معرفت
ب) خشونت نمادین: سلطۀ فرهنگی و حذف زبان، هویت و آیینهای اقوام یا گروهها
پ) خشونت ساختاری: نابرابریهای نهادی یا نهادینه شده
ت) خشونت زبانی: اهانت و تحقیر در بیان.
صلحگرایی راستین، مستلزم حساسیت به این لایههای پیچیده از خشونت است.
اندیشهورزی که تنها با خشونت آشکار مخالفت دارد ولی از سلطۀ معرفتی یا استیلای فرهنگی دفاع میکند، در عمل از فرهنگ صلح بیبهره است.
ادامه در فرستهی پسین 👇
◀️موسی اکرمی
اشاره
روز پنچشنبه، ۲۲خرداد ماه ۱۴۰۴، یازدهمین نشست گروه «جامعهپژوهی صلح»، یکی از گروههای وابسته به «انجمن علمی مطالعات صلح ایران»، با همکاری «خانهی اندیشمندان علوم انسانی»، با فرنام «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید»، با سخنرانی دکتر احسان شریعتی، دکتر محمد نژاد ایران، و من، و با مدیریت دکتر روژان حسام قاضی برگزار شد.
بخش دوم و پایانی
۲. روش و زبان: چگونگی سبک اندیشهورزی
صلح تنها در مضمون اندیشه نیست، بلکه در شیوۀ اندیشیدن و زبانورزی نیز متجلی است. زبان و منطق یک اندیشهورز صلحگرا همواره دعوتگر، دیالوگمحور، و فروتنانه است. او به جای طرد و برچسبزنی در رویارویی با دیگران، میکوشد فهم دیگری را ممکن سازد و از پیشداوری، جزمیت، مطلقگرایی و کوچکشماری مخاطبان و دیگران دوری گزیند. فیلسوف صلح حتی زمانی که با خشونت میستیزد، از هر گونه خشونت زبانی و استدلالی در تحلیل خود پرهیز دارد.
۳. مواضع اخلاقی و اجتماعی و سیاسی: واکنش در موقعیتهای بحرانی
از مهمترین نقاط داوری، واکنش اندیشهورز در لحظات حساس و بحرانهای تاریخی است. آیا از جان انسان، از حقوق اقلیتها، از امکان تفاهم، از پرهیز از جنگ، دفاع کرده یا به تحریک، سیاستهای جنگطلبانه، انتقامجویی و برچسبزنی تن داده است؟ آیا توانسته است عدالتخواهی را با پرهیز از خشونت و نفرت گره بزند؟ روشنفکری که در بحرانها، بهجای روشنگری، آتش اختلافات را شعلهور میسازد، حتی اگر داعیۀ صلح داشته باشد، منش صلحگرایانه ندارد. .، همهنگام روشنفکر یا فیلسوف مدعی صلحطلبی نباید در برابر هیچ قدرت ستمگری تن به عافیتطلبی یا ملاحظهکاری یا احتیاطی که در سرشت خود فرصتطلبانه باشد تن دهد، هر چند هرگز از او انتظار نمیرود مصلحتسنجی عقلانی برای گریز از موقعیت خطرناک به منظور کنشگری در فرصت مناسب را از دست دهد. آشکار است که آنچه من در نظر دارم با فرصتطلبی چونان یک ارزش منفی رفتار تفاوت دارد.
۴. چندلایهنگری به خشونت
فیلسوف یا روشنفکر صلح تنها به خشونت فیزیکی اعتراض نمیکند، بلکه نسبت به خشونتهای پنهانتر نزد اشخاص حقیقی و / یا حقوقی گوناگون نیز حساس است که میتوان به شماری از آنها اشاره کرد:
الف) خشونت معرفتی: انحصارگرایی معرفتی در رویارویی با دیگری، و تحقیر و نادیدهانگاری دیگری او در ساختار یا چارچوب معرفت
ب) خشونت نمادین: سلطۀ فرهنگی و حذف زبان، هویت و آیینهای اقوام یا گروهها
پ) خشونت ساختاری: نابرابریهای نهادی یا نهادینه شده
ت) خشونت زبانی: اهانت و تحقیر در بیان.
صلحگرایی راستین، مستلزم حساسیت به این لایههای پیچیده از خشونت است.
اندیشهورزی که تنها با خشونت آشکار مخالفت دارد ولی از سلطۀ معرفتی یا استیلای فرهنگی دفاع میکند، در عمل از فرهنگ صلح بیبهره است.
ادامه در فرستهی پسین 👇
❤1
  ادامهی فرستهی پیشین 👆
۵. سیر فکری: پیشرفت، جمود یا پسرفت؟
داوری درباره صلحگرایی یک اندیشهورز، بدون نگاه تاریخی به سیر تحول اندیشه او، ناقص خواهد بود. بسیاری از اندیشهورزان، در گذر زمان، از آموزههای انقلابی و تندروانه به سوی اندیشهای بالغتر، اخلاقمحورتر و صلحگراتر حرکت کردهاند. این تحول، نهتنها نقطه ضعف نیست، بلکه نشانهای از تأمل، تجربۀزیستکرده، و بلوغ نظری است. روشنفکر یا فیلسوف صلح، بیشتر کسی است که بر رنج و خشونت تأمل داشته و از آنها بهسوی و همدلی و آشتیجویی و یاریرسانی به دیگران حرکت کرده است.
۶. رفتار فردی و میانفردی
صلح تنها یک نظریه نیست، بلکه یک منش است. آنچه اندیشهورز در روابط فردی، گفتوگو با منتقدان، حضور عمومی و سبک زندگیاش نشان میدهد، بخشی از داوری دربارۀ صلحگرایی او است. اندیشهورزی که در ارتباط با دیگران، اهل خشم، تحقیر و حذف است، هرچند آثارش در ستایش صلح باشند، از منش صلح بیبهره است. میان گفتار و کردار، شکافی وجود ندارد که دیده نشود.
۷. نقشآفرینی در سپهر همگانی
فیلسوف یا روشنفکر صلح، مسئولانه در برابر رخدادهای جامعه موضع میگیرد. سکوت در برابر ستم و خشونت، هرچند از سر بیطرفی ظاهری، گونهای از تأیید است. اندیشهورز صلحخواه راستین، هر چند در آکادمی باشد، از رنج انسانهای واقعی نمیگریزد، بلکه در زبان، اثر، و کنش خود، کوششی در راستای کاهش رنجها و گشودن افق تفاهم نشان میدهد.
۸. گونۀ آرمانگرایی متعهدانه و اخلاقی
آرمانشهر یک اندیشهورز صلحگرا، جهانی نیست که با خون، انتقام، یا قربانیکردن انسانهای امروز برای آیندهای موهوم ساخته شود. آرمانگرایی او اخلاقمحور، زیستپذیر در برابر مردمان معمولی جامعه بر پایۀ نقد دلسوزانه، و همراه با احترام به تنوعها و کاستیهای انسانی است. او به نام هیچ حقیقتی، دروغی را مباح نمیداند، و به نام هیچ آرمانی، رنج انسانی را مشروع نمیسازد.
پنجم. واپسین سخن
تشخیص اینکه چه کسی فیلسوف یا روشنفکر صلح است، امری صرفاً گزارهای نیست، یعنی تنها در سطح گفتار، اندیشه یا بیان نظری باقی نمیماند، بلکه به حوزهٔ عمل، زیست روزمره، یا مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی، رفتار سیاسی، زندگی شخصی، و مواضع عمومی و ارتباطهای فردی و اجتماعی کشیده میشود و بحث از آن به امری تأملی، پدیدارشناسانه، و مبتنی بر مشاهدۀ سیر حیات فکری و زیستی افراد تبدیل میگردد. آشکار است که این داوری هرگز مطلق نیست، ولی میتواند بر پایۀ نشانههائی روشمند، معنادار و انسانی امکانپذیر باشد.
#احمد_فردید
#فرهنگ_صلح
#صلحگرایی_راستین
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
  ۵. سیر فکری: پیشرفت، جمود یا پسرفت؟
داوری درباره صلحگرایی یک اندیشهورز، بدون نگاه تاریخی به سیر تحول اندیشه او، ناقص خواهد بود. بسیاری از اندیشهورزان، در گذر زمان، از آموزههای انقلابی و تندروانه به سوی اندیشهای بالغتر، اخلاقمحورتر و صلحگراتر حرکت کردهاند. این تحول، نهتنها نقطه ضعف نیست، بلکه نشانهای از تأمل، تجربۀزیستکرده، و بلوغ نظری است. روشنفکر یا فیلسوف صلح، بیشتر کسی است که بر رنج و خشونت تأمل داشته و از آنها بهسوی و همدلی و آشتیجویی و یاریرسانی به دیگران حرکت کرده است.
۶. رفتار فردی و میانفردی
صلح تنها یک نظریه نیست، بلکه یک منش است. آنچه اندیشهورز در روابط فردی، گفتوگو با منتقدان، حضور عمومی و سبک زندگیاش نشان میدهد، بخشی از داوری دربارۀ صلحگرایی او است. اندیشهورزی که در ارتباط با دیگران، اهل خشم، تحقیر و حذف است، هرچند آثارش در ستایش صلح باشند، از منش صلح بیبهره است. میان گفتار و کردار، شکافی وجود ندارد که دیده نشود.
۷. نقشآفرینی در سپهر همگانی
فیلسوف یا روشنفکر صلح، مسئولانه در برابر رخدادهای جامعه موضع میگیرد. سکوت در برابر ستم و خشونت، هرچند از سر بیطرفی ظاهری، گونهای از تأیید است. اندیشهورز صلحخواه راستین، هر چند در آکادمی باشد، از رنج انسانهای واقعی نمیگریزد، بلکه در زبان، اثر، و کنش خود، کوششی در راستای کاهش رنجها و گشودن افق تفاهم نشان میدهد.
۸. گونۀ آرمانگرایی متعهدانه و اخلاقی
آرمانشهر یک اندیشهورز صلحگرا، جهانی نیست که با خون، انتقام، یا قربانیکردن انسانهای امروز برای آیندهای موهوم ساخته شود. آرمانگرایی او اخلاقمحور، زیستپذیر در برابر مردمان معمولی جامعه بر پایۀ نقد دلسوزانه، و همراه با احترام به تنوعها و کاستیهای انسانی است. او به نام هیچ حقیقتی، دروغی را مباح نمیداند، و به نام هیچ آرمانی، رنج انسانی را مشروع نمیسازد.
پنجم. واپسین سخن
با این نگرش که صلحطلبی نه یک شعار یا صرفاً آموزهای سیاسی یا متجلی در بیانیهای اخلاقی بلکه یک منش است یک منش زیستن و اندیشیدن است، باید پذیرفت که فیلسوف یا روشنفکر صلح کسی است که در مجموعۀ آثار، روش اندیشه، نوع زبان، واکنشهای اخلاقی، رفتار شخصی، و نقش اجتماعیاش، گرایش به کاهش خشونت، برقراری عدالت، امکان گفتوگو، و کرامت انسان را نشان دهد.
تشخیص اینکه چه کسی فیلسوف یا روشنفکر صلح است، امری صرفاً گزارهای نیست، یعنی تنها در سطح گفتار، اندیشه یا بیان نظری باقی نمیماند، بلکه به حوزهٔ عمل، زیست روزمره، یا مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی، رفتار سیاسی، زندگی شخصی، و مواضع عمومی و ارتباطهای فردی و اجتماعی کشیده میشود و بحث از آن به امری تأملی، پدیدارشناسانه، و مبتنی بر مشاهدۀ سیر حیات فکری و زیستی افراد تبدیل میگردد. آشکار است که این داوری هرگز مطلق نیست، ولی میتواند بر پایۀ نشانههائی روشمند، معنادار و انسانی امکانپذیر باشد.
#احمد_فردید
#فرهنگ_صلح
#صلحگرایی_راستین
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
Forwarded from موسی اکرمی: فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان (Musa Akrami)
  
⏪کپی موسی اکرمی از "گرنیکا"ی پیکاسو و تأملاتی پیرامون چند مفهوم و تعبیر
◀️به ياد قربانيان جنايات جنگي و احترام به صلحدوستان راستین در سراسر جهان
◀️روزنامهی ایران، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ُ ص. ۱۷
*⃣پیکاسوی نابغهی
نقاشی دارای حساسیتهای ویژه
نسبت به مسائل سیاسی جهان و کشورش،
دستکم در مقاطع خاصی از زندگی
حرفهای خود، بود.
او در این اثر سیاست، تاریخ، جنگ، اسطوره، دین، خلاقیت هنری و سبک ویژهی خود را به کار می.گیرد تا سیاسیترین و متعهدترین نقاشی سدهی بیستم را بیافریند.
*⃣نقاشیپژوهان و مفسران و منتقدان نقاشی دربارهی این اثر در زمینه های زیر سخنها گفتهاند:
✅۱. تاریخچه و سرگذشت خلق اثر، توجه به حدود ۴۷ طرح اولیه برای ترکیب نهایی و بررسی هریک از آن طرحها و نقش و
اهمیت هر یک
✅۲. چگونگی خلق گرنیکا بر متن زندگی خصوصی-خانوادگی پیکاسو با طوفانهای سهمگین این زندگی و تأثیر آنها بر چگونگی
عناصر سازندهی تابلو
✅۳. سبک ویژهی گزارشی تابلو با توجه به چگونگی
۱۴-۴✅
*⃣علاقهمندان به مطالعهی یادداشت من پیرامون تابلو و تغییرات من در کپی تابلو دعوت میشوند.
#پیکاسو
#گرنیکا
#قربانیان_جنگ
#نه_به_جنگ
#صلح
#موسی_اکرمی
◀️به ياد قربانيان جنايات جنگي و احترام به صلحدوستان راستین در سراسر جهان
◀️روزنامهی ایران، سهشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ُ ص. ۱۷
*⃣پیکاسوی نابغهی
نقاشی دارای حساسیتهای ویژه
نسبت به مسائل سیاسی جهان و کشورش،
دستکم در مقاطع خاصی از زندگی
حرفهای خود، بود.
او در این اثر سیاست، تاریخ، جنگ، اسطوره، دین، خلاقیت هنری و سبک ویژهی خود را به کار می.گیرد تا سیاسیترین و متعهدترین نقاشی سدهی بیستم را بیافریند.
*⃣نقاشیپژوهان و مفسران و منتقدان نقاشی دربارهی این اثر در زمینه های زیر سخنها گفتهاند:
✅۱. تاریخچه و سرگذشت خلق اثر، توجه به حدود ۴۷ طرح اولیه برای ترکیب نهایی و بررسی هریک از آن طرحها و نقش و
اهمیت هر یک
✅۲. چگونگی خلق گرنیکا بر متن زندگی خصوصی-خانوادگی پیکاسو با طوفانهای سهمگین این زندگی و تأثیر آنها بر چگونگی
عناصر سازندهی تابلو
✅۳. سبک ویژهی گزارشی تابلو با توجه به چگونگی
۱۴-۴✅
*⃣علاقهمندان به مطالعهی یادداشت من پیرامون تابلو و تغییرات من در کپی تابلو دعوت میشوند.
#پیکاسو
#گرنیکا
#قربانیان_جنگ
#نه_به_جنگ
#صلح
#موسی_اکرمی
❤1👍1
  نسخهی موسی اکرمی از تابلوی «گرنیکا»ی پیکاسو، همراه با چند تغییر👆
⏪از حافظۀ آتش، تا زایش واژهها
◀️موسی اکرمی
✅تقدیم به یاد قربانیان جنگ و ایستادگی در راه آزادی و عدالت و صلح
پیشدرآمد
در شبی که واژهها خیس از باران باروتاند
و مادران نام «ایران» را
- نه برای آزمون جغرافیا، بل برای روشنی و رهایی –
زیر لبانی شورهزده از خیسی چشمان
در گوش کودکان به زمزمه تکرار میکنند،
شعری مینویسم
- نه برای تاریخ،
بل برای آن لحظه که قلب،
از شنیدن صدای پدافند نزاری که هیچ آژیری به پیشواز و بدرقهاش نمیرود
آه حسرت و دریغ میکشد
و از آنچه بر این سرزمین رفته است
بیاختیار میلرزد.
*
چه دردک است نگاه به قامت پهلوانی سرزمینی
که در چهار فصل هزاران سالهاش
نیزۀ دشمن را در برابر داشته است،
و خنجر خائن را در پشت.
*
ولی هنوز در برابر چشمان اشکبار
ققنوسی از نژاد سیمرغ
از دل خاکستر جان میگیرد
و شعر
از حلقوم ترکشخورده ترانه میسازد
برای زندگی،
برای میهن،
برای فردائی
که در زیباترین رؤیاهای کودکان میرقصد.
#پیکاسو
#گرنیکا
#قربانیان_جنگ
#نه_به_جنگ
#صلح
#موسی_اکرمی
  ⏪از حافظۀ آتش، تا زایش واژهها
◀️موسی اکرمی
✅تقدیم به یاد قربانیان جنگ و ایستادگی در راه آزادی و عدالت و صلح
پیشدرآمد
در شبی که واژهها خیس از باران باروتاند
و مادران نام «ایران» را
- نه برای آزمون جغرافیا، بل برای روشنی و رهایی –
زیر لبانی شورهزده از خیسی چشمان
در گوش کودکان به زمزمه تکرار میکنند،
شعری مینویسم
- نه برای تاریخ،
بل برای آن لحظه که قلب،
از شنیدن صدای پدافند نزاری که هیچ آژیری به پیشواز و بدرقهاش نمیرود
آه حسرت و دریغ میکشد
و از آنچه بر این سرزمین رفته است
بیاختیار میلرزد.
*
چه دردک است نگاه به قامت پهلوانی سرزمینی
که در چهار فصل هزاران سالهاش
نیزۀ دشمن را در برابر داشته است،
و خنجر خائن را در پشت.
*
ولی هنوز در برابر چشمان اشکبار
ققنوسی از نژاد سیمرغ
از دل خاکستر جان میگیرد
و شعر
از حلقوم ترکشخورده ترانه میسازد
برای زندگی،
برای میهن،
برای فردائی
که در زیباترین رؤیاهای کودکان میرقصد.
#پیکاسو
#گرنیکا
#قربانیان_جنگ
#نه_به_جنگ
#صلح
#موسی_اکرمی
⏪پرسش از چت جی پی تی و پاسخ:
با توجه به اخبار و گزارشها و نوشتهها و سخنان کسانی مانند ترامپ و نتانیاهو و مشاهدات و اظهارات مقامات محلی و کلیت شواهد و قراین موجود، آیا آمریکا واقعا با بمبهای هفت تنی تاسیسات هستهای فوردو یا فردو در نزدیکی قم را در نخستین ساعات بامدادی یکشنبه یکم تیر ماه ۱۴۰۴ مطابق ۲۲جون ۲۰۲۵ بمباران و ویران کرده؟
پاسخ. طبق گزارشهای منتشرشده در منابع معتبر خبری، آمریکا واقعاً در ساعات اولیه بامداد یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ (۲۲ ژوئن ۲۰۲۵) با بمبهای سنگرشکن علیه تأسیسات هستهای ایران حمله کرده است.
---
🚀 آنچه در اخبار آمده:
رئیسجمهور ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده «حملهای بسیار موفق» به سه سایت هستهای ایران – فردو، نطنز و اصفهان – انجام داده و تأسیسات فردو با «یک محموله کامل بمب» بمباران شدهاند .
طبق گزارش Times of India و سایر منابع، حدود ۶ بمب ۱۳ تا ۱۵ تنی GBU‑57 MOP توسط بمبافکنهای B‑2 بر روی فردو رها شدهاند .
ویکیپدیا نیز با جزئیات نوشته که این بمبها عمق زیادی را نفوذ کرده و شانس هدفگیری زیرسازههای عمیق را داشتهاند؛ بر اساس این منبع، ۱۲ بمب GBU‑57 در فردو و ۲ بمب در نطنز بمباران شدهاند، ضمن پرتاب موشکهای تاماهاوک از زیردریایی .
خبرگزاری فارسیزبان NourNews نیز گزارش داده که رسانههای غربی از «۷ بمب سنگین ۱۳ تنی» صحبت کردهاند، ولی تاکنون از سوی منابع رسمی ایرانی تأیید نشده است .
---
موضع رسمی ایران و مقامات محلی:
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرده که سایتهای فردو، نطنز و اصفهان پیش از حمله تخلیه شده بودند و در نتیجه خبری از آلودگی رادیواکتیو نیست .
همچنین سخنگوی ستاد مدیریت بحران قم گفته که «بخشهایی از تأسیسات فردو» مورد هدف قرار گرفتهاند، اما گزارشی درباره ویرانی کامل وجود ندارد .
---
جمعبندی:
حملات آمریکا واقعاً انجام شده: حمله بر پایه تأیید ترامپ، منابع بینالمللی و رسانههای معتبر صورت گرفته است.
بمبهای سنگرشکن GBU‑57 چند ده تنی در فردو استفاده شدند: طبق منابع، بین شش تا دوازده بمب MOP بر روی فردو رها شدهاند.
آسیب یا ویرانی کامل تأیید نشده: ایران میگوید سایت قبل از حمله تخلیه شده و خسارت محدود بوده است؛ هیچ منبع مستقلی تأیید ویرانی کامل نکرده.
تاریخ دقیق: حمله در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ حوالی ساعت ۲:۳۰ صبح بهوقت ایران (۱ تیر ۱۴۰۴) اتفاق افتاده است .
---
بنابراین پاسخ کوتاه:
> بله، آمریکا واقعاً با بمبهای سنگرشکن به فردو حمله کرده؛ اما اینکه تاسیسات «کاملاً ویران» شده یا نه، توسط منابع رسمی ایران تکذیب شده و تاکنون نتایج مستقلی درباره تخریب کامل منتشر نشده است.
ساعت ۷:۵ بامداد یکشنبه یکم تیر ماه ۱۴۰۴
با توجه به اخبار و گزارشها و نوشتهها و سخنان کسانی مانند ترامپ و نتانیاهو و مشاهدات و اظهارات مقامات محلی و کلیت شواهد و قراین موجود، آیا آمریکا واقعا با بمبهای هفت تنی تاسیسات هستهای فوردو یا فردو در نزدیکی قم را در نخستین ساعات بامدادی یکشنبه یکم تیر ماه ۱۴۰۴ مطابق ۲۲جون ۲۰۲۵ بمباران و ویران کرده؟
پاسخ. طبق گزارشهای منتشرشده در منابع معتبر خبری، آمریکا واقعاً در ساعات اولیه بامداد یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴ (۲۲ ژوئن ۲۰۲۵) با بمبهای سنگرشکن علیه تأسیسات هستهای ایران حمله کرده است.
---
🚀 آنچه در اخبار آمده:
رئیسجمهور ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده «حملهای بسیار موفق» به سه سایت هستهای ایران – فردو، نطنز و اصفهان – انجام داده و تأسیسات فردو با «یک محموله کامل بمب» بمباران شدهاند .
طبق گزارش Times of India و سایر منابع، حدود ۶ بمب ۱۳ تا ۱۵ تنی GBU‑57 MOP توسط بمبافکنهای B‑2 بر روی فردو رها شدهاند .
ویکیپدیا نیز با جزئیات نوشته که این بمبها عمق زیادی را نفوذ کرده و شانس هدفگیری زیرسازههای عمیق را داشتهاند؛ بر اساس این منبع، ۱۲ بمب GBU‑57 در فردو و ۲ بمب در نطنز بمباران شدهاند، ضمن پرتاب موشکهای تاماهاوک از زیردریایی .
خبرگزاری فارسیزبان NourNews نیز گزارش داده که رسانههای غربی از «۷ بمب سنگین ۱۳ تنی» صحبت کردهاند، ولی تاکنون از سوی منابع رسمی ایرانی تأیید نشده است .
---
موضع رسمی ایران و مقامات محلی:
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرده که سایتهای فردو، نطنز و اصفهان پیش از حمله تخلیه شده بودند و در نتیجه خبری از آلودگی رادیواکتیو نیست .
همچنین سخنگوی ستاد مدیریت بحران قم گفته که «بخشهایی از تأسیسات فردو» مورد هدف قرار گرفتهاند، اما گزارشی درباره ویرانی کامل وجود ندارد .
---
جمعبندی:
حملات آمریکا واقعاً انجام شده: حمله بر پایه تأیید ترامپ، منابع بینالمللی و رسانههای معتبر صورت گرفته است.
بمبهای سنگرشکن GBU‑57 چند ده تنی در فردو استفاده شدند: طبق منابع، بین شش تا دوازده بمب MOP بر روی فردو رها شدهاند.
آسیب یا ویرانی کامل تأیید نشده: ایران میگوید سایت قبل از حمله تخلیه شده و خسارت محدود بوده است؛ هیچ منبع مستقلی تأیید ویرانی کامل نکرده.
تاریخ دقیق: حمله در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ حوالی ساعت ۲:۳۰ صبح بهوقت ایران (۱ تیر ۱۴۰۴) اتفاق افتاده است .
---
بنابراین پاسخ کوتاه:
> بله، آمریکا واقعاً با بمبهای سنگرشکن به فردو حمله کرده؛ اما اینکه تاسیسات «کاملاً ویران» شده یا نه، توسط منابع رسمی ایران تکذیب شده و تاکنون نتایج مستقلی درباره تخریب کامل منتشر نشده است.
ساعت ۷:۵ بامداد یکشنبه یکم تیر ماه ۱۴۰۴
❤2👍1
  بررسی بیشتر:
در ادامه با استناد به منابع معتبر، جزئیات حمله آمریکا به تأسیسات هستهای فردو را مرور میکنیم:
---
🔥 تایید حمله
از سوی رئیسجمهور ترامپ تأیید شده که در شب ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵، نیروی هوایی آمریکا به تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان حمله کرده است. وی از این عملیات بهعنوان “زیبایی تاکتیکی بزرگ” و نابودی کامل فردو یاد کرده .
رسانهها (یادداشتهای Guardian, Daily Beast, Business Insider, Air & Space Forces) بهطور مستقل تأیید کردهاند که بمبهای GBU‑57 (MOP) با وزن حدود ۱۳ تا ۱۵ تن بر روی فردو پرتاب شدهاند. تعداد بمبها بسته به گزارشها، ۵ تا ۶ عدد یا حتی بیشتر بودهاند .
---
📡 شواهد ماهوارهای و تحلیل کارشناسی
طبق گزارشهای Wikipedia و منابع تحلیلی، ضربه سنگینی به تأسیسات زیرزمینی وارد شده؛ اما خسارت به بخشهای زیرین (انبارها و سالنهای سانترفیوژ) هنوز مبهم است .
بررسیها نشان میدهد که آسیب عمدتاً به سازهها و تاسیسات رویزمینی بوده و امکان آنکه ساختارهای پنهان زیرسکوی کوه هنوز سالم باشند، وجود دارد .
---
🛡️ واکنش ایران و وضعیت فعلی
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرده که پیش از حمله، تأسیسات فردو و دیگر سایتها تخلیه شده و هیچ انتشار رادیواکتیویتی گزارش نشده است .
سخنگوی مدیریت بحران قم نیز تأکید کرده که بخشهایی از سایت آسیب دیده، اما ویرانی کامل تأسیسات تأیید نشده .
---
✅ جمعبندی نهایی
پرسش پاسخ
آیا حمله رخ داده؟ بله – ترامپ و رسانههای مستقل آن را تأیید کردهاند.
آیا بمبهای سنگرشکن استفاده شده؟ بله – بمبهای GBU-57 MOP بهکار رفتهاند.
آیا تأسیسات کاملاً نابود شدهاند؟ نه – ایران گزارش تخریب محدود را داده؛ ماهوارهها نیز از باقیماندن بخشهایی زیرزمینی خبر میدهند.
آیا آلودگی رادیواکتیو رخ داده؟ خیر – نه از سوی منابع بینالمللی و نه مقامات ایرانی.
---
در نتیجه، کاملاً میتوان گفت که آمریکا تأسیسات فردو را با بمبهای هفتتنی مورد هدف قرار داده است، اما هیچ تأیید مستقلی دال بر ویرانی کامل زیرساختها یا انتشار رادیواکتیویتی وجود ندارد.
در ادامه با استناد به منابع معتبر، جزئیات حمله آمریکا به تأسیسات هستهای فردو را مرور میکنیم:
---
🔥 تایید حمله
از سوی رئیسجمهور ترامپ تأیید شده که در شب ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵، نیروی هوایی آمریکا به تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان حمله کرده است. وی از این عملیات بهعنوان “زیبایی تاکتیکی بزرگ” و نابودی کامل فردو یاد کرده .
رسانهها (یادداشتهای Guardian, Daily Beast, Business Insider, Air & Space Forces) بهطور مستقل تأیید کردهاند که بمبهای GBU‑57 (MOP) با وزن حدود ۱۳ تا ۱۵ تن بر روی فردو پرتاب شدهاند. تعداد بمبها بسته به گزارشها، ۵ تا ۶ عدد یا حتی بیشتر بودهاند .
---
📡 شواهد ماهوارهای و تحلیل کارشناسی
طبق گزارشهای Wikipedia و منابع تحلیلی، ضربه سنگینی به تأسیسات زیرزمینی وارد شده؛ اما خسارت به بخشهای زیرین (انبارها و سالنهای سانترفیوژ) هنوز مبهم است .
بررسیها نشان میدهد که آسیب عمدتاً به سازهها و تاسیسات رویزمینی بوده و امکان آنکه ساختارهای پنهان زیرسکوی کوه هنوز سالم باشند، وجود دارد .
---
🛡️ واکنش ایران و وضعیت فعلی
سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرده که پیش از حمله، تأسیسات فردو و دیگر سایتها تخلیه شده و هیچ انتشار رادیواکتیویتی گزارش نشده است .
سخنگوی مدیریت بحران قم نیز تأکید کرده که بخشهایی از سایت آسیب دیده، اما ویرانی کامل تأسیسات تأیید نشده .
---
✅ جمعبندی نهایی
پرسش پاسخ
آیا حمله رخ داده؟ بله – ترامپ و رسانههای مستقل آن را تأیید کردهاند.
آیا بمبهای سنگرشکن استفاده شده؟ بله – بمبهای GBU-57 MOP بهکار رفتهاند.
آیا تأسیسات کاملاً نابود شدهاند؟ نه – ایران گزارش تخریب محدود را داده؛ ماهوارهها نیز از باقیماندن بخشهایی زیرزمینی خبر میدهند.
آیا آلودگی رادیواکتیو رخ داده؟ خیر – نه از سوی منابع بینالمللی و نه مقامات ایرانی.
---
در نتیجه، کاملاً میتوان گفت که آمریکا تأسیسات فردو را با بمبهای هفتتنی مورد هدف قرار داده است، اما هیچ تأیید مستقلی دال بر ویرانی کامل زیرساختها یا انتشار رادیواکتیویتی وجود ندارد.
👍1
  بررسیهای باز هم بیشتر:
با توجه به شواهد تحلیلشده از تصاویر ماهوارهای و اظهارات کارشناسان، اینجا یک بررسی دقیق در مورد میزان تخریب تأسیسات فردو ارائه شده:
---
🛰️ شواهد بصری و ماهوارهای
تصاویر Planet Labs / Times of Israel نشان از ریزش برخی دیوارههای سنگریزهای اطراف محل دارد و آسیب سطحی در فضای سرباز باطلهگذاری مشهود است، اما قرینهای حاکی از نفوذ به فضای زیرزمینی منتشر نشده است .
SCMP گزارش داده که آسیب چشمگیری به تأسیسات هستهای زیرسطحی فردو وارد نشده، تنها بخشهای پیرامونی و سطوح بالایی سایت دچار خسارت شدهاند .
Economic Times نیز تأکید میکند نصب تأسیسات تقویتشده و عمق زیاد، شناسایی آسیب عمیق را دشوار کرده و هیچ علائم رادیواکتیویتی خارجی مشاهده نشده است .
منابع متعدد مثل Maxar، Reuters، Bloomberg و Ynetnews بر این باورند که بخش عمده ی سازه زیرزمینی نابود نشده و دسترسی به آن عملاً با بمبهای B‑2 یا تأثیر نیروی انسانی مستلزم چندین اصابت دقیق است .
---
🔍 جمعبندی تحلیلی
عنصر بررسی وضعیت
دامنه آسیب سطحی بله – برخی دیوارهها و سازههای بیرونی و اطراف سایت آسیب دیدهاند
نفوذ به عمق زیرزمینی نمیتوان با قطعیت گفت – شواهدی از آسیب وجود ندارد و باور به صدمه زیرسطحی ضعیف است
آلودگی رادیواکتیویتی خیر – هیچ گزارشی مبنی بر نشت رادیواکتیو وجود ندارد
پتانسیل تداوم فعالیت موجود است – فردو قادر است پس از اقدامات ترمیمی مجدداً فعال شود
---
✅ نتیجه نهایی
تصاویر ماهوارهای و تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد که سازمان یافتهترین بخش فردو – یعنی ساختار زیرزمینی – بهطور مشخص هدف قرار نگرفته و تخریب به زیرسقف کوه نفوذ نکرده.
با وجود استفاده از بمبهای GBU‑57، برای فروریختن کامل فضای زیرسکویی چنین تأسیساتی تعداد زیادی بمب دقیقاً در نقطه هدف نیاز است؛ نشانهای از این اقدام گسترده موجود نیست .
همچنین مقامات ایرانی و آژانس بینالمللی، عدم انتشار رادیواکتیویتۀ خارجی و تخمین آسیب محدود را تایید کردهاند .
---
🎯 در یک جمله: تخریب سطحی و جزئی تأیید شده، اما ویرانی کامل یا نفوذ عمیق به تأسیسات زیرزمینی فردو بر اساس شواهد موجود رد شده است.
با توجه به شواهد تحلیلشده از تصاویر ماهوارهای و اظهارات کارشناسان، اینجا یک بررسی دقیق در مورد میزان تخریب تأسیسات فردو ارائه شده:
---
🛰️ شواهد بصری و ماهوارهای
تصاویر Planet Labs / Times of Israel نشان از ریزش برخی دیوارههای سنگریزهای اطراف محل دارد و آسیب سطحی در فضای سرباز باطلهگذاری مشهود است، اما قرینهای حاکی از نفوذ به فضای زیرزمینی منتشر نشده است .
SCMP گزارش داده که آسیب چشمگیری به تأسیسات هستهای زیرسطحی فردو وارد نشده، تنها بخشهای پیرامونی و سطوح بالایی سایت دچار خسارت شدهاند .
Economic Times نیز تأکید میکند نصب تأسیسات تقویتشده و عمق زیاد، شناسایی آسیب عمیق را دشوار کرده و هیچ علائم رادیواکتیویتی خارجی مشاهده نشده است .
منابع متعدد مثل Maxar، Reuters، Bloomberg و Ynetnews بر این باورند که بخش عمده ی سازه زیرزمینی نابود نشده و دسترسی به آن عملاً با بمبهای B‑2 یا تأثیر نیروی انسانی مستلزم چندین اصابت دقیق است .
---
🔍 جمعبندی تحلیلی
عنصر بررسی وضعیت
دامنه آسیب سطحی بله – برخی دیوارهها و سازههای بیرونی و اطراف سایت آسیب دیدهاند
نفوذ به عمق زیرزمینی نمیتوان با قطعیت گفت – شواهدی از آسیب وجود ندارد و باور به صدمه زیرسطحی ضعیف است
آلودگی رادیواکتیویتی خیر – هیچ گزارشی مبنی بر نشت رادیواکتیو وجود ندارد
پتانسیل تداوم فعالیت موجود است – فردو قادر است پس از اقدامات ترمیمی مجدداً فعال شود
---
✅ نتیجه نهایی
تصاویر ماهوارهای و تحلیلهای کارشناسی نشان میدهد که سازمان یافتهترین بخش فردو – یعنی ساختار زیرزمینی – بهطور مشخص هدف قرار نگرفته و تخریب به زیرسقف کوه نفوذ نکرده.
با وجود استفاده از بمبهای GBU‑57، برای فروریختن کامل فضای زیرسکویی چنین تأسیساتی تعداد زیادی بمب دقیقاً در نقطه هدف نیاز است؛ نشانهای از این اقدام گسترده موجود نیست .
همچنین مقامات ایرانی و آژانس بینالمللی، عدم انتشار رادیواکتیویتۀ خارجی و تخمین آسیب محدود را تایید کردهاند .
---
🎯 در یک جمله: تخریب سطحی و جزئی تأیید شده، اما ویرانی کامل یا نفوذ عمیق به تأسیسات زیرزمینی فردو بر اساس شواهد موجود رد شده است.
👍1
  ⏪در محکومیت تجاوز نظامی به ایران و توصیههائی در پیوند با وضعیت داخلی
◀️موسی اکرمی
با دغدغهمندی همیشگی نسبت به عقلانیت، عدالت، آزادی، صلح و کرامت انسان در ساحت اندیشه و عمل، در این مقطع زمانی بسیار حساس برای ایران و منطقه و جهان، در برابر حملهی نظامی دولت حاکم بر اسرائیل به خاک ایران و ورود غیرقانونی و خطرناک رئیسجمهوری ایالات متحده به این منازعه، موضع روشن حقوقی، اخلاقی، و انتقادی خود را اعلام میکنم.
۱. محکومیت قاطع تجاوز نظامی و نقض حقوق بینالملل
حملهی تجاوزگرانهی اسرائیل به ایران، هرگونه که از سوی عدهای توجیه شود، نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد، اصل حاکمیت ملی کشورها و تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقهای و جهانی است. اسرائیل، که خود دارای زرادخانهی تأییدنشدهی هستهای است، سالهاست با بیاعتنایی به قطعنامهها و موازین بینالمللی، به سیاستهای تهاجمی، اشغالگرانه و بیثباتکننده در منطقه ادامه داده است. اکنون نیز، با نقض حریم ایران، جان هزاران انسان، دستاوردهای تمدنی و فرهنگی و صنعتی، و محیط زیست را به خطر انداخته و منطقهای ملتهب را به لبهی پرتگاه کشانده است.
ورود ایالات متحده با دستور رئیس جمهور کنونی آن به این درگیری، نهتنها فاقد وجاهت حقوقی و اخلاقی است، بلکه نشانی دیگر از سیاست دوگانه، مداخلهجویانه و سلطهمحور آن کشور در منطقهی غرب آسیاست. این ورود، برخلاف اصل ممنوعیت استفاده از زور در روابط بینالملل (اصل ۲ منشور ملل متحد، که ایالات متحده و ایران از نخستین امضاکنندگان آن بودهاند) و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل، حملهای تجاوزکارانه تلقی میشود.
۲. هشدار نسبت به پیامدهای منطقهای و جهانی
برخلاف شماری از سیاستپیشگان، مردمان منطقه از هر جنگی و فاجعۀ انسانیای بیزارند. بخش زیادی از ملتها در این منطقه دهههاست قربانی رقابتهای ژئوپولیتیک قدرتهای جهانی و محلیاند. ادامهی این روند، تنها به شعلهور شدن آتشی میانجامد که دامان همگان را خواهد گرفت.
از جامعهی جهانی، روشنفکران، نهادهای حقوق بشری، و دولتهای مستقل انتظار میرود که فراتر از ملاحظات سیاسی، به دفاع از اصل بنیادین «عدم تجاوز» برخیزند، و با فشارهای دیپلماتیک، مانع از تکرار فجایعی چون عراق، لیبی و سوریه شوند.
۳. توصیههائی در پیوند با وضعیت داخلی
بر خود واجب میدانم که در چارچوب نقدهای جدی به برخی از سیاستهای داخلی و خارجی، توصیههائی روشن، صریح و دلسوزانه در پیوند با مسائل داخلی کشور نیز داشته باشم.
یکم. مسئولیت حفظ صلح و ثبات و پرهیز از تحریکات منطقهای بر دوش همهی دولتها، از جمله دولت ایران است. بیتوجهی به خواست مردم و نخبگان و متخصصان میهندوست در زمینۀ سیاست خارجی متعادل استوار بر منافع راستین ملی و پایبند به منشورها و اعلامیهها و معاهدات بینالمللی مسیری است که باید از آن دوری جُست.
دوم. امنیت ملی پایدار تنها در سایهی وفاق ملی، احترام به حقوق بشر، آزادیهای مدنی، شفافیت، و پاسخگویی نهادهای قدرت ممکن است. مقابله با تهدید خارجی، نیازمند پشتوانهی اجتماعی واقعی و نه صرفاً امنیتی و نظامی است. هرگاه مردم با مشکلات معیشتی، سرکوب سیاسی و انسداد فرهنگی مواجه باشند، دفاع ملی نیز تضعیف خواهد شد.
سوم. سیاست خارجی ایران باید بر «عزت، حکمت و مصلحت» به معنای راستین کلمات استوار باشد، نه بر رفتار غیراصولی پرهزینه یا ورود به بلوکهای سیاسی خارجی. هیچ ملت مستقلی نباید ابزار بازی قدرتهای بزرگ یا همکار در برنامههای احتمالی استوار بر منافع ملی دیگر کشورها باشد.
۴. فراخوان به عقلانیت، صلح و گفتوگو
باید کوشید تا همۀ کشورهای درگیر عقلانیت، دیپلماسی و عدالت روی آورند. امنیت پایدار، نه با بمب و تحریم، که تنها با احترام متقابل، گفتوگو و دموکراسی در دو ساحت ملی و بینالمللی، بر پایۀ اسناد بالادستی سیاسی مصوب نهادهای بینالمللی و دستاوردهای فلسفۀ سیاسی اخلاقی ممکن است.
من به عنوان یک ایرانی نگران نسبت به سرنوشت همۀ انسانها در هر جای جهان، از یک سو دفاع از سرزمینم را حق طبیعی و اخلاقی خود میدانم، و همزمان بر این باورم که امنیت واقعی جهانی در گرو دموکراسیهای داخلی و خارجی، رعایت اخلاق جهانی، و تعامل سالم میان کشورها است.
۵. واپسین سخن
تاریخ، دربارهی این روزها داوری خواهد کرد.
تاریخ خواهد گفت آیا ما
۱) در کنار حقیقت، آزادی، عدالت، صلح و کرامت انسان ایستادیم، یا
۲) در توجیهگری خشونت و سلطه فرو رفتیم، یا
۳) دچار انفعال و مشاهدهگر فجایع شدیم؟
من با همۀ مهرم نسبت به ایران و دغدغهام نسبت به سرنوشت همۀ انسانها راه نخست را پیشنهاد میکنم، در دفاع از ایران، در نفی تجاوز، در نقد درون، و در امید به آیندهای آزاد، عادلانه، و صلحآمیز انسانی برای همهی مردمان منطقه و جهان.
یکم تیر ۱۴۰۴
#نفی_تجاوز
#منشور_ملل_متحد
#وفاق_ملی
#موسی_اکرمی
◀️موسی اکرمی
با دغدغهمندی همیشگی نسبت به عقلانیت، عدالت، آزادی، صلح و کرامت انسان در ساحت اندیشه و عمل، در این مقطع زمانی بسیار حساس برای ایران و منطقه و جهان، در برابر حملهی نظامی دولت حاکم بر اسرائیل به خاک ایران و ورود غیرقانونی و خطرناک رئیسجمهوری ایالات متحده به این منازعه، موضع روشن حقوقی، اخلاقی، و انتقادی خود را اعلام میکنم.
۱. محکومیت قاطع تجاوز نظامی و نقض حقوق بینالملل
حملهی تجاوزگرانهی اسرائیل به ایران، هرگونه که از سوی عدهای توجیه شود، نقض آشکار حقوق بینالملل، منشور ملل متحد، اصل حاکمیت ملی کشورها و تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقهای و جهانی است. اسرائیل، که خود دارای زرادخانهی تأییدنشدهی هستهای است، سالهاست با بیاعتنایی به قطعنامهها و موازین بینالمللی، به سیاستهای تهاجمی، اشغالگرانه و بیثباتکننده در منطقه ادامه داده است. اکنون نیز، با نقض حریم ایران، جان هزاران انسان، دستاوردهای تمدنی و فرهنگی و صنعتی، و محیط زیست را به خطر انداخته و منطقهای ملتهب را به لبهی پرتگاه کشانده است.
ورود ایالات متحده با دستور رئیس جمهور کنونی آن به این درگیری، نهتنها فاقد وجاهت حقوقی و اخلاقی است، بلکه نشانی دیگر از سیاست دوگانه، مداخلهجویانه و سلطهمحور آن کشور در منطقهی غرب آسیاست. این ورود، برخلاف اصل ممنوعیت استفاده از زور در روابط بینالملل (اصل ۲ منشور ملل متحد، که ایالات متحده و ایران از نخستین امضاکنندگان آن بودهاند) و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل، حملهای تجاوزکارانه تلقی میشود.
۲. هشدار نسبت به پیامدهای منطقهای و جهانی
برخلاف شماری از سیاستپیشگان، مردمان منطقه از هر جنگی و فاجعۀ انسانیای بیزارند. بخش زیادی از ملتها در این منطقه دهههاست قربانی رقابتهای ژئوپولیتیک قدرتهای جهانی و محلیاند. ادامهی این روند، تنها به شعلهور شدن آتشی میانجامد که دامان همگان را خواهد گرفت.
از جامعهی جهانی، روشنفکران، نهادهای حقوق بشری، و دولتهای مستقل انتظار میرود که فراتر از ملاحظات سیاسی، به دفاع از اصل بنیادین «عدم تجاوز» برخیزند، و با فشارهای دیپلماتیک، مانع از تکرار فجایعی چون عراق، لیبی و سوریه شوند.
۳. توصیههائی در پیوند با وضعیت داخلی
بر خود واجب میدانم که در چارچوب نقدهای جدی به برخی از سیاستهای داخلی و خارجی، توصیههائی روشن، صریح و دلسوزانه در پیوند با مسائل داخلی کشور نیز داشته باشم.
یکم. مسئولیت حفظ صلح و ثبات و پرهیز از تحریکات منطقهای بر دوش همهی دولتها، از جمله دولت ایران است. بیتوجهی به خواست مردم و نخبگان و متخصصان میهندوست در زمینۀ سیاست خارجی متعادل استوار بر منافع راستین ملی و پایبند به منشورها و اعلامیهها و معاهدات بینالمللی مسیری است که باید از آن دوری جُست.
دوم. امنیت ملی پایدار تنها در سایهی وفاق ملی، احترام به حقوق بشر، آزادیهای مدنی، شفافیت، و پاسخگویی نهادهای قدرت ممکن است. مقابله با تهدید خارجی، نیازمند پشتوانهی اجتماعی واقعی و نه صرفاً امنیتی و نظامی است. هرگاه مردم با مشکلات معیشتی، سرکوب سیاسی و انسداد فرهنگی مواجه باشند، دفاع ملی نیز تضعیف خواهد شد.
سوم. سیاست خارجی ایران باید بر «عزت، حکمت و مصلحت» به معنای راستین کلمات استوار باشد، نه بر رفتار غیراصولی پرهزینه یا ورود به بلوکهای سیاسی خارجی. هیچ ملت مستقلی نباید ابزار بازی قدرتهای بزرگ یا همکار در برنامههای احتمالی استوار بر منافع ملی دیگر کشورها باشد.
۴. فراخوان به عقلانیت، صلح و گفتوگو
باید کوشید تا همۀ کشورهای درگیر عقلانیت، دیپلماسی و عدالت روی آورند. امنیت پایدار، نه با بمب و تحریم، که تنها با احترام متقابل، گفتوگو و دموکراسی در دو ساحت ملی و بینالمللی، بر پایۀ اسناد بالادستی سیاسی مصوب نهادهای بینالمللی و دستاوردهای فلسفۀ سیاسی اخلاقی ممکن است.
من به عنوان یک ایرانی نگران نسبت به سرنوشت همۀ انسانها در هر جای جهان، از یک سو دفاع از سرزمینم را حق طبیعی و اخلاقی خود میدانم، و همزمان بر این باورم که امنیت واقعی جهانی در گرو دموکراسیهای داخلی و خارجی، رعایت اخلاق جهانی، و تعامل سالم میان کشورها است.
۵. واپسین سخن
تاریخ، دربارهی این روزها داوری خواهد کرد.
تاریخ خواهد گفت آیا ما
۱) در کنار حقیقت، آزادی، عدالت، صلح و کرامت انسان ایستادیم، یا
۲) در توجیهگری خشونت و سلطه فرو رفتیم، یا
۳) دچار انفعال و مشاهدهگر فجایع شدیم؟
من با همۀ مهرم نسبت به ایران و دغدغهام نسبت به سرنوشت همۀ انسانها راه نخست را پیشنهاد میکنم، در دفاع از ایران، در نفی تجاوز، در نقد درون، و در امید به آیندهای آزاد، عادلانه، و صلحآمیز انسانی برای همهی مردمان منطقه و جهان.
یکم تیر ۱۴۰۴
#نفی_تجاوز
#منشور_ملل_متحد
#وفاق_ملی
#موسی_اکرمی
❤2👏1
  ⏪در آستانۀ بحران منطقهای و جهانی: بازتعریف اقتدار و خردمندی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی
◀️موسی اکرمی
واکنش نظامی اگرچه برای حفظ غرور ملی ضروری مینماید و با منشور ملل متحد انطباق دارد، ولی باید به شدت مهار شده، متناسب و در چارچوبی باشد که جامعۀ جهانی و دولتها را به تأمل وادارد، نه به همراهی با دشمن: ضربۀ حسابشدهای که پیام بازدارندگی را برساند، ولی شعلۀ یک جنگ فراگیر را نیفروزد، نه تنها عقلانی است، بلکه عادلانه است.
۲. بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای برای روایتِ حقیقت
روایتِ حملۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ باید از انحصار رسانههای غربی بیرون کشیده شود. این لحظهای است که ج. ا. میتواند با هوشمندی رسانهای، چهرهای قربانی ولی مقاوم از مردم ایران و خود حاکمیت در افکار عمومی جهان ترسیم کند: مردمی که زیر بمباران بودهاند و هستند، و حاکمیتی که با پذیرش همیشگی مذاکرۀ عادلانه با فریب رئیس جمهوری در ایالات متحده روبهرو میشود که برای رسیدن به اهداف خود از هر ابزار نیرنگ و فریبی بهره میگیرد، و برخلاف همۀ اصول پذیرفته شدۀ ملی و بینالمللی و همچنین هنجارهای اخلاق انسانی در روابط با اشخاص حقیقی و نهادها و دولتها عمل میکند.
۳. فعالسازی پویشهای بینالمللی و حقوقی
حتی اگر سازمان ملل متحد کارکرد درخور و مؤثری نداشته باشد، ج. ا. باید همۀ ظرفیتهای حقوقی بینالمللی را بهکار گیرد تا مشروعیت حملۀ غیرقانونی تجاوزکارانۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ را زیر سؤال ببرد. چنین حرکتی، حتا اگر در کوتاهمدت چندان ثمری نداشته باشد، سرمایهای برای آینده است.
۴. دوریگزینی از وارد کردن کشورهای منطقه به جنگی فراگیر
جمهوری اسلامی باید بکوشد که بحران را از مرزهای ملی خود فراتر نبرد، مگر آنکه طرف مقابل دست به چنین عملی زند. کشاندن جنگ به آبهای آزاد، پایگاههای آمریکا در خلیج فارس یا برانگیزش متحدان منطقهای، ممکن است به یک دومینوی مهارناشدنی بینجامد که نه تنها ایران، بلکه همۀ خاورمیانه را در آتش فرو برد.
۵. بازاندیشی در ساختار و کارکرد سیاست داخلی
شاید هیچ لحظهای مانند اکنون، هشداری برای حاکمیت نباشد تا نسبت خود با مردم را بازتعریف کند. اعتماد عمومی، در چنین بزنگاههایی مهمترین سرمایه است. اتحاد ملی نه با شعار، بلکه با شفافیت، آشتی درونی و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریهای سرنوشتساز شکل میگیرد.
در نهایت، خردمندی در این موقعیت، نه به معنای واپسنشینی و تسلیم، که به معنای «جنگیدن برای صلح» است، برای صلحی که نه ذلتبار است، نه خیالی؛ بلکه نتیجۀ ایستادگی هوشمندانه، همبستگی درونی، و تعامل مؤثر با جهانیان است.
دوشنبه، دوم تیرماه ۱۴۰۴
#خردمندی_سیاسی
#جنگ_و_دیپلماسی
#امنیت_منطقهای
#واکنش_هوشمندانه
#ایران_و_آمریکا
#اعتمادعمومی
#وفاق_ملی
#موسی_اکرمی
◀️موسی اکرمی
در شرایطی که ایالات متحده به رهبری دانلد ترامپ با حملهای مستقیم به تأسیسات هستهای ایران، پرده از یک مرحلۀ جدید و بیپیشینه از رویارویی نظامی با کشور ایران و حاکمیت کنونی آن برداشته است، پرسش از موضع و رفتار خردمندانۀ جمهوری اسلامی نه تنها یک دغدغه راهبردی، بلکه یک مسئلۀ وجودی است: چگونه باید در برابر تجاوزی چنین آشکار ایستاد، بیآنکه به ورطۀ نابودی ملی، انزوای جهانی یا خشونت کور فروغلتید؟۱. رویارویی حسابشده، نه انتقام کور
از دیدگاه انسانی و فرهنگی و سیاسی و اخلاقی و تاریخی، هیچ کنشگری در قامت یک دولت-ملت نمیتواند نسبت به تجاوز مستقیم و نظامی به خاک خود، بیواکنش بماند. ولی میان «واکنش» به معنای عام و «واکنش هوشمندانه» فاصلهای است به اندازۀ حفظ آیندۀ یک کشور و یک ملت. در چنین مقطع زمانیای، ج. ا.، پیش از آنکه در پی انتقامجویی احساسی یا نمایش نمادین قدرت باشد، نیازمند یک بازتعریف راهبردی از جایگاه خود در نظم جهانی است.
واکنش نظامی اگرچه برای حفظ غرور ملی ضروری مینماید و با منشور ملل متحد انطباق دارد، ولی باید به شدت مهار شده، متناسب و در چارچوبی باشد که جامعۀ جهانی و دولتها را به تأمل وادارد، نه به همراهی با دشمن: ضربۀ حسابشدهای که پیام بازدارندگی را برساند، ولی شعلۀ یک جنگ فراگیر را نیفروزد، نه تنها عقلانی است، بلکه عادلانه است.
۲. بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای برای روایتِ حقیقت
روایتِ حملۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ باید از انحصار رسانههای غربی بیرون کشیده شود. این لحظهای است که ج. ا. میتواند با هوشمندی رسانهای، چهرهای قربانی ولی مقاوم از مردم ایران و خود حاکمیت در افکار عمومی جهان ترسیم کند: مردمی که زیر بمباران بودهاند و هستند، و حاکمیتی که با پذیرش همیشگی مذاکرۀ عادلانه با فریب رئیس جمهوری در ایالات متحده روبهرو میشود که برای رسیدن به اهداف خود از هر ابزار نیرنگ و فریبی بهره میگیرد، و برخلاف همۀ اصول پذیرفته شدۀ ملی و بینالمللی و همچنین هنجارهای اخلاق انسانی در روابط با اشخاص حقیقی و نهادها و دولتها عمل میکند.
۳. فعالسازی پویشهای بینالمللی و حقوقی
حتی اگر سازمان ملل متحد کارکرد درخور و مؤثری نداشته باشد، ج. ا. باید همۀ ظرفیتهای حقوقی بینالمللی را بهکار گیرد تا مشروعیت حملۀ غیرقانونی تجاوزکارانۀ آمریکا به رهبری دانلد ترامپ را زیر سؤال ببرد. چنین حرکتی، حتا اگر در کوتاهمدت چندان ثمری نداشته باشد، سرمایهای برای آینده است.
۴. دوریگزینی از وارد کردن کشورهای منطقه به جنگی فراگیر
جمهوری اسلامی باید بکوشد که بحران را از مرزهای ملی خود فراتر نبرد، مگر آنکه طرف مقابل دست به چنین عملی زند. کشاندن جنگ به آبهای آزاد، پایگاههای آمریکا در خلیج فارس یا برانگیزش متحدان منطقهای، ممکن است به یک دومینوی مهارناشدنی بینجامد که نه تنها ایران، بلکه همۀ خاورمیانه را در آتش فرو برد.
۵. بازاندیشی در ساختار و کارکرد سیاست داخلی
شاید هیچ لحظهای مانند اکنون، هشداری برای حاکمیت نباشد تا نسبت خود با مردم را بازتعریف کند. اعتماد عمومی، در چنین بزنگاههایی مهمترین سرمایه است. اتحاد ملی نه با شعار، بلکه با شفافیت، آشتی درونی و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریهای سرنوشتساز شکل میگیرد.
در نهایت، خردمندی در این موقعیت، نه به معنای واپسنشینی و تسلیم، که به معنای «جنگیدن برای صلح» است، برای صلحی که نه ذلتبار است، نه خیالی؛ بلکه نتیجۀ ایستادگی هوشمندانه، همبستگی درونی، و تعامل مؤثر با جهانیان است.
وجدانهای بیدار مردمان ایران و جهان و همچنین تاریخ داوری خواهند کرد که در این مقطع زمانی سرنوشتساز، چه شخص حقیقی یا حقوقیای بر آتش دمید و چه شخص حقیقی یا حقوقیای، با شعلهای در دل، به آینده اندیشید.
دوشنبه، دوم تیرماه ۱۴۰۴
#خردمندی_سیاسی
#جنگ_و_دیپلماسی
#امنیت_منطقهای
#واکنش_هوشمندانه
#ایران_و_آمریکا
#اعتمادعمومی
#وفاق_ملی
#موسی_اکرمی
👍1
  