Telegram Web Link
میشل در سرزمین نمیشگان!
وحید احسانی

خبر به سرعت در شهر پیچیده بود. همه ناراحت بودند، امّا در عین حال، نوعی حس رضایت و پیروزی هم داشتند؛ احساس کسی که ادّعایش ثابت و خیالش راحت شده باشد. بله، میشل مرده بود.... میشل همیشه می­‌گفت: «میشه؛ اگه بخوایم و تلاش کنیم، حتماً همه چیز به مرور درست میشه»، البته، تأکید هم داشت که: «تلاش ناآگاهانه فایده‌­ای نداره، بخش عمده‌ای از تلاشمون باید در راستای افزایش سطح آگاهی­‌مون باشه؛ به ویژه مطالعه. باید بفهمیم ...».

اوایل، کسی میشل رو جدّی نمی‌­گرفت، همه با اعتماد به نفس خدشه‌ناپذیری بهش میگفتن: «حرفات قشنگه ولی فایده نداره. تو هنوز خیلی جوونی، مونده تا این چیزها رو بفهمی. بیخود زندگیت رو خراب نکن؛ تو هم خودت رو به یه پارتی بچسبون تا بتونی کلاه خودتو نگهداری که باد نبره. وقتی سرت به سنگ خورد، اون موقع حرف مارو می­فهمی، ولی شاید اون وقت دیگه خیلی دیر شده باشه، شاید همه چیزت رو از دست داده باشی، خودتو الکی بیچاره نکن». ولی اون دست بردار نبود، به هر دری می­زد که بتونه برای اصلاح وضعیت حاکم، گام هر چند کوچکی برداره؛ ... بعد از مدّتی، «موفقیّت­‌های کوچکی» که در راستای اصلاح زندگی جمعی به دست آورد، خیلی از نمیشگانی­‌ها رو دچار نگرانی کرد؛ یه سیگنال‌­هایی از طرف وجدانشون بهشون می‌رسید که باب میلشون نبود و آرامششون رو تهدید می­کرد. اگه موفق نمی‌­شدن اون سیگنال­‌ها رو خفه کنن، دیگه نمی­تونستن ...

فقط وقتی میشه با وجدان آسوده گوشت حرام خورد و خدا هم راضی فرض کرد که «چارۀ دیگه‌­ای نباشه، نشه کار دیگه­‌ای کرد و جستجوی لقمۀ حلال غیرممکن باشه». بنابراین، اگه بتونید برای جمعی که با تکیه به استدلال­‌های «نمیشه» و «درست بشو نیست»، نشسته‌­اند پای سفرۀ پارتی­‌بازی، دروغ، چاپلوسی، ریاکاری، کم‌­کاری، تقلّب و غیره و دارن دلی از عزا در میارن، دلیل و مدرک بیارید که «میشه، اگه مطالعه کنیم راهشو پیدا می­‌کنیم و اگه بخوایم، دست از تنبلی برداریم و تلاش کنیم، وضعیّت درست میشه و دیگه مجبور نخواهیم بود گوشت مردار بخوریم»، ضدّ حال سنگینی بهشون زده‌­اید. ... خلاصه، تکاپو و «موفقیّت­‌های کوچکِ» میشل، داشت «خوابِ گران» نمیشگانی‌­ها رو تهدید می­‌کرد.

امّا حالا دیگه برای نمیشگانی‌ها همه چیز ختم به خیر شده بود؛ میشل زیر فشارهای ناشی از تکاپوی طولانی مدّت در «خلاف جریان»، تاب نیاورده بود و اتّفاقاً، به شاهد خیلی خوبی برای اثبات ادّعای نمیشگانی­‌ها تبدیل شده بود. از این به بعد، اگه شخص دیگه­‌ای می­خواست از مسیر مقدّس «هم­رنگ جماعت شو» فاصله گرفته و از «امکان پذیر بودنِ اصلاح جامعه» حرف بزند، ... با اعتماد به نفسی مضاعف، داستان میشل رو براش تعریف کرده ... و می­‌گفتند: «اگه شدنی بود، میشل کارش به اینجا نمی­‌کشید. بیچاره میشل! چقدر نصیحتش کردیم، چقدر سعی کردیم حالیش کنیم که اشتباه می­‌کنه، گوش نکرد، آدم خیرخواهی بود ولی چه فایده، تو رؤیا سیر می­‌کرد، با خیال‌پردازی که نمیشه زندگی کرد». اتّفاقاً، بزرگترین نگرانی میشل هم همین بود، خودش چند بار به «امید» -صمیمی‌­ترین دوستش- گفته بود: «...».

ناگهان «امید» صدایش را بلند کرد: «اونها! یک کاغذی تو دستشه» و با سرعت به طرف جنازه رفت. ... کاغذی مچاله شده در دست راست میشل بود؛ به نظر می‌­رسید او اصرار داشته بعد از مرگش شخص یا اشخاصی آن کاغذ را پیدا کنند. «امید» ... با امید و ناامیدی شروع به خواندن کرد:

«سلام دوستان، حالم خیلی بده، شاید دیگه نتونیم همو ببینیم، مطلب مهمّی هست که باید بهتون بگم، احتمالاً این کاغذ رو وقتی پیدا می‌کنید که من دیگه در میان شما نیستم. بله دوستان، همون اتّفاقی افتاد که خیلی از شماها همیشه در موردش به من گوشزد می­‌کردید: جامعه اصلاح نشد و منی هم که برای اصلاحْ پیش‌قدم شده بودم، زیر فشار این راه جانم را از دست دادم. امّا با احترام، در این خصوص هم، مثل گذشته، درک و تفسیر من از این اتّفاق، با درک و تفسیر شما متفاوت است. احتمالاً، شما این واقعه را گواهی بر اثبات باور خود می­‌دانید مبنی بر این که «جامعهْ درست بشو نیست، فایده ندارد و لذا چاره­‌ای نداریم جز اینکه فقط به فکر خودمان باشیم». به نظر شما احترام می­‌گذارم امّا با آن مخالفم و دیدگاه دیگری دارم. ... بله، من مرده‌­ام و جامعه هم اصلاح نشده است، امّا من فکر می­‌کنم اینکه من توفیق اندکی پیدا کردم به خاطر این نبوده است که «اصولا،ً اصلاح امور امکان پذیر نیست» بلکه به خاطر ...

(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/میشل-در-سرزمین-نمیشگان-12-07

چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/09/16

https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🍁 معضل مطالبات کوچک!
✍️ #وحید_احسانی

🔅 یکی از معضلات بنیادین جامعۀ ما این است که «عموم مطالباتی که در سطح عملیاتی طرح و پیگیری می‌شوند، بسیار کوچک هستند» و لذا حتّی اگر تمامی مطالبات مطرح و پیگیری شده محقق شوند، در محیط پیرامونی و سطح زندگی-مان تفاوت محسوسی ایجاد نمی‌شود. منظور از طرح و پیگیری «در سطح عملیاتی»، آن وقتی است که مطالبه‌گران اوّلاً، واقعاً می‌خواهند برخی مطالبات را پیگیری کنند و ثانیاً، واقعاً فکر می‌کنند که مطالباتشان قابل پیگیری بوده و امکان تحقق آنها وجود دارد، ولو بخشی از مطالباتشان...

متن کامل👇
3danet.ir/QTTBB
🌾 @sedanet
سلام و درود،
به مناسبت هفتۀ پژوهش
👇👇👇👇
Forwarded from آینده مشترک
http://sharenovate.com/posts/508
پژوهش تلخی دارد!
امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)

«ملک‌الشعرا» عنوانی بود حکومتی برای شاعر بزرگ دوران. اما رقابت برای کسب عنوان «ملک‌الشعرا»، منجر به آن شد که شعرای ایران به مدیحه‌سرایان حاکمان تبدیل شوند. قاآنی ملک‌الشعرای ایران از دوران محمدشاه بود. زمانی که ناصرالدین شاه به تخت نشست و امیرکبیر را به صدراعظمی ایران منصوب کرد؛ قاآنی به روال معمول قصیده‌ای در مدح صدراعظم جدید سرود.

قاآنی که خود پیشتر مدیحه‌گوی صدراعظم قبلی بود، در مدحش رسید به مصرعِ «به جای ظالمی شقی، نشسته عادلی تقی» که امیرکبیر با خشم شعر را قطع کرد تا سرودن مدح حاکمان را متوقف کند؛ و در ادامه نیز مقرری (حقوق) وی را قطع کرد.

قاآنی که درآمدش از مدح می‌گذشت، اعتضادالسلطنه را واسطه کرد. امیرکبیر از قاآنی که به زبان فرانسه و علم جدید نیز آشنا بود، خواست تا در خصوص کشاورزی (که فعالیت اصلی ایرانیان بود) کتاب ترجمه کند؛ تا حقوقش را مجدد برقرار کند.

به نظر می‌رسد این حادثه در هفته آخر مهرماه سال ۱۲۷۷ روی داده باشد؛ و به نظرم اگر قرار است در ایران «هفته پژوهش» وجود داشته باشد، چنین هفته‌ای شایسته نامیدن «هفته پژوهش» است، نه هفته آخر آذرماه که بیشتر پیشواز شب یلداست!

۵ درس از مواجهه امیرکبیر با قاآنی
۱.عنوان و لقب اگر بدون ضابطه و تنها به اختیار حاکم باشد، زمانی طولانی نمی‌گذرد که ابزارِ تبدیل تولید مدیحه‌گویی می‌شود. شاعر حکیمی که صدای مردم و اخلاق عمومی است، به شوق کسب عنوان «ملک‌الشعرا» به راحتی تبدیل به مدیحه‌سرای حاکمیت می‌شود. این لقب چه شاعر باشد، چه استاد دانشگاه، چه نخبه! درآمد راحتی که از مدیحه‌گویی ایجاد می‌شود، قاآنی باسوادی که «رساله هندسه‌ی جدید»‌ نوشته و فرانسه می‌داند، را تبدیل به مدیحه‌سرا می‌کند.

۲.پژوهش از خواندن و یادگرفتن تجربیات دیگران آغاز می‌شود. ترجمه همان خواندن تجربیات دیگران است. پژوهش بدون اتکاء به دانسته‌های دیگران همان‌اندازه‌ای بی‌معناست، که دیوار ساختن بدون پی! امیرکبیر خوب می‌دانست که باید از ترجمه آغاز کرد.

۳.امیر موضوع ترجمه را کشاورزی می‌گذارد؛ یعنی تقاضای اصلی جامعه‌ی آن دوران. امیر به عنوان مظهر حکمرانی قاآنی را به سمت تقاضا جهت می‌دهد.

۴.سیاست‌گذاری یعنی جهت‌دهی به فعالیت شهروندان. نمی‌شود تنها با قطع مقرری قاآنی، اصلاح نظام حکمرانی را تمام شده دانست؛ همان‌گونه که با کاهش بودجه‌ی دانشگاه‌ها، احتمالا فعالیت و عملکرد دانشگاه‌ها بهبود نمی‌یابد! بلکه گذاردن گزینه‌های جدید فعالیت پیشِ رویِ کنش‌گران است که انتخاب را از گزینه‌ی نادرست به گزینه‌ی درست هدایت می‌کند.

۵.رفتار امیر نمادین بود. از روز نخستین امیر بود که میان خودش با دیگر صدراعظم‌ها فاصله گذاشت؛ این فاصله‌گذاری به قیمت ناراحتی قاآنی و قاآنی‌هایی تمام شد؛ شاید به قیمت جانش. اما قاآنی که پیش‌تر مدح میرزا آقاسی (صدراعظم محمدشاه) می‌گفت، روز انتصاب امیر او را عادل خواند و میرزاآقاسی را شقی! فاصله‌ی میان مدح و ذم مدیحه‌سرا تنها یک شب است؛ اما پژوهشگر راوی نتایج پژوهش است، نه بنده‌ی خوشنودی حاکم!

برای همین است که پژوهشگری که مدیحه‌سرا نیست، گاه تلخی دارد؛ اما ملک‌الپژوهشگران یکسر شیرینی‌اند! و ما سخت نیازمند گذار از دوران مدیحه‌سرایی به دوره‌ی پژوهش هستیم!


برای تحلیل‌های حوزه‌ی علم، فناوری و نوآوری به گروه @ShareNovate بپیوندید.
🍁 درمان ناکارآمدی در ایران
✍️ وحید احسانی

🔅بسیاری از صاحب‌نظران و اندیشمندان، به وجود «معضل ناکارآمدی در ایران» اشاره و بر اهمیّت آن تأکید کرده‌اند.
برای حل هر مشکل (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) راهکار یا راهکارهایی وجود دارد که با شناخت و عمل به آن راهکارها، مشکل مورد نظر مرتفع می‌ گردد، امّا در خصوص معضل ناکارآمدی، قضیه تا حدودی متفاوت است.

🔅از آنجا که نظام هستی بر پایۀ قوانین و روابطی (سنّت‌ های الهی، روابط علّت و معلولی) ایجاد شده و پابرجاست، هر مشکلی نتیجۀ برخی علل و عوامل بوده و لذا به منظور رفع هر مشکل باید ابتدا علل و عوامل مورد نظر را شناخت و سپس اقداماتی انجام داد تا در نتیجۀ آن اقدامات، علل و عوامل پیدایش مشکل مورد نظر مرتفع شده و نهایتاً مشکل از میان برود، امّا چنانچه فرد یا جامعه ‌ای دچار معضل ناکارآمدی (عدم اثربخشی اقدامات) شود، هر اقدامی هم که جهت شناخت یا رفع این معضل انجام دهد ناکارآمد خواهد بود.

🔅به عبارت دیگر، ماهیّت ناکارآمدی به گونه‌ ‌یست که می‌‌توان آن را به یک چرخۀ باطل، سیاه چالۀ گریز ناپذیر یا معضل بدون راهکار تشبیه کرد. معضل ناکارآمدی مانند بیماریِ فرضیِ «عدم واکنش به داروها» است که هر دارویی هم برای درمان آن استفاده شود، مشمول «عدم واکنش» شده و بی‌فایده خواهد بود. البته، از مطالب بالا نمی‌توان نتیجه گرفت که ناکارآمدی یک «درد بی درمان» است، چرا که هر درمانی از «راهکار عملیاتی» یا «اقدام و عمل» آغاز نمی-شود . درمان کردن بعضی دردها و رفع کردن برخی مشکلات، پیش از پرداختن به اقدام و عمل، مستلزم برخی تحوّلات درونی است؛ تحوّلاتی مانند یک چرخش بینش، تغییر رویکرد یا امثال آن.

متن کامل👇
3danet.ir/CCoTD
🌾 @Sedanet
Article reader|Статей читалка
میشل در سرزمین نمیشگان! via neeloofar.org
دکتر محمّد فاضلی در ابتدای سخنرانی زیر به این متن اشاره کرده است. ایشان بر مفهوم «نمیشگان» تأکید داشته و به نظر می رسد آن را بیشتر در مورد مسئولان به کار می برند.
👇👇👇👇👇👇
Forwarded from دغدغه ایران
ملزومات_مبارزه_با_فساد__محمد_فاضلی.m4a
27.4 MB
برخی ملزومات مبارزه با فساد در ایران (محمد فاضلی). 25 دقیقه. هفده آذر 1397. دانشکده مدیریت دانشگاه تهران. (اگر می‌پسندید، به دیگران نیز معرفی کنید.) https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad
🔻 نامه‌ای به مسئولان دانشگاه رازی (در خصوص سیاست‌های پژوهشی)
🔻 وحید احسانی

🔹 چند ماه است که در حوزۀ معاونت پژوهشی، با دانشگاه رازی همکاری می­‌کنم. متن زیر، بخشی از یک نامه است، که به عنوان مقدمۀ گزارش یک مطالعه، به مسئولان دانشگاه رازی ارائه گردید. از آنجا که مطالب مطرح شده در این نامه، به تمامی دانشگاه‌­ها و جوّ کلّیِ حاکم بر نظام آموزش و پژوهش کشور مربوط می‌­شود، به نظرم آمد شاید بد نباشد بخش­‌هایی از آن را در دسترس عموم قرار دهم. شاید خوانندگانی پیدا شوند که چنین مطالبی را بخوانند و شاید از میان آنها کسانی پیدا شوند که بر محتوای این نوشتار تأمّل کنند.

🔹 1- متأسفّانه، جریان کلّی حاکم بر فضای آموزش عالی کشور جریانی بسیار اشتباه، ناکارآمد، غیرعلمی (در تضاد با یافته‌­های علمی) و مضرّ است، بنابراین، هر دانشگاه داخلی نیز که بدون توجه به انحراف­‌های مذکور، تمام توان خود را بر «بهبود رتبه و امتیاز خود در این فضای بیمار» متمرکز کند، از یک سو، بیش از سایرین به استقبال ویروس­‌ها و بیماری­‌های ساطع شده از جانب نهادهای بالادستی نظام آموزش عالی (شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزات عتف) می‌­رود و از سوی دیگر، به سهم خود، در جهت گسترش، تشدید و تعمیق بیماری­‌های مورد نظر در نظام آموزشی و کل جامعه نیز ایفای نقش خواهد کرد. «توجه به شاخص‌­های علم‌­سنجی و تشویق پژوهشگران بر اساس آنها»، چنانچه در «جای خود» قرار بگیرد، نه تنها مفید، بلکه ضروریست، امّا تا وقتی تمرکز بر این مسائل، به قیمت غفلتِ بیش از پیش از ارکان اصلی دانشگاه (فعّالیت­‌های بسیار مهم امّا غیر امتیاز-محوری مانند ...) باشد، «تیز کردنِ تیغِ نظامِ تشویق و تنبیه بیرونی با سوهان شاخص‌­های نظام‌­های رتبه‌­بندی»، احتمالاً به عمیق‌­تر شدن جراحت­‌های آزاردهندۀ جسم مصدومِ دانشگاه منجر خواهد شد و نه یک «جراحی شفابخش»!

🔹 2- بدیهی است در هر جامعه­‌ای، از مراکز علمی و تحقیقاتی (شامل دانشگاه‌­ها) انتظار می‌­رود که بیش از هر جای دیگری «دانش‌­بنیان» باشند، یعنی بر اساس اصول علمی و یافته­‌های پژوهشی تصمیم‌­گیری کنند. به ویژه، در خصوص دانشگاه رازی که یکی از دو رکن اصلی شعار و چشم انداز خود را «پیشرو در تحقق جامعۀ دانش‌­بنیان» عنوان کرده­است، این انتظار به صورت دوچندانی وجود دارد. این بندۀ خدا، در درس مدیریت که طی دورۀ کارشناسی در همین دانشگاه رازی گذرانده‌­ام، یاد گرفته­‌ام که نگاه مکانیکی به زیردستان، نگاهی غلط و کهنه است که از مدیریت کلاسیک (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) به یادگار مانده است. از نظر این مکتب، به کارکنان مانند روبات­‌های یک کارخانه یا گیاهان یک مزرعه نگریسته می‌­شود، به طوری که ... . با گذشت زمان، به زودی اشتباه و ناقص بودن این مکتب آشکار شد. یکی از آزمایش­‌هایی که انتشار نتایج آن به حذف نگاه کلاسیک کمک شایانی کرد مطالعۀ جورج التون مایو در کارخانۀ وسترن الکتریک بود. ... التون مایو نهایتاً اعلام کرد که اوّلاً، در سیستم‌های انسانی، عملکرد نهایی بیش از آنکه تحت تأثیر متغیّرهای بیرونی باشد، به میزان «رضایت شغلی» و «احساس کارکنان نسبت به سازمان و کارشان» وابسته است و ثانیاً، احساس درونی مطلوب در کارکنان نیز وقتی حاصل می­‌شود که از طریق مشارکت در تصمیم­‌گیری­‌ها و امثال آن، به رسمیت شناخته شوند. ...

🔹 جالب‌تر آنکه مطالب بالا، از دل فضای حاکم بر جوامع غربی مطرح شده که تأکید و تمرکز آنها بر مادّیات و لذّات دنیوی است (لااقل به زعم بسیاری از ما)ِ؛ آنها که تأکیدشان صرفاً بر کسب قدرت و ثروت‌های دنیوی است از نیم قرن پیش به این نتیجه رسیده‌اند که موفقیّت‌های مادّی و دنیوی را نمی‌توان با تکیه بر تشویق و تنبیه بیرونی به دست آورد، امّا ما که بر اساس نقشۀ جامع علمی کشور، ادّعا و رسالتمان چیزهایی در سطحِ «تحقق آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی ... احیای تمدّن عظیم اسلامی ... برقراری عدالت و معنویت در جهان ... علمی که دارای سه شاخصه عدالت، معنویت و عقلانیت است، ... علم هدایت‌گر و هدفمندی آخرت گرایانۀ علم و فناوری ... کرامت انسان با تکیه بر فطرت حقیقت‌جو ... تکریم علم و عالم، ارزشمندی ذاتی علم ... کمال آفرین ... اخلاق محوری و ...» است، می خواهیم با تمرکز صرف بر سیاست‌های «چماق و هویج» (آن هم به پشتوانۀ رانت نفتی) به این اهداف متعالی دست پیدا کنیم!
بنابراین، اگر دانشگاه رازی می­‌خواهد «در تحقق جامعۀ دانش­‌بنیان، پیشرو باشد» باید ...


💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم است.

http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah

(جهت مطالعۀ متن کامل نامۀ بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/نامه‌ای-به-مسئولان-دانشگاه-رازی-01-02
🔻اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه‌ها، لطفا شما جهت نجات جامعه پیش‌قدم شوید!
🔻 وحید احسانی

🔹 جامعۀ ما یک «جامعۀ رانتی» است. هرم سلسله مراتبی توزیع رانت در جامعه به گونه‌ایست که در رأس هرم، «اربابان رانت»، در کف آن، «بی‌نصیبان از رانت» و در فاصلۀ میان رأس و کف، زنجیره‌ای از طبقات، اصناف و گروه‌هایی قرار دارند که هر کدام نسبت به طبقۀ بالاتر، از «امتیاز ویژۀ کمتر» و نسبت به طبقۀ پایین‌تر، از امتیاز ویژۀ بیشتری برخوردارند. بیشتر همّ و غم اعضای هر طبقه نیز حول این می‌گردد که از یک سو، تلاش کنند به امتیاز ویژۀ طبقۀ بالاتر برسند و از سوی دیگر، مراقب باشند فاصله‌شان با امتیاز ویژۀ طبقۀ پایین‌تر کم نشود. جالب آنکه، تلاش هر فرد و طبقه در چارچوب دوراهیِ «افزایش یا کاهش امتیاز ویژه»، به طور غیر مستقیم، استحکام و ریشه دوانی هر چه بیشتر ساختار و هرم سلسله مراتبی رانتی را نیز در پی دارد. یعنی در حالی که بیشتر مردم از ساختار رانتی موجود ناراضی و شبانه‌روز در حال گله کردن از آن هستند، تلاش‌های روز مرّه‌شان، خواسته یا ناخواسته، محکم‌تر شدن قفل‌های زنجیرۀ توزیع رانت را نیز باعث می‌شود. ... در میان طبقات گوناگون، افرادی هم هستند که بخشی از وقت، تلاش و انرژی خود را به جای «افزایش امتیازات ویژۀ خود و هم صنفانشان»، به طُرُقِ مختلفی صَرفِ اصلاح ساختار رانتی موجود می‌کنند، امّا افسوس که مجموع نیروهایی که در این راستا وارد می‌شود هنوز از مجموع نیروهایی که خواسته یا ناخواسته در جهت بقا و تقویت ساختار رانتی وارد می‌شود، کمتر است. ...

🔹 یکی از تبعات نهادینه شدن ساختار و سلسله مراتب «رانتی»، سلب اعتماد عمومی، تنزّل سرمایه ٔاجتماعی و افزایش بدبینی در جامعه است که موجب می‌شود بیشتر مردم از همه چیز و همه کس ناامید شده و معدود تلاش‌ها و برتری‌های شایستگی-مدار که دقیقاً در راستای اصلاح جامعه هستند را نیز نبینند، برتری‌هایی که اتّفاقاً کلیدهای درمان مرض‌های مزمن جامعه هستند. ...

🔹 در میان تمامی صنف‌ها و طبقات جامعه، اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها از موقعیّت خاص و بسیار مهمّی برخوردارند، از این حیث که تنها راه اصلاحِ جامعهْ روی آوردنِ جدّی به دانش است؛ هر مسیر صحیحی که برای اصلاح جامعه در پیش گرفته‌شود، صرفاً در صورتی به نتیجۀ قابل قبول خواهد رسید که با داشتن اشراف نظری نسبت به کمّ و کیف و جزئیات مربوطه طی گردد. بنابراین، بدبین شدن و سلب اعتماد مردم نسبت به دانشگاه، اعضای هیأت علمی، کتاب‌هایی که در خصوص مسائل و مشکلات جامعه نوشته شده‌اند و متأسفانه حتّی نَفْسِ دانش، به مثابه بدبین شدن و ناامیدی بیماران از «دارو و درمانِ دردشان» است. درست است که محیط دانشگاه نیز از انواع فعل و انفعالات رانتی و پارتی بازی‌ها مبرّا نیست، امّا به هر حال، در این بین اندیشمندانی هم هستند که عمر خود را صَرفِ مطالعه ٔبیماری‌های غامضِ جامعه، شناخت راه‌های درمان آن و توضیح و تبیین آنها برای مردم کرده‌اند. ...

🔹 پیشنهاد این بندۀ خدا این است که در این آشفته بازارِ رقابت بر سر کسب «امتیازات ویژهٔ» هر چه بیشتر، اعضای محترم هیأت علمی پیش قدم شده و شاید برای اوّلین بار در تاریخ ایران، ...


💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم است.

http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah

(جهت مطالعۀ متن کامل نوشتار بالا، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇

https://telegra.ph/اعضای-محترم-هیأت-علمی-دانشگاه‌ها-لطفا-شما-برای-نجات-جامعه-پیش-قدم-شوید۱-01-04
لطفا مردم را گوسفند فرض نکنید!
(توجه: محتوای این نوشتار، تکراری نیست)
وحید احسانی

خیلی پیش می‌آید که از برخی مسئولان و تصمیم‌گیرندگان کشور، به حق، بابت «گوسفند فرض کردن مردم» گلایه می‌شود. اصل گلایه ناظر بر این است که «چرا در سخنرانی، قانون‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی مردم مانند گوسفند، محتاج این هستند که چوپان‌هایی از آنها مواظبت کرده، به جایشان تصمیم گرفته و هدایتشان کنند؟». گلایه‌کنندگان معتقدند «ما [مردم] خودمان می‌توانیم برای خودمان تصمیم گرفته و جامعه‌مان را آباد کنیم، اتّفاقاً، مشکل اصلی دقیقاً همین موانعی است که شما بر سر راه ما و اینکه خودمان بتوانیم تصمیم‌گیری کنیم تراشیده و می‌تراشید».

علاوه بر مسئولان مورد نظر، دیگرانی هم هستند که «مردم را خیلی گوسفند فرض می‌کنند» (حتّی شاید بیشتر از مسئولان مذکور) در حالی که هیچ کس به آنها گلایه­‌ای نمی‌کند! در این نوشتار کوتاه، می‌خواهم به این گروه دیگری که «مردم را گوسفند فرض می‌کنند» بپردازم. ...

(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
https://neeloofar.org/171197/

چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🔻چند اتّفاق خوب در دانشگاه رازی
🔻وحید احسانی

🔹 (به نظرم، محتوای نوشتار حاضر، ممکن است برای تمام کسانی که دغدغۀ بهبود وضعیّت دانشگاه‌های کشور را دارند، حاوی نکات مفیدی باشد).

🔹 همان‌طور که در متن‌های قبلی توضیح داده‌بودم[1]، چندین ماه است که با معاونت پژوهشی دانشگاه رازی همکاری می‌کنم. اصلی‌­ترین کاری که از من خواسته شده‌است، همکاری در به‌روزرسانی شیوه‌­نامه‌­های پژوهشی است. طی آخرین جلسه و گفتگویی که اخیراً با ریاست محترم دانشگاه داشتیم (به اتّفاق معاون گرامی و مدیرکل محترم پژوهشی)، ایشان برخی نکاتی را مطرح کردند که خیلی برایم امیدوار کننده بود. فکر می‌کنم خوب است این خبرهای خوب را با سایرین نیز در میان بگذارم[2]. ریاست محترم دانشگاه که متن نامۀ مفصّلم[3] را مطالعه کرده‌بودند[4]، از بسیاری از نکات و پیشنهادهای مطرح شده در نامه استقبال کردند که اهمّ آنها به قرار زیر است:

1- در خصوص «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه»، ایشان گفتند که اتّفاقاً خودشان هم از قبل دغدغۀ چنین مسائلی را داشته و گام­‌هایی هم برداشته‌اند و گفتند که متأسّفانه، عدم به‌روزرسانی شیوه‌­نامه‌­های پژوهشی (مانند پژوهانه و غیره)، اولویت آن و لزوم پیگیری‌­های مربوطه، اصلی‌­ترین عاملی بوده که موجب شده پرداختن به چنین اموری به تعویق بیفتد. ایشان عنوان کردند که به محض اینکه خیالشان از سروسامان گرفتن شیوه‌­نامه‌­های مذکور راحت شود، بیشتر وقت خود را به چنان مقوله­‌هایی اختصاص خواهند داد. این گفته خیلی خیال مرا راحت کرد و موجب شد انگیزه و تلاشم برای به‌روزرسانی هر چه سریعتر و مطلوب شیوه­‌نامه­‌های مورد نظر دوچندان شود. البته یک مقدار نگران این هستم که نکند بعد از آماده شدن شیوه‌­نامۀ اوّل، گفته شود که شیوه‌­نامه­‌های دیگری هم هستند و به این ترتیب پرداختن به «طرح تقویت نشاط علمی در دانشگاه» به تعویق بیفتد؛ امیدوارم چنین نشود. علاوه بر این، ایشان از این بندۀ خدا خواستند که چنانچه پیشنهادهایی در راستای طرح مذکور دارم، به صورت مکتوب ارائه دهم که به امید خدا چنین خواهم کرد و از آنجا که پیش از این نیز برخی دوستان دیگری که در متن‌های قبلی، اشاره‌هایم به طرح مذکور را دیده‌بودند مایل بودند منظورم از «طرح نشاط علمی» را با جزئیات بیشتری توضیح دهم، احتمالاً بخشی از پشنهادهای مذکور را در دسترس عموم نیز قرار خواهم داد. شاید برای یک نفر هم که شده، نکتۀ مفیدی در آن پیدا شود. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالاً متن حاضر را مطالعه می‌کنند درخواست می‌کنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان می‌رسد برایم بفرستند [5] تا حتّی‌المقدور آنها را نیز لحاظ کنم.

2- در خصوص «تقویت تعامل و گفتگو در دانشگاه»: ضمن مورد تأیید قرارگرفتن اهمیّت گفتگو و تعامل بیشتر با اعضای محترم هیأت عملی، به پیش نیازها، استلزامات و موانع شکل‌گیری گفتگوهای سازنده نیز اشاره شد که اتّفاقاً این بندۀ خدا نیز در «نامه‌ای به مسئولان دانشگاه» به برخی از آنها پرداخته‌بودم. باید پذیرفت که در جامعۀ ما، عملیاتی کردن گفتگو و مشارکت کار بسیار سختی است. به شخصه، این مقوله را مانند سدّی می‌بینم که آب بسیار زیادی پشت آن جمع شده و لذا باز کردن راهی که آب بتواند به آرامی و با تدریج جاری شود کار بسیار سخت و حسّاسی است. یعنی عدم فرآهم آمدن شرایط گفتگو و تعامل برای سالیان طولانی موجب شده که در درون هر نفر، حرف‌ها، گلایه‌ها، پیشنهادها و درددل‌های بسیار زیادی تلنبار شود و لذا شروع گفتگو، تعامل و مشارکت به گونه‌ای که افراد مانند سدّهای لبالب پر، منفجر نشوند کار سخت و حسّاسی است. البته با تمام این حرف‌ها، معتقدم از «نهادینه سازی گفتگو و مشارکت» هیچ گریزی نیست و به هر حال از یک جایی باید شروع کرد. به نظرم، پیش قدم شدن برای فراهم آوردن شرایط گفتگو و تعامل پویا مستلزم به خرج دادن ایثار زیادی است. علی ایحال، ریاست محترم دانشگاه از این مسئله نیز استقبال کرده و از من خواستند که پیشنهادیی که در این خصوص دارم را به صورت مکتوب به مشاور محترم ایشان انتقال دهم. از تمای اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه رازی که احتمالا متن حاضر را مطالعه می‌کنند درخواست می‌کنم، چنانچه در این خصوص نکته یا پیشنهادی به نظرشان می‌رسد برایم بفرستند [5] تا حتّی‌المقدور آنها را نیز لحاظ کنم. پیشاپیش از اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه خواهشمندم که هر تلاش و گام احتمالی مسئولان دانشگاه در این راستا را به فال نیک گرفته، با آن همراهی کرده و به «نهادینه شدن گفتگو و تعامل» در دانشگاه کمک کنند. مسلّما این کار مستلزم به خرج دادن صبوری و مدارای زیادی است. به امید خدا، پیشنهادهای مکتوب شده‌ام در رابطه با «تقویت گفتگو و تعامل در دانشگاه» را نیز منتشر خواهم کرد.
3- در خصوص به‌روزرسانی شیوه‌­نامه‌ها نیز قرار بر این شد که قدم به قدم پیش برویم. یعنی در اوّلین قدم، این بنده ٔ خدا تغییرات کلّی موردی پیشنهادیم را در حوزهٔ معاونت پژوهشی مطرح کنم و سپس، پیشنهادهای معاونت پژوهشی جهت اعمال بر شیوه‌­نامه‌­های سابق به ریاست دانشگاه ارائه شود و پس از توافق بر سر کلّیات مورد نظر، طی چند مرحلۀ دیگر، به مرور، جزئیات بیشتر و بیشتری مطرح شده و پس از بحث و گفتگو و جرح و تعدیل، مورد توافق قرار بگیرد. امیدوارم در هر مرحله از کار بتوانم موجبات مشارکت با اعضای هیأت علمی را نیز فراهم آورم (ولو به شکلی محدود). همچنین، لازم می‌دانم عنوان کنم که به شخصه، در هر مرحله از این کار، در صورتی همکاری خود را برای انجام مرحلۀ بعدی ادامه خواهم داد که بتوانم با توافقات صورت گرفته (ولو به صورت حداقلی) کنار بیایم، در غیر اینصورت، یعنی در صورتی که اصرار احتمالی مقامات بالادستی‌ام بر برخی نکات خاص را اشتباه و مضر بدانم[6]، عذر خواسته و به همکاری با دانشگاه (لااقل در این پروژۀ خاص) پایان خواهم داد.

به امید دانشگاهی فعّال­‌تر، بانشاط‌­تر و دوست‌­داشتنی‌­تر
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی

[1] «مخمصۀ قرار داشتن در یک شغل مرتبط!» و «نامه‌ای به مسئولان دانشگاه رازی» قابل دسترسی از طریق سایت و کانال تلگرامی پویش ملّی دوباره دانشگاه.
[2] به نظرم اعلان کردن چنین تصمیم‌های مبارکی می‌تواند آثار خیلی خوبی به دنبال داشته و موجب افزایش امید، دلگرمی و اعتماد افراد شود.
[3] «نامه‌ای به مسئولان دانشگاه رازی»
[4] باید اعتراف کنم که بعید می‌دانستم ایشان نامۀ مفصّلم را مطالعه کنند امّا بر خلاف انتظارم، هم ایشان، هم معاون محترم پژوهشی و هم مشاور محترم رئیس دانشگاه، همگی نامه را مطالعه کرده بودند.
[5] [email protected] یا @vahidehsani_vh
[6] بر اساس عقل و دانسته‌های محدودم

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم است.

http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
همان الگوی همیشگی!
منتشرشده در سایت فرهنگی نیلوفر

از تمام هم‌و‌طنانم درخواست می‌کنم نوشتار زیر که گزیدار کوتاهی از یکی از کتاب‌های ارزشمند استاد کاتوزیان (دولت و جامعه در ایران؛ انقراض قاجار و استقرار پهلوی) است را مطالعه و در خصوص آن تأمّل و گفتگو کنند:

1- ... [مردم] شروع به حسرت خوردن برای حکومت مقتدر ناصرالدّین‌شاه کردند و خود او را هم «شاهِ شهید» نامیدند. حتّی شروع به فاتحه‌خوانی برای «شاه شهید»، ناصرالّدین‌شاه، کردند که اکنون حکومت مقتدرانه‌اش را با واقع‌بینی بیشتری (که با حالت تحسّر برای گذشته‌ای ظاهراً خوش نیز آمیخته بود) به خاطر می‌آوردند. از طبقۀ میانه‌حال، بسیاری از سالخوردگان، اگر نه اغلب آنها، زمزمه می‌کردند: «ملک ایران چوب استبداد می‌خواهد هنوز».

2- ... امّا بعد که رضاشاه نیز با حکومت استبدادیش مردم را از خود بیزار کرد، احمدشاه، شهیدِ راه دموکراسی و استقلال ایران شد [نام گرفت] و قصّه­‌هایی [که در این خصوص ساخته شده‌بود] ... حکم حقایق مسلّم تاریخی را پیدا کرد.

3- ... هنوز شش سال از جشن و سرور مردم برای کناره‌گیری او نگذشته بود که مجلس پانزدهم، با تصویب طرحی، او را رسماً رضاشاه‌کبیر نامید.

4- ... ولی بسیاری از کسانی که در آغاز با جان و دل از انقلاب حمایت می‌کردند رفته رفته پشیمان شدند و کم کم خیلی از مردم محمّدرضاشاه را «خدابیامرز» نامیدند. الگو همان الگوی همیشگی بود.

چند نکتۀ پایانی)

- امير المؤمنين على (ع): لاَ فِكْرَ لِمَنْ لاَ اِعْتِبَارَ لَه (درک ندارد کسى که عبرت نگیرد).

- «تاریخ عرصۀ امکان است، امّا امکان­‌های تاریخ در افقی که با تفکر گشوده شده‌است ظاهر و معیّن می­‌شود» (داوری اردکانی)

- «ملتی که از گذشته خود درس نگیرد، محکوم به تجربه مجدد اشتباهاتش است (سیّدحسن خمینی)

- بیشتر ما بخش عمده‌­ای از عمر خود را با اتّکای صِرف بر دانسته‌­ها و قوّۀ تحلیلی خودمان، صَرفِ گفتگو در خصوص مسائل و مشکلات جامعه می­‌کنیم. پیشنهاد می­‌کنم به موازات این نوع گفتگوها ...

(جهت مطالعۀ متن کامل، لطفا به لینک زیر مراجعه کنید)👇
همان الگوی همیشگی!

چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🔻چند سئوال ساده از «اعضای شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های ایران» در خصوص بیانیۀ هشتمین نشست آنها
🔻وحید احسانی

🔹اعضای محترم شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های ایران

🔹با سلام و احترام؛

🔹مطالعۀ بیانیۀ هشتمین نشست شما، پرسش‌هایی برایم ایجاد کرد که بهتر دیدم برخی از آنها را در این نوشتار مطرح کنم . همان‌طور که در خبرگزاری‌ها بازتاب پیدا کرده‌است، در بیانیۀ مورد نظر، دو موضوع به طور مشخّص مورد طر ح و بررسی قرار گرفته‌است که عبارتند از :

🔹«اول آنکه با توجه به مشکلات اقتصادی کشور و ...، شورا[ی هماهنگی تشکل‌های صنفی] بر حل مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش تأکید کرده و مسئولان کشور را به اهتمام و تمرکز بر حل یا تقلیل مشکلات معیشتی از طریق رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه فرا می‌خواند و در همین راستا ... آمادگی خود را برای هم‌فکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود اعلام می‌دارد. دوم آنکه شورای هماهنگی، بار دیگر هشدارانه یادآور می‌شود که غفلت از تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها - که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتشان از دیگر مستمری بگیران دولتی همواره متمایز بوده‌اند- در آینده‌ای نه چندان دور، سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور را با تهدید جدی مواجه خواهد ساخت. از این رو از مسئولان محترم وزارت متبوع و دیگر سازمان‌های مسئول تقاضا می‌شود که ضمن توجه به بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها، موضوع هم‌ترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مورد توجه ویژه قرار داده و در جهت برطرف کردن موانع موجود اهتمام ورزند. بدیهی است مشاهده و تحمل تبعیض آشکار بین دوساحت همسان علمی [وزارت علوم و وزارت بهداشت] ... تهدیدی جدی برای روند توسعه و ارتقای کشور خواهد بود».

🔹همان‌طور که واضح است، در این بیانیه، به دو مشکل اشاره شده است: اوّل، «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیر گذار معلمان و کارگران زحمتکش» و دوّم، «تنزل آشکار وضعیت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها». در این بیانیه، در خصوص راه حل هر یک از این دو مشکل نیز نکاتی مطرح شده‌است که پرسش‌های اینجانب نیز ناظر به تفاوت تأمّل برانگیز همین راه حل‌هاست.

🔹در خصوص مشکل دوّم یعنی «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها» که به خاطر «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایه اجتماعی کشور» و «تهدید روند توسعه و ارتقای کشور» نگرانی‌هایی را در شما بزرگواران ایجاد کرده‌است، راه حل مشکل را «بهبود وضعیت معیشتی اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها» و «هم‌ترازی حقوق و مزایای اعضای هیأت علمی وزات متبوع خود با اعضای هیأت علمی وزارت بهداشت» و یا به عبارت ساده‌تر «افزایش حقوق» عنوان فرموده‌اید، امّا در جهت حل مشکل اوّل یعنی «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش»، اوّلاً، مسئولان کشور را به «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه با آنها» فراخوانده‌اید و ثانیاً، بزرگواری فرموده، «آمادگی خود را برای هم‌فکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود» اعلام کرده‌اید.

🔹پرسش‌های مورد نظر:

1- چه تفاوت ویژه‌ای میان «مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان» با «مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران» وجود دارد که باعث می‌شود راه حل رفع مشکلات اقتصادی شما، به سادگی، «افزایش حقوق» باشد، امّا راه حلّ «مشکلات اقتصادی سایرین» نیازمند «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» و «هم‌فکری شما با مسئولان کشور»؟ (البته به جز مسئلۀ «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی کشور و تهدید روند توسعه و ارتقاء کشور» که بر همگان واضح است که صرفاً در خصوص مشکلات اقتصادی شما و همکارانتان-که به دلیل موقعیت و عملکرد متفاوتتان همواره از دیگر مستمری بگیران دولتی متمایز بوده‌اید- موضوعیّت پیدا می‌کند. بدیهی است، تنزّل وضعیّت اقتصادی سایر اقشار جامعه هیچ تهدید قابل ذکری به دنبال نخواهد داشت!).

2- «رفتار سیاستی منطقی و دلجویانه مسئولان» چیست که می‌تواند «مشکلات معیشتی اقشار مختلف، به ویژه دو قشر تأثیرگذار معلمان و کارگران زحمتکش» را التیام ببخشد امّا در خصوص «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی شما و همکارانتان» هیچ کاربردی ندارد؟!
3- منظورتان از اینکه فرموده‌اید «آمادگی خود را برای هم‌فکری و یافتن راه حل برای حل مشکلات مذکور و عبور از وضعیت موجود اعلام می‌کنید»، دقیقا چیست؟ آیا شما و همکارانتان که «سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور» به وضعیّت اقتصادی‌تان وابسته است، کشف و انتشار راه حل برای مسائل و مشکلات کشور را (فارغ از اینکه مسئولان به آنها عمل کنند یا نکنند) یکی از وظایف خود می‌دانید یا منتظر این هستید که مسئولان کشور از شما درخواست هم‌فکری کنند تا بعد شما نیز بزرگواری فرموده و چنین کنید؟ آیا شما که راه حل مشکل «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها » -که تهدید کنندۀ سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور است- را به این سادگی کشف و اعلام کردید، راه حل «مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران» هم در مشتتان است و صرفاْ منتظر درخواست مسئولان هستید، یا «راه حل مشکلات اقتصادی اقشار مختلف به ویژه معلّمان و کارگران»، بر خلاف راه حل مشکل «تنزّل آشکار وضعیّت اقتصادی خودتان و همکارانتان» -که علی‌رغم تهدید کننده بودنش بسیار ساده بود- علی‌رغم تهدید کننده نبودنش آنقدر پیچیده است که به جز از طریق تعریف طرح‌های پژوهشی کلان و تأمین بودجه برای آنها قابل کشف و اعلام کردن نیست؟!

🔹امیدوارم با رنجش خاطر شما بزرگواران، ناخواسته، موجبات «تهدید سامان علمی و فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی و روند توسعه و ارتقاء کشور» را فراهم نکرده باشم!

🔹به امید خدا، در آینده، در خصوص اعضای هیأت علمی‌ایی که در این هم آیندی بحران‌ها (به قول دکتر محمّد فاضلی)، در عمل، صرفاً بر پیگیری منافع شخصی و صنفی‌شان متمرکز شده‌اند، مطالب دیگری نیز منتشر خواهم کرد.

با احترام
وحید احسانی
همکار در معاونت پژوهشی دانشگاه رازی
@vahidehsani_vh

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه به دنبال اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم است.

http://dobaredaneshgah.ir
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
«تحلیل‌های کمّی و استنادی» نباید «اصل» قرار بگیرند
وحید احسانی

کلاریویت آنالیتیکس (تامسون‌رویترز سابق که در ایران همچنان با نام ISI شناخته می‌شود) در صفحۀ Help از تارنمای JCR (گزارش‌های استنادی مجلات) تصریح می‌کند که:

Citation data are not meant to replace informed peer review

انواع شاخص‌ها و تحلیل‌های استنادی، صرفاً در حکم ابزاری هستند که می‌توانند در اختیار «صاحب نظران» قرار بگیرند تا صاحب نظران در ارزیابی آثار پژوهشی، در صورت نیاز از آنها کمک بگیرند، نه اینکه به «الگوریتم‌های قطعی‌ایی تبدیل شوند که مقوله‌هایی مانند «کیفیت اثر پژوهشی»، «ارزش اثر پژوهشی»، «کارآمدی اثر پژوهشی»، «اعتبار و مرتبۀ علمی عضو هیات علمی» و امثال آن را به کمیّت‌هایی بی‌روح و عددی تبدیل کنند. به عبارت دیگر، نهایتاً این صاحب‌نظران و بزرگان هر تخصص هستند که حتّی‌المقدور باید در خصوص «ارزش آثار علمی» و «مرتبۀ علمی همکاران جوانشان» اجتهاد کنند.

بر همین اساس، برخی کشورها نظام‌های ارزیابی پژوهش خود را به جای تکیه بر «شاخص‌ها و تحلیل‌های کمّی»، بر «ارزیابی همکاران صاحب‌نظر» یا همان Peer Review مبتنی کرده‌اند. به عنوان مثال، نظام ارزیابی پژوهش انگلستان (REF: research excellence framework) با صرف هزینه‌های بسیار کلانی، هر ساله کیفیت و اثربخشی فعالیّت‌های پژوهشی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی مختلف داخلی را ارزیابی می‌کند که محوریّت این نظام سنجش پژوهش همان «ارزیابی همکار» است. استرالیا نیز نظام ارزیابی نسبتاً مشابهی دارد.

تا جایی که من مطالعه کرده‌ام، در اکثر کشورهای توسعه‌یافته، در سطح دانشگاه‌ها نیز تصمیم‌گیری‌های مربوط به «ارتقاء مرتبۀ اعضای هیأت علمی» و امثال آن بیشتر جنبۀ اجتهادی دارد تا تکیه بر کمیّت‌های صِرف. شاهد این ادّعا پروفسورهایی هستند که برون‌دادهای پژوهشی بسیار اندکی دارند. یا کسانی که مثلا صرفا با داشتن 11 مقاله، برندۀ جایزه نوبل شده‌اند. یا کسانی که علّت اعطای جایزۀ نوبل به آنها «فعّالیت‌های موثّرشان در زمینۀ ترویج علم» معرّفی شده است، یعنی کارهایی مانند نگارش مطلب در روزنامه‌ها جهت انتقال مفاهیم علمی به مردم با زبان ساده.

البته مطالب بالا را نباید با عینک «صفر و یکی» (هیچ و همه ای، سیاه و سفیدی) دید. به ویژه در جوامعی مثل ما، نیاز است از شاخص‌های کمّی و استنادی نیز کمک گرفته شود، امّا به قول حضرت حافظ (علیه الرّحمه)، باید متوجه بود که: «این، همه نیست».

چنانچه این مطلب را مفید می‌دانید، لطفا بازنشر دهید.

https://telegra.ph/تحلیل‌های-کمی-و-استنادی-نباید-اصل-قرار-بگیرند-01-16

@vahidehsani_vh
Forwarded from کانال دکتر مسعود صادقی (dr.masoud sadeghi)
در کشور ما
پژوهش ناظر بر حل مسئله است
اما بیشتر، حل مسئله ارتقای استاد نه ارتقای اجتماع!

@officialmasoudsadeghi
سلام و درود،
نگارندگان مقالۀ زیر به نقد دیدگاهی پرداخته اند که این بندۀ خدا نیز در آثارم از آن دیدگاه دفاع کرده بودم. به همین مناسبت، بخش قابل توجهی از مقاله در واقع نقد تعدادی از مقالات قبلی من است.
اگر چه در خصوص مقالۀ مورد نظر نکته ها و نقدهایی دارم که امیدوارم فرصتی دست دهد که مطرح کنم، امّا عجالتاً از نگارندگان به خاطر اوّلاً، پرداختن به این موضوع مهم و ثانیاً، نقد آثار حقیر سپاسگزارم.
علی رغم نقدهایی که دارم، در مجموع این مقاله را مقالۀ ارزشمند و مفیدی می دانم و به ویژه حرف اصلی آن (نقد گذشتۀ پژوهشی به جای نقض آن) را قابل تأمل می دانم.
خودم هم چندی بود به این فکر می کردم که متأسفانه، دوقطبی شکل گرفته در کشور (در خصوص افتخارآفرین بودن یا بی ارزش بودن مسیر طی شده در پژوهش) شکل گیری یک گفتمان راهگشا در این خصوص را بسیار صعب و دشوار کرده است.
👇👇👇
2025/07/09 22:26:44
Back to Top
HTML Embed Code: