ایتالیاییها شوخی جالبی دارند که میگوید: دنیا آنقدر جای سختی است که انسان باید دو پدر داشته باشد که از او محافظت کنند، به همین خاطر است که آنها پدرخوانده دارند.
– ماریو پوزو
– ماریو پوزو
❤937
من برای دندانی که امروز کشیدمش غمگینم!
فکر کن از بچگی بامن بوده و همراهیام کرده و جزئی از من بوده و امروز وقتی دکتر گفت باید کشیده شود، گفتم: یعنی هیچجوره نمیشود نجاتش داد؟ هنوز به دنبال نگه داشتنش بودم، دندانی که مدتها بخاطرش درد کشیدهبودم و مطمئن بودم یکبار عصبکشی شده و اینبار که درد گرفته، فقط راهچارهاش کشیدن است و تلاش میکردم با قرصهای مختلف نجاتش بدهم و کمی بیشتر آن را همراهم داشتهباشم، حتی به قیمت درد کشیدن! نمیخواستم به جای خالیاش فکر کنم... درد میکشیدم که کمی بیشتر نگهش دارم و نبودنش را به تعویق میانداختم. انگار از جای خالیاش میترسیدم، از اینکه عضوی که در من ریشه دوانده و همیشه بوده و همراهیام کرده، ناگهان دیگر نباشد...
درست مثل رابطههای آسیبزا و آدمهایی که از یکجایی به بعد نه تنها نقش مفیدی ندارند، که فقط آسیب میزنند و آزارمان میدهند و زخمهایی که به مراتب به آنها رجوع میکنیم و نگهشان میداریم، فقط چون آشنا هستند. رنج میکشیم و درد میکشیم چون دلمان نیامده طنابِ به نخ متصل ماندهی زخمها و رنجهای آشنا را قطع کنیم!
دندانی که از ریشه گذشته و درد میکند و راهی هم برای نجاتش نمانده را باید کشید! باید دل کند از چیزها و آدمها و مکانهایی که بخاطر همزیستی و وابستگی و عادت، نگهشان داشتهایم و بواسطهی همین نگه داشتن، به دفعات زخمی شدهایم و آسیب دیدهایم.
دل بکنید و رها کنید و یکبار عمیقا درد بکشید تا برای همیشه از یک عذاب و رنج مزمن و تکراری خلاص شوید. نگران جای خالی نباشید، جای خالی به وقتش با گزینهی مناسب پر خواهد شد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
فکر کن از بچگی بامن بوده و همراهیام کرده و جزئی از من بوده و امروز وقتی دکتر گفت باید کشیده شود، گفتم: یعنی هیچجوره نمیشود نجاتش داد؟ هنوز به دنبال نگه داشتنش بودم، دندانی که مدتها بخاطرش درد کشیدهبودم و مطمئن بودم یکبار عصبکشی شده و اینبار که درد گرفته، فقط راهچارهاش کشیدن است و تلاش میکردم با قرصهای مختلف نجاتش بدهم و کمی بیشتر آن را همراهم داشتهباشم، حتی به قیمت درد کشیدن! نمیخواستم به جای خالیاش فکر کنم... درد میکشیدم که کمی بیشتر نگهش دارم و نبودنش را به تعویق میانداختم. انگار از جای خالیاش میترسیدم، از اینکه عضوی که در من ریشه دوانده و همیشه بوده و همراهیام کرده، ناگهان دیگر نباشد...
درست مثل رابطههای آسیبزا و آدمهایی که از یکجایی به بعد نه تنها نقش مفیدی ندارند، که فقط آسیب میزنند و آزارمان میدهند و زخمهایی که به مراتب به آنها رجوع میکنیم و نگهشان میداریم، فقط چون آشنا هستند. رنج میکشیم و درد میکشیم چون دلمان نیامده طنابِ به نخ متصل ماندهی زخمها و رنجهای آشنا را قطع کنیم!
دندانی که از ریشه گذشته و درد میکند و راهی هم برای نجاتش نمانده را باید کشید! باید دل کند از چیزها و آدمها و مکانهایی که بخاطر همزیستی و وابستگی و عادت، نگهشان داشتهایم و بواسطهی همین نگه داشتن، به دفعات زخمی شدهایم و آسیب دیدهایم.
دل بکنید و رها کنید و یکبار عمیقا درد بکشید تا برای همیشه از یک عذاب و رنج مزمن و تکراری خلاص شوید. نگران جای خالی نباشید، جای خالی به وقتش با گزینهی مناسب پر خواهد شد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤1.31K
چه کردهای که منِ تیزچنگِ چشم دریده؛
میان این همه آهو، دلِ شکار ندارم...
- ناشناس
میان این همه آهو، دلِ شکار ندارم...
- ناشناس
❤929
Forwarded from نرگس صرافیان
دوران ابتدایی، تقریبا بچهی تنهایی بودم و معمولا زنگهای تفریح نمیدانستم باید با خودم چهکار کنم، لاجرم یک گوشه مینشستم و به بازی و دنبال همیِ بچهها نگاه میکردم، به دونفرههایی که دست گلوی هم انداختهبودند و باهم خوراکیهایشان را میخوردند و همیشه فکر میکردم همه با هم نسبتی دارند و من یک بچهی غریبهام. همان گوشه ساندویچم را گاز میزدم و بیش از آنکه بازی کنم، مشاهدهگر بودم. ذوقم برای زنگهای هنر بود که همه دور نقاشی من جمع میشدند و به هم نشانش میدادند و با تعجب میپرسیدند: کسی کمکت کرده؟ یا زنگهای انشا که مدیر و معلم جمع میشدند تا انشای مرا بشنوند و بچهها دوست داشتند با من دوست باشند و با ذوق نگاهم میکردند یا از من میخواستند برای نوشتن انشا و کشیدن نقاشی کمکشان کنم و من سرشلوغترین بچهی جهان میشدم آنقدر که آن وسط، نفس کم میآوردم.
چقدر دلم میخواست زنگهای تفریح، همانموقعهایی که تنها نشستهبودم روی سکوی دبستان و با دستانم آفتاب را از صورتم میتکاندم، کسی از دور میآمد و میپرسید: کوچولو، چرا تنها نشستهای؟! چرا نمیروی با بچهها بازی کنی؟ چرا از دوست شدن میترسی؟ و من برایش تعریف میکردم که یکبار همان اولین روزی که به مدرسه آمدم با دختری دوست شدم و او به من هواپیمای قرمز و آبی کوچولویی هدیه داد و من کلی ذوق کردهبودم و کلی رفیق شدهبودیم و کلی خوشحال شدهبودم و عاشق مدرسه و معاشرت با آدمها... و فردا که با دختر معلم کلاسمان دوست شد و هواپیما را پس گرفت تا بدهدش به او، اعتمادم را خراب کردهبود و مرا از دوستی و نزدیک شدن به بچهها و از ضربه خوردنها ترساندهبود و بعد از آن مطمئن شدهبودم که تمام محبتها پسگرفتنیاند و تمام دوستیها خراب شدنی! اینروزها درگیر مسئلهای شبیه به همانم، درگیر اعتمادی که نباید میکردم و لطفی که نباید میپذیرفتم، اما در دنیای آدمبزرگها. در دنیایی که با دو هواپیما با تو دوست میشوند و موقع رفتن، از تو سه تا پس میخواهند... آدمها عجیبند، تو را از در جمع رفتن و معاشرت کردن پشیمان میکنند. نشستهام کنج حیاط دنیا و به بازیهایشان نگاه میکنم، به دنبال هم گذاشتنها و دست در دست هم راه رفتنها و خوراکی تقسیم کردنها و نقاب گذاشتنها و یک گوشه، ساندویچم را گاز میزنم و به خودم قول دادهام اینبار اگر هواپیمایی چیزی پیشکش کردند تا با من دوست بشوند، نپذیرم و به کنج خلوت و امن خودم پناه ببرم. دوستی که با هواپیما آمده، با همان هواپیما هم میرود! ما را همان زنگهای تفریح و گوشههای عزلت و موضوعهای انشاء بس! باور کنید حالمان خوب است، احساس تنهایی هم نمیکنیم و نیاز نداریم کسی با هواپیما و هدیه و احوالپرسی خوشحالمان کند و به بهانهی حل یک مشکل، مشکلاتی بزرگتر بتراشد و حال و روزمان را خراب کند!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
چقدر دلم میخواست زنگهای تفریح، همانموقعهایی که تنها نشستهبودم روی سکوی دبستان و با دستانم آفتاب را از صورتم میتکاندم، کسی از دور میآمد و میپرسید: کوچولو، چرا تنها نشستهای؟! چرا نمیروی با بچهها بازی کنی؟ چرا از دوست شدن میترسی؟ و من برایش تعریف میکردم که یکبار همان اولین روزی که به مدرسه آمدم با دختری دوست شدم و او به من هواپیمای قرمز و آبی کوچولویی هدیه داد و من کلی ذوق کردهبودم و کلی رفیق شدهبودیم و کلی خوشحال شدهبودم و عاشق مدرسه و معاشرت با آدمها... و فردا که با دختر معلم کلاسمان دوست شد و هواپیما را پس گرفت تا بدهدش به او، اعتمادم را خراب کردهبود و مرا از دوستی و نزدیک شدن به بچهها و از ضربه خوردنها ترساندهبود و بعد از آن مطمئن شدهبودم که تمام محبتها پسگرفتنیاند و تمام دوستیها خراب شدنی! اینروزها درگیر مسئلهای شبیه به همانم، درگیر اعتمادی که نباید میکردم و لطفی که نباید میپذیرفتم، اما در دنیای آدمبزرگها. در دنیایی که با دو هواپیما با تو دوست میشوند و موقع رفتن، از تو سه تا پس میخواهند... آدمها عجیبند، تو را از در جمع رفتن و معاشرت کردن پشیمان میکنند. نشستهام کنج حیاط دنیا و به بازیهایشان نگاه میکنم، به دنبال هم گذاشتنها و دست در دست هم راه رفتنها و خوراکی تقسیم کردنها و نقاب گذاشتنها و یک گوشه، ساندویچم را گاز میزنم و به خودم قول دادهام اینبار اگر هواپیمایی چیزی پیشکش کردند تا با من دوست بشوند، نپذیرم و به کنج خلوت و امن خودم پناه ببرم. دوستی که با هواپیما آمده، با همان هواپیما هم میرود! ما را همان زنگهای تفریح و گوشههای عزلت و موضوعهای انشاء بس! باور کنید حالمان خوب است، احساس تنهایی هم نمیکنیم و نیاز نداریم کسی با هواپیما و هدیه و احوالپرسی خوشحالمان کند و به بهانهی حل یک مشکل، مشکلاتی بزرگتر بتراشد و حال و روزمان را خراب کند!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤1.28K
من برایتان دعا میکنم که هرکجا رفتید و با هرکه حشر و نشر کردید و صعود کردید یا سقوط و شاد بودید یا غمگین و گرفتار یا دستگیر،، فقط گیرِ آدمِ بیذات و بدقلق نیفتید!
آدمِ بیذات نه خودش زندگی میکند، نه میگذارد شما زندگی کنید. که یک لیوان آب هم اگر به وقت نیاز به دست شما داد، منتظر باشید که دیر یا زود، هرچه کوزه داشتید به تلافیِ همان یک لیوانِ دوستانه، بشکند و حال و روزتان را از یک تشنگی ساده، به جهنم تبدیل کند.
تا دیر نشده تاوان و بهای اشتباهتان را بپردازید و رنجتان را بخوابانید و شرشان را از جهانتان کم کنید.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
آدمِ بیذات نه خودش زندگی میکند، نه میگذارد شما زندگی کنید. که یک لیوان آب هم اگر به وقت نیاز به دست شما داد، منتظر باشید که دیر یا زود، هرچه کوزه داشتید به تلافیِ همان یک لیوانِ دوستانه، بشکند و حال و روزتان را از یک تشنگی ساده، به جهنم تبدیل کند.
تا دیر نشده تاوان و بهای اشتباهتان را بپردازید و رنجتان را بخوابانید و شرشان را از جهانتان کم کنید.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤944
اگر در انتخاب من یا شخص دیگری سر در گم شدی، لطفا من را انتخاب نکن!!!!
- محمود درویش.
- محمود درویش.
❤1.19K
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ممنونم که همیشه بودی، ممنونم که آزادم گذاشتی تا بروم و کشف کنم و بجنگم و بیفتم و یاد بگیرم و تنهایی موفق شوم اما اگر جایی زورم نرسید، به کمکم آمدی و نگذاشتی هیچزمانی زیر آوار بمانم...
تو مرا قوی خواستی، نه یک موجود ضعیفِ حمایتشونده! ظاهرا یکتنه همه چیز را پیش میبردم و بدون حامی و با تلاش های خودم موفق میشدم، اما هربار که به عقب نگاه میکردم، سایهات را میدیدم که بیآنکه متوجه باشم، هوای مرا داشتی و دورادور از من مراقبت میکردی.
از تو ممنونم که همیشه بودی و ممنونم که از میان اینهمه آدم، مرا دوست داشتی و باعث شدی بروم و بدوم و برسم و نترسم که اگر از آن بالا افتادم، کسی نباشد که مرا بگیرد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
تو مرا قوی خواستی، نه یک موجود ضعیفِ حمایتشونده! ظاهرا یکتنه همه چیز را پیش میبردم و بدون حامی و با تلاش های خودم موفق میشدم، اما هربار که به عقب نگاه میکردم، سایهات را میدیدم که بیآنکه متوجه باشم، هوای مرا داشتی و دورادور از من مراقبت میکردی.
از تو ممنونم که همیشه بودی و ممنونم که از میان اینهمه آدم، مرا دوست داشتی و باعث شدی بروم و بدوم و برسم و نترسم که اگر از آن بالا افتادم، کسی نباشد که مرا بگیرد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤779
من تورو نبخشیدم!!!
گفتم بگم که مدیونت نباشم.
که اگه دیدی هی نمیشه برات، بدونی کی کجا تو رو نبخشیده...
که اگه یکی یه جوری یه جایی امیدتو زنده و مرده کرد، بدونی قبلا خودت با من چه کردی و نبخشیدمت هنوز...
احتمالا نمیبخشمت هیچوقت، فقط خواستم در جریان باشی!
گفتم بگم که مدیونت نباشم.
که اگه دیدی هی نمیشه برات، بدونی کی کجا تو رو نبخشیده...
که اگه یکی یه جوری یه جایی امیدتو زنده و مرده کرد، بدونی قبلا خودت با من چه کردی و نبخشیدمت هنوز...
احتمالا نمیبخشمت هیچوقت، فقط خواستم در جریان باشی!
❤2.15K
زنجیر اتصالت به بعضی آدمها را که قطع میکنی، هرچقدر هم که تاوان دادهباشی باز هم خوشحالی... میارزد گاهی بهای بیشتری بپردازی تا آرامشت را پس بگیری. میارزد جنگ بیهودهی کسانی که نمیخواهی در جهانت باشند را با یک آتشبس تمام کنی و شرشان را بخوابانی.
میارزد که آرام باشی و رها...
میارزد که بگذاری آدمها برای کمبودهایشان بجنگند و در جنگی که همسطح تو نیست و برای آن دلیلی نمیبینی، حتی شرکت نکنی!
میارزد که اگر تمام زورشان را زدند تا تو را آزار بدهند، بدون واکنش فقط نگاه کنی و نگاه کنی و ببینی تا کجا پیش میروند و وقاحت را تا کجا میرسانند و تا کجا مرزهای شرافت را جابجا میکنند و آنوقت بلند شوی و با یک اشاره، همه چیز را تمام کنی، فقط برای آرامش خودت و برای اینکه داستان مشترکی با یکسری آدمها نداشتهباشی.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
میارزد که آرام باشی و رها...
میارزد که بگذاری آدمها برای کمبودهایشان بجنگند و در جنگی که همسطح تو نیست و برای آن دلیلی نمیبینی، حتی شرکت نکنی!
میارزد که اگر تمام زورشان را زدند تا تو را آزار بدهند، بدون واکنش فقط نگاه کنی و نگاه کنی و ببینی تا کجا پیش میروند و وقاحت را تا کجا میرسانند و تا کجا مرزهای شرافت را جابجا میکنند و آنوقت بلند شوی و با یک اشاره، همه چیز را تمام کنی، فقط برای آرامش خودت و برای اینکه داستان مشترکی با یکسری آدمها نداشتهباشی.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤1.29K
بدتر از دشمن، مردیست که عاشقت نیست، ولی نمیخواهد هم از دستت بدهد...
1❤2.41K
محتاط باشید عزیزان؛ ولی همچنان اعتماد کنید و دوست شوید و خوش باشید و معاشرت کنید و شراکت کنید و تعامل کنید و آشنا شوید و تجربه کنید اما اما اما... برحذر باشید از آدمی که سرش برای دعوا درد میکند! آدمی که خودش اعتراف کرده با دیگران بیرحم است و با شما مهربان؛ آدمی که میبینید تعاملات سابقش را با بیرحمی و بدقلقی، به قهقرا کشانده! خوشحال نشوید و بترسید چون شما استثنا نیستید، هنوز نوبت شما نرسیده!
بر حذر باشید از آدمی که بارها مسیر کشمکش و آزار را تا انتها رفته و بازگشته و مسیر را بلد شده و وقت و حوصلهی جنگهای بیهوده را دارد. آدمی که هر موضوع سادهای را پیراهن عثمان میکند. آدمی که میگردد و از زیر سنگ هم که شده دلیل و ابزاری برای عذاب دادنتان پیدا میکند و آنوقت شما میمانید و میدانی که در شان شما نیست و سلامی که نباید پاسخ میدادید و معاشرتی که نباید میکردید!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
بر حذر باشید از آدمی که بارها مسیر کشمکش و آزار را تا انتها رفته و بازگشته و مسیر را بلد شده و وقت و حوصلهی جنگهای بیهوده را دارد. آدمی که هر موضوع سادهای را پیراهن عثمان میکند. آدمی که میگردد و از زیر سنگ هم که شده دلیل و ابزاری برای عذاب دادنتان پیدا میکند و آنوقت شما میمانید و میدانی که در شان شما نیست و سلامی که نباید پاسخ میدادید و معاشرتی که نباید میکردید!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
1❤1.19K
"به خدا که بی خدایی بِه از این خدا نمایی ..."
که هر آنچه ما کشیدیم، ز هرآنکه با خدا بود!!!
به خدا که کفر و عصیان، به از این ثنا و ایمان
که به لب خدا خدا و، به عمل، عذابِ ما بود
که اگر خدایتان این و اگر وفایتان این؛
به خدا که فخر ما این، که مسیر ما جدا بود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
که هر آنچه ما کشیدیم، ز هرآنکه با خدا بود!!!
به خدا که کفر و عصیان، به از این ثنا و ایمان
که به لب خدا خدا و، به عمل، عذابِ ما بود
که اگر خدایتان این و اگر وفایتان این؛
به خدا که فخر ما این، که مسیر ما جدا بود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
1❤992
هیچکس اهمیت نمیداد که یک بخشی از وجود او هنوز هم دلش میخواست رها باشد و بی ترس از قضاوتها آرزو داشتهباشد و هدف داشتهباشد و حتی بچگی کند! دائما از او توقع میرفت همسر خوبی باشد و مادر خوبی باشد و علایقش را دور از شان یک مادر و یک همسر میدانستند و بابت هر خودش بودنی ملامتش میکردند و هیچکس با خودش نگفت: برای او همه چیز بسیار زود اتفاق افتادهبود، آنقدر که فرصت نکردهبود به فکر خودش باشد و لحظاتش را عمیقا زندگی کند و این مسئله، خشم و اندوهی پنهان در او ایجاد کردهبود. او در عمق وجودش هنوز هم لطیف بود و هنوز هم ظریف بود و همه او را محکم و از خودگذشته میخواستند و با او بیملاحظه و متوقع و بیرحم بودند و از او توقع داشتند مسئولیتپذیر و موقر و شایسته رفتار کند و موقر بودن یک زن در ذهن آنان خلاصه میشد در اینکه؛ برای خودش هیچ کاری نکند و از خودش بگذرد و نخندد و ذوق نکند و لباسهای رنگی نپوشد و فقط و فقط "یک همسر یا مادر" باشد، همانگونه که در ذهن آدمها تعریف شدهبود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤684
الهی شکر برای سلامتی، برای کار، برای خانواده، برای تولد، برای روئیدن، برای بهار...
الهی شکر برای امید، برای تلاش، برای آرزو داشتن و برای آرزوها امیدوار بودن و تلاش کردن...
الهی شکر برای آب، برای هوا، برای زمین، برای غذا، برای خورشید، برای ستاره، برای ماه، برای درخت، برای پرنده، برای چرنده، برای تک تک موجودات دنیا...
الهی شکر برای چشم، برای گوش، برای دست، برای پا، برای صورت برای جسم، برای روح، برای زیستن، برای بقا ...
الهی شکر برای دیدن، برای شنیدن، برای لمس کردن، برای چشیدن، برای احساس کردن، برای فهمیدن...
الهی شکر، برای تفکر، برای هوش، برای درایت، برای شعور...
الهی شکر که میبینم، که میشنوم، که میخوانم، که تلاش میکنم، که میرسم، که میتوانم، که حل میکنم، که عزیزانی دارم و دلخوشیهایی دارم و امیدهایی که ایمان دارم محقق خواهند شد...
الهی شکر برای خودت، تویی که میبینی و میچینی و برای اوضاعی که درست خواهدشد؛ بزرگترین تضمینی...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
الهی شکر برای امید، برای تلاش، برای آرزو داشتن و برای آرزوها امیدوار بودن و تلاش کردن...
الهی شکر برای آب، برای هوا، برای زمین، برای غذا، برای خورشید، برای ستاره، برای ماه، برای درخت، برای پرنده، برای چرنده، برای تک تک موجودات دنیا...
الهی شکر برای چشم، برای گوش، برای دست، برای پا، برای صورت برای جسم، برای روح، برای زیستن، برای بقا ...
الهی شکر برای دیدن، برای شنیدن، برای لمس کردن، برای چشیدن، برای احساس کردن، برای فهمیدن...
الهی شکر، برای تفکر، برای هوش، برای درایت، برای شعور...
الهی شکر که میبینم، که میشنوم، که میخوانم، که تلاش میکنم، که میرسم، که میتوانم، که حل میکنم، که عزیزانی دارم و دلخوشیهایی دارم و امیدهایی که ایمان دارم محقق خواهند شد...
الهی شکر برای خودت، تویی که میبینی و میچینی و برای اوضاعی که درست خواهدشد؛ بزرگترین تضمینی...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
❤1.5K
