بلوغ و پختگی روان به چه معناست؟

مسئولیت پذیری هیجانی.
یعنی به حدی  برسیم که ریشه مشکلات هیجانی را هیچوقت بیرون از خودمان جستجو نکنیم.

مولانا شمس را گفت: "چه شد به آرامش رسیدی؟
شمس گفت: وعده بر این شد که خودم را آرام کنم نه جهان اطرافم را...
اما معجزه شد و جهان اطراف نیز آرام گشت."

برعکس
هر اندازه نگاه ما به بیرون باشد همان اندازه رنج بیشتری تجربه می‌کنیم.

موی بشکافی در عیب دیگران
ور بپرسم عیب تو کوری در آن
@nabtarinhayeman
#عطار...
❤️🍃
🍁 @nabtarinhayeman

چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی
دفتر پر غزل خاطره هایم تو شدی

در سرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم تو شدی

درد من دوری از توست بغل وا کن عشق!
تا بگویم به همه قرص و دوایم تو شدی

دورم از دین خود و قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من، ذکر دعایم تو شدی

دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم تو شدی.

خانه مسکوت... غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم تو شدی



علیرضا آذر
🍏آرزو دارم عصر زیباتون
🍒پراز ملودی شاد
🍏پراز حس ناب عشق
🍒پراز لبخند از ته دل
🍏و پراز آرامش خوب باشد
🍒عصرتـون بخیـر
🍏رنگ دلتـون شـاد
🍒وطعم زندگیتون شیرین

@nabtarinhayeman
عصرتون قشنگ🌸🍃
الهی چشماتون جز🌺🍃
زیبایی روزگار چیز🌸🍃
دیگه ای نبینـد🌺🍃
الهی زندگیتون مثل🌸🍃
عسل شیـرین🌺🍃
کلامتون پراز مهـر🌸🍃
و حستون پراز عشق باشه🌺🍃
عصـرتون بخیـر🌸🍃
و حال دلتون خندان 🌼🍃

@nabtarinhayeman
وقت رایگان است
اما بسیار قیمتی
نمی توانید صاحبش باشید
اما می توانید از آن استفاده کنید
نمی توانید نگهش دارید
اما می توانید صرفش کنید
و وقتی از دستش دادید
هرگز قادر نخواهید بود بدستش آورید.
@nabtarinhayeman
ᭀ៑ဳ✶❃☬✶៑ဳ ‌ᭀ
Ta Abad
Hamid Hesam
جان دلم
اعتبارت پیش دلم
تنها به حضورت نیست
تو در جانم رخنه ڪرده اے و
من از فاصله هراسے ندارم 🕊🧡
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️💕💕💕
@nabtarinhayeman
🍁 @nabtarinhayeman

روزی ابوالحسن خرقانی با جمعی از مریدان از کوچه ای گذر می کرد. شخصی را دیدند که در گوشه ای نشسته و قرآن می خواند و پول جمع میکند. شیخ بی اعتنا از او گذشت. و جلوتر مردی را دیدند که سازی داشت و آهنگی می نواخت. شیخ پولی به او داد. 

پرسیدند:"دلیل این که به آن قاری کمک نکردید ولی به این ساز زن ترحّم نمودید چیست؟" 

گفت:"اگر گرسنه ای در اتاقی باشد و نانی بالای طاقچه بلند قرار داشته باشد و سازی و قرآنی هم در دست داشته باشد، کدام یک را زیر پا می گذارد که به نان برسد؟ گفتند:"ساز را."

شیخ گفت:"هر دو هم گرسنه بودند و هم محتاج.
اولی قرآن را زیر پای خود کرده بود و دومی ساز را زیر پای خود گذارده بود.
بدبخت اونیه که وقتی بهش محبت میکنی،فکر میکنه بهش محتاجی..
‌‎‌‎
@nabtarinhayeman
‌‎
‌‌‌‎‌‌‌‌  ‎‌‌‌‎ 🌺🍃
سلامتے اونایی
ڪہ خودشون و حرفاشون


یہ رنگه...


نہ اونایے ڪہ فقط
دروغاشون قشنگه...
@nabtarinhayeman
‏اندازه هات رو ڪه بدونی
‏همیشه محترمی

💫‏اندازه گلیمت
💫‏اندازه دهنت

💫‏اندازه جيبت
💫اندازه محبت كردنت💝

@nabtarinhayeman
دورت بگـردم😍😍

مخاطب خاص💋💋
‎‌‌‌‌⁦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌
🍁 @nabtarinhayeman

معجزه، راه رفتن روي آب نيست.
معجزه واقعي
راه رفتن روی همين زمين است.

معجزه ملاقات آدم های خوب
با قلب هایی گرم و مهربان است.
اعجاز آفرینش یافتنِ چشمانی آشنا
و صمیمی ست که علی رغم گذر
از طوفانِ حوادث و غلبه بر رنج ها ،
همچنان فروتنانه به همگان
مهر می ورزند است.

معجزه سرودی زیبا
و نغمه ای دلنشین درباره رشد ،
بخشش ، خدمت و شکرگزاری
از لحظه به لحظه حیات است.

‌‌‌‌‌
غروب تون عاشقانه عزیزان

@nabtarinhayeman
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلتنگی غروب
آرامشِ قلبم را به هم می ریزد
وقتی
چشمانم عشقِ تو را
فریاد میکشد
@nabtarinhayeman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غـــــروب ،
لبرےز از دلتنگیِ آسمان؛
و غربت چشمان زنے ست...
که دردهاے ناگفته را
بر تندیس بے قرارے هایش،
ڪبود
ڪبود
سرخ
نقش برجسته مے زند..!


@nabtarinhayeman
 
🍁 ‌‌‌‌‌‌‌

چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی
دفتر پر غزل خاطره هایم تو شدی

در سرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم تو شدی

درد من دوری از توست بغل وا کن عشق!
تا بگویم به همه قرص و دوایم تو شدی

دورم از دین خود و قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من، ذکر دعایم تو شدی

دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم تو شدی.

خانه مسکوت... غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم تو شدی
@nabtarinhayeman
2024/04/28 16:19:26
Back to Top
HTML Embed Code: