Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📷 گزارش تصویری نشست صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی
از سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح
«نشست اول»
🗓 شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴
🏡سالن حافظ
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
از سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح
«نشست اول»
🗓 شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴
🏡سالن حافظ
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
⏪صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت
◀️موسی اکرمی
✅برگرفته از سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسراییل از منظر مطالعات صلح»، با عنوان «صلح ایرانی و تجاوز خارجی»
✅در همکاری «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانۀ اندیشمندان علوم انسانی»، هفتم تیر ماه ۱۴۰۴
یادآوری. این متن به گونهای خلاصه برای انتشار در روزنامه، با محدودیت فضا، فراهم شده است. من بهزودی بر پایۀ سخنانم متنی مستوفا، با حجمی حدود شش برابر، منتشر خواهم کرد.
۱. سهگانۀ آزادی، عدالت، صلح در چارچوب باور به کرامت انسان
من به فلسفۀ صلح ویژهای باور دارم که عناصر بنیادین آن میتوانند دستورنامۀ شهروندان هر کشوری، حتا اسراییل، باشند:
۱) صلح فعال و اخلاقی استوار بر پیوند میان آزادی، عدالت و صلح انسانگرایانه؛
۲) تمایز مفهومی و اخلاقی میان «ملت» و «کشور» و «حکومت»، و قائل شدن اولویت برای ملت و کشور نسبت به حاکمیت، و داوری در بارۀ حاکمیت بر پایۀ کیفیت نمایندگی آن برای ملت و کشور و میزان انطباق ساختار و کارکرد آن با منافع گوناگون ملت و کشور.
۳) میهندوستی استوار بر منافع میهن و همۀ شهروندان آن، و دفاع از کشور با حفظ کرامت ملی، نه تکیه بر حکومت؛
۴) انترناسیونالیسم استوار بر همبستگی و نیکخواهی و اخلاق جهانی فراملی.
ازاینرو، با دوریگزینی از هرگونه تنگنظری و تعصب ملیگرایانه یا نژادپرستانه، صلح راستین نه صرف نبود جنگ و حتا خشونت، بلکه فراوردۀ پیوند پویای آزادی و عدالت و نیکخواهی در دو تراز ملی و جهانی است، که هر گونه دفاع از میهن نه اطاعت از حکومت است نه بدخواهی غیراخلاقی و دور از آزادیخواهی و عدالتطلبی برای دشمن.
۲. موضعگیری در برابر تجاوز خارجی
تجاوز خارجی مفهومی شناخته شده در چارچوب حقوق بینالملل است که هیچ انطباقی با دو گونه جنگ مجاز، یعنی جنگ عادلانۀ دفاعی و دخالت جنگی بشردوستانۀ استوار بر مجوز بینالمللی، ندارد، و با هیچ مستمسک دیگری، از جمله حملۀ پیشدستانه، قابل توجیه نیست.
ازاینرو از هر شهروند میهندوست برخوردار از سلامت عقلی و اخلاقی در هر کشور انتظار میرود در برابر هر گونه تجاوز به میهن بایستد وگرنه یا منفعل است یا همکار نیروی متجاوز که در این صورت «خائن» نامیده میشود.
۳. مقابله با تجاوز خارجی و نقد حکومت
دفاع از میهن همانا دفاع از مهممیهنان، یکپارچگی سرزمینی، و کرامت ملی است که در معرض تهدید قرار گرفتهاند. میهنپرستان راستین در هر کشور به نسبت کم و کیف یاریرسانی حاکمیت به امر دفاع و تأمین منافع ملی راستین متحد آن حاکیمتاند و از آن حمایت میکنند.
ادامه در فرستهی پسین 👇
◀️موسی اکرمی
✅برگرفته از سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسراییل از منظر مطالعات صلح»، با عنوان «صلح ایرانی و تجاوز خارجی»
✅در همکاری «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانۀ اندیشمندان علوم انسانی»، هفتم تیر ماه ۱۴۰۴
یادآوری. این متن به گونهای خلاصه برای انتشار در روزنامه، با محدودیت فضا، فراهم شده است. من بهزودی بر پایۀ سخنانم متنی مستوفا، با حجمی حدود شش برابر، منتشر خواهم کرد.
اشاره. بیان این سخنان از موضع نقد مسئولانۀ ساختار و عملکرد و کارگزاری حاکمیتی است که در نمایندگی راستین مردم، آرمانهای انقلابی، ناکارآمدی، و از دست دادن اعتماد عمومی کشور و خود را دچار بحران کرده است.
از همین موضع است که نمیتوان در برابر سکوت بسیاری از روشنفکران و دانشگاهیان در رویارویی با تهدیدهای آشکار خارجی خاموش ماند.
در این مجال اندک میکوشم نشان دهم چگونه در هر کشور میتوان هم به نقد قدرت داخلی پرداخت، و هم در برابر تجاوز خارجی و توجیه آن ایستاد.
۱. سهگانۀ آزادی، عدالت، صلح در چارچوب باور به کرامت انسان
من به فلسفۀ صلح ویژهای باور دارم که عناصر بنیادین آن میتوانند دستورنامۀ شهروندان هر کشوری، حتا اسراییل، باشند:
۱) صلح فعال و اخلاقی استوار بر پیوند میان آزادی، عدالت و صلح انسانگرایانه؛
۲) تمایز مفهومی و اخلاقی میان «ملت» و «کشور» و «حکومت»، و قائل شدن اولویت برای ملت و کشور نسبت به حاکمیت، و داوری در بارۀ حاکمیت بر پایۀ کیفیت نمایندگی آن برای ملت و کشور و میزان انطباق ساختار و کارکرد آن با منافع گوناگون ملت و کشور.
۳) میهندوستی استوار بر منافع میهن و همۀ شهروندان آن، و دفاع از کشور با حفظ کرامت ملی، نه تکیه بر حکومت؛
۴) انترناسیونالیسم استوار بر همبستگی و نیکخواهی و اخلاق جهانی فراملی.
ازاینرو، با دوریگزینی از هرگونه تنگنظری و تعصب ملیگرایانه یا نژادپرستانه، صلح راستین نه صرف نبود جنگ و حتا خشونت، بلکه فراوردۀ پیوند پویای آزادی و عدالت و نیکخواهی در دو تراز ملی و جهانی است، که هر گونه دفاع از میهن نه اطاعت از حکومت است نه بدخواهی غیراخلاقی و دور از آزادیخواهی و عدالتطلبی برای دشمن.
۲. موضعگیری در برابر تجاوز خارجی
تجاوز خارجی مفهومی شناخته شده در چارچوب حقوق بینالملل است که هیچ انطباقی با دو گونه جنگ مجاز، یعنی جنگ عادلانۀ دفاعی و دخالت جنگی بشردوستانۀ استوار بر مجوز بینالمللی، ندارد، و با هیچ مستمسک دیگری، از جمله حملۀ پیشدستانه، قابل توجیه نیست.
ازاینرو از هر شهروند میهندوست برخوردار از سلامت عقلی و اخلاقی در هر کشور انتظار میرود در برابر هر گونه تجاوز به میهن بایستد وگرنه یا منفعل است یا همکار نیروی متجاوز که در این صورت «خائن» نامیده میشود.
۳. مقابله با تجاوز خارجی و نقد حکومت
دفاع از میهن همانا دفاع از مهممیهنان، یکپارچگی سرزمینی، و کرامت ملی است که در معرض تهدید قرار گرفتهاند. میهنپرستان راستین در هر کشور به نسبت کم و کیف یاریرسانی حاکمیت به امر دفاع و تأمین منافع ملی راستین متحد آن حاکیمتاند و از آن حمایت میکنند.
ادامه در فرستهی پسین 👇
ادامهی فرستهی پیشین 👆
۴. مواضع نهگانه
در پیوند با تجاوزی که مطابق حقوق بینالملل هیچ تردیدی در محکومیت آن وجود ندارد، میتوان نه گروه را با مواضع خاص برشمرد که من خود به گروه نهم تعلق دارم:
۱) حاکمیت و طیف کارگزاران و طرفداران آن که با درجات گوناگونی از نگرش یکجانبهنگرانۀ ایدئولوژیک و سیاسی حاکم، نیروهای ذیربط نظامی و غیرنظامی کشور را که در فرمان دارند برای مقابله، با هر کم و کیفی، بسیج کردهاند.
۲) مدافعان تجاوز، با این توجیه که اسرائیل در برابر تهدید حکومت ایران حق حمله داشته است. کمترین آشنایی با حقوق بینالملل نافی چنین حقی برای اسرائیل آن است.
۳) سرنگونیطلبان گوناگون که حملۀ اسرائیل را در خدمت سرنگونی حکومت و رهایی ایرانیان میدانند.
۴) تفکیککنندگان جنگ با حکومت از جنگ با مردم. این گروه جنگ اسرائیل را جنگ با حاکمیت ایران میدانند غافل از این که در همۀ تاریخ و اسناد بالادستی بینالمللی حمله به هر کشوری با هر گونه حاکمیتی حمله به همان کشور تلقی شده است.
۵) سرگردانان. این گروه نمیدانند چه موضعی را اتخاذ کنند؛ آنان هم دلچرکین از حکومتاند، هم از جنگ هراساناند.
۶) صلحطلبان مستقل منتقد هر دو سو. این گروه هم مخالف حکومتاند هم مخالف حملۀ اسرائیل. شماری از آنان منفعل باقی میمانند و شماری دست به نقد هر دو سو میزنند.
۷) رئالیستهای ژئوپلیتیکی، که مبنای تحلیل آنها نه اخلاق و عدالت بلکه در گونهای نگرش ماکیاولیستی تنها به منافع قدرتها توجه دارند.
۸) عافیتطالبان، که فرصتطلبانه در سپهر همگانی سکوت میکنند و در انتظارند که اگر قرار بر اعلام موضع باشد به سود طرفی که پیروز ماجرا است موضعگیری کنند.
۹) باورمندان به جنگ و صلح عادلانه، که هم مخالف تجاوز هم منتقد جدی سیاستهای حاکمیت در چارچوب اتحاد و انتقادند، با این امید که شمار هر چه بیشتری از درونحکومتیان نه تنها این نقدها را تاب آورند بلکه خود به جریان نقد بپیوندند تا با تغییرات لازم، با هر کم و کیف مطلوبی، حاکمیت به نمایندۀ راستین مردم و کشور، و دفاع آن از کشور به دفاع راستین ملی تبدیل گردد.
#صلح_ایرانی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامۀ هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-41598
۴. مواضع نهگانه
در پیوند با تجاوزی که مطابق حقوق بینالملل هیچ تردیدی در محکومیت آن وجود ندارد، میتوان نه گروه را با مواضع خاص برشمرد که من خود به گروه نهم تعلق دارم:
۱) حاکمیت و طیف کارگزاران و طرفداران آن که با درجات گوناگونی از نگرش یکجانبهنگرانۀ ایدئولوژیک و سیاسی حاکم، نیروهای ذیربط نظامی و غیرنظامی کشور را که در فرمان دارند برای مقابله، با هر کم و کیفی، بسیج کردهاند.
۲) مدافعان تجاوز، با این توجیه که اسرائیل در برابر تهدید حکومت ایران حق حمله داشته است. کمترین آشنایی با حقوق بینالملل نافی چنین حقی برای اسرائیل آن است.
۳) سرنگونیطلبان گوناگون که حملۀ اسرائیل را در خدمت سرنگونی حکومت و رهایی ایرانیان میدانند.
۴) تفکیککنندگان جنگ با حکومت از جنگ با مردم. این گروه جنگ اسرائیل را جنگ با حاکمیت ایران میدانند غافل از این که در همۀ تاریخ و اسناد بالادستی بینالمللی حمله به هر کشوری با هر گونه حاکمیتی حمله به همان کشور تلقی شده است.
۵) سرگردانان. این گروه نمیدانند چه موضعی را اتخاذ کنند؛ آنان هم دلچرکین از حکومتاند، هم از جنگ هراساناند.
۶) صلحطلبان مستقل منتقد هر دو سو. این گروه هم مخالف حکومتاند هم مخالف حملۀ اسرائیل. شماری از آنان منفعل باقی میمانند و شماری دست به نقد هر دو سو میزنند.
۷) رئالیستهای ژئوپلیتیکی، که مبنای تحلیل آنها نه اخلاق و عدالت بلکه در گونهای نگرش ماکیاولیستی تنها به منافع قدرتها توجه دارند.
۸) عافیتطالبان، که فرصتطلبانه در سپهر همگانی سکوت میکنند و در انتظارند که اگر قرار بر اعلام موضع باشد به سود طرفی که پیروز ماجرا است موضعگیری کنند.
۹) باورمندان به جنگ و صلح عادلانه، که هم مخالف تجاوز هم منتقد جدی سیاستهای حاکمیت در چارچوب اتحاد و انتقادند، با این امید که شمار هر چه بیشتری از درونحکومتیان نه تنها این نقدها را تاب آورند بلکه خود به جریان نقد بپیوندند تا با تغییرات لازم، با هر کم و کیف مطلوبی، حاکمیت به نمایندۀ راستین مردم و کشور، و دفاع آن از کشور به دفاع راستین ملی تبدیل گردد.
#صلح_ایرانی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
پیوند به روزنامۀ هممیهن:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-41598
هممیهن
صلح در خارج، مصالحه در داخل/گفتارهایی از نظریهپردازان و استادان دانشگاه در ضرورت صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی
بعد از این باید همه ایرانیان؛ چه مذهبی و چه سکولار، چه محجبه و چه بیحجاب، شهروندان عزیز ایران باشند. این تجاوز آشکار کرد که باید همه، شهروندان عزیز ایران باشند تا بتوانیم در این دنیا که قانون جنگل بر آن حاکم است، از خود مراقبت کنیم. در چنین دنیایی واژه…
👍1
Forwarded from هممیهن
گفتارهایی از دانشگاهیان ایرانی در نشست صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی
صلح در خارج، مصالحه در داخل
🔹نعمتالله فاضلی، استاد مردمشناسی:
حکومت در این جنگ متوجه شد که با ملت ایران میتواند کشور را نجات بدهد. بعد از این باید همه ایرانیان؛ چه مذهبی و چه سکولار، چه محجبه و چه بیحجاب، شهروندان عزیز ایران باشند. در این دنیا که قانون جنگل بر آن حاکم است، واژه «ملی»، ارزشی بنیادین پیدا کرده. امیدوارم که سیستم معیارهای ایدئولوژیکاش را از سر شهروندان بردارد و به گزینشها و رانتها پایان بدهد.
🔹موسی اکرمی، استاد فلسفه:
باورمندان به جنگ و صلح عادلانه، هم مخالف تجاوز، هم منتقد جدی سیاستهای حاکمیت در چارچوب اتحاد و انتقادند، با این امید که شمار هرچه بیشتری از درونحکومتیان نهتنها این نقدها را تاب آورند بلکه خود به جریان نقد بپیوندند تا با تغییرات لازم، با هر کم و کیف مطلوبی، حاکمیت به نماینده راستین مردم و کشور و دفاع آن از کشور به دفاع راستین ملی تبدیل شود.
🔹جواد رنجبر، پژوهشگر سیاسی:
اسرائیل همواره در برابر صلح عمل کرده و حکومتی تروریست و نژادپرست است. دموکراتیک بودن این کشور نیز یکی از شایعات بزرگ است. از دل دموکراسی هرگز تروریسم بیرون نمیآید. یکی از اهداف اسرائیل، تجزیه ایران است و این نگرانی را در مطبوعات ترکیه نیز میتوان دید که بعد از ایران، نوبت ترکیه خواهد بود.
🔹بهرام امیراحمدیان، استادیار جغرافیای سیاسی:
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان دولتی مقوم در ایران، نه متحد استراتژیک دارد، نه متحد ایدئولوژیک و فقط متکی به ملت ایران است. در جهان اسلام از غرب آفریقا تا شرق آسیا، جهانی است نامتجانس که هیچگاه موفق نشده کاری از پیش ببرد. بنابراین هر واحد سیاسی باید به ملتاش متکی باشد و جمهوری اسلامی هم باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کند. در سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، اثری از ایران و زبان فارسی یا یکی از مظاهر جغرافیایی چون دریای خزر، خلیجفارس و کوه البرز نیست.
🔹عبدالامیر نبوی، دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران:
طبق نظریهای گفته میشود که ایران دچار «تنهایی استراتژیک» است. این هم لقلقه زبان بسیاری شده است. چنین نیست و این تنهایی، انتخاب تعدادی از حاکمان و فرمانروایان ایرانی بوده است. اصلاً تنهایی استراتژیکیای وجود نداشته است و ایران هر زمان مبتنی بر عقل، اراده، تجربه، تاریخ و فرهنگ خود حرکت کرده است، روابط اقتصادی و سیاسی خوبی با سایر بازیگران منطقهای و خارجی پیدا کرده و ازقضا این ائتلافها و روابط خوب به کاهش هزینهها، کاهش دخالتها و کاهش برخی مشکلات کمک میکند.
🔹ماندانا تیشهیار، استادیار دانشگاه علامه:
در روزهای جنگ، پیامهای متعددی از پژوهشگران سراسر جهان به ایران رسید و من بسیاری از آنها را مطالعه کردم. در هیچکدام از این پیامها ندیدم که به بحث هستهای ایران بپردازند یا این جنگ را جنگی ایدئولوژیک یا جنگی مذهبی میان مسلمانان و یهودیان بپندارند. در آن پیامها اغلب به چیز دیگری اشاره میشد. در این پیامها مدام واژه «دعا» و «pray» را میبینید و اینکه ما برای مردم ایران دعا میکنیم. اینها دوستانی هستند که از دور دعایمان میکنند.
🔹محمد منصورنژاد، دینپژوه و عضو انجمن مطالعات صلح ایران:
صلح سیاسی در ایران اندک است زیرا در ایران هیچگاه دولت ملی نداشتهایم. چهار گروه با دولت ملی در ایران مشکل دارند؛ اول، مارکسیستهای جهانوطن، دوم، حوزویان امتگرا، سوم، عرفای ما چون شیخ بهایی که ذیل حدیث «حبالوطن منالایمان» گفت: «این وطن مصر و عراق و شام نیست/ این وطن شهریست کو را نام نیست» و چهارم دانشگاهیان ما و کسانی چون داوری اردکانی که با افکار پستمدرن، بزرگترین ردیه بر ملیگرایی را در کتابی چون «ناسیونالیسم و انقلاب» در سال 1365 نوشت.
🔹امیرهوشنگ میرکوشش، استاد دانشگاه آزاد اسلامی:
صلح دیگر یک انتخاب نیست بلکه ضرورتی امنیتی است. در چارچوب واقعگرایی نئوکلاسیک صلح زمانی پایدار است که هم ساختار بینالمللی آن را اقتضا کند، هم نخبگان داخلی آمادگی پذیرش آن را داشته باشند. تجربه جنگ نشان میدهد نظامیگری و منازعهسازی هیچ کمکی به توسعه ایران نمیکند بلکه باعث شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران خواهد شد. صلح در گفتمان سیاست خارجی ایران باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد، زیرا یکی از نقاط ضعف ما ناتوانی در نهادینهسازی گفتمان صلح و تعامل سازنده است.
🖌فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
صلح در خارج، مصالحه در داخل
🔹نعمتالله فاضلی، استاد مردمشناسی:
حکومت در این جنگ متوجه شد که با ملت ایران میتواند کشور را نجات بدهد. بعد از این باید همه ایرانیان؛ چه مذهبی و چه سکولار، چه محجبه و چه بیحجاب، شهروندان عزیز ایران باشند. در این دنیا که قانون جنگل بر آن حاکم است، واژه «ملی»، ارزشی بنیادین پیدا کرده. امیدوارم که سیستم معیارهای ایدئولوژیکاش را از سر شهروندان بردارد و به گزینشها و رانتها پایان بدهد.
🔹موسی اکرمی، استاد فلسفه:
باورمندان به جنگ و صلح عادلانه، هم مخالف تجاوز، هم منتقد جدی سیاستهای حاکمیت در چارچوب اتحاد و انتقادند، با این امید که شمار هرچه بیشتری از درونحکومتیان نهتنها این نقدها را تاب آورند بلکه خود به جریان نقد بپیوندند تا با تغییرات لازم، با هر کم و کیف مطلوبی، حاکمیت به نماینده راستین مردم و کشور و دفاع آن از کشور به دفاع راستین ملی تبدیل شود.
🔹جواد رنجبر، پژوهشگر سیاسی:
اسرائیل همواره در برابر صلح عمل کرده و حکومتی تروریست و نژادپرست است. دموکراتیک بودن این کشور نیز یکی از شایعات بزرگ است. از دل دموکراسی هرگز تروریسم بیرون نمیآید. یکی از اهداف اسرائیل، تجزیه ایران است و این نگرانی را در مطبوعات ترکیه نیز میتوان دید که بعد از ایران، نوبت ترکیه خواهد بود.
🔹بهرام امیراحمدیان، استادیار جغرافیای سیاسی:
جمهوری اسلامی ایران بهعنوان دولتی مقوم در ایران، نه متحد استراتژیک دارد، نه متحد ایدئولوژیک و فقط متکی به ملت ایران است. در جهان اسلام از غرب آفریقا تا شرق آسیا، جهانی است نامتجانس که هیچگاه موفق نشده کاری از پیش ببرد. بنابراین هر واحد سیاسی باید به ملتاش متکی باشد و جمهوری اسلامی هم باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کند. در سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، اثری از ایران و زبان فارسی یا یکی از مظاهر جغرافیایی چون دریای خزر، خلیجفارس و کوه البرز نیست.
🔹عبدالامیر نبوی، دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران:
طبق نظریهای گفته میشود که ایران دچار «تنهایی استراتژیک» است. این هم لقلقه زبان بسیاری شده است. چنین نیست و این تنهایی، انتخاب تعدادی از حاکمان و فرمانروایان ایرانی بوده است. اصلاً تنهایی استراتژیکیای وجود نداشته است و ایران هر زمان مبتنی بر عقل، اراده، تجربه، تاریخ و فرهنگ خود حرکت کرده است، روابط اقتصادی و سیاسی خوبی با سایر بازیگران منطقهای و خارجی پیدا کرده و ازقضا این ائتلافها و روابط خوب به کاهش هزینهها، کاهش دخالتها و کاهش برخی مشکلات کمک میکند.
🔹ماندانا تیشهیار، استادیار دانشگاه علامه:
در روزهای جنگ، پیامهای متعددی از پژوهشگران سراسر جهان به ایران رسید و من بسیاری از آنها را مطالعه کردم. در هیچکدام از این پیامها ندیدم که به بحث هستهای ایران بپردازند یا این جنگ را جنگی ایدئولوژیک یا جنگی مذهبی میان مسلمانان و یهودیان بپندارند. در آن پیامها اغلب به چیز دیگری اشاره میشد. در این پیامها مدام واژه «دعا» و «pray» را میبینید و اینکه ما برای مردم ایران دعا میکنیم. اینها دوستانی هستند که از دور دعایمان میکنند.
🔹محمد منصورنژاد، دینپژوه و عضو انجمن مطالعات صلح ایران:
صلح سیاسی در ایران اندک است زیرا در ایران هیچگاه دولت ملی نداشتهایم. چهار گروه با دولت ملی در ایران مشکل دارند؛ اول، مارکسیستهای جهانوطن، دوم، حوزویان امتگرا، سوم، عرفای ما چون شیخ بهایی که ذیل حدیث «حبالوطن منالایمان» گفت: «این وطن مصر و عراق و شام نیست/ این وطن شهریست کو را نام نیست» و چهارم دانشگاهیان ما و کسانی چون داوری اردکانی که با افکار پستمدرن، بزرگترین ردیه بر ملیگرایی را در کتابی چون «ناسیونالیسم و انقلاب» در سال 1365 نوشت.
🔹امیرهوشنگ میرکوشش، استاد دانشگاه آزاد اسلامی:
صلح دیگر یک انتخاب نیست بلکه ضرورتی امنیتی است. در چارچوب واقعگرایی نئوکلاسیک صلح زمانی پایدار است که هم ساختار بینالمللی آن را اقتضا کند، هم نخبگان داخلی آمادگی پذیرش آن را داشته باشند. تجربه جنگ نشان میدهد نظامیگری و منازعهسازی هیچ کمکی به توسعه ایران نمیکند بلکه باعث شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران خواهد شد. صلح در گفتمان سیاست خارجی ایران باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد، زیرا یکی از نقاط ضعف ما ناتوانی در نهادینهسازی گفتمان صلح و تعامل سازنده است.
🖌فرزاد نعمتی | خبرنگار گروه فرهنگ
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
❤3
⏪صلحطلبی رادیکال و موضعگیری در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت دو کشور درگیر جنگ
*⃣بررسی موردی تجاوز اسرائیل به ایران
◀️موسی اکرمی
🔻بر پایۀ سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل از منظر مطالعات صلح»، با عنوان «صلح ایرانی و تجاوز خارجی»، با همکاری «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانۀ اندیشمندان علوم انسانی»، هفتم تیر ماه ۱۴۰۴
پیشگفتار
۱. مقدمه
ادامه در متن کامل:
https://musaakrami.blogfa.com/post/353
و
https://www.tribunezamaneh.com/archives/401960
#صلح_ایرانی
#صلحطلبی_رادیکال
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
✅اگر این نوشته را پسندیدهاید، لطفاً آن را برای دوستان و آشنایان علاقهمندتان بفرستید.
*⃣بررسی موردی تجاوز اسرائیل به ایران
◀️موسی اکرمی
🔻بر پایۀ سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل از منظر مطالعات صلح»، با عنوان «صلح ایرانی و تجاوز خارجی»، با همکاری «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانۀ اندیشمندان علوم انسانی»، هفتم تیر ماه ۱۴۰۴
پیشگفتار
بر پایۀ بنیادهای اخلاقی و علمی و مدنی انسانگرایانه، این گفتار / نوشتار نه بر وابستگی یا دلبستگی به حاکمیت موجود در ایران، بلکه دقیقاً بر موضع یک منتقد مسئول ساختار و کارکرد و کارگزاران این حاکمیت از یک سو، و ساختار و کارکرد و کارگزاران حاکمیت کشور متجاوز از سوی دیگر، استوار است.
سالها است که من صادقانه نسبت به دوری کلیت حاکمیت ایران یا بخشهای ویژۀ آن از آرمانهای مبارزات یک و نیم سدهای ایرانیان، شکاف فزاینده میان مردم و حاکمیت، گسست میان منافع حاکمیت و منافع ملی کشور، ناکارآمدی در عرصههای گوناگون ادارۀ کشور، ناشایستگی شمار بسیاری از کارگزاران در نهادهای گوناگون، وجود فساد گسترده و ژرف اداری و مالی و اخلاقی و سیاسی و فرهنگی، رشد قانونگریزی و انواع تبعیض و بیعدالتی در زمینههای گوناگون استخدامی و آموزشی و بهداشتی و فرهنگی و منطقهای و قضایی، کاهش مشروعیت سیاسیی و مقبولیت مردمی و مدنی، و پدیدآیی بحرانهای ساختاری هشدار دادهام، و چهار بار بحث جدی «چه باید کرد» همراه با عرضۀ راهکار را مطرح کردهام، و همچنان با دلسوزی نسبت به سرنوشت میهنمان حق و وظیفۀ خود میدانم که مواضع انتقادی خود را ترک نگویم.
همچنین کوشیدهام با تحلیل و تبیین علمی تاریخ و حکومت اسرائیل به نقد جدی رفتار نژادپرستانه و اشغالگرانه و تجاوزطلبانۀ آن و عرضۀ راهبرد و راهکار کنشگری مسئولانۀ منطقهای و جهانی در برابر آن بپردازم.
با این دیدگاه میکوشم بر پایۀ فلسفۀ صلح مطلوب خود به تبیین موضعگیری درست هر انسانی در هر جای جهان نسبت به تجاوز یک کشور به کشور دیگر بپردازم، و در پیوند با مورد مشخص تجاوز اسرائیل به ایران، ضمن بازشناسی انتقادی مهمترین مواضع اتخاذ شده و اعلام موضع خویش، بنیادها و شیوۀ موضعگیری مطلوب روشنفکران ایرانی و ناایرانی و همچنین همۀ مردمان برخوردار از وجدان بیدار در سراسر جهان را نشان دهم.
۱. مقدمه
ادامه در متن کامل:
https://musaakrami.blogfa.com/post/353
و
https://www.tribunezamaneh.com/archives/401960
#صلح_ایرانی
#صلحطلبی_رادیکال
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
✅اگر این نوشته را پسندیدهاید، لطفاً آن را برای دوستان و آشنایان علاقهمندتان بفرستید.
M.Akrami/موسیاکرمی: ازتعبیرتاتغییرجهان
صلحطلبی رادیکال و موضعگیری در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت دو کشور درگیر جنگ
صلحطلبی رادیکال و موضعگیری در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت دو کشور درگیر جنگ بررسی موردی تجاوز اسرائیل به ایران موسی اکرمی Radical
❤2👍2
⏪سرودِ چهاردهم تیر ماه برای نهم خرداد ماه
◀️موسی اکرمی
۱
در من،
همچنان کسی هست
که با آتش آن سپیدهدمان میرقصد،
کسی که سرخوشانه
بر این قله شده است
با سرودی تازه بر لب
تا همچون هر سپیدهدم،
آفرینش را برای نخستین بار تماشا کند.
او جهان را مینگرد
چون چشمی که نخستین بار
رنگ میبیند،
بی خاطرهای در پشت پلکها
و بی سایهای از دیروز در جان.
گویی هستی،
همین اکنون
از لبان خاموشِ ازلی
به واژه درآمده است
۲
من از آتش عبورم،
نه از خاکسترِ ماندن.
آتش را در دل پاس داشتم
و بر هر برگی به مهر گذشتم،
و با پای زخمی
شعلۀ خجسته را بدین آتشگاه آوردم.
هر زخم،
ریشهام شد
و هر رؤیا،
میوهای که هنوز از شاخه نچیدهام.
در بادها گم نشدم،
که راه خود را در تاریکی نوشتم.
اکنون ایستادهام
نه بر خاک
بل بر تپشِ همۀ سوختنهایم؛
و هنوز
آوازی خاموش
در سینهام میتپد،
که تنها آتش میتواند آن را بخواند..
۳
هفتاد و دو قله
فتح شدهاند،
نه برای نصب پرچمی
یا ثبت کردن نامی یا شمارهای،
بل برای سلوک پرماجرای جان
و صیقل دادنِ لوحی که به امانت داشتم
- در تلاقیِ آینه و آتش -
تا خود آینهای شود
در آینهداری آتشی که هماره در دل است.
نه بر بلندی قلهها،
که در ژرفنای هر گام،
رازهائی نگاشتم
که تنها خاموشیِ قله درمییابد.
و اکنون هر سنگ،
پارهای از من است،
و هر سکوت،
ادامۀ ندائی که از دوردست آمده است.
۴
من زمین را
در هر لحظه
بس بسیار زیستهام،
ولی در هفتاد و دومین سپیدهدم،
چشمانم هنوز
نخستین تمنای آن سپیدهدمان تاریک را
در خود دارند؛
نه در پیِ پاداشاند،
نه پناهی میجویند؛
آنها زیستهاند برای عشق بیعلت هستی،
با دستانی پر از نور،
در شبهائی که بیدفاع بودند.
و اکنون، در این روشنیِ تازه،
میدانند که هر شب تاریک،
پلی است
به سوی سپیدهدمی دیگر.
۵
گاهی جهانی که محبوب بود،
چون سیبی تلخ
بر کامِ تشنه مینشست؛
ولی لبخند،
هنوز از طعمِ امید
لبریز بود
چرا که ناامیدی،
آموزگاری خاموش بود
که بینقاب میآمد،
و در هیأتِ شکستی سرد،
آیۀ مهر میآموخت؛
و چه بسیار زخمهائی
که بیصدا دهان میگشودند
تا حقیقتی ابدی را نجوا کنند؛
و چه بسیار شبهائی
که با دستان تهی،
چراغِ صبح را افروختند.
۶
سفرِ من،
از پرسش در ملتقای شب و روز آغاز شد
تا جان و تن را توشۀ سفری کنم
که هر نقطهاش منزلی بود و مقصدی.
در پیچوخم راه هزار خان
دیوها در کمین بودند
و من در گرما و سرمای استخوانسوز گردنهها،
سایهای از یقین نمییافتم
ولی نوازش نسیمی تازه
در هُرم آفتاب
یا تابش نوری شگفت
در زمهریر طاقتسوز
طعم معنائی مستیبخش
بر ذائقۀ جان شیفته بود.
۷
در سرم، زمزمهای بود
که دانایی را آهسته میسرود،
و در دلم، نغمهای
که زیبایی را بیهراس میطلبید.
و جانم در التهابی خاموش میتپید،
که نه درد بود، نه فریاد
بل آتشی از جنس هستی.
راستی را بیکرانه یافتم،
چون نوری که مرزی نمیشناسد.
و دروغ،
سایهای بود
که حتی توان خاموش کردن شمعی را نداشت.
۸
بر بامی از جهان ایستادهام،
نه چون فاتح،
بل چون ناظرِی خاموشِ در حیرت؛
نه به تمنای جایگاهی برتر،
بل به شوق جائی که جهان را
بینقابتر میتوان دید.
چشم به افقهای ناشناخته دوختهام
و میدانم
این بلندی
تنها زمانی بلند است
که دل به پایین بنگرد.
۹
چه بگویم از سرمستی رازناک شفقت و مهر
که نه در شعر
بلکه در زرفای جان
جاری است
بی هیچ هیاهوئی
چون بوی نانی تازه
در سپیدهدمان ازل
و نخستین لبخندی که جان را تسخیر میکند
و یادش بر این بلندای هفتاد و دوم
هوش از سر عقل میرباید.
۱۰
ایستاده بر پلی از رنگینکمان سحرآمیز
که به دشت فردای بوتههای رقصنده میرود،
به افق دودآلود و زخمی مینگرم
و به آینده ایمان دارم،
نه چون وعدهای شیرین،
یا آذرخشی که در ابر سترون نوید باران میدهد،
بل چون بذری
کاشته در نسیمی
که بر دلهای افسونزدهای میگذرد
که در خواب گلهای ساختگی
آمادۀ ترک خوردناند
تا نقب زنند
برای عبور نور
۱۱
در قلهپیماییهای دیرینم
با سایهای همنفسم
که برفراز شانهام میلغزد
و هماره
از آن لحظه در آن سپیددمان
همراهم بوده است
چون همزادی هماره پنهان
در آینۀ چشم زندگی،
تا هر زمان که بخواهد
مرا به بدان بزنگاهی برد
که نمیدانم پرتگاه است یا سکوی پرواز.
با او خواهم رفت
اگرچه دستانم
هنوز از ناتمامها لبریز است،
و شاید تنها شکوهام
از غافلگیری خواهد بود
و از ندانستن مقصد
نه از رفتن.
۱۲
و اینک،
در این سپیدهدمان روزی به نام «جهان»
به یاد سپیدهدمان آن آذرروز،
تنها چیزی که از جهان میخواهم،
نه بقا و نه افتخار
بل سطری است
که باد
از زبانهای خوشبو
به هر سو بَرَد:
"او که ستایندۀ مهر و دوستدارا دانایی بود
دوست داشت هستی را
چنان که از آن هیچ نرنجید
و دریافت نیستی را
چنان که هیچ از آن نهراسید".
سپیدهدمان شنبه چهاردهم تیر ماه 1404 خورشیدی
◀️موسی اکرمی
۱
در من،
همچنان کسی هست
که با آتش آن سپیدهدمان میرقصد،
کسی که سرخوشانه
بر این قله شده است
با سرودی تازه بر لب
تا همچون هر سپیدهدم،
آفرینش را برای نخستین بار تماشا کند.
او جهان را مینگرد
چون چشمی که نخستین بار
رنگ میبیند،
بی خاطرهای در پشت پلکها
و بی سایهای از دیروز در جان.
گویی هستی،
همین اکنون
از لبان خاموشِ ازلی
به واژه درآمده است
۲
من از آتش عبورم،
نه از خاکسترِ ماندن.
آتش را در دل پاس داشتم
و بر هر برگی به مهر گذشتم،
و با پای زخمی
شعلۀ خجسته را بدین آتشگاه آوردم.
هر زخم،
ریشهام شد
و هر رؤیا،
میوهای که هنوز از شاخه نچیدهام.
در بادها گم نشدم،
که راه خود را در تاریکی نوشتم.
اکنون ایستادهام
نه بر خاک
بل بر تپشِ همۀ سوختنهایم؛
و هنوز
آوازی خاموش
در سینهام میتپد،
که تنها آتش میتواند آن را بخواند..
۳
هفتاد و دو قله
فتح شدهاند،
نه برای نصب پرچمی
یا ثبت کردن نامی یا شمارهای،
بل برای سلوک پرماجرای جان
و صیقل دادنِ لوحی که به امانت داشتم
- در تلاقیِ آینه و آتش -
تا خود آینهای شود
در آینهداری آتشی که هماره در دل است.
نه بر بلندی قلهها،
که در ژرفنای هر گام،
رازهائی نگاشتم
که تنها خاموشیِ قله درمییابد.
و اکنون هر سنگ،
پارهای از من است،
و هر سکوت،
ادامۀ ندائی که از دوردست آمده است.
۴
من زمین را
در هر لحظه
بس بسیار زیستهام،
ولی در هفتاد و دومین سپیدهدم،
چشمانم هنوز
نخستین تمنای آن سپیدهدمان تاریک را
در خود دارند؛
نه در پیِ پاداشاند،
نه پناهی میجویند؛
آنها زیستهاند برای عشق بیعلت هستی،
با دستانی پر از نور،
در شبهائی که بیدفاع بودند.
و اکنون، در این روشنیِ تازه،
میدانند که هر شب تاریک،
پلی است
به سوی سپیدهدمی دیگر.
۵
گاهی جهانی که محبوب بود،
چون سیبی تلخ
بر کامِ تشنه مینشست؛
ولی لبخند،
هنوز از طعمِ امید
لبریز بود
چرا که ناامیدی،
آموزگاری خاموش بود
که بینقاب میآمد،
و در هیأتِ شکستی سرد،
آیۀ مهر میآموخت؛
و چه بسیار زخمهائی
که بیصدا دهان میگشودند
تا حقیقتی ابدی را نجوا کنند؛
و چه بسیار شبهائی
که با دستان تهی،
چراغِ صبح را افروختند.
۶
سفرِ من،
از پرسش در ملتقای شب و روز آغاز شد
تا جان و تن را توشۀ سفری کنم
که هر نقطهاش منزلی بود و مقصدی.
در پیچوخم راه هزار خان
دیوها در کمین بودند
و من در گرما و سرمای استخوانسوز گردنهها،
سایهای از یقین نمییافتم
ولی نوازش نسیمی تازه
در هُرم آفتاب
یا تابش نوری شگفت
در زمهریر طاقتسوز
طعم معنائی مستیبخش
بر ذائقۀ جان شیفته بود.
۷
در سرم، زمزمهای بود
که دانایی را آهسته میسرود،
و در دلم، نغمهای
که زیبایی را بیهراس میطلبید.
و جانم در التهابی خاموش میتپید،
که نه درد بود، نه فریاد
بل آتشی از جنس هستی.
راستی را بیکرانه یافتم،
چون نوری که مرزی نمیشناسد.
و دروغ،
سایهای بود
که حتی توان خاموش کردن شمعی را نداشت.
۸
بر بامی از جهان ایستادهام،
نه چون فاتح،
بل چون ناظرِی خاموشِ در حیرت؛
نه به تمنای جایگاهی برتر،
بل به شوق جائی که جهان را
بینقابتر میتوان دید.
چشم به افقهای ناشناخته دوختهام
و میدانم
این بلندی
تنها زمانی بلند است
که دل به پایین بنگرد.
۹
چه بگویم از سرمستی رازناک شفقت و مهر
که نه در شعر
بلکه در زرفای جان
جاری است
بی هیچ هیاهوئی
چون بوی نانی تازه
در سپیدهدمان ازل
و نخستین لبخندی که جان را تسخیر میکند
و یادش بر این بلندای هفتاد و دوم
هوش از سر عقل میرباید.
۱۰
ایستاده بر پلی از رنگینکمان سحرآمیز
که به دشت فردای بوتههای رقصنده میرود،
به افق دودآلود و زخمی مینگرم
و به آینده ایمان دارم،
نه چون وعدهای شیرین،
یا آذرخشی که در ابر سترون نوید باران میدهد،
بل چون بذری
کاشته در نسیمی
که بر دلهای افسونزدهای میگذرد
که در خواب گلهای ساختگی
آمادۀ ترک خوردناند
تا نقب زنند
برای عبور نور
۱۱
در قلهپیماییهای دیرینم
با سایهای همنفسم
که برفراز شانهام میلغزد
و هماره
از آن لحظه در آن سپیددمان
همراهم بوده است
چون همزادی هماره پنهان
در آینۀ چشم زندگی،
تا هر زمان که بخواهد
مرا به بدان بزنگاهی برد
که نمیدانم پرتگاه است یا سکوی پرواز.
با او خواهم رفت
اگرچه دستانم
هنوز از ناتمامها لبریز است،
و شاید تنها شکوهام
از غافلگیری خواهد بود
و از ندانستن مقصد
نه از رفتن.
۱۲
و اینک،
در این سپیدهدمان روزی به نام «جهان»
به یاد سپیدهدمان آن آذرروز،
تنها چیزی که از جهان میخواهم،
نه بقا و نه افتخار
بل سطری است
که باد
از زبانهای خوشبو
به هر سو بَرَد:
"او که ستایندۀ مهر و دوستدارا دانایی بود
دوست داشت هستی را
چنان که از آن هیچ نرنجید
و دریافت نیستی را
چنان که هیچ از آن نهراسید".
سپیدهدمان شنبه چهاردهم تیر ماه 1404 خورشیدی
❤3
Audio
🎵 پوشه شنیداری نشست فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشه سید احمد فردید
📔فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشه سید احمد فردید
با سخنرانی:
#دکتر_موسی_اکرمی
#دکتر_احسان_شریعتی
#دکتر_محمد_نژاد_ایران
مدیر نشست:
#دکتر_روژان_حسام_قاضی
🗓 پنجشنبه 22 خرداد 1404 ساعت 17/30
🏡سالن خیام
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
📔فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشه سید احمد فردید
با سخنرانی:
#دکتر_موسی_اکرمی
#دکتر_احسان_شریعتی
#دکتر_محمد_نژاد_ایران
مدیر نشست:
#دکتر_روژان_حسام_قاضی
🗓 پنجشنبه 22 خرداد 1404 ساعت 17/30
🏡سالن خیام
💢انجمن علمی مطالعات صلح ایران💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Forwarded from انجمن علمی مطالعات صلح ایران
فراخوان چکیده مقاله
نهمین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران
مکتب ایرانی صلح
بنیان های هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی مکتب ایرانی صلح در مقایسه با سایر مکتب های صلح جهان
مهلت ارسال چکیده ها: تا پایان تیر ۱۴۰۴
نشانی ایمیل همایش:
[email protected]
https://www.tg-me.com/ipsan
نهمین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران
مکتب ایرانی صلح
بنیان های هستی شناختی، شناخت شناختی و روش شناختی مکتب ایرانی صلح در مقایسه با سایر مکتب های صلح جهان
مهلت ارسال چکیده ها: تا پایان تیر ۱۴۰۴
نشانی ایمیل همایش:
[email protected]
https://www.tg-me.com/ipsan
⏪جمع میان بینالمللیگرایی و ملیگرایی، جهانمیهنگرایی و میهندوستی
◀️موسی اکرمی
متن ویراستهتر بخشی از مقدمهی درسگفتار «هویت ایرانی در برابر تهدیدها: ضرورت پاسداری و بازآفرینی در جهانی متلاطم»
🔻در آکادمی فلسفۀ مارزوک
جمع میان این دو مفهوم از آن مسائل بنیادینی است که در تفکر فلسفی مدرن و روشنفکری معاصر، جایگاه برجستهای دارد یا باید داشته باشد. این پرسش بهویژه در بافتار جهانیشدن، بحرانهای هویتی، و تنش میان همبستگی جهانی و تعلقات محلی اهمیتی دوچندان یافته است.
در اینجا این مسئله را به کوتاهی در چهار محور تبیین میکنم.
#ملیگرایی
#میهنپرستی
#بینالمللیگرابی
#جهانمیهنگرایی
#هویت_ملی
#هویت_ایرانی
#موسی_اکرمی
🔻متن کامل در؛
https://musaakrami.blogfa.com/post/343
https://www.tribunezamaneh.com/archives/402473
◀️موسی اکرمی
متن ویراستهتر بخشی از مقدمهی درسگفتار «هویت ایرانی در برابر تهدیدها: ضرورت پاسداری و بازآفرینی در جهانی متلاطم»
🔻در آکادمی فلسفۀ مارزوک
با توجه به شهودی که از چهار مفهوم ملیگرایی (nationalism) و میهندوستی (patriotism) و بینالمللیگرایی (internationalism) و جهانمیهنگرایی (cosmopolitanism) داریم، بدون تعریف آکادمیک یا فرهنگنامهای دقیق آنها، در این سخنان مقدماتی به لزوم جمع میان بینالمللیگرایی و ملیگرایی اشاره میکنم.
جمع میان این دو مفهوم از آن مسائل بنیادینی است که در تفکر فلسفی مدرن و روشنفکری معاصر، جایگاه برجستهای دارد یا باید داشته باشد. این پرسش بهویژه در بافتار جهانیشدن، بحرانهای هویتی، و تنش میان همبستگی جهانی و تعلقات محلی اهمیتی دوچندان یافته است.
در اینجا این مسئله را به کوتاهی در چهار محور تبیین میکنم.
#ملیگرایی
#میهنپرستی
#بینالمللیگرابی
#جهانمیهنگرایی
#هویت_ملی
#هویت_ایرانی
#موسی_اکرمی
🔻متن کامل در؛
https://musaakrami.blogfa.com/post/343
https://www.tribunezamaneh.com/archives/402473
M.Akrami/موسیاکرمی: ازتعبیرتاتغییرجهان
جمع میان بینالمللیگرایی و ملیگرایی، جهانمیهنگرایی و میهندوستی
جمع میان بینالمللیگرایی و ملیگرایی، جهانمیهنگرایی و میهندوستی موسی اکرمی بخشی کوتاه از درسگفتار «هویت ایرانی در برابر تهدیدها: ضرورت پاسداری و
⏪قابل توجه آقای محمدرضا جوزی
◀️موسی اکرمی
در ۴:۴۷ بامداد امروز در گذرگاه تلگرامی «فرهیختگان» متن زیر همراه با تصویر بالا در واکنش به پوشۀ شنیداری نشست «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشۀ احمد فردید» منتشر شده است:
«سلام آقای علیبیگی عزیز
من آقای موسی اکرمی را نمیشناختم و همین امروز صبحْ هم مصاحبۀ قدیمیاش را درباب مرحوم فردید خواندم و هم سخنانش در باب صلح و ناصلح در اندیشه احمد فردید را گوش کردم و چون خیلی بیتابی میکرد که «چهکسی این آدم بیسواد را به گروه فلسفه آورده و او را استاد تمام کرده»، دیدم بد نیست صفحۀ ۳۳ از کتاب دکتر سیدحسین نصر را (که بخشی از آنرا با رنگ زرد تاکید کردهام) برایش بفرستید تا بلکه بداند کسانی مثل دکتر یحییٰ مهدوی و دکتر سیدحسین نصر و دکتر علیاکبر سیاسی بهدنبال مرحوم دکتر فردید رفتهاند و آنقدر احمق نبودند که یک آدم بیسواد را بیاورند و در دانشگاه مهمی مثل دانشگاه تهران به استادی برسانند و از پسِ سالها این اقدام را از کارهای قابل ذکر و ستایش خود بدانند.
حرفهای دکتر احسان شریعتی را بیشتر پسندیدم. او حداقل ادب و انصاف را رعایت کرد و کوشید به آقای اکرمی درس بدهد.
محمدرضا جوزی»
ادامه👇
◀️موسی اکرمی
در ۴:۴۷ بامداد امروز در گذرگاه تلگرامی «فرهیختگان» متن زیر همراه با تصویر بالا در واکنش به پوشۀ شنیداری نشست «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشۀ احمد فردید» منتشر شده است:
«سلام آقای علیبیگی عزیز
من آقای موسی اکرمی را نمیشناختم و همین امروز صبحْ هم مصاحبۀ قدیمیاش را درباب مرحوم فردید خواندم و هم سخنانش در باب صلح و ناصلح در اندیشه احمد فردید را گوش کردم و چون خیلی بیتابی میکرد که «چهکسی این آدم بیسواد را به گروه فلسفه آورده و او را استاد تمام کرده»، دیدم بد نیست صفحۀ ۳۳ از کتاب دکتر سیدحسین نصر را (که بخشی از آنرا با رنگ زرد تاکید کردهام) برایش بفرستید تا بلکه بداند کسانی مثل دکتر یحییٰ مهدوی و دکتر سیدحسین نصر و دکتر علیاکبر سیاسی بهدنبال مرحوم دکتر فردید رفتهاند و آنقدر احمق نبودند که یک آدم بیسواد را بیاورند و در دانشگاه مهمی مثل دانشگاه تهران به استادی برسانند و از پسِ سالها این اقدام را از کارهای قابل ذکر و ستایش خود بدانند.
حرفهای دکتر احسان شریعتی را بیشتر پسندیدم. او حداقل ادب و انصاف را رعایت کرد و کوشید به آقای اکرمی درس بدهد.
محمدرضا جوزی»
ادامه👇
ادامهی فرستهی پیشین 👆
سلام آقای محمد رضا جوزی
برای روشنگری نکاتی را یادآوری میکنم.
۱. من هم در آن گفتوگو با مجلهی قلمیاران هم در این بحث سه نفره پیرامون «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید» به گونهای مشخص از نقش دکتر مهدوی و دکتر نصر و همچنین دخالت دکتر نراقی در انتقال احمد فردید به گروه فلسفهی دانشگاه تهران، و برآورد جایگاه علمی او در تراز دکتری و ارتقای او به مقام استادی سخن گفتهام به گونهای که نیاز نبود جنابتان به زحمت بیفتید و برای اطلاع من پارهای از سخنان دکتر نصر را برجسته کنید و بفرستید.
۲. در همین بخش دکتر نصر شوربختانه فردید را تحصیل کرده در آلمان میخواند که دروغ محض است. بگذریم از بحث تدریس مکتب فرانکفورت و صلاحیت فردید برای آن.
۳. در این پاره سخن دکتر نصر از پشتیبانی دکتر مهدوی میگوید که من هر دو بار به آن اشاره کردهام.
۴. در این پارهسخن و در سخنان دیگر هیچ ذکری از موافقت و یاری دکتر سیاسی در انتقال احمد فردید به دانشگاه تهران نیست.
۵. پس شما چگونه از موافقت دکتر سیاسی سخن گفته و خواستهاید من از این نکته مطلع شوم که چه دستانی فردید فلسفهستیز را دکتری و استادی دادند و در گروه فلسفهی دانشگاه مادر نشاندند؟
۶. شاید شما به آن عرایضم خوب توجه نکردهاید که مشخصاً از قول دکتر نصر گفتهام که دکتر سیاسی مخالف انتقال احمد فردید به دانشگاه تهران بودهاند، و فردید را به کتابی تشبیه میکردهاند که کودکی شیرازهاش را از هم گسیخته و در هوا به باد داده است تا هر برگی به سوئی رود و سپس آن برگهها گردآوری و بی هیچ نظمی کنار هم قرار گرفته و شخصیت آشفتهاندیش احمد فردید پدید آمده است.
۷.اگر شما من را نمیشناسید من در عوض بیش از چهار دهه است که شما را میشناسم زیرا همواره به کسانی که در فضای فلسفی کشور حضوری داشتهاند توجه داشتهام.
همهی آشنایان با حلقهی فردید میدانند که شما نیز از دوستداران او بودهاید. چگونه نمیدانید که انتقال رسمی او به دانشگاه تهران در دوران ریاست دکتر فضلالله رضا، و ریاست دکتر نصر بر دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، روی داده است؟
۸.بنابراین من در این حد که شما زحمت کشیده و برای من سند فرستادهاید، و حتا بیش از آن، از روش نادرست انتقال فردید به دانشگاه تهران اطلاع دارم.
۹.بهنر است علاقمندان توجه کنند که منظورم از آن پرسش اشاره به دستان پشت پرده در انتقال فردید بوده است، زیرا آن انتقال با آن کیفیت هیچ نمونهی دیگری نداشته است.
همهی بیمدرکانی که در دانشگاه مقام استادی یافته بودند از صلاحیت علمی لازم برخوردار بودهاند.
۱۰. من دخالت مراجع سیاسی غیردانشگاهی را در ارتقای غیرآکادمیک و غیرقانونی جایگاه دانشگاهی احمد فردید بسیار محتمل میدانم.
۱۱. اگر بخواهم واپس بروم این دخالت را شاید بتوان در ورود دکتر نصر به دانشکدهی ادبیات و حتی ورود دکتر مهدوی به گروه فلسفه و ریاست بسیار طولانی او و رویدادهای آن سااها نیز مشاهده کرد.
در ضمن من در همین سخنرانی اخیر به میزان ارادت بیمورد دکتر مهدوی به فردید در پیوند با ویرایش مقدمهی کتاب پل فولکیه اشاره کردم.
۱۲. من در سخنرانی «فلسفهی دانشگاهی در ایران» برای «حلقهی دیدگاه نو» اشاره کردهام که در کم و کیف دانش فلسفی دکتر مهدوی و کتابها و دروس و دخالتهای او، به ویژه در دوران حضور دکتر نصر، میتوان تردیدهائی داشت.
۱۳.اصولا در بارهی حضور خود دکتر نصر در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی نیز سخن بسیار است.
من در همان سخنرانی برای «حلقهی دیدگاه نو» گفتهام دکتری دکتر نصر در تاریخ علم بوده است. با دکتری تاریخ علم نمیتوان به عضویت در گروه فلسفهی دانشگاه پذیرفته شد.
اگر کسانی به پیشینهی علایق و پژوهش و رسالهی دکتری دکتر نصر استناد کنند آنگاه بیشینه امتیازی که میتوان به دکتر نصر داد ورود او به گروه فلسفه و معارف اسلامی در دانشکدهی ذیربط با رتبهی استادیاری بوده است نه ورود به گروه فلسفهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی (محل تدریس فلسفهی محض یا فلسفهی غرب) مستقیماً با رتبهی دانشیاری!
۱۴. پس این استناد جنابتان سودی برای من نداشت.
۱۵. دور از شأن شما است که در اوایل دهۀ ۱۳۸۰ ایران را ترک کردهاید تا در موسسهی مطالعات اسماعیلی به پژوهش بپردازید ولی
اولا بدون توجه به سخنان و متن مکتوب مصاحبهام (که ادعا کردهاید امروز صبح پیش از ۴:۴۷ شنیده و خواندهاید) گمان برید از چگونگی آن بدعت اطلاع نداشتهام،
ثانیا با استناد به متنی از موافقت دکتر سیاسی سخن بگویید که در آن ذکری از آن نیست و آشنایان با آثار دکتر نصر میدانند که ایشان از مخالفت دکتر سیاسی با آن انتقال سخن گفتهاند.
بهترین آرزوها برای پایبندان به اخلاق پژوهش در شنیدن و نقد سخنان دیگران
موسی اکرمی
یکشنبه، ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۴
#احمد_فردید
#محمدرضا_جوزی
#موسی_اکرمی
سلام آقای محمد رضا جوزی
برای روشنگری نکاتی را یادآوری میکنم.
۱. من هم در آن گفتوگو با مجلهی قلمیاران هم در این بحث سه نفره پیرامون «فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید» به گونهای مشخص از نقش دکتر مهدوی و دکتر نصر و همچنین دخالت دکتر نراقی در انتقال احمد فردید به گروه فلسفهی دانشگاه تهران، و برآورد جایگاه علمی او در تراز دکتری و ارتقای او به مقام استادی سخن گفتهام به گونهای که نیاز نبود جنابتان به زحمت بیفتید و برای اطلاع من پارهای از سخنان دکتر نصر را برجسته کنید و بفرستید.
۲. در همین بخش دکتر نصر شوربختانه فردید را تحصیل کرده در آلمان میخواند که دروغ محض است. بگذریم از بحث تدریس مکتب فرانکفورت و صلاحیت فردید برای آن.
۳. در این پاره سخن دکتر نصر از پشتیبانی دکتر مهدوی میگوید که من هر دو بار به آن اشاره کردهام.
۴. در این پارهسخن و در سخنان دیگر هیچ ذکری از موافقت و یاری دکتر سیاسی در انتقال احمد فردید به دانشگاه تهران نیست.
۵. پس شما چگونه از موافقت دکتر سیاسی سخن گفته و خواستهاید من از این نکته مطلع شوم که چه دستانی فردید فلسفهستیز را دکتری و استادی دادند و در گروه فلسفهی دانشگاه مادر نشاندند؟
۶. شاید شما به آن عرایضم خوب توجه نکردهاید که مشخصاً از قول دکتر نصر گفتهام که دکتر سیاسی مخالف انتقال احمد فردید به دانشگاه تهران بودهاند، و فردید را به کتابی تشبیه میکردهاند که کودکی شیرازهاش را از هم گسیخته و در هوا به باد داده است تا هر برگی به سوئی رود و سپس آن برگهها گردآوری و بی هیچ نظمی کنار هم قرار گرفته و شخصیت آشفتهاندیش احمد فردید پدید آمده است.
۷.اگر شما من را نمیشناسید من در عوض بیش از چهار دهه است که شما را میشناسم زیرا همواره به کسانی که در فضای فلسفی کشور حضوری داشتهاند توجه داشتهام.
همهی آشنایان با حلقهی فردید میدانند که شما نیز از دوستداران او بودهاید. چگونه نمیدانید که انتقال رسمی او به دانشگاه تهران در دوران ریاست دکتر فضلالله رضا، و ریاست دکتر نصر بر دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، روی داده است؟
۸.بنابراین من در این حد که شما زحمت کشیده و برای من سند فرستادهاید، و حتا بیش از آن، از روش نادرست انتقال فردید به دانشگاه تهران اطلاع دارم.
۹.بهنر است علاقمندان توجه کنند که منظورم از آن پرسش اشاره به دستان پشت پرده در انتقال فردید بوده است، زیرا آن انتقال با آن کیفیت هیچ نمونهی دیگری نداشته است.
همهی بیمدرکانی که در دانشگاه مقام استادی یافته بودند از صلاحیت علمی لازم برخوردار بودهاند.
۱۰. من دخالت مراجع سیاسی غیردانشگاهی را در ارتقای غیرآکادمیک و غیرقانونی جایگاه دانشگاهی احمد فردید بسیار محتمل میدانم.
۱۱. اگر بخواهم واپس بروم این دخالت را شاید بتوان در ورود دکتر نصر به دانشکدهی ادبیات و حتی ورود دکتر مهدوی به گروه فلسفه و ریاست بسیار طولانی او و رویدادهای آن سااها نیز مشاهده کرد.
در ضمن من در همین سخنرانی اخیر به میزان ارادت بیمورد دکتر مهدوی به فردید در پیوند با ویرایش مقدمهی کتاب پل فولکیه اشاره کردم.
۱۲. من در سخنرانی «فلسفهی دانشگاهی در ایران» برای «حلقهی دیدگاه نو» اشاره کردهام که در کم و کیف دانش فلسفی دکتر مهدوی و کتابها و دروس و دخالتهای او، به ویژه در دوران حضور دکتر نصر، میتوان تردیدهائی داشت.
۱۳.اصولا در بارهی حضور خود دکتر نصر در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی نیز سخن بسیار است.
من در همان سخنرانی برای «حلقهی دیدگاه نو» گفتهام دکتری دکتر نصر در تاریخ علم بوده است. با دکتری تاریخ علم نمیتوان به عضویت در گروه فلسفهی دانشگاه پذیرفته شد.
اگر کسانی به پیشینهی علایق و پژوهش و رسالهی دکتری دکتر نصر استناد کنند آنگاه بیشینه امتیازی که میتوان به دکتر نصر داد ورود او به گروه فلسفه و معارف اسلامی در دانشکدهی ذیربط با رتبهی استادیاری بوده است نه ورود به گروه فلسفهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی (محل تدریس فلسفهی محض یا فلسفهی غرب) مستقیماً با رتبهی دانشیاری!
۱۴. پس این استناد جنابتان سودی برای من نداشت.
۱۵. دور از شأن شما است که در اوایل دهۀ ۱۳۸۰ ایران را ترک کردهاید تا در موسسهی مطالعات اسماعیلی به پژوهش بپردازید ولی
اولا بدون توجه به سخنان و متن مکتوب مصاحبهام (که ادعا کردهاید امروز صبح پیش از ۴:۴۷ شنیده و خواندهاید) گمان برید از چگونگی آن بدعت اطلاع نداشتهام،
ثانیا با استناد به متنی از موافقت دکتر سیاسی سخن بگویید که در آن ذکری از آن نیست و آشنایان با آثار دکتر نصر میدانند که ایشان از مخالفت دکتر سیاسی با آن انتقال سخن گفتهاند.
بهترین آرزوها برای پایبندان به اخلاق پژوهش در شنیدن و نقد سخنان دیگران
موسی اکرمی
یکشنبه، ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۴
#احمد_فردید
#محمدرضا_جوزی
#موسی_اکرمی
👍2👎1
Audio
⏪پوشه شنیداری نشست «صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی»
◀️از سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح
*⃣«نشست اول»
*⃣با سخنرانی:
#دکتر_مجتبی_مقصودی
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
#دکتر_موسی_اکرمی
#دکتر_بهرام_امیر_احمدیان
#دکتر_عبدالامیر_نبوی
#دکتر_ماندانا_تیشه_یار
#دکتر_محمد_منصورنژاد
#دکتر_امیرهوشنگ_میرکوشش
#دکتر_جواد_رنجبر_درخشیلر
✅شنبه ۷ تیر ماه ۱۴۰۴
🔻انجمن علمی مطالعات صلح ایران
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی
https://www.tg-me.com/ipsan
◀️از سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح
*⃣«نشست اول»
*⃣با سخنرانی:
#دکتر_مجتبی_مقصودی
#دکتر_نعمت_الله_فاضلی
#دکتر_موسی_اکرمی
#دکتر_بهرام_امیر_احمدیان
#دکتر_عبدالامیر_نبوی
#دکتر_ماندانا_تیشه_یار
#دکتر_محمد_منصورنژاد
#دکتر_امیرهوشنگ_میرکوشش
#دکتر_جواد_رنجبر_درخشیلر
✅شنبه ۷ تیر ماه ۱۴۰۴
🔻انجمن علمی مطالعات صلح ایران
🔻خانه اندیشمندان علوم انسانی
https://www.tg-me.com/ipsan
⏪صلح ایرانی: دفاع از میهن و مردم، نقد حاکمیت داخلی، و رویارویی با تجاوز خارجی
◀️تحلیل و تبیینی صریح و فشرده
◀️موسی اکرمی
اشاره. پس از سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح»، به کوشش انجمن علمی مطالعات صلح ایران و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی، خلاصۀ سخنان من در روزنامۀ هممیهن منتشر شد.
بلافاصله متن گسترشیافتهای از سخنرانی را، با فرنام «صلحطلبی رادیکال و موضعگیری در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت دو کشور درگیر جنگ» و زیرفرنام «بررسی موردی تجاوز اسرائیل به ایران» در وبلاگ خود منتشر کردم.
با توجه به سخنرانیها و نوشتهها در درون و بیرون کشور، و واکنشهای گوناگون در فضای مجازی و محافل و گروههای چندنفره، چنین مینماید که پرداختن به این موضوع و تبیین درست موضعگیری در این امر ملی و جهانی همچنان ضرورت دارد بهویژه که افق آیندۀ رویارویی جمهوری اسلامی با دولت اسرائیل و حکومتهای دیگر کشورها، و همچنین افق آیندۀ کشور در ابهاماند.
موضع من در آن سخنرانی و دیگر سخنرانیها و نوشتهها بر چهار پایه استوار بوده است:
الف) برداشت من از «صلح ایرانی» آن گونه که بر پایۀ پژوهشهای دیگران و بررسیهای خود در چند سخنرانی و نوشته ابعاد و ویژگیهای آن را بیان کردهام،
ب) باور به پیوند بنیادین میان بینالمللیگرایی (انترناسیونالیسم) و ملیگرایی به معنای میهندوستی تمامعیار (با همۀ ویژگیهایش) که جداگانه آن را مطرح کردهام،
پ) باورم به پیوند بنیادین میان آزادی و عدالت و صلح برای ایران و همۀ جهان، در سطح ملی و جهانی، درونکشوری و میانکشوری،
ت) دستاوردهای تاریخ اندیشه، و بهویژه دستاوردهای مدرن فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ حقوق و فلسفۀ اخلاقی که بارها از آنها سخن گفتهام.
اینک میخواهم در این نوشته به گونهای مستقیمتر و دقیقتر و مشخصتر، صریح و بی لکنت، به موضوع بپردازم تا شاید پرسشهای احتمالی کسانی را از دیدگاه خود پاسخ گویم.
آشکار است که
اولاً، همانگونه که در متن اشاره کردهام، ممکن است موضع سیاسی کسی که با برداشتی از صلح ایرانی موافق است انطباق کامل با همۀ اصول عام مکتب ایرانی صلح به روایت من نداشته باشد و از این اصول در شرایط نابهرهگیری از خشونت و قهر فراتر رود، و آن فرد خواستار برخوردی رادیکالتر با حاکمیت داخلی شود؛ ولی همواره در رادیکالیسم خود، که در شرایط استثنایی روی میدهد، نیز باید به اصول عام صلح ایرانی پایبند باقی بماند؛
ثانیاً آرزو دارم هم طیف مدافعان جمهوری اسلامی به مسئولیت اخلاقی فلسفی من - در مقام یک استاد فلسفه که سالها در تدریس و تألیف و ترجمه به فلسفۀ سیاسی نیز پرداختهام – توجه کند و در تحلیلها و تبیینها و پیشنهادهایم به دقت بنگرد، هم طیف رنگارنگ اوپوزیسیونی که بهراستی مدافع میهن و مردم است و به روایتهای معقولی از آزادی و عدالت و صلح باور دارد.
*⃣بخشهای سهگانهی نوشته:
🔻اگر این نوشته را پسندهاید، لطفاً آن را برای آشنایان علاقهمندتان بفرستید.
متن کامل:
https://musaakrami.blogfa.com/post/357
و
https://www.tribunezamaneh.com/archives/402654
#صلح_ایرانی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
◀️تحلیل و تبیینی صریح و فشرده
◀️موسی اکرمی
اشاره. پس از سخنرانی در نخستین نشست از «سلسله نشستهای تحلیل تجاوز اسرائیل به ایران از منظر مطالعات صلح»، به کوشش انجمن علمی مطالعات صلح ایران و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی، خلاصۀ سخنان من در روزنامۀ هممیهن منتشر شد.
بلافاصله متن گسترشیافتهای از سخنرانی را، با فرنام «صلحطلبی رادیکال و موضعگیری در برابر تجاوز خارجی: دفاع ملی و نقد مسئولانۀ حاکمیت دو کشور درگیر جنگ» و زیرفرنام «بررسی موردی تجاوز اسرائیل به ایران» در وبلاگ خود منتشر کردم.
با توجه به سخنرانیها و نوشتهها در درون و بیرون کشور، و واکنشهای گوناگون در فضای مجازی و محافل و گروههای چندنفره، چنین مینماید که پرداختن به این موضوع و تبیین درست موضعگیری در این امر ملی و جهانی همچنان ضرورت دارد بهویژه که افق آیندۀ رویارویی جمهوری اسلامی با دولت اسرائیل و حکومتهای دیگر کشورها، و همچنین افق آیندۀ کشور در ابهاماند.
موضع من در آن سخنرانی و دیگر سخنرانیها و نوشتهها بر چهار پایه استوار بوده است:
الف) برداشت من از «صلح ایرانی» آن گونه که بر پایۀ پژوهشهای دیگران و بررسیهای خود در چند سخنرانی و نوشته ابعاد و ویژگیهای آن را بیان کردهام،
ب) باور به پیوند بنیادین میان بینالمللیگرایی (انترناسیونالیسم) و ملیگرایی به معنای میهندوستی تمامعیار (با همۀ ویژگیهایش) که جداگانه آن را مطرح کردهام،
پ) باورم به پیوند بنیادین میان آزادی و عدالت و صلح برای ایران و همۀ جهان، در سطح ملی و جهانی، درونکشوری و میانکشوری،
ت) دستاوردهای تاریخ اندیشه، و بهویژه دستاوردهای مدرن فلسفۀ سیاسی و فلسفۀ حقوق و فلسفۀ اخلاقی که بارها از آنها سخن گفتهام.
اینک میخواهم در این نوشته به گونهای مستقیمتر و دقیقتر و مشخصتر، صریح و بی لکنت، به موضوع بپردازم تا شاید پرسشهای احتمالی کسانی را از دیدگاه خود پاسخ گویم.
آشکار است که
اولاً، همانگونه که در متن اشاره کردهام، ممکن است موضع سیاسی کسی که با برداشتی از صلح ایرانی موافق است انطباق کامل با همۀ اصول عام مکتب ایرانی صلح به روایت من نداشته باشد و از این اصول در شرایط نابهرهگیری از خشونت و قهر فراتر رود، و آن فرد خواستار برخوردی رادیکالتر با حاکمیت داخلی شود؛ ولی همواره در رادیکالیسم خود، که در شرایط استثنایی روی میدهد، نیز باید به اصول عام صلح ایرانی پایبند باقی بماند؛
ثانیاً آرزو دارم هم طیف مدافعان جمهوری اسلامی به مسئولیت اخلاقی فلسفی من - در مقام یک استاد فلسفه که سالها در تدریس و تألیف و ترجمه به فلسفۀ سیاسی نیز پرداختهام – توجه کند و در تحلیلها و تبیینها و پیشنهادهایم به دقت بنگرد، هم طیف رنگارنگ اوپوزیسیونی که بهراستی مدافع میهن و مردم است و به روایتهای معقولی از آزادی و عدالت و صلح باور دارد.
*⃣بخشهای سهگانهی نوشته:
بخش یکم. مقاومت در برابر تجاوز خارجی و حاکمیت داخلی بر پایۀ مکتب ایرانی صلح
۱. اصول بنیادین مکتب ایرانی صلح در نسبت با حاکمیت به گونهای عام
۲. چند و چون و گسترۀ همراهی با حاکمیت
۳. علل و گسترۀ جدایی احتمالی از حاکمیت
۴. تفاوت ایستادگی در برابر حاکمیت با خشونتورزی یا انقلاب
۵. مکتب صلح ایرانی در برابر جمهوری اسلامی به گونهای خاص
بخش دوم. مکتب ایرانی صلح در برابر اتحاد با کشور متجاوز برای مبارزه با حاکمیت
موجود کشور
۱. اصل بنیادین در مکتب ایرانی صلح: صیانت از مردم و میهن نه لزوماً از حکومت
۲. همدلی مکتب ایرانی صلح با مقاومت مشروع در برابر حاکمیت عدولکننده از وظایف خود
۳. مسئلۀ تعامل با قدرت خارجی: مرزی بس باریک و لغزنده
۴. تنها حالت استثنایی مشروع، ولی بسیار مشروط و نادر
بخش سوم. مکتب ایرانی صلح در برابر هر گونه همکاری با اسرائیل
۱. مخالفت مکتب ایرانی صلح، با هر نوع جنگ، تجاوز، و اتحاد با متجاوز - حتا علیه حکومت سرکوبگر
۲. عدم سنخیت نفی حاکمیت داخلی با توجیه اتحاد با متجاوز یا سکوت در برابر تجاوز خارجی
۳. مورد خاص اسرائیل: مسئله نه تنها جنگ، بلکه حافظۀ تاریخی و اخلاق جهانی است
۴. وجود احتمالی استثناء تنها در تخیل، نه در واقعیت امروز
۵. موضع اخلاقی روشنفکرانه در برابر جنگ ایران و اسرائیل
🔻اگر این نوشته را پسندهاید، لطفاً آن را برای آشنایان علاقهمندتان بفرستید.
متن کامل:
https://musaakrami.blogfa.com/post/357
و
https://www.tribunezamaneh.com/archives/402654
#صلح_ایرانی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#نقد_حاکمیت
#موسی_اکرمی
M.Akrami/موسیاکرمی: ازتعبیرتاتغییرجهان
صلح ایرانی: دفاع از میهن و مردم، نقد حاکمیت داخلی، و رویارویی با تجاوز خارجی
صلح ایرانی: دفاع از میهن و مردم، نقد حاکمیت داخلی، و رویارویی با تجاوز خارجی تحلیل و تبیینی صریح و فشرده موسی اکرمی Iranian Peace: Defending the Homeland
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند
🔹 درس گفتار:
مکتب صلح ایرانی در دفاع از مردم،
نه حکومت
🔻با حضور :
موسی اکرمی
🕒 زمان: شنبه ۲۸ تیر ماه ،۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بهوقت ایران
کانال موسی اکرمی
@musa_akrami
گروه آکادمی
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹 درس گفتار:
مکتب صلح ایرانی در دفاع از مردم،
نه حکومت
🔻با حضور :
موسی اکرمی
🕒 زمان: شنبه ۲۸ تیر ماه ،۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بهوقت ایران
کانال موسی اکرمی
@musa_akrami
گروه آکادمی
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Audio
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند
🔹پوشهی شنیداری درسگفتار
⏪«مکتب صلح ایرانی در دفاع از مردم،
نه حکومت»
🔻با حضور:
◀️موسی اکرمی
🕒 زمان: شنبه ۲۸ تیر ماه ،۱۴۰۴
ساعت ۲۲بوقت ایران
#صلح_ایرانی
#دولت
#ملت
#مردم
#حکومت
#میهن
#دولت_مردمی
#دولت_ملی
#منافع_ملی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#موسی_اکرمی
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹پوشهی شنیداری درسگفتار
⏪«مکتب صلح ایرانی در دفاع از مردم،
نه حکومت»
🔻با حضور:
◀️موسی اکرمی
🕒 زمان: شنبه ۲۸ تیر ماه ،۱۴۰۴
ساعت ۲۲بوقت ایران
#صلح_ایرانی
#دولت
#ملت
#مردم
#حکومت
#میهن
#دولت_مردمی
#دولت_ملی
#منافع_ملی
#تجاوز_خارجی
#دفاع_ملی
#موسی_اکرمی
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
👍1
⏪گزارش تصویری یازدهمین نشست گروه «جامعهپژوهی صلح»
«انجمن علمی مطالعات صلح ایران»، با همکاری «خانهی اندیشمندان علوم انسانی»
◀️با عنوان: فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید
🔻با سخنرانی:
دکتر موسی اکرمی
(استاد فلسفه و مدیر گروه «صلح و هنر» - «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» )
دکتر احسان شریعتی (استاد و پژوهشگر حوزهی فلسفه)
دکتر محمد نژاد ایران (پژوهشگر حوزهی جامعهشناسی سیاسی)
🔻مدیر نشست: دکتر روژان حسام قاضی (مدیر گروه «جامعهپژوهی صلح» - «انجمن علمی مطالعات صلح ایران»)
زمان: پنجشنبه، ۲۲خرداد ماه ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/ipsan
#احمد_فردید
#فرهنگ_صلح
#صلحگرایی_راستین
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
https://www.aparat.com/v/akiov72
«انجمن علمی مطالعات صلح ایران»، با همکاری «خانهی اندیشمندان علوم انسانی»
◀️با عنوان: فرهنگ صلح و ناصلح در اندیشهی احمد فردید
🔻با سخنرانی:
دکتر موسی اکرمی
(استاد فلسفه و مدیر گروه «صلح و هنر» - «انجمن علمی مطالعات صلح ایران» )
دکتر احسان شریعتی (استاد و پژوهشگر حوزهی فلسفه)
دکتر محمد نژاد ایران (پژوهشگر حوزهی جامعهشناسی سیاسی)
🔻مدیر نشست: دکتر روژان حسام قاضی (مدیر گروه «جامعهپژوهی صلح» - «انجمن علمی مطالعات صلح ایران»)
زمان: پنجشنبه، ۲۲خرداد ماه ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/ipsan
#احمد_فردید
#فرهنگ_صلح
#صلحگرایی_راستین
#روژان_حسام_قاضی
#احسان_شریعتی
#محمد_نژاد_ایران
#موسی_اکرمی
https://www.aparat.com/v/akiov72
Telegram
انجمن علمی مطالعات صلح ایران
کانال اطلاع رسانی انجمن علمی مطالعات صلح ایران
ipsan.ir
[email protected]
instagram.com/ipsan.ir
ipsan.ir
[email protected]
instagram.com/ipsan.ir
❤2
⏪سکوتی که از کلمه گذشت
◀️به یاد احمد شاملو – الف. بامداد (زادۀ ۲۱ آذر ۱۳۰۴ تهران – درگذشتۀ ۲ امرداد ۱۳۷۹ تهران)
◀️موسی اکرمی
بریدهای از رمان منتشرنشدۀ «هفت روز و هنوز عشق و سودا»
در یادکرد شنیدن خبر درگذشت احمد شاملو
*
«افسوس!»
چه واژۀ کوچکی است این برای سخن گفتن از مرگ نه خُرد خواجهای چنان بزرگ. چه واژۀ ناتوانی است، آنگاه که نامی به بزرگی شاملو در میان است.
صبح یکشنبه دومِ امردادماه ۱۳۷۹، در آن تابستانی که با داغی همیشگیاش ادامه داشت، خبر به گونهای بیرحمانه رسید.
*
https://musaakrami.blogfa.com/post/358
#احمد_شاملو
#موسی_اکرمی
◀️به یاد احمد شاملو – الف. بامداد (زادۀ ۲۱ آذر ۱۳۰۴ تهران – درگذشتۀ ۲ امرداد ۱۳۷۹ تهران)
◀️موسی اکرمی
بریدهای از رمان منتشرنشدۀ «هفت روز و هنوز عشق و سودا»
در یادکرد شنیدن خبر درگذشت احمد شاملو
*
«افسوس!»
چه واژۀ کوچکی است این برای سخن گفتن از مرگ نه خُرد خواجهای چنان بزرگ. چه واژۀ ناتوانی است، آنگاه که نامی به بزرگی شاملو در میان است.
صبح یکشنبه دومِ امردادماه ۱۳۷۹، در آن تابستانی که با داغی همیشگیاش ادامه داشت، خبر به گونهای بیرحمانه رسید.
*
در میانۀ تکرار حیرتی هماره در برابر «هستی»،متن کامل در
صدائی در درونم شکست:
«شاملو… دیگر نیست.»
نه منطقِ بودن و شدن سودی داشت، و نه شک،
در خود فرو نشستم
با نگاهی مبهوت
بیکلمهئی برای تسلیتِ جهان.
*
تو رفتهای
و نه کلمهای مانده است
تا تنهایی را بیان کند،
نه سکوتی
که مرگِ تو را تاب بیاورد.
*
دهانم در نوسان میان دو واژه خشک مانده است:
«نه»!
«رفتی»؟!
دیوارها سنگینتر از همیشه خاموشاند
واژهها میلرزند
همانند جان بیپناه در تاریکی شب سرد.
*
خبر از مرگ تو است
که از آن
https://musaakrami.blogfa.com/post/358
#احمد_شاملو
#موسی_اکرمی
❤2