روزنامۀ باختر، سه شنبه، 21 آذر 1396
زلزله و استاد زیباکلام (قسمت سوّم)
حداقل انتظار: تحقق «آخرین شکست»!
وحید احسانی
همان طور که در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر بیان گردید، عموم تلاش های پیشین جهت بیرون آمدن از باتلاق توسعه نیافتگی (چه در مقیاس کلّ جامعه و چه با تمرکز بر مناطق زلزله زده)، «ناکارآمد» بوده و با «شکست» مواجه شده اند. «ناکارآمدی»، توسّط استاد سریع القلم به عنوان «کانون ماهُوی مجموعۀ مسائل و مشکلات کشور»(۱) و از جانب دکتر لیلاز به عنوان «یکی از چهار بحران تمدّنی ایران»(۲) معرّفی شده و استاد داریوش شایگان معتقد است: «در کشور ما نوعی جامعه شناسی شکست های واقعی وجود دارد. شکست هایی را که از بیش از یک صد سال پیش تاریخ ما را انباشته اند بشمارید. این شکست ها از کجا آمده اند؟ … وقتی که شکست به این صورت تکرار می شود، از یک بیماری حکایت می کند که عمیقاً در فرهنگ ما لانه دارد و پیشاپیش ما را در معرض چنین لغزش هایی قرار می دهد» (۳).
امّا مگر نه این است که «شکست پلی است برای موفقیّت»؛ پس چرا شکست ها و ناکامی های مکرر پیشین، ما را به «موفقیّت و پیروزی» رهنمون نشده اند؟ در پاسخ به این پرسش باید اذعان داشت که «شکست» صرفاً در شرایطی «پلی برای موفقیّت» خواهد بود که فرد یا جامعۀ مورد نظر «در حال یادگیری و تجربه اندوزی» باشد. به عبارت دیگر، این نَفسِ «شکست خوردن» نیست که می تواند فرد یا جامعه را به سوی «موفقیّت و پیروزی» رهنمون شود بلکه «تجربۀ حاصل شده از شکست» و «افزایش سطح دانش و آگاهی در نتیجۀ تلاش برای درک خطاها و تبیین علل شکست خوردن» است که افراد و جوامع انسانی را ارتقاء بخشیده و «لیاقت دستیابی به موفقیّت» را در آنان ایجاد می کند.
بر اساس مطالب بالا، علّت اینکه «شکست»های مکرر ما تاکنون به «پلی برای موفقیّت» تبدیل نشده اند این بوده که نیازی ندیده ایم به موازات تلاش هایی که انجام می دهیم، فضایی برای «یادگیری» و «عبرت آموزی» نیز فراهم آوریم. در عموم تلاش های صورت گرفتۀ پیشین، فضای چندانی برای «یادگیری» وجود نداشته است زیرا ... (جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، بر لینک مربوطه کلیک بفرمایید).
http://bakhtardaily.ir/?p=59380
زلزله و استاد زیباکلام (قسمت سوّم)
حداقل انتظار: تحقق «آخرین شکست»!
وحید احسانی
همان طور که در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر بیان گردید، عموم تلاش های پیشین جهت بیرون آمدن از باتلاق توسعه نیافتگی (چه در مقیاس کلّ جامعه و چه با تمرکز بر مناطق زلزله زده)، «ناکارآمد» بوده و با «شکست» مواجه شده اند. «ناکارآمدی»، توسّط استاد سریع القلم به عنوان «کانون ماهُوی مجموعۀ مسائل و مشکلات کشور»(۱) و از جانب دکتر لیلاز به عنوان «یکی از چهار بحران تمدّنی ایران»(۲) معرّفی شده و استاد داریوش شایگان معتقد است: «در کشور ما نوعی جامعه شناسی شکست های واقعی وجود دارد. شکست هایی را که از بیش از یک صد سال پیش تاریخ ما را انباشته اند بشمارید. این شکست ها از کجا آمده اند؟ … وقتی که شکست به این صورت تکرار می شود، از یک بیماری حکایت می کند که عمیقاً در فرهنگ ما لانه دارد و پیشاپیش ما را در معرض چنین لغزش هایی قرار می دهد» (۳).
امّا مگر نه این است که «شکست پلی است برای موفقیّت»؛ پس چرا شکست ها و ناکامی های مکرر پیشین، ما را به «موفقیّت و پیروزی» رهنمون نشده اند؟ در پاسخ به این پرسش باید اذعان داشت که «شکست» صرفاً در شرایطی «پلی برای موفقیّت» خواهد بود که فرد یا جامعۀ مورد نظر «در حال یادگیری و تجربه اندوزی» باشد. به عبارت دیگر، این نَفسِ «شکست خوردن» نیست که می تواند فرد یا جامعه را به سوی «موفقیّت و پیروزی» رهنمون شود بلکه «تجربۀ حاصل شده از شکست» و «افزایش سطح دانش و آگاهی در نتیجۀ تلاش برای درک خطاها و تبیین علل شکست خوردن» است که افراد و جوامع انسانی را ارتقاء بخشیده و «لیاقت دستیابی به موفقیّت» را در آنان ایجاد می کند.
بر اساس مطالب بالا، علّت اینکه «شکست»های مکرر ما تاکنون به «پلی برای موفقیّت» تبدیل نشده اند این بوده که نیازی ندیده ایم به موازات تلاش هایی که انجام می دهیم، فضایی برای «یادگیری» و «عبرت آموزی» نیز فراهم آوریم. در عموم تلاش های صورت گرفتۀ پیشین، فضای چندانی برای «یادگیری» وجود نداشته است زیرا ... (جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، بر لینک مربوطه کلیک بفرمایید).
http://bakhtardaily.ir/?p=59380
روزنامه باختر
زلزله و استاد زیباکلام/قسمت سوّم: حداقل انتظار: تحقق «آخرین شکست»!
وحید احسانی -دکتری توسعۀ کشاورزی
همانطور که در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر بیان گردید، عموم تلاش...
همانطور که در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر بیان گردید، عموم تلاش...
روزنامۀ باختر (96/09/28)
زلزله و استاد زیباکلام
قسمت چهارم و آخر: لزوم شجاعت در مقابل طرفداران!
وحید احسانی
یکی از ویژگی های مثبت و بارز استاد زیباکلام -که احتمالاً در تصمیم گیری بخش عمده ای از کسانی که کمک های نقدی خود را به حساب ایشان واریز کرده اند نقشی اساسی داشته است- «شجاعت و آزادگی» ایشان است، امّا آیا استاد در مقابل طرفداران خود نیز همان «شجاعت و آزادگی» را خواهند داشت و «حرف حق» را با همان جسارتی که به ارباب قدرت و سیاست می گویند، به طرفداران خود نیز خواهند گفت؟!
حتماً می پرسید: «شجاعت و آزادگی برای چه؟ کدام حرف حق؟ مگر استاد زیباکلام قرار است چه حقیقت تلخی را با طرفداران خود در میان بگذارد که سخن گفتن از آن مستلزم شجاعت و آزادگی باشد؟ با فرض وجود داشتن چنین واقعیّت تلخی، مگر افرادی که به صورت داوطلبانه کمک های نقدی خود را به حساب استاد واریز کرده اند سلطه یا دست زوری بر سر ایشان دارند که سخن گفتن از آن واقعیّت تلخ مستلزم شجاعت و آزادگی باشد؟».
در پاسخ به پرسش بالا باید عرض کنم که لااقل به زعم حقیر، «حقایق تلخی» وجود دارد که از یک سو، لازم است استاد دربارۀ آنها با طرفدارانشان سخن بگویند و از سوی دیگر، مطرح کردن آنها مستلزم به خرج دادن «شجاعت و آزادگی» زیادی است؛ حتّی بیشتر از «شجاعت و آزادگی» لازم برای گفتن حرف حق در مقابل قدرتمندان و سیاست مداران!
جهت آماده شدن ذهن، این نکته را مرور بفرمایید که «در تاریخ ایران، بیشتر پیشروان، مقلّدِ پیروانشان شده اند». در ایران، نوع ارتباط میان پیروان و رهبران، به ویژه در نتیجۀ شکل گیری جوّ احساسیِ ناشی از شور و هیجانات فزآینده، به گونه ای بوده است که معمولاً پیشروان، حتّی در موقعیّت های ضروری نتوانسته اند دل پیروانشان را شکسته و برخی حقایقی که باب میل آنها نبوده است را به آنان بگویند. به عبارت دیگر، سیل خروشان نشأت گرفته از شور و هیجانات پیروان، معمولاً پیشروان را نیز هر جا که خواسته، با خود برده است. بنابراین، استاد زیباکلام عزیز نیز از خطرِ «پیروِ پیروان شدن» در امان نیستند.
هر کجا فاصله و شکاف زیادی میان «تصوّرات و توقّعات» افراد و «واقعیّت» وجود داشته باشد، شنیدن واقعیّت، «تلخ» و گفتن آن، «سخت» و لذا مستلزم «شجاعت و آزادگی» خواهد بود. در ادامه، «تصوّرات و توقّعات مردم» در رابطه با موضوع مورد بحث با «واقعیّت ها»ی مربوطه مقایسه شده است. ... (جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید).
http://bakhtardaily.ir/?p=59907
همچنین جهت مطالعۀ قسمت های قبلی از سلسله نوشتار «زلزله و استاد زیباکلام» می توانید به آدرس های زیر مراجعه بفرمایید:
قسمت اوّل) مسئولیّتی سنگین و آزمونی سخت
http://bakhtardaily.ir/?p=59113
قسمت دوّم) مدرسۀ استاد زیباکلام
http://bakhtardaily.ir/?p=59212
قسمت سوّم) حداقل انتظار: تحقق «آخرین شکست»!
http://bakhtardaily.ir/?p=59380
@vahidehsani_vh
زلزله و استاد زیباکلام
قسمت چهارم و آخر: لزوم شجاعت در مقابل طرفداران!
وحید احسانی
یکی از ویژگی های مثبت و بارز استاد زیباکلام -که احتمالاً در تصمیم گیری بخش عمده ای از کسانی که کمک های نقدی خود را به حساب ایشان واریز کرده اند نقشی اساسی داشته است- «شجاعت و آزادگی» ایشان است، امّا آیا استاد در مقابل طرفداران خود نیز همان «شجاعت و آزادگی» را خواهند داشت و «حرف حق» را با همان جسارتی که به ارباب قدرت و سیاست می گویند، به طرفداران خود نیز خواهند گفت؟!
حتماً می پرسید: «شجاعت و آزادگی برای چه؟ کدام حرف حق؟ مگر استاد زیباکلام قرار است چه حقیقت تلخی را با طرفداران خود در میان بگذارد که سخن گفتن از آن مستلزم شجاعت و آزادگی باشد؟ با فرض وجود داشتن چنین واقعیّت تلخی، مگر افرادی که به صورت داوطلبانه کمک های نقدی خود را به حساب استاد واریز کرده اند سلطه یا دست زوری بر سر ایشان دارند که سخن گفتن از آن واقعیّت تلخ مستلزم شجاعت و آزادگی باشد؟».
در پاسخ به پرسش بالا باید عرض کنم که لااقل به زعم حقیر، «حقایق تلخی» وجود دارد که از یک سو، لازم است استاد دربارۀ آنها با طرفدارانشان سخن بگویند و از سوی دیگر، مطرح کردن آنها مستلزم به خرج دادن «شجاعت و آزادگی» زیادی است؛ حتّی بیشتر از «شجاعت و آزادگی» لازم برای گفتن حرف حق در مقابل قدرتمندان و سیاست مداران!
جهت آماده شدن ذهن، این نکته را مرور بفرمایید که «در تاریخ ایران، بیشتر پیشروان، مقلّدِ پیروانشان شده اند». در ایران، نوع ارتباط میان پیروان و رهبران، به ویژه در نتیجۀ شکل گیری جوّ احساسیِ ناشی از شور و هیجانات فزآینده، به گونه ای بوده است که معمولاً پیشروان، حتّی در موقعیّت های ضروری نتوانسته اند دل پیروانشان را شکسته و برخی حقایقی که باب میل آنها نبوده است را به آنان بگویند. به عبارت دیگر، سیل خروشان نشأت گرفته از شور و هیجانات پیروان، معمولاً پیشروان را نیز هر جا که خواسته، با خود برده است. بنابراین، استاد زیباکلام عزیز نیز از خطرِ «پیروِ پیروان شدن» در امان نیستند.
هر کجا فاصله و شکاف زیادی میان «تصوّرات و توقّعات» افراد و «واقعیّت» وجود داشته باشد، شنیدن واقعیّت، «تلخ» و گفتن آن، «سخت» و لذا مستلزم «شجاعت و آزادگی» خواهد بود. در ادامه، «تصوّرات و توقّعات مردم» در رابطه با موضوع مورد بحث با «واقعیّت ها»ی مربوطه مقایسه شده است. ... (جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید).
http://bakhtardaily.ir/?p=59907
همچنین جهت مطالعۀ قسمت های قبلی از سلسله نوشتار «زلزله و استاد زیباکلام» می توانید به آدرس های زیر مراجعه بفرمایید:
قسمت اوّل) مسئولیّتی سنگین و آزمونی سخت
http://bakhtardaily.ir/?p=59113
قسمت دوّم) مدرسۀ استاد زیباکلام
http://bakhtardaily.ir/?p=59212
قسمت سوّم) حداقل انتظار: تحقق «آخرین شکست»!
http://bakhtardaily.ir/?p=59380
@vahidehsani_vh
روزنامه باختر
زلزله و استاد زیباکلام/لزوم شجاعت در مقابل طرفداران!
(قسمت چهارم)
یکی از ویژگی های مثبت و بارز استاد زیباکلام -که احتمالاً در تصمیم گیری بخش عمده ای از ...
یکی از ویژگی های مثبت و بارز استاد زیباکلام -که احتمالاً در تصمیم گیری بخش عمده ای از ...
سلام و درود؛
تعداد کاربران ایرانی تلگرام: 40 میلیون نفر
در ادامه تعداد اعضای کانالهای تلگرامی برخی از اندیشمندان و صاحب نظران شناخته شدۀ کشور و سهم درصدی آنها از کل کاربران ایرانی تلگرام، با برخی کانالهای تلگرامی پرمخاطب (به جز کانالهای خبری) مقایسه شده است.
الف) کانالهای تلگرامی برخی اندیشمندان و صاحب نظران (به ترتیب حروف الفبا):
استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی: 16000 (چهار دهم درصد)، استاد حسین الهی قمشه ای: 23000 (شش صدم درصد)، استاد رسول جعفریان: 8500 (دو صدم درصد)، استاد رامین جهانبگلو: 4500 (یک صدم درصد)، استاد رضا داوری اردکانی: 500 (یک هزارم درصد)، استاد محسن رنانی: 28000 (هفت صدم درصد)، استاد صادق زیباکلام: 88000 (22 صدم درصد)، استاد عبدالکریم سروش: 75500 (18 صدم درصد)، استاد محمّد سروش محلّاتی: 2500 (شش هزارم درصد)، استاد محمود سریع القلم: 13000 (سه صدم درصد)، استاد داریوش شایگان: 4000 (یک صدم درصد)، استاد سیّد جواد طباطبایی: 8500 (دو صدم درصد)، دکتر محمّد فاضلی: 9500 (دو صدم درصد)، استاد ناصر فکوهی: 3000 (هشت هزارم درصد)، استاد ابوالقاسم فنایی: 4000 (یک صدم درصد)، استاد محسن کدیور: 17000 (چهار صدم درصد)، استاد محمّد مجتهد شبستری: 10000 (سه صدم درصد)، استاد مصطفی ملکیان:45500 (یازده صدم درصد)، استاد رضا منصوری: 500 (یک هزارم درصد)، استاد فرشاد مومنی: 2000 (پنج هزارم درصد).
ب) برخی کانال های تلگرامی پرمخاطب به جز کانال های خبری (به ترتیب تعداد اعضاء):
ملوبیت (موسیقی): 2409000 (6 درصد)، دنیای ترانه: 2091000 (پنج و دو دهم درصد)، خنده آباد: 1195500 (سه درصد)، ترفند: 1847500 (چهار و شش صدم درصد)، گیزمیز: 1746000 (4/4 درصد)، نود: 923500 (دو و سه دهم درصد)، خروس جنگی (تفریحی): 835500 (دو درصد)، موزیک: 796500 (دو درصد)، باکلاس باشیم: 717000 (یک و هشت دهم درصد)، عجیب ترین ها: 613000 (یک و نیم درصد)، چه جالب: 593500 (یک و نیم درصد)، شفاء و حاجات: 511000 (یک و سه دهم درصد)، امیر تتلو: 175500 (چهار دهم درصد).
چند نکته:
1- در میان کانالهای تلگرامی اندیشمندان و صاحب نظران، تعداد اعضای کانالهای تلگرامی استاد زیباکلام، استاد عبدالکریم سروش و استاد ملکیان به شکل نامتعارفی بالاست. این مسئله، در مورد دو شخص اوّل می تواند ناشی از پررنگ بودن وجۀ به اصطلاح «سیاسی» آنها و در مورد شخص سوّم ناشی از «باکلاس بودن پیگیری مطالب استاد ملکیان» و یا تبدیل شدن ایشان به عنوان سمبل «روشنفکری» باشد. به عبارت دیگر، با نقل قول مطالب استاد ملکیان می توان خود را «روشنفکر و باکلاس» نشان داد.
2- اگر سه اندیشمند بالا را کنار بگذاریم، تعداد اعضای کانال تلگرامی آقای تتلو از مجموع اعضای کانالهای تلگرامی 17 اندیشمند و صاحب نظر برجستۀ کشور بیشتر است (حتّی با این فرض غیر منطقی که در میان اعضای کانالهای تلگرامی اندیشمندان مورد نظر هیچ هم پوشانی و اشتراکی وجود نداشته باشد).
3- ملک الشّعرای بهار می فرمایند: این دود سیه فام که از بام وطن خاست، از ماست که بر ماست / وین شعلۀ سوزان که برآمد ز چپ و راست، از ماست که برماست / ... / از شیمی و جغرافی و تاریخ، نفوریم، از فلسفه دوریم / وز قال و ان قلت، به هر مدرسه غوغاست، از ماست که بر ماست.
شاد و تندرست باشید؛
وحید احسانی
@vahidehsani_vh
تعداد کاربران ایرانی تلگرام: 40 میلیون نفر
در ادامه تعداد اعضای کانالهای تلگرامی برخی از اندیشمندان و صاحب نظران شناخته شدۀ کشور و سهم درصدی آنها از کل کاربران ایرانی تلگرام، با برخی کانالهای تلگرامی پرمخاطب (به جز کانالهای خبری) مقایسه شده است.
الف) کانالهای تلگرامی برخی اندیشمندان و صاحب نظران (به ترتیب حروف الفبا):
استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی: 16000 (چهار دهم درصد)، استاد حسین الهی قمشه ای: 23000 (شش صدم درصد)، استاد رسول جعفریان: 8500 (دو صدم درصد)، استاد رامین جهانبگلو: 4500 (یک صدم درصد)، استاد رضا داوری اردکانی: 500 (یک هزارم درصد)، استاد محسن رنانی: 28000 (هفت صدم درصد)، استاد صادق زیباکلام: 88000 (22 صدم درصد)، استاد عبدالکریم سروش: 75500 (18 صدم درصد)، استاد محمّد سروش محلّاتی: 2500 (شش هزارم درصد)، استاد محمود سریع القلم: 13000 (سه صدم درصد)، استاد داریوش شایگان: 4000 (یک صدم درصد)، استاد سیّد جواد طباطبایی: 8500 (دو صدم درصد)، دکتر محمّد فاضلی: 9500 (دو صدم درصد)، استاد ناصر فکوهی: 3000 (هشت هزارم درصد)، استاد ابوالقاسم فنایی: 4000 (یک صدم درصد)، استاد محسن کدیور: 17000 (چهار صدم درصد)، استاد محمّد مجتهد شبستری: 10000 (سه صدم درصد)، استاد مصطفی ملکیان:45500 (یازده صدم درصد)، استاد رضا منصوری: 500 (یک هزارم درصد)، استاد فرشاد مومنی: 2000 (پنج هزارم درصد).
ب) برخی کانال های تلگرامی پرمخاطب به جز کانال های خبری (به ترتیب تعداد اعضاء):
ملوبیت (موسیقی): 2409000 (6 درصد)، دنیای ترانه: 2091000 (پنج و دو دهم درصد)، خنده آباد: 1195500 (سه درصد)، ترفند: 1847500 (چهار و شش صدم درصد)، گیزمیز: 1746000 (4/4 درصد)، نود: 923500 (دو و سه دهم درصد)، خروس جنگی (تفریحی): 835500 (دو درصد)، موزیک: 796500 (دو درصد)، باکلاس باشیم: 717000 (یک و هشت دهم درصد)، عجیب ترین ها: 613000 (یک و نیم درصد)، چه جالب: 593500 (یک و نیم درصد)، شفاء و حاجات: 511000 (یک و سه دهم درصد)، امیر تتلو: 175500 (چهار دهم درصد).
چند نکته:
1- در میان کانالهای تلگرامی اندیشمندان و صاحب نظران، تعداد اعضای کانالهای تلگرامی استاد زیباکلام، استاد عبدالکریم سروش و استاد ملکیان به شکل نامتعارفی بالاست. این مسئله، در مورد دو شخص اوّل می تواند ناشی از پررنگ بودن وجۀ به اصطلاح «سیاسی» آنها و در مورد شخص سوّم ناشی از «باکلاس بودن پیگیری مطالب استاد ملکیان» و یا تبدیل شدن ایشان به عنوان سمبل «روشنفکری» باشد. به عبارت دیگر، با نقل قول مطالب استاد ملکیان می توان خود را «روشنفکر و باکلاس» نشان داد.
2- اگر سه اندیشمند بالا را کنار بگذاریم، تعداد اعضای کانال تلگرامی آقای تتلو از مجموع اعضای کانالهای تلگرامی 17 اندیشمند و صاحب نظر برجستۀ کشور بیشتر است (حتّی با این فرض غیر منطقی که در میان اعضای کانالهای تلگرامی اندیشمندان مورد نظر هیچ هم پوشانی و اشتراکی وجود نداشته باشد).
3- ملک الشّعرای بهار می فرمایند: این دود سیه فام که از بام وطن خاست، از ماست که بر ماست / وین شعلۀ سوزان که برآمد ز چپ و راست، از ماست که برماست / ... / از شیمی و جغرافی و تاریخ، نفوریم، از فلسفه دوریم / وز قال و ان قلت، به هر مدرسه غوغاست، از ماست که بر ماست.
شاد و تندرست باشید؛
وحید احسانی
@vahidehsani_vh
از «بازیچۀ قدرت» تا «بنیانِ جامعه»:
تحوّل جایگاه «دانشمندان و نوآوران» طی فرآیند «دانش بنیان شدن جوامع» و درس هایی برای ایران
وحید احسانی، سیّدمحمّدباقر نجفی و مرتضی کوکبی
1- مقدمه) طی دهه های اخیر، به موازات توجّه فزآیندۀ جهانی به نقش تعیین کنندۀ «دانش» در وضعیّت جوامع، در میان سیاست گذاران و مسئولان ایران نیز یک اجماع در مورد اهمّیّت «علم و دانش» شکل گرفته و همگی بر لزوم «دانش بنیان شدن» اقتصاد و جامعه تأکید دارند، امّا عدم شناخت صحیح «وضع موجود» و «وضع مطلوب»، سیاست گذاری و برنامه ریزی برای «دانش بنیان شدن» ایران را با چالش مواجه کرده است. هدف پژوهش حاضر کاستن از خلاء معرفتیِ موجود در این دو زمینه با تمرکز بر «جایگاه دانشمندان و نوآوران در جامعه» بوده است.
2- روش) روش پژوهش، مطالعۀ تاریخی-تطبیقی بوده است. در روش تاریخی پژوهشگر پاسخ پرسش ها را به صورت برنامه ریزی شده در متن های تاریخی معتبر جستجو میکند.
3- تغییرات صورت گرفته در جایگاه دانشمندان و نوآوران طی فرایند دانش بنیان شدن جامعه
از آن جا که یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر مفهومی مقایسۀ آن با حالت مقابلش (ضدّش) است، در این بخش از مقاله جایگاه دانشمندان و نوآوران در جوامع صنعتی (محل ظهور مفهوم دانش بنیان) پیش از «دانش بنیان شدن جامعه» و جایگاه آنها پس از «دانش بنیان شدن جامعه» بررسی و با مقایسۀ آن دو، تغییراتی که حین دانش بنیان شدنِ جوامع صنعتی در جایگاه دانشمندان و نوآوران آنها رخ داده به اختصار مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا، همچنین تلاش شده درک شود در این جوامع پیش از این که «دانش»، «بنیان و محور» قرار گیرد چه چیزی «بنیان و محور» جامعه بوده است.
در گذشتۀ غرب (طی قرون وسطی تا پیش از رنسانس)، دانشمندان و نوآوران از جایگاه مناسبی برخوردار نبوده اند؛ نه تنها مردم و دولتها متقاضی اندیشه و نوآوری نبودند، بلکه دانشمندان و نوآوران را محدود ساخته و پس می زدند. بسیاری از دانشمندان و نوآوران برجسته یا سوزانده شدند، یا زیرشکنجه های سخت جان خود را از دست دادند و یا مجبور شدند رسماً توبه کرده و از گفته های خود بازگردند. جبهه گیری حاکمان و اشراف گذشتۀ کشورهای صنعتی در مقابل دانشمندان و نوآوران به این دلیل بوده که ارباب قدرت و سیاست همیشه دانش و نوآوری های دانشمندان و نوآوران را تهدیدی برای جایگاه ممتاز خود در جامعه می دیدند. همان گونه که استیگلیتز بیان می دارد: «همواره در کنارِ برندگانِ دگرگونی های متوالیِ نظام اقتصادی، بازندگانی هم بوده اند. این بازندگان –که از ابتدا هوشیارانه متضرر شدنشان را تشخیص می دهند- عموماً تلاش می کنند در جهت عقیم گذاشتن اصلاحاتی که منافع آنها را کاهش می دهد از سازوکارهای سیاسی استفاده کنند».
مرور شواهد تاریخی نشان داد که در جوامع توسعه یافته، «دانش» و «دانشمندان» مسیری طولانی را از «بازیچۀ دست سیاستمداران» طی کرده و نهایتاً در «محوریّت جامعه» قرارگرفته اند. به منظور پذیرش این ادّعا، کافیست توجّه داشته باشیم که به شکل سنّتی و در تمامی ممالک، «سازمان های امنیّتی» بُرنده ترین بازوی قدرتمندان برای اعمال کنترل در جامعه و حفظ قدرت و سلطۀ خود بوده و هستند. بنابراین، وقتی مشاهده می شود که در کشور آمریکا (به عنوان جامعه ای که به طور نسبی دانش بنیان شده است) حتّی سازمان امنیّت ملّی و پلیس فدرال هم نمی توانند تصمیمات اتّخاذ شده در یک دانشگاه و یک شرکت خصوصی نوآور را به نفع خود تحت تأثیر قرار دهند، باید نتیجه گرفت که کل جامعه در برابر دانش و نوآوری سر تعظیم فرود آورده است.
4-جایگاه دانشمندان و نوآوران در گذشتۀ ایران
مرور منابع تاریخی و به ویژه سرنوشت دانشمندان و وزرا (که معمولا از رجال فرهیختۀ جامعه بودند) نشان می دهد که از انتهای عصر زرّین فرهنگ و تمدّن اسلامی در قرون پنجم و ششم هجری تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، نه تنها دانشمندان و نوآوران از امنیّت و آزادی عمل بسیار اندکی برخوردار بوده اند، بلکه شرایط حاکم بر جامعه به گونه ای بوده که اندیشمندانی چون رضاقلی، یکی از ویژگی های تاریخی-اجتماعی ایران را «نخبه کشی» دانسته اند، یعنی جامعۀ ایران نه تنها نخبگان خود را محور قرار نمی داده بلکه عموماً آنها را حذف می کرده است.
تحوّل جایگاه «دانشمندان و نوآوران» طی فرآیند «دانش بنیان شدن جوامع» و درس هایی برای ایران
وحید احسانی، سیّدمحمّدباقر نجفی و مرتضی کوکبی
1- مقدمه) طی دهه های اخیر، به موازات توجّه فزآیندۀ جهانی به نقش تعیین کنندۀ «دانش» در وضعیّت جوامع، در میان سیاست گذاران و مسئولان ایران نیز یک اجماع در مورد اهمّیّت «علم و دانش» شکل گرفته و همگی بر لزوم «دانش بنیان شدن» اقتصاد و جامعه تأکید دارند، امّا عدم شناخت صحیح «وضع موجود» و «وضع مطلوب»، سیاست گذاری و برنامه ریزی برای «دانش بنیان شدن» ایران را با چالش مواجه کرده است. هدف پژوهش حاضر کاستن از خلاء معرفتیِ موجود در این دو زمینه با تمرکز بر «جایگاه دانشمندان و نوآوران در جامعه» بوده است.
2- روش) روش پژوهش، مطالعۀ تاریخی-تطبیقی بوده است. در روش تاریخی پژوهشگر پاسخ پرسش ها را به صورت برنامه ریزی شده در متن های تاریخی معتبر جستجو میکند.
3- تغییرات صورت گرفته در جایگاه دانشمندان و نوآوران طی فرایند دانش بنیان شدن جامعه
از آن جا که یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر مفهومی مقایسۀ آن با حالت مقابلش (ضدّش) است، در این بخش از مقاله جایگاه دانشمندان و نوآوران در جوامع صنعتی (محل ظهور مفهوم دانش بنیان) پیش از «دانش بنیان شدن جامعه» و جایگاه آنها پس از «دانش بنیان شدن جامعه» بررسی و با مقایسۀ آن دو، تغییراتی که حین دانش بنیان شدنِ جوامع صنعتی در جایگاه دانشمندان و نوآوران آنها رخ داده به اختصار مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا، همچنین تلاش شده درک شود در این جوامع پیش از این که «دانش»، «بنیان و محور» قرار گیرد چه چیزی «بنیان و محور» جامعه بوده است.
در گذشتۀ غرب (طی قرون وسطی تا پیش از رنسانس)، دانشمندان و نوآوران از جایگاه مناسبی برخوردار نبوده اند؛ نه تنها مردم و دولتها متقاضی اندیشه و نوآوری نبودند، بلکه دانشمندان و نوآوران را محدود ساخته و پس می زدند. بسیاری از دانشمندان و نوآوران برجسته یا سوزانده شدند، یا زیرشکنجه های سخت جان خود را از دست دادند و یا مجبور شدند رسماً توبه کرده و از گفته های خود بازگردند. جبهه گیری حاکمان و اشراف گذشتۀ کشورهای صنعتی در مقابل دانشمندان و نوآوران به این دلیل بوده که ارباب قدرت و سیاست همیشه دانش و نوآوری های دانشمندان و نوآوران را تهدیدی برای جایگاه ممتاز خود در جامعه می دیدند. همان گونه که استیگلیتز بیان می دارد: «همواره در کنارِ برندگانِ دگرگونی های متوالیِ نظام اقتصادی، بازندگانی هم بوده اند. این بازندگان –که از ابتدا هوشیارانه متضرر شدنشان را تشخیص می دهند- عموماً تلاش می کنند در جهت عقیم گذاشتن اصلاحاتی که منافع آنها را کاهش می دهد از سازوکارهای سیاسی استفاده کنند».
مرور شواهد تاریخی نشان داد که در جوامع توسعه یافته، «دانش» و «دانشمندان» مسیری طولانی را از «بازیچۀ دست سیاستمداران» طی کرده و نهایتاً در «محوریّت جامعه» قرارگرفته اند. به منظور پذیرش این ادّعا، کافیست توجّه داشته باشیم که به شکل سنّتی و در تمامی ممالک، «سازمان های امنیّتی» بُرنده ترین بازوی قدرتمندان برای اعمال کنترل در جامعه و حفظ قدرت و سلطۀ خود بوده و هستند. بنابراین، وقتی مشاهده می شود که در کشور آمریکا (به عنوان جامعه ای که به طور نسبی دانش بنیان شده است) حتّی سازمان امنیّت ملّی و پلیس فدرال هم نمی توانند تصمیمات اتّخاذ شده در یک دانشگاه و یک شرکت خصوصی نوآور را به نفع خود تحت تأثیر قرار دهند، باید نتیجه گرفت که کل جامعه در برابر دانش و نوآوری سر تعظیم فرود آورده است.
4-جایگاه دانشمندان و نوآوران در گذشتۀ ایران
مرور منابع تاریخی و به ویژه سرنوشت دانشمندان و وزرا (که معمولا از رجال فرهیختۀ جامعه بودند) نشان می دهد که از انتهای عصر زرّین فرهنگ و تمدّن اسلامی در قرون پنجم و ششم هجری تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، نه تنها دانشمندان و نوآوران از امنیّت و آزادی عمل بسیار اندکی برخوردار بوده اند، بلکه شرایط حاکم بر جامعه به گونه ای بوده که اندیشمندانی چون رضاقلی، یکی از ویژگی های تاریخی-اجتماعی ایران را «نخبه کشی» دانسته اند، یعنی جامعۀ ایران نه تنها نخبگان خود را محور قرار نمی داده بلکه عموماً آنها را حذف می کرده است.
5- «وضعیّت موجود» کشور از حیث نسبتی که با «دانش بنیان شدن» داریم و از نظر جایگاه دانشمندان و نوآوران
از نقطه نظر جایگاه دانشمندان و نوآوران در جامعه، دانش بنیان شدن برای ایران مستلزم اصلاح آگاهانۀ مسیر تاریخی، و تحوّلی بنیادین در نهادهای زیربنایی جامعه است. بنابراین، دورۀ جاری (از انقلاب اسلامی) را باید به مثابۀ یک دورۀ گذار دید. دوره ای که در آن برخی نیروها در جهت افزایش امنیت و آزادی عمل دانشمندان و «دانش بنیان شدن» جامعه فعّالیّت کرده و برخی نیروهای نهادیِ دیگر -که دارای ریشه های مزمن چند صد ساله هستند- در جهت حفظ و افزایش سلطۀ قدرتمندان و سیاستمداران بر دانشمندان و نوآوران عمل می کنند. به منظور دانش بنیان شدن جامعه، ضروریست نیروهای اخیر -که از اصلی ترین موانع دانش بنیان شدن جامعه محسوب می شوند- به خوبی شناخته و مدیریت شوند. برخی پدیده های رایج در نظام آموزش و پژوهش کشور حاکی از آن است که جامعۀ ایران هنوز نتوانسته از مسیر تاریخی طی شده –که در آن دانشمندان و نوآوران تحت نفوذ و سلطۀ اصحاب قدرت و سیاست بوده اند- فاصله گرفته و در مسیر دانش بنیان شدن قرار بگیرد. در این راستا می توان به «سخنرانی مسئولان حکومتی در مراسم افتتاحیه و اختتامیۀ همایش های علمی برای متخصصان و استادان دانشگاه» و «نقش اساسی و تعیین کنندۀ "ارتباط با دولتمردان" در موفقیت شرکت های دانش بنیان (مطابق مطالعه ای که در این رابطه صورت گرفته است)" اشاره کرد.
6- جمع بندی و نتیجه گیری
«تحقق بالاترین سطح امنیّت و آزادی عمل برای دانشمندان و نوآوران» نه پیامد و نه پیش نیاز دانش بنیان شدن بلکه «یکی از ارکان اصلی آن» و «سر تعظیم فرود آوردن عموم افراد جامعه در برابر دانش» به مثابۀ «روح» دانش بنیان شدن است.
جامعۀ در حال گذار ایران، از حیث «جایگاه دانشمندان و نوآوران» (چه در تعامل با اهل قدرت و سیاست و چه در دیدگاه عموم مردم) با «دانش بنیان شدن» فاصلۀ ماهوی زیادی دارد که اوّلاً لازم است این فاصلۀ ماهوی پذیرفته شود و ثانیاً در سیاستگذاریها، برنامه ریزیها و پایشهای مربوطه مورد توجه قرار گیرد.
مقالۀ بالا در «سیاست نامۀ علم و فنّاوری» مورد پذیرش و در نوبت چاپ قرار گرفته است. جهت مطالعۀ متن کامل نسخۀ زودآیند آن می توانید به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
https://www.researchgate.net/publication/324603773_az_bazych_qdrt_ta_bnyan_jamh_thwl_jaygah_danshmndan_w_nwawran_ty_fraynd_dansh_bnyan_shdn_jwam_w_drs_hayy_bray_ayran
لطفا چنانچه این مطلب را مفید می دانید، آن را بازنشر دهید.
تاریخ انتشار مطلب در کانال : 1397/02/01
https://www.tg-me.com/notsofvahidehsani
از نقطه نظر جایگاه دانشمندان و نوآوران در جامعه، دانش بنیان شدن برای ایران مستلزم اصلاح آگاهانۀ مسیر تاریخی، و تحوّلی بنیادین در نهادهای زیربنایی جامعه است. بنابراین، دورۀ جاری (از انقلاب اسلامی) را باید به مثابۀ یک دورۀ گذار دید. دوره ای که در آن برخی نیروها در جهت افزایش امنیت و آزادی عمل دانشمندان و «دانش بنیان شدن» جامعه فعّالیّت کرده و برخی نیروهای نهادیِ دیگر -که دارای ریشه های مزمن چند صد ساله هستند- در جهت حفظ و افزایش سلطۀ قدرتمندان و سیاستمداران بر دانشمندان و نوآوران عمل می کنند. به منظور دانش بنیان شدن جامعه، ضروریست نیروهای اخیر -که از اصلی ترین موانع دانش بنیان شدن جامعه محسوب می شوند- به خوبی شناخته و مدیریت شوند. برخی پدیده های رایج در نظام آموزش و پژوهش کشور حاکی از آن است که جامعۀ ایران هنوز نتوانسته از مسیر تاریخی طی شده –که در آن دانشمندان و نوآوران تحت نفوذ و سلطۀ اصحاب قدرت و سیاست بوده اند- فاصله گرفته و در مسیر دانش بنیان شدن قرار بگیرد. در این راستا می توان به «سخنرانی مسئولان حکومتی در مراسم افتتاحیه و اختتامیۀ همایش های علمی برای متخصصان و استادان دانشگاه» و «نقش اساسی و تعیین کنندۀ "ارتباط با دولتمردان" در موفقیت شرکت های دانش بنیان (مطابق مطالعه ای که در این رابطه صورت گرفته است)" اشاره کرد.
6- جمع بندی و نتیجه گیری
«تحقق بالاترین سطح امنیّت و آزادی عمل برای دانشمندان و نوآوران» نه پیامد و نه پیش نیاز دانش بنیان شدن بلکه «یکی از ارکان اصلی آن» و «سر تعظیم فرود آوردن عموم افراد جامعه در برابر دانش» به مثابۀ «روح» دانش بنیان شدن است.
جامعۀ در حال گذار ایران، از حیث «جایگاه دانشمندان و نوآوران» (چه در تعامل با اهل قدرت و سیاست و چه در دیدگاه عموم مردم) با «دانش بنیان شدن» فاصلۀ ماهوی زیادی دارد که اوّلاً لازم است این فاصلۀ ماهوی پذیرفته شود و ثانیاً در سیاستگذاریها، برنامه ریزیها و پایشهای مربوطه مورد توجه قرار گیرد.
مقالۀ بالا در «سیاست نامۀ علم و فنّاوری» مورد پذیرش و در نوبت چاپ قرار گرفته است. جهت مطالعۀ متن کامل نسخۀ زودآیند آن می توانید به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
https://www.researchgate.net/publication/324603773_az_bazych_qdrt_ta_bnyan_jamh_thwl_jaygah_danshmndan_w_nwawran_ty_fraynd_dansh_bnyan_shdn_jwam_w_drs_hayy_bray_ayran
لطفا چنانچه این مطلب را مفید می دانید، آن را بازنشر دهید.
تاریخ انتشار مطلب در کانال : 1397/02/01
https://www.tg-me.com/notsofvahidehsani
ResearchGate
از «بازیچۀ قدرت» تا «بنیان جامعه»: تحوّل... (PDF Download Available)
Full-Text Paper (PDF): از «بازیچۀ قدرت» تا «بنیان جامعه»: تحوّل جایگاه «دانشمندان و نوآوران» طی فرآیند «دانش بنیان شدن جوامع» و درس هایی برای ایران
«توسعۀ دانش بنیان» با «رویکردی ؟؟؟ بنیان»!
وحید احسانی
پژوهش هایی که از نیم قرن پیش، ابتدا توسّط روانشناسان و سپس اقتصاددانان مراکز معتبری مانند «مدرسۀ اقتصادی لندن» و «بانک مرکزی آمریکا»، جهت بررسی «تأثیر مشوّق های مالی بر عملکرد افراد» صورت گرفته به اتّفاق ثابت کرده اند که «در خصوص فعّالیّت های مکانیکیِ ساده، ممکن است مشوّق های مالی بتوانند تأثیرات مثبتی بر روی عملکرد داشته باشند (به ویژه کمیّت و سرعت عملکرد)، امّا در مورد فعّالیّت هایی که انجام دادن آنها مستلزم به کار بردن مهارت های ذهنی (حتّی در پایین ترین سطوح آن) است، این نوع مشوّق ها عملکرد را ضعیف کرده و به ویژه، کیفیت کار را پایین می آورند». نتایج حاصل از این پژوهش ها در مجلات معتبر علمی جهان منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد.
با این وجود، در سال 1383، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران «شیوه نامۀ تشویق نویسندگان مقالات منتشر شده در نشریات معتبر بین المللی و داخلی برای دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی هیئت امنایی کشور» را تصویب و به اجرا در می آورد که بر اساس آن، به اعضای هیأت علمی که بتوانند گزارش پژوهش های خود را در مجلات علمی منتشر کنند پاداش نقدی پرداخت می شود. مدیران برخی از دانشگاه های کشور در هنگام ابلاغ این شیوه نامۀ تشویقی در مجموعۀ خود، دست به ابتکار عمل زده و با استفاده از عبارت های مختلف، یکی از اهداف اصلی آن را «ارتقاء کیفیت» فعّالیت های علمی و پژوهشی بیان کرده اند!
(جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه نمایید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://telegra.ph/-04-26-4
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا بازنشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/02/06
وحید احسانی
پژوهش هایی که از نیم قرن پیش، ابتدا توسّط روانشناسان و سپس اقتصاددانان مراکز معتبری مانند «مدرسۀ اقتصادی لندن» و «بانک مرکزی آمریکا»، جهت بررسی «تأثیر مشوّق های مالی بر عملکرد افراد» صورت گرفته به اتّفاق ثابت کرده اند که «در خصوص فعّالیّت های مکانیکیِ ساده، ممکن است مشوّق های مالی بتوانند تأثیرات مثبتی بر روی عملکرد داشته باشند (به ویژه کمیّت و سرعت عملکرد)، امّا در مورد فعّالیّت هایی که انجام دادن آنها مستلزم به کار بردن مهارت های ذهنی (حتّی در پایین ترین سطوح آن) است، این نوع مشوّق ها عملکرد را ضعیف کرده و به ویژه، کیفیت کار را پایین می آورند». نتایج حاصل از این پژوهش ها در مجلات معتبر علمی جهان منتشر شده و در دسترس عموم قرار دارد.
با این وجود، در سال 1383، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران «شیوه نامۀ تشویق نویسندگان مقالات منتشر شده در نشریات معتبر بین المللی و داخلی برای دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی هیئت امنایی کشور» را تصویب و به اجرا در می آورد که بر اساس آن، به اعضای هیأت علمی که بتوانند گزارش پژوهش های خود را در مجلات علمی منتشر کنند پاداش نقدی پرداخت می شود. مدیران برخی از دانشگاه های کشور در هنگام ابلاغ این شیوه نامۀ تشویقی در مجموعۀ خود، دست به ابتکار عمل زده و با استفاده از عبارت های مختلف، یکی از اهداف اصلی آن را «ارتقاء کیفیت» فعّالیت های علمی و پژوهشی بیان کرده اند!
(جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه نمایید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://telegra.ph/-04-26-4
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا بازنشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/02/06
Telegraph
..
«توسعۀ دانش بنیان» با «رویکردی ؟؟؟ بنیان»! وحید احسانی
.
الگوی نامتوازن علم در ایران: سهم ناچیز علوم انسانی و اجتماعی
وحید احسانی
همان طور که محمدعلی مرادی بیان می دارد: «علوم در تقسيم بندی نوینش در چهار دستۀ بزرگ علوم طبيعی، علوم عملياتی، علوم انسانی و علوم فرهنگی صورتبندی میشوند. آنچه در ساختار علوم از اهميت درجه اول برخوردار است تعادل آنها و کاركرد تنظيم کنندۀ آنست. ... رشد سرطانی یکی از این علوم است که باعث ميشود خِرَد، خصلت تنظيم کننده اش را از دست بدهد. ... هر گونه تکیۀ بیرویه بر یکی از شاخههای علوم باعث ناموزونی در ساختار اجتماعی میشود و توسعه اجتماعی را دچار اخلال میکند».
بنابراین در این پژوهش، «الگوی پراکنش مقاله های آی اس آی ایران در حیطه های موضوعی مختلف طی سال های 2017-1970» مورد مطالعه قرار گرفت که گزیده ای از اهمّ یافته های آن در قالب سه نمودار زیر ارائه شده است.
(جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://telegra.ph/-05-05-30
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/02/15
الگوی نامتوازن علم در ایران: سهم ناچیز علوم انسانی و اجتماعی
وحید احسانی
همان طور که محمدعلی مرادی بیان می دارد: «علوم در تقسيم بندی نوینش در چهار دستۀ بزرگ علوم طبيعی، علوم عملياتی، علوم انسانی و علوم فرهنگی صورتبندی میشوند. آنچه در ساختار علوم از اهميت درجه اول برخوردار است تعادل آنها و کاركرد تنظيم کنندۀ آنست. ... رشد سرطانی یکی از این علوم است که باعث ميشود خِرَد، خصلت تنظيم کننده اش را از دست بدهد. ... هر گونه تکیۀ بیرویه بر یکی از شاخههای علوم باعث ناموزونی در ساختار اجتماعی میشود و توسعه اجتماعی را دچار اخلال میکند».
بنابراین در این پژوهش، «الگوی پراکنش مقاله های آی اس آی ایران در حیطه های موضوعی مختلف طی سال های 2017-1970» مورد مطالعه قرار گرفت که گزیده ای از اهمّ یافته های آن در قالب سه نمودار زیر ارائه شده است.
(جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://telegra.ph/-05-05-30
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/02/15
Telegraph
..
الگوی نامتوازن علم در ایران: سهم ناچیز علوم انسانی و اجتماعی وحید احسانی همان طور که محمدعلی مرادی بیان می دارد: «علوم در تقسيم بندی نوینش در چهار دستۀ بزرگ علوم طبيعی، علوم عملياتی، علوم انسانی و علوم فرهنگی صورتبندی میشوند. آنچه در ساختار علوم از اهميت…
سلام و درود،
معرّفی چند کانال تلگرامی مرتبط (با ارزشیابی/اثربخشی علم و پژوهش) و مفید:
👇👇👇👇👇👇👇👇
1- کاربردی سازی علوم انسانی (بردار)
https://www.tg-me.com/appliedhumanities
2- اثربخشی تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی
https://www.tg-me.com/researchimpact
3- پویش ملّی دوباره دانشگاه
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
4- علم سنجی (ساینسومتریکس)
https://www.tg-me.com/scientometric
معرّفی چند کانال تلگرامی مرتبط (با ارزشیابی/اثربخشی علم و پژوهش) و مفید:
👇👇👇👇👇👇👇👇
1- کاربردی سازی علوم انسانی (بردار)
https://www.tg-me.com/appliedhumanities
2- اثربخشی تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی
https://www.tg-me.com/researchimpact
3- پویش ملّی دوباره دانشگاه
https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
4- علم سنجی (ساینسومتریکس)
https://www.tg-me.com/scientometric
Telegram
کاربردی سازی علوم انسانی
کانال کاربردیسازی علوم انسانی رسانه ای است برای تسهیل ورود جریان کارآمد علوم انسانی و اجتماعی به جامعه.
ارتباط با ما:
Website: www.bordar-ensani.ir
ارتباط با ادمین:
@Appliedhumanities98
اینستا:
http://instagram.com/appliedhumanities
ارتباط با ما:
Website: www.bordar-ensani.ir
ارتباط با ادمین:
@Appliedhumanities98
اینستا:
http://instagram.com/appliedhumanities
.
نقش تعیین کنندۀ «اندیشه» در «وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»
وحید احسانی
1- مقدّمه
نوشتار حاضر، در واکنش به دو جریان افراطی سیل آسا که در فضای عمومی جامعۀ ما شکل گرفته و روز به روز مجال را برای سایر دیدگاه ها تنگتر میکنند، نگاشته شده است. البته، دو جریان مورد نظر «باطل محض» یا «سیاه مطلق» نیستند، بلکه حقایقی را شامل شده و از برخی جنبه ها با واقعیّت همخوانی دارند؛ مشکل اصلی ناشی از «زیاده روی و افراط» در آنهاست.
بدین منظور، ذیل چند زیرعنوان مرتبط و سلسله وار، گفتارهای تأمّل برانگیزی از برخی اندیشمندان و صاحبنظران نقل و در پایان، برخی نکات به عنوان جمع بندی و نتیجه گیری مطرح شده است. بدین ترتیب، بخش اصلی نوشتار حاضر از نقل قول های ارزشمندی از برخی صاحبنظران تشکیل شده که بدون شرح و تفصیل ذکر شده اند.
در ادامه، دو جریان افراطی مورد نظر –که البته میتوان آنها را نمودهای متفاوتی از یک مشکل واحد دانست- تشریح شده اند.
1-1 جبهه گیری افراطی در مقابل «تفریط در عمل گرایی»
در ایران یک توافق جمعی نسبت به این مشکل ایجاد شده که: «متأسّفانه بیشتر مسئولان، دانشگاهیان، اصحاب رسانه، صاحبان تریبونها و حتّی مردم کوچه و بازار فقط اهل حرّافی، نقّادی، فلسفه بافی، نظریه پردازی و ادّعا بوده و اهل عمل نیستند». در واکنش به این ایراد همه گیر، جریان متّضادی شکل گرفته که به سرعت در مقابل هر گونه به اصطلاح «حرّافی و نظریه پردازی» جبهه گرفته و از حرّافان و فلسفه بافان، «عمل» یا لااقل «راه حل عملیاتی» مطالبه میکند. در این شرایط، هر کس در خصوص مسائل و مشکلات صحبت کند امّا برای رفع آنها آستین بالا نزده و یا لااقل خیلی سریع راه حل عملیاتی مربوطه را ارائه نکند، در معرض متّهم شدن به «حرّافی» و یا حتّی «سیاه نمایی» قرار می گیرد و کسی حال و حوصلۀ گوش دادن به این «به اصطلاح حرّافی ها» و «نظریه پردازیها» و یا مطالعۀ کتابهایی که با این رویکرد نوشته شده اند را ندارد؛ همگان فقط خواهان «سرعت عمل در رفع مشکلات» و «اصلاح هر چه سریعتر امور» هستند. گاهی اوقات، اتّهام «حرّافی و فلسفه بافی» به یک پتک تبدیل شده و سریعاً بر دهان هر نقّادی که بلافاصله راه حل عملیاتی و زودبازده خود را ارائه نکند کوبیده میشود.
در متن حاضر، ضمن قبول مشکل «حرّافی و فلسفه بافی» یا «توقّف در نظریه پردازی»، به یک بعد دیگر از موضوع «ارتباط میان نظر و عمل» پرداخته شده که علی رغم اهمیّت بنیادینش، در ایران به شدّت مورد غفلت است (چه در میان عوام و به ویژه در سطح رسانه های عمومی و چه در محیط دانشگاهی). ... مشکل مورد نظر (یا جنبۀ اخیرِ ناشی از عدم رعایت تعادل میان نظر و عمل) «اصرار بر ورود به عرصۀ عمل، بدون احساس نیاز به حصول اشراف نظری قابل قبول بر مسائل» و نیز «عدم توجه به ریشه های نگرشی/ذهنی مسائل و مشکلات جامعه» است.
2-1 ریشۀ همۀ مشکلات را به «اخلاق، تقوی و اصلاح رفتار افراد» ربط دادن.
جریان افراطی دیگری که در بطن جامعه شکل گرفته و به شکل فزآینده ای مجال را برای دیدگاه های دیگر تنگ میکند، دیدگاهیست که ریشۀ نهایی تمامی مشکلات مزمن جامعه را مسائلی چون «بی تقوایی» و «بی اخلاقی» معرّفی میکند. از نقطه نظر این دیدگاه، هر گونه گفتگو و تلاش برای یافتن ریشه های مسائل و مشکلات جامعه فقط به این نقطه ختم میشود که «بحث و گفتگو فایده ندارد، تا وقتی ما اخلاق خودمان را اصلاح نکنیم هیچ چیز درست نمیشود، باید هر کسی از خودش شروع کند، باید به همان چیزهایی که میدانیم عمل کنیم. اگه هر کسی وظیفۀ خودش و همان درست و نادرستهایی که خودش میداند را در عمل پیاده کند، مملکت گلستان میشود».
همانطور که پیش از این بیان شد، «افراط» در دیدگاه بالاست که مشکل ساز میشود، وگر نه هیچ کس نمیتواند اهمیّت مسائلی چون «تقوی»، «اخلاق» و «لزوم اصلاح رفتار» را منکر شود.
2- گفتارهایی از برخی صاحبنظران که با دو جریان افراطی بالا همخوانی ندارند
همانطور که پیش از این بیان شد، این بخش از متن از نقل قولهایی از برخی دانشمندان و صاحبنظران تشکیل شده که تقریباً بدون هرگونه کم و کاست و یا توضیح اضافه، ذیل چند زیرعنوان مجزّا و البته همراستا، ارائه شده اند .
(این مقاله در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر شده است. جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید)👇👇👇👇
http://neeloofar.org/critic/124-article/1827-thought-and-economic-situation.html
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار : 1397/04/08
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
نقش تعیین کنندۀ «اندیشه» در «وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»
وحید احسانی
1- مقدّمه
نوشتار حاضر، در واکنش به دو جریان افراطی سیل آسا که در فضای عمومی جامعۀ ما شکل گرفته و روز به روز مجال را برای سایر دیدگاه ها تنگتر میکنند، نگاشته شده است. البته، دو جریان مورد نظر «باطل محض» یا «سیاه مطلق» نیستند، بلکه حقایقی را شامل شده و از برخی جنبه ها با واقعیّت همخوانی دارند؛ مشکل اصلی ناشی از «زیاده روی و افراط» در آنهاست.
بدین منظور، ذیل چند زیرعنوان مرتبط و سلسله وار، گفتارهای تأمّل برانگیزی از برخی اندیشمندان و صاحبنظران نقل و در پایان، برخی نکات به عنوان جمع بندی و نتیجه گیری مطرح شده است. بدین ترتیب، بخش اصلی نوشتار حاضر از نقل قول های ارزشمندی از برخی صاحبنظران تشکیل شده که بدون شرح و تفصیل ذکر شده اند.
در ادامه، دو جریان افراطی مورد نظر –که البته میتوان آنها را نمودهای متفاوتی از یک مشکل واحد دانست- تشریح شده اند.
1-1 جبهه گیری افراطی در مقابل «تفریط در عمل گرایی»
در ایران یک توافق جمعی نسبت به این مشکل ایجاد شده که: «متأسّفانه بیشتر مسئولان، دانشگاهیان، اصحاب رسانه، صاحبان تریبونها و حتّی مردم کوچه و بازار فقط اهل حرّافی، نقّادی، فلسفه بافی، نظریه پردازی و ادّعا بوده و اهل عمل نیستند». در واکنش به این ایراد همه گیر، جریان متّضادی شکل گرفته که به سرعت در مقابل هر گونه به اصطلاح «حرّافی و نظریه پردازی» جبهه گرفته و از حرّافان و فلسفه بافان، «عمل» یا لااقل «راه حل عملیاتی» مطالبه میکند. در این شرایط، هر کس در خصوص مسائل و مشکلات صحبت کند امّا برای رفع آنها آستین بالا نزده و یا لااقل خیلی سریع راه حل عملیاتی مربوطه را ارائه نکند، در معرض متّهم شدن به «حرّافی» و یا حتّی «سیاه نمایی» قرار می گیرد و کسی حال و حوصلۀ گوش دادن به این «به اصطلاح حرّافی ها» و «نظریه پردازیها» و یا مطالعۀ کتابهایی که با این رویکرد نوشته شده اند را ندارد؛ همگان فقط خواهان «سرعت عمل در رفع مشکلات» و «اصلاح هر چه سریعتر امور» هستند. گاهی اوقات، اتّهام «حرّافی و فلسفه بافی» به یک پتک تبدیل شده و سریعاً بر دهان هر نقّادی که بلافاصله راه حل عملیاتی و زودبازده خود را ارائه نکند کوبیده میشود.
در متن حاضر، ضمن قبول مشکل «حرّافی و فلسفه بافی» یا «توقّف در نظریه پردازی»، به یک بعد دیگر از موضوع «ارتباط میان نظر و عمل» پرداخته شده که علی رغم اهمیّت بنیادینش، در ایران به شدّت مورد غفلت است (چه در میان عوام و به ویژه در سطح رسانه های عمومی و چه در محیط دانشگاهی). ... مشکل مورد نظر (یا جنبۀ اخیرِ ناشی از عدم رعایت تعادل میان نظر و عمل) «اصرار بر ورود به عرصۀ عمل، بدون احساس نیاز به حصول اشراف نظری قابل قبول بر مسائل» و نیز «عدم توجه به ریشه های نگرشی/ذهنی مسائل و مشکلات جامعه» است.
2-1 ریشۀ همۀ مشکلات را به «اخلاق، تقوی و اصلاح رفتار افراد» ربط دادن.
جریان افراطی دیگری که در بطن جامعه شکل گرفته و به شکل فزآینده ای مجال را برای دیدگاه های دیگر تنگ میکند، دیدگاهیست که ریشۀ نهایی تمامی مشکلات مزمن جامعه را مسائلی چون «بی تقوایی» و «بی اخلاقی» معرّفی میکند. از نقطه نظر این دیدگاه، هر گونه گفتگو و تلاش برای یافتن ریشه های مسائل و مشکلات جامعه فقط به این نقطه ختم میشود که «بحث و گفتگو فایده ندارد، تا وقتی ما اخلاق خودمان را اصلاح نکنیم هیچ چیز درست نمیشود، باید هر کسی از خودش شروع کند، باید به همان چیزهایی که میدانیم عمل کنیم. اگه هر کسی وظیفۀ خودش و همان درست و نادرستهایی که خودش میداند را در عمل پیاده کند، مملکت گلستان میشود».
همانطور که پیش از این بیان شد، «افراط» در دیدگاه بالاست که مشکل ساز میشود، وگر نه هیچ کس نمیتواند اهمیّت مسائلی چون «تقوی»، «اخلاق» و «لزوم اصلاح رفتار» را منکر شود.
2- گفتارهایی از برخی صاحبنظران که با دو جریان افراطی بالا همخوانی ندارند
همانطور که پیش از این بیان شد، این بخش از متن از نقل قولهایی از برخی دانشمندان و صاحبنظران تشکیل شده که تقریباً بدون هرگونه کم و کاست و یا توضیح اضافه، ذیل چند زیرعنوان مجزّا و البته همراستا، ارائه شده اند .
(این مقاله در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر شده است. جهت مطالعۀ ادامۀ مطلب، به لینک زیر مراجعه کنید)👇👇👇👇
http://neeloofar.org/critic/124-article/1827-thought-and-economic-situation.html
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار : 1397/04/08
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
neeloofar.org
نقش تعیین کنندۀ «اندیشه» در «وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»
وحید احسانی: نوشتار حاضر، در واکنش به دو جریان افراطی سیل آسا که در فضای عمومی جامعۀ ما شکل گرفته و روز به روز مجال را برای سایر دیدگاه ها تنگتر میکنند، نگاشته شده است. البته، دو جریان مورد نظر «باطل محض» یا «سیاه مطلق» نیستند، بلکه حقایقی را شامل شده…
Forwarded from Article reader|Статей читалка
Telegraph
نقش تعیین کنندۀ «اندیشه» در «وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»
وحید احسانی: نوشتار حاضر، در واکنش به دو جریان افراطی سیل آسا که در فضای عمومی جامعۀ ما شکل گرفته و روز به روز مجال را برای سایر دیدگاه ها تنگتر میکنند، نگاشته شده است. البته، دو جریان مورد نظر «باطل محض» یا «سیاه مطلق» نیستند، بلکه حقایقی را شامل شده…
Forwarded from | نیلوفر |
Thought-and-economic-situation.pdf
712.8 KB
برشی از یک کتاب)
پاره ای از مکتوب سیّد جمال الدّین اسدآبادی که به یکی از دوستان خود نوشته است:
«... شما تا قوه دارید در نسخ عاداتیکه میانه سعادت ایرانی سد سدید گردیده کوشش نمائید نه در نیستی صاحبان عادات. هر گاه بخواهید به اشخاص مانع شوید وقت شما تلف میگردد؛ اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید باز آن عادت دیگرانرا بر خود جلب میکند ... "
منبع: کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، تألیف ناظم الاسلام کرمانی، چاپ هفتم 1384، صفحۀ 68.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
پاره ای از مکتوب سیّد جمال الدّین اسدآبادی که به یکی از دوستان خود نوشته است:
«... شما تا قوه دارید در نسخ عاداتیکه میانه سعادت ایرانی سد سدید گردیده کوشش نمائید نه در نیستی صاحبان عادات. هر گاه بخواهید به اشخاص مانع شوید وقت شما تلف میگردد؛ اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید باز آن عادت دیگرانرا بر خود جلب میکند ... "
منبع: کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، تألیف ناظم الاسلام کرمانی، چاپ هفتم 1384، صفحۀ 68.
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
هیچ فکر کرده ایم که:
«چون شرایط زندگی مان مناسب نیست، بحران ها احاطه مان کرده اند، جو بی ثباتی و ناامنی حکم فرماست، نگرانی های روزانه یک لحظه ذهنمان را آرام نمی گذارند و ...، کتاب نمی خوانیم»
یا
«چون ملّت اهل مطالعه ای نبوده و نیستیم، در نتیجه، بحران ها دست از سرمان بر نمی دارند، شرایط زندگی مان سامان نمی یابد، همواره در شرایط حسّاس کنونی به سر می بریم، تمام عمر را زیر بار سنگین نگرانی های امروز و فردا سر می کنیم و ... » ؟؟؟!!!
🤔
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
«چون شرایط زندگی مان مناسب نیست، بحران ها احاطه مان کرده اند، جو بی ثباتی و ناامنی حکم فرماست، نگرانی های روزانه یک لحظه ذهنمان را آرام نمی گذارند و ...، کتاب نمی خوانیم»
یا
«چون ملّت اهل مطالعه ای نبوده و نیستیم، در نتیجه، بحران ها دست از سرمان بر نمی دارند، شرایط زندگی مان سامان نمی یابد، همواره در شرایط حسّاس کنونی به سر می بریم، تمام عمر را زیر بار سنگین نگرانی های امروز و فردا سر می کنیم و ... » ؟؟؟!!!
🤔
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
درمان ناکارآمدی در ایران
(قسمت اوّل)
ناکارآمدی: معضلی بدون «راهکار عملیاتی»!
وحید احسانی
برای حل هر مشکل (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) راهکار یا راهکارهایی وجود دارد که با عمل به آن راهکارها، مشکل مورد نظر مرتفع می گردد، امّا در خصوص معضل ناکارآمدی، قضیه تا حدودی متفاوت است.
از آنجا که نظام هستی بر پایۀ قوانین و روابطی (سنّت های الهی، روابط علّت و معلولی) ایجاد شده و پابرجاست، هر مشکلی نتیجۀ برخی علل و عوامل بوده و لذا به منظور رفع هر مشکل باید اقداماتی انجام داد تا در نتیجۀ آن اقدامات، علل و عوامل پیدایش مشکل مورد نظر مرتفع شده و نهایتاً مشکل از میان برود، امّا چنانچه فرد یا جامعه ای دچار معضل ناکارآمدی (عدم اثربخشی اقدامات) شود، هر اقدامی هم که جهت رفع این معضل انجام دهد ناکارآمد خواهد بود. به عبارت دیگر، ماهیّت ناکارآمدی به گونه ایست که می توان آن را به یک چرخۀ باطل، سیاه چالۀ گریز ناپذیر یا معضل بدون راهکار تشبیه کرد. معضل ناکارآمدی مانند بیماریِ فرضیِ «عدم واکنش به داروها» است که هر دارویی هم برای درمان آن استفاده شود، مشمول «عدم واکنش» شده و بی فایده خواهد بود. البته، از مطالب بالا نمی توان نتیجه گرفت که ناکارآمدی یک «درد بی درمان» است، چرا که هر درمانی از «راهکار عملیاتی» یا «اقدام و عمل» آغاز نمی شود. درمان کردن بعضی دردها و رفع کردن برخی مشکلات، پیش از پرداختن به اقدام و عمل، مستلزم برخی تحوّلات درونی است؛ تحوّلاتی مانند یک چرخش بینش، تغییر رویکرد یا امثال آن.
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-12-27
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/05/21
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(قسمت اوّل)
ناکارآمدی: معضلی بدون «راهکار عملیاتی»!
وحید احسانی
برای حل هر مشکل (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) راهکار یا راهکارهایی وجود دارد که با عمل به آن راهکارها، مشکل مورد نظر مرتفع می گردد، امّا در خصوص معضل ناکارآمدی، قضیه تا حدودی متفاوت است.
از آنجا که نظام هستی بر پایۀ قوانین و روابطی (سنّت های الهی، روابط علّت و معلولی) ایجاد شده و پابرجاست، هر مشکلی نتیجۀ برخی علل و عوامل بوده و لذا به منظور رفع هر مشکل باید اقداماتی انجام داد تا در نتیجۀ آن اقدامات، علل و عوامل پیدایش مشکل مورد نظر مرتفع شده و نهایتاً مشکل از میان برود، امّا چنانچه فرد یا جامعه ای دچار معضل ناکارآمدی (عدم اثربخشی اقدامات) شود، هر اقدامی هم که جهت رفع این معضل انجام دهد ناکارآمد خواهد بود. به عبارت دیگر، ماهیّت ناکارآمدی به گونه ایست که می توان آن را به یک چرخۀ باطل، سیاه چالۀ گریز ناپذیر یا معضل بدون راهکار تشبیه کرد. معضل ناکارآمدی مانند بیماریِ فرضیِ «عدم واکنش به داروها» است که هر دارویی هم برای درمان آن استفاده شود، مشمول «عدم واکنش» شده و بی فایده خواهد بود. البته، از مطالب بالا نمی توان نتیجه گرفت که ناکارآمدی یک «درد بی درمان» است، چرا که هر درمانی از «راهکار عملیاتی» یا «اقدام و عمل» آغاز نمی شود. درمان کردن بعضی دردها و رفع کردن برخی مشکلات، پیش از پرداختن به اقدام و عمل، مستلزم برخی تحوّلات درونی است؛ تحوّلاتی مانند یک چرخش بینش، تغییر رویکرد یا امثال آن.
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-12-27
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/05/21
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegraph
..
درمان ناکارآمدی در ایران (قسمت اوّل) ناکارآمدی: معضلی بدون «راهکار عملیاتی»! [1] وحید احسانی برای حل هر مشکل (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) راهکار یا راهکارهایی وجود دارد[2] که با عمل به آن راهکارها، مشکل مورد نظر مرتفع می گردد، امّا در خصوص معضل ناکارآمدی،…
درمان ناکارآمدی در ایران
(قسمت دوّم)
درمان ناکارآمدی مستلزم یک تحوّل درونی است
وحید احسانی
ناکارآمدی از آن دسته معضلاتی است که رفع کردن آنها، پیش از پرداختن به راهکار عملیاتی، مستلزم وقوع یک تحوّل درونی بنیادین است. در این بخش، «تحوّل درونی» مورد نظر، از 3 منظر متفاوت تشریح شده است که عبارتند از ادبیات موفّقیت، ادبیات توسعه و ادبیات عرفانی-اسلامی.
1- تبدیل شدن یک فرد «غیرموثّر» به یک انسان «موثّر» از نقطه نظر ادبیات موفّقیّت
کاوی، یکی از صاحب نظران شناخته شدۀ ادبیات موفّقیت، اوّلین ویژگی از 7 ویژگیِ اصلیِ مردمان موثّر را عامل بودن دانسته و معتقد است تبدیل شدن از یک انسان غیر عامل به یک انسان عامل مستلزم «نوشیدن داروی تلخ» است:
«اگر سال های سال برای خودتان دلایل بی شماری گرد آورده باشید که چرا بدبخت هستید –مخصوصاً اگر شخص یا اشخاص یا اوضاع و شرایطی بیرون از وجود خودتان را مسئول یا مسبب این بدبختی پنداشته باشید- عامل بودن ابداً آسان نیست. باید داروی تلخ را ببلعید. امّا به محض فرو دادن آن، به رهایی هیجان انگیزی دست می یابید که هرگز پیش از آن نچشیده بودید» (کاوی، 1383: 61).
منظور کاوی از «نوشیدن داروی تلخ» آن است که فردِ ناموفق بپذیرد که عامل اصلیِ بدبختی اش انتخاب های خودش بوده اند. به عبارت دیگر، به خود بقبولاند که خودش انتخاب کرده بوده که بدبخت باشد؛ صرفاً پس از نوشیدن این داروی تلخ است که این توانایی را به دست خواهد آورد که «انتخاب کند که بدبخت نباشد»:
«اگر شخصی نتواند صادقانه بگوید: «آنچه امروز هستم به دلیل انتخاب های دیروز من است» این را نیز نمی تواند بگوید که: «و اکنون دیگر گونه انتخاب میکنم»» (همان: 59).
2- اوّلین گام جوامع عقب مانده برای تبدیل شدن به جوامع پیشرفته، از نقطه نظر ادبیات توسعه
استیگلیتز، صاحب نظر برجستۀ ادبیات توسعه، ضمن تبیین وضعیّتی که از آن با عنوان «دانش بنیان شدن» یاد میکنیم به تشریح رشد معجزه آسای کشورهای شرق آسیا پرداخته و توضیح میدهد: ....
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-12-25
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/05/21
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(قسمت دوّم)
درمان ناکارآمدی مستلزم یک تحوّل درونی است
وحید احسانی
ناکارآمدی از آن دسته معضلاتی است که رفع کردن آنها، پیش از پرداختن به راهکار عملیاتی، مستلزم وقوع یک تحوّل درونی بنیادین است. در این بخش، «تحوّل درونی» مورد نظر، از 3 منظر متفاوت تشریح شده است که عبارتند از ادبیات موفّقیت، ادبیات توسعه و ادبیات عرفانی-اسلامی.
1- تبدیل شدن یک فرد «غیرموثّر» به یک انسان «موثّر» از نقطه نظر ادبیات موفّقیّت
کاوی، یکی از صاحب نظران شناخته شدۀ ادبیات موفّقیت، اوّلین ویژگی از 7 ویژگیِ اصلیِ مردمان موثّر را عامل بودن دانسته و معتقد است تبدیل شدن از یک انسان غیر عامل به یک انسان عامل مستلزم «نوشیدن داروی تلخ» است:
«اگر سال های سال برای خودتان دلایل بی شماری گرد آورده باشید که چرا بدبخت هستید –مخصوصاً اگر شخص یا اشخاص یا اوضاع و شرایطی بیرون از وجود خودتان را مسئول یا مسبب این بدبختی پنداشته باشید- عامل بودن ابداً آسان نیست. باید داروی تلخ را ببلعید. امّا به محض فرو دادن آن، به رهایی هیجان انگیزی دست می یابید که هرگز پیش از آن نچشیده بودید» (کاوی، 1383: 61).
منظور کاوی از «نوشیدن داروی تلخ» آن است که فردِ ناموفق بپذیرد که عامل اصلیِ بدبختی اش انتخاب های خودش بوده اند. به عبارت دیگر، به خود بقبولاند که خودش انتخاب کرده بوده که بدبخت باشد؛ صرفاً پس از نوشیدن این داروی تلخ است که این توانایی را به دست خواهد آورد که «انتخاب کند که بدبخت نباشد»:
«اگر شخصی نتواند صادقانه بگوید: «آنچه امروز هستم به دلیل انتخاب های دیروز من است» این را نیز نمی تواند بگوید که: «و اکنون دیگر گونه انتخاب میکنم»» (همان: 59).
2- اوّلین گام جوامع عقب مانده برای تبدیل شدن به جوامع پیشرفته، از نقطه نظر ادبیات توسعه
استیگلیتز، صاحب نظر برجستۀ ادبیات توسعه، ضمن تبیین وضعیّتی که از آن با عنوان «دانش بنیان شدن» یاد میکنیم به تشریح رشد معجزه آسای کشورهای شرق آسیا پرداخته و توضیح میدهد: ....
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-12-25
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/05/21
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegraph
..
درمان ناکارآمدی در ایران (قسمت دوّم) درمان ناکارآمدی مستلزم یک تحوّل درونی است[1] وحید احسانی ناکارآمدی از آن دسته معضلاتی است [2] که رفع کردن آنها، پیش از پرداختن به راهکار عملیاتی، مستلزم وقوع یک تحوّل درونی بنیادین است. در این بخش، «تحوّل درونی» مورد نظر،…
درمان ناکارآمدی در ایران
(قسمت سوم)
«پذیرش مسئولیت خود» چقدر تلخ است؟
وحید احسانی
با وجود تأثیرات شگرف «داروی تلخ» مورد نظر، چرا بسیاری از افراد و جوامع آن را ننوشیده و خود را از باتلاق عذاب آور بدبختی و عقب ماندگی نمی رهانند؟ مهم ترین علّت مربوطه، «تلخی» داروی مورد نظر است، امّا مگر این دارو چقدر تلخ است که بسیاری افراد و جوامع، یک عمر زندگی بی ثمر و ناکارآمد را بر یک بار نوشیدن داروی تلخ ترجیح می دهند؟ آیا میزان تلخی این دارو برای همۀ افراد و جوامع یکسان است؟ چه عواملی بر میزان تلخی این تحوّل نجات بخش تأثیرگذارند؟
مسلّماً، هر چه وضعیّت موجود نامطلوب تر و هر چه مسئولیّت افراد مورد نظر در پیدایش آن وضعیّت بیشتر باشد، تلخی داروی تحوّل آفرین بیشتر خواهد بود. البته، این دارو ذاتاً تلخ است (یعنی تحت بهترین شرایط ممکن نیز تلخ است)، امّا در برخی شرایط تلخی آن خیلی بیشتر می شود. به عنوان مثال، ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-23-19
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/01
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(قسمت سوم)
«پذیرش مسئولیت خود» چقدر تلخ است؟
وحید احسانی
با وجود تأثیرات شگرف «داروی تلخ» مورد نظر، چرا بسیاری از افراد و جوامع آن را ننوشیده و خود را از باتلاق عذاب آور بدبختی و عقب ماندگی نمی رهانند؟ مهم ترین علّت مربوطه، «تلخی» داروی مورد نظر است، امّا مگر این دارو چقدر تلخ است که بسیاری افراد و جوامع، یک عمر زندگی بی ثمر و ناکارآمد را بر یک بار نوشیدن داروی تلخ ترجیح می دهند؟ آیا میزان تلخی این دارو برای همۀ افراد و جوامع یکسان است؟ چه عواملی بر میزان تلخی این تحوّل نجات بخش تأثیرگذارند؟
مسلّماً، هر چه وضعیّت موجود نامطلوب تر و هر چه مسئولیّت افراد مورد نظر در پیدایش آن وضعیّت بیشتر باشد، تلخی داروی تحوّل آفرین بیشتر خواهد بود. البته، این دارو ذاتاً تلخ است (یعنی تحت بهترین شرایط ممکن نیز تلخ است)، امّا در برخی شرایط تلخی آن خیلی بیشتر می شود. به عنوان مثال، ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-23-19
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/01
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegraph
...
درمان ناکارآمدی در ایران (قسمت سوّم) «پذیرش مسئولیت خود» چقدر تلخ است؟ وحید احسانی 1- مرور قسمت های پیشین در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر، بیان شد که منطقاً، درمان ناکارآمدی نمی تواند از «راهکار عملیاتی» آغاز شود زیرا چنانچه فرد یا جامعه ای دچار معضل ناکارآمدی…
درمان ناکارآمدی در ایران
(قسمت چهارم)
چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟
وحید احسانی
بدیهی است وقتی یک شخص بخواهد تحوّل مورد نظر در سلسله نوشتار حاضر را تجربه کُند، خود او باید داروی تلخ را بنوشد، امّا در خصوص یک جامعه با این پرسش مواجه می شویم که «از میان کل جمعیّت کشور، چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟».
احتمالاً در نگاه اوّل، پاسخ این پرسش واضح و بدیهی به نظر می رسد، امّا مسئله به این سادگی ها هم نیست[1] (لااقل نگارنده این طور می پندارد). در این قسمت، تلاش شده نشان داده شود که پرسش مورد نظر، بر خلاف دیدگاه احتمالی بیشتر هم وطنان عزیزم، پرسشی جدّی بوده و پاسخ دادن به آن هم کار ساده ای نیست (چه از حیث درک عوامل موثر بر مسئله و چه از حیث توانایی کنار آمدن با گزینه های مختلف). بدین منظور، این قسمت به طرح پرسش های گوناگونی که ناظر بر ابعاد مختلف مسئله هستند اختصاص داده شده است. هدف آن است که پیش از پرداختن به پاسخ (در قسمت بعدی)، ذهن مخاطبان با پرسش مورد نظر و پیچیدگی های آن آشنا و درگیر شود.
جامعه ای که پس از سال ها اصرار متعصّبانه (احتمالاً ایدئولوژیک) بر برخی اصول خود ساخته و حذف سخت گیرانۀ ناصحان و منتقدان به بن بست رسیده و زمین و زمان خطاب به آن فریاد برآورده اند که: «به لبۀ پرتگاه رسیده ای»، دو راه در پیش دارد: یا ادامۀ رویکرد خود مطلق انگارانۀ گذشته که معادل سقوط در قعر دره است و یا اصلاح مسیر اشتباه گذشته که در اوّلین قدم مستلزم «نوشیدن داروی تلخ» است. در چنین شرایطی، معمولاً تلخی داروی مورد نظر در بیشترین حدّ ممکن است چرا که علی القاعده در طول مسیر اشتباه گذشته، ظلم های زیادی روا داشته شده و مردمان بسیاری به فقر و فلاکت کشیده شده اند. در اینجا پرسش اساسی این است که «چه کسانی از جمعیّت مثلا یکصد میلیونی جامعۀ مورد نظر باید داروی تلخ را بنوشند؟».
چنانچه بخواهیم در راستای یافتن پاسخ، ابتدا مسئله را ساده کرده باشیم، باید ببینیم که چه کسانی مقصر بوده اند یا به عبارتی، چه کسانی در قرار گرفتن در یک مسیر اشتباه، پیش رفتنِ چشم و گوش بسته در آن مسیر و رسیدن به نقطۀ نامطلوب موجود (لب پرتگاه) نقش داشته اند (چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم)؟
مسلّماً، چنانچه بررسی جامعۀ مورد نظر نشان دهد که طی دهه های گذشته، به جز عدّۀ اندکی (احتمالاً سردمداران سیاسی، متولّیان دین رایج یا هر دو گروه)، سایرین وظایف اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام داده اند، مقصّر اصلی همان عدّۀ قلیل خواهند بود، امّا مسئله وقتی پیچیده تر می شود که بیشتر مردم در انجام وظایف اجتماعی خود کوتاهی کرده باشند. به عنوان مثال، ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-23-22
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/01
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(قسمت چهارم)
چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟
وحید احسانی
بدیهی است وقتی یک شخص بخواهد تحوّل مورد نظر در سلسله نوشتار حاضر را تجربه کُند، خود او باید داروی تلخ را بنوشد، امّا در خصوص یک جامعه با این پرسش مواجه می شویم که «از میان کل جمعیّت کشور، چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟».
احتمالاً در نگاه اوّل، پاسخ این پرسش واضح و بدیهی به نظر می رسد، امّا مسئله به این سادگی ها هم نیست[1] (لااقل نگارنده این طور می پندارد). در این قسمت، تلاش شده نشان داده شود که پرسش مورد نظر، بر خلاف دیدگاه احتمالی بیشتر هم وطنان عزیزم، پرسشی جدّی بوده و پاسخ دادن به آن هم کار ساده ای نیست (چه از حیث درک عوامل موثر بر مسئله و چه از حیث توانایی کنار آمدن با گزینه های مختلف). بدین منظور، این قسمت به طرح پرسش های گوناگونی که ناظر بر ابعاد مختلف مسئله هستند اختصاص داده شده است. هدف آن است که پیش از پرداختن به پاسخ (در قسمت بعدی)، ذهن مخاطبان با پرسش مورد نظر و پیچیدگی های آن آشنا و درگیر شود.
جامعه ای که پس از سال ها اصرار متعصّبانه (احتمالاً ایدئولوژیک) بر برخی اصول خود ساخته و حذف سخت گیرانۀ ناصحان و منتقدان به بن بست رسیده و زمین و زمان خطاب به آن فریاد برآورده اند که: «به لبۀ پرتگاه رسیده ای»، دو راه در پیش دارد: یا ادامۀ رویکرد خود مطلق انگارانۀ گذشته که معادل سقوط در قعر دره است و یا اصلاح مسیر اشتباه گذشته که در اوّلین قدم مستلزم «نوشیدن داروی تلخ» است. در چنین شرایطی، معمولاً تلخی داروی مورد نظر در بیشترین حدّ ممکن است چرا که علی القاعده در طول مسیر اشتباه گذشته، ظلم های زیادی روا داشته شده و مردمان بسیاری به فقر و فلاکت کشیده شده اند. در اینجا پرسش اساسی این است که «چه کسانی از جمعیّت مثلا یکصد میلیونی جامعۀ مورد نظر باید داروی تلخ را بنوشند؟».
چنانچه بخواهیم در راستای یافتن پاسخ، ابتدا مسئله را ساده کرده باشیم، باید ببینیم که چه کسانی مقصر بوده اند یا به عبارتی، چه کسانی در قرار گرفتن در یک مسیر اشتباه، پیش رفتنِ چشم و گوش بسته در آن مسیر و رسیدن به نقطۀ نامطلوب موجود (لب پرتگاه) نقش داشته اند (چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم)؟
مسلّماً، چنانچه بررسی جامعۀ مورد نظر نشان دهد که طی دهه های گذشته، به جز عدّۀ اندکی (احتمالاً سردمداران سیاسی، متولّیان دین رایج یا هر دو گروه)، سایرین وظایف اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام داده اند، مقصّر اصلی همان عدّۀ قلیل خواهند بود، امّا مسئله وقتی پیچیده تر می شود که بیشتر مردم در انجام وظایف اجتماعی خود کوتاهی کرده باشند. به عنوان مثال، ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-23-22
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/01
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegraph
...
درمان ناکارآمدی در ایران (قسمت چهارم) چه کسانی باید داروی تلخ را بنوشند؟ وحید احسانی 1- مرور قسمت های پیشین در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر، بیان شد که درمان ناکارآمدی، منطقاً نمی تواند از «راهکار عملیاتی» آغاز شود، زیرا چنانچه فرد یا جامعه ای دچار معضل…
درمان ناکارآمدی در ایران
(قسمت پنجم)
«انگشت های اتّهام» و «مردمی که غیب می شوند»!
وحید احسانی
اگر یک آدم فضایی در برهه های مختلف تاریخ سرزمین مان به کشور ما بیاید متوجه می شود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب می شوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه می شود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ گذشته می گردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی می کردند غیب شده اند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز 28 مرداد 1332 با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شده بودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانه های درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابان ها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفته بودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بی سر و صدا و نگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین می کنند، لذا با خود فکر می کرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در سال های پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقام گیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمده ای از آنها از اعدام ها، تخریب ها (تخریب مجسمه ها و مقبره های مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کرده بود، در سفرهای بعدی با تعجّب می دید که ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-24-32
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/02
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
(قسمت پنجم)
«انگشت های اتّهام» و «مردمی که غیب می شوند»!
وحید احسانی
اگر یک آدم فضایی در برهه های مختلف تاریخ سرزمین مان به کشور ما بیاید متوجه می شود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب می شوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه می شود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ گذشته می گردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی می کردند غیب شده اند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز 28 مرداد 1332 با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شده بودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانه های درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابان ها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفته بودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بی سر و صدا و نگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین می کنند، لذا با خود فکر می کرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در سال های پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقام گیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمده ای از آنها از اعدام ها، تخریب ها (تخریب مجسمه ها و مقبره های مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کرده بود، در سفرهای بعدی با تعجّب می دید که ...
(جهت مطالعۀ متن کامل، به لینک زیر مراجعه کنید)
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://telegra.ph/-08-24-32
چنانچه این مطلب را مفید می دانید، لطفا باز نشر دهید.
تاریخ انتشار در کانال: 1397/06/02
«ادامه دارد»
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegraph
...
درمان ناکارآمدی در ایران (قسمت پنجم) «انگشت های اتّهام» و «مردمی که غیب می شوند»! وحید احسانی 1- مرور قسمت های پیشین در قسمت اوّل از سلسله نوشتار حاضر، بیان شد که درمان ناکارآمدی، منطقاً نمی تواند از «راهکار عملیاتی» آغاز شود، زیرا چنانچه فرد یا جامعه ای…