Nostalgia
Googoosh & Ebi
یکیمون از قفس پر زد
یکی خواست و نمیتونست
نگاهش رو به دریا بود
ولی راهــو نمیدونســـت
دوتا آینده مبهم یه تابستون بی خورشید
همون فصلی که رویامون مث ارتش فرو پاشید
میون زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند
یکیمون از خدا دور شد یکیمون هنوز نماز میخوند:)))))
یکی خواست و نمیتونست
نگاهش رو به دریا بود
ولی راهــو نمیدونســـت
دوتا آینده مبهم یه تابستون بی خورشید
همون فصلی که رویامون مث ارتش فرو پاشید
میون زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند
یکیمون از خدا دور شد یکیمون هنوز نماز میخوند:)))))
تو را دوست داشتم چنان که گویی تو آخرین عزیزان من بر روی زمینی و تو رنجم دادی چنان که گویی من آخرین دشمنان تو بر روی زمینم
«عشق يك عكس يادگارى نيست،
وَ يك مزاح شش ماهه يا يكساله نيست،
واقعيت عشق در بقاى آن است؛
حقيقت عشق در عمق آن،
واين هر دو در اراده انسانى ست
كه ميخواهد رفعت زندگى را به زندگى باز گرداند..»
وَ يك مزاح شش ماهه يا يكساله نيست،
واقعيت عشق در بقاى آن است؛
حقيقت عشق در عمق آن،
واين هر دو در اراده انسانى ست
كه ميخواهد رفعت زندگى را به زندگى باز گرداند..»
𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙢𝙞𝙣𝙙🤍✨ pinned ««عشق يك عكس يادگارى نيست، وَ يك مزاح شش ماهه يا يكساله نيست، واقعيت عشق در بقاى آن است؛ حقيقت عشق در عمق آن، واين هر دو در اراده انسانى ست كه ميخواهد رفعت زندگى را به زندگى باز گرداند..»»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قبلا بارون رو اصلا دوست نداشتم....حالمو بد میکرد
الان یه چند وقته میمیرم براش🫠
ولی واقعا...
هوای زیستن یا رب؛چرا غمگین چنین باید؟!
الان یه چند وقته میمیرم براش🫠
ولی واقعا...
هوای زیستن یا رب؛چرا غمگین چنین باید؟!
Forwarded from 𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙢𝙞𝙣𝙙🤍✨
آرهههه بابا
شاید باورت نشه ولی خیلی آسون گذشت
وقتی خدافظی کردیم با خودم گفتم حتما خیلی قراره سخت بگذره روزای اول
میگفتم اگه این نباشه، کی باشه؟
اگه این بره کی میاد؟
هزار تا اگر و اما اون لحظه از ذهنم میگذشت و فکرم رو این بود که اگه نباشی چطور حالمو خوب کنم؟
ولی انگار همه چی بعد اون خدافظی تموم شد.
حس ها و دردایی که فکر میکردم با نبودنت به سراغم میاد نیومد،
جوری بی حس بودم که انگار از اول نبودی
اهمیتت به لحظه ای شد اندازه رهگذر خیابون که از کنارش گذشتم.
فردا شد،
اصلا مهم نبود که رفتی.
پس فردا شد،
آروم بودم.
روزها و روزها اومدن و رفتن...
نبودنت اصلا حس نمیشد.
اونقدر درگیری و کار و مشغله داشتم که بهت فکر نکنم؛
اونقدر اتفاقات پیش اومده که اگه بخوام بهت فکر هم کنم باز نمیتونم،جایی نداری!
خلاصه کنم؛
دیگه برام مهم نیستی
ولی...
لباس گرم بپوش!
زیر بارون قدم نزن مریض میشی!
داروهات و به موقع بخور!
حالتو خوب نگهدار،
و مواظب خودت باش...
قلب من،باور کن که مهم نیستی=)
12:06 AM at Jun 11
شاید باورت نشه ولی خیلی آسون گذشت
وقتی خدافظی کردیم با خودم گفتم حتما خیلی قراره سخت بگذره روزای اول
میگفتم اگه این نباشه، کی باشه؟
اگه این بره کی میاد؟
هزار تا اگر و اما اون لحظه از ذهنم میگذشت و فکرم رو این بود که اگه نباشی چطور حالمو خوب کنم؟
ولی انگار همه چی بعد اون خدافظی تموم شد.
حس ها و دردایی که فکر میکردم با نبودنت به سراغم میاد نیومد،
جوری بی حس بودم که انگار از اول نبودی
اهمیتت به لحظه ای شد اندازه رهگذر خیابون که از کنارش گذشتم.
فردا شد،
اصلا مهم نبود که رفتی.
پس فردا شد،
آروم بودم.
روزها و روزها اومدن و رفتن...
نبودنت اصلا حس نمیشد.
اونقدر درگیری و کار و مشغله داشتم که بهت فکر نکنم؛
اونقدر اتفاقات پیش اومده که اگه بخوام بهت فکر هم کنم باز نمیتونم،جایی نداری!
خلاصه کنم؛
دیگه برام مهم نیستی
ولی...
لباس گرم بپوش!
زیر بارون قدم نزن مریض میشی!
داروهات و به موقع بخور!
حالتو خوب نگهدار،
و مواظب خودت باش...
قلب من،باور کن که مهم نیستی=)
12:06 AM at Jun 11
Forwarded from 𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙢𝙞𝙣𝙙🤍✨
به خیال خودم داشتم فراموشت میکردم، دیگه شبا قبل از خواب تا دیر وقت بهت فکر نمیکردم و توی تصوراتم بغلت نمیکردم به اتفاقایی که چیده بودیم باهم انجامشون بدیم فکر نمیکردم،صفحه چت رو بالا پایین نمیکردم حتی پروفایلتم دیگه چک نکردم،راستی عکسات رو هم پاک کرده بودم؛ همون عکسایی که قرار بود تا همیشه از هم نگه داریم. هر کی ازت میپرسید میگفتم برام تموم شدی و دیگه توی زندگیم هیچ جایی نداری،دیگه حتی تظاهر به نشناختنت میکردم و وقتی حرفت میوفتاد وانمود میکردم که قدری بیخیالت شدم که دیگه نمیشناسمت.
دیگه علاوه بر مغزم، قلبم هم فهمیده بود که دیگه نباید بهت فکر کنه. همه چی داشت خوب پیش میرفت تا اینکه اون روز دوباره برای اولین بار دیدمت، همون روزی که بعد از چند ماه چشمام به چشمات خورد و فهمیدم ماجرا عمیق تر از این حرفاست.
عمیق تر از سه چهار کلمه ای که به زور به خورد مغزت دادی
عمیق مثل زخمی که پانسمان کردی رو بسته ولی جراحت توش هنوز درد میکنه...
بله عزیز من، اون روز تازه متوجه شدم من برای چشم هایی که روزی هزار بار میمردم اینطوری نمیتونم غریبه بشم.
دیگه علاوه بر مغزم، قلبم هم فهمیده بود که دیگه نباید بهت فکر کنه. همه چی داشت خوب پیش میرفت تا اینکه اون روز دوباره برای اولین بار دیدمت، همون روزی که بعد از چند ماه چشمام به چشمات خورد و فهمیدم ماجرا عمیق تر از این حرفاست.
عمیق تر از سه چهار کلمه ای که به زور به خورد مغزت دادی
عمیق مثل زخمی که پانسمان کردی رو بسته ولی جراحت توش هنوز درد میکنه...
بله عزیز من، اون روز تازه متوجه شدم من برای چشم هایی که روزی هزار بار میمردم اینطوری نمیتونم غریبه بشم.
Forwarded from -Cafune
وقتی یه جنسی رو خیلی برق میندازن و میزارنش توی ویترین و معرض دید یعنی دنبال مشتری میگردن براش
وگرنه چیزی ک صاحاب داره لازم نیست تو ویترین بمونه برای نمایش.
وگرنه چیزی ک صاحاب داره لازم نیست تو ویترین بمونه برای نمایش.
Rood Khooneha
Ramesh
1:19
دلم میخواد اونجا برم؛ که همه دنیا آب باشه
تا نرسه دستی به من.
دلم میخواد دور و برم
هزار تا گرد باد باشه
هزار تا گرد باد باشه...
رودخونه ها رودخونه ها
منم میخوام راهی بشم
برم به دریا برسم
ماهی بشم:)
دلم میخواد اونجا برم؛ که همه دنیا آب باشه
تا نرسه دستی به من.
دلم میخواد دور و برم
هزار تا گرد باد باشه
هزار تا گرد باد باشه...
رودخونه ها رودخونه ها
منم میخوام راهی بشم
برم به دریا برسم
ماهی بشم:)
𝗧𝗶𝗿𝗲𝗱✨🤍
One day you will ask me which is more important?
My life or yours?
I'll say mine and you will walk away not knowing that
You're my life:)))))🤍
My life or yours?
I'll say mine and you will walk away not knowing that
You're my life:)))))🤍
روزی از من خواهی پرسید که
زندگی من مهمتر است یا تو؟
من میگویم زندگی خودم و تو از پیش من خواهی رفت بدون آنکه بدانی که تو زندگی من هستی :)
زندگی من مهمتر است یا تو؟
من میگویم زندگی خودم و تو از پیش من خواهی رفت بدون آنکه بدانی که تو زندگی من هستی :)
Ey Iran
Gholam Hossein Banan
تاحالا شده به ایرانی بودنت افتخار کنی؟
_آره؛همیشه هروقت این موزیک پلی میشه:)
_آره؛همیشه هروقت این موزیک پلی میشه:)
It is only if you have tasted a bitter apple that you can feel the enjoyment of a sweet one. Appreciate bitter moments of life as it is beside them that sweet ones can make a difference!🌱✨
ابتدا فکر میکردم
شاید یه اتفاق ساده باشد
تا اینکه بعد از او
هیچ اتفاق دیگری در من رخ نداد!
شاید یه اتفاق ساده باشد
تا اینکه بعد از او
هیچ اتفاق دیگری در من رخ نداد!
ماه باشد شاهد من
که من هیچ شبی را بی یاد تو صبح نکردم.
دل بسته به یک سنگ نبودی که بدانی چه کشیدم:)
که من هیچ شبی را بی یاد تو صبح نکردم.
دل بسته به یک سنگ نبودی که بدانی چه کشیدم:)
اون همیشه آروم بود. اما وقتی ازش پرسیدم، یه سایهای از غم توی چشماش نشسته بود.
گفت:
– بزرگترین غم؟ عشق یکطرفه…
وقتی به کسی دل میدی، همهچیز رو میذاری وسط، اما طرف مقابل حتی نمیفهمه.
اینکه هر روز بخوای بدونی چطور میشه که دلش رو بدست بیاری، اما هیچوقت به نتیجه نمیرسی.
که وقتی نگاهش میکنی، میفهمی که این عشق برای اون هیچوقت وجود نداشته.
و تو تنها کسی هستی که هنوز توی دلش میجنگی…
من نوشتم:
«عشق یکطرفه، همیشه مثل یه گلیه که هیچوقت شکوفا نمیشه.
وقتی تو دل میکنی، اما اون طرف، هنوز تو دنیای خودش غرقه.
غم، فقط در نبودن نیست؛
تو همین انتظارهای بیپایانیه که هر روز بلند میشه، و هر روز بیشتر میمیره.
عشق یکطرفه، یعنی هیچوقت نرسیدن…
یعنی جایی که قلبت با همه وجودش میتپه، اما کسی نمیشنوه.»
و شاید این هم یکی از غمهایی باشه که هیچکس نمیفهمه،
که هیچوقت نمیتونی بگی: «تموم شد.»
چون هنوز، بخشی از تو امیدوار باقی میمونه…
حتی وقتی نمیدونی چرا:)
گفت:
– بزرگترین غم؟ عشق یکطرفه…
وقتی به کسی دل میدی، همهچیز رو میذاری وسط، اما طرف مقابل حتی نمیفهمه.
اینکه هر روز بخوای بدونی چطور میشه که دلش رو بدست بیاری، اما هیچوقت به نتیجه نمیرسی.
که وقتی نگاهش میکنی، میفهمی که این عشق برای اون هیچوقت وجود نداشته.
و تو تنها کسی هستی که هنوز توی دلش میجنگی…
من نوشتم:
«عشق یکطرفه، همیشه مثل یه گلیه که هیچوقت شکوفا نمیشه.
وقتی تو دل میکنی، اما اون طرف، هنوز تو دنیای خودش غرقه.
غم، فقط در نبودن نیست؛
تو همین انتظارهای بیپایانیه که هر روز بلند میشه، و هر روز بیشتر میمیره.
عشق یکطرفه، یعنی هیچوقت نرسیدن…
یعنی جایی که قلبت با همه وجودش میتپه، اما کسی نمیشنوه.»
و شاید این هم یکی از غمهایی باشه که هیچکس نمیفهمه،
که هیچوقت نمیتونی بگی: «تموم شد.»
چون هنوز، بخشی از تو امیدوار باقی میمونه…
حتی وقتی نمیدونی چرا:)