Telegram Web Link
🍃📖🍃

منشی گفت کارت‌خوان نداریم، ۶٠ تومان از عابربانک بگیرید بیایید.

فاصله‌ی عابر‌بانک تا مطب زیاد بود.
گفتم چرا دستگاه پُز ندارید؟
خانم منشی گفت خودت این را از آقای دکتر بپرس!
گفتم لابد برای فرار از مالیات است دیگر...
این جناب آقای دکتر مگر بورد تخصصش را از فرانسه نگرفته؟
آنجا یادش ندادند برای مالیات نباید مریض‌هایش را آواره کند؟
این مالیات مگر چند درصد از درآمد ایشان است؟!
فضا متشنج شد!
جناب دکتر سخنانم را شنید و از مطب آمد بیرون‌ و به من گفت، من شما را ویزیت نمی‌کنم! لطفا" بروید بیرون!
من نرفتم.
جناب آقای پزشک به منشی‌اش گفت تا این آقا نرود مریضی را داخل نفرست!
پنج دقیقه گذشت، فقط پنج دقیقه!!
توی این پنج دقیقه چند تن از مریض‌ها آمدند جلو و به من گفتند به‌خدا حالمان خوب نیست، بروید بیرون بگذار ما هم به زندگی‌مان برسیم!
همه به من اعتراض کردند!!
هیچ‌کسی اما به دکتر اعتراض نکرد!!
حس بدی به من دست داد.
حس بازنده‌ها را داشتم.
به خودم گفتم رضا، از حقوق چه کسانی داری دفاع می‌کنی؟
برای کی و چه کسانی داری دست‌وپا می‌زنی؟
این‌ها یکی‌شان حتی حاضر نیست از تو حمایت کند!
زدم بیرون...
با خودم گفتم جداً برای چه کسانی داری دست‌وپا می‌زنی؟
این مردم...؟!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔
@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
👌135
🍃📖🍃

امام على(ع):

بى اعتنايى تو به كسى كه به تو رغبت دارد كم خردى است ، و رغبت تو به كسى كه به تو بى رغبت است خوارىِ نفْس است




‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔
@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
19
🍃📖🍃

روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: "من همه شما را دوست دارم" ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد،نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباس هایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمیکرد؛تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت " نیاز به تلاش بیش تر دارد" احساس لذت میکرد.
روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.
معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد"؛معلم کلاس دوم نوشته بود" تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است"اما معلم کلاس سوم نوشته بود" مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم بزودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد"در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود" تیدی دانش آموزی گوشه گیر است که علاقه ای به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستانی ندارد و موقع تدریس میخوابد" این جا بود که تامسون، معلم وی، به مشکل دانش آموز پی برد و از رفتار خودش شرمنده شد.این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشام کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود ؛ خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده ی تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه ی او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم میخورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود.اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده ی دانش آموزان قطع شد.
در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: " امروز شما بوی مادرم را میدهی"در این هنگام اشک های خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده میکرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام میکرد.
از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی می کرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد. پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود" شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام".خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
بعد از چند سال خانم تامسون پس از دریافت دعوت نامه ای از دانشکده ی پزشکی که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته ی پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان " پسرت تیدی" امضاء شده بود، شگفت زده شد.
او در آن جشن در حالی که آن گردنبند را به گردن داشت و بوی آن عطر از بدنش به مشام میرسید، حاضر شد ؛آیا میدانید تیدی که بود؟
تیدی استوارد مشهورترین پزشک جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان سرطان است

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
29👍10👏4
خاطره از یک دانشجوی دانشگاه خارج از کشور :
در مقطع فوق ليسانس استادي داشتم كه بسيار با سواد و البته بد اخلاق بود.
يكي از دانشجويان که بسيار كم سواد و دير فهم و در عين حال جوان و جاه طلب بود به همه ميگفت دكتر ! تا شاید خودش را هم دكتر صدا كنند.
با يك نمره مي توانست به معدل ١٤ برسد و برود براي پايان نامه، ولی استاد سالخورده ما به هيچ عنوان زير بار دادن این یک نمره به او نمیرفت.
من عليرغم ميل باطني به سراغ اين استاد محترم رفتم و گفتم ايشان پسر خوبيست ولی فقير است و اينجا چون دانشگاه در محله گرانی است هزینه اجاره منزل را ندارد.
استاد با همه احترامي كه براي من قائل بود حرفي زد كه بعدها عمق آنرا فهميدم؛ ايشان فرمود:
تركيب بي سوادي و جاه طلبي و فقر مي تواند فاجعه به پا كند،
تو از كجا ميداني كه اين شخص در آينده به پست و مقام مهمي نرسد؟
بگذار تو و من عامل اين فاجعه نباشيم...



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
13👍5
🍃📖🍃

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺍﺳﺖ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺏ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺟﯿﺒﯽ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ ،ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﺍﺭﺝ ﻣﯽﻧﻬﺪ

ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻞّ ﮐﺎﺭ، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ؛ ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺣﻤﻘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺭﺍ ﻧﯿﮏ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ!
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺩﻋﻮﺍﯾﯽ، ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﻮﺯﺵ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻠّﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ...

ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﻙ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻧﺪ، ﻧﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﺳﺒﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻬﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ!

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﻫﻤﮥ ﻣﺎ ﺍﺯ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺁﻭﺭﺩ. ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ... ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺗﻤﺎﺳﯽ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻋﮑﺲﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ از ما ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ: "ﺍﯾﻨﻬﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﻨﺪ در کنار شما؟" ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﺷﮑﯽ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺯﺩ... ﺯﯾﺮﺍ ﺳﺨﻨﯽ ﺑﺲ ﻣﺆﺛّﺮ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﺄﺛّﺮ ﻣﯽﺳﺎﺯﺩ؛ ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮔﻔﺖ:"ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩﺍﻡ"...

👤 فلورانس ناﯾﺘﯿﻨﮕﻞ

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
3
دو شیر از باغ وحشی می‌گریزند و هر کدام راهی را در پیش می‌گیرند ،
یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه می‌برد ، اما به محض آن‌که بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را می‌خورد به دام می‌افتد!

ولی شیر دوم موفق می‌شود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر می‌افتد و به باغ وحش بازگردانده می‌شود حسابی چاق و چله است!؟

شیر نخست که در آتش کنجکاوی می‌سوخت از او پرسید : کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی؟!

شیر دوم پاسخ می‌دهد :
توی یکی از ادارات دولتی!!

هر سه روز در میان یکی از کارمندان اداره را می‌خوردم و کسی هم متوجه نمی‌شد ،
پس چطور شد که گیر افتادی؟!
شیر دوم پاسخ می‌دهد : اشتباها آبدارچی را خوردم چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد و غیبت او را متوجه شدند!

📚 توسعه یا چپاول
👤 پیتر اوانز


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
8👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃📖🍃

‏تنها پرنده‌ای که جرات می‌کند عقاب را نوک بزند، دورنگوی سیاه است. به پشت عقاب می‌نشیند و گردنش را گاز می‌گیرد. با این حال، عقاب هیچ واکنشی نشان نمیدهد و با دورنگو نمی‌جنگد. او وقت و انرژی خود را تلف نمی‌کند. فقط بالهای خود را باز می‌کند و شروع به پرواز بالاتر در آسمان ‏میکند.
هرچه پرواز بالاتر باشد نفس کشیدن برای دورنگو سخت‌تر است و سرانجام به دلیل کمبود اکسیژن دورنگو سقوط میکند...
نیازی نیست که به همه نبردها واکنش نشان دهید. لازم نیست که به همه استدلال‌ها یا منتقدان پاسخ داده شود. فقط کافیه ارتفاع بگیریم تا مسائل برامون کوچیک بشن...


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
3👌2👍1
🍃📖🍃

ما همون نسلی هستیم که چون دستمون به مقصر اصلی نمی‌رسه، از همدیگه انتقام می‌گیریم

👤 عباس معروفی
📚 تماماً مخصوص




‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
5
🍃📖🍃

مشکل نصف عشقهای این دوره زمونه
نفهمیدن تفاوت علاقه و شهوته و مشکل نصف دیگه‌ش رو کامو تو کتاب سقوط میگه:

"چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند...
تصور کردم که عاشق شده ام!"

به عبارت دیگر خودم را
به حماقت زدم!




‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
👌8
‎اگر ما بتوانیم کودکان خود و نسل آینده را با محبت بدون قید و شرط و با انضباطی محکم و یکنواخت و بدون تنبیه بزرگ کنیم، این کودکان هرگز از زندگی یا مرگ نخواهند ترسید


┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
@jomalatnab_angizeshi
┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
👌2
درد امروزتان، میتواند تبدیل به نقطه قوت تان در آینده تان شود، برای هر چالش، رویارویی با آن فرصتی برای رشدتان خواهد بود.

- لس براون


┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
@jomalatnab_angizeshi
┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
Forwarded from لینک وبنر ها
🎉🎋پیشنهاد ویژه برای اهل مطالعه وکتابخوانان عزیز

ما در "کتابخانه های که داریم"، اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند، به همین خاطر به شما در انتخاب کتاب خوب کمک می کنیم.
پس برای انتخاب بهتر به کانال کتابخانه ما تشریف بیارید

😍📚📕👇
https://www.tg-me.com/book_and_roman_library
https://www.tg-me.com/book_and_roman_library
🍃📖🍃

مشکل نصف عشقهای این دوره زمونه نفهمیدن تفاوت علاقه و شهوته و مشکل نصف دیگه‌ش رو کامو تو کتاب سقوط میگه:

"چون احتیاج داشتم که دوست بدارم و دوستم بدارند...
تصور کردم که عاشق شده ام!"

به عبارت دیگر خودم را
به حماقت زدم!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
2
🍃📖🍃

انزوا عیبی دارد که مانند معایب دیگر آن، به‌آسانی قابل درک نیست:
همانطور که اگر آدمی به طور مستمر در خانه بماند، جسمش در برابر تأثیرات بیرون چنان حساس میشود که هر نسیم خنک او را بیمار میکند، خُلق آدمی هم در اثر انزوا و تنهاییِ ممتد چنان حساس میشود که بی‌اهمیت‌ترین حوادث، حرف‌ها یا حتی حالت چهره دیگران او را نگران، رنجیده خاطر یا مجروح میکند، در حالی که کسانی که مدام در آشوب و اغتشاش زندگی می‌کنند، هیچ متوجه اینها نمی‌شوند.

📚 در باب حکمت زندگی
👤 آرتور شوپنهاور

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔
@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
4
عقب‌نشینی والدین.pdf
2.3 MB
عقب‌نشینی والدین | چگونه فرزندان، مربی والدین شدند؟

تهیه شده توسط: پروژه‌هایم

پروژه‌هایم | My Project
🍃📖🍃

به هرکی رسیدین درد دل نکنین
شاید فکر کنین دارین خودتون خالی می‌کنین ولی در اصل دارین اون طرف و پُر می‌کنین تا بتونه هروقت خواست با حرفای خودتون بهتون زخم بزنه و به طرفتون شلیک کنه..






🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
👏3
🍃📖🍃


هیچ کس اونقدر
که تو به خودت فکر میکنی به تو فکر نمیکنه...
در واقع ما اونقدر که خودمون تصور میکنیم
برای دیگران مهم نیستیم!
پس چرا تمام عمرت رو در ترس و نگرانی از قضاوت کسانی صرف کنی که حتی
بهت فکر هم نمیکنن؟!
لطفا خودت رو از این همه تنش و فشار رها کن
و با آرامش زندگی کن
و راهی رو برو که بهت حس خوب میده...




🆔@Mutaliagaran-مطالعه گران🍃
👏2
وقتی دقیق میدونی چی میخوای مغز بهت کمک میکنه همونو بسازی!



┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
@jomalatnab_angizeshi
┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
1
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته‌سیاه کرد:

9 × 1 = 7
9 × 2 = 18
9 × 3 = 27
9 × 4 = 36
9 × 5 = 45
9 × 6 = 54

وقتی کارش تمام شد به دانش‌آموزان نگاه کرد، آن‌ها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خندیدن کردند.

وقتی او پرسید "برای چه می‌خندید؟"، یکی از دانش‌آموزان اشاره کرد که "معادله اولی اشتباه است!"
معلم پاسخ داد:

من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همین‌گونه رفتار خواهد کرد. همان‌طور که می‌بینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آن‌ها هیچ اهمیتی ندادید! همه‌ی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید.

دنیا همیشه به خاطر موفقیت‌ها و کارهای خوب‌تان از شما قدردانی نمی‌کند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد!

┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
@jomalatnab_angizeshi
┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄
امشب همه کانال ها برای تبلیغ خالیست...


جهت تبلیغات؛

@momtazTB
2025/07/12 14:53:29
Back to Top
HTML Embed Code: