️ نجات بهرامی
🔸برای دوستانی که پست مربوط به «مدرسه سیدحسننصرالله در کرمانشاه» موجب تعجبشان شدهبود: ▪️در سال ۱۹۸۵ یک سرباز مصری به خانوادهای توریست اسراییلی در مصر تیراندازی کرد و ۷ نفر از آنان را کشت. او که «سلیمان محمد عبدالحمید خاطر» نام داشت، به حبس ابد محکومشد…
جمهوری اسلامی، سرگردان میان بنیادگرایی سنی (خالد اسلامبولی) و تروریسم شیعی (حسن نصرالله)!
نیمقرن اینگونه مملکت را اداره کردهاند. اگر باقی بمانند، احتمالا نیم قرن دیگر در چنین روزی ناچار خواهندشد نام فعلی این خیابان را هم با تروریست جدیدتری عوض کنند!
@Nejatbahrami
نیمقرن اینگونه مملکت را اداره کردهاند. اگر باقی بمانند، احتمالا نیم قرن دیگر در چنین روزی ناچار خواهندشد نام فعلی این خیابان را هم با تروریست جدیدتری عوض کنند!
@Nejatbahrami
👍121❤3🔥3🤣3
Forwarded from مهدی رستمپور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران، چهار بازی تیمهای ملی فوتبال کویت با تایلند، ژاپن و مالزی، فیلیپین - مالزی، و بحرین با میانمار، تو همین استادیوم پرسپولیس، واقع در اکباتان برگزار شد.
آیا شاهنشاه و شهبانو، سپهبد حجت کاشانی و علی عبده که تو این ویدیو حضور دارن، میتونستن تصور کنن ۵۰ سال بعد، اسم زیبای ورزشگاه پرسپولیس آپادانا، قراره به علیوردی تغییر کنه؟
آخوند سرکوبگر بسیجی و عضو یگان امنیتی امام رضا، که در جریان مترقیترین اعتراضات تاریخ ایران، مردم ایران رو هدف میگرفت.
@Mehdi_Rostampour
آیا شاهنشاه و شهبانو، سپهبد حجت کاشانی و علی عبده که تو این ویدیو حضور دارن، میتونستن تصور کنن ۵۰ سال بعد، اسم زیبای ورزشگاه پرسپولیس آپادانا، قراره به علیوردی تغییر کنه؟
آخوند سرکوبگر بسیجی و عضو یگان امنیتی امام رضا، که در جریان مترقیترین اعتراضات تاریخ ایران، مردم ایران رو هدف میگرفت.
@Mehdi_Rostampour
😢108❤23🔥6👍2😱2💔1
🔸بازی آخر محللها
✍️مهدی قدیمی - اندیکشده مسائل ایران
کمتر جریان سیاسی در جهان را میتوان یافت که بهاندازه اصلاحطلبان ایرانی دچار تناقضهای فکری، تضاد در پایگاه اجتماعی، و بیریشگی ایدئولوژیک باشد؛ جریانی که از کمونیستهای دوآتشه تا لیبرالهای افراطی، از آتئیستهای دینستیز تا فقهگرایان سنتی، و از فمنیستهای رادیکال تا طرفداران احکام شرعی درباره زنان را در خود جای داده است.
شاید بتوان، همانند روانکاوان که ریشه بحرانهای فردی را در کودکی جستوجو میکنند، تناقضات اصلاحطلبان را نیز در گذشته متلاطمشان یافت. در دهههای ۴۰ و ۵۰، زمانی که موج روشنفکری چپگرا از فرنگ به ایران رسیده بود، این جماعت با هدف عقب نماندن از مد روز، تلاش کردند مارکسیسم و لنینیسم را از دل قرآن و احادیث استخراج کنند. همانها، پس از فروپاشی شوروی، این بار لیبرالیسم و آموزههای پوپر را از همان متون مذهبی بیرون کشیدند.
در دهه ۶۰، از همان منابع دینی برای اجبار حجاب زنانه توجیه شرعی تراشیدند؛ بیست سال بعد، که گفتمان حقوق زنان در جامعه غالب شد، همان متون را مأخذی برای دفاع از فمنیسم اعلام کردند. این فرصتطلبی مستمر، در هر دهه، عدهای از جوانان و روشنفکران را به این جریان جذب کرده است.
طی این سالها، تازهواردان اصلاحطلبی معمولاً به سه دسته تقسیم شدهاند:
•آنهایی که با نزدیکی به جریان، صاحب منافع سیاسی یا اقتصادی شدهاند و خود بخشی از همین جماعت رنگارنگ شدهاند.
•کسانی که با برخی گعدهها و چهرههای جریان احساس نزدیکی فکری داشتهاند و از این طریق نیاز به احساس منتقد بودن را ارضا کردهاند.
•و آنان که پس از مدتی، متوجه فریبخوردن از یک پروژه کلاهبرداری سیاسی شده و از این جریان رویگردان شدهاند.
امروز اصلاحطلبی بیش از هر چیز به خمرهای شباهت دارد، پر از رسوبات فکری دهههای مختلف: از کمونیسم دهه چهل تا اسلامگرایی دهه پنجاه، لیبرالیسم دهه شصت، چپگرایی پستمدرن دهه هشتاد، و نیهیلیسم لیبرتارینی دهه نود. آنان با چسباندن مفاهیم متضاد از «سرمایه» مارکس تا «تحریرالوسیله» خمینی، و از «جامعه باز» پوپر تا «شیعه، یک حزب تمام» شریعتی، همواره در پی خلق توجیهی تازه برای ادامهی حیات جمهوری اسلامی بودهاند.
به اقتضای زمان، گاه چپگرایان را از خمره بیرون میکشند تا نقش منتقد دموکراسیخواه را بازی کنند، و زمانی دیگر راستگرایان را علم میکنند تا در رسانههای خارج از کشور، تصویری «متمدنانه» از نظام ارائه دهند.
فراتر از تضادهای درونجناحی، اصلاحطلبان یک ویژگی مشترک دارند: وفاداری به بقای ساختار. آنها ذینفع دزدسالاری مافیایی حاکماند و در عین حال با برخورداری از طیفی متنوع از چهرهها، مأموریت دارند چهره نظام را نزد مردم و غرب نرمال جلوه دهند.
از رسانههای داخلی و بودجههای ناشی از پولشویی و قاچاق تا قدیمیترین تیمهای امنیتی درون جمهوری اسلامی، همه در خدمت فروش دوباره این متاع پوسیدهاند. اما با همه رنگارنگیشان، یک خط قرمز درون این خمره همواره پابرجاست: نفی کامل پادشاهیخواهی. جریانی که از ابتدا خواهان براندازی ساختاری جمهوری اسلامی بوده و امروز به گفتمان غالب در جامعه بدل شده است.
اینجاست که «ابطال این سحر سیاسی» تنها در گرو یک خواست شفاف است: پرسش از اصلاحطلبان درباره «بودن یا نبودن جمهوری اسلامی». جایی که دیگر امکان دوپایگی میان مردم و حاکمیت وجود ندارد و همه نقشههای مزورانهی آنها، در این نقطه شکست میخورد. زیرا تمامی این جریان، از رادیکالترین تا نرمترین چهرههایشان، در دفاع از آنچه در سال ۵۷ و با نام انقلاب بر سر ایران آمد، کوچکترین تردیدی ندارند.
آغاز این شکست در برابر دوگانه صریح و واقعی، در دی ۹۶ بود؛ جایی که مردم با شعار “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”، “دشمن ما همینجاست، دروغ میگن امریکاست” و مهمتر از همه “رضاشاه روحت شاد”، پایان بازی را اعلام کردند. در ادامه، حرکت دختران خیابان انقلاب ضربهای جدی به اصلاحطلبان وارد کرد. تاجزاده در واکنشی که بیشتر به سردرگمی شبیه بود، پیشنهاد کرد زنان معترض “با حفظ حجاب” اعتراض کنند!
در آبان ۹۸ هم آنها، مانند دی ۹۶، به دلیل اینکه امکان وسط بازی وجود نداشت، مجبور شدند در جای واقعی خود، یعنی صف حامیان رژیم و روبهروی مردم بایستند.
اما در خیزش ۱۴۰۱، اصلاحطلبان بار دیگر تلاش کردند خود را با پوشش شعار زن، زندگی، آزادی، به صفوف اول مردم برسانند. ولی جامعهای که شعار دانشجویانش “نه اینوری، نه اونوری” و کنش دانشآموزانش “عمامهپرانی” بود، دیگر اجازه نمیداد اعتراض به حجاب بهجای مطالبه براندازی بنشیند… ادامه دارد
ادامه یادداشت در این لینک
@Nejatbahrami
✍️مهدی قدیمی - اندیکشده مسائل ایران
کمتر جریان سیاسی در جهان را میتوان یافت که بهاندازه اصلاحطلبان ایرانی دچار تناقضهای فکری، تضاد در پایگاه اجتماعی، و بیریشگی ایدئولوژیک باشد؛ جریانی که از کمونیستهای دوآتشه تا لیبرالهای افراطی، از آتئیستهای دینستیز تا فقهگرایان سنتی، و از فمنیستهای رادیکال تا طرفداران احکام شرعی درباره زنان را در خود جای داده است.
شاید بتوان، همانند روانکاوان که ریشه بحرانهای فردی را در کودکی جستوجو میکنند، تناقضات اصلاحطلبان را نیز در گذشته متلاطمشان یافت. در دهههای ۴۰ و ۵۰، زمانی که موج روشنفکری چپگرا از فرنگ به ایران رسیده بود، این جماعت با هدف عقب نماندن از مد روز، تلاش کردند مارکسیسم و لنینیسم را از دل قرآن و احادیث استخراج کنند. همانها، پس از فروپاشی شوروی، این بار لیبرالیسم و آموزههای پوپر را از همان متون مذهبی بیرون کشیدند.
در دهه ۶۰، از همان منابع دینی برای اجبار حجاب زنانه توجیه شرعی تراشیدند؛ بیست سال بعد، که گفتمان حقوق زنان در جامعه غالب شد، همان متون را مأخذی برای دفاع از فمنیسم اعلام کردند. این فرصتطلبی مستمر، در هر دهه، عدهای از جوانان و روشنفکران را به این جریان جذب کرده است.
طی این سالها، تازهواردان اصلاحطلبی معمولاً به سه دسته تقسیم شدهاند:
•آنهایی که با نزدیکی به جریان، صاحب منافع سیاسی یا اقتصادی شدهاند و خود بخشی از همین جماعت رنگارنگ شدهاند.
•کسانی که با برخی گعدهها و چهرههای جریان احساس نزدیکی فکری داشتهاند و از این طریق نیاز به احساس منتقد بودن را ارضا کردهاند.
•و آنان که پس از مدتی، متوجه فریبخوردن از یک پروژه کلاهبرداری سیاسی شده و از این جریان رویگردان شدهاند.
امروز اصلاحطلبی بیش از هر چیز به خمرهای شباهت دارد، پر از رسوبات فکری دهههای مختلف: از کمونیسم دهه چهل تا اسلامگرایی دهه پنجاه، لیبرالیسم دهه شصت، چپگرایی پستمدرن دهه هشتاد، و نیهیلیسم لیبرتارینی دهه نود. آنان با چسباندن مفاهیم متضاد از «سرمایه» مارکس تا «تحریرالوسیله» خمینی، و از «جامعه باز» پوپر تا «شیعه، یک حزب تمام» شریعتی، همواره در پی خلق توجیهی تازه برای ادامهی حیات جمهوری اسلامی بودهاند.
به اقتضای زمان، گاه چپگرایان را از خمره بیرون میکشند تا نقش منتقد دموکراسیخواه را بازی کنند، و زمانی دیگر راستگرایان را علم میکنند تا در رسانههای خارج از کشور، تصویری «متمدنانه» از نظام ارائه دهند.
فراتر از تضادهای درونجناحی، اصلاحطلبان یک ویژگی مشترک دارند: وفاداری به بقای ساختار. آنها ذینفع دزدسالاری مافیایی حاکماند و در عین حال با برخورداری از طیفی متنوع از چهرهها، مأموریت دارند چهره نظام را نزد مردم و غرب نرمال جلوه دهند.
از رسانههای داخلی و بودجههای ناشی از پولشویی و قاچاق تا قدیمیترین تیمهای امنیتی درون جمهوری اسلامی، همه در خدمت فروش دوباره این متاع پوسیدهاند. اما با همه رنگارنگیشان، یک خط قرمز درون این خمره همواره پابرجاست: نفی کامل پادشاهیخواهی. جریانی که از ابتدا خواهان براندازی ساختاری جمهوری اسلامی بوده و امروز به گفتمان غالب در جامعه بدل شده است.
اینجاست که «ابطال این سحر سیاسی» تنها در گرو یک خواست شفاف است: پرسش از اصلاحطلبان درباره «بودن یا نبودن جمهوری اسلامی». جایی که دیگر امکان دوپایگی میان مردم و حاکمیت وجود ندارد و همه نقشههای مزورانهی آنها، در این نقطه شکست میخورد. زیرا تمامی این جریان، از رادیکالترین تا نرمترین چهرههایشان، در دفاع از آنچه در سال ۵۷ و با نام انقلاب بر سر ایران آمد، کوچکترین تردیدی ندارند.
آغاز این شکست در برابر دوگانه صریح و واقعی، در دی ۹۶ بود؛ جایی که مردم با شعار “اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا”، “دشمن ما همینجاست، دروغ میگن امریکاست” و مهمتر از همه “رضاشاه روحت شاد”، پایان بازی را اعلام کردند. در ادامه، حرکت دختران خیابان انقلاب ضربهای جدی به اصلاحطلبان وارد کرد. تاجزاده در واکنشی که بیشتر به سردرگمی شبیه بود، پیشنهاد کرد زنان معترض “با حفظ حجاب” اعتراض کنند!
در آبان ۹۸ هم آنها، مانند دی ۹۶، به دلیل اینکه امکان وسط بازی وجود نداشت، مجبور شدند در جای واقعی خود، یعنی صف حامیان رژیم و روبهروی مردم بایستند.
اما در خیزش ۱۴۰۱، اصلاحطلبان بار دیگر تلاش کردند خود را با پوشش شعار زن، زندگی، آزادی، به صفوف اول مردم برسانند. ولی جامعهای که شعار دانشجویانش “نه اینوری، نه اونوری” و کنش دانشآموزانش “عمامهپرانی” بود، دیگر اجازه نمیداد اعتراض به حجاب بهجای مطالبه براندازی بنشیند… ادامه دارد
ادامه یادداشت در این لینک
@Nejatbahrami
Telegram
️ نجات بهرامی
🔸بازی آخر محللها (بخش دوم)
بخش اول در این لینک
✍️ مهدی قدیمی- اندیشکده مسائل ایران
امروز هم، در شرایطی که جمهوری اسلامی در آستانه سقوطی بیسابقه قرار دارد و هزینه دههها شرارت منطقهایاش را نیز به مردم ایران تحمیل کرده، اصلاحطلبان بار دیگر به میدان…
بخش اول در این لینک
✍️ مهدی قدیمی- اندیشکده مسائل ایران
امروز هم، در شرایطی که جمهوری اسلامی در آستانه سقوطی بیسابقه قرار دارد و هزینه دههها شرارت منطقهایاش را نیز به مردم ایران تحمیل کرده، اصلاحطلبان بار دیگر به میدان…
👍82❤13🔥2🤩1🤣1
🔸بازی آخر محللها (بخش دوم)
بخش اول در این لینک
✍️ مهدی قدیمی- اندیشکده مسائل ایران
امروز هم، در شرایطی که جمهوری اسلامی در آستانه سقوطی بیسابقه قرار دارد و هزینه دههها شرارت منطقهایاش را نیز به مردم ایران تحمیل کرده، اصلاحطلبان بار دیگر به میدان آمدهاند. آنها که در بهترین حالت، مُحلّلان این نظاماند، هر بار که جامعه تصمیم به «طلاق» از این ساختار گرفته، با وعدههای تغییر و چهرهای بزکشده برگشتهاند تا بهطور موقّت، رابطهای که دیگر معنایی ندارد را بازسازی کنند. این بار با پنهان شدن پشت نام فردی که، حتی اگر نخستوزیر خمینی و متهم جنایات دهه شصت هم نبود، به دلیل مشکلات ناشی از کهولت سن، اصولاً توان تصمیمگیری درست را نیز از دست داده، میخواهند جای بدنه حاکم را بگیرند، نه برای تغییر رژیم، بلکه برای نجات آن.
این بار هم اسم رمز پروژه، بهجای “اصلاح” و “تغییر” واژههای دستمالیشده قبلی، “رفراندوم” است. رفراندوم وفاداران به آرمان ۵۷!
توهمشان این است: همانطور که زمانی با موج مارکسیسم، روزی با موج اسلامگرایی و روزی با موج توسعه اقتصادی لیبرال بالا آمدند، حالا هم میتوانند موج براندازی را مصادره کنند و جامه اصلاح را بر تن آن کنند.
اما جدا از اینکه این لباس اصولاً قابلیت پوشاندهشدن به تن براندازی را ندارد، مردم ایران نیز چندین سال است که تصمیم خود را گرفتهاند و این را در انتخاباتهای اخیر نیز فریاد زدهاند: این بار این طلاق، بازگشتناپذیر و بینیاز از محلّل است. در این مرحله، نه تعویض چهرهها، نه رنگکردن نمای ظاهری، و نه آوردن سیاستمداران نرمگو و لبخندزن، دیگر مشروعیتی برای این نظام نمیخرد. این بار با موجی روبهرو هستند که ماهیتش نفی کل جمهوری اسلامی است.
@Nejatbahrami
بخش اول در این لینک
✍️ مهدی قدیمی- اندیشکده مسائل ایران
امروز هم، در شرایطی که جمهوری اسلامی در آستانه سقوطی بیسابقه قرار دارد و هزینه دههها شرارت منطقهایاش را نیز به مردم ایران تحمیل کرده، اصلاحطلبان بار دیگر به میدان آمدهاند. آنها که در بهترین حالت، مُحلّلان این نظاماند، هر بار که جامعه تصمیم به «طلاق» از این ساختار گرفته، با وعدههای تغییر و چهرهای بزکشده برگشتهاند تا بهطور موقّت، رابطهای که دیگر معنایی ندارد را بازسازی کنند. این بار با پنهان شدن پشت نام فردی که، حتی اگر نخستوزیر خمینی و متهم جنایات دهه شصت هم نبود، به دلیل مشکلات ناشی از کهولت سن، اصولاً توان تصمیمگیری درست را نیز از دست داده، میخواهند جای بدنه حاکم را بگیرند، نه برای تغییر رژیم، بلکه برای نجات آن.
این بار هم اسم رمز پروژه، بهجای “اصلاح” و “تغییر” واژههای دستمالیشده قبلی، “رفراندوم” است. رفراندوم وفاداران به آرمان ۵۷!
توهمشان این است: همانطور که زمانی با موج مارکسیسم، روزی با موج اسلامگرایی و روزی با موج توسعه اقتصادی لیبرال بالا آمدند، حالا هم میتوانند موج براندازی را مصادره کنند و جامه اصلاح را بر تن آن کنند.
اما جدا از اینکه این لباس اصولاً قابلیت پوشاندهشدن به تن براندازی را ندارد، مردم ایران نیز چندین سال است که تصمیم خود را گرفتهاند و این را در انتخاباتهای اخیر نیز فریاد زدهاند: این بار این طلاق، بازگشتناپذیر و بینیاز از محلّل است. در این مرحله، نه تعویض چهرهها، نه رنگکردن نمای ظاهری، و نه آوردن سیاستمداران نرمگو و لبخندزن، دیگر مشروعیتی برای این نظام نمیخرد. این بار با موجی روبهرو هستند که ماهیتش نفی کل جمهوری اسلامی است.
@Nejatbahrami
Telegram
️ نجات بهرامی
🔸بازی آخر محللها
✍️مهدی قدیمی - اندیکشده مسائل ایران
کمتر جریان سیاسی در جهان را میتوان یافت که بهاندازه اصلاحطلبان ایرانی دچار تناقضهای فکری، تضاد در پایگاه اجتماعی، و بیریشگی ایدئولوژیک باشد؛ جریانی که از کمونیستهای دوآتشه تا لیبرالهای افراطی،…
✍️مهدی قدیمی - اندیکشده مسائل ایران
کمتر جریان سیاسی در جهان را میتوان یافت که بهاندازه اصلاحطلبان ایرانی دچار تناقضهای فکری، تضاد در پایگاه اجتماعی، و بیریشگی ایدئولوژیک باشد؛ جریانی که از کمونیستهای دوآتشه تا لیبرالهای افراطی،…
👍82❤11🔥3🤣1
ظهر شاهنامه میخوندم. یک بخشیش واقعا مو به تنم راست کرد. تمامش واقعا شاهکاره. صحنهپردازیهاش. تشبیههاش. گفتگوهاش و...
یک جاییش رستم داره آماده میشه برای رفتن به اولین جنگهاش. ایرانزمین تحت تجاوز دشمنه و امید مردم به رستم.
جهانپهلوان نیاز به اسب داره. یک اسبفروش چندین گلهی اسب براش میاره. یکی یکی اسبها رو امتحان میکنه و هیچکدوم به دردش نمیخورن. چشمش به رخش میوفته. چندین بیت توصیف رخشه و مادرش. در نهایت رخش رو انتخاب میکنه و میگه همین رو میخوان. از چوپانِ اسبفروش قیمت رخش رو میپرسه و میگه "پولش رو باید به کی بدم؟" فقط جوابی که چوپان بهش میده...
۱۰۰۰سال پیش این کتاب نوشته شده. نقل داستانهاییست از شاهنامهی اصلی که مربوط به هزار سال قبلشه. زمانی که مفهومی بهعنوان کشور چندان در دنیا معنی نداشت. ببینید چی گفته:
از چوپان میپرسه که "این اژدها" (منظورش رخشه)...
ز چوپان بپرسید کاین اژدها
به چندست و این را که خواهد بها؟
چنین داد پاسخ که "گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر تو خواهی جهان کرد راست"
بهش میگه تو رستم هستی و با این اسب میخوای بری مشکل "ایران" رو حل کنی. لازم نیست پولی بدی. "مر این را بر و بوم ایران بهاست". قیمت این اسب همون بر و بوم ایرانه که داری میری حفظش کنی.
میهنپرستی در جایجای شاهنامه موج میزنه. قهرمانانش میهندوستاند. مردم عادی و چوپانانش هم میهندوستاند. پای ایران که وسط میاد، همه منافع فردی و حتی جانشون رو کنار میگذارن و "به ایران میاندیشند".
شاهنامه بخونید. برای خانوادهتون، برای فرزندانتون، برای خودتون.
ایرانمون برای رهایی از دست ضحاک و ضحاکیان به حضور و فداکاری همگیمون نیاز داره. مثل رستم باشیم. مثل اون چوپان اسبفروش. به ایران بیاندیشیم. وظیفهمونه، و بهاش هم حفظ و اعتلا و آزادی "بر و بوم ایران" است.
"مر این را بر و بوم ایران بهاست"
#پاینده_ایران
@Nejatbahrami
———————-
Sheldon
یک جاییش رستم داره آماده میشه برای رفتن به اولین جنگهاش. ایرانزمین تحت تجاوز دشمنه و امید مردم به رستم.
جهانپهلوان نیاز به اسب داره. یک اسبفروش چندین گلهی اسب براش میاره. یکی یکی اسبها رو امتحان میکنه و هیچکدوم به دردش نمیخورن. چشمش به رخش میوفته. چندین بیت توصیف رخشه و مادرش. در نهایت رخش رو انتخاب میکنه و میگه همین رو میخوان. از چوپانِ اسبفروش قیمت رخش رو میپرسه و میگه "پولش رو باید به کی بدم؟" فقط جوابی که چوپان بهش میده...
۱۰۰۰سال پیش این کتاب نوشته شده. نقل داستانهاییست از شاهنامهی اصلی که مربوط به هزار سال قبلشه. زمانی که مفهومی بهعنوان کشور چندان در دنیا معنی نداشت. ببینید چی گفته:
از چوپان میپرسه که "این اژدها" (منظورش رخشه)...
ز چوپان بپرسید کاین اژدها
به چندست و این را که خواهد بها؟
چنین داد پاسخ که "گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر تو خواهی جهان کرد راست"
بهش میگه تو رستم هستی و با این اسب میخوای بری مشکل "ایران" رو حل کنی. لازم نیست پولی بدی. "مر این را بر و بوم ایران بهاست". قیمت این اسب همون بر و بوم ایرانه که داری میری حفظش کنی.
میهنپرستی در جایجای شاهنامه موج میزنه. قهرمانانش میهندوستاند. مردم عادی و چوپانانش هم میهندوستاند. پای ایران که وسط میاد، همه منافع فردی و حتی جانشون رو کنار میگذارن و "به ایران میاندیشند".
شاهنامه بخونید. برای خانوادهتون، برای فرزندانتون، برای خودتون.
ایرانمون برای رهایی از دست ضحاک و ضحاکیان به حضور و فداکاری همگیمون نیاز داره. مثل رستم باشیم. مثل اون چوپان اسبفروش. به ایران بیاندیشیم. وظیفهمونه، و بهاش هم حفظ و اعتلا و آزادی "بر و بوم ایران" است.
"مر این را بر و بوم ایران بهاست"
#پاینده_ایران
@Nejatbahrami
———————-
Sheldon
X (formerly Twitter)
Sheldon (@patrick_jane77) on X
ظهر شاهنامه میخوندم. یک بخشیش واقعا مو به تنم راست کرد. تمامش واقعا شاهکاره. صحنهپردازیهاش. تشبیههاش. گفتگوهاش و...
یک جاییش رستم داره آماده میشه برای رفتن به اولین جنگهاش. ایرانزمین تحت تجاوز دشمنه و امید مردم به رستم.
جهانپهلوان نیاز به اسب داره.…
یک جاییش رستم داره آماده میشه برای رفتن به اولین جنگهاش. ایرانزمین تحت تجاوز دشمنه و امید مردم به رستم.
جهانپهلوان نیاز به اسب داره.…
❤169👍26🔥7🤮1😍1
Forwarded from Bamdad Etemad بامداد اعتماد
◽️🖌 در یک رمان معروف ایرانی، محبوبه دختر بصیرالملک، از خانوادهای سرشناس، شیفته مرد بیسر و پایی به نام رحیم میشود. او پدر فرهیختهاش را تحت فشار میگذارد تا با ازدواج آنها موافقت کند. پدر هرچه در توان دارد به کار میگیرد تا به او هشدار دهد که این ازدواج اشتباهی جبرانناپذیر است.
در نهایت اما رحیم و محبوبه ازدواج میکنند. ازدواج آنها سرآغاز تاریکترین روزهای زندگی محبوبه است. آنچه در داستان اما مکرر تکرار میشود لحظاتیست که رحیم از خشونتها و خیانتهایش اظهار پشیمانی میکند. در آن لحظات، نه فقط محبوبه، که حتی خواننده هم به تغییر رحیم امیدوار میشود.
فصل این امیدواریها چندان طولانی نیست. رحیم هر بار با خشونتی هولناکتر به ما یادآوری میکند که آنچه پدر گفته بود چقدر درست و دقیق بوده است. در نهایت آنچه محبوبه را سر عقل میآورد تراژدی مرگِ فرزند خردسالش است. محبوبه، پس از مرگ مهرداد، بیمار و دلشکسته به خانه پدر باز میگردد.
انقلاب ۵۷ از جنس ازدواج محبوبه و رحیم بود. مردمی بزرگزاده، شیفته آخوندهای بیسر و پایی شدند که از جنس آنها نبودند. در آن فضا، اتفاقا پدری هم بود که جبرانناپذیر بودن آن انتخاب را هشدار میداد. در این ۴۶ سال، این مردم، دقیقا مانند محبوبه، جز خشونت و تحقیر هیچ چیز دیگری ندیدند.
این روزها آخوندها هم مثل رحیم اظهار پشیمانی میکنند. چرا؟ چون میدانند که با بازگشت محبوبه به پدر، خانه و دکان و ثروتِ بادآورده را از دست خواهند داد. لاجرم «ای ایران» میخوانند، درباره هلال نوروز صحبت میکنند، تصویر شاپور ساسانی به در و دیوار شهر میزنند، وعده تغییر میدهند.
این وعدهها شاید ۳۰سال پیش جواب میداد. اما مردمی که دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ را به چشم دیدهاند، مردمی که شلیک به پرواز ۷۵۲ و پاییز ۱۴۰۱ را تجربه کردهاند، در کنار پیکرهای بیجان نداها و نویدها و پویاها و مهساها، امید به تغییر این موجودات بیسر و پا را هم بالاخره به خاک سپردهاند.
@BamdadEtemaad
در نهایت اما رحیم و محبوبه ازدواج میکنند. ازدواج آنها سرآغاز تاریکترین روزهای زندگی محبوبه است. آنچه در داستان اما مکرر تکرار میشود لحظاتیست که رحیم از خشونتها و خیانتهایش اظهار پشیمانی میکند. در آن لحظات، نه فقط محبوبه، که حتی خواننده هم به تغییر رحیم امیدوار میشود.
فصل این امیدواریها چندان طولانی نیست. رحیم هر بار با خشونتی هولناکتر به ما یادآوری میکند که آنچه پدر گفته بود چقدر درست و دقیق بوده است. در نهایت آنچه محبوبه را سر عقل میآورد تراژدی مرگِ فرزند خردسالش است. محبوبه، پس از مرگ مهرداد، بیمار و دلشکسته به خانه پدر باز میگردد.
انقلاب ۵۷ از جنس ازدواج محبوبه و رحیم بود. مردمی بزرگزاده، شیفته آخوندهای بیسر و پایی شدند که از جنس آنها نبودند. در آن فضا، اتفاقا پدری هم بود که جبرانناپذیر بودن آن انتخاب را هشدار میداد. در این ۴۶ سال، این مردم، دقیقا مانند محبوبه، جز خشونت و تحقیر هیچ چیز دیگری ندیدند.
این روزها آخوندها هم مثل رحیم اظهار پشیمانی میکنند. چرا؟ چون میدانند که با بازگشت محبوبه به پدر، خانه و دکان و ثروتِ بادآورده را از دست خواهند داد. لاجرم «ای ایران» میخوانند، درباره هلال نوروز صحبت میکنند، تصویر شاپور ساسانی به در و دیوار شهر میزنند، وعده تغییر میدهند.
این وعدهها شاید ۳۰سال پیش جواب میداد. اما مردمی که دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ را به چشم دیدهاند، مردمی که شلیک به پرواز ۷۵۲ و پاییز ۱۴۰۱ را تجربه کردهاند، در کنار پیکرهای بیجان نداها و نویدها و پویاها و مهساها، امید به تغییر این موجودات بیسر و پا را هم بالاخره به خاک سپردهاند.
@BamdadEtemaad
❤67👍46🔥1😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸جنگ ذاتالشوارب با دروز و چند نکته تاریخی و اخلاقی
✍ اسماعیل شمس
🔻در ویدیوی پیوست، شیخ مرهج شاهین از بزرگان دروزی در روستای ثعله از توابع سویداء را میبینید که نیروهای وابسته به حکومت جولانی به خانه او حمله کردند. او که دو روز پیش نوه خود را در جنگ با آنان از دست داده بود، اصرار داشت خودش او را دفن کند و بنابراین حاضر به فرار نشد و در روستا ماند.بعد از مقاومت او، جماعت جولانی به دورش حلقه زدند و همزمان با مخاطب قرار دادن او به صفت خنزیر(خوک) سبیلهایش را تراشیدند و پس از آن او را با خود بردند. چند ساعت بعد خبر قتل او در رسانههای اجتماعی پخش شد، اما مسئولان حکومت، مرگ او را ناشی از سکته قلبی دانستند. به قول نوهاش مگر فرق دارد؟ اگر او در آن سن و سال به خاطر این اهانت و بیحرمتی که جلوی دوربینها به او شد و آزار و ضرباتی که دید، سکته کرده باشد، آیا این مرگ چیزی غیر از قتل است؟
🔻شیخ مرهج مشهور به ابوطلال که عمرش از هشتادسال گذشته بود چهرهای شناختهشده در سویدا بود و مردم علاقه زیادی به او داشتند. او به حافظه زنده تاریخ جبل دروز شهرت داشت؛ الحان و آوازهای سنتی دروزی را برای مردم میخواند و موزه بزرگی در خانه خود درست کرده و تمام اشیای قدیمی مربوط به سبک زندگی و فرهنگ دروزیان را در آن جمع کرده بود.
🔻مرهج شاهین یکی از هزاران نفری بود که سبیل او تراشیده شد و همین سبیلتراشی همگانی سبب شد که نام این جنگ با دروزیان توسط مهاجمانی که خود را مجاهد مینامیدند به تقلید از غزوات و فتوحات ذات العیون و ذات السلاسل در صدر اسلام، ذات الشوارب[جنگ سبیلها] خوانده شود. باور سلفیان به ریش زیاد و سبیل کم به سبب استناد آنها به حدیثی از پیامبر اسلام(ص) برمیگردد که سبیل زیاد و ریش تراشیده را کار عجم و زردشتیان میداند و مسلمانان را به عدم تشبه به آنان توصیه میکند. ذات السلاسل یا جنگ زنجیرها هم به غزوهای در زمان پیامبر و هم به یکی از جنگهای اعراب مسلمان با ساسانیان اطلاق شده است. در باب سبب این نامگذاری گفتهاند که فرماندهان ساسانی برای اینکه سربازانشان فرار نکنند به پای آنان زنجیر زده بودند، اما پژوهشگران با رد این موضوع زنجیر را نوعی ابزار جنگی دانستهاند. در مورد جنگ ذات العیون هم طبری مینویسد که در هنگام محاصره شهر انبار در عراق امروزی توسط مسلمانان، خالد بن ولید، فرمانده جنگ به سپاهیانش دستور داد تیرهای خود را تنها به چشم لشکر دشمن نشانه گیرند.این کار سبب شد که هزار نفر از جنگجویان کور شوند؛ به همین سبب این جنگ به «ذات العیون» (جنگ چشمها) معروف شد.اقدام سپاه جولانی در انتخاب نام ذاتالشوارب برای این جنگ هم امری نمادین و برای جاانداختن این موضوع است که کار آنان تداوم جهاد است.
🔻جماعت سلفی جهادی که هسته اصلی ارتش و نیروهای امنیتی سوریه را تشکیل میدهند، خود را پیرو سلف صالح میدانند و با نفی تاریخ و گذر زمان و استناد به روایات یا وقایعی که قطعیت آنها به هیچ وجه اثبات نشده است دروزیان را کافر و مشرک و جهاد با آنان را واجب میدانند. برخورد اخیر آنان با دروزیان در تداوم همان کاری بود که پیش از رسیدن به قدرت با ایزدیان(یزیدیان) کردند و پس از کشتن مردان آنان زنان و دخترانشان را به کنیزی اسیر گرفتند. هرچند احمد شرع اقدامات آنان را فراقانونی میداند، اما واقعیت این است که این حرفها تنها ظاهرسازی و برای جلب حمایت غرب است و این نیروها دقیقاً همان کارهایی را میکنند که در چارچوب منظومه اعتقادی سلفیت جهادی در روزگار حضور در صف داعش و جبهه تحریر به رهبری او و به دستور خود او میکردند.
@Nejatbahrami
✍ اسماعیل شمس
🔻در ویدیوی پیوست، شیخ مرهج شاهین از بزرگان دروزی در روستای ثعله از توابع سویداء را میبینید که نیروهای وابسته به حکومت جولانی به خانه او حمله کردند. او که دو روز پیش نوه خود را در جنگ با آنان از دست داده بود، اصرار داشت خودش او را دفن کند و بنابراین حاضر به فرار نشد و در روستا ماند.بعد از مقاومت او، جماعت جولانی به دورش حلقه زدند و همزمان با مخاطب قرار دادن او به صفت خنزیر(خوک) سبیلهایش را تراشیدند و پس از آن او را با خود بردند. چند ساعت بعد خبر قتل او در رسانههای اجتماعی پخش شد، اما مسئولان حکومت، مرگ او را ناشی از سکته قلبی دانستند. به قول نوهاش مگر فرق دارد؟ اگر او در آن سن و سال به خاطر این اهانت و بیحرمتی که جلوی دوربینها به او شد و آزار و ضرباتی که دید، سکته کرده باشد، آیا این مرگ چیزی غیر از قتل است؟
🔻شیخ مرهج مشهور به ابوطلال که عمرش از هشتادسال گذشته بود چهرهای شناختهشده در سویدا بود و مردم علاقه زیادی به او داشتند. او به حافظه زنده تاریخ جبل دروز شهرت داشت؛ الحان و آوازهای سنتی دروزی را برای مردم میخواند و موزه بزرگی در خانه خود درست کرده و تمام اشیای قدیمی مربوط به سبک زندگی و فرهنگ دروزیان را در آن جمع کرده بود.
🔻مرهج شاهین یکی از هزاران نفری بود که سبیل او تراشیده شد و همین سبیلتراشی همگانی سبب شد که نام این جنگ با دروزیان توسط مهاجمانی که خود را مجاهد مینامیدند به تقلید از غزوات و فتوحات ذات العیون و ذات السلاسل در صدر اسلام، ذات الشوارب[جنگ سبیلها] خوانده شود. باور سلفیان به ریش زیاد و سبیل کم به سبب استناد آنها به حدیثی از پیامبر اسلام(ص) برمیگردد که سبیل زیاد و ریش تراشیده را کار عجم و زردشتیان میداند و مسلمانان را به عدم تشبه به آنان توصیه میکند. ذات السلاسل یا جنگ زنجیرها هم به غزوهای در زمان پیامبر و هم به یکی از جنگهای اعراب مسلمان با ساسانیان اطلاق شده است. در باب سبب این نامگذاری گفتهاند که فرماندهان ساسانی برای اینکه سربازانشان فرار نکنند به پای آنان زنجیر زده بودند، اما پژوهشگران با رد این موضوع زنجیر را نوعی ابزار جنگی دانستهاند. در مورد جنگ ذات العیون هم طبری مینویسد که در هنگام محاصره شهر انبار در عراق امروزی توسط مسلمانان، خالد بن ولید، فرمانده جنگ به سپاهیانش دستور داد تیرهای خود را تنها به چشم لشکر دشمن نشانه گیرند.این کار سبب شد که هزار نفر از جنگجویان کور شوند؛ به همین سبب این جنگ به «ذات العیون» (جنگ چشمها) معروف شد.اقدام سپاه جولانی در انتخاب نام ذاتالشوارب برای این جنگ هم امری نمادین و برای جاانداختن این موضوع است که کار آنان تداوم جهاد است.
🔻جماعت سلفی جهادی که هسته اصلی ارتش و نیروهای امنیتی سوریه را تشکیل میدهند، خود را پیرو سلف صالح میدانند و با نفی تاریخ و گذر زمان و استناد به روایات یا وقایعی که قطعیت آنها به هیچ وجه اثبات نشده است دروزیان را کافر و مشرک و جهاد با آنان را واجب میدانند. برخورد اخیر آنان با دروزیان در تداوم همان کاری بود که پیش از رسیدن به قدرت با ایزدیان(یزیدیان) کردند و پس از کشتن مردان آنان زنان و دخترانشان را به کنیزی اسیر گرفتند. هرچند احمد شرع اقدامات آنان را فراقانونی میداند، اما واقعیت این است که این حرفها تنها ظاهرسازی و برای جلب حمایت غرب است و این نیروها دقیقاً همان کارهایی را میکنند که در چارچوب منظومه اعتقادی سلفیت جهادی در روزگار حضور در صف داعش و جبهه تحریر به رهبری او و به دستور خود او میکردند.
@Nejatbahrami
👍83🤮8💔6❤4🔥1🕊1
سؤال جدی از برخی دوستان:
جنایات انجامشده در دوره احمدینژاد در برابر جنایات انجامشده در دوره موسوی چون قطرهای در برابر دریاست.
خود محمود هم حرفهای قشنگ کم نزده.
بر خلاف موسوی، محمود در دوران قدرتش هم روبروی خامنهای ایستاده.
هوادار هم کم نداره.
با اون هم متحد میشید؟
- اشکان صفایی
@Nejatbahrami
جنایات انجامشده در دوره احمدینژاد در برابر جنایات انجامشده در دوره موسوی چون قطرهای در برابر دریاست.
خود محمود هم حرفهای قشنگ کم نزده.
بر خلاف موسوی، محمود در دوران قدرتش هم روبروی خامنهای ایستاده.
هوادار هم کم نداره.
با اون هم متحد میشید؟
- اشکان صفایی
@Nejatbahrami
👍102🤮11👎4❤3🔥1
🔸درباره رفراندوم
✍️مجید توکلی(رشتهتوئیت قدیمی)
▪️رفراندوم یکی از دو ایدهی اصلی اپوزیسیون است. ایدهای که برخلاف ظاهرِ صلحجویانهاش یک ایدهی ویرانگر و انحطاطی است. در ذهنِ باورمندانش؛ خیابان، مداخله خارجی، اصلاحات ساختاری (و جنگ و...) امکانپذیر نیست. پس در امتناع هرگونه تغییر فقط باید بحرانزایی و بنبستسازی کرد. معتقدند که اگر مخالفان نمیتوانند، حکومت هم نباید بتواند امور عادی را انجام دهد. شاید در امتناعِ همهچیز امکانی برای گفتگو، توافق و تأسیس باشد. این ایده بر همهناتوانی استوار شده است. یعنی بنبست، عقلانیت میآورد. اما تعارض جدی وجود دارد؛ حکومتِ رفراندمپذیر، اصلاحپذیر است. اگر قدرتِ غیرپاسخگو (و اصلاحناپذیر) بتواند مسئلهها و ضرورتهایش را بشناسد، دیگر نیازی به رفراندم نیست؛ چون پذیرش رفراندم واقعی، همان نتیجهی نهایی است. رفراندم واقعی هم که در موضوع واقعی و با وجود ناظر واقعی (بینالمللی) است. وگرنه در فضای غیرشفاف همیشه برگزارکننده برنده است. البته اگر همهچیز آنقدر ویران شود و راهی جز رفراندم باقی نماند، همان رفراندم هم باقی نمیماند. اگر هم قدرت اصلاحپذیر باشد که نیازی به رفراندم نیست.
▪️درواقع رفراندمگرایان ویژگیها و منطقِ ساختاری این حکومت را نادیده میگیرند. حکومتی که دربرابر مخالفانش و جهان پاسخگو نیست. آنها ایدهی ویرانگر را گُلآرایی و زیباپیچی میکنند و مدعی صلحند. رزومه سیاسی ساختهاند و رسانهپسندند. چهرههایشان سابقه اصلاحطلبی یا فعالیت در فضای مخالفتِ مُجاز دارند. دلبستهی ۵۷اند. از حکومت ناامید و از استمرار وضع موجود خسته شدهاند. احزاب، رسانه و چهرههای متنوع دارند. آنها در فقدان هر ایدهی پیروزی و نیروی سیاسی که در جهان جدی گرفته شود، حمایت جهانی را هم خواهند گرفت. جهان هم راضی به بسندهکردن به گزینهای است که نیازی به کوشش و سرمایه نداشته باشد. بتوانند تظاهر به صلحدوستی و حمایت از حقوقبشر داشته باشند و چالش و مسئولتی برایش ایجاد نکند. گرچه بدنه اجتماعی ندارند، اما نیروی سیاسی زیادی دارند. باید رضایت و اعتماد جهانی را بهدست آورند. آمادگی و انسجام نیروها و اعتبارسازی رسانهای را پیش ببرند و منتظر تشدید بحرانها و فاجعهها باشند. با شکستهای پیدرپی منفعل شده بودند. اما شکست دیگران امیدوار و فعالشان کرده است. شکستِ جنبش راه را برای آنها باز میکند. خیابانِ شکستخورده فرصتی برای آنهاست. چنانکه از پایانِ جنبش سبز، انتخابات بنفش و نواصلاحطلبی (اصلاحاتِ اعتدالی-نرمالی) بیرون آمد؛ تصور میکنند که پایانِ براندازیخواهی ۹۶-۹۸-۴۰۱ به نوبراندازی (براندازیِ قانونی-گفتگویی) میرسد.
▪️البته ایدهی اصلی در اپوزیسیونِ ایرانی، انقلاب ملی است. بهنظرم فعالان متفرق و چپگرایان هم درنهایت به یکی از دو ایدهی انقلاب ملی یا رفراندم بپیوندند (یا حذف شوند). ایدهی انقلاب ملی در مخالفت با ۵۷ سامان یافته است و بر توانایی بسیج تودهای و اطمینانبخشی از آینده پیش میرود. جریان غالب در جنبش ۴۰۱ گفتمان ملیگرایی را برای صورتبندیِ ایجابیِ مخالفتش ایجاد کرد تا از چهنمیخواهد به چهمیخواهد برسد. آنها مخالفتشان را در ضدیت با کلیتِ ایدهی ۵۷ تعریف میکنند. برای آنها مبارزه، زمانی ارزشمند است که برای ایران، ملت ایران و آیندهی روشن ایران باشد. آنها ۵۷ را در ضدیت با مدرنیتهی غربی، دولتِ ملی (ملت-دولت)، نظمِ سیاسیِ لیبرال و ارزشهای آزادی میبینند و معتقدند تبدیلشدن به کشوری عادی مشابه کشورهایی با نظام لیبرال دموکرات، ایدهآل است. ملیگرایی فقط نمونهی آزموده جهانی نیست، بلکه در ایران امروز امری زنده و قدرتمند است. آنها معتقد به انقلاب مردمی و تودهایاند. خیابانگرایند. ملیگرایی را صورتبندیِ ایجابی میبینند. در گفتمان ملی برای تغییر؛ همه برای ایران میآیند. برای اقتصاد، فرهنگ و جامعهی ایران میآیند و این میتواند اطمینانبخش باشد و تصویری روشن و برانگیزاننده ایجاد کند. شهروندمحورند. تأکید بر ایدهی شهروندی را نفی تبعیض ساختاری و دربرابر خودی-غیرخودیِ بنیادین موجود و نابرابریهای تاریخی و انباشته میبینند. ایدهشان مشابه انقلابهای اروپای شرقی است. نیاز به حمایت و مداخله خارجی و شانس و اقبال (در رخدادِ بهموقعِ امرِ تحملناپذیر و سلاحپرهیزی) حکومت دارند. سادهسازی آنها از تغییر میتواند مشکلساز شود. تصویر دقیقی از تمامیتخواهی مدرن، جنبش خیابانی، اهمیت نیروی سیاسی و گفتمان فراگیر، حمایت اطلاعاتی و نظامی جهانی و... ندارند. اهل سادهسازیاند. گرانیها، تبعیضها و سرکوب آزادیها اگر تحملناپذیر شود، فرصتهایی به آنها میدهد. اما دو گروه دیگر هم در میدان حاضرند.
@Nejatbahrami
✍️مجید توکلی(رشتهتوئیت قدیمی)
▪️رفراندوم یکی از دو ایدهی اصلی اپوزیسیون است. ایدهای که برخلاف ظاهرِ صلحجویانهاش یک ایدهی ویرانگر و انحطاطی است. در ذهنِ باورمندانش؛ خیابان، مداخله خارجی، اصلاحات ساختاری (و جنگ و...) امکانپذیر نیست. پس در امتناع هرگونه تغییر فقط باید بحرانزایی و بنبستسازی کرد. معتقدند که اگر مخالفان نمیتوانند، حکومت هم نباید بتواند امور عادی را انجام دهد. شاید در امتناعِ همهچیز امکانی برای گفتگو، توافق و تأسیس باشد. این ایده بر همهناتوانی استوار شده است. یعنی بنبست، عقلانیت میآورد. اما تعارض جدی وجود دارد؛ حکومتِ رفراندمپذیر، اصلاحپذیر است. اگر قدرتِ غیرپاسخگو (و اصلاحناپذیر) بتواند مسئلهها و ضرورتهایش را بشناسد، دیگر نیازی به رفراندم نیست؛ چون پذیرش رفراندم واقعی، همان نتیجهی نهایی است. رفراندم واقعی هم که در موضوع واقعی و با وجود ناظر واقعی (بینالمللی) است. وگرنه در فضای غیرشفاف همیشه برگزارکننده برنده است. البته اگر همهچیز آنقدر ویران شود و راهی جز رفراندم باقی نماند، همان رفراندم هم باقی نمیماند. اگر هم قدرت اصلاحپذیر باشد که نیازی به رفراندم نیست.
▪️درواقع رفراندمگرایان ویژگیها و منطقِ ساختاری این حکومت را نادیده میگیرند. حکومتی که دربرابر مخالفانش و جهان پاسخگو نیست. آنها ایدهی ویرانگر را گُلآرایی و زیباپیچی میکنند و مدعی صلحند. رزومه سیاسی ساختهاند و رسانهپسندند. چهرههایشان سابقه اصلاحطلبی یا فعالیت در فضای مخالفتِ مُجاز دارند. دلبستهی ۵۷اند. از حکومت ناامید و از استمرار وضع موجود خسته شدهاند. احزاب، رسانه و چهرههای متنوع دارند. آنها در فقدان هر ایدهی پیروزی و نیروی سیاسی که در جهان جدی گرفته شود، حمایت جهانی را هم خواهند گرفت. جهان هم راضی به بسندهکردن به گزینهای است که نیازی به کوشش و سرمایه نداشته باشد. بتوانند تظاهر به صلحدوستی و حمایت از حقوقبشر داشته باشند و چالش و مسئولتی برایش ایجاد نکند. گرچه بدنه اجتماعی ندارند، اما نیروی سیاسی زیادی دارند. باید رضایت و اعتماد جهانی را بهدست آورند. آمادگی و انسجام نیروها و اعتبارسازی رسانهای را پیش ببرند و منتظر تشدید بحرانها و فاجعهها باشند. با شکستهای پیدرپی منفعل شده بودند. اما شکست دیگران امیدوار و فعالشان کرده است. شکستِ جنبش راه را برای آنها باز میکند. خیابانِ شکستخورده فرصتی برای آنهاست. چنانکه از پایانِ جنبش سبز، انتخابات بنفش و نواصلاحطلبی (اصلاحاتِ اعتدالی-نرمالی) بیرون آمد؛ تصور میکنند که پایانِ براندازیخواهی ۹۶-۹۸-۴۰۱ به نوبراندازی (براندازیِ قانونی-گفتگویی) میرسد.
▪️البته ایدهی اصلی در اپوزیسیونِ ایرانی، انقلاب ملی است. بهنظرم فعالان متفرق و چپگرایان هم درنهایت به یکی از دو ایدهی انقلاب ملی یا رفراندم بپیوندند (یا حذف شوند). ایدهی انقلاب ملی در مخالفت با ۵۷ سامان یافته است و بر توانایی بسیج تودهای و اطمینانبخشی از آینده پیش میرود. جریان غالب در جنبش ۴۰۱ گفتمان ملیگرایی را برای صورتبندیِ ایجابیِ مخالفتش ایجاد کرد تا از چهنمیخواهد به چهمیخواهد برسد. آنها مخالفتشان را در ضدیت با کلیتِ ایدهی ۵۷ تعریف میکنند. برای آنها مبارزه، زمانی ارزشمند است که برای ایران، ملت ایران و آیندهی روشن ایران باشد. آنها ۵۷ را در ضدیت با مدرنیتهی غربی، دولتِ ملی (ملت-دولت)، نظمِ سیاسیِ لیبرال و ارزشهای آزادی میبینند و معتقدند تبدیلشدن به کشوری عادی مشابه کشورهایی با نظام لیبرال دموکرات، ایدهآل است. ملیگرایی فقط نمونهی آزموده جهانی نیست، بلکه در ایران امروز امری زنده و قدرتمند است. آنها معتقد به انقلاب مردمی و تودهایاند. خیابانگرایند. ملیگرایی را صورتبندیِ ایجابی میبینند. در گفتمان ملی برای تغییر؛ همه برای ایران میآیند. برای اقتصاد، فرهنگ و جامعهی ایران میآیند و این میتواند اطمینانبخش باشد و تصویری روشن و برانگیزاننده ایجاد کند. شهروندمحورند. تأکید بر ایدهی شهروندی را نفی تبعیض ساختاری و دربرابر خودی-غیرخودیِ بنیادین موجود و نابرابریهای تاریخی و انباشته میبینند. ایدهشان مشابه انقلابهای اروپای شرقی است. نیاز به حمایت و مداخله خارجی و شانس و اقبال (در رخدادِ بهموقعِ امرِ تحملناپذیر و سلاحپرهیزی) حکومت دارند. سادهسازی آنها از تغییر میتواند مشکلساز شود. تصویر دقیقی از تمامیتخواهی مدرن، جنبش خیابانی، اهمیت نیروی سیاسی و گفتمان فراگیر، حمایت اطلاعاتی و نظامی جهانی و... ندارند. اهل سادهسازیاند. گرانیها، تبعیضها و سرکوب آزادیها اگر تحملناپذیر شود، فرصتهایی به آنها میدهد. اما دو گروه دیگر هم در میدان حاضرند.
@Nejatbahrami
👍69❤7
Forwarded from روشنفکران (Omid faraghat)
💢 حتی اگر شاهزاده از سیاست خداحافظی کند باز هم تاجزاده و میرحسینموسوی نمیتوانند اجماع ملی درست کنند!
🖌#امیدفراغت روزنامهنگار
🔸چرا #مهدینصیری ایده از #تاجزاده تا #شاهزاده را مطرح کرد؟ انواع و اقسام نقدهای گوناگون در تایید و عدم تایید چنین ایدهای انجام شد. ناگفته نماند این ایده هنوز هم خاصیت کاربردی دارد. وقتی شاهزاده دیدگاه خود، مبنی بر همکاری با جریانهای سیاسی که تمامیتارضی و منشور حقوق بشر جهانی و ... قبول دارند را ارائه کرد، متاسفانه جوابی متناسب از سوی تاجزاده و #میرحسینموسوی داده نشد. البته ناگفته نماند تاجزاده نسبت به میرحسین حرفهایتر رفتار کرد و پایان دیدگاههایش را باز گذاشت تا برداشتهای متفاوتی صورت بپذیرد.
🔸 وقتی موضوع #ایران مطرح میشود، تمام افرادی که زاییده ایران هستند، حق دارند نسبت به وطنشان نقشآفرینی داشته باشند.
🔸تاریخ و خاطرات واقعی دوره پهلوی نشان داد که #اسلام و #مکتبشیعه در بالاترین سطح نقشآفرینی داشت. پس جریان #جمهوریخواه #اصلاحطلب و #چپمذهبی نمیتوانند پاشنهآشیل در آینده ایران را اسلامیت دانسته و جریان #ایرانگرایان را مورد هجمه قرار بدهند. وقتی تمایل درونی #رضاشاهفقید جمهوری بود، اما ۳ عالم روحانی، به دلایلی جمهوری را نفی و نسخه #پادشاهی را تجویز کردند، پیام آن کاملا واضح و مبرهن است.
🔸 نکته مهم اینکه #روحانیتمستقل به درستی میداند در #پادشاهیمشروطه، قدرت و اعتبار بالایی خواهند داشت. بنابراین اعتبار و قدرت #آیتاللهبروجردیفقید مرجع بزرگ شیعیان خود گواه این ادعاست و نمونهای در تاریخ است که میتواند به پادشاهی مشروطه اعتبار بالایی ببخشد.
🔸نکته مهم دیگر این است که قرار است آینده ایران از نظر شکل و محتوای حکومت و همچنین #قانوناساسی توسط ملت ایران در قالب #رفراندوم و #انتخاباتآزاد تعیین شود.
🔸در تمام تاریخ، حکمرانیها، #اپوزیسیون تولید میکند. در تاریخ ایران و همچنین تاریخ اسلام پُر از آمدن و رفتن حکمرانان بوده است. بنابراین #جمهوریاسلامی هم باید نقش اپوزیسیون را به رسمیت بشناسد چرا که اپوزیسون ادعا میکند نحوه حکمرانی جمهوریاسلامی به نتایج فاجعهباری رسیده که برای نجات ایران و ایرانیان از وضعیت موجود، آنان طرح و برنامهای متفاوت دارند. پس برخوردهای قهری، پاسخ این واقعیت طبیعی تاریخی نیست. برای مثال در دورهای #خمینیها #خامنهایها #رفسنجانیها #تاجزادهها #میرحسینموسویها #چپها #سازمانمجاهدین و ...اپوزیسیون حکمرانی #محمدرضاشاهفقید بودند و بالاخره قدرت را به دست گرفتند و ۴۶ سال است که طول، عرض و ارتفاع حکمرانیشان، نتایج امروز را رقم زده است. وقتی از دلِ این همگرایی، در نقطهای عدهای مانند تاجزاده و میرحسینها جدا شده و به اپوزیسیون داخلی تبدیل شدند، کاملا قابل درک است. پس وقتی چنین اپوزیسیونی قابل درک است چرا #شاهزادهرضاپهلوی و هوادارانشان نباید قابل درک باشند؟
🔸اجازه میخواهم مثالی بزنم. تصور کنید دختری در #دریا در حال #غرقشدن است، نجات غریقهایی در ساحل با اندیشه و گرایشهای متفاوت اجتماعی و سیاسی وجود دارند. اولویت در چنین شرایطی مگر نجات جان آن دختر نیست؟ اگر حاضرین در ساحل، ببینند آنان در حال دعوا و زد و خورد هستند که چه کسی شایستگی نجات آن دختر را دارد و دختر هم نفسهای آخر را میکشد، آیا حاضرین چیزی به نام #انسانیت و دغدغه نجات جان یک بشر را در وجود نجات غریقها، احساس میکنند؟ اینکه جمهوریخواهانی مانند #علیافشاری و امثال او، شبانه روز به #پهلوی بد و بیراه بگویند، آنگاه از بیانیه میرحسینموسوی دفاع کنند، آیا جامعه ایران حق دارد، نسبت به نجات ایران از سوی آنان شک کند؟
🔸دانشجویی گفت: من #پهلویستیزی را در جمهوریخواه، چپ و #اصلاحطلبان دیدهام اما جمهوریستیزی، چپستیزی و اصلاحطلبستیزی را از شخص شاهزاده ندیدهام. پیام چنین واقعیتی چه احساسی در مخاطبان یعنی مردم ایجاد میکند؟ کسی که خودش را باور دارد نباید از رقیب بترسد. اگر بترسد یعنی اینکه به خود و روش و منششان باور ندارند.
🔸من از کسی دفاع نمیکنم. حتی میگویم اگر در یک رفراندوم و انتخاباتآزاد واقعی و زیر نظر نهادهای بینالمللی اگر همین #جمهوریاسلامی مورد اعتماد مردم قرار گرفت، باید همگی آن را بپذیرند.
🔸حرف پایانی اینکه، آنانی که برای نجات ایران بر طبل #واگرایی میزنند فقط و فقط دغدغهشان #کسبقدرت است. به قول دانشجویی که در کافهای گفت: پیام #همکاریملی شاهزاده، آیا چیزی جز همگرایی است؟ تصور میکنم حتی اگر شاهزاده از سیاست هم خداحافظی بکند تاجزاده و میرحسینموسوی به دلیل اینکه اکثریت ملت ایران امروز، #دوبارهایرانی شدهاند، نمیتوانند #اجماعملی ایجاد کنند! یک دلیل این است که مردم ایران از هر گونه ستیزی با دنیا بیزار شدهاند.
@Roshanfkrane
🖌#امیدفراغت روزنامهنگار
🔸چرا #مهدینصیری ایده از #تاجزاده تا #شاهزاده را مطرح کرد؟ انواع و اقسام نقدهای گوناگون در تایید و عدم تایید چنین ایدهای انجام شد. ناگفته نماند این ایده هنوز هم خاصیت کاربردی دارد. وقتی شاهزاده دیدگاه خود، مبنی بر همکاری با جریانهای سیاسی که تمامیتارضی و منشور حقوق بشر جهانی و ... قبول دارند را ارائه کرد، متاسفانه جوابی متناسب از سوی تاجزاده و #میرحسینموسوی داده نشد. البته ناگفته نماند تاجزاده نسبت به میرحسین حرفهایتر رفتار کرد و پایان دیدگاههایش را باز گذاشت تا برداشتهای متفاوتی صورت بپذیرد.
🔸 وقتی موضوع #ایران مطرح میشود، تمام افرادی که زاییده ایران هستند، حق دارند نسبت به وطنشان نقشآفرینی داشته باشند.
🔸تاریخ و خاطرات واقعی دوره پهلوی نشان داد که #اسلام و #مکتبشیعه در بالاترین سطح نقشآفرینی داشت. پس جریان #جمهوریخواه #اصلاحطلب و #چپمذهبی نمیتوانند پاشنهآشیل در آینده ایران را اسلامیت دانسته و جریان #ایرانگرایان را مورد هجمه قرار بدهند. وقتی تمایل درونی #رضاشاهفقید جمهوری بود، اما ۳ عالم روحانی، به دلایلی جمهوری را نفی و نسخه #پادشاهی را تجویز کردند، پیام آن کاملا واضح و مبرهن است.
🔸 نکته مهم اینکه #روحانیتمستقل به درستی میداند در #پادشاهیمشروطه، قدرت و اعتبار بالایی خواهند داشت. بنابراین اعتبار و قدرت #آیتاللهبروجردیفقید مرجع بزرگ شیعیان خود گواه این ادعاست و نمونهای در تاریخ است که میتواند به پادشاهی مشروطه اعتبار بالایی ببخشد.
🔸نکته مهم دیگر این است که قرار است آینده ایران از نظر شکل و محتوای حکومت و همچنین #قانوناساسی توسط ملت ایران در قالب #رفراندوم و #انتخاباتآزاد تعیین شود.
🔸در تمام تاریخ، حکمرانیها، #اپوزیسیون تولید میکند. در تاریخ ایران و همچنین تاریخ اسلام پُر از آمدن و رفتن حکمرانان بوده است. بنابراین #جمهوریاسلامی هم باید نقش اپوزیسیون را به رسمیت بشناسد چرا که اپوزیسون ادعا میکند نحوه حکمرانی جمهوریاسلامی به نتایج فاجعهباری رسیده که برای نجات ایران و ایرانیان از وضعیت موجود، آنان طرح و برنامهای متفاوت دارند. پس برخوردهای قهری، پاسخ این واقعیت طبیعی تاریخی نیست. برای مثال در دورهای #خمینیها #خامنهایها #رفسنجانیها #تاجزادهها #میرحسینموسویها #چپها #سازمانمجاهدین و ...اپوزیسیون حکمرانی #محمدرضاشاهفقید بودند و بالاخره قدرت را به دست گرفتند و ۴۶ سال است که طول، عرض و ارتفاع حکمرانیشان، نتایج امروز را رقم زده است. وقتی از دلِ این همگرایی، در نقطهای عدهای مانند تاجزاده و میرحسینها جدا شده و به اپوزیسیون داخلی تبدیل شدند، کاملا قابل درک است. پس وقتی چنین اپوزیسیونی قابل درک است چرا #شاهزادهرضاپهلوی و هوادارانشان نباید قابل درک باشند؟
🔸اجازه میخواهم مثالی بزنم. تصور کنید دختری در #دریا در حال #غرقشدن است، نجات غریقهایی در ساحل با اندیشه و گرایشهای متفاوت اجتماعی و سیاسی وجود دارند. اولویت در چنین شرایطی مگر نجات جان آن دختر نیست؟ اگر حاضرین در ساحل، ببینند آنان در حال دعوا و زد و خورد هستند که چه کسی شایستگی نجات آن دختر را دارد و دختر هم نفسهای آخر را میکشد، آیا حاضرین چیزی به نام #انسانیت و دغدغه نجات جان یک بشر را در وجود نجات غریقها، احساس میکنند؟ اینکه جمهوریخواهانی مانند #علیافشاری و امثال او، شبانه روز به #پهلوی بد و بیراه بگویند، آنگاه از بیانیه میرحسینموسوی دفاع کنند، آیا جامعه ایران حق دارد، نسبت به نجات ایران از سوی آنان شک کند؟
🔸دانشجویی گفت: من #پهلویستیزی را در جمهوریخواه، چپ و #اصلاحطلبان دیدهام اما جمهوریستیزی، چپستیزی و اصلاحطلبستیزی را از شخص شاهزاده ندیدهام. پیام چنین واقعیتی چه احساسی در مخاطبان یعنی مردم ایجاد میکند؟ کسی که خودش را باور دارد نباید از رقیب بترسد. اگر بترسد یعنی اینکه به خود و روش و منششان باور ندارند.
🔸من از کسی دفاع نمیکنم. حتی میگویم اگر در یک رفراندوم و انتخاباتآزاد واقعی و زیر نظر نهادهای بینالمللی اگر همین #جمهوریاسلامی مورد اعتماد مردم قرار گرفت، باید همگی آن را بپذیرند.
🔸حرف پایانی اینکه، آنانی که برای نجات ایران بر طبل #واگرایی میزنند فقط و فقط دغدغهشان #کسبقدرت است. به قول دانشجویی که در کافهای گفت: پیام #همکاریملی شاهزاده، آیا چیزی جز همگرایی است؟ تصور میکنم حتی اگر شاهزاده از سیاست هم خداحافظی بکند تاجزاده و میرحسینموسوی به دلیل اینکه اکثریت ملت ایران امروز، #دوبارهایرانی شدهاند، نمیتوانند #اجماعملی ایجاد کنند! یک دلیل این است که مردم ایران از هر گونه ستیزی با دنیا بیزار شدهاند.
@Roshanfkrane
👍118❤8👎1🕊1🤣1
این خانواده چهارنفره در شهر خمین توسط اراذل بسیجی و سپاهی در ایست بازرسی به رگبار بستهشده و همگی کشتهشدند. مانند دو جوان برومند همدانی که چند روز قبل به همین سرنوشت دچار شدند.
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به کشتن مردم ایران و شلیک بیمهایا به زنها و بچهها عادت دارند. چند صباحی زهر اسراییل را چشیدند و عدهای از آنها به درک واصل شدند اما دوباره برگشتند. آنهایی که مردم را سرکار میگذارند و با بیانیهنویسی و موهوماتی چون جامعه مدنی (آنهم تحت لوای حکومتی چون جمهوری اسلامی) میخواهند با اختاپوس جمهوری اسلامی مقابلهکنند، پاسخگوی این خونها هم باشند.
@Nejatbahrami
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به کشتن مردم ایران و شلیک بیمهایا به زنها و بچهها عادت دارند. چند صباحی زهر اسراییل را چشیدند و عدهای از آنها به درک واصل شدند اما دوباره برگشتند. آنهایی که مردم را سرکار میگذارند و با بیانیهنویسی و موهوماتی چون جامعه مدنی (آنهم تحت لوای حکومتی چون جمهوری اسلامی) میخواهند با اختاپوس جمهوری اسلامی مقابلهکنند، پاسخگوی این خونها هم باشند.
@Nejatbahrami
💔126😢17❤8👍7😱4🔥1
Forwarded from ناصر کرمی
🟨 #گدار
پشت پرده نامه هشتصد نفر؛
دلبری اصلاح طلبانه از اسراییل!
این نیست که بخواهم بگویم من روابط پیچیده ای دارم با آدمهایی که از پشت پرده سیاست مطلع هستند و آن پشتها سررشته امور را در اختیار دارند. آدمهای دوروبر من عمدتا کسانی هستند متخصص جفت گیری قورباغه ها و پیش بینی وقت کوچ پرندگان. اما به طور اتفاقی بحثی داشتم با دوستی که مشاوره میدهد به اتحادیه اروپا در امور ایران و نکته ای را مطرح کرد که باعث شد ذهنیتم درباره دلیل لشگرکشی هشتصدنفره اصلاح طلبان و حتی احضار مردگان (کسانی اسمشان هست در لیست امضاها که سالها پیش درگذشته اند) برای بازگرداندن میرحسین موسوی به روی استیج سیاست. من تصور می کردم دلیل نگارش آن طومار بخشی همان معرکه همیشگی اصلاح طلبان است با جمله سازی با عباراتی مثل بازگشت به عقلانیت نظام یا رفراندوم برای بازنگری در قانون اساسی یا امثالهم. عباراتی مبهم که البته خودشان هم میدانند در وضعیت موجود جمهوری اسلامی تعلیق به محال هستند. و بخشی هم برای دلبری از خامنه ای که ببین در این سختترین روزهایت باز ما به فکر تشویق غرب به مماشات هستیم و کمک به تو. اما این دوست من می گوید این بار قضیه شاید پیچیدهتر باشد. ماجرا این است که میرحسین موسوی در میان مقامات جمهوری اسلامی مورد اعتمادترین و نزدیکترین آدم به اسراییل است. در آن هشت سال جنگ آن مقام بلندپایه نظام که با اسراییل در تماس بوده و از آنها اسلحه و مهمات دریافت میکرده موسوی بوده است. به واقع طراحان آن طومار دارند به اسراییل سیگنال میدهند که گودبوی شما اینجاست، با ما. آن رفیق قدیمی که ار شما اسلحه میگرفت تا موازنه جنگ به هم نخورد و هر دو کشور قوی مسلمان نابود شوند و نه فقط یکی از آنها. اگر به آلترناتیو فکر میکنید چرا فقط شاهزاده ای را در نظر دارید که آن سر دنیا نشسته؟ همین جا داخل تهران آلترناتیوی دم دست دارید که فاصله اش با ساختمان صداوسیما و تریبون اعلام فروپاشی رژیم فقط چند خیابان است. یعنی هدف اصلی آن نامه به واقع دلبری برای اسراییل است و نه آنچه که من تصور میکردهام. اصلاحطلبان همواره بخش پیچیدهتر، امنیتیتر و بهرهمند از هوش سیاه رژیم بودهاند. بعید نیست ناامید از بقای نظام با تمهیدی تازه بخواهند تکل دوپا بروند توی پاهای اپوزیسیون برانداز همیشگی و به این شکل مهار بازی براندازی را در اختیار بگیرند. اصلاحطلبان و شاید هم خود رژیم.
پانوشت: در پیچیدگی سیاست همین نکته بس که اگر کمکهای اسراییل نبود صدام تا تهران هم پیش میرفت در مقاطعی از جنگ. اما الان همان کسانی که در آن جنگ از اسافل اعضای اسراییل آویزان بودند برای گرفتن کمک به دیگرانی که احیانا اندک خوشحالی نسبت به کشتار فرماندهان سپاه و مجریان سرکوب مردم نشان دادهاند میگویند بی وطن و مزدور اسراییل!
@nasserkaramii
پشت پرده نامه هشتصد نفر؛
دلبری اصلاح طلبانه از اسراییل!
این نیست که بخواهم بگویم من روابط پیچیده ای دارم با آدمهایی که از پشت پرده سیاست مطلع هستند و آن پشتها سررشته امور را در اختیار دارند. آدمهای دوروبر من عمدتا کسانی هستند متخصص جفت گیری قورباغه ها و پیش بینی وقت کوچ پرندگان. اما به طور اتفاقی بحثی داشتم با دوستی که مشاوره میدهد به اتحادیه اروپا در امور ایران و نکته ای را مطرح کرد که باعث شد ذهنیتم درباره دلیل لشگرکشی هشتصدنفره اصلاح طلبان و حتی احضار مردگان (کسانی اسمشان هست در لیست امضاها که سالها پیش درگذشته اند) برای بازگرداندن میرحسین موسوی به روی استیج سیاست. من تصور می کردم دلیل نگارش آن طومار بخشی همان معرکه همیشگی اصلاح طلبان است با جمله سازی با عباراتی مثل بازگشت به عقلانیت نظام یا رفراندوم برای بازنگری در قانون اساسی یا امثالهم. عباراتی مبهم که البته خودشان هم میدانند در وضعیت موجود جمهوری اسلامی تعلیق به محال هستند. و بخشی هم برای دلبری از خامنه ای که ببین در این سختترین روزهایت باز ما به فکر تشویق غرب به مماشات هستیم و کمک به تو. اما این دوست من می گوید این بار قضیه شاید پیچیدهتر باشد. ماجرا این است که میرحسین موسوی در میان مقامات جمهوری اسلامی مورد اعتمادترین و نزدیکترین آدم به اسراییل است. در آن هشت سال جنگ آن مقام بلندپایه نظام که با اسراییل در تماس بوده و از آنها اسلحه و مهمات دریافت میکرده موسوی بوده است. به واقع طراحان آن طومار دارند به اسراییل سیگنال میدهند که گودبوی شما اینجاست، با ما. آن رفیق قدیمی که ار شما اسلحه میگرفت تا موازنه جنگ به هم نخورد و هر دو کشور قوی مسلمان نابود شوند و نه فقط یکی از آنها. اگر به آلترناتیو فکر میکنید چرا فقط شاهزاده ای را در نظر دارید که آن سر دنیا نشسته؟ همین جا داخل تهران آلترناتیوی دم دست دارید که فاصله اش با ساختمان صداوسیما و تریبون اعلام فروپاشی رژیم فقط چند خیابان است. یعنی هدف اصلی آن نامه به واقع دلبری برای اسراییل است و نه آنچه که من تصور میکردهام. اصلاحطلبان همواره بخش پیچیدهتر، امنیتیتر و بهرهمند از هوش سیاه رژیم بودهاند. بعید نیست ناامید از بقای نظام با تمهیدی تازه بخواهند تکل دوپا بروند توی پاهای اپوزیسیون برانداز همیشگی و به این شکل مهار بازی براندازی را در اختیار بگیرند. اصلاحطلبان و شاید هم خود رژیم.
پانوشت: در پیچیدگی سیاست همین نکته بس که اگر کمکهای اسراییل نبود صدام تا تهران هم پیش میرفت در مقاطعی از جنگ. اما الان همان کسانی که در آن جنگ از اسافل اعضای اسراییل آویزان بودند برای گرفتن کمک به دیگرانی که احیانا اندک خوشحالی نسبت به کشتار فرماندهان سپاه و مجریان سرکوب مردم نشان دادهاند میگویند بی وطن و مزدور اسراییل!
@nasserkaramii
👍86❤10🤮4🤣3👎2🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشتپرده داغشدن بازار بیانیهنویسی و رفراندومبازی. نرگس محمدیها و حاتم قادریها و … دنبال چه هستند؟
گفتگوی کامل من با علی همدانی درباره این موضوع را در لینک زیر ببینید.
https://youtu.be/To-5n8vxxrU?si=URyUxyrLpnTnH1iQ
@Nejatbahrami
گفتگوی کامل من با علی همدانی درباره این موضوع را در لینک زیر ببینید.
https://youtu.be/To-5n8vxxrU?si=URyUxyrLpnTnH1iQ
@Nejatbahrami
👍103❤11🕊3👎1🤣1
▪️عصاره این نامهپراکنیها و بیانیهها را خود نرگس محمدی با انتشار این بخش از بیانیه خود و همفکرانش به ما نشان دادهاست. میخواهیم نظام را به رفراندوم بگذاریم اما نظام اجازه نمیدهد. پس چه کنیم؟ باز هم بیانیه بدهیم و از مردم بخواهیم نظام را مجبور به این کار کنند!
▪️مردم که سالهاست نه تنها رفراندوم، بلکه به سرنگونی رژیم رسیدهاند و برای این هدف بارها به خیابان آمده و خون دادهاند! مگر مشکل مردم این است که نمیدانند چطور به رژیم ضربه بزنند و کدام راه موثرتر است؟ آنها میدانند اما فعلا زورشان نرسیده. اگر امضاکنندگان این بیانیهها لطف کنند و مردم معترض را هر از گاهی لمپنپرولتاریا و پاپتی ننامند و زندانیان سیاسی عادی و برآمده از کف جامعه را پولکی نخوانند، شیوههای مواجهه با جمهوری اسلامی را خود میدانند و اتفاقا امضاکنندگان این نامه باید از مردم عادی یاد بگیرند.
@Nejatbahrami
▪️مردم که سالهاست نه تنها رفراندوم، بلکه به سرنگونی رژیم رسیدهاند و برای این هدف بارها به خیابان آمده و خون دادهاند! مگر مشکل مردم این است که نمیدانند چطور به رژیم ضربه بزنند و کدام راه موثرتر است؟ آنها میدانند اما فعلا زورشان نرسیده. اگر امضاکنندگان این بیانیهها لطف کنند و مردم معترض را هر از گاهی لمپنپرولتاریا و پاپتی ننامند و زندانیان سیاسی عادی و برآمده از کف جامعه را پولکی نخوانند، شیوههای مواجهه با جمهوری اسلامی را خود میدانند و اتفاقا امضاکنندگان این نامه باید از مردم عادی یاد بگیرند.
@Nejatbahrami
👍114🤣13❤5🤮2🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤121😍15👍5🔥3👎2🤮2🤣1
▪️تحقق یک پیشبینی قدیمی مبنی بر اینکه گروههای پنجاهوهفتی در نهایت از ترس سقوط جمهوری اسلامی و از کینه پهلوی بار دیگر در یک جبهه جمع میشوند!
حرف آنها این است: ایران ویران شود اما پهلوی مطرح نشود. با دختر خلخالی پیمان میبندیم اما با پسر شاه خیر!
@Nejatbahrami
حرف آنها این است: ایران ویران شود اما پهلوی مطرح نشود. با دختر خلخالی پیمان میبندیم اما با پسر شاه خیر!
@Nejatbahrami
👍141🤮21❤5😱4🤣4
🔸کتاب درسی یا جنگ نامه؟!
▪️کاظمی (وزیر آموزش و پرورش): روایت جنگ ۱۲ روزه از سال آینده در محتوای رسمی درسی 1404/4/30
▪️صحرایی (وزیر آموزش و پرورش): آموزش و پرورش : قهرمانیهای شهید سیدرضی موسوی در کتابهای درسی وارد میشود 1402/2/11
▪️صحرایی (وزیر آموزش و پرورش): شهید طهرانیمقدم را باید در کتابهای درسی به صورت متفاوت بیاوریم 1402/8/24
▪️محبی (سرپرست سازمان تالیف کتاب های درسی): ورود سردار قاسم سلیمانی به کتابهای درسی 1399/7/2
▪️مدیرکل آموزش و پرورش همدان: زندگینامه و سیره عملی شهید همدانی وارد کتب اول متوسطه در استان همدان میشود 1398/5/1
▪️بطحایی (وزیر آموزش و پرورش): نام شهدا به کتابهای درسی وارد میشود! 1397/8/14
▪️زرافشان (معاون وزیر آموزش و پرورش) : واردشدن زندگینامه شهید حججی به کتب درسی 1396/8/12
▪️بازگشت زندگینامه شهید فهمیده به کتاب پایه ششم 1396/7/19
جمهوری اسلامی مدرسه جدید که نمیسازد، تغذیه رایگان که نمیدهد، زندگی معلمان را هم بهبود نمیبخشد اما تا دلت بخواهد «جنگبازیهای» خود را وارد کتابهای درسی کرده و به خورد دانشآموزان میدهد!
@Nejatbahrami
▪️کاظمی (وزیر آموزش و پرورش): روایت جنگ ۱۲ روزه از سال آینده در محتوای رسمی درسی 1404/4/30
▪️صحرایی (وزیر آموزش و پرورش): آموزش و پرورش : قهرمانیهای شهید سیدرضی موسوی در کتابهای درسی وارد میشود 1402/2/11
▪️صحرایی (وزیر آموزش و پرورش): شهید طهرانیمقدم را باید در کتابهای درسی به صورت متفاوت بیاوریم 1402/8/24
▪️محبی (سرپرست سازمان تالیف کتاب های درسی): ورود سردار قاسم سلیمانی به کتابهای درسی 1399/7/2
▪️مدیرکل آموزش و پرورش همدان: زندگینامه و سیره عملی شهید همدانی وارد کتب اول متوسطه در استان همدان میشود 1398/5/1
▪️بطحایی (وزیر آموزش و پرورش): نام شهدا به کتابهای درسی وارد میشود! 1397/8/14
▪️زرافشان (معاون وزیر آموزش و پرورش) : واردشدن زندگینامه شهید حججی به کتب درسی 1396/8/12
▪️بازگشت زندگینامه شهید فهمیده به کتاب پایه ششم 1396/7/19
جمهوری اسلامی مدرسه جدید که نمیسازد، تغذیه رایگان که نمیدهد، زندگی معلمان را هم بهبود نمیبخشد اما تا دلت بخواهد «جنگبازیهای» خود را وارد کتابهای درسی کرده و به خورد دانشآموزان میدهد!
@Nejatbahrami
🤮77👍11❤4
Forwarded from حسین علیزاده/دیپلمات (Hossein Alizadeh)
🔴 استاندارد دوگانه
🔸جمهوری اسلامی در کتابهای درسی درباره حمله اعراب به ایران میگوید که مردم از بیکفایتی و ظلم ساسانیها به تنگ آمده بودند، و به استقبال عربها رفتند.!اون موقع مردم ایران وطنفروش نبودند.
🔸حالا که مردم از بیکفایتی و ظلم حکومت آخوندی عاصی شده اند و مقصر حملهی اسراییل را حکومت فاسد ج.ا میدانند، این مردم شدهاند وطنفروش؟
➖〰️➖〰️➖〰️➖
🌸@diplomathosseinalizadeh
─┅─═ঊঈ🌍ঊঈ═─┅
🔸جمهوری اسلامی در کتابهای درسی درباره حمله اعراب به ایران میگوید که مردم از بیکفایتی و ظلم ساسانیها به تنگ آمده بودند، و به استقبال عربها رفتند.!اون موقع مردم ایران وطنفروش نبودند.
🔸حالا که مردم از بیکفایتی و ظلم حکومت آخوندی عاصی شده اند و مقصر حملهی اسراییل را حکومت فاسد ج.ا میدانند، این مردم شدهاند وطنفروش؟
➖〰️➖〰️➖〰️➖
🌸@diplomathosseinalizadeh
─┅─═ঊঈ🌍ঊঈ═─┅
👍120❤7🤮3
تصویر بالا: سند چشمانداز ۱۴۰۴ که در آن قرار بود جمهوری اسلامی امسال قدرت اول اقتصادی علمی و فناورانه در منطقه باشد.
تصویر دوم: تهران در سال ۱۴۰۴ و مردم دبه به دست در صف آب آشامیدنی و احتمالا در حال مرور جدول خاموشی برق!
@Nejatbahrami
تصویر دوم: تهران در سال ۱۴۰۴ و مردم دبه به دست در صف آب آشامیدنی و احتمالا در حال مرور جدول خاموشی برق!
@Nejatbahrami
😢49👍30🤣10😱2🔥1💔1
