Telegram Web Link
یه بار یه تعداد برده رو بردن بازار بفروشن... میون اون‌ها یه حکیمی بود دانا، منتها لاغرمردنی، نحیف... به خریدار گفت من رو بخر... به دردت می‌خورم... یارو خریداره گفت آخه تو به چه درد می‌خوری؟...
گفت به دردِ آزادی...

از متن نمایشنامه‌ی «یک صبح ناگهان» نوشته‌ی حسین پاکدل


نیماژ منتشر کرد:

| یک صبح ناگهان، کابوس حضرت اشرف، حضرت والا | حسین پاکدل | تئاتر دیگر؛ نمایشنامه‌های فارسی نشر نیماژ |
3
حالا که این نامه را می‌نویسم دختر دوماهه‌ات
کنار دستم، روی میز بیدار است
و دست‌وپا در هوا تکان می‌دهد.
او دو روز مانده به نوروز به دنیا آمد...
و نامش «سارا» است.
برق تهران طبق معمول رفته!
من پس‌فردا پیش از سپیده‌دم، خانه‌ی مادرت را ترک خواهم کرد.
با خودم فکر می‌کردم وقتی سارا بزرگ شد و خواست از تو بداند، به او نخواهم گفت پدرت هنرمند بی‌نظیری بود که روزی برفی، در سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه مسکو عاشقش شدم و در پی او، خانه را رها کردم و حینِ بحرانی‌ترین روزهای جنگ، به ایران رفتم...


چاپ سوم منتشر شد:

| اد! | وحید رهبانی | رمان فارسی | کتاب بوف |

‌لینک اطلاعات بیشتر و خرید آنلاین:



https://nashrenimaj.com/product/%D8%A7%D9%90%D8%AF/
3❤‍🔥2
آزادی هزینه‌هایی دارد که تمام آن‌هایی که دوست‌مان دارند به خیال حفاظت از ما نمی‌خواهند و نمی‌گذارند پرداخت کنیم. و همین است که ما همیشه بنده می‌مانیم.


🟦🟦🟦🟦


در «هم‌جهانی» نویسنده کوشیده با مدد گرفتن از قصه‌ای گیرا و پرکشش که مطالبات امروزی را دنبال می‌کند به مسیر سخت و پیچیده زنان برای رسیدن به رشد معنوی و دست یافتن به مکاشفات عرفانی اشاره کند. رابعه شخصیت اصلی رمان که معاون شعبه بانک است و به زودی قرار است به سمت رئیس شعبه دست یابد این مسیر را از سخت به آسان دنبال می‌کند. او از راه‌های تکراری که دیگران پیموده و می‌پیمایند پرهیز نموده و راه خودش را با امحاء برخی داده‌های ذهنی و اعمال تحمیلی پی می‌گیرد؛ که البته این مهم تاوانی هم دارد.



| هم‌جهانی | افسانه احمدی | رمان فارسی | کتاب بوف |
👍31👎1🔥1
2025/07/10 11:41:55
Back to Top
HTML Embed Code: