*سهراب سپهری به قلم خودش
زندگی من آرام میگذشت، اتفاقی نمیافتاد. دگرگونیهای من پنهانی بود و داشت آفتابی میشد.
با دوستان قدیم -یاران دبیرستانی- به شکار میرفتیم. آنقدر زود از خواب پا میشدیم که سپیدهدم را در آبادیهای دور تجربه میکردیم.
ما فرزندان ِ وسعتها بودیم. سطوح ِ بزرگ را میستودیم. در نفس ِ فصل، روان میشدیم. شنزارها فروتنی میآموختند. جایی که افق بود نمیشد فروتن نبود. زیر آفتاب سوزان میرفتیم و حرمت ِ خاک از کفشهای ما جدایی نداشت.
اواخر دسامبر ۱۹۴۶ بود و من در ادارهی فرهنگ کار گرفتم. آشنایی من با جوان ِ شاعری که در آن اداره کار میکرد، رنگ تازهای به زندگیام زد. شعرهای مشفق کاشانی را خوانده بودم. خودش را ندیده بودم. مشفق دست مرا گرفت و مرا به راه ِ نوشتن کشید. الفبای شاعری را او به من آموخت. غزل میساختم و او سستی و لغزش کار را باز میگفت، خطای وزن را نشان میداد. اشارات او هوای مرا داشت. هر شب مینوشتم.
هنوز در سفرم
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
زندگی من آرام میگذشت، اتفاقی نمیافتاد. دگرگونیهای من پنهانی بود و داشت آفتابی میشد.
با دوستان قدیم -یاران دبیرستانی- به شکار میرفتیم. آنقدر زود از خواب پا میشدیم که سپیدهدم را در آبادیهای دور تجربه میکردیم.
ما فرزندان ِ وسعتها بودیم. سطوح ِ بزرگ را میستودیم. در نفس ِ فصل، روان میشدیم. شنزارها فروتنی میآموختند. جایی که افق بود نمیشد فروتن نبود. زیر آفتاب سوزان میرفتیم و حرمت ِ خاک از کفشهای ما جدایی نداشت.
اواخر دسامبر ۱۹۴۶ بود و من در ادارهی فرهنگ کار گرفتم. آشنایی من با جوان ِ شاعری که در آن اداره کار میکرد، رنگ تازهای به زندگیام زد. شعرهای مشفق کاشانی را خوانده بودم. خودش را ندیده بودم. مشفق دست مرا گرفت و مرا به راه ِ نوشتن کشید. الفبای شاعری را او به من آموخت. غزل میساختم و او سستی و لغزش کار را باز میگفت، خطای وزن را نشان میداد. اشارات او هوای مرا داشت. هر شب مینوشتم.
هنوز در سفرم
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
#خاطرهنگاری
روزها پنج ساعت به غروب مانده، چادری دم در، سرِ راه زدهاند، روضه میخوانند؛ تعزیه میخوانند. بعد از روضه هم، تعزیهخوانهای طالقانی تعزیه میخوانند. خیلی محزون و خوب میخوانند. به طوری دیروز خوب خواندند که من گریه کردم.
خاطرات ناصرالدینشاه-محرم ۱۳۰۹
ناصرالدین شاه
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
روزها پنج ساعت به غروب مانده، چادری دم در، سرِ راه زدهاند، روضه میخوانند؛ تعزیه میخوانند. بعد از روضه هم، تعزیهخوانهای طالقانی تعزیه میخوانند. خیلی محزون و خوب میخوانند. به طوری دیروز خوب خواندند که من گریه کردم.
خاطرات ناصرالدینشاه-محرم ۱۳۰۹
ناصرالدین شاه
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
سیدالشهداء/ سیدالشهدا
👈نکته
در نگارش فارسی، همزۀ بعد از الف ممدوده (اء) مانند: املاء و انشاء و سیدالشهداء حذف میشود.
پس بنویسیم:
سیدالشهدا
املا
امضا
«#زین_قند_پارسی»
#استادعلیرضاحیدری
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
سیدالشهداء/ سیدالشهدا
👈نکته
در نگارش فارسی، همزۀ بعد از الف ممدوده (اء) مانند: املاء و انشاء و سیدالشهداء حذف میشود.
پس بنویسیم:
سیدالشهدا
املا
امضا
«#زین_قند_پارسی»
#استادعلیرضاحیدری
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
Forwarded from اتچ بات
«پیش از صدای خروسان
باور کردم
که پلکهای تو
کتاب صبح را گشود.»
بیژن الهی
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
باور کردم
که پلکهای تو
کتاب صبح را گشود.»
بیژن الهی
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
Telegram
attach 📎
#نامهنگاری
از این كه چنین نورانی یاد منی، باید بر خود می بالیدم؛ اما، عزیز من، من برای تو چه كردم؟ _ هیچ. _ من تنها نگاهت می كردم، چرا كه خود نگاه كردنی بودی. این تو بودی تو _ كه از نگاه من بوی دریا گرفتی و، حال، كه خود یك موجِ این كناره یی، باری، دریغ مدار، شاكر باش برین همه چیزها كه از دست می دهی و می دهی _ تنها برای آن كه باز بغلتی و دوباره بغلتی و باز بغلتی و غٌلغٌلِ زنجیرِ تبسمِ زمان شوی._ زمانِ سپید، كه آرامشی بزرگ تواند بود..."
بخشی از نامه ی بیژن الهی به محمود شجاعی
آویخته ام به این شماره با تاخیر ، شماره ی هفت كه یك الهی نامه ی ناب است. و به زبانِ نازنین خودش : گریبانِ امید را بگیر ...
گرفته ام . سمعاً و طاعتا .
بیژن الهی
۱۶ تیر زادروز بیژن الهیشیرازی
شاعر، مترجم، نقاش و پژوهشگر
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
از این كه چنین نورانی یاد منی، باید بر خود می بالیدم؛ اما، عزیز من، من برای تو چه كردم؟ _ هیچ. _ من تنها نگاهت می كردم، چرا كه خود نگاه كردنی بودی. این تو بودی تو _ كه از نگاه من بوی دریا گرفتی و، حال، كه خود یك موجِ این كناره یی، باری، دریغ مدار، شاكر باش برین همه چیزها كه از دست می دهی و می دهی _ تنها برای آن كه باز بغلتی و دوباره بغلتی و باز بغلتی و غٌلغٌلِ زنجیرِ تبسمِ زمان شوی._ زمانِ سپید، كه آرامشی بزرگ تواند بود..."
بخشی از نامه ی بیژن الهی به محمود شجاعی
آویخته ام به این شماره با تاخیر ، شماره ی هفت كه یك الهی نامه ی ناب است. و به زبانِ نازنین خودش : گریبانِ امید را بگیر ...
گرفته ام . سمعاً و طاعتا .
بیژن الهی
۱۶ تیر زادروز بیژن الهیشیرازی
شاعر، مترجم، نقاش و پژوهشگر
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
گفت: خواننده می خواند آن چه را که شاعر دیده است،ترجمان هم یک خواننده است،منتها خواندنش بازدیدن است،یا که باید باشد ؛ و اگر مال شما چنین نیست، خب این کاره نیستید.نوری ندارید تا آن چه را که به گفته مَتّی،در تاریکی به شما می گویند،در روشنایی بگویید.
نیت خیر،فردریش هولدرلین ،ترجمهی بیژن الهی
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
نیت خیر،فردریش هولدرلین ،ترجمهی بیژن الهی
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
پیشنهادهایی برای ویراست جدید فرهنگ املایی خط فارسی
در فرهنگ املایی خط فارسی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر کرده است نزدیک به سی هزار واژهی ساده، مشتق و مرکب مدخل شده است. این فرهنگ، بهرغم تلاشهای زیادی که در تدوین آن صورت گرفته، نقصها و ناهمسانیهایی هم دارد، که باید در جای خود بررسی شوند. در این یادداشت به کلمات نسبتاً پربسامدی میپردازم که از چشم تدوینگران فرهنگ املایی خط فارسی دور ماندهاند و مدخل نشدهاند، به امید آنکه در ویراست بعدی این کتاب مد نظر قرار بگیرند و ضبط شوند ــ حتماً کلمات دیگری هم با شرح یادشده وجود دارند که از نگاه من نیز دور ماندهاند.
ویراستارها، اگر بر اساس رسمالخط پیشنهادی فرهنگستان پیش میروند، هنگام مواجهه با این واژهها مختارند ضبط مطلوب خودشان را، به شرط یکدستی، برگزینند؛ البته، مسلم است که اگر مدخلی یک واحد معنایی است، باید اجزای آن فاصلهی درونکلمهای داشته باشند و قیاس با واژههای مشابه هم کارساز است (مثلاً، وقتی مدخل «زبانور» را در فرهنگ املایی خط فارسی داریم، تکلیف «زبانورز»/ «زبانورز» هم روشن است).
صورتهای پیشنهادی من با حروف توپُر (بولد) متمایز شدهاند.
آ/ ا
آبدهان/ آب دهان/ آبدهان
آفرود/ آفرود
آفلاین/ آفلاین
آنگه/ آنگه
آنتایم/ آنتایم
آنلاین/ آنلاین
ارجگزاری/ ارجگزاری
ازخواببیخواب/ از خواب بیخواب
ازکاربیکار/ ازکاربیکار/ از کار بیکار/ از کار بیکار
انداموار/ انداموار
اندوهگین/ اندوهگین
ب
بدانجا/ بدان جا/ بدانجا
بدانسان/ بدانسان
برآیند/ برایند
براساس/ بر اساس
برعهده/ بر عهده
بههمراه/ به همراه
پ
پسرفت/ پسرفت
ت
تاریخمند/ تاریخمند
تجدیدنظر/ تجدید نظر
ترغیبگر/ ترغیبگر
تکنولوژی/ تکنولژی
تکنیسین/ تکنسین
توصیفگر/ توصیفگر
چ
چجور/ چهجور/ چه جور
چراکه/ چرا که
د
دانلود/ دانلود
درهم (صفت)/ در هم
درواقع/ در واقع
دستنامه/ دستنامه
ذ
ذوقوشوق/ ذوق و شوق
ر
رازونیاز/ راز و نیاز
ردپا/ رد پا
رعدوبرق/ رعد و برق
رفتوآمد/ رفت و آمد
رنگوبو/ رنگ و بو
روبان/ رُبان
روشمند/ روشمند
رولپلاک/ رولپلاک
ز
زبانورز/ زبانورز
زبانورزی/ زبانورزی
زیانده/ زیانده
س
ساختوساز/ ساخت و ساز
سازشگر/ سازشگر
سبکمند/ سبکمند
سوراخدار/ سوراخدار
ش
شوروشوق/ شور و شوق
ض
ضربوجرح/ ضرب و جرح
ضربوشتم/ ضرب و شتم
ظ
ظرافتمند/ ظرافتمند
ع
عبورومرور/ عبور و مرور
عجیبوغریب/ عجیب و غریب
ک
کارآ/ کارا
کرانمند/ کرانمند
کنشگر/ کنشگر
کیشدار/ کیشدار
گ
گردهم/ گرد هم
ل
لذتبار/ لذتبار
م
مکانمند/ مکانمند
ن
نخیر/ نه خیر/ نهخیر
نوستالوژی/ نوستالژی
و
واقعمند/ واقعمند
والله/ ولله
وعدووعید/ وعد و وعید/ وعدهووعید/ وعده و وعید/ وعدهوعید/ وعده وعید
ه
همانقدر/ همان قدر
همراستا/ همراستا
همرسانی/ همرسانی
همنظر/ همنظر
هموغم/ هم و غم
همینقدر/ همین قدر
استاد حسین جاوید
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
در فرهنگ املایی خط فارسی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر کرده است نزدیک به سی هزار واژهی ساده، مشتق و مرکب مدخل شده است. این فرهنگ، بهرغم تلاشهای زیادی که در تدوین آن صورت گرفته، نقصها و ناهمسانیهایی هم دارد، که باید در جای خود بررسی شوند. در این یادداشت به کلمات نسبتاً پربسامدی میپردازم که از چشم تدوینگران فرهنگ املایی خط فارسی دور ماندهاند و مدخل نشدهاند، به امید آنکه در ویراست بعدی این کتاب مد نظر قرار بگیرند و ضبط شوند ــ حتماً کلمات دیگری هم با شرح یادشده وجود دارند که از نگاه من نیز دور ماندهاند.
ویراستارها، اگر بر اساس رسمالخط پیشنهادی فرهنگستان پیش میروند، هنگام مواجهه با این واژهها مختارند ضبط مطلوب خودشان را، به شرط یکدستی، برگزینند؛ البته، مسلم است که اگر مدخلی یک واحد معنایی است، باید اجزای آن فاصلهی درونکلمهای داشته باشند و قیاس با واژههای مشابه هم کارساز است (مثلاً، وقتی مدخل «زبانور» را در فرهنگ املایی خط فارسی داریم، تکلیف «زبانورز»/ «زبانورز» هم روشن است).
صورتهای پیشنهادی من با حروف توپُر (بولد) متمایز شدهاند.
آ/ ا
آبدهان/ آب دهان/ آبدهان
آفرود/ آفرود
آفلاین/ آفلاین
آنگه/ آنگه
آنتایم/ آنتایم
آنلاین/ آنلاین
ارجگزاری/ ارجگزاری
ازخواببیخواب/ از خواب بیخواب
ازکاربیکار/ ازکاربیکار/ از کار بیکار/ از کار بیکار
انداموار/ انداموار
اندوهگین/ اندوهگین
ب
بدانجا/ بدان جا/ بدانجا
بدانسان/ بدانسان
برآیند/ برایند
براساس/ بر اساس
برعهده/ بر عهده
بههمراه/ به همراه
پ
پسرفت/ پسرفت
ت
تاریخمند/ تاریخمند
تجدیدنظر/ تجدید نظر
ترغیبگر/ ترغیبگر
تکنولوژی/ تکنولژی
تکنیسین/ تکنسین
توصیفگر/ توصیفگر
چ
چجور/ چهجور/ چه جور
چراکه/ چرا که
د
دانلود/ دانلود
درهم (صفت)/ در هم
درواقع/ در واقع
دستنامه/ دستنامه
ذ
ذوقوشوق/ ذوق و شوق
ر
رازونیاز/ راز و نیاز
ردپا/ رد پا
رعدوبرق/ رعد و برق
رفتوآمد/ رفت و آمد
رنگوبو/ رنگ و بو
روبان/ رُبان
روشمند/ روشمند
رولپلاک/ رولپلاک
ز
زبانورز/ زبانورز
زبانورزی/ زبانورزی
زیانده/ زیانده
س
ساختوساز/ ساخت و ساز
سازشگر/ سازشگر
سبکمند/ سبکمند
سوراخدار/ سوراخدار
ش
شوروشوق/ شور و شوق
ض
ضربوجرح/ ضرب و جرح
ضربوشتم/ ضرب و شتم
ظ
ظرافتمند/ ظرافتمند
ع
عبورومرور/ عبور و مرور
عجیبوغریب/ عجیب و غریب
ک
کارآ/ کارا
کرانمند/ کرانمند
کنشگر/ کنشگر
کیشدار/ کیشدار
گ
گردهم/ گرد هم
ل
لذتبار/ لذتبار
م
مکانمند/ مکانمند
ن
نخیر/ نه خیر/ نهخیر
نوستالوژی/ نوستالژی
و
واقعمند/ واقعمند
والله/ ولله
وعدووعید/ وعد و وعید/ وعدهووعید/ وعده و وعید/ وعدهوعید/ وعده وعید
ه
همانقدر/ همان قدر
همراستا/ همراستا
همرسانی/ همرسانی
همنظر/ همنظر
هموغم/ هم و غم
همینقدر/ همین قدر
استاد حسین جاوید
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
کاربرد نشانۀ سهنقطه ... (۱)
۱. برای نشان دادن ادامۀ مطلب و بهجای عبارتهایی چون: «و غیره»، «مانند اینها» و «از این قبیل»
گزارش انواع مختلفی دارد: علمی، فرهنگی، اجتماعی و... .
۲. برای نشان دادن حذف در آغاز، میانه یا پایان نوشته:
... و زنی پارسا داشت با رأی و تدبیر.
۳. بهجای اسم جلاله یا محرمانه نگاه داشتن نام اشخاص:
بسم ا...
آقایی به نام... به آقای... تلفن میزند.
آقای گـ... از سفر برگشت.
۴. برای نشان دادن افتادگی در نسخۀ خطی:
...نی توان الله شد/ میتوان موسی کلیمالله شد
- معمولاً در شعر برای برابر کردن طول هر مصراع، به اندازۀ کلمههای حذفشده، از نقطهچین استفاده میشود.
۵. برای نشان دادن کشش هجا در گفتار (بهخصوص در فیلمنامه، نمایشنامه و داستان):
«در دنیا... همین یک طوطی را... داشتم... جان شما... جان طوطی... او را بسپرید به... » و ناگهان خاموش شد.
سقف هر...ی ریخت.
راهنمای ویراستاری و درستنویسی
زندهیاد حسن ذوالفقاری
«#زین_قند_پارسی»
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
کاربرد نشانۀ سهنقطه ... (۱)
۱. برای نشان دادن ادامۀ مطلب و بهجای عبارتهایی چون: «و غیره»، «مانند اینها» و «از این قبیل»
گزارش انواع مختلفی دارد: علمی، فرهنگی، اجتماعی و... .
۲. برای نشان دادن حذف در آغاز، میانه یا پایان نوشته:
... و زنی پارسا داشت با رأی و تدبیر.
۳. بهجای اسم جلاله یا محرمانه نگاه داشتن نام اشخاص:
بسم ا...
آقایی به نام... به آقای... تلفن میزند.
آقای گـ... از سفر برگشت.
۴. برای نشان دادن افتادگی در نسخۀ خطی:
...نی توان الله شد/ میتوان موسی کلیمالله شد
- معمولاً در شعر برای برابر کردن طول هر مصراع، به اندازۀ کلمههای حذفشده، از نقطهچین استفاده میشود.
۵. برای نشان دادن کشش هجا در گفتار (بهخصوص در فیلمنامه، نمایشنامه و داستان):
«در دنیا... همین یک طوطی را... داشتم... جان شما... جان طوطی... او را بسپرید به... » و ناگهان خاموش شد.
سقف هر...ی ریخت.
راهنمای ویراستاری و درستنویسی
زندهیاد حسن ذوالفقاری
«#زین_قند_پارسی»
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
Forwarded from اتچ بات
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر
تیرگی پا میکشد از بامها
صبح میخندد به راه شهر من
سهراب سپهری
صبحتان لبخند باران
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
تا بیاویزم به گیسوی سحر
تیرگی پا میکشد از بامها
صبح میخندد به راه شهر من
سهراب سپهری
صبحتان لبخند باران
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
Telegram
attach 📎
#نامهنگاری
بخشی از نامهی ششم ِ مهدی اخوان ثالث به محمد قهرمان
[...] از همین حالت تعلیق ناراحتم، نمیتوانم با خیال آسوده در همین گوشهی خرابشده به کار و زندگی ِ تیرهی روزانهی خود حتا -که نصیب دشمن هم مباد!- برسم، ولی چون چاره نیست، میسازیم و از رضای حق هم گله داریم.
و چه فایده از گلهداشتن یا نداشتن؟
ضمناً این را هم بگویم که دوست بزرگوارم ابراهیم گلستان در این اواخر به وسیلهی فروغ فرخزاد، عقیله و شاعرهی ارجمند روزگار ما، پیغام داده بود که ما نگفتیم اخوان از اینجا برود، او بد شنیده، حقوقش حاضر است بیاید بگیرد.
و من از غایت بیپولی رفتم، حقوق هم گرفتم، اما چون کاری که من بکنم در آن دستگاه نیست، خودم روم نمیشود بی هیچ کاری مزد بگیرم. عجالتاً تا اوضاع فرهنگ درست بشود، یا در کاری دیگر مستقر شوم، میخواهم گاهی پیش گلستان بروم. من باید به هر نحوی شده تا آنجا که میتوانم، محبتهای او را تلافی کنم.
در مملکتی که هر روسپی و آوازهخوانی، هر قلّاش ِ پررویی، هر طبل ِ بلندآوای میانتهی از امن و آسایش و زندگی برخوردار است، من که مهدی اخوان ثالثم، چنین سرگردان در کجایم.
فرهنگ که باید پناهگاه امثال ما باشد، مرا جواب کرده، مطبوعات و جامعه هم که خاک بر سرشان! جای دیگری هم که نیست، ارثی هم که به ما نرسیده، باغ ِ بالا و آسیای پایین هم که نداریم، کار ِ زندگی و خانه هم که تعطیلبردار نیست. آن وقت در چنین اوضاع و احوالی این ابراهیم گلستان بود و هست که پناهم داده است و نگذاشته بهکلی نابود شوم، با این همه استعداد برای نابودی.
مهدی اخوان ثالث
با یادهای عزیز ِ گذشته
(ده نامه از مهدی اخوان ثالث به محمد قهرمان)
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
بخشی از نامهی ششم ِ مهدی اخوان ثالث به محمد قهرمان
[...] از همین حالت تعلیق ناراحتم، نمیتوانم با خیال آسوده در همین گوشهی خرابشده به کار و زندگی ِ تیرهی روزانهی خود حتا -که نصیب دشمن هم مباد!- برسم، ولی چون چاره نیست، میسازیم و از رضای حق هم گله داریم.
و چه فایده از گلهداشتن یا نداشتن؟
ضمناً این را هم بگویم که دوست بزرگوارم ابراهیم گلستان در این اواخر به وسیلهی فروغ فرخزاد، عقیله و شاعرهی ارجمند روزگار ما، پیغام داده بود که ما نگفتیم اخوان از اینجا برود، او بد شنیده، حقوقش حاضر است بیاید بگیرد.
و من از غایت بیپولی رفتم، حقوق هم گرفتم، اما چون کاری که من بکنم در آن دستگاه نیست، خودم روم نمیشود بی هیچ کاری مزد بگیرم. عجالتاً تا اوضاع فرهنگ درست بشود، یا در کاری دیگر مستقر شوم، میخواهم گاهی پیش گلستان بروم. من باید به هر نحوی شده تا آنجا که میتوانم، محبتهای او را تلافی کنم.
در مملکتی که هر روسپی و آوازهخوانی، هر قلّاش ِ پررویی، هر طبل ِ بلندآوای میانتهی از امن و آسایش و زندگی برخوردار است، من که مهدی اخوان ثالثم، چنین سرگردان در کجایم.
فرهنگ که باید پناهگاه امثال ما باشد، مرا جواب کرده، مطبوعات و جامعه هم که خاک بر سرشان! جای دیگری هم که نیست، ارثی هم که به ما نرسیده، باغ ِ بالا و آسیای پایین هم که نداریم، کار ِ زندگی و خانه هم که تعطیلبردار نیست. آن وقت در چنین اوضاع و احوالی این ابراهیم گلستان بود و هست که پناهم داده است و نگذاشته بهکلی نابود شوم، با این همه استعداد برای نابودی.
مهدی اخوان ثالث
با یادهای عزیز ِ گذشته
(ده نامه از مهدی اخوان ثالث به محمد قهرمان)
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
کاربرد نشانۀ سهنقطه ... (۲)
چند نکته:
الف. هرگاه سهنقطه در آخر مطلب بیاید و به یکی از نشانهها منتهی شود، بین سهنقطه و آن نشانه، یک فاصله قرار میدهیم:
پیامدهای ترافیک سنگین عبارتاند از: اتلاف وقت، افزایش مصرف سوخت، بالا رفتن هزینه حمل و نقل و... .
ب. برخی بهجای سهنقطه هنگام حذف یا افتادگی یا کشش هجا از نقطههای بیشتری استفاده میکنند که این کار بههر دلیل، درست نیست:
با تمام نیرو فریاد زد: آها...........................ی کجایی؟ (نادرست)
پ. کاربرد نقطهچین با سهنقطه متفاوت است. نقطهچین برای حذف دقیق و یا نشان دادن حجم حذف و یا فاصلهگذاری و نظایر آن استفاده میشود.
ت. علامت سهنقطه نیز مانند دیگر نشانههای نگارشی، به کلمۀ قبل از خود میچسبد؛ اما با کلمۀ بعد از خود یک فاصله دارد.
راهنمای ویراستاری و درستنویسی
زندهیاد حسن ذوالفقاری
زین_قند_پارسی
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
کاربرد نشانۀ سهنقطه ... (۲)
چند نکته:
الف. هرگاه سهنقطه در آخر مطلب بیاید و به یکی از نشانهها منتهی شود، بین سهنقطه و آن نشانه، یک فاصله قرار میدهیم:
پیامدهای ترافیک سنگین عبارتاند از: اتلاف وقت، افزایش مصرف سوخت، بالا رفتن هزینه حمل و نقل و... .
ب. برخی بهجای سهنقطه هنگام حذف یا افتادگی یا کشش هجا از نقطههای بیشتری استفاده میکنند که این کار بههر دلیل، درست نیست:
با تمام نیرو فریاد زد: آها...........................ی کجایی؟ (نادرست)
پ. کاربرد نقطهچین با سهنقطه متفاوت است. نقطهچین برای حذف دقیق و یا نشان دادن حجم حذف و یا فاصلهگذاری و نظایر آن استفاده میشود.
ت. علامت سهنقطه نیز مانند دیگر نشانههای نگارشی، به کلمۀ قبل از خود میچسبد؛ اما با کلمۀ بعد از خود یک فاصله دارد.
راهنمای ویراستاری و درستنویسی
زندهیاد حسن ذوالفقاری
زین_قند_پارسی
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─