Telegram Web Link
ثواب گریه بر اباعبدالله!

سخنران شب شام غریبان امام حسین (ع) نکتۀ نغز، تأمّل‌برانگیز و آموزنده‌ای گفت که حیفم آمد با سایرین درمیان نگذارم: 👇

این که برخی معصومین (ع) برای «گریه‌کردن، گریاندن یا حتی حالت گریه به خود گرفتن» در عزای اباعبدالله (ع) اجر و ثواب بسیار (بعضا وجوب بهشت) بیان کرده‌اند، مربوط به دوران بنی‌امیه است که اولاً، چون حکومت وقت قاتل حسین (ع) بود، حتی «حالت گریه به خود گرفتن» به‌مثابه یادآوری ظلم و جنایت حکومت بود، جنبه آگاهی‌بخشی داشت و نوعی مبارزه سیاسی هم محسوب می‌شد و ثانیاً، برای عزادار و گریه‌کننده خطر دستگیری یا حتّی مرگ داشت (بنی‌امیه بیش‌از ۸۰ سال پس از واقعۀ عاشورا بر سر کار بودند).

همچنین است برای هر دوره دیگری که عزاداری (ولو تظاهر به آن) معنای مخالفت با ظلم، رانت، تبعیض و سوءاستفاده از دین بدهد، منافع و موقعیت ظالمان و اربابان رانت را تهدید کند و از‌این‌رو، برای شخص عزادار خطراتی به‌دنبال داشته باشد.

این روایت در مورد آن نوع عزاداری که به خاطر تفسیر خاصش از واقعه عاشورا (مثلاً چیزی که مقدّر بوده و باید اتّفاق می‌افتاده!)، حاوی هیچ اثر و حتّی پیام سیاسی-اجتماعی نیست مصداق ندارد!

چه برسد به آن نوع عزاداری که اوّلاً، مطلوب ظالمان و رانت‌خواران است و خودشان به آن رونق می‌دهند و ثانیاً، به برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان کمک می‌کند که برای بالارفتن از پلّه‌های رانت و کسب پست و مقام شانس بیشتری داشته باشند!

👈 توضیح اضافه شده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۲:

سخنران مورد نظر دکتر عبدالصالح جعفری (فرزند شهید سیّد محمدسعید جعفری) بود که متأسفانه، دیروز خبر رسید که بر اثر ایست قلبی دار فانی را ترک کرده است؛ روحش شاد، یادش گرامی.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
گناه حسین (ع)!
وحید احسانی
گناه حسین (ع)!

سخنرانی شب تاسوعای حسینی، سال ۱۴۰۲، مسجد صاحب‌الزّمان کرمانشاه

همه می‌دانیم که حسین (ع) گناهی نداشت، امّا از آنجا که در حکومتی دینی، به دست مسلمانان و با استفاده از ادبیات دینی به شهادت رسید، باید بدانیم چه جرم و گناهی به او نسبت داده شد که می‌توانست توجیه‌گر چنین برخوردی باشد.

به عبارت دقیق‌تر، باید ببینیم اسلام اموی چگونه اسلامی بود که در آن، حسین (ع) بودن و حسینی بودن گناهی بزرگ و نابخشودنی محسوب می‌شد.

در این سخنرانی، از طریق مقایسۀ سیرۀ سیاسی علی (ع) با رویکرد و سیاست‌های حکومت بنی‌امیه (به‌ویژه از لحاظ چگونگی انتخاب حاکم، مواجهه با کسانی که بیعت نمی‌کردند، برخورد با منتقدان، آزادی‌بیان و ...) و نیز با توجه‌دادن به این نکته که «منطقاً، کسی که اسلام و نظام اسلامی را برای قدرت و ثروت خودش می‌خواهد، اسلام را چگونه تفسیر و معنا می‌کند؟» تلاش کرده‌ام به پرسش بالا پاسخ دهم.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه (M. M. Hatami)
📌گفت‌وگوی شصت‌و‌سوم

🔖 عنوان: انقلاب یا اصلاح
🎙 ارائه‌دهنده: دکتر وحید احسانی (پژوهشگر مباحث توسعه)

📃 پیشنهاد مطالعه قبل از حضور در نشست 👇

⁉️ انقلاب یا اصلاح؛ مقایسه مطلوبیت و امکان‌پذیری

📆 تاریخ: چهارشنبه، ۱۱/ ۰۵/ ۱۴۰۲
🕠 ساعت: ۱۷:۳۰ - ۱۹:۳۰

🏫 مکان: کرمانشاه، چهارراه نوبهار، نبش کوچه‌ی ۱۰۷، کتاب‌فروشی «کوچه‌کتاب»

⬅️ حضور برای عموم علاقه‌مندان آزاد و رایگان است.

💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah

💠 صفحه‌ی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
Audio
⁉️ بزرگترین منکر!

پیشنهاد می‌کنم این سخنرانی را حتماً گوش دهید (استاد محمّد سروش محلّاتی، ۵ مرداد ۱۴۰۲، شب‌عاشورا)

برخی سرفصل‌ها و نکات سخنرانی:

اهمّیت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر

اهمّیت امر‌ونهی حاکمان در مقایسه با امر‌ونهی مردم

بزرگترین منکر کدامست که امام حسین (ع) در راه نهی از آن به شهادت رسید؟

آزادی امر‌ونهی حاکمان در صدر اسلام تا زمان خلیفۀ دوّم

جایگاه امر‌ونهی حاکمان در زمان امام علی (ع)

جلوگیری از امر و نهی حاکمان در زمان بنی‌امیّه

ابوذر هر روز درمقابل کاخ معاویه چه فریادی سر می‌داد؟

در زمان بنی‌امیّه به امر و نهی کنندگان به حاکمان چه اتّهام‌هایی زده می‌شد؟

سیاست حکومت بنی‌عباس برای اینکه امر به معروف و نهی از منکر دامن حاکمان را نگیرد بلکه به ابزاری برای کنترل مردم و حذف منتقدان تبدیل شود

«گشت ارشاد» معادل کدام نهاد حکومتی در زمان بنی‌عباس است و چرا؟!

منبع: کانال محمّد سروش محلّاتی

فایل تصویری

خلاصه متنی: بخش اوّل، بخش دوّم

ما نیز با بازنشر چنین مطالب مفید و ارزشمندی، به سهم خود در امر به معروف و نهی از منکر حاکمان کوشا باشیم!

کانال وحید احسانی
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
انقلاب یا اصلاح.MP3
16.9 MB
انقلاب یا اصلاح؟!

فایل صوتی سخنرانی در شصت‌وسومین نشست انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه

برخی نکات محوری:

طرفداران انقلاب می‌گویند "نمی‌گذارند! از اصلاح جلوگیری می‌کنند"، اما مگر از انقلاب استقبال می‌کنند؟!

می‌گویند "نظام قابل اصلاح نیست"، اما "نظام سیاسی" نه از نوع مفاهیم فلسفی اصلاح‌ناپذیر است و نه از نوع اشیائی که ویژگی‌های ذاتی ثابت دارند، بلکه از نوع "قرارداد و ادعا" و لذا همواره اصلاح‌پذیر است.

اگر تحمیل اراده خود برای انقلاب امکان‌پذیر باشد، تحمیل اصلاح هم به طریق اولی امکان‌پذیر است.

می‌گویند "اصلاح زمان‌بر است؛ ما باید تلاش کنیم که نوادگانمان بهره ببرند" اما ...

تفاوت و پیامدهای قرارگرفتن جامعه در هر یک از دو مسیر "انقلاب" یا "اصلاح"

و ...

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
دعوت به مشارکت در کار خیر 👇

(از طرف کوچه‌کتاب کرمانشاه)

چندوقت دیگه تابستون تموم میشه و فصل مدرسه ها از راه میرسه. همه ی خانواده ها به فکر لوازم تحریر برای بچه هان. کیف کتاب دفتر مدادرنگی. جنب و جوش مهرماه و شور و شوق مدرسه رو همه ی ما تجربه کردیم. حتما یادتونه که چقدر وسایلمون رو دوست داشتیم و براشون حظ می کردیم. حتما یادتونه که بعضی ها بودن که وسعشون نمی رسید مثل بقیه ی بچه ها دفتر و مداد بخرن. الانم همینطوریه. بازم هستند بچه هایی که شوق درس و مدرسه رو دارن اما وضعیت مالیِ خوبی ندارن. شاید فکر کنید نمیشه دل همه رو شاد کرد. درسته اما میشه هرکی به اندازه ی توانش، مهربانی رو مشق کنه. شاید همین کار کوچیک ما باعث بشه دوستای دیگه ای هم پیدا بشن و قدمی بردارن. بعد قطره قطره دریا میشیم.
باید حواسمون به همدیگه باشه.

ما تو کوچه کتاب این فرصت مهربانی رو مهیا کردیم. اگه دوست داشتید می تونید به اینجا سر بزنید که باهم دریا بشیم...

کرمانشاه، چهارراه نوبهار، نبش کوچه‌ی ۱۰۷، کتاب‌فروشی «کوچه‌کتاب»

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
❗️آهای لامصبا! ما هنوز زنده‌ایم!

شاریر در فیلم پاپیون، هنگامی که پس از ده‌ها سال استقامت و تلاش‌های نافرجام متعدّد، این بار موفق شده بود در شناور بسیار کوچک خودساخته‌ای سوار شود و به امید آزادی از زندانی به‌ناحق، خودش را به امواج دریا بسپارد، در همان حالی که تنها بر روی آب بود و معلوم نبود که امواج دریا او را به کجا می‌برند و آیا زنده می‌ماند یا نه، خطاب به کسانی که می‌خواستند حق زندگی و آزادی را از او بگیرند فریاد زد: «آهای لامصبا! من هنوز زنده‌ام!».

آهای مسئول‌های مسئولیت‌ناپذیری که تنها نسبت‌تان با واژه "مسئول"، فقط حق‌مدیریتی است که در گرفتنش کوتاهی نمی‌کنید! به‌رغم شما و تمهیدات‌تان، ما هنوز زنده‌ایم!

نه فقط زنده و باشنده، چنان‌که شما می‌خواهید، بلکه باوجود همه سختی‌هایی که حاصل ندانم‌کاری یا دانم‌کاری‌هایتانند، همچنان شعله زندگی را گرم و روشن نگه می‌داریم!

همچنان ایمان‌مان را حفظ می‌کنیم، به نور، آزادی، عدالت و به یه روز خوب که بالاخره می‌آد!

با "صبر شادمانه" (به تعبیر دکتر رنانی) اجازه نمی‌دهیم ساحت دل و روح‌وروان‌مان به ناامیدی و نفرت و تلاش‌های مدنی‌مان به عجله و خشم آلوده شود؛ جوینده می‌مانیم و آهسته‌، پیوسته، خردمندانه و تاآنجا که مقدور باشد، هماهنگ و هم‌افزا، کوچکترین گام‌های ممکن را بر می‌داریم تا یابنده شویم!

به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
چین و روسیه‌های داخلی!

در گذر زمان، تعامل کشور با جهان کاهنده و تکیه بر امثال چین و روسیه افزایشی بوده است.

مشابه این مسیر در داخل کشور نیز وجود دارد، یعنی با گذشت زمان، نظام حتی نیروهای باورمند و دلسوز خودی را نیز از مراکز تصمیم‌گیری دور و تکیه‌گاه خود را بیش‌ازپیش بر "چین و روسیه‌های داخلی" متمرکز می‌کند.

"چین و روسیه‌های داخلی" کسانی هستند که نه‌تنها تاکنون هیچ موضع‌گیری، نقد و گفتاری نداشته‌اند که با خواست نظام زاویه داشته باشد، بلکه در آینده نیز تا زمانی‌که رانت‌ها و منافع‌شان برقرار باشد، تحت هر شرایطی همین‌گونه خواهند بود!

در مسیر خالص‌سازی نظام، که با ترجیح تعهد بر تخصص آغاز و در خط‌های "خودی و غیرخودی" و "انقلابی و غیرانقلابی" ادامه یافت، اکنون حتی از میان یاران کاملا وفادار، "چین و روسیه‌های داخلی" بر افراد باورمند و اصول‌گرای واقعی (که واقعا به اصولی اعتقاد دارند و چون نظام را درمجموع هم‌راستا با آن اصول می‌دانند، از آن طرفداری و حمایت می‌کنند) ترجیح داده می‌شوند.

در مورد گروه دوم، نظام این نگرانی را دارد که نکند در آینده و در مواجهه با برخی تغییرات، این طرفداران احساس کنند که نظام با اصول مورد اعتقاد آنها زاویه پیدا کرده است و به منتقد تبدیل شوند.

گروه اول (چین و روسیه‌های داخلی) نیز واقعا اصولگرا هستند اما تنها اصل‌شان "قدرت و رانت" است!

نظام می‌داند که این طرفداران تحت هر شرایطی حتی مثلا درصورت حذف انتخابات و تبدیل جمهوری به خلافت اسلامی، موروثی‌شدن رهبری، بمباران معترضان خیابانی، کمونیستی شدن نظام اسلامی، پخش مستقیم شکنجه منتقدان زندانی از تلویزیون میلی یا هر چیز دیگری، همچنان با اعتمادبه‌نفس تمام به دوربین و چشم مردم زل زده و می‌گویند "این کارها در راستای اجرای شرع، پیشبرد آرمان‌های انقلاب، پاسداشت خون شهدا و حفظ نظام اسلامی است"!

در مسیر خالص‌سازی نظام، فشار فزاینده‌ای بر طرفداران باورمند نظام وارد می‌شود که میان "اصول‌گرای واقعی ماندن" یا "قدرت‌گرا شدن" یکی را انتخاب کنند؛ یا بالاخره لب به انتقاد می‌گشایند و به گروه غیرخودی و غیرانقلابی تبعید می‌شوند یا به عضویت "چین و روسیه‌های داخلی" در می‌آیند.

نظام جمهوری اسلامی همچنان دلسوزانی دارد که یا به واسطه باورشان به آرمان‌های اولیه انقلاب یا درنتیجه رویکرد توسعه‌گرایشان که بر اساس آن انقلاب به زیان ایران و ایرانیان است و راهی جز اصلاح نیست، واقعا خواهان حفظ نظام و البته اصلاح آن هستند، اما متاسفانه، نظام بیشتر ترجیح می‌دهد که در داخل و خارج بر چین و روسیه‌های متملق و چاپلوس تکیه کند؛ کسانی که به‌محض این که احساس کنند دیگر منافع‌شان از طریق نظام تامین نمی‌شود، اسلام، شهدا، انقلاب، نظام و تمام ارزش‌ها و مقدسات را تنها می‌گذارند (اگر لگدمال نکنند!).

تا ببینیم سرانجام چه خواهد بودن!

به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
قلّۀ ولایت!

چرا مردم دنیا گاندی، ماندلا، مادر ترزا، آلبرت شوایتزر و ... را می‌شناسند و تحسین می‌کنند امّا علی (ع)، حسین (ع) و سایر امامان و اولیای دین اسلام را نمی‌شناسند؟! چرا در بسیاری از کشورها، خیابان‌ها و یادبودهای آنها دیده می‌شود و مجسمه‌‌های آنها نصب شده است امّا از علی (ع) و حسین (ع) نام و نشان چندانی دیده نمی‌شود مگر در میان شیعیان؟!

به همین ترتیب، چرا بخش قابل توجّهی از ایرانیان غیرمسلمان که به هر حال امامان (ع) برایشان ناآشنا نیستند (به ویژه نسل‌های جدید)، به آن شخصیت‌های بین‌المللی نگاه مثبت‌تری دارند تا به اولیای دین؟!

اصلاً چرا امثال گاندی و ماندلا به چهره‌های بین‌المللی تبدیل شده‌اند امّا درمقایسه با آنها، اولیای دین اسلام فقط وجۀ درون دینی دارند؟!

آیا امتیازات علی (ع) و حسین (ع) فقط در چارچوب اسلام معنا پیدا می‌کنند؟! آیا امامان ما رفتارهایی ندارند که فارغ از جایگاه آنها در دین و نیز فارغ از اعتقادات مخاطب، هر انسانِ بشردوست و اخلاق‌مداری را تحت تأثیر قرار دهد و به تحسین وادارد؟!

چرا حتّی شخصیت‌هایی مانند فردوسی، مولوی و حافظ، هم در میان مردم جهان، هم در میان ایرانیان غیرمسلمان و هم در میان بخش قابل توجّهی از نسل‌های جدید ایران درمجموع جایگاه شناخته‌شده‌تر و بالاتری دارند؟!

ممکن است در نگاه اوّل علّت را چیزهایی از قبیل «نظام سرمایه‌داری، اسلام‌ستیزی، توطئه، پروپاگاندا و لذّت‌گرایی» بیان کنیم امّا به نظرم، اینها علّت اصلی نیستند؛ علّت اصلی خود ما شیعیان علی (ع) هستیم که نخواسته‌ایم تصویر واقعی اولیای دین را به‌عنوان انسان‌هایی که در قلّۀ اخلاق، انصاف، عدالت، آزادگی و مسئولیت‌پذیری قرار داشته‌اند به نمایش بگذاریم.

بر اساس تصویری که ما از علی (ع) ارائه داده‌ایم، نام او حتّی برای شیعیان بیشتر تداعی کنندۀ چیزهایی است از قبیل شکافتن دیوار کعبه برای مادرش، زاده‌شدن در خانۀ خدا، دوستی با شیر، علم غیب، زور بازویی بیش از رستم دستان، شمشیر دو لبه، ارتباط با جنّیان، فهمیدن زبان حیوانات، نوری که قبل از سایر مخلوقات آفریده شده است، شفاعت‌کنندۀ روز جزا، ساقی کوثر و انواع کرامات و قدرت‌های مرموز و فراانسانی دیگر.

دربارۀ موارد بالا قصد مناقشه ندارم؛ فارغ از صحّت داشتن یا نداشتن تمامی یا برخی از موارد بالا (که فقط برای مسلمانان و به‌ویژه شیعیان باورمند به امامت موضوعیت دارند)، پرسشم این است که آیا علی (ع) یک جنبۀ بشری بسیار متعالی نداشته است که اگر آن را به مردم جهان و نسل‌های جدید خودمان معرّفی می‌کردیم، لااقل به اندازۀ گاندی و ماندلا عاشقش می‌شدند؟!

اگر چنین است، چرا با وجود این همه عاشق علی (ع) در میان ایرانیان و این همه حکومت‌های شیعی و نهادهای دولتی مذهبی با بودجه‌های فراوان در طول تاریخ ایران لااقل از صفویه تا کنون، در معرفی چهرۀ بشری اولیای دین اسلام و جلب توجه و عشق‌وعلاقۀ مردم جهان به آن بزرگواران ناموفق بوده‌ایم؟!

در این سلسله‌نوشتار، تلاش کرده‌ام ضمن اشاره به برخی از جلوه‌های بشری و درعین حال متعالی علی (ع) و حسین (ع) (به‌عنوان دو نمونه از اولیای دین) به پرسش‌های بالا نیز پاسخ دهم.

پرده‌های بی‌نظیری از رفتار اخلاقی، عادلانه، منصفانه و انسانی که اگر به خوبی نمایش داده شوند، مردم دنیا خیلی بیشتر از گاندی، ماندلا و سایر کسانی که به‌عنوان سرآمدان اخلاق و بشردوستی شناخته می‌شوند عاشق این دو بزرگوار خواهند شد. همچنین است در مورد ایرانیان غیرمسلمان و نسل‌های جدیدی که از دین فاصله گرفته‌اند یا حتّی نسبت به آن لجاجت پیدا کرده‌اند. علاوه بر اینها، حتّی کسانی که وجود شخصی به عنوان علی ابن ابیطالب را منکر شوند، در مواجهه با این توصیف به عنوان یک شخصیت خیالی و داستانی ابراز علاقه خواهند کرد و معرّفی او را مفید خواهند دانست (مانند شخصیت‌های غیرواقعی و داستانی دیگری که عموم مردم جهان آنها را دوست دارند و تبلیغ و ترویج می‌کنند).

به نهادهای دینی، تبلیغی، فرهنگی و ارشادی که خواهان جلب توجه، احترام و علاقۀ مردم نسبت به اولیای دین هستند پیشنهاد می‌کنم لااقل در کنار تأکید بر ویژگی‌های غیرعادی و فرابشری علی (ع) و حسین (ع)، به معرّفی و ترویج جلوه‌های متعالیِ بشریِ آنها نیز (که در بخش‌های بعدی نوشتار توضیح داده‌ام) بپردازند.

ادامه دارد ... (به امید خدا)

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
جمع نقیضین!

چکیدۀ دیدگاه و تحلیل صدا و سیما دربارۀ واقعۀ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به قرار زیر است:

یکی از جنایات اصلی آمریکا، کودتایی بود که با همکاری رژیم طاغوتی و آمریکایی پهلوی علیه دولت آمریکایی مصدق صورت داد، دولتی که می‌خواست لیبرالیسم و سکولاریسم را در ایران پیش ببرد امّا خوشبختانه با مداخلۀ هوشمندانۀ آیت الله کاشانی ساقط شد!

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
برندسوزی!

📰 روزنامه نقدحال، ۵ شهریور ۱۴۰۲

اهميت و کارکرد «برندسازي» در رونق‌دهي به اقتصاد و اشتغال منطقه بر کسي پوشيده نيست. در اين راستا، سال‌هاست که بسياري از انديشمندان و مسوولان دلسوز بر اين مهم تاکيد مي‌کنند. با وجود اين‌ در برخي موارد، شاهد «برندسوزي» هستيم!

از گذشته‌ها، يکي از محصولات شناخته‌شده و سوغات کرمانشاه «روغن حيوانيِ کرمانشاهي» بوده است. همه‌جا روغن حيواني توليد مي‌شود اما تمايز عطر و طعم روغن کرمانشاهي با روغن‌هاي حيواني توليدشده در ساير مناطق نيازي به توضيح ندارد. اين تمايز اولا، حاصل گياهان کوهستان‌هاي اين منطقه است که دام‌هاي استان از آنها تغذيه مي‌کرده‌اند و ثانيا، ناشی از جزئيات متفاوت و تعيين‌کننده‌اي است که در فرايند توليد روغن در اين استان لحاظ مي‌شوند.

متاسفانه، چيزي که در نتيجه‌ي تلاش‌ گذشتگان و به‌حق براي استان کرمانشاه به سرمايه‌ي نمادين و بِرَند تبديل شده است‌ در حال تضعيف است؛ کارخانه‌ي توليد روغن حيواني نيک‌منش تهران با حجم فروش بالا در پايتخت، بر روي سايت اينترنتي خود را «توليد‌کننده روغن حيواني کرمانشاهي» معرفي و در قسمت «تاریخچه و معرفی سازمان» سایت به صراحت نوشته است: «روغن حیوانی در کشورمان ایران با نام روغن کرمانشاهی شناخته می شود»! این شرکت بر روي قوطي‌هاي خود نیز عبارت «روغن حيوانيِ کرمانشاهي» را درج کرده است.

در ميان مردم تهران به مرور اين تصور دارد شکل مي‌گيرد که روغن کرمانشاهي با روغن‌هاي حيواني توليدشده در ساير مناطق هيچ تفاوت خاصي ندارد و رواج اين عبارت صرفا به اين خاطر بوده که در گذشته، روغن حيواني تهران عمدتا از کرمانشاه تامين مي‌شده است و به همين خاطر، مردم براي نام بردن از روغن حيواني (در تمايز با روغن‌هاي گياهي) به محل توليد و ارسال آن (شهر کرمانشاه) اشاره مي‌کرده‌اند.

اين در حالي است که نه‌تنها براي توليدکنندگان روغن کرمانشاهي يا نه‌تنها براي کرمانشاهيان، بلکه براي هر کسي که يک‌بار روغن کرمانشاهي را ميل يا حتي استشمام کرده باشد، تمايز روغن حيواني کرمانشاهي با روغن‌هاي توليدي ساير مناطق قابل انکار نيست.

با توجه به اهميت «برندسازي»، اين که بخش قابل توجهي از مردم کرمانشاه (اعم از ساکنان شهر يا روستا) به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم از قِبَل توليد و فروش روغن حيواني امرار معاش مي‌کنند و نيز وضعيت نابسامان اشتغال و اقتصاد استان، پيشنهاد و درخواست مي‌کنم که از سوءاستفاده از نام، شهرت و اعتبار روغن کرمانشاهي توسط توليدکنندگان ساير مناطق جلوگيري شود.

همان‌طور که حتما مي‌دانيد، سرمايه‌هاي نمادين و برند‌هاي بومي، علاوه بر آثار اقتصادي و اشتغال‌زايي، کارکرد اجتماعي و هويتي نيز دارند که بسيار مهم‌تر است.

بديهي و مسلم است که همگان حق دارند به توليد روغن حيواني بپردازند و اميدواريم کسب‌وکار آنها براي خودشان، براي مصرف‌کنندگان و براي کل جامعه پرخير و برکت باشد، اما هيچ‌کدام از اينها به‌معناي جواز سوءاستفاده از شهرت و اعتبار يک منطقه‌ي خاص (آن هم به‌صورت رسمي) نيست.

دلسوزان ايران عزيز متوجه هستند که اصرار بر حفظ سرمايه‌هاي نمادين محلي و منطقه‌اي به مثابه «تضعيف ساير مناطق کشور به خاطر يک منطقه‌ي خاص» نيست بلکه خير و صلاح ايران ايجاب مي‌کند که برندهاي محلي و نمادهاي هويتي اعضاي اين خانواده بزرگ پاس داشته شوند.

متاسفانه برخي خرده‌فروشان سراسر کشور، گردوي خود را به‌عنوان گردوي تويسرکان، انار خود را به عنوان انار ساوه، خربزه را به‌عنوان خربزه‌ي مشهد، روغن را به عنوان روغن کرمانشاهي و‌... مي‌فروشند، اين کار هرچند غيراخلاقي است اما خيلي تفاوت دارد با اين که کارخانه‌اي بزرگ در تهران به‌دروغ از عبارت «کرمانشاهي» بر روي قوطي‌هاي روغن حيواني خود استفاده کند.

‌‌نمايندگان محترم مردم کرمانشاه در مجلس شوراي اسلامي، اتاق بازرگاني و متوليان اقتصاد و اشتغال استان كه به مصائب و مسائل اقتصادي كرمانشاه واقف هستند بايد به مساله‌ي مهم برندسوزي توجه داشته باشند و مانع از آن شود چرا كه «برندسازي» سال‌ها و بلكه قرن‌ها طول مي‌كشد و شايسته نيست چيزي كه چندين قرن براي ساخته‌شدن‌اش زمان صرف شده در طي چند سال و با اهمال‌كاري عده‌اي و به‌دليل سودجويي شخصي براي هميشه بسوزد و از بين برود.

پيشاپيش از پيگيري شما گراميان جهت حذف واژه‌ي «کرمانشاهي» از روي قوطي‌هاي شرکت نيک‌منش (و هر توليدکننده‌ي احتمالي ديگري که همين خطا و سوءاستفاده را مرتکب شود)، حراست از سرمايه‌هاي نمادين کرمانشاه و حرکت به‌سوي نهادينه‌سازي برندهاي ملي و بين‌المللي براي استان سپاسگزارم.

با سپاس از مهندس داریوش پناهی (دبیر سابق اتاق بازرگانی کرمانشاه) که پیش از انتشار یادداشت آن را مطالعه و تأیید کردند.

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
قلۀ ولایت! (قسمت دوّم)

چرا امامان (ع) فقط در میان شیعیان عزیزند و مانند گاندی و ماندلا در میان مردم دنیا شناخته‌شده و خوش‌نام نیستند؟

در پاسخ به این پرسش (که ابعاد مختلف آن در بخش اوّل یادداشت بیان شد) برخی دوستان و خوانندگان گرامی پاسخ‌هایی مطرح کردند: امامان هزار و چهارصد سال پیش زیسته‌اند امّا گاندی و ماندلا معاصر هستند و صوت و فیلم آنها در دسترس مردم است، پروپاگاندای رسانه‌ای غرب تمایلی به این کار نداشته است، چون متولّیان مذاهب طی سده‌های اخیر بزرگان سایر مذاهب و فرهنگ‌ها را تخریب کرده‌اند نسبت به بزرگان آنها جبهه‌گیری منفی ایجاد شده است، عملکرد ضعیف نظام جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف و ... .

دلایل بالا را قبول دارم امّا به نظرم، پیش‌از تمام آنها دلیل مهم دیگری قرار دارد.

آیا مردم دنیا به این علّت گاندی و ماندلا را عزیز می‌شمارند که معتقدند آنها در مکانی مقدّس متولّد شده‌اند؟! یا چون علم غیب داشته‌اند؟! یا چون با اجنّه و فرشتگان در ارتباط بوده‌اند؟! یا چون زبان حیوانات را می‌فهمیده‌اند؟! یا چون شبها تا صبح نیایش می‌کرده‌اند؟! یا چون در عالم پس‌ازمرگ امکان شفاعت دارند؟! یا چون خطبۀ بی‌نقطه گفته‌اند؟! یا چون کرامات عجیب و قدرت‌های غیرعادی داشته‌اند؟!

مسلّماً نه؛ فطرت پاک و خیرخواه بشر در مقابل «رفتار عادلانه، منصفانه و بزرگوارانه» است که سر تعظیم فرو می‌آورد.

ماندلا به این خاطر عزیز است که پس‌از مسلّط‌شدن بر دشمنان، زندان‌بانان و شکنجه‌گرانش، از آنها انتقام نگرفت بلکه بزرگوارانه آنها را بخشید. او با این کار آفریقای جنوبی را از چرخۀ خشونت خارج کرد و به مسیر صلح، مهر، هم‌افزایی و آبادانی رهنمون شد. همچنین، ماندلا در حالی که به راحتی می‌توانست در قدرت بماند، به انتخاب خودش از قدرت کناره گرفت.

زندگی گاندی نیز به ضوح نشان می‌دهد که تلاش‌ها، سختی‌کشیدن‌ها و ایثارهایش در راستای کسب قدرت و ثروت برای خود و طرفدارانش نبود، او با نفس «سیلی‌زدن» مخالف بود، چه سیلی انگلیسی‌‌ها به هندی‌ها و چه بالعکس. گاندی برای صلح کوشید و حتّی زمانی که می‌توانست، از مواهب دنیا کمترین بهره را برد. وقتی میان دسته و گروه‌های مختلف مردم هند نزاع در می‌گرفت، روزه‌های طولانی می‌گرفت و اعلام می‌کرد تا زمانی که صلح برقرار نشود روزه‌اش را افطار نمی‌کند! آن قدر مردمی بود که حاضر نشد روش‌های محافظتی و امنیتی سایر حاکمان (محافظ، گارد شاهی، حفاظ، گیت و ...) میان او و مردم فاصله بیندازد و به همین سبب هم بود که قاتلش به راحتی توانست به او نزدیک شود.

به نظرم، والاترین نمودهای عدالت، انصاف، اخلاق و انسانیت که مردم دنیا به‌حق بیشتر جذب آنها می‌شوند عبارتند از: «سوءاستفاده‌نکردن از قدرت»، «نوع برخورد با دشمنان پس از مسلّط‌شدن بر آنان»، «مردمی‌بودن»، «رعایت آزادی بیان و محدودنکردن منتقدان و بدگویان»، «یکسان‌بودن شعارها، وعده‌ها و سیره و رفتار، پیش و پس از دستیابی به قدرت»، «پذیرش مسئولیت خطاها و خسارت‌ها در جایی که می‌توان از زیر بار آن شانه خالی کرد»، «تبعیض قائل‌نشدن میان طرفداران و مخالفان»، «رعایت عدالت، انصاف و صداقت در جایی که به زیان خود و طرفداران باشد» و مهم‌تر از همه «پایبندی کامل به عدالت، انصاف، اصول و وعده‌ها در شرایطی که جریان امور به سمت شکست کامل شخص صاحب قدرت و اهداف متعالی اوست و با فاصله‌گرفتن از اصول می‌تواند از بروز شکست و آسیب‌دیدن خود و خانواده‌اش جلوگیری کند».

به نظرم، موارد بالا خیلی از «هزار رکعت نماز خواندن در هر شب» و امثال آن سخت‌تر هستند، نه اینکه آن ساده یا بی‌ارزش باشد، امّا اوّلاً، در مقام مقایسه آنها سخت‌ترند، ثانیاً، همین عبادت‌ها نیز برای رسیدن به آن قلّه‌های اخلاق هستند و ثالثاً، ارزش عبادت به اندازه‌ایست که در عمل عدالت و انصاف شخص را ارتقاء داده باشند.

درست است که کردارهای نیک نامبرده در رفتار و زندگی امثال گاندی و ماندلا نمود و بروز زیادی دارند، امّا کسانی که دربارۀ سیره و عملکرد اولیای دین مطالعۀ اندکی داشته باشند، می‌دانند که رکورددار صعود به این قلّه‌های اخلاقی با فاصلۀ زیاد امامان (ع) هستند.

اگر چنین است (که هست)، چرا با وجود این همه حکومت‌های شیعی، نهادهای دینی و مردم عاشق اهل بیت طی 500 سال اخیر، نتوانسته‌ایم اخلاق، عدالت، انصاف و انسانیت درخشان و بی‌نظیر اولیای دین را به مردم جهان نشان دهیم؟!

به نظرم، دلیل اصلی این بوده است که «ما شیعیان خودمان ترجیح داده‌ایم به جای شناخت و معرّفی وجهۀ بشری امامان (ع) صرفاً بر کرامات و ابعاد فراانسانی و ماورائی آنها (فارغ از صحّت یا سقم تمامی یا برخی از این ویژگی‌ها) تمرکز کنیم»، حکومت‌های شیعی به یک دلیل، متولّیان دین و حوزه‌های علمیه به یک دلیل و مردمان شیعه نیز به دلیلی دیگر.

ادامه دارد ...

کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
2025/07/04 06:24:19
Back to Top
HTML Embed Code: