Forwarded from نقدی بر تاریخ معاصر
عواقب هولناک و شوم قرارداد قوام نخستوزیر با پیشهوری رئیس دولت خودخواندۀ شورشی در تبریز به قلم داریوش بایندر.
اگر این قرارداد امضا میشد، در سراسر ایران دولتهای خودخواندۀ شورشی سر بر آورده و از دولت مرکزی حقخواهی میکردند. مصدق کبیر، پیشوای ملی ایران هم آنزمان در مجلس فرمود که فدرالیسم را بد نمیداند مثل سوییس و اتازونی(آمریکا). ولی اگر بنا بر فدرالیسم باشد باید برای همه ایران باشد، نه فقط برای آذربایجان!
ایشان راهکار طلایی خویش را هم برای نابودی کشور همان زمان ارائه داد که چیزی نبود جز رفراندوم!
او 8 سال بعد با همین رفراندوم مملکت را به آن روز انداخت که میدانیم.
رفراندوم برای نابودی کشور!
رایگیری برای اعدام سقراط در آتن!
عجیب آنکه امروز برخی ما را مجبور به انتخاب بین قوام و مصدق میکنند! دو سیاستبازِ کانفورمیست که یکی مافیایی بود و دیگری عوامفریب و پوپولیست.
@NaqdeMosaddeq
اگر این قرارداد امضا میشد، در سراسر ایران دولتهای خودخواندۀ شورشی سر بر آورده و از دولت مرکزی حقخواهی میکردند. مصدق کبیر، پیشوای ملی ایران هم آنزمان در مجلس فرمود که فدرالیسم را بد نمیداند مثل سوییس و اتازونی(آمریکا). ولی اگر بنا بر فدرالیسم باشد باید برای همه ایران باشد، نه فقط برای آذربایجان!
ایشان راهکار طلایی خویش را هم برای نابودی کشور همان زمان ارائه داد که چیزی نبود جز رفراندوم!
او 8 سال بعد با همین رفراندوم مملکت را به آن روز انداخت که میدانیم.
رفراندوم برای نابودی کشور!
رایگیری برای اعدام سقراط در آتن!
عجیب آنکه امروز برخی ما را مجبور به انتخاب بین قوام و مصدق میکنند! دو سیاستبازِ کانفورمیست که یکی مافیایی بود و دیگری عوامفریب و پوپولیست.
@NaqdeMosaddeq
👍68❤9👎8🤔2
اختلاف ما با آخوندها صرفا در کمی سهلگیری در امر حجاب و پوشش زنان و کمی شلکردن فضا برای تحرک اجتماعی است. ما که "شاه" نیستیم وابسته باشیم. ما روی پای خودمون ایستادیم و همچنان به آرمانهای پیشوای ناسیونال سوسیالیست خود محمد مصدق وفاداریم. بهخصوص که الان ۴۴ سال است تحت تربیت و مغزشویی حکومت ملی-مذهبی و اپوزیسیون ملی-چپیاش هم هستیم.
ملتِ (امت) ایران همچنان پای آرمان فلسطین ایستاده است و تا آخرین قطره خون خود و آخرین قطره آب کشور را فدای گردنِ تبرپروفِ حسن نصرالله و هنیه و ... میکند.
ما ایستادهایم و ایستاده میمیریم و دفن میشویم!
تمام.
ملتِ (امت) ایران همچنان پای آرمان فلسطین ایستاده است و تا آخرین قطره خون خود و آخرین قطره آب کشور را فدای گردنِ تبرپروفِ حسن نصرالله و هنیه و ... میکند.
ما ایستادهایم و ایستاده میمیریم و دفن میشویم!
تمام.
👍47👎7👏6❤3🔥3
شبانه؟؟ مگر قرار نبود که فرامین حتما در ساعات اداری امضا و ابلاغ بشوند؟ مگر ۷۰ سال نیست که در روضه ۲۸ مرداد میخوانیم و بر سر و سینه میزنیم که نامه برکناری مصدق ساعت ۱ بامداد ابلاغ شده، نتیجه اینکه کودتا بوده؟ ما فکر میکردیم در فرانسه که پادشاهی هم نیست و درست یا غلط قبلهگاه مخالفان سلطنت است و کشور قانون است، رییسجمهورش در مسالهای مناقشهبرانگیز که در ماههای اخیر میلیونها معترض را به اعتراض و اعتصاب واداشته، بدون تصویب مجلس حکم را نصف شب که همه خوابند ابلاغ نمیکند!!
پس آن همه اشکی که بر روضه مصدق ریختیم چی؟
پس آن همه اشکی که بر روضه مصدق ریختیم چی؟
👏73👍18👎4🔥2❤1
شما دلسوزِ ۱ میلیارد دلار ایران نیستی، که حتی در تبعید برای حکومتی که ۱۵۰۰ میلیارد پول نفت ایران را بر باد داد میمالی.
اما گاگول! پروژه محرمانه ایران و اسراییل اگر قرار بود کلاهبرداری امپریالیسم و صهیونیسم باشد از جیب ملت ایران (طبق قصههای شما) از آمریکا مخفی نمیشد! پروژه فروش کلاهک هستهای نبود، خط تولید ساخت و مونتاژ مشترک موشک دوربرد بود که امکان اضافهشدن کلاهک هم البته داشت. کارخانه خط تولید را هم در سبرجان زده بودند!
گاگول! تو و رفقای الدنگت انقلاب کردید و نه فقط اسراییل بلکه تمام کشورهایی که با ایران قرارداد داشتند به نحوی، کم و زیاد منتفع شدند. این گاگولیِ انقلابیون و امامشونه، نه گاگولی حکومت قبلی و شاه!
گاگول! به گفته احمدینژاد ایران تا الان ۳۰ میلیارد دلار بابت ماجراجویی هستهای خرج مستقیم کرده و ۲۰۰۰ میلیارد دلار هزینه غیر مستقیم بر کشور و ملت تحمیل شده.
به قول امامت: خیلی خری!
اما گاگول! پروژه محرمانه ایران و اسراییل اگر قرار بود کلاهبرداری امپریالیسم و صهیونیسم باشد از جیب ملت ایران (طبق قصههای شما) از آمریکا مخفی نمیشد! پروژه فروش کلاهک هستهای نبود، خط تولید ساخت و مونتاژ مشترک موشک دوربرد بود که امکان اضافهشدن کلاهک هم البته داشت. کارخانه خط تولید را هم در سبرجان زده بودند!
گاگول! تو و رفقای الدنگت انقلاب کردید و نه فقط اسراییل بلکه تمام کشورهایی که با ایران قرارداد داشتند به نحوی، کم و زیاد منتفع شدند. این گاگولیِ انقلابیون و امامشونه، نه گاگولی حکومت قبلی و شاه!
گاگول! به گفته احمدینژاد ایران تا الان ۳۰ میلیارد دلار بابت ماجراجویی هستهای خرج مستقیم کرده و ۲۰۰۰ میلیارد دلار هزینه غیر مستقیم بر کشور و ملت تحمیل شده.
به قول امامت: خیلی خری!
👍139👏25❤8👎3🔥1
باز هم پهلوی سپر بلای ایران شده! وزیر اطلاعات اسراییل دوستِ شاهزاده پهلوی که اخیرا او را دعوت کرده بود، بعد از نامه او در اعتراض به حرکت احمقانه تعدادی از نمایندگان مجلس این کشور، رفته و با آنها صحبت کرده تا امضایشان را پس بگیرند. هواداران آرمان فلسطین (آخ ببخشید عنتلکتوئلهای مخالف ظلم و تبعیض🤢) از مصدقیها تا اصلاحطلبگان که به ظاهر عصبانی ولی در واقع خوشحال بودند که پهلوی را مثل خودشان یعنی قواجر و جواعش، ایرانفروش خطاب کنند، دوباره به سوراخهای خود خزیدند تا فرصتی دگر.
پرسش اصلی اما برای ملت ایران این است که دقیقا کی ایران میخواهد روی پای خود بایستد؟ آیا تا ابد پهلوی وجود خواهد داشت؟ آیا وقت آن نیست که پهلویسم بر پا کنیم؟
پرسش اصلی اما برای ملت ایران این است که دقیقا کی ایران میخواهد روی پای خود بایستد؟ آیا تا ابد پهلوی وجود خواهد داشت؟ آیا وقت آن نیست که پهلویسم بر پا کنیم؟
👍154❤26👎17👏14🔥6
برای عدهای که گمان میکنند شاه بریتانیا ابدا فعال سیاسی نیست، همانطور که در عکس نشان داده شده، ملکه الیزابت دو نخستوزیر خود هارولد مک میلان را در سال ۱۹۵۷ و الکساندر داگلاس هوم را در سال ۱۹۶۳، خود شخصا برمیگزیند!
مصدق نگاهش به بریتانیا بود و جمله شاه باید سلطنت کند نه حکومت را از فرهنگ سیاسی انگلیس برداشت کرده بود.
‐-----------------------------
البته در این تردیدی نیست که پادشاه در بریتانیا و دیگر کشورهایی که مدل کاملا پارلمانی دارند صرفا head of state است و نه head of government و در نتیجه پادشاه ۱- به ندرت ۲- در صورت ضرورت ۳- اگر جامعه از اون بخواهد ۴- برای رفع بحران و نه افزایشِ آن ۵- با تصمیمی که مورد اجماع اهالی سیاسی باشد ۶- تصمیماتی موقتی و نه دائمی میگیرد. از همین روست که دموکراسی واقعی را در مدلهای پارلمانی و نه جمهوری ریاستی یا نیمهریاستی میدانند و همه پادشاهیهای موفق امروز پارلمانیاند. اشتباه مصدق که صرفا ۳ سال در اروپا بود، این بود که هرگز متوجه نشد که پادشاهی مشروطه، پادشاهی پارلمانی نیست و ایران از مدل بریتانیا پیروی نکرده است.
عکس: «سلطنت و قانون اساسی» نوشته سر ورنون باگدنور
مصدق نگاهش به بریتانیا بود و جمله شاه باید سلطنت کند نه حکومت را از فرهنگ سیاسی انگلیس برداشت کرده بود.
‐-----------------------------
البته در این تردیدی نیست که پادشاه در بریتانیا و دیگر کشورهایی که مدل کاملا پارلمانی دارند صرفا head of state است و نه head of government و در نتیجه پادشاه ۱- به ندرت ۲- در صورت ضرورت ۳- اگر جامعه از اون بخواهد ۴- برای رفع بحران و نه افزایشِ آن ۵- با تصمیمی که مورد اجماع اهالی سیاسی باشد ۶- تصمیماتی موقتی و نه دائمی میگیرد. از همین روست که دموکراسی واقعی را در مدلهای پارلمانی و نه جمهوری ریاستی یا نیمهریاستی میدانند و همه پادشاهیهای موفق امروز پارلمانیاند. اشتباه مصدق که صرفا ۳ سال در اروپا بود، این بود که هرگز متوجه نشد که پادشاهی مشروطه، پادشاهی پارلمانی نیست و ایران از مدل بریتانیا پیروی نکرده است.
عکس: «سلطنت و قانون اساسی» نوشته سر ورنون باگدنور
👏62👍21❤6👎5
Forwarded from ایرانِ عصر زند Zand Dynasty
▫️قرارداد ترکمانچای، از داستانسرایی تا واقعيت!
🔸چند هفته قبل شخصيتی معروف درباره قرارداد تركمانچای اظهار نظری كرده بود و به نوعی از آن قرارداد دفاع كرده بدين مضمون كه "قرارداد مزبور يک دستاورد بوده و نه یک قرارداد ننگين، چرا كه نتيجه اين قرارداد حفظ ايران بود و نه نابودی ایران!.." اين كه هدف از به ميان كشيدن اين حرف چه بوده، خارج از موضوع اين نوشتار است؛ اما صحت اين ادعا از لحاظ تاريخی صحیح نيست. دولت روس هیچ نیازی به تصرف کل ایران نداشته چرا که اولا هم در جبهه دیگری با عثمانی درگیر شده بود و ثانیا مساله مهمی که از آن غفلت میشود بند هفتم قرارداد است! بندی که به اصرار عباسمیرزا در قرارداد گنجانده شد و روسها نیز استقبال کردند. یعنی علاوه بر پول هنگفتی که بابت شروع جنگ دوم از دربار قاجار طلب کرده و شیره وجودی اقتصاد ایران را کشیده بود، با بند هفتم قرارداد پایش در مسائل داخلی ایران نیز باز شد، بنابراین نیازی به صرف هزینه و قشون کشی به مرکز ایران نبود. بند هفتم چه بود؟ :
« چون پادشاه ایران، عباس میرزا را ولیعهد دولت قرار داده، پادشاه روسیه نیز برای آن که به روابط دوستانه خود آشکارا گواهی بدهد مایل به شرکت در استحکام این سلسله از جانشینان است، تعهد کرد که از امروز عباس میرزا را جانشین ایران بشناسد و از تاریخ جلوس، او را فرمانروای مشروع کشور شاهی بداند »
عباس میرزا میدانست که احتمال دارد بابت شکست در این جنگ او را از ولیعهدی خلع و فرزند دیگری را معرفی کنند، چرا که بحثش نیز پیش آمد و زمزمه جانشینی حسنعلی میرزا بیشتر به گوش میرسید. پس تلاش کرد تا از این طریق حمایت خارجی ولیعهدی خودش را محکم کند! با این بند عملا دولت روس حامی شاخه عباس میرزا علیه دیگر فرزندان یا مقاماتی میشد که خواستار کوتاه کردن دست آنها میشدند و از طرف دیگر، تضمین تاج و تخت این شاخه در ازای سرسپردگی به سیاست های کلان روس بود. استاد سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر ایران به مخالفت پاسکویچ نسبت به اصرار عباس میرزا اشاره کرده:
«..پاسکویچ در پاسخ به عباسمیرزا که اصرار داشت مادهای را در قرارداد ترکمانچای بگنجانند که وی را به ولیعهدی شناخته باشند گفت: "..دخالت در کارهای داخلی ایران را نمی توان در یک عهدنامه بین الملل وارد کرد.." اما وی دوباره تقاضای خود را تجدید کرد..»
احتمالا در همان ایام پاسکویچ با مقامات بالادست خود مشورت کرده و تایید آنها را گرفته بود. موضوع دیگری که به آن اشاره نمی شود نقش انگلستان در جنگ های اول و دوم ایران و روس است. این که انگلستان یک ایران ضعیف شده را برای منافع خود در هند ترجیح میداد و بنا به گفته میرزا محمدصادق منشی (هما) کاملا مشهود بود که این دو کشور بر سر سرنوشت این جنگ پشت پرده مذاکراتی داشتند، از طرفی رابطه انگلیسیها با عباس میرزا و اطرافیانش حسنه بود و احتمالا این بند مورد تایید آنها نیز بوده است که واسط صلح دو طرف شده بودند. نقش میرزا ابوالحسن ایلچی (خواهرزاده حاج ابراهیم کلانتر) نیز همواره مورد بحث بوده است. کسی که نفوذ بسیاری در دربار داشته و مورد حمایت کامل انگلیسیها بود و میرزامحمدصادق منشی علنا او را خائن نامیده و اشاره میکند که به دلیل نفوذ و حمایت دستهای پشت پرده از وی، متناوبا در مقامش ابقا میشد.
🔹به هر روی، تطهیر قاجاریه مسیر جدیدی در پیش گرفته است. شنیده بودیم که احمد خان را پادشاهی دموکراتیک معرفی میکنند اما تصور نمیکردیم چنین قراردادی را توجیه و سفیدنمایی کنند و عدهای سادهلوح نیز این اباطیل را باور کنند. احتمالا بارها شنیدهاید که گماشتگان جریان تطهیر، رضاشاه را بابت مساله جنگ جهانی سرزنش کرده و میگویند قاجار هرچه بود سالها با روس جنگید! اما نمیگویند که روس تمام نیروی خود را متمرکز حمله به ایران نکرده بود و در جای دیگری درگیر بود و وضعیت آن زمان به کلی با جنگ جهانی متفاوت بود، نمیگویند چرا دور دوم جنگ شروع شد و چه قصوری مرتکب شد و چرا بند هفتم در قرارداد دوم گنجانده شد و نتیجه آن چه بود؟! می گویند ناصرخانِ عکاسی که اهل شعر و گل و بلبل بود، پنجاه سال سلطنت کرد، اما نمی گویند این پنجاه سال زیر سایه و حمایت چه قدرتهایی بود؟ آیا در برابر حمله انگلیسیها به جنوب ایران مقاومت کرد یا خیر؟...
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
حافظ
@zand_history
🔸چند هفته قبل شخصيتی معروف درباره قرارداد تركمانچای اظهار نظری كرده بود و به نوعی از آن قرارداد دفاع كرده بدين مضمون كه "قرارداد مزبور يک دستاورد بوده و نه یک قرارداد ننگين، چرا كه نتيجه اين قرارداد حفظ ايران بود و نه نابودی ایران!.." اين كه هدف از به ميان كشيدن اين حرف چه بوده، خارج از موضوع اين نوشتار است؛ اما صحت اين ادعا از لحاظ تاريخی صحیح نيست. دولت روس هیچ نیازی به تصرف کل ایران نداشته چرا که اولا هم در جبهه دیگری با عثمانی درگیر شده بود و ثانیا مساله مهمی که از آن غفلت میشود بند هفتم قرارداد است! بندی که به اصرار عباسمیرزا در قرارداد گنجانده شد و روسها نیز استقبال کردند. یعنی علاوه بر پول هنگفتی که بابت شروع جنگ دوم از دربار قاجار طلب کرده و شیره وجودی اقتصاد ایران را کشیده بود، با بند هفتم قرارداد پایش در مسائل داخلی ایران نیز باز شد، بنابراین نیازی به صرف هزینه و قشون کشی به مرکز ایران نبود. بند هفتم چه بود؟ :
« چون پادشاه ایران، عباس میرزا را ولیعهد دولت قرار داده، پادشاه روسیه نیز برای آن که به روابط دوستانه خود آشکارا گواهی بدهد مایل به شرکت در استحکام این سلسله از جانشینان است، تعهد کرد که از امروز عباس میرزا را جانشین ایران بشناسد و از تاریخ جلوس، او را فرمانروای مشروع کشور شاهی بداند »
عباس میرزا میدانست که احتمال دارد بابت شکست در این جنگ او را از ولیعهدی خلع و فرزند دیگری را معرفی کنند، چرا که بحثش نیز پیش آمد و زمزمه جانشینی حسنعلی میرزا بیشتر به گوش میرسید. پس تلاش کرد تا از این طریق حمایت خارجی ولیعهدی خودش را محکم کند! با این بند عملا دولت روس حامی شاخه عباس میرزا علیه دیگر فرزندان یا مقاماتی میشد که خواستار کوتاه کردن دست آنها میشدند و از طرف دیگر، تضمین تاج و تخت این شاخه در ازای سرسپردگی به سیاست های کلان روس بود. استاد سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر ایران به مخالفت پاسکویچ نسبت به اصرار عباس میرزا اشاره کرده:
«..پاسکویچ در پاسخ به عباسمیرزا که اصرار داشت مادهای را در قرارداد ترکمانچای بگنجانند که وی را به ولیعهدی شناخته باشند گفت: "..دخالت در کارهای داخلی ایران را نمی توان در یک عهدنامه بین الملل وارد کرد.." اما وی دوباره تقاضای خود را تجدید کرد..»
احتمالا در همان ایام پاسکویچ با مقامات بالادست خود مشورت کرده و تایید آنها را گرفته بود. موضوع دیگری که به آن اشاره نمی شود نقش انگلستان در جنگ های اول و دوم ایران و روس است. این که انگلستان یک ایران ضعیف شده را برای منافع خود در هند ترجیح میداد و بنا به گفته میرزا محمدصادق منشی (هما) کاملا مشهود بود که این دو کشور بر سر سرنوشت این جنگ پشت پرده مذاکراتی داشتند، از طرفی رابطه انگلیسیها با عباس میرزا و اطرافیانش حسنه بود و احتمالا این بند مورد تایید آنها نیز بوده است که واسط صلح دو طرف شده بودند. نقش میرزا ابوالحسن ایلچی (خواهرزاده حاج ابراهیم کلانتر) نیز همواره مورد بحث بوده است. کسی که نفوذ بسیاری در دربار داشته و مورد حمایت کامل انگلیسیها بود و میرزامحمدصادق منشی علنا او را خائن نامیده و اشاره میکند که به دلیل نفوذ و حمایت دستهای پشت پرده از وی، متناوبا در مقامش ابقا میشد.
🔹به هر روی، تطهیر قاجاریه مسیر جدیدی در پیش گرفته است. شنیده بودیم که احمد خان را پادشاهی دموکراتیک معرفی میکنند اما تصور نمیکردیم چنین قراردادی را توجیه و سفیدنمایی کنند و عدهای سادهلوح نیز این اباطیل را باور کنند. احتمالا بارها شنیدهاید که گماشتگان جریان تطهیر، رضاشاه را بابت مساله جنگ جهانی سرزنش کرده و میگویند قاجار هرچه بود سالها با روس جنگید! اما نمیگویند که روس تمام نیروی خود را متمرکز حمله به ایران نکرده بود و در جای دیگری درگیر بود و وضعیت آن زمان به کلی با جنگ جهانی متفاوت بود، نمیگویند چرا دور دوم جنگ شروع شد و چه قصوری مرتکب شد و چرا بند هفتم در قرارداد دوم گنجانده شد و نتیجه آن چه بود؟! می گویند ناصرخانِ عکاسی که اهل شعر و گل و بلبل بود، پنجاه سال سلطنت کرد، اما نمی گویند این پنجاه سال زیر سایه و حمایت چه قدرتهایی بود؟ آیا در برابر حمله انگلیسیها به جنوب ایران مقاومت کرد یا خیر؟...
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
حافظ
@zand_history
👍72👏13🔥3❤2👎2
Forwarded from Toos Tahmasebi
تازهترین آمار اقتصاد جهانی نشان میدهد که حجم اقتصاد ایران به کمتر از یک سوم اقتصاد ترکیه و عربستان سقوط کرده است. در این رده بندی که مربوط به سال دو هزار بیست و سه است، چهار پله از بنگلادش پایینتر است.
امروز دیدم که خیلیها به این آمار منشر شده اشاره کردهاند اما ندیدم که کسی به این واقعیت مهم اشاره کند که پیش از انقلاب پنجاه و هفت، تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصاد ایران از ترکیه و عربستان بیشتر بود. اگر به جدول جی دی پی جهانی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج یعنی سال پنجاه و چهار شمسی مراجعه کنید میبینید که در شرایطی که حجم اقتصاد عربستان چهل و شش میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیارد و حجم اقتصاد ترکیه چهل و چهار میلیارد و ششصد و سی و سه میلیون دلار بوده، ایران عصر پهلوی با پنجاه و یک میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیون دلار بالاتر از آنها ایستاده است.
همین آمار در سال هفتاد و هفت میلادی یا پنجاه و شش شمسی از این قرار است:
عربستان هفتاد و چهار میلیارد و صد و هشتاد و نه میلیون دلار
ترکیه پنجاه و هشت میلیارد و ششصد و هفتاد و شش میلیون دلار
و ایران هشتاد میلیارد و ششصد میلیون دلار
این آمارها دیگر حقیقت روشنتر از آفتاب است و با هیچ شعبده بازی یا هیاهویی نمیشود آن را پوشاند و پنهان کرد. از راه همین آمار میتوانید ریشههای گرایش سیاسی اکثر مردم و شعارهای خاص معترضان این سالها در خیابانهای ایران را بهتر بشناسید. فکر میکنید که کدام گرایشها و تفکرات ایران را به چهار پله پایینتر از بنگلادش کشانده و کدام گرایش و تفکر در دهههای چهل و پنجاه شمسی ایران را بالاتر از عربستان، ترکیه و کره جنوبی قرار داده بود؟
امروز دیدم که خیلیها به این آمار منشر شده اشاره کردهاند اما ندیدم که کسی به این واقعیت مهم اشاره کند که پیش از انقلاب پنجاه و هفت، تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصاد ایران از ترکیه و عربستان بیشتر بود. اگر به جدول جی دی پی جهانی سال هزار و نهصد و هفتاد و پنج یعنی سال پنجاه و چهار شمسی مراجعه کنید میبینید که در شرایطی که حجم اقتصاد عربستان چهل و شش میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیارد و حجم اقتصاد ترکیه چهل و چهار میلیارد و ششصد و سی و سه میلیون دلار بوده، ایران عصر پهلوی با پنجاه و یک میلیارد و هفتصد و هفتاد و سه میلیون دلار بالاتر از آنها ایستاده است.
همین آمار در سال هفتاد و هفت میلادی یا پنجاه و شش شمسی از این قرار است:
عربستان هفتاد و چهار میلیارد و صد و هشتاد و نه میلیون دلار
ترکیه پنجاه و هشت میلیارد و ششصد و هفتاد و شش میلیون دلار
و ایران هشتاد میلیارد و ششصد میلیون دلار
این آمارها دیگر حقیقت روشنتر از آفتاب است و با هیچ شعبده بازی یا هیاهویی نمیشود آن را پوشاند و پنهان کرد. از راه همین آمار میتوانید ریشههای گرایش سیاسی اکثر مردم و شعارهای خاص معترضان این سالها در خیابانهای ایران را بهتر بشناسید. فکر میکنید که کدام گرایشها و تفکرات ایران را به چهار پله پایینتر از بنگلادش کشانده و کدام گرایش و تفکر در دهههای چهل و پنجاه شمسی ایران را بالاتر از عربستان، ترکیه و کره جنوبی قرار داده بود؟
👍45👏11❤4
دوباره وزوز روضه بحرین گوش فلک را پر کرده. فرض محال میگیریم که بحرین جزو ایران بوده که نبوده و فرض محال میگیریم که بحرین را میشد حفظ کرد. به نمودار بالا یعنی شاخص درآمد سرانه ملی ایران و بحرین در سالهای اخیر نگاه کنید و دهان گشاد خود را ببندید. بحرین راضی است، مگر اینکه چهار تا آخوند مرتجع در آنجا هم باشد که بخواهد با حمایت جاعش جمهوری اسلامی بحرین برپا کند. عقلای بحرین راضیاند. شما اگر راضی نیستید حسودید. خودتان را درمان کنید.
توضیح نمودار:
آبی بحرین
قرمز ایران
چنانکه پیداست بحرین از زمان استقلال از انگلیس در حال سقوط بود و ایران مدام در حال رشد تا انقلاب و جنگ که بعد از آن بحرین به اوج پرواز کرده است.
توضیح نمودار:
آبی بحرین
قرمز ایران
چنانکه پیداست بحرین از زمان استقلال از انگلیس در حال سقوط بود و ایران مدام در حال رشد تا انقلاب و جنگ که بعد از آن بحرین به اوج پرواز کرده است.
👍59👏7👎6
برای کسانی که انگلیسی میدانند خواندن این مقاله ویکیپدیا برای دانستن تاریخِ بحرین که از 188 سال قبل از استقلال رسمی و پیوستن به سازمان ملل، از ایران جدا شده بود، کافیست:
https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Bahrain_(1783%E2%80%931971)
https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Bahrain_(1783%E2%80%931971)
Wikipedia
History of Bahrain (1783–1971)
The History of Bahrain (1783–1971) covers the history of Bahrain since the invasion of Al Khalifa until the independence from the British Empire.
👍21👏2❤1
مقاله معادلِ فارسی در ویکیپدیا بسیار خلاصه تر است:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86_(%DB%B1%DB%B9%DB%B7%DB%B1%E2%80%93%DB%B1%DB%B7%DB%B8%DB%B3)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86_(%DB%B1%DB%B9%DB%B7%DB%B1%E2%80%93%DB%B1%DB%B7%DB%B8%DB%B3)
Wikipedia
تاریخ بحرین (۱۹۷۱–۱۷۸۳)
تاریخ بحرین (۱۷۸۳–۱۹۷۱) از سال ۱۷۸۳ میلادی (۱۱۶۳ خورشیدی) لغایت ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ خورشیدی) دورهای از تاریخ این جزیره است که از حمله آل خلیفه تا استقلال از امپراتوری بریتانیا (استقلال بحرین) را در بر میگیرد. تاریخ شروع این دوره از دومین سال سلطنت ۴ ساله…
👍17👏3
نقدی بر تاریخ معاصر
Bahrain.pdf
کتابچه مفصلی که ما دو سال قبل تهیه کردیم درباره تمام جزییات مساله بحرین که گرداوری پستهای ما در همین کانال بود.
👍22🔥2👎1👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روضه منوچهر یزدی از حزب پان ایرانیست #پان_ایرانیست در حال جر دادن خودش برای علی شریعتی و صمد بهرنگی و کربلا و مکه.
آنوقت یک سری از سیاستهای مذهبی شاه انتقاد میکنند و میگویند شاه مذهب و آخوندها را بالا کشید! بله اصلا ما قبل شاه نصف زرتشتی و نصف آتئیست بودیم و متاسفانه شاه ما را مرتجع کرد.
نکته دوم: ظاهرا در هنگام این روضه یعنی ۶ ماه قبل از انقلاب خبری از فضای بسته سیاسی و اختناق نیست. پس انقلاب به دلیل خفقان و استبداد نبوده، به دلیل آزادی بوده.
آنوقت یک سری از سیاستهای مذهبی شاه انتقاد میکنند و میگویند شاه مذهب و آخوندها را بالا کشید! بله اصلا ما قبل شاه نصف زرتشتی و نصف آتئیست بودیم و متاسفانه شاه ما را مرتجع کرد.
نکته دوم: ظاهرا در هنگام این روضه یعنی ۶ ماه قبل از انقلاب خبری از فضای بسته سیاسی و اختناق نیست. پس انقلاب به دلیل خفقان و استبداد نبوده، به دلیل آزادی بوده.
👍61👏6😢5👎4
برای اینکه کلیپ قبلی باعث سوتفاهم یا مالهبرداری پانبحرینیستها نشود این سند رسوایی را هم ببینید که نشان میدهد، اولا پیغمبرشان یعنی پزشکپور هم همین نظرات مشعشع را داشته و دوم، قضیه یک انتقاد ساده در شش ماه قبل انقلاب نبوده که با نیت اصلاح باشد، بلکه بعد از آتش زدن کشور در انقلاب هم پانایرانیستها در صف ایستاده بودند به جمهوری اسلامی رای بدهند چون معتقد بودند شاه خیانت کرده و حالا با آمدن حکومت شیعی میتوان امپراتوری شیعه صفوی را احیا کرد و بحرین شیعه را پس گرفت.
👍42👏8👎4😢4🤔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایتی جامعالاطراف و متفاوت از مصدق و ۲۸ مرداد ۳۲، از موسی غنینژاد. البته باید دقت کرد که هیچکدام از جملات غنینژاد در این مصاحبه کشف و نظرات شخصی ایشان نیست، بلکه در دو دهه اخیر در کتابها و آثار آمده است. منتها همچنان بیشتر تریبوندارها و چهرههای مطرح آنها را نادیده میگیرند و خوشبختانه آقای غنینژاد این شجاعت را دارد تا این حقایق تاریخی را آنهم در ایران بیان کند.
👍76❤13👎6
Forwarded from ایراندل | IranDel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایت طرفداران و منتقدان محمد مصدق از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی
آیا جعبه سیاه ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی هنوز باز نشده است؟ اگر پای صحبت اهل فن بنشینید احتمالاً این پرسش برای شما پیش میآید، چرا که اتفاق نظری سر ماهیت این روز وجود ندارد. شاید رمز ۲۸ امُرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دست محمد مصدق و شناخت این شخصیت کلیدی باشد.
طرفدارانش، او را یک سرمایهی ملی و نماد ایستادگی در برابر زورِ داخلی و خارجی میدانند، و دقیقاً در نقطهی مقابل، منتقدانش، محمد مصدق را مبدع و مروج شعارهایی میدانند که عمرش تا به الان هم رسیده و بذر عقبماندگی ایران را کاشته است. محمد مصدق که بود؟ یک تحولخواهِ مردمی یا یک پوپولیست؟ یا چیزی بین دو سر طیف؟
اگر در جستجوی پاسخ این پرسشها هستید، بحث داغ بین موسی غنینژاد، اقتصاددان، محمود کاشانی حقوقدان و فرزند آیتالله کاشانی و داریوش رحمانیان دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران را از دست ندهید.
🔴 این گفتگو را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید.
🔴 منبع: اکو ایران
@IranDel_Channel
💢
آیا جعبه سیاه ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی هنوز باز نشده است؟ اگر پای صحبت اهل فن بنشینید احتمالاً این پرسش برای شما پیش میآید، چرا که اتفاق نظری سر ماهیت این روز وجود ندارد. شاید رمز ۲۸ امُرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دست محمد مصدق و شناخت این شخصیت کلیدی باشد.
طرفدارانش، او را یک سرمایهی ملی و نماد ایستادگی در برابر زورِ داخلی و خارجی میدانند، و دقیقاً در نقطهی مقابل، منتقدانش، محمد مصدق را مبدع و مروج شعارهایی میدانند که عمرش تا به الان هم رسیده و بذر عقبماندگی ایران را کاشته است. محمد مصدق که بود؟ یک تحولخواهِ مردمی یا یک پوپولیست؟ یا چیزی بین دو سر طیف؟
اگر در جستجوی پاسخ این پرسشها هستید، بحث داغ بین موسی غنینژاد، اقتصاددان، محمود کاشانی حقوقدان و فرزند آیتالله کاشانی و داریوش رحمانیان دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران را از دست ندهید.
🔴 این گفتگو را میتوانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید.
🔴 منبع: اکو ایران
@IranDel_Channel
💢
👏29👍13👎2
ایراندل | IranDel
🎥 روایت طرفداران و منتقدان محمد مصدق از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی آیا جعبه سیاه ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ خورشیدی هنوز باز نشده است؟ اگر پای صحبت اهل فن بنشینید احتمالاً این پرسش برای شما پیش میآید، چرا که اتفاق نظری سر ماهیت این روز وجود ندارد. شاید رمز ۲۸ امُرداد…
✍ پادشاه مشروطه، رییس دولت یا تشریفاتی؟
✅خدمت مجری خوشمزه برنامه مناظره دنیای اقتصاد که ثابت کرد مجریهای پیش از ایشان سوتفاهمی بیش نبودند و ۲ ساعت مجاهدانه با دو مهمان منتقد مصدق جنگ و جهاد کرد سلام عرض کرده و در پاسخ به ایشان که پرسیده بودند طبق کدام اصل قانون اساسی مشروطه پادشاه رییس قوه مجریه است:
اصل بیست و هفتم (متمم): قوای مملکت به سه شعبه تجزیه میشود:
اول: قوه مقننه که مخصوص است به وضع و تهذیب قوانین و این قوه ناشی میشود از اعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هریک از این سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازین شرعیه و تصویب مجلسین و توشیح به صحه همایونی لکن وضع و تصویب قوانین راجعه به دخل و خرج مملکت از مختصات مجلس شورای ملی است. شرح و تفسیر قوانین از وظایف مختصه مجلس شورای ملی است.
دویم: قوه قضاییه و حکمیه که عبارتست از تمیز حقوق و این قوه مخصوص است به محاکم شرعیه در شرعیات و به محاکم عدلیه در عرفیات.
سیم: قوه اجراییه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء میشود به ترتیبی که قانون معین میکند.»
اصل بیست و نهم (نظامنامه): هر وزیری که در امری از امور مطابق قوانینی که به صحه همایونی رسیدهاست از عهده جواب برنیاید و معلوم شود که نقض قانون و تخلف از حدود مقرره کردهاست مجلس عزل او را از پیشگاه همایونی مستدعی خواهد شد و بعد از وضوح خیانت در محکمه عدلیه دیگر به خدمت دولتی منصوب نخواهد شد.
اما مجری خوشخنده اصلاحطلب مصدقی برنامه معتقد است که قانون اساسی گفته اختیارات سلطنت همان است که تصریح شده و چون خبری از عزل نخستوزیر یا رییسالوزرا نیست پس نمیتوان تفسیر کرد که شاه حق عزل دارد! وقتی اصلا خبری از مقامی به نام نخستوزیر یا رییسالوزرا در قانون نیست، چطور غیبت عزلش به معنای عدم وجود امکان عزل است؟ با این تفسیر مقام نخستوزیر فراقانونی بوده و مصدق اصلا کارهای نبوده!
اما پاسخ درست این است که رییسالوزرا یا نخستوزیر خود یک وزیر است که قانون اساسی اشاره مبهمی به او به عنوان شخص اول هیات دولت کرده است. قانون اساسی ایران منبعث از بلژیک است و در قانون اساسی بلژیک نیز خبری از نخستوزیر نبود، بلکه یک نفر مامور تشکیل دولت میشد (فورماتور) و سپس مانند بقیه وزرا در کابینه مینشست ولی پادشاه بلژیک رییس قوه مجریه (حکومت) بود و تنها در غیبت پادشاه شخص تشکیلدهنده یا پیرترین وزیر عنوان رییس کابینه را به دست میآورد. با اینحال قانونا پادشاه رییس قوه مجریه بود تا اینکه در ۱۹۷۰ (۱۸ سال بعد از مصدق) قانون بلژیک اصلاح شد. (در هلند تا جنگ جهانی دوم رییس کابینه چرخشی بین وزرا بود). در نتیجه سنت سیاسی یا عرف مشروطه به مرور هم در بلژیک و بقیه کشورهای پادشاهی و هم در ایران مقام نخستوزیر را استقلال حقوقی بخشید. در کشورهای مشروطه معمولا اصلا دوژوره مقام نخستوزیر نداریم و این مقام دوفاکتو در قرن ۲۰ دفتر مخصوص یافته است. در بعضی کشورهای پارلمانی بهمرور در دهههای اخیر رسما در قانون تصریح میشود که نخستوزیر رییس قوه مجریه و حکومت است.
اما اصلا گیریم پادشاه رییس قوه مجریه نبوده و صرفا رییس state یا کشور باشد، آیا این مترادف با تشریفاتی بودن است؟ با این اوصاف رییسجمهور فرانسه تشریفاتی است! چون در فرانسه رییسجمهور رییس قوه مجریه نیست و کشور نخستوزیر دارد. اما فرانسه به کنار! این دوست ما در روزنامه اقتصاد نوین در ایران زندگی نمیکند؟ در جمهوری اسلامی رهبر رییس قوه مجریه است؟ خیر! پس رهبر هیچکاره است و رییسجمهور همهکاره؟ در قانون اساسی ابتدایی جمهوری اسلامی هم رییسجمهور داشتیم و هم نخستوزیر ولی رهبر باز هم تشریفاتی نبود. دقیقا هم منظورمان جایگاه قانونی روی کاغذ است و کاری با کاریزما و قدرت مطلق ولیفقیه نداریم.
امیدواریم دوستان در جلسات بعدی برابری هواداران و منتقدان مصدق را رعایت کنند تا مجبور نشوند مجری را به شکل یارکمکی وارد میدان کنند. البته کسی دکتر کاشانی را کلا جدی نمیگیرد و جریان کاشانی یا جناح راست نهضت ملی کلا یک جریان منسوخ و منقضی شده است که آخرین نمایندهاش خود دکتر کاشانی است. او درست مانند ۵۷یهای امروز که میخواهند انقلابشان را پس بگیرند، روایتگر شاخهای دیگر از نهضت ملی، مستقل از مصدق است. مقولهای که امروز اصلا در بازی نیست. اگر کسی مصدق را قبول نداشته باشد پشیزی به نهضت ملی ارزش نمیگذارد و اگر هم هوادار نهضت ملی باشد عقلا قابل دفاعترین نماینده آن مصدق است.
✅خدمت مجری خوشمزه برنامه مناظره دنیای اقتصاد که ثابت کرد مجریهای پیش از ایشان سوتفاهمی بیش نبودند و ۲ ساعت مجاهدانه با دو مهمان منتقد مصدق جنگ و جهاد کرد سلام عرض کرده و در پاسخ به ایشان که پرسیده بودند طبق کدام اصل قانون اساسی مشروطه پادشاه رییس قوه مجریه است:
اصل بیست و هفتم (متمم): قوای مملکت به سه شعبه تجزیه میشود:
اول: قوه مقننه که مخصوص است به وضع و تهذیب قوانین و این قوه ناشی میشود از اعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هریک از این سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازین شرعیه و تصویب مجلسین و توشیح به صحه همایونی لکن وضع و تصویب قوانین راجعه به دخل و خرج مملکت از مختصات مجلس شورای ملی است. شرح و تفسیر قوانین از وظایف مختصه مجلس شورای ملی است.
دویم: قوه قضاییه و حکمیه که عبارتست از تمیز حقوق و این قوه مخصوص است به محاکم شرعیه در شرعیات و به محاکم عدلیه در عرفیات.
سیم: قوه اجراییه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء میشود به ترتیبی که قانون معین میکند.»
اصل بیست و نهم (نظامنامه): هر وزیری که در امری از امور مطابق قوانینی که به صحه همایونی رسیدهاست از عهده جواب برنیاید و معلوم شود که نقض قانون و تخلف از حدود مقرره کردهاست مجلس عزل او را از پیشگاه همایونی مستدعی خواهد شد و بعد از وضوح خیانت در محکمه عدلیه دیگر به خدمت دولتی منصوب نخواهد شد.
اما مجری خوشخنده اصلاحطلب مصدقی برنامه معتقد است که قانون اساسی گفته اختیارات سلطنت همان است که تصریح شده و چون خبری از عزل نخستوزیر یا رییسالوزرا نیست پس نمیتوان تفسیر کرد که شاه حق عزل دارد! وقتی اصلا خبری از مقامی به نام نخستوزیر یا رییسالوزرا در قانون نیست، چطور غیبت عزلش به معنای عدم وجود امکان عزل است؟ با این تفسیر مقام نخستوزیر فراقانونی بوده و مصدق اصلا کارهای نبوده!
اما پاسخ درست این است که رییسالوزرا یا نخستوزیر خود یک وزیر است که قانون اساسی اشاره مبهمی به او به عنوان شخص اول هیات دولت کرده است. قانون اساسی ایران منبعث از بلژیک است و در قانون اساسی بلژیک نیز خبری از نخستوزیر نبود، بلکه یک نفر مامور تشکیل دولت میشد (فورماتور) و سپس مانند بقیه وزرا در کابینه مینشست ولی پادشاه بلژیک رییس قوه مجریه (حکومت) بود و تنها در غیبت پادشاه شخص تشکیلدهنده یا پیرترین وزیر عنوان رییس کابینه را به دست میآورد. با اینحال قانونا پادشاه رییس قوه مجریه بود تا اینکه در ۱۹۷۰ (۱۸ سال بعد از مصدق) قانون بلژیک اصلاح شد. (در هلند تا جنگ جهانی دوم رییس کابینه چرخشی بین وزرا بود). در نتیجه سنت سیاسی یا عرف مشروطه به مرور هم در بلژیک و بقیه کشورهای پادشاهی و هم در ایران مقام نخستوزیر را استقلال حقوقی بخشید. در کشورهای مشروطه معمولا اصلا دوژوره مقام نخستوزیر نداریم و این مقام دوفاکتو در قرن ۲۰ دفتر مخصوص یافته است. در بعضی کشورهای پارلمانی بهمرور در دهههای اخیر رسما در قانون تصریح میشود که نخستوزیر رییس قوه مجریه و حکومت است.
اما اصلا گیریم پادشاه رییس قوه مجریه نبوده و صرفا رییس state یا کشور باشد، آیا این مترادف با تشریفاتی بودن است؟ با این اوصاف رییسجمهور فرانسه تشریفاتی است! چون در فرانسه رییسجمهور رییس قوه مجریه نیست و کشور نخستوزیر دارد. اما فرانسه به کنار! این دوست ما در روزنامه اقتصاد نوین در ایران زندگی نمیکند؟ در جمهوری اسلامی رهبر رییس قوه مجریه است؟ خیر! پس رهبر هیچکاره است و رییسجمهور همهکاره؟ در قانون اساسی ابتدایی جمهوری اسلامی هم رییسجمهور داشتیم و هم نخستوزیر ولی رهبر باز هم تشریفاتی نبود. دقیقا هم منظورمان جایگاه قانونی روی کاغذ است و کاری با کاریزما و قدرت مطلق ولیفقیه نداریم.
امیدواریم دوستان در جلسات بعدی برابری هواداران و منتقدان مصدق را رعایت کنند تا مجبور نشوند مجری را به شکل یارکمکی وارد میدان کنند. البته کسی دکتر کاشانی را کلا جدی نمیگیرد و جریان کاشانی یا جناح راست نهضت ملی کلا یک جریان منسوخ و منقضی شده است که آخرین نمایندهاش خود دکتر کاشانی است. او درست مانند ۵۷یهای امروز که میخواهند انقلابشان را پس بگیرند، روایتگر شاخهای دیگر از نهضت ملی، مستقل از مصدق است. مقولهای که امروز اصلا در بازی نیست. اگر کسی مصدق را قبول نداشته باشد پشیزی به نهضت ملی ارزش نمیگذارد و اگر هم هوادار نهضت ملی باشد عقلا قابل دفاعترین نماینده آن مصدق است.
👍62❤6🔥2👏2👎1😢1