Telegram Web Link
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#درنگ_عربی
#صلاح_عبدالصبور ( مصر )


الناس في بلادي
جارحون كالصقور
غناؤهم كرجفة الشتاء في ذؤابة الشجر
و ضحكهم يئز كاللهيب في الحطب
خطاهم تريد إن تسوخ في التراب
ويقتلون، يسرقون، يشربون، يجشأون
لكنهم بشر
وطيبون حين يملكون قبضتي نقود
ومؤمنون بالقدر..

----------------------برگردان: محسن یارمحمدی

مردمان سرزمین من
زخم می‌زنند
‌‌ مثل کرکسان

ترانه‌شان،
رعشه‌‌های‌ سرد
لای گیسوی درخت

خنده های‌شان
زبانه می‌کشد مثل‌ شعله‌ها
میان چوب‌های خشک

گام‌های‌شان میل کرده خاک را
گِل کند

می‌کُشند و می‌ربایند،
می‌خورند و
بعد آروغ می‌زنند
با این‌همه باز هم آدمند و..
شاد و پاک می‌شوند وقتی
دو دسته پول می‌رسد به دستشان
و البته به سرنوشت نیز
مومن‌اند...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

هرکس سرانجام به راه خویش خواهد رفت. انسان‌ها ،همه، در مسیری که برایش ساخته شده‌اند پیش خواهندرفت.
اگر کسی از تو
خواست راهی به او بنمایی سخنی از سر مستی یا سختی گفته‌است. دستی که تا انتها در دستهای تو خواهد ماند دستی نیست که تو گرفته باشی، دستی‌ست که راه دارنده‌اش با تو یکی بوده.
دستانی که صاحبشان راهی دیگر دارند دیر یا زود از تو جدا خواهند شد..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کتابستان


سال‌ها که قرن‌هاست که انسان با ساخت مفهوم #الگو به قتل‌عام خویش دست زده‌است.
برای خلبانی نیازمند چنین میانگین‌هایی هستیم‌. نمونه‌ی عالی زن در اندام #باربی یا فلان ملکه‌ی زیبایی است. دانش‌جوی خوب باید چنین میانگین‌هایی را در نمرات و... داشته باشد. مقالات از فلان الگو باید تبعیت کنند تا علمی حساب شوند و...
بدین ترتیب قرن‌هاست که انسان در #معابدمتوسط قربانی شده غافل از این که «نظامی که بر متوسط افراد بنا شود محکوم به شکست است» چه برسد به نظام‌های مبتنی بر فرمایه‌گان.
#پایان_میانگین اعلان دیرهنگام مرگ شیوه‌ای است که قرن‌ها انسان را قربانی کرده است و من حق دارم بگویم« انسان هم‌چنان عابد معابد خود ساخته‌است و هر روز دارد قربانیان بسیاری را در این معابد سرمی‌برد»
تاد رُز بر اساس داده‌های صد سال اخیر از استبداد میانگین و البته سرنگونی این دیکتاتور می‌گوید.

@nitazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

از شگفتی‌های بشر به ویژه نیم‌کتاب‌خوانده‌ها و دانش‌گاه رفته‌ها و استاد شده‌هاش این‌که ؛ اگر چیزی همانند نظر او باشد علمی و دقیق و مدرن و... است و اگر چیزی با اوهام و دریافت‌های او هم‌سو نباشد غلط و مغالطه و پایان‌یافته...

@niyazestsnbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#شعر_همیشه

#پل_الوآر ترجمه: #محمدتقی_غیاثی

چه کار می‌شد کرد؟
- گزمه بر در بود،
چه کار می‌شد کرد؟
- در خانه محبوس بودیم،
چه کار می‌شد کرد؟
- راه کوچه بسته بود،
چه کار می‌شد کرد؟
- شهر به‌زانو درآمده بود،
چه کار می‌شد کرد؟
- مردم شهر گرسنه بودند..
چه کار می‌شد کرد؟
- شب فرا رسیده بود،
چه کار می‌شد کرد؟
- عاشق هم‌دیگر شدیم..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️مردم بی تاریخ

🔴🔴رو_سیه قطعنامه‌ها علیه ایران را هیچ‌وقت وتو نکرد و به همه آن‌ها رای مثبت داد

مطابق آمار وب‌سایت رسمی سازمان ملل:
🔹از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵، شورای امنیت سازمان ملل ۷قطعنامه علیه ایران تصویب کرده است.

🔹️این قطعنامه‌ها شامل شماره‌های 1696، 1737، 1747، 1803، 1835، 1929 و 2231 هستند.

🔹روسیه به تمامی این قطعنامه‌ها رای مثبت داده و هیچ‌یک را وتو نکرده.

🔹️موضوع این قطعنامه‌ها توقف فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم، اعمال تحریم‌ها و محدودیت‌های هسته‌ای و موشکی علیه ایران بوده است.

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️رباعی_روز


ماییم و سیل حادثه‌ها اتفاق‌ها
بازنده‌‌ی همیشه‌گی این وفاق‌ها

یک رنگی و زلالی ما را نمی‌خرند
اصحاب رنگ‌ها و ریا و نفاق‌ها...

#محسن_یارمحمدی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#کتابستان
.. چرا سعید جان تو پسر دکتری برمنکرش لعنت اما چه خوب شد که دیوانگی نکردی به همین دلیل که پسر دکتری این کار در شأن تو نبود تازه از همه ی این حرفها گذشته زمانه عوض‌ شده عزیز دلم دوره دوره ی نوکرهاست مگر جهانگیرخان نوکر پدر من نبود؟ مکر پدر جهانگیر خان نوکر پدر بزرگ من نبود؟ صبر میکنیم، صبر میکنیم چشممان کور صبر می کنیم تا نوبتمان بشه..
- از متن کتاب
#بیژن_و_منیژه #جعفر_مدرس_صادقی
#نشر_مرکز ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️پریشان سروده‌ها


در عصر ارتباط‌های مجازی
- دور از چشم‌های خدا
آهسته بی صدا
از رادار عواطف هم
کم‌کم
هی محو می‌شویم
هی مات می‌شویم
در زنده‌گی که نیست
سربه‌سر با تمامی اموات می‌شویم

در پهنه‌ای که جهان است
گم کنیم «مرا و تو را»

چیزی برای نمایش نمانده است
همه برای نگاه‌ها عریان شده بودند
(خیلی هم عریان)

تا خالی چشم‌ها را
برای لحظاتی حتا
تصویری پرکند
از وهمی گذرنده
درنده

مبادا چشم خانه های وقاحت
تهی بمانند..

صحنه هیچ ندارد
و مشتری تمام صور را
در صفحه‌ی شکسته‌ی موبایل خود
دیده
رنگ از رخ تابلوهای ونگوگ نیز پریده
فرشته‌‌ای مغموم دست زیر چانه‌ی اندوه
بق‌کرده و نشسته
اسباب بازی بزرگش
شیپور شاخ ساخته‌ی کهنش
بر سنگ سخت حقیقت شکسته

نعش‌های نشئه
افتاده‌اند در خلسه‌های همیشه
و هرگز
بیدار نخواهند شد
و من در تب صد درجه
هذیان می‌گویم و
برای تو می‌خوانم ...

#محسن_یارمحمدی فروردین ۱۴۰۴

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#مهپاره_کالیداس

ای شیوا،
همین یکبار که به جهان آمدم مرا بس
چون مرا بمیرانی،بر من منت بگذار و دگربار به این جهانم میار..

@niyazestanbarani
Forwarded from محسن یارمحمدی
#لاطالائیل

از شگفتی‌های بشر و جوامع بشری این‌که هرچیزی را برای ترویج و گسترش امری بنیان می‌نهند، نهایتن تبدیل به ضد خودش می‌شود‌.
بدین‌سان مدارس و دانشگاه‌ها توهم دانش می‌آفرینند و بعد تبدیل به سدی محکم در برابر دانایی ژرف می‌شوند. مساجد و معابد محل جولان شیطان و غیبت رحمان می‌گردند. مجالس، قانون‌گذاران اسارت و برده‌گی. نهاد قضاوت، گسترنده‌ی ستم و قساوت. آزادی‌خواهان، دیکتاتورهای شیک‌سخن و اساتید، بی‌سوادانی پنهان شده در پوشک نامهای پرطمطراق و...


@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️ سعدی و بودن ما

دست کم چهل سال است که شب و روزم غرق فرهنگ و تاریخ ایران است.
طی چهاردهه بزرگ‌ترین ربوه ای که برآن ایستاده و جهان، انسان و ایران را از آن منظر دیده‌ام ادبیات بوده
نامی که طبعن تحت تاثیر غرب بر مجموعه‌ای سترگ از اندوخته‌های شفاهی و کتبی زبان فارسی نهاده شده. من اما به‌عنوان کسی‌که هفده سال دانشجوی ادبیات فارسی و عربی بوده‌ هرگز نتوانسته‌ام این مجموعه را معادل همان چیزی بدانم که در جهان به‌این نام نام‌بردار است
از ژاپن تا هند و روسیه و جهان عرب گرفته تا غرب و جهان لاتین و افریقا و... دست کم امهات نظم ونثر را خوانده‌ و با تمام فروتنی غرق سپاس و ستایش شده‌ام.اما و هزار اما آن‌چه را درین سرزمین طی چندین هزار سال در زبان جاری شده چیزدگر یافته‌ام
زبان فارسی درین فلات نه ساحت حضور همه‌ی اقوام که همه‌چیز مردمانی بوده‌ که بدین زبان گفته و نوشته‌اند
دوره‌ی نو شعر این زبان را بسام کرد نامی یا سگزی صفتی یا.. بنا می‌نهد و بعدها هزاران نفر در فلات ایران این سرو سایه فکن را بزرگی می‌بخشند
یکی ازین نوادر سعدی است
کسی‌که در تاریخ جهان کم‌نظیر است و درخور بازیابی دوباره...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
⭕️⭕️⭕️ جلوه‌های_جنون

#نوسروده

دیگر چه فرقی می‌کند
که این پرنده بخواند یا نه
که این ترانه بماند یا نه
وقتی درخت به جای آن‌که آشیانه
دار می‌شود
وقتی نهیب فاجعه در نعره‌های اهرمن فقر
از بام تا به شام
تکرار می‌شود..

آه ای خدایگان
در عصر انحطاط مطلق انسان
در سرزمین من
چه فرق دارد برای لب‌های نوجوان
پیوند با لطافت باران و آفتاب
یا تجاوز با سنگ‌آهن مذاب؟

نه، هیچ چیز، هیچ‌چیز
فرقی نمی‌کند
آغوش خاک را و آب را
یا سنگ‌لاخ سراب را

آن روزها که دست‌های تو چشمه‌سار بود
آن روزها که چشم‌هات آیینه‌دار بود
باید از دست‌هات می‌ساختم یکی لانه
یا از چشم‌هات هزار آیینه خانه
حالا که دستهات کجا؟
حالا که چشم‌هات چرا؟

چه فرق می‌کند این دل
- انبار کینه‌زار خدایان بی‌مصرف
پتپد یا‌ نه...

#محسن_بارانی اردیبهشت ۱۴۰۳

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️پریشان سروده‌ها

گله‌ی خدایان ِ بی‌فایده، بی‌مصرف
نشسته‌اند بر سفره‌های سرخ
و در کله‌های خالی انسان‌ها
سوپ مغز می‌خورند

هر مغز تازه
در شکم کهنه‌
نیروی تازه‌ای برای عربده‌‌های سفاهت است

کسی علیه تبار تباه سنگ نمی‌شورد
ابراهیم مهر
با شمشیر و مشعل آفتاب
سر بیرون خزیدن از غارهای امن نمور ندارد

دست شکسته‌‌ی خدای خدایان
در شهرهای مدرن
هر روز
شن‌زار ِ هیچ می‌کارد


در لم یزرعی که آدم تنهاست
هنوز حوای زندگی و عصیان
ظهور نکرده

و قرن‌ها قرن است
منم و آرزوی همیشه؛
ای کاش
ای کاش
که فقط یک‌بار
تنت بر تنم ببارد
هی ببارد
هی ببارد

#محسن_بارانی۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

شور و هیجان، غوغا و غلیان، بیانات آتشین و نطق‌های محکم آهنین و.. همه و همه نشان از هرچه داشته باشد ارجاعی به حضور کم‌رنگ خرد نیز دارد.
این‌که پیری هفتاد هشتاد ساله مانند جوانی بیست سی ساله با مشت‌های برافراخته یا میان‌سالی دومو هم‌چون نوجوانی سیه مو با چهره‌ای برافروخته - حتا بر بدی‌ها- بتازد و بشورد، جای درنگ دارد.
زینهار ازین گونه انسان‌ها بپرهیز و بترس که خود از زمره‌ی این ناپخته‌گان باشی
نیازی نیست به تاریخ مراجعه کنی در طول عمر خویش دیده‌ای چنان پیران و میان‌سالانی را که با شور و غلیان و هیجان‌های نوجوانانه چه‌ها بر سر انسان‌ها آورده‌اند.

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️غزل‌عصیان‌های گذشته

#محسن_بارانی (یارمحمدی)

در خراب‌ستان شراب ناب میخواهم چه‌کار
من شبی بارانی‌ام مهتاب میخواهم چه‌کار

دیده‌ام تیغ اجل در دست قصاب زمان
این دم آخر زلال آب میخواهم چه‌کار

قلب یک آتشفشانم چشمه‌ای سرخ و مذاب
عشوه‌ی یخ بسته ی سیماب میخواهم چه‌کار

لجه‌ی موج جنون را در جگر پرورده ام
کشتی بی لنگرم پایاب میخواهم چه‌کار

نبض دردم، روز وشب تنهای تنها می‌تپم
درسیاه بی‌کسی‌ها خواب می‌خواهم چه‌کار

در بشاگرد نداری جان به پایان می رسد
بندرعباس غمم، میناب میخواهم چه‌کار

سیل هم ازشهر من دست تهی آواره شد
غرق خویشم نازنین، گرداب میخواهم چه‌کار

روزو شب حیران فرصت سوزی جهل خودم
کین دشمن،فتنه ی احباب میخواهم چه‌کار

تاب و طاقت می‌گریزد از نگاه خسته ام
مجمر تب جوش ِ دردم تاب میخواهم چه‌کار

رود سبز مثنوی در بلخ جان جاری نشد
اینقدر مرداب در مرداب می خواهم چه‌کار

همچنان حسرت‌کش آغوش بیدار توام
بوسه های وصل را در خواب میخواهم چه‌کار

نیستی در حلقه‌ی سوزان دست تشنه‌ام
من نمی‌دانم تورا در قاب میخواهم چه‌کار...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#طرح_همیشه

وقتی می‌گوییم خواندن ِ #کتاب های عمیق با زندگی ِ سطحی در شبکه ی جهانی اطلاعات(اینترنت) فرق دارد دقیقا منظورمان چی‌ست!؟

امضای طراح سمت چپ اثر هست..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از #قدیم‌ترها
گه‌گاه پست‌های قدیمی این کانال را دوباره به اشتراک میگذارم.
پیامهایی که هرگز کهنه نمی‌شوند...
#لاطالائیل ،

چنان‌که گه‌گاه می‌گویند نه هیچ زبانی ناقص است و نه هیچ زبانی عقیم (نابه‌جایی استفاده از واژه‌گان) . گفتن چنین حرف‌هایی فقط و فقط ناشی از بی‌سوادی یا حواس‌پرتی است. هر زبان در ضمن این که خودش ساز و کار خودش را دارد بسته به رشد و حرکت گویش‌ورانش رشد و حرکت خواهد کرد. اگر روزی دیدی زبانی خسته و خموده است اگر روزی احساس کردی چنان‌که میگویند زبانی عقیم است داستان ربط چندانی به زبان ندارد اتفاقی که افتاده صرفن این است گویش‌وران آن زبان تنبل و کاهل و عقیم شده‌اند. زبان عقیم نداریم لاطالائیل گویش‌ور عقیم داریم.

@niyazedtambarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل

جهنم رفتنی نیست آمدنی‌ست.
انسان به جهنم نمی‌رود، او با کردار خویش دوزخ را بر خویش‌تن آوار می‌کند.

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
⭕️⭕️⭕️سخن_روز


#آخر_بازی

عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرم‌سار ترانه‌هاي بي‌هنگام خويش.

و کوچه‌ها
بي‌زمزمه ماند و صداي پا.

سربازان
شکسته گذشتند،
خسته بر اسبان تشريح،
و لَتّه‌هاي بي‌رنگ ِ غروري
نگون‌سار
بر نيزه‌هاي شان.

تو را چه سود
فخر به فلک بَر فروختن

هنگامي که
هر غبار راه ِ لعنت‌شده نفرين‌ات مي‌کند؟

تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياس‌ها
به داس سخن گفته‌اي.

آن‌جا که قدم برنهاده باشي
گياه از رستن تن مي‌زند
چرا که تو
تقواي خاک و آب را
هرگز
باور نداشتي.

فغان! که سرگذشت ما
سرود بي‌اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه‌ي روسبيان
بازمي‌آمدند.

باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سياه‌پوش
ــ داغ‌داران زيباترين فرزندان آفتاب و باد ــ

هنوز از سجاده‌ها
سر برنگرفته‌اند...


#الف_بامداد!

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
2025/06/16 16:18:30
Back to Top
HTML Embed Code: