Forwarded from |بررسیهای کلامی|
نسخه دستخط کشف المراد علامه حلی
نسخه خطی شماره ۶۳۰/۱۲ محفوظ در کتابخانه مجلس
هر چند فهرستنگار به درستی متوجه دستخط علامه حلی در بالای برگ اول کتاب شده است اما گویا نتوانسته دستخط متن نسخه را تطبیق دهد، و اسم کاتب را مجهول گذاشته است. با توجه به آثار متعدد موجود از خط علامه حلی که همینک در اختیار هست (نمونه اول| دوم| سوم) به راحتی قابل تطبیق است که نسخه حاضر به خط خود علامه حلی است. تصحیحهای انجام شده در حواشی صفحات، و برخی قلمخوردگیها نیز مؤید همین مطلب است.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3419
توضیح درباره نسخه چستربیتی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/586
همچنین علاوه بر این دو نسخه، نسخه ارزشمند دیگری از کشف المراد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره نسخه۶۰ محفوظ است که توسط شاگرد علامه حلی، شمس الدین آملی، از روی نسخه اصل استنساخ شده است. (فنخا، ج۲۶، ص۳۷۸)
لازم به ذکر است هیچ کدام از این سه نسخه، در تصحیح معروفِ موجود در بازار که توسط آقای حسنزاده آملی انجام شده مورد استفاده قرار نگرفته است.
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
@kalam_shia
نسخه خطی شماره ۶۳۰/۱۲ محفوظ در کتابخانه مجلس
هر چند فهرستنگار به درستی متوجه دستخط علامه حلی در بالای برگ اول کتاب شده است اما گویا نتوانسته دستخط متن نسخه را تطبیق دهد، و اسم کاتب را مجهول گذاشته است. با توجه به آثار متعدد موجود از خط علامه حلی که همینک در اختیار هست (نمونه اول| دوم| سوم) به راحتی قابل تطبیق است که نسخه حاضر به خط خود علامه حلی است. تصحیحهای انجام شده در حواشی صفحات، و برخی قلمخوردگیها نیز مؤید همین مطلب است.
دانلود نسخه:
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3419
توضیح درباره نسخه چستربیتی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/586
همچنین علاوه بر این دو نسخه، نسخه ارزشمند دیگری از کشف المراد در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، به شماره نسخه۶۰ محفوظ است که توسط شاگرد علامه حلی، شمس الدین آملی، از روی نسخه اصل استنساخ شده است. (فنخا، ج۲۶، ص۳۷۸)
لازم به ذکر است هیچ کدام از این سه نسخه، در تصحیح معروفِ موجود در بازار که توسط آقای حسنزاده آملی انجام شده مورد استفاده قرار نگرفته است.
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
@kalam_shia
میراث خطی شیعه
آه... #حدیث @nosakh_shii
در وصف دنیا...
امیرالمؤمنین علیه السلام:
چه بگویم از سرایی که ابتدایش سختی، و سرانجامش نیستی است. در حلالش حساب، و در حرامش کیفر است. ثروتمندش دچار فتنه و آزمایش، و تهیدستش گرفتار اندوه است. آن که در طلبش کوشید به آن دست نیافت، و آن که زحمتی نکشید خود به او روی نمود. هر که به دیده عبرت به آن نگریست او را بینا کرد، و هر کس به چشم خریداری به آن نظر نمود او را به نابینایی دچار ساخت.
دنیای فانی | فراریانِ مرگ
#حدیث
@nosakh_shii
امیرالمؤمنین علیه السلام:
چه بگویم از سرایی که ابتدایش سختی، و سرانجامش نیستی است. در حلالش حساب، و در حرامش کیفر است. ثروتمندش دچار فتنه و آزمایش، و تهیدستش گرفتار اندوه است. آن که در طلبش کوشید به آن دست نیافت، و آن که زحمتی نکشید خود به او روی نمود. هر که به دیده عبرت به آن نگریست او را بینا کرد، و هر کس به چشم خریداری به آن نظر نمود او را به نابینایی دچار ساخت.
دنیای فانی | فراریانِ مرگ
#حدیث
@nosakh_shii
🔹قفسه شماره ۲۴
۲۳۱. ارشاد الحنفاء في وصف الخلفاء
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3255
۲۳۲. نسخهای قدیمی و نفیس از النهایة شیخ طوسی؛ استنساخ ابنادریس از روی نسخه مؤلف
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3258
۲۳۳. اسرار الامامة =اسرار الائمة
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3343
۲۳۴. ارشاد المضلین في نبوة خاتم النبيين
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3354
۲۳۵. تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3374
۲۳۶. تعریب تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3383
۲۳۷. قدیمیترین نسخه «الإشارات و التنبیهات»
https://www.tg-me.com/kalam_shia/558
الحکمة المشرقیة
۲۳۸. نسخه ایاصوفیه
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3392
۲۳۹. نسخه نور عثمانیه
https://www.tg-me.com/kalam_shia/570
۲۴۰. نسخهای نفیس از «تلخیص المحصل في علم الکلام» خواجه نصیر الدین طوسی؛ با دستخط خواجه در انتهای کتاب
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3403
قفسه قبلی | قفسه بعدی
@nosakh_shii
۲۳۱. ارشاد الحنفاء في وصف الخلفاء
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3255
۲۳۲. نسخهای قدیمی و نفیس از النهایة شیخ طوسی؛ استنساخ ابنادریس از روی نسخه مؤلف
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3258
۲۳۳. اسرار الامامة =اسرار الائمة
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3343
۲۳۴. ارشاد المضلین في نبوة خاتم النبيين
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3354
۲۳۵. تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3374
۲۳۶. تعریب تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3383
۲۳۷. قدیمیترین نسخه «الإشارات و التنبیهات»
https://www.tg-me.com/kalam_shia/558
الحکمة المشرقیة
۲۳۸. نسخه ایاصوفیه
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3392
۲۳۹. نسخه نور عثمانیه
https://www.tg-me.com/kalam_shia/570
۲۴۰. نسخهای نفیس از «تلخیص المحصل في علم الکلام» خواجه نصیر الدین طوسی؛ با دستخط خواجه در انتهای کتاب
https://www.tg-me.com/nosakh_shii/3403
قفسه قبلی | قفسه بعدی
@nosakh_shii
امام صادق عليه السلام درباره فردی كه مدعی ارتباط با عالم غيب بوده است فرمودند:
رسول خدا صلی الله عليه وآله فرمودند: همانا شيطان در بين زمين و آسمان تخت سلطنتی نهاده و به عدد ملائكه يارانی برگزيده است، پس چون كسی را به سوی خويش دعوت كند و آن كس او را پاسخ گفته و مردمان پيرو او گردند، بر او تجلی میكند و او را به سوی عرش خويش بالا ميبرد.
بحار الانوار، ج۲۵، ص۲۸۲
رسول خدا صلی الله عليه وآله فرمودند: همانا شيطان در بين زمين و آسمان تخت سلطنتی نهاده و به عدد ملائكه يارانی برگزيده است، پس چون كسی را به سوی خويش دعوت كند و آن كس او را پاسخ گفته و مردمان پيرو او گردند، بر او تجلی میكند و او را به سوی عرش خويش بالا ميبرد.
بحار الانوار، ج۲۵، ص۲۸۲
اقدام عجیب عتبه مقدسه حسینیه و چاپ کتاب جعفر کشفی!
سیدجعفر کشفی که نقل است بخاطر ادعاهای فراوان کشف و شهودش به کشفی معروف شده، در ابتدای کتاب «إجابة المضطرین في بیان اصول الدین» که اصلیترین کتاب اعتقادی وی میباشد، برخی حرفهای انحرافی صوفیه را ذکر کرده،
مانند مسلمان گر بدانستی که بت چیست، بدانستی که دین در بتپرستیست، و عشق مجازی و امردبازی صوفیه و..
وعلمای مخالف این سخنان را کسانی میداند که معنای اصطلاحات را نمیفهمند و جفنگ گفته و بنگی و الدنگ هستند!
وی یکی از چهرههای مورد علاقه هانری کربن در آثار مختلفش است، کربن درباره جعفر کشفی مینویسد «پیوندی نیز با مکتب شیخیه دارد»، کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۴۴۲
حال، چه جعفر کشفی را جزء شیخیه بدانیم و چه منحرفی مستقل از شیخیه، جای این سؤال است که چرا ارگانی که منصوب به مرجعیت شیعه و آیت الله سیستانی است که خود بارها به انحرافی بودن این سخنان وآموزههای اشخاصی مانند ابنعربی تصریح کردهاند کتاب شخصی را چاپ میکند که مخالفین این سخنان را بنگی و الدنگ میخواند، وخود دارای مبانی انحرافی است!
اخیرا کتاب سنابرق جعفر کشفی توسط عتبه حسینه منتشر شده است.
@nosakh_shii
سیدجعفر کشفی که نقل است بخاطر ادعاهای فراوان کشف و شهودش به کشفی معروف شده، در ابتدای کتاب «إجابة المضطرین في بیان اصول الدین» که اصلیترین کتاب اعتقادی وی میباشد، برخی حرفهای انحرافی صوفیه را ذکر کرده،
مانند مسلمان گر بدانستی که بت چیست، بدانستی که دین در بتپرستیست، و عشق مجازی و امردبازی صوفیه و..
وعلمای مخالف این سخنان را کسانی میداند که معنای اصطلاحات را نمیفهمند و جفنگ گفته و بنگی و الدنگ هستند!
وی یکی از چهرههای مورد علاقه هانری کربن در آثار مختلفش است، کربن درباره جعفر کشفی مینویسد «پیوندی نیز با مکتب شیخیه دارد»، کربن، تاریخ فلسفه اسلامی، ص۴۴۲
حال، چه جعفر کشفی را جزء شیخیه بدانیم و چه منحرفی مستقل از شیخیه، جای این سؤال است که چرا ارگانی که منصوب به مرجعیت شیعه و آیت الله سیستانی است که خود بارها به انحرافی بودن این سخنان وآموزههای اشخاصی مانند ابنعربی تصریح کردهاند کتاب شخصی را چاپ میکند که مخالفین این سخنان را بنگی و الدنگ میخواند، وخود دارای مبانی انحرافی است!
اخیرا کتاب سنابرق جعفر کشفی توسط عتبه حسینه منتشر شده است.
@nosakh_shii
سید جعفر کشفی در مقام کلیگویی سخنان زیبایی بیان مینماید؛ مثلا ادعا میکند معارف و عقاید را فقط باید از اهل بیت علیهم السلام اخذ کرد وفلاسفه را میکوبد. اما هنگامی که میخواهد وارد جزئیات شود و اثباتی سخن گوید، دقیقا همان سخنان ایشان را تکرار میکند.
ظاهرا وی نیز مانند شیخیه، صرفا با لفظ فلسفه وتصوف دشمن است!
در جایی میگوید صوفیه منحرف هستند، اما وقتی وارد بحث جزئی میشود از مطالب سران تصوف دفاع کرده و مخالفین ایشان را الدنگهایی میخواند که با اصطلاحات آشنا نیستند!
در پست قبل مطالبی از کتاب «إجابة المضطرین» ایشان ارائه شد، اکنون صفحات دیگری از آن را ملاحظه میفرمایید؛
وی پس از ارائه مطالبی مانند لزوم اخذ از اهل بیت و پرهیز از فلاسفه و...، هنگامی که شروع به بحث ایجابی در خداشناسی میکند میگوید یک طریق اشراقی داریم که آن بحثی نیست و در این کتاب به آن نمیپردازیم؛ هرکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند!
و یک طریق استدلالی داریم که در این کتاب بحث میکنیم؛ بعد شروع میکند ومیگوید: غیر از خدا چیزی نیست وعدم است، در هرچه بنگرم تو نمودار بودهای، ای نانموده رخ، تو چه بسیار بودهای و...
@nosakh_shii
ظاهرا وی نیز مانند شیخیه، صرفا با لفظ فلسفه وتصوف دشمن است!
در جایی میگوید صوفیه منحرف هستند، اما وقتی وارد بحث جزئی میشود از مطالب سران تصوف دفاع کرده و مخالفین ایشان را الدنگهایی میخواند که با اصطلاحات آشنا نیستند!
در پست قبل مطالبی از کتاب «إجابة المضطرین» ایشان ارائه شد، اکنون صفحات دیگری از آن را ملاحظه میفرمایید؛
وی پس از ارائه مطالبی مانند لزوم اخذ از اهل بیت و پرهیز از فلاسفه و...، هنگامی که شروع به بحث ایجابی در خداشناسی میکند میگوید یک طریق اشراقی داریم که آن بحثی نیست و در این کتاب به آن نمیپردازیم؛ هرکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند!
و یک طریق استدلالی داریم که در این کتاب بحث میکنیم؛ بعد شروع میکند ومیگوید: غیر از خدا چیزی نیست وعدم است، در هرچه بنگرم تو نمودار بودهای، ای نانموده رخ، تو چه بسیار بودهای و...
@nosakh_shii
میراث خطی شیعه
اقدام عجیب عتبه مقدسه حسینیه و چاپ کتاب جعفر کشفی! سیدجعفر کشفی که نقل است بخاطر ادعاهای فراوان کشف و شهودش به کشفی معروف شده، در ابتدای کتاب «إجابة المضطرین في بیان اصول الدین» که اصلیترین کتاب اعتقادی وی میباشد، برخی حرفهای انحرافی صوفیه را ذکر کرده،…
نقل است شخصی دستخالی عازم میدان دعوا بود، به او گفتند چرا چیزی با خود نمیبری؟ گفت: خودشان همه چیز خواهند آورد، از همانها استفاده میکنیم!
حکایت داستان ماست! خودشان در معرفی کتاب میگویند شرحی فلسفی و عرفانی است، و بعد که ما هم مطالبی از کتب نویسنده در تأیید مبانی فلسفی ارائه میدهیم میگویند دروغ است و او ضد فلسفه بوده! و حتی ترجمه آثار فلسفی را اقدامی از جانب بنیعباس برای مقابله با اهل بیت علیهم السلام و... میدانست.
ما بیان کردیم سیدجعفر کشفی شخصی بود که مانند شیخیه به فلسفه و صوفیه بد میگوید اما در مقام اثبات و صحبت ایجابی مطالب آنان را تأیید میکند. همچنین دقت شود که ما شیخی بودن وی را تأیید نکردیم، و پس از اثبات انحرافات نوشتههای یک شخص این اصلا موضوع مهمی نخواهد بود که وی شیخی باشد یا نه؛ لذا نوشتیم: "حال، چه جعفر کشفی را جزء شیخیه بدانیم و چه منحرفی مستقل از شیخیه"
مضافا، این دلیلِ قانعکنندهای نیست که گفته شود: چون شیخ احسایی منکر معاد جسمانی بود و سیدجعفر کشفی موافق معاد جسمانی، پس او عقاید شیخیه را ندارد. زیرا: خود شیخ احسایی معتقد بود ملاصدرا معاد جسمانی را قبول ندارد، ولی وی قبول دارد، پس او با ملاصدرا فرق دارد! و جالب آنکه ملاصدرا هم به ابنسینا اشکال میکرد که معاد جسمانی را قبول ندارد! خلاصه هر منحرفی همان مطلب انحرافی خودش را به فرد قبلی اشکال میکرد. پس ما باید محتوای آثار یک شخص را ببینیم، نه ظاهر ادعای وی را.
همچنین اینکه شخصی بگوید فلسفه را بنیعباس برای مقابله با اهل بیت علیهم السلام وارد کردند، کفایت نمیکند که خودش فلسفی نباشد؛ چه اینکه آقایان مصباح یزدی (در آموزش فلسفه، ج۱، ص۳۳) و آقای طباطبایی (در اسلام و انسان معاصر، ص۹۰) و آقای محمد خامنهای _رئیس بنیاد صدرا_ (در مسار الفلسفه، ص۲۲۱) دقیقا همین را معترف هستند که فلسفه را بنیعباس بدلیل مخالفت با اهل بیت علیهم السلام و دور کردن مردم از وحی وارد اسلام کردند، ولی در عین حال خودشان از بزرگان فلسفه معاصرند.
در انتها لازم به ذکر است یکی از کارهای عجیب شیخی مسلکان این است که وقتی میخواهند یک مطلب باطلی را به مخاطب ارائه کنند، آن را با حق میآمیزند؛ مثلا وقتی میخواهند شعر شبستری که میگوید: مسلمان گر بدانستی که بت چیست/ بدانستی که دین در بتپرستی است را القا کنند، مطلبی از شیخ بهایی را کنار آن مینهند و میگویند مخالفین اینها الدنگ و جنفنگگو هستند! در حالی که مخالفین شبستریِ صوفی _از علامه مجلسی گرفته تا فقهای معاصر_ نهایت تعظیم را برای شیخ بهایی داشتهاند، در عین مخالفت با شبستری و صوفیه.
در پایان یادآوری میشود اینکه دوستان عتبه حسینیه با وجوهات شرعی آثار فلسفی و عرفانی چاپ کنند، و معتقد باشند کاری خلاف نکردهاند، دیگر امر با خودشان است و وظیفه ما همین تذکر دادنها در مقابل انحرافات است، باقی امر با خود ایشان است.
@nosakh_shii
حکایت داستان ماست! خودشان در معرفی کتاب میگویند شرحی فلسفی و عرفانی است، و بعد که ما هم مطالبی از کتب نویسنده در تأیید مبانی فلسفی ارائه میدهیم میگویند دروغ است و او ضد فلسفه بوده! و حتی ترجمه آثار فلسفی را اقدامی از جانب بنیعباس برای مقابله با اهل بیت علیهم السلام و... میدانست.
ما بیان کردیم سیدجعفر کشفی شخصی بود که مانند شیخیه به فلسفه و صوفیه بد میگوید اما در مقام اثبات و صحبت ایجابی مطالب آنان را تأیید میکند. همچنین دقت شود که ما شیخی بودن وی را تأیید نکردیم، و پس از اثبات انحرافات نوشتههای یک شخص این اصلا موضوع مهمی نخواهد بود که وی شیخی باشد یا نه؛ لذا نوشتیم: "حال، چه جعفر کشفی را جزء شیخیه بدانیم و چه منحرفی مستقل از شیخیه"
مضافا، این دلیلِ قانعکنندهای نیست که گفته شود: چون شیخ احسایی منکر معاد جسمانی بود و سیدجعفر کشفی موافق معاد جسمانی، پس او عقاید شیخیه را ندارد. زیرا: خود شیخ احسایی معتقد بود ملاصدرا معاد جسمانی را قبول ندارد، ولی وی قبول دارد، پس او با ملاصدرا فرق دارد! و جالب آنکه ملاصدرا هم به ابنسینا اشکال میکرد که معاد جسمانی را قبول ندارد! خلاصه هر منحرفی همان مطلب انحرافی خودش را به فرد قبلی اشکال میکرد. پس ما باید محتوای آثار یک شخص را ببینیم، نه ظاهر ادعای وی را.
همچنین اینکه شخصی بگوید فلسفه را بنیعباس برای مقابله با اهل بیت علیهم السلام وارد کردند، کفایت نمیکند که خودش فلسفی نباشد؛ چه اینکه آقایان مصباح یزدی (در آموزش فلسفه، ج۱، ص۳۳) و آقای طباطبایی (در اسلام و انسان معاصر، ص۹۰) و آقای محمد خامنهای _رئیس بنیاد صدرا_ (در مسار الفلسفه، ص۲۲۱) دقیقا همین را معترف هستند که فلسفه را بنیعباس بدلیل مخالفت با اهل بیت علیهم السلام و دور کردن مردم از وحی وارد اسلام کردند، ولی در عین حال خودشان از بزرگان فلسفه معاصرند.
در انتها لازم به ذکر است یکی از کارهای عجیب شیخی مسلکان این است که وقتی میخواهند یک مطلب باطلی را به مخاطب ارائه کنند، آن را با حق میآمیزند؛ مثلا وقتی میخواهند شعر شبستری که میگوید: مسلمان گر بدانستی که بت چیست/ بدانستی که دین در بتپرستی است را القا کنند، مطلبی از شیخ بهایی را کنار آن مینهند و میگویند مخالفین اینها الدنگ و جنفنگگو هستند! در حالی که مخالفین شبستریِ صوفی _از علامه مجلسی گرفته تا فقهای معاصر_ نهایت تعظیم را برای شیخ بهایی داشتهاند، در عین مخالفت با شبستری و صوفیه.
در پایان یادآوری میشود اینکه دوستان عتبه حسینیه با وجوهات شرعی آثار فلسفی و عرفانی چاپ کنند، و معتقد باشند کاری خلاف نکردهاند، دیگر امر با خودشان است و وظیفه ما همین تذکر دادنها در مقابل انحرافات است، باقی امر با خود ایشان است.
@nosakh_shii
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
میراث خطی شیعه
Photo
«فلسفه عربی»
هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی»
هر چند که از «فلسفه مسیحی» سخن میگوییم ولی نمیتوان وجود «فلسفه اسلامی» را پذیرفت؛ زیرا دشوار میتوان به این قائل بود که فلاسفه در اسلام ادغام شده باشند و مطالبشان همان مطالب اسلام باشد.
دین اسلام بر شریعت پیامبر اسلام مبتنی است، اما خاستگاه فلسفه هرمس است و باید فیلسوفان را جماعتی بدانیم که در اسلام، تفکرات گنوسی را ادامه دادهاند.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
▪️اصطلاح «فلسفه عربی»، یقینا با طرحی که درسنامههای قدیمی تاریخ فلسفه از آن عرضه کردهاند، منطبق است. «فلسفه عربی» با کِندی آغاز شد و با فارابی و ابن سینا به اوج خود رسید.
▪️برای رفع مشکلِ ایرانی بودن برخی فلاسفه و مشکلِ گنجیدن آنها ذیل «فلسفه عربی» پیشنهاد شده است که اصطلاح «فلسفه اسلامی» را حفظ کنیم و همانطور که از «فلسفه مسیحی» سخن میگوییم وجود فلسفه اسلامی را نیز بپذیریم؛ اما دشوار میتوان به این نظریه قائل بود که فلاسفه در اسلام ادغام شده باشند.
▪️ابن عربی میگوید علم فیلسوفان، از نوعی متفاوت با علم دین است. در حالی که دین اسلام بر شریعت پیامبر اسلام مبتنی است علم فیلسوفان بر شریعت ادریس بنا شده است.
بنابراین کلام، ابن عربی خاستگاه فیلسوفان را هرمسی میداند. و در حقیقت هرمس، پدر حکیمان و نیای فیلسوفان است.
تلقی ادریس به منزله «پیامبر فیلسوفان» یعنی فیلسوفان را جماعتی بدانیم که در اسلام، تفکرات گنوسی را ادامه دادهاند.
هانری کربن، ابنسینا و تمثیل عرفانی، ص۱۰۶-۱۰۵. (عین کلام او در تصویر فوق قابل ملاحظه است)
✍پستهای مرتبط:
دکتر قوام صفری و نقلِ قابل قبول نبودن وجود فلسفه اسلامی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/491
داوری اردکانی و بیان عدم وجود مطلب تازه در فلسفه اسلامی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/492
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی»
هر چند که از «فلسفه مسیحی» سخن میگوییم ولی نمیتوان وجود «فلسفه اسلامی» را پذیرفت؛ زیرا دشوار میتوان به این قائل بود که فلاسفه در اسلام ادغام شده باشند و مطالبشان همان مطالب اسلام باشد.
دین اسلام بر شریعت پیامبر اسلام مبتنی است، اما خاستگاه فلسفه هرمس است و باید فیلسوفان را جماعتی بدانیم که در اسلام، تفکرات گنوسی را ادامه دادهاند.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
▪️اصطلاح «فلسفه عربی»، یقینا با طرحی که درسنامههای قدیمی تاریخ فلسفه از آن عرضه کردهاند، منطبق است. «فلسفه عربی» با کِندی آغاز شد و با فارابی و ابن سینا به اوج خود رسید.
▪️برای رفع مشکلِ ایرانی بودن برخی فلاسفه و مشکلِ گنجیدن آنها ذیل «فلسفه عربی» پیشنهاد شده است که اصطلاح «فلسفه اسلامی» را حفظ کنیم و همانطور که از «فلسفه مسیحی» سخن میگوییم وجود فلسفه اسلامی را نیز بپذیریم؛ اما دشوار میتوان به این نظریه قائل بود که فلاسفه در اسلام ادغام شده باشند.
▪️ابن عربی میگوید علم فیلسوفان، از نوعی متفاوت با علم دین است. در حالی که دین اسلام بر شریعت پیامبر اسلام مبتنی است علم فیلسوفان بر شریعت ادریس بنا شده است.
بنابراین کلام، ابن عربی خاستگاه فیلسوفان را هرمسی میداند. و در حقیقت هرمس، پدر حکیمان و نیای فیلسوفان است.
تلقی ادریس به منزله «پیامبر فیلسوفان» یعنی فیلسوفان را جماعتی بدانیم که در اسلام، تفکرات گنوسی را ادامه دادهاند.
هانری کربن، ابنسینا و تمثیل عرفانی، ص۱۰۶-۱۰۵. (عین کلام او در تصویر فوق قابل ملاحظه است)
✍پستهای مرتبط:
دکتر قوام صفری و نقلِ قابل قبول نبودن وجود فلسفه اسلامی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/491
داوری اردکانی و بیان عدم وجود مطلب تازه در فلسفه اسلامی:
https://www.tg-me.com/kalam_shia/492
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
میراث خطی شیعه
Photo
آقا حسین خوانساری چنین مطلبی ندارد!
رضا پورجوادی:
آقا حسین خوانساری، شیخ الاسلام اصفهان در دوره شاه سلیمان صفوی، معتقد بود هیچ دلیل عقلی برای یگانگی خدا وجود ندارد.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
اگر مراد مطلب موجود در حاشیه شفا، ذیل شبهه ابنکمونه است، در آنجا پس از نقل ادله فلاسفه در وحدت واجب الوجود، در مقام مستشکل ایراداتی را بر تبیین فلاسفه و از جمله ملاصدرا وارد میکند و سپس بیان میکند که:
«و اذ عرفت هذا فنقول أنّ هذه الایرادات یندفع بتمهید مقدمتین:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۳
یعنی صریحا بیان میکند که ایرادات و اشکالات به محال بودن تعدد خدایان وارد نیست و خدا واحد است؛ اما نه با تبیینی که فلاسفه کردهاند بلکه با دو مقدمهای که خود او ذکر میکند.
و بعد از ذکر ادله خود بر وحدت و یگانگی خدا مینویسد:
«وبعد تمهید هاتین المقدمتین دفع الایرادات بالتمام علی طرف التمام، اذا ملّخص الکلام حینئذ بعد التطویلات والزوائد أنّ هذا المعني الواحد الحقيقي للماهية سواء کان معني جنسیاً أو نوعیاً تعیّنه إمّا بذاته فیلزم انحصاره في فرد وهو ظاهرا و إمّا بغیره فیلزم حینئذ محذوران:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۴
تصریح میکند که انحصار خداوند _که واحد حقیقی است_ در یک فرد ظاهر و واضح است و اگر غیر از این را قائل باشیم دو محذور پیش میآید.
لذا معلوم نیست این نسبت را چگونه به ایشان دادهاند!
در انتها نیز بیان میکند که اصلا برای اثبات یگانگی خداوند و محال بودن تعدد خدایان دلایل نقلی کفایت میکند؛ و اشاره میکند که توحید و یگانگی خداوند از ضروریات دین است که دلایلی عقلیهای که در قرآن و روایات آمده بر آن دلالت دارد؛ از جمله آیه: لوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا. و در انتها میگوید اگر برهان بودن قبیل این آیات را هم نپذیرید، باز هم در اقناع نفس بهتر از ادله فلاسفه میباشد، و امر [محال بودن تعدد خدایان] واضح است، ولو کره المشرکون. آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۹۶
▪️لازم به ذکر است، نگارنده به همراه زابینه اشمیتکه در کتاب «فیلسوف یهودی بغداد»، پاورقی ص۶۷ نیز همین ادعا را درباره آقا حسین خوانساری تکرار کرده بودند.
@kalam_shia
رضا پورجوادی:
آقا حسین خوانساری، شیخ الاسلام اصفهان در دوره شاه سلیمان صفوی، معتقد بود هیچ دلیل عقلی برای یگانگی خدا وجود ندارد.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
اگر مراد مطلب موجود در حاشیه شفا، ذیل شبهه ابنکمونه است، در آنجا پس از نقل ادله فلاسفه در وحدت واجب الوجود، در مقام مستشکل ایراداتی را بر تبیین فلاسفه و از جمله ملاصدرا وارد میکند و سپس بیان میکند که:
«و اذ عرفت هذا فنقول أنّ هذه الایرادات یندفع بتمهید مقدمتین:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۳
یعنی صریحا بیان میکند که ایرادات و اشکالات به محال بودن تعدد خدایان وارد نیست و خدا واحد است؛ اما نه با تبیینی که فلاسفه کردهاند بلکه با دو مقدمهای که خود او ذکر میکند.
و بعد از ذکر ادله خود بر وحدت و یگانگی خدا مینویسد:
«وبعد تمهید هاتین المقدمتین دفع الایرادات بالتمام علی طرف التمام، اذا ملّخص الکلام حینئذ بعد التطویلات والزوائد أنّ هذا المعني الواحد الحقيقي للماهية سواء کان معني جنسیاً أو نوعیاً تعیّنه إمّا بذاته فیلزم انحصاره في فرد وهو ظاهرا و إمّا بغیره فیلزم حینئذ محذوران:» آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۸۴
تصریح میکند که انحصار خداوند _که واحد حقیقی است_ در یک فرد ظاهر و واضح است و اگر غیر از این را قائل باشیم دو محذور پیش میآید.
لذا معلوم نیست این نسبت را چگونه به ایشان دادهاند!
در انتها نیز بیان میکند که اصلا برای اثبات یگانگی خداوند و محال بودن تعدد خدایان دلایل نقلی کفایت میکند؛ و اشاره میکند که توحید و یگانگی خداوند از ضروریات دین است که دلایلی عقلیهای که در قرآن و روایات آمده بر آن دلالت دارد؛ از جمله آیه: لوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا. و در انتها میگوید اگر برهان بودن قبیل این آیات را هم نپذیرید، باز هم در اقناع نفس بهتر از ادله فلاسفه میباشد، و امر [محال بودن تعدد خدایان] واضح است، ولو کره المشرکون. آقا حسین خوانساری، الحاشیة علی الشفاء، ص۲۹۶
▪️لازم به ذکر است، نگارنده به همراه زابینه اشمیتکه در کتاب «فیلسوف یهودی بغداد»، پاورقی ص۶۷ نیز همین ادعا را درباره آقا حسین خوانساری تکرار کرده بودند.
@kalam_shia