This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍️ دکتر محسن احمدوندی (با اندکی تغییر)
من اینها را هم به سخن محمدرضا اصلانی اضافه میکنم که اگر شما کتاب بخوانید، دارید اعتراض میکنید. اگر ورزش کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر موسیقی خوب بشنوید، دارید اعتراض میکنید. اگر به دیگران مهر بورزید، دارید اعتراض میکنید. اگر از دیگران دستگیری کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر دروغ نگویید، دارید اعتراض میکنید. اگر ریا نورزید، دارید اعتراض میکنید. اگر حق دیگران را نخورید، دارید اعتراض میکنید. اگر برای زندگیتان برنامه داشته باشید، دارید اعتراض میکنید. اگر بهموقع سرکارتان حاضر شوید، دارید اعتراض میکنید. اگر کارتان را درست انجام دهید، دارید اعتراض میکنید. اگر با اربابرجوعتان به احترام برخورد کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر با رئیستان از موضع برابر سخن بگویید و بلهقربانگو نباشید، دارید اعتراض میکنید. خلاصه هر کار خوبی که انجام دهید، اعتراض به رویههای فاسد، غلط و مضرّی است که با آنها همراهی نمیکنید و پسشان میزنید.
منبع: کانال شعر، فرهنگ و ادبیات
کانال وحید احسانی
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
من اینها را هم به سخن محمدرضا اصلانی اضافه میکنم که اگر شما کتاب بخوانید، دارید اعتراض میکنید. اگر ورزش کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر موسیقی خوب بشنوید، دارید اعتراض میکنید. اگر به دیگران مهر بورزید، دارید اعتراض میکنید. اگر از دیگران دستگیری کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر دروغ نگویید، دارید اعتراض میکنید. اگر ریا نورزید، دارید اعتراض میکنید. اگر حق دیگران را نخورید، دارید اعتراض میکنید. اگر برای زندگیتان برنامه داشته باشید، دارید اعتراض میکنید. اگر بهموقع سرکارتان حاضر شوید، دارید اعتراض میکنید. اگر کارتان را درست انجام دهید، دارید اعتراض میکنید. اگر با اربابرجوعتان به احترام برخورد کنید، دارید اعتراض میکنید. اگر با رئیستان از موضع برابر سخن بگویید و بلهقربانگو نباشید، دارید اعتراض میکنید. خلاصه هر کار خوبی که انجام دهید، اعتراض به رویههای فاسد، غلط و مضرّی است که با آنها همراهی نمیکنید و پسشان میزنید.
منبع: کانال شعر، فرهنگ و ادبیات
کانال وحید احسانی
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from یک وکیل (علی مجتهدزاده)
💢بازداشت خبرنگار شرق و بنبست روايتهاي رسمي
🔹بيهوش شدن يك دانشآموز در مترو عليالاصول نبايد اتفاق مهمي با ابعاد سياسي باشد. اين اتفاقي است كه ميتواند در هر جاي دنيا رخ دهد و افكار عمومي با پيگيري روايت رسانهها در جريان جزيياتش قرار بگيرند و دولت هم آنقدر نگران پيامدهاي عمومياش نباشد. اما چرا در ايران اين اتفاق مهم ميشود و دامنه سياسي پيدا ميكند؟ دليلش ساده است؛ تضعيف اعتماد عمومي. روايت رسمي ميگويد حال آن دختر دانشآموز بد شده و به همين دليل به كما رفته. روايت غيررسمي اما بر اين تاكيد دارد كه اين دانشآموز به دليل برخورد نيروهاي حجاببان داخل مترو و هل داده شدن توسط آنها زمين خورده و سپس به كما رفته. حتي اگر بپذيريم كه روايت رسمي در اين خصوص سراسر درست و بينقص بوده، اما به نظر ميرسد بايد به بخش زيادي از افكار عمومي براي احساس بياعتمادي به اين روايت و عدم پذيرش آن حق داد. شايد برخي بگويند جنگ رسانهاي و ابزارهاي تبليغاتي مخالفان است كه با القاي روايتهاي غيررسمي اين بياعتمادي را دامن زده. اما قبل از همه اينها، رفتار و واكنش رسمي در قبال مجموعه اين دست حوادث است كه باعث تشديد بياعتمادي شده است. يك قدم در همين داستان به كما رفتن دختر دانشآموز در مترو پيش برويم و به جايي برسيم كه خانم مريم لطفي، خبرنگار روزنامه شرق براي تهيه گزارش به بيمارستان فجر نيروي هوايي ميرود اما بازداشت ميشود. چرا؟ معلوم نيست. با اين اقدام آيا جايي براي اعتماد عمومي به روايت رسمي درباره به كما رفتن آن دختر دانشآموز باقي ميماند؟ مراجع رسمي قبل از آنكه به دنبال ربط دادن بياعتمادي عمومي به عمليات رواني دشمنان و مخالفان باشند بايد به اين بينديشند كه چرا جامعه نبايد در چنين موقعيتي از خود بپرسد «اگر مشكلي در كار نبوده دليل بازداشت يك خبرنگار و ممانعت از تهيه گزارش در اين رابطه چيست؟» بر همگان واضح است كه عمليات رواني دشمنان و مخالفان سياسي يك واقعيت غيرقابل انكار ميباشد اما تخم اين عملياتها همين دست رفتارهاي ناصحيح داخلي در قبال افكار عمومي است. به عبارتي اين رفتارهاست كه افكار عمومي را آماده پذيرش روايتهاي غيررسمي ميكند.
🔹از نظر قانوني كجاي كار خبرنگار روزنامه شرق ايراد داشته؟ خانم لطفي در چارچوب قانون مطبوعات نسبت به بديهيترين وظيفه يك خبرنگار اقدام كرده كه كاملا منطبق بر فصول دوم، سوم و چهارم اين قانون يعني رسالت مطبوعات، حقوق مطبوعات، حدود مطبوعات ميباشد. مثلا بند الف ماده 2 اين قانون، روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در يك يا چند زمينه را رسالت مطبوعات ميداند. در اين مورد مشخص جامعه با دو روايت متناقض مواجه بود كه خبرنگار در راستاي همين بند قانوني اقدام كرد. حتي اقدام خبرنگار روزنامه شرق بر اساس بند 11 ماده 6 قانون مطبوعات ميتواند مصداق جلوگيري از يكي از مصاديق اخلال در نظم عمومي، يعني «پخش شايعات و مطالب خلاف واقع» هم باشد. با اين همه او بدون هيچ توضيح و دليل روشني بازداشت شده و امكان تهيه گزارش از وي سلب ميشود. آن هم در حالي كه ماده 4 قانون مطبوعات به صراحت اعلام كرده كه «هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب يا مقالهاي درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.» بازداشت خبرنگار حين تهيه گزارش در چارچوب قانون، دقيقا مصداق همين ماده است اما آيا كسي مورد بازخواست قرار گرفته يا خواهد گرفت؟
🔹نكته مهم اين است كه مدل مورد اشاره به يك مدل تكراري و نه استثنا در زمينه اطلاعرساني خصوصا در مسائل مورد توجه افكار عمومي تبديل شده. مثلا يك سال است كه از مرگ پرحاشيه مهسا اميني گذشته اما هنوز جزييات پرونده وي كه تا اين حد حتي در سطح بينالمللي چالشآفرين شد، روشن نشده. چطور مراجع رسمي توقع دارند اين وضع براي افكار عمومي سوالبرانگيز نشود؟ يا درباره مواردي چون پليسنماها، مسموميت سريالي دانشآموزان و نمونههاي متعدد ديگر هم به همين شكل. شايعه جايي درست ميشود كه ما خود از شفافيت پرهيز داشته باشيم. برخوردهاي امنيتي- قضايي شايد مانند همين مورد به كما رفتن يك دانشآموز بتواند اندكي هراس براي پرسشگري ايجاد كند اما اقناعكننده نخواهد بود و همين عدم اقناعكنندگي آن هم باعث ميشود تا آن هراس نيز موقت و ناپايدار باشد. دوران كنترل افكار عمومي با تكذيبيه و جوابيه سالهاست به سر آمده و اين چيزي است كه نظام حكمراني ما بايد متوجه آن باشد.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/206939/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D9%88-%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B1%D8%B3%D9%85%D9%8A
🔹بيهوش شدن يك دانشآموز در مترو عليالاصول نبايد اتفاق مهمي با ابعاد سياسي باشد. اين اتفاقي است كه ميتواند در هر جاي دنيا رخ دهد و افكار عمومي با پيگيري روايت رسانهها در جريان جزيياتش قرار بگيرند و دولت هم آنقدر نگران پيامدهاي عمومياش نباشد. اما چرا در ايران اين اتفاق مهم ميشود و دامنه سياسي پيدا ميكند؟ دليلش ساده است؛ تضعيف اعتماد عمومي. روايت رسمي ميگويد حال آن دختر دانشآموز بد شده و به همين دليل به كما رفته. روايت غيررسمي اما بر اين تاكيد دارد كه اين دانشآموز به دليل برخورد نيروهاي حجاببان داخل مترو و هل داده شدن توسط آنها زمين خورده و سپس به كما رفته. حتي اگر بپذيريم كه روايت رسمي در اين خصوص سراسر درست و بينقص بوده، اما به نظر ميرسد بايد به بخش زيادي از افكار عمومي براي احساس بياعتمادي به اين روايت و عدم پذيرش آن حق داد. شايد برخي بگويند جنگ رسانهاي و ابزارهاي تبليغاتي مخالفان است كه با القاي روايتهاي غيررسمي اين بياعتمادي را دامن زده. اما قبل از همه اينها، رفتار و واكنش رسمي در قبال مجموعه اين دست حوادث است كه باعث تشديد بياعتمادي شده است. يك قدم در همين داستان به كما رفتن دختر دانشآموز در مترو پيش برويم و به جايي برسيم كه خانم مريم لطفي، خبرنگار روزنامه شرق براي تهيه گزارش به بيمارستان فجر نيروي هوايي ميرود اما بازداشت ميشود. چرا؟ معلوم نيست. با اين اقدام آيا جايي براي اعتماد عمومي به روايت رسمي درباره به كما رفتن آن دختر دانشآموز باقي ميماند؟ مراجع رسمي قبل از آنكه به دنبال ربط دادن بياعتمادي عمومي به عمليات رواني دشمنان و مخالفان باشند بايد به اين بينديشند كه چرا جامعه نبايد در چنين موقعيتي از خود بپرسد «اگر مشكلي در كار نبوده دليل بازداشت يك خبرنگار و ممانعت از تهيه گزارش در اين رابطه چيست؟» بر همگان واضح است كه عمليات رواني دشمنان و مخالفان سياسي يك واقعيت غيرقابل انكار ميباشد اما تخم اين عملياتها همين دست رفتارهاي ناصحيح داخلي در قبال افكار عمومي است. به عبارتي اين رفتارهاست كه افكار عمومي را آماده پذيرش روايتهاي غيررسمي ميكند.
🔹از نظر قانوني كجاي كار خبرنگار روزنامه شرق ايراد داشته؟ خانم لطفي در چارچوب قانون مطبوعات نسبت به بديهيترين وظيفه يك خبرنگار اقدام كرده كه كاملا منطبق بر فصول دوم، سوم و چهارم اين قانون يعني رسالت مطبوعات، حقوق مطبوعات، حدود مطبوعات ميباشد. مثلا بند الف ماده 2 اين قانون، روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در يك يا چند زمينه را رسالت مطبوعات ميداند. در اين مورد مشخص جامعه با دو روايت متناقض مواجه بود كه خبرنگار در راستاي همين بند قانوني اقدام كرد. حتي اقدام خبرنگار روزنامه شرق بر اساس بند 11 ماده 6 قانون مطبوعات ميتواند مصداق جلوگيري از يكي از مصاديق اخلال در نظم عمومي، يعني «پخش شايعات و مطالب خلاف واقع» هم باشد. با اين همه او بدون هيچ توضيح و دليل روشني بازداشت شده و امكان تهيه گزارش از وي سلب ميشود. آن هم در حالي كه ماده 4 قانون مطبوعات به صراحت اعلام كرده كه «هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب يا مقالهاي درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.» بازداشت خبرنگار حين تهيه گزارش در چارچوب قانون، دقيقا مصداق همين ماده است اما آيا كسي مورد بازخواست قرار گرفته يا خواهد گرفت؟
🔹نكته مهم اين است كه مدل مورد اشاره به يك مدل تكراري و نه استثنا در زمينه اطلاعرساني خصوصا در مسائل مورد توجه افكار عمومي تبديل شده. مثلا يك سال است كه از مرگ پرحاشيه مهسا اميني گذشته اما هنوز جزييات پرونده وي كه تا اين حد حتي در سطح بينالمللي چالشآفرين شد، روشن نشده. چطور مراجع رسمي توقع دارند اين وضع براي افكار عمومي سوالبرانگيز نشود؟ يا درباره مواردي چون پليسنماها، مسموميت سريالي دانشآموزان و نمونههاي متعدد ديگر هم به همين شكل. شايعه جايي درست ميشود كه ما خود از شفافيت پرهيز داشته باشيم. برخوردهاي امنيتي- قضايي شايد مانند همين مورد به كما رفتن يك دانشآموز بتواند اندكي هراس براي پرسشگري ايجاد كند اما اقناعكننده نخواهد بود و همين عدم اقناعكنندگي آن هم باعث ميشود تا آن هراس نيز موقت و ناپايدار باشد. دوران كنترل افكار عمومي با تكذيبيه و جوابيه سالهاست به سر آمده و اين چيزي است كه نظام حكمراني ما بايد متوجه آن باشد.
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/206939/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D9%88-%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%B1%D8%B3%D9%85%D9%8A
روزنامه اعتماد
بازداشت خبرنگار شرق و بنبست روايتهاي رسمي
علي مجتهدزاده
ما و مسئلۀ فلسطین.pdf
384.3 KB
❇️ ما و مسئلۀ فلسطین
✍️ دکتر محمّدمهدی اردبیلی
فایل پیوست (به قلم دکتر محمّدمهدی اردبیلی) یکی از بهترین تحلیلهایی است که دربارۀ مسئلۀ فلسطین خواندم؛ ممکن است با تمام جزئیات آن موافق نباشیم، امّا حاوی نکات تأمّلبرانگیز و آموزنده ایست.
منبع: درنگهای فلسفی (کانال شخصیِ محمّدمهدی اردبیلی)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
✍️ دکتر محمّدمهدی اردبیلی
فایل پیوست (به قلم دکتر محمّدمهدی اردبیلی) یکی از بهترین تحلیلهایی است که دربارۀ مسئلۀ فلسطین خواندم؛ ممکن است با تمام جزئیات آن موافق نباشیم، امّا حاوی نکات تأمّلبرانگیز و آموزنده ایست.
منبع: درنگهای فلسفی (کانال شخصیِ محمّدمهدی اردبیلی)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
مستبدستیزی استبدادزا! (۳)
استبداد؛ خلاء جامعه
مدل ذهنی بیشتر ما حول محور «غول استبداد» شکل گرفته است. وقتی دربارۀ جامعه صحبت میکنیم، تمرکز و تأکیدمان روی غولی است که جامعه را فقیر و بدبخت کرده است و از هر گونه تلاش اصلاحی و توسعهگرایانه جلوگیری میکند. در قالب این چارچوب فکری، تا آن غول هست نمیتوان هیچ کاری کرد.
به نظرم، اصولاً «استبداد» از جنس عدم و خلاء است؛ خلاء جامعه، ضعیف و ذرّهوار (اتمیزه) بودن جامعه.
سالها پیش در کلاس فیزیک مدرس نکتۀ زیر را گفت که به توضیح مطلب بالا خیلی کمک میکند.
فرض کنید در فضای بیکران عالم، فقط مقدار زیادی آب وجود داشته باشد با حبابهایی در میان آن. نیروی جاذبۀ آب باعث میشد که به مرور آب یکجا جمع شود و حبابها نیز به سمت هم هول داده و یکی میشوند. او ادامه داد که اگر نیروی جاذبه را به خلاء (حباب) نسبت دهیم، باز دقیقاً شاهد همین رفتار هستیم. یعنی اگر این طور نباشد که ذرّات موجود (اجرام، مولکولها) همدیگر را جذب کنند بلکه نیروی جاذبه مربوط به عدمها (جایی که هیچ جرم یا ذرّه و مولکولی نیست) بود، باز هم میان اجرام همین قواعد حاکم میبود و همین رفتار مشاهده میشد.
حرف اصلی یادداشت حاضر این است که ما بر اساس مدل ذهنیِ معیوب خود، به جای اینکه «جامعه» (خودمان) را منشأ اثر اصلی بدانیم، نیروها را به «خلاء خودمان» و «خلاء جامعه» (استبداد) نسبت میدهیم.
بر اساس نگرش رایج، وقتی غول استبداد در جایی ظاهر و مسلّط شود، کارهای خاصّی انجام میدهد و جامعه دچار معضلات ویژهای میگردد، امّا در نگرش مقابل، این معضلات نتیجۀ ضعیف و ذرّهوار بودن جامعه هستند.
در نگرش اوّل، ما در پس ذهن خود، خودمان را «سیاهی لشکر» میدانیم و نقش اوّل را به غول استبداد میدهیم امّا در نگرش دوّم، نقش اوّل خود ما هستیم و علّت معضلات هم این است که ما هنوز نتوانستهایم نقشمان را به درستی ایفا کنیم.
برای مشخص شدن منظور، بهتر است بیان کنم که منظورم چه چیزهایی نیست.
اوّلاً، نمیخواهم مانند روانشناسی زرد که میگوید «کافی است لبخند بزنید تا خوشبخت شوید»، بگویم «کافیست به استبداد به عنوان خلاء جامعه نگاه کنید تا در همان دم از شرّ آن خلاص شوید و اوضاع گل و بلبل شود».
ثانیاً، منظورم این نیست که به نظام سیاسی و مسئولان هیچ نقدی وارد نیست و هر اشکالی هست به ما بر میگردد.
ثالثاً، مدافع ارادهگرایی رؤیاپردازانه نیستم، بههرحال، واقعیات و موانعی وجود دارد که محدودۀ عاملیت ما را محدود میکنند؛ مسئله این است که همین موانع و محدودیتها را هم خود ما باید با اراده و کُنش خردمندانۀ خود به مرور کنار بزنیم و برطرف کنیم.
نگرش اوّل (که نقش اصلی را به استبداد میدهد) ما را به «نقزدن، غُرولُند کردن، تماشاچی شدن و بیعملی» سوق میدهد و جامعه را همچنان ضعیف نگه میدارد امّا نگرش دوّم، مسئولیت اجتماعی را به شدّت تقویت میکند، ما را به تکاپویِ نظری و عملی وا میدارد و در مسیر توانمندسازی جامعه به حرکت در میآورد.
نگرش دوّم «جنین»ِ جامعۀ مدنیِ توانمند است.
«جن» و «جنین» یعنی ناپیدا؛ چیزی که هست امّا الان آشکار نیست و در آینده میتواند «ظاهر» شود و نمود و بروز پیدا کند.
جامعهای که نگرش دوّم در آن پررنگ شود، آبستنِ دموکراسی و توسعه است.
پیشنیاز درمان بیماری استبداد در عالم بیرون، اصلاح نگرش استبدادزدۀ ما در درون است.
جامعۀ مدنی قوی (که میتواند حاکمان را بهصورت مدنی کنترل کند) فقط میتواند از طریق برقراری ارتباط نظاممند میان سلّولهایی ایجاد شود که برای «اراده و عاملیّت» خود ارزش بالایی قائل باشند.
ما به مثابه سلولهای جامعه مدنی هستیم و انواع نهادها، گروهها و تشکلّهای مردمی و مدنی که تشکیل میدهیم به مثابه اعضای آن؛ اوّل باید خودمان را به رسمیت بشناسیم و بپذیریم که هنوز آن نقشی را که باید و انتظار میرود ایفا نکردهایم تا بعد در این مسیر به حرکت در آییم و چشمانداز جامعۀ مدنی قوی را در امتداد مسیر حرکت خود ببینیم.
هر چه که به جای نسبتدادن مسائل و مشکلات به «غول استبداد»، آنها را به ضعیفبودن خودمان (جامعه) نسبت دهیم، بیشتر در مسیر اصلاح و درمان قرار و سرعت میگیریم.
تا وقتی «استبداد» را محور نظام اندیشگری و مدل ذهنیمان قرار دادهایم و لذا رشد نمیکنیم و توانمند و سازمانیافته نمیشویم، حتّی اگر به حال خود رها شویم، باز هم دچار استبداد دیگری خواهیم شد.
همچنین ببینید: 👇
✔️ ٰمستبدستیزی استبدادزا! (۱)
✔️ مستبدستیزی استبدادزا (۲)
✔️ جامعۀ مدنی: نقطۀ شروع یا خطّ پایان؟!
✔️ «هستۀ اوّلیۀ جامعۀ مدنی» و «نقش ما»
✔️ جامعۀ تودهوار! پروانه شو! پروانه شو!
✔️ چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
استبداد؛ خلاء جامعه
مدل ذهنی بیشتر ما حول محور «غول استبداد» شکل گرفته است. وقتی دربارۀ جامعه صحبت میکنیم، تمرکز و تأکیدمان روی غولی است که جامعه را فقیر و بدبخت کرده است و از هر گونه تلاش اصلاحی و توسعهگرایانه جلوگیری میکند. در قالب این چارچوب فکری، تا آن غول هست نمیتوان هیچ کاری کرد.
به نظرم، اصولاً «استبداد» از جنس عدم و خلاء است؛ خلاء جامعه، ضعیف و ذرّهوار (اتمیزه) بودن جامعه.
سالها پیش در کلاس فیزیک مدرس نکتۀ زیر را گفت که به توضیح مطلب بالا خیلی کمک میکند.
فرض کنید در فضای بیکران عالم، فقط مقدار زیادی آب وجود داشته باشد با حبابهایی در میان آن. نیروی جاذبۀ آب باعث میشد که به مرور آب یکجا جمع شود و حبابها نیز به سمت هم هول داده و یکی میشوند. او ادامه داد که اگر نیروی جاذبه را به خلاء (حباب) نسبت دهیم، باز دقیقاً شاهد همین رفتار هستیم. یعنی اگر این طور نباشد که ذرّات موجود (اجرام، مولکولها) همدیگر را جذب کنند بلکه نیروی جاذبه مربوط به عدمها (جایی که هیچ جرم یا ذرّه و مولکولی نیست) بود، باز هم میان اجرام همین قواعد حاکم میبود و همین رفتار مشاهده میشد.
حرف اصلی یادداشت حاضر این است که ما بر اساس مدل ذهنیِ معیوب خود، به جای اینکه «جامعه» (خودمان) را منشأ اثر اصلی بدانیم، نیروها را به «خلاء خودمان» و «خلاء جامعه» (استبداد) نسبت میدهیم.
بر اساس نگرش رایج، وقتی غول استبداد در جایی ظاهر و مسلّط شود، کارهای خاصّی انجام میدهد و جامعه دچار معضلات ویژهای میگردد، امّا در نگرش مقابل، این معضلات نتیجۀ ضعیف و ذرّهوار بودن جامعه هستند.
در نگرش اوّل، ما در پس ذهن خود، خودمان را «سیاهی لشکر» میدانیم و نقش اوّل را به غول استبداد میدهیم امّا در نگرش دوّم، نقش اوّل خود ما هستیم و علّت معضلات هم این است که ما هنوز نتوانستهایم نقشمان را به درستی ایفا کنیم.
برای مشخص شدن منظور، بهتر است بیان کنم که منظورم چه چیزهایی نیست.
اوّلاً، نمیخواهم مانند روانشناسی زرد که میگوید «کافی است لبخند بزنید تا خوشبخت شوید»، بگویم «کافیست به استبداد به عنوان خلاء جامعه نگاه کنید تا در همان دم از شرّ آن خلاص شوید و اوضاع گل و بلبل شود».
ثانیاً، منظورم این نیست که به نظام سیاسی و مسئولان هیچ نقدی وارد نیست و هر اشکالی هست به ما بر میگردد.
ثالثاً، مدافع ارادهگرایی رؤیاپردازانه نیستم، بههرحال، واقعیات و موانعی وجود دارد که محدودۀ عاملیت ما را محدود میکنند؛ مسئله این است که همین موانع و محدودیتها را هم خود ما باید با اراده و کُنش خردمندانۀ خود به مرور کنار بزنیم و برطرف کنیم.
نگرش اوّل (که نقش اصلی را به استبداد میدهد) ما را به «نقزدن، غُرولُند کردن، تماشاچی شدن و بیعملی» سوق میدهد و جامعه را همچنان ضعیف نگه میدارد امّا نگرش دوّم، مسئولیت اجتماعی را به شدّت تقویت میکند، ما را به تکاپویِ نظری و عملی وا میدارد و در مسیر توانمندسازی جامعه به حرکت در میآورد.
نگرش دوّم «جنین»ِ جامعۀ مدنیِ توانمند است.
«جن» و «جنین» یعنی ناپیدا؛ چیزی که هست امّا الان آشکار نیست و در آینده میتواند «ظاهر» شود و نمود و بروز پیدا کند.
جامعهای که نگرش دوّم در آن پررنگ شود، آبستنِ دموکراسی و توسعه است.
پیشنیاز درمان بیماری استبداد در عالم بیرون، اصلاح نگرش استبدادزدۀ ما در درون است.
جامعۀ مدنی قوی (که میتواند حاکمان را بهصورت مدنی کنترل کند) فقط میتواند از طریق برقراری ارتباط نظاممند میان سلّولهایی ایجاد شود که برای «اراده و عاملیّت» خود ارزش بالایی قائل باشند.
ما به مثابه سلولهای جامعه مدنی هستیم و انواع نهادها، گروهها و تشکلّهای مردمی و مدنی که تشکیل میدهیم به مثابه اعضای آن؛ اوّل باید خودمان را به رسمیت بشناسیم و بپذیریم که هنوز آن نقشی را که باید و انتظار میرود ایفا نکردهایم تا بعد در این مسیر به حرکت در آییم و چشمانداز جامعۀ مدنی قوی را در امتداد مسیر حرکت خود ببینیم.
هر چه که به جای نسبتدادن مسائل و مشکلات به «غول استبداد»، آنها را به ضعیفبودن خودمان (جامعه) نسبت دهیم، بیشتر در مسیر اصلاح و درمان قرار و سرعت میگیریم.
تا وقتی «استبداد» را محور نظام اندیشگری و مدل ذهنیمان قرار دادهایم و لذا رشد نمیکنیم و توانمند و سازمانیافته نمیشویم، حتّی اگر به حال خود رها شویم، باز هم دچار استبداد دیگری خواهیم شد.
همچنین ببینید: 👇
✔️ ٰمستبدستیزی استبدادزا! (۱)
✔️ مستبدستیزی استبدادزا (۲)
✔️ جامعۀ مدنی: نقطۀ شروع یا خطّ پایان؟!
✔️ «هستۀ اوّلیۀ جامعۀ مدنی» و «نقش ما»
✔️ جامعۀ تودهوار! پروانه شو! پروانه شو!
✔️ چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
مستبدستیزیِ استبدادزا (۱)!
یکی از مشکلات ما در طول تاریخ «استبداد» بوده است امّا به نظرم، در مواجهه با آن، مرتکب دو خطای بنیادین شدهایم؛ اوّلاً، استبداد را که یک بیماری همهجانبه است و تمام ساحتهای جامعه از جمله فرهنگ را در بر میگیرد، به «خودخواهی و زورگوییِ…
یکی از مشکلات ما در طول تاریخ «استبداد» بوده است امّا به نظرم، در مواجهه با آن، مرتکب دو خطای بنیادین شدهایم؛ اوّلاً، استبداد را که یک بیماری همهجانبه است و تمام ساحتهای جامعه از جمله فرهنگ را در بر میگیرد، به «خودخواهی و زورگوییِ…
اسرائیل مذهبگراست، مذهبگرایی شر مطلق است، اسرائیل شر مطلق است.
امام موسی صدر:
"اسرائیل نماد کامل انحصارطلبی، تفرقهافکنی نژادپرستانه و تعصبهای دینی است. خداوند میخواهد تفاوت شریعتها و فرقهها راهی برای تولید انگیزه و واداشتن انسانها به تولید و سازندگی شود. این تعریف تنوع فرقههاست؛ اما اینکه دین به تعصب و کینهتوزی رضایت داده باشد، نادرست است. وجود فرقهها و مذاهب گوناگون در لبنان خیر مطلق است ولی نظام مذهبگرا برای لبنان شر مطلق است. رسالت ما در لبنان با رسالت اسرائیل در تضاد است. رسالت اسرائیل نژادپرستی، مذهبگرایی و رد همزیستی است و رسالت ما برای همگان همزیستی، گشودگی و بشردوستی مؤمنانه است. وجود ما نقیض وجود آنهاست."
منبع: کانال موسسه امام موسی صدر
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
امام موسی صدر:
"اسرائیل نماد کامل انحصارطلبی، تفرقهافکنی نژادپرستانه و تعصبهای دینی است. خداوند میخواهد تفاوت شریعتها و فرقهها راهی برای تولید انگیزه و واداشتن انسانها به تولید و سازندگی شود. این تعریف تنوع فرقههاست؛ اما اینکه دین به تعصب و کینهتوزی رضایت داده باشد، نادرست است. وجود فرقهها و مذاهب گوناگون در لبنان خیر مطلق است ولی نظام مذهبگرا برای لبنان شر مطلق است. رسالت ما در لبنان با رسالت اسرائیل در تضاد است. رسالت اسرائیل نژادپرستی، مذهبگرایی و رد همزیستی است و رسالت ما برای همگان همزیستی، گشودگی و بشردوستی مؤمنانه است. وجود ما نقیض وجود آنهاست."
منبع: کانال موسسه امام موسی صدر
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from برنامه های کنفرانس اکادمی فلسفه مارزوک
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹 بررسی کتاب :از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
"نشست دوم "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
🕒 زمان: پنجشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۲
ساعت ۲۲به وقت ایران
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ وحید احسانی
@notesofvahidehsani
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹 بررسی کتاب :از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
"نشست دوم "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
🕒 زمان: پنجشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۲
ساعت ۲۲به وقت ایران
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ وحید احسانی
@notesofvahidehsani
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Forwarded from دغدغه ایران
Forwarded from راهبرد
🖋 یادداشت راهبرد: فیلمهایی که نشان داد اینکاره نیست...
▪️درباره محکومیت الهه محمدی
👈 محمدجواد روح
✍ آنچه دیروز در قالب فیلم و گزارش و فضاسازی تکمیلی برای اثبات مجرم نشان دادن دو روزنامهنگار زندانی منتشر شد، دستکم برای من تازگی نداشت. پیش از این، در جلساتی سردبیران و مدیران روزنامهها را دعوت کرده بودند و پاورپوینتهای خود را ارائه کرده بودند تا نشان دهند الهه و نیلوفر بیخود و بیجهت، تبدیل به «سوژه امنیتی» نشدهاند. گفته بودند که آنها به این کشور و آن کشور رفتهاند و دورههایی را دیدهاند و مطالبی را تولید کردهاند که در چارچوب سناریوهای آمریکا برای «جنگ نرم» علیه ایران بوده است. بگذریم که در همان جلسه هم کسی با این توجیهات قانع نشد؛ حتی در این حد که تذکری جدی و رسمی به الهه محمدی بابت قطع آنچه «ارتباطات او» میخواندند، داده شده باشد. مسئلهای که باعث شد تا در آخر جلسه از مقام مسئول آن را بپرسم و تنها جوابی که شنیدم، این بود: «خانم حامدی دوستش بوده؛ حتما به او خبر داده».
✍ فرض کنیم آنچه شما درباره ارتباطات این دو روزنامهنگار و فعالیت خواسته یا ناخواسته آنها در «پروژه نفوذ» میخوانید، کاملاً درست بوده باشد و مستندات محکمی هم در این زمینه در دست دارید؛ پرسش اصلی این است که چرا پیش از این، با آنها برخورد نکردهاید؟ چرا برای روزنامههایی که مدعی هستید همکاری آنان در آن، «پوشش برای عملیات نفوذ» بوده، تذکر یا توصیهای نفرستادید و از مدیران آنها نخواستید با حساسیت بیشتری مطالب و سوژههای آنان را بررسی کنند؟
✍ فراتر از این، چرا خانم غنچه قوامی که در فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری میزان، ارتباط و تماسهای الهه محمدی به او مصداق ارتباطات خارجی و همکاری در زمینه اغتشاشآفرینی و... معرفی شده؛ در سال۱۳۹۳ چنانکه وکیل سابق او اعلام کرده، از چنین اتهاماتی تبرئه شده بود؟ (عین متن خبر منتشرشده در خبرگزاری ایلنا به نقل از محمود علیزادهطباطبایی، وکیل سابق غنچه قوامی: «اتهامات جدیدی از جمله جاسوسی و اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور اخیراً در پرونده قوامی مطرح شده بود که با پیگیریهای ما قرار منع تعقیب برای این اتهامات صادر شد»/ خبرگزاری ایلنا، اول آذرماه 1393/ کد خبر: ۲۲۶۱۸۸). حال، چطور چند تماس تلفنی با کسی که خودش از اتهام جاسوسی تبرئه شده، چنین پررنگ میشود و بر سر آن تبلیغاتی میکنند گویی خبرنگار «هممیهن» مستقیماً با رؤسای سیا و موساد تماس گرفته و گزارش فعالیتهای میدانی خود در ایران را به او میدهد؟
✍ بنابراین، روشن است که یا مستندات جدی برخلاف آنچه ادعا میشد درباره ارتباطات خارجی و فعالیت الهه محمدی در قالب «شبکه نفوذ» وجود نداشته است که تا قبل از ماجرای مهسا امینی با او برخورد نکردهاند و یا اینکه اگر فرضاً مستندات جدی هم وجود داشته (که مجموعه موارد ارائهشده تاکنون چنین چیزی را نشان نمیدهد)، باید اذعان کرد که نهادهای ذیربط از کمترین تحلیل و برآورد و زمانشناسی در برخورد با این دو متهم برخوردار نبودهاند و برخورد با آنان را در اوج اعتراضات سال گذشته و زمانی انجام دادهاند که حتی با مستندترین اتهامات هم، نمیتوانستند افکارعمومی و بهویژه جامعه مطبوعات را قانع کنند که بازداشت و محاکمه این دو روزنامهنگار، دلیلی جز فعالیت حرفهای آنان در پوشش ماجرای مرگ مهسا امینی داشته است.
✍ اما در کنار همه این موارد، فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری قوهقضائیه، خود مستند و نشانهای آشکار در رد ادعاها و اتهامات علیه الهه محمدی است. در این فیلم، ادعا شده که این روزنامهنگار دورههای خاص روزنامهنگاری، امنیت سایبری و... را دیده است تا بتواند ارتباطات خود را با طرف خارجی، کاملاً «امن» نگاه دارد. اما جالب است که بخش عمده مستندات این فیلم، نقلقولهایی از چتها و پیامهای صوتی الهه محمدی با دوستانش و یا فایلهای مصاحبه او با خانواده و بستگان مهسا امینی است که بهسادگی و با ضبط گوشی موبایل او، در اختیار نهادهای ذیربط قرار گرفته است.
✍ همین مسئله و همین فیلم خبرگزاری قوهقضائیه نشان میدهد اتفاقاً الهه محمدی، نهفقط یک چهره پیچیده و دارای توان خارقالعاده برای پیشبرد پروژههای تعریفشده نیست؛ بلکه اتفاقاً، یک خبرنگار ساده و البته، پرشور و هیجان است که حتی فایلها و پیامهای درون گوشی خود را هم نمیتواند از دسترس دیگران دور نگاه دارد.
✍ از این نظر، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و پیشبرندگان پروژه نفوذ را باید تمسخر کرد که چنین افراد نابلدی را به کار گرفتهاند؛ عواملی که پس از طی اینهمه دورههای حضوری و آنلاین و گذراندن انواع آموزشها، بهاینسادگی در دام میافتند و یک «پروژه نرم براندازی» را بر باد میدهند!
🔅 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/y63708
@javadrooh
▪️درباره محکومیت الهه محمدی
👈 محمدجواد روح
✍ آنچه دیروز در قالب فیلم و گزارش و فضاسازی تکمیلی برای اثبات مجرم نشان دادن دو روزنامهنگار زندانی منتشر شد، دستکم برای من تازگی نداشت. پیش از این، در جلساتی سردبیران و مدیران روزنامهها را دعوت کرده بودند و پاورپوینتهای خود را ارائه کرده بودند تا نشان دهند الهه و نیلوفر بیخود و بیجهت، تبدیل به «سوژه امنیتی» نشدهاند. گفته بودند که آنها به این کشور و آن کشور رفتهاند و دورههایی را دیدهاند و مطالبی را تولید کردهاند که در چارچوب سناریوهای آمریکا برای «جنگ نرم» علیه ایران بوده است. بگذریم که در همان جلسه هم کسی با این توجیهات قانع نشد؛ حتی در این حد که تذکری جدی و رسمی به الهه محمدی بابت قطع آنچه «ارتباطات او» میخواندند، داده شده باشد. مسئلهای که باعث شد تا در آخر جلسه از مقام مسئول آن را بپرسم و تنها جوابی که شنیدم، این بود: «خانم حامدی دوستش بوده؛ حتما به او خبر داده».
✍ فرض کنیم آنچه شما درباره ارتباطات این دو روزنامهنگار و فعالیت خواسته یا ناخواسته آنها در «پروژه نفوذ» میخوانید، کاملاً درست بوده باشد و مستندات محکمی هم در این زمینه در دست دارید؛ پرسش اصلی این است که چرا پیش از این، با آنها برخورد نکردهاید؟ چرا برای روزنامههایی که مدعی هستید همکاری آنان در آن، «پوشش برای عملیات نفوذ» بوده، تذکر یا توصیهای نفرستادید و از مدیران آنها نخواستید با حساسیت بیشتری مطالب و سوژههای آنان را بررسی کنند؟
✍ فراتر از این، چرا خانم غنچه قوامی که در فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری میزان، ارتباط و تماسهای الهه محمدی به او مصداق ارتباطات خارجی و همکاری در زمینه اغتشاشآفرینی و... معرفی شده؛ در سال۱۳۹۳ چنانکه وکیل سابق او اعلام کرده، از چنین اتهاماتی تبرئه شده بود؟ (عین متن خبر منتشرشده در خبرگزاری ایلنا به نقل از محمود علیزادهطباطبایی، وکیل سابق غنچه قوامی: «اتهامات جدیدی از جمله جاسوسی و اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور اخیراً در پرونده قوامی مطرح شده بود که با پیگیریهای ما قرار منع تعقیب برای این اتهامات صادر شد»/ خبرگزاری ایلنا، اول آذرماه 1393/ کد خبر: ۲۲۶۱۸۸). حال، چطور چند تماس تلفنی با کسی که خودش از اتهام جاسوسی تبرئه شده، چنین پررنگ میشود و بر سر آن تبلیغاتی میکنند گویی خبرنگار «هممیهن» مستقیماً با رؤسای سیا و موساد تماس گرفته و گزارش فعالیتهای میدانی خود در ایران را به او میدهد؟
✍ بنابراین، روشن است که یا مستندات جدی برخلاف آنچه ادعا میشد درباره ارتباطات خارجی و فعالیت الهه محمدی در قالب «شبکه نفوذ» وجود نداشته است که تا قبل از ماجرای مهسا امینی با او برخورد نکردهاند و یا اینکه اگر فرضاً مستندات جدی هم وجود داشته (که مجموعه موارد ارائهشده تاکنون چنین چیزی را نشان نمیدهد)، باید اذعان کرد که نهادهای ذیربط از کمترین تحلیل و برآورد و زمانشناسی در برخورد با این دو متهم برخوردار نبودهاند و برخورد با آنان را در اوج اعتراضات سال گذشته و زمانی انجام دادهاند که حتی با مستندترین اتهامات هم، نمیتوانستند افکارعمومی و بهویژه جامعه مطبوعات را قانع کنند که بازداشت و محاکمه این دو روزنامهنگار، دلیلی جز فعالیت حرفهای آنان در پوشش ماجرای مرگ مهسا امینی داشته است.
✍ اما در کنار همه این موارد، فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری قوهقضائیه، خود مستند و نشانهای آشکار در رد ادعاها و اتهامات علیه الهه محمدی است. در این فیلم، ادعا شده که این روزنامهنگار دورههای خاص روزنامهنگاری، امنیت سایبری و... را دیده است تا بتواند ارتباطات خود را با طرف خارجی، کاملاً «امن» نگاه دارد. اما جالب است که بخش عمده مستندات این فیلم، نقلقولهایی از چتها و پیامهای صوتی الهه محمدی با دوستانش و یا فایلهای مصاحبه او با خانواده و بستگان مهسا امینی است که بهسادگی و با ضبط گوشی موبایل او، در اختیار نهادهای ذیربط قرار گرفته است.
✍ همین مسئله و همین فیلم خبرگزاری قوهقضائیه نشان میدهد اتفاقاً الهه محمدی، نهفقط یک چهره پیچیده و دارای توان خارقالعاده برای پیشبرد پروژههای تعریفشده نیست؛ بلکه اتفاقاً، یک خبرنگار ساده و البته، پرشور و هیجان است که حتی فایلها و پیامهای درون گوشی خود را هم نمیتواند از دسترس دیگران دور نگاه دارد.
✍ از این نظر، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و پیشبرندگان پروژه نفوذ را باید تمسخر کرد که چنین افراد نابلدی را به کار گرفتهاند؛ عواملی که پس از طی اینهمه دورههای حضوری و آنلاین و گذراندن انواع آموزشها، بهاینسادگی در دام میافتند و یک «پروژه نرم براندازی» را بر باد میدهند!
🔅 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/y63708
@javadrooh
hammihanonline.ir
فیلمهایی که نشان داد اینکاره نیست...
درباره محکومیت الهه محمدی
Forwarded from قبل انقلاب
📝"فرماندار عدالتخواه قزوین بازداشت شد"
🔺همینطور که درگیر اخبار غزه هستید خوبست در جریان هم باشید جواد اسلامی صدر، فرماندار کنونی عدالتخواه قزوین که پیش از این پیگیر زمینخواری نهادهای حاکمیتی (از جمله دادگستری و وزارت اطلاعات در قزوین) بود دیروز حکم جلباش صادر شد و امروز بازداشت میشود.[اینجا]
خجالت آور تر از این نمیشود!
🔺در مورد زمین خواری وزارت اطلاعات در قزوین و منطقه خودمختار #نیاوران چند باری نوشتهام.
خداوند تمام نهادهای کشور را از #کینه_شتری در امان بدارد.
🔸بعنوان مثال اینها را بخوانید:
🔹کرونا و منطقه خودمختار نیاوران
🔹وزارت اطلاعات ۴۰ هکتار زمین در قزوین...
🔹پرونده زمین خواری نیاوران قزوین...
🔹این فیلم دیروز است...
🔺در مورد پرونده موسوم به زمینخواری قضات در قزوین هم کافی است روی هشتگ #هفت_سنگان بزنید.
بایت همین چند خط توییت حقوقی برای فرماندار عدالت خواه حکم زندان بریدند و امروز راهی زندان میشود.(تصویر)
مدیران دادگستری قزوین که هیچ! ولی مسئولان قضائی کشور عمامه را بالاتر بگذارند.
🔺حالا فراتحلیل بنده از این ماجرا چیست؟
این چند خط را بخصوص برای بچههای قزوین مینویسم.
در آستانه انتخابات همه نمایندههای مسالهدار و جریانهای فاسد و باندهای زر و زور در استان بسیج شدهاند تا سهمی در بزرگترین بنگاه کارچاق کنی این مملکت موسوم به مجلس شورای اسلامی داشته باشند.
🔺منطقا در چنین وضعیتی بزرگترین مانع فرماندار عدالتخواه است که مجری انتخابات است و مو از ماست مفاسد و تخلفات و زد و بندهای رایج هرساله خواهد کشید.
همه دله دزدها علی رغم اختلافات بر سر اینکه هر طور شده چنین فرمانداری نباید انتخابات را برگزار کند هم نظرند.
اصل اینست باقی حاشیهاند
🔺نهادهای حاکمیتی هم چون کینه دارند و قبلا گزیده شدهاند و هم به دلیل اینکه ذاتا دیگر با مدیران سالمی که ازشان آتو نداشته باشند و مستقل باشند نمیتوانند تعامل کنند مجموعا از زندان انداختن بدشان نمیآید و متاسفانه بازوی اجرایی ائتلاف دله دزدها و مفاسد در قزوین شدهاند.
#وحید_اشتری
🔴@ghabl_enghelab
🔺همینطور که درگیر اخبار غزه هستید خوبست در جریان هم باشید جواد اسلامی صدر، فرماندار کنونی عدالتخواه قزوین که پیش از این پیگیر زمینخواری نهادهای حاکمیتی (از جمله دادگستری و وزارت اطلاعات در قزوین) بود دیروز حکم جلباش صادر شد و امروز بازداشت میشود.[اینجا]
خجالت آور تر از این نمیشود!
🔺در مورد زمین خواری وزارت اطلاعات در قزوین و منطقه خودمختار #نیاوران چند باری نوشتهام.
خداوند تمام نهادهای کشور را از #کینه_شتری در امان بدارد.
🔸بعنوان مثال اینها را بخوانید:
🔹کرونا و منطقه خودمختار نیاوران
🔹وزارت اطلاعات ۴۰ هکتار زمین در قزوین...
🔹پرونده زمین خواری نیاوران قزوین...
🔹این فیلم دیروز است...
🔺در مورد پرونده موسوم به زمینخواری قضات در قزوین هم کافی است روی هشتگ #هفت_سنگان بزنید.
بایت همین چند خط توییت حقوقی برای فرماندار عدالت خواه حکم زندان بریدند و امروز راهی زندان میشود.(تصویر)
مدیران دادگستری قزوین که هیچ! ولی مسئولان قضائی کشور عمامه را بالاتر بگذارند.
🔺حالا فراتحلیل بنده از این ماجرا چیست؟
این چند خط را بخصوص برای بچههای قزوین مینویسم.
در آستانه انتخابات همه نمایندههای مسالهدار و جریانهای فاسد و باندهای زر و زور در استان بسیج شدهاند تا سهمی در بزرگترین بنگاه کارچاق کنی این مملکت موسوم به مجلس شورای اسلامی داشته باشند.
🔺منطقا در چنین وضعیتی بزرگترین مانع فرماندار عدالتخواه است که مجری انتخابات است و مو از ماست مفاسد و تخلفات و زد و بندهای رایج هرساله خواهد کشید.
همه دله دزدها علی رغم اختلافات بر سر اینکه هر طور شده چنین فرمانداری نباید انتخابات را برگزار کند هم نظرند.
اصل اینست باقی حاشیهاند
🔺نهادهای حاکمیتی هم چون کینه دارند و قبلا گزیده شدهاند و هم به دلیل اینکه ذاتا دیگر با مدیران سالمی که ازشان آتو نداشته باشند و مستقل باشند نمیتوانند تعامل کنند مجموعا از زندان انداختن بدشان نمیآید و متاسفانه بازوی اجرایی ائتلاف دله دزدها و مفاسد در قزوین شدهاند.
#وحید_اشتری
🔴@ghabl_enghelab
Forwarded from قبل انقلاب
🔺یکی از پیگیریهای #فرماندار_عدالتخواه، پرونده زمینخواری دادگستری در #هفتسنگان قزوین بود.
رای منجر به زندان آقای #اسلامی_صدر را آقای #جعفر_شفیعی امضا کرده است.
شفیعی خودش از قضاتی است که در هفت سنگان زمین گرفته است.(تصویر۱)
توصیهام به دادگستری قزوین اینست که حداقل حفظ ظاهر میکردید.
🔺این بخش از مصاحبه رئیس کل دادگستری قزوین در مورد #تعارض_منافع رخ داده را بخوانید.(تصویر۲)
خیلی ریلکس گفته قاضی خودش باید این موضوع را تشخیص میداد.
واقعیت اینست که این آرا به قدری پفکی و خندهدار است که جز قضات زمیندار که کینه شخصی هم داشتند بعید بدانم کس دیگری جرات امضا کردنش را داشت.
#وحید_اشتری
🔴@ghabl_enghelab
رای منجر به زندان آقای #اسلامی_صدر را آقای #جعفر_شفیعی امضا کرده است.
شفیعی خودش از قضاتی است که در هفت سنگان زمین گرفته است.(تصویر۱)
توصیهام به دادگستری قزوین اینست که حداقل حفظ ظاهر میکردید.
🔺این بخش از مصاحبه رئیس کل دادگستری قزوین در مورد #تعارض_منافع رخ داده را بخوانید.(تصویر۲)
خیلی ریلکس گفته قاضی خودش باید این موضوع را تشخیص میداد.
واقعیت اینست که این آرا به قدری پفکی و خندهدار است که جز قضات زمیندار که کینه شخصی هم داشتند بعید بدانم کس دیگری جرات امضا کردنش را داشت.
#وحید_اشتری
🔴@ghabl_enghelab
Audio
🔻 فایل صوتی سخنرانی مجازی (نشست دوّم)
🔹 بررسی کتاب: از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۲
برگزار شده توسّط آکادمی فلسفی مارزوک
فایل صوتی نشست اوّل: اینجا
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ آکادمی فلسفی مارزوک
@marzockacademy
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🔹 بررسی کتاب: از "شبه دانش نفت بنیان"تا " اقتصاد دانش بنیان "
🎙وحید احسانی
دکتری توسعه کشاورزی
پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۲
برگزار شده توسّط آکادمی فلسفی مارزوک
فایل صوتی نشست اوّل: اینجا
یادداشتی کوتاه درباره کتاب:
کتابم! شهادتت مبارک!
کانالِ آکادمی فلسفی مارزوک
@marzockacademy
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
✳️ حزب اللهی بودن یا نبودن، مسئله این است
🔷 از وقتی آن خانم در تلویزیون گفته مملکت برای حزب الهی ها است، همه بخصوص حزب الهی ها دارند انکار می کنند. ولی آیا حقیقت جز این است؟ و این خانم جز حقیقت را گفته؟
🔷بنظرم صداقت ایشان قابل تحسین است. کجای این مملکت برای غیرحزب الهی ها است؟
کدام سلیقه غیر حزب الهی در قدرت نماینده دارد؟
در کتاب های درسی در تریبون های رسمی در ارکان های تصمیم گیری می توان از آنها نشانی گرفت؟
در قهرمان هایی که معرفی می شود سهم غیر حزب الهی ها چقدر است؟
در قاب رسانه ملی که با قلع و قمع دیگر سلایق، حزب اللهی های هیئتی راب به جای مجری و برنامه ساز و کارگردان نشانده؟
در قانون نویسی کجا سلایق غیر حزب الهی را در نظر می گیرند؟
در این مملکت بیش از 80 میلیون ایرانی را مجبور می کنند که حتی مثل حزب الهی ها لباس بپوشند وگرنه مجازات می شوند.
اگر استادی خلاف حزب الهی ها در دانشگاه موضع بگیرد اخراجش می کنند. اگر مثل حزب الهی ها موضع نگیرد شورای نگهبان رجل سیاسی حسابش نمی کند.
در این مملکت رئیس هلدینگ ها، هیئت مدیره ها، بودجه ها و پول ها به غیر از حزب الهی ها تعلق می گیرد؟ بخصوص با روی کار آمدن #دولت_جوان_حزب_الهی؟
حتی در دادگاه اگر شما حزب الهی باشی یا نباشی، حکم توفیر می کند.
در همین حوادث سال پیش اگر یک حزب الهی کشته شد، دادگاه ها برایش گرفتند و قاتلین را قصاص کردند، اما ده ها انسان بی گناه دیگر که خونشان ریخته شد، هیچکس خونخواه آنها نشد. انگار خون آنها خون است و خون مابقی آب!
حزب الهی ها می تواند برای علایق و سلایقشان به خیابان بیایند، جشن بگیرند یا اعتراض کنند اما پاسخ غیر حزب الهی هایی که در خیابان برای اعتراض می آیند چیست بجز خشونت؟
رسما می گویند هرکس مثل حزب الهی ها فکر نمی کند، می تواند از این مملکت برود.
این تفکر است که این آب و خاک را به روزگاری چنین رسانده که قاطبه مردم از نام حزب الهی دل خوش ندارند.
🔷 یادم هست چند سال پیش در یک لایو پیرامون نقد جریان حزب الهی گفتم که حزب الله امروز از معنی نخست سال های اول انقلابش تهی شده و اکنون یک طبقه یا یک کالت است. حزب الهی بودن کلید راه یافتن به قدرت است برای همین همه نقشش را بازی می کنند. و هرچه خود را خشک تر و متعصب تر و ضدمردم تر نشان دهند، بیشتر از عایدات قدرت سهم می برند.
حزب الهی به معنی افرادی که خط قرمزی جز الله ندارند نیست، بلکه جریانی است که بیش از خداوند خود را به نظام سیاسی متعهد و وفادار می دانند.
به راستی که مملکت برای حزب الهی ها است و جز این هم نیست.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
🔷 از وقتی آن خانم در تلویزیون گفته مملکت برای حزب الهی ها است، همه بخصوص حزب الهی ها دارند انکار می کنند. ولی آیا حقیقت جز این است؟ و این خانم جز حقیقت را گفته؟
🔷بنظرم صداقت ایشان قابل تحسین است. کجای این مملکت برای غیرحزب الهی ها است؟
کدام سلیقه غیر حزب الهی در قدرت نماینده دارد؟
در کتاب های درسی در تریبون های رسمی در ارکان های تصمیم گیری می توان از آنها نشانی گرفت؟
در قهرمان هایی که معرفی می شود سهم غیر حزب الهی ها چقدر است؟
در قاب رسانه ملی که با قلع و قمع دیگر سلایق، حزب اللهی های هیئتی راب به جای مجری و برنامه ساز و کارگردان نشانده؟
در قانون نویسی کجا سلایق غیر حزب الهی را در نظر می گیرند؟
در این مملکت بیش از 80 میلیون ایرانی را مجبور می کنند که حتی مثل حزب الهی ها لباس بپوشند وگرنه مجازات می شوند.
اگر استادی خلاف حزب الهی ها در دانشگاه موضع بگیرد اخراجش می کنند. اگر مثل حزب الهی ها موضع نگیرد شورای نگهبان رجل سیاسی حسابش نمی کند.
در این مملکت رئیس هلدینگ ها، هیئت مدیره ها، بودجه ها و پول ها به غیر از حزب الهی ها تعلق می گیرد؟ بخصوص با روی کار آمدن #دولت_جوان_حزب_الهی؟
حتی در دادگاه اگر شما حزب الهی باشی یا نباشی، حکم توفیر می کند.
در همین حوادث سال پیش اگر یک حزب الهی کشته شد، دادگاه ها برایش گرفتند و قاتلین را قصاص کردند، اما ده ها انسان بی گناه دیگر که خونشان ریخته شد، هیچکس خونخواه آنها نشد. انگار خون آنها خون است و خون مابقی آب!
حزب الهی ها می تواند برای علایق و سلایقشان به خیابان بیایند، جشن بگیرند یا اعتراض کنند اما پاسخ غیر حزب الهی هایی که در خیابان برای اعتراض می آیند چیست بجز خشونت؟
رسما می گویند هرکس مثل حزب الهی ها فکر نمی کند، می تواند از این مملکت برود.
این تفکر است که این آب و خاک را به روزگاری چنین رسانده که قاطبه مردم از نام حزب الهی دل خوش ندارند.
🔷 یادم هست چند سال پیش در یک لایو پیرامون نقد جریان حزب الهی گفتم که حزب الله امروز از معنی نخست سال های اول انقلابش تهی شده و اکنون یک طبقه یا یک کالت است. حزب الهی بودن کلید راه یافتن به قدرت است برای همین همه نقشش را بازی می کنند. و هرچه خود را خشک تر و متعصب تر و ضدمردم تر نشان دهند، بیشتر از عایدات قدرت سهم می برند.
حزب الهی به معنی افرادی که خط قرمزی جز الله ندارند نیست، بلکه جریانی است که بیش از خداوند خود را به نظام سیاسی متعهد و وفادار می دانند.
به راستی که مملکت برای حزب الهی ها است و جز این هم نیست.
#سلمان_کدیور
....
....
@Falaakhon
سیره علوی دربرابر معترضان و معارضان
پیشنهاد میکنم سلسلهسخنرانیهای ارزشمند استاد سروش محلّاتی را که به صورت ماهیانه باعنوان «سیره علوی در برابر معترضان و معارضان» ایراد میشوند، دنبال کنید.
تمام حاکمان و پادشاهان طول تاریخ، با معترضان و معارضان خود برخورد میکردهاند. علی (ع) نیز با کسانی که به شورش مسلحانه دست میزدند مقابله میکرد امّا در چگونگی پرداختن به این امر، شیوهها، اصول و حدّ و مرزهای مربوط تفاوتهای بسیار مهم، تأمّلبرانگیز و آموزندهای وجود دارد که لازم است ما مسلمانان به آنها توجه داشته باشیم.
این جلسات ساعت ۷:۳۰ الی ۹:۳۰ صبح اوّلین پنجشنبۀ هر ماه در کانون توحید تهران (میدان توحید، خیابان پرچم) برگزار میشوند. اوّلین جلسه در ۶ مهر ۱۴۰۲ و تاکنون ۲ جلسه برگزار شده است.
پس از برگزاری هر جلسه صوت و متن آن منتشر میشود. پخش زنده سخنرانی از طریق صفحۀ اینستاگرامی استاد نیز گاهاً برقرار است.
جلسۀ اوّل: ماهیتشناسی اعتراض ناکثین
صوت جلسۀ اوّل
متن جلسۀ اوّل
جلسۀ دوّم: مدارا قبل از شورش مسلّحانه
صوت جلسۀ دوّم
متن جلسۀ دوّم
جلسه سوم: راهکار کاهش اعتراضات (۱.التزام به داوری داوران بیطرف و ۲.امکان کشف حقیقت برای مردم)
صوت جلسه سوم
متن جلسه سوم (هنوز منتشر نشده است)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
پیشنهاد میکنم سلسلهسخنرانیهای ارزشمند استاد سروش محلّاتی را که به صورت ماهیانه باعنوان «سیره علوی در برابر معترضان و معارضان» ایراد میشوند، دنبال کنید.
تمام حاکمان و پادشاهان طول تاریخ، با معترضان و معارضان خود برخورد میکردهاند. علی (ع) نیز با کسانی که به شورش مسلحانه دست میزدند مقابله میکرد امّا در چگونگی پرداختن به این امر، شیوهها، اصول و حدّ و مرزهای مربوط تفاوتهای بسیار مهم، تأمّلبرانگیز و آموزندهای وجود دارد که لازم است ما مسلمانان به آنها توجه داشته باشیم.
این جلسات ساعت ۷:۳۰ الی ۹:۳۰ صبح اوّلین پنجشنبۀ هر ماه در کانون توحید تهران (میدان توحید، خیابان پرچم) برگزار میشوند. اوّلین جلسه در ۶ مهر ۱۴۰۲ و تاکنون ۲ جلسه برگزار شده است.
پس از برگزاری هر جلسه صوت و متن آن منتشر میشود. پخش زنده سخنرانی از طریق صفحۀ اینستاگرامی استاد نیز گاهاً برقرار است.
جلسۀ اوّل: ماهیتشناسی اعتراض ناکثین
صوت جلسۀ اوّل
متن جلسۀ اوّل
جلسۀ دوّم: مدارا قبل از شورش مسلّحانه
صوت جلسۀ دوّم
متن جلسۀ دوّم
جلسه سوم: راهکار کاهش اعتراضات (۱.التزام به داوری داوران بیطرف و ۲.امکان کشف حقیقت برای مردم)
صوت جلسه سوم
متن جلسه سوم (هنوز منتشر نشده است)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
محمد سروش محلاتی
🟢نشستهای علمی شرح نهج البلاغه
با موضوع:
سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان
♦️جلسه اول:
ماهیت شناسی اعتراض ناکثین
▪️ ۶ مهر ماه ۱۴۰۲ . کانون توحید
@mohammadsorooshmahallati
با موضوع:
سیره علوی دربرابرمعترضان ومعارضان
♦️جلسه اول:
ماهیت شناسی اعتراض ناکثین
▪️ ۶ مهر ماه ۱۴۰۲ . کانون توحید
@mohammadsorooshmahallati
❗️«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
آقای علی مرادی مراغهای یادداشت تأمّلبرانگیز و آموزندهای نوشته است با عنوان «زمانی اینگونه بودید...!». او نشان داده است که باوجود جبههگیری شدید جامعۀ کنونی بر علیه خلخالی و اقداماتش، اوایل انقلاب مردم در دفاع از او و سختگیریهایش چه راهپیمایی پرشکوهی برگزار کردند.
یادداشت جناب مرادی مرا به یاد یادداشت زیر انداخت که حدود ۵ سال پیش و با مضمونی مشابه در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر کرده بودم 👇
.................................................................
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
اگر یک آدم فضایی در برهههای مختلف تاریخ سرزمینمان به کشور ما بیاید متوجه میشود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب میشوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه میشود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ قبل میگردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی میکردند غیب شدهاند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شدهبودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانههای درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابانها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفتهبودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بیسر و صدا و ناگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین میکنند، لذا با خود فکر میکرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟!»
آدم فضایی قصّۀ ما که در سالهای پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقامگیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمدهای از آنها از اعدامها، تخریبها (تخریب مجسمهها و مقبرههای مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کردهبود، در سفرهای بعدی با تعجّب میدید که انگشتهای اتّهام همگان مسلّح شده و لعن و نفرین است که نثار باعث و بانی آن اتّفاقات میشود، لذا با خود فکر می کرد که: «آیا مردمانی که دیروز حامی انتقام، اعدام، تخریب و تسخیر بودند، غیب شدهاند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در زمان جنگ نیز آمده و مشتهای گرهکرده و رگهای از گردن بیرون زدۀ مردم هنگام فریاد کشیدن شعارهای «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «یا مرگ یا پیروزی»، «کربلا، کربلا ما داریم میآییم» و امثال آن را دیدهبود، در بازگشت دوباره پس از غیبتی کوتاه مدّت، فقط انگشتهای اتّهام طلبکارانی را میدید که بیرحمانه به دنبال مقصّر شروع و ادامۀ جنگ میگشتند، و لذا با خود به فکر میرفت که: «آن همه مردمی که با شور و هیجان وصف ناشدنی از ادامۀ جنگ حمایت میکردند، کجا رفتهاند؟ آیا غیب شدهاند؟»!
خوانندگان عزیز میتوانند نمونههای بسیار دیگری را که در آنها با چشم خود شاهد تبدیل شدن «حامیان یک تصمیم» (یا لااقل بیتفاوتها نسبت به آن تصمیم) به «شاکیانی که به دنبال مقصران آن تصمیم میگردند» بودهاند، به فهرست بالا اضافه کنند.
امید که عبرت بگیریم!
متن کامل یادداشت:
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
آقای علی مرادی مراغهای یادداشت تأمّلبرانگیز و آموزندهای نوشته است با عنوان «زمانی اینگونه بودید...!». او نشان داده است که باوجود جبههگیری شدید جامعۀ کنونی بر علیه خلخالی و اقداماتش، اوایل انقلاب مردم در دفاع از او و سختگیریهایش چه راهپیمایی پرشکوهی برگزار کردند.
یادداشت جناب مرادی مرا به یاد یادداشت زیر انداخت که حدود ۵ سال پیش و با مضمونی مشابه در سایت فرهنگی نیلوفر منتشر کرده بودم 👇
.................................................................
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
اگر یک آدم فضایی در برهههای مختلف تاریخ سرزمینمان به کشور ما بیاید متوجه میشود که در فاصلۀ هر دو برهۀ کوتاه مدّت تاریخی، بخشی از جامعه غیب میشوند، زیرا در هر بار حضور در جامعه متوجه میشود که تمامی مردم، چنان انگشت اتّهام خود را مسلّح کرده و به دنبال مقصّر اشتباه رخ داده در برهۀ قبل میگردند که گویی عدّۀ قابل توجّهی که در آن دوران با تمام وجود از تصمیم اشتباه مورد نظر حمایت و پشتیبانی میکردند غیب شدهاند!
آدم فضایی مورد نظر که در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با چشمان خود دیده بود که علاوه بر معدود نظامیان و اوباشان مزدور دربار، بخش قابل توجّه و تأثیرگذاری از مردم (شامل مریدان و مقلّدان آن دسته از روحانیان که ضدّ مصدّق شدهبودند و همچنین، کسانی که تحت تأثیر تبلیغات رسانههای درباری، مصدّق را مقصّر مشکلات اقتصادی شناخته بودند) بر علیه دولت به خیابانها ریخته، مرگ بر مصدّق سر داده و در پایان روز، شکست دولت ملّی را جشن گرفتهبودند، در حضور بعدی با تعجّب مشاهده کرد که همگان، واقعۀ آن روز را کودتا (که به معنای تغییر دادن دولت در بیخبری مردم، به صورت بیسر و صدا و ناگهانی توسّط نظامیان است) نامیده و باعث و بانی آن را لعن و نفرین میکنند، لذا با خود فکر میکرد که: «مردمی که دیروز مرگ بر مصدّق می گفتند کجا هستند؟ آیا غیب شده اند؟!»
آدم فضایی قصّۀ ما که در سالهای پس از انقلاب نیز به ایران آمده و غلیان حسّ انتقامگیری در مردم و حمایت و خوشنودی بخش عمدهای از آنها از اعدامها، تخریبها (تخریب مجسمهها و مقبرههای مربوط به رژیم سابق) و تسخیرها (مانند تسخیر سفارت آمریکا) را مشاهده کردهبود، در سفرهای بعدی با تعجّب میدید که انگشتهای اتّهام همگان مسلّح شده و لعن و نفرین است که نثار باعث و بانی آن اتّفاقات میشود، لذا با خود فکر می کرد که: «آیا مردمانی که دیروز حامی انتقام، اعدام، تخریب و تسخیر بودند، غیب شدهاند؟»!
آدم فضایی مورد نظر که در زمان جنگ نیز آمده و مشتهای گرهکرده و رگهای از گردن بیرون زدۀ مردم هنگام فریاد کشیدن شعارهای «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «یا مرگ یا پیروزی»، «کربلا، کربلا ما داریم میآییم» و امثال آن را دیدهبود، در بازگشت دوباره پس از غیبتی کوتاه مدّت، فقط انگشتهای اتّهام طلبکارانی را میدید که بیرحمانه به دنبال مقصّر شروع و ادامۀ جنگ میگشتند، و لذا با خود به فکر میرفت که: «آن همه مردمی که با شور و هیجان وصف ناشدنی از ادامۀ جنگ حمایت میکردند، کجا رفتهاند؟ آیا غیب شدهاند؟»!
خوانندگان عزیز میتوانند نمونههای بسیار دیگری را که در آنها با چشم خود شاهد تبدیل شدن «حامیان یک تصمیم» (یا لااقل بیتفاوتها نسبت به آن تصمیم) به «شاکیانی که به دنبال مقصران آن تصمیم میگردند» بودهاند، به فهرست بالا اضافه کنند.
امید که عبرت بگیریم!
متن کامل یادداشت:
«انگشتهای اتّهام» و «مردمی که غیب میشوند»!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
دلنوشتههای تاریخیِ علی مرادی مراغهای
💥زمانی اینگونه بودید...!
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
❇️واقعا دیدن بی طرفانه دیروزمان، شجاعت میخواهد و بزرگترین فایده تاریخ همین است.
این از نان شب واجب تر است که وقتی قدم اول را برداشتیم پیش از آنکه قدم دوم را برداریم باید برگردیم و ببینیم…
✍️علی مرادی مراغه ای
@Ali_Moradi_maragheie
❇️واقعا دیدن بی طرفانه دیروزمان، شجاعت میخواهد و بزرگترین فایده تاریخ همین است.
این از نان شب واجب تر است که وقتی قدم اول را برداشتیم پیش از آنکه قدم دوم را برداریم باید برگردیم و ببینیم…
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
در این روزهای تلخ و به عنوان کسی که در یکی از دانشگاههای کشور فعالیت دارم، نتوانستم به مناسبت این روز و خطاب به شما دانشجویان عزیز چیزی ننویسم، هر چند بسیاری از حرفها را نمیتوان گفت.
در برابر شما دانشجویان احساس شرمندگی میکنم و عذر میخواهم. عذر میخواهم زیرا در وضعیتی که شرایط اشتغال و ازدواج برایتان فراهم نشده است و چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینید، به سهم خودم:
حتّی نتوانستم با شما ارتباط خوبی برقرار کنم،
حتّی نتوانستم شنوندۀ خوبی برای حرفها و گلایههایتان باشم،
حتّی نتوانستم با شما همدردی کنم تا لااقل کمی آرام شوید.
اذعان میکنم که بیشتر درسهایی که مجبورید بخوانید، حفظکنید و امتحان دهید، کارآمد نیستند،
اذعان میکنم برای اینکه بتوانید نقد و گلایههای بهحقتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید، نتوانستهایم امکان قابل قبولی پیش رویتان فراهم کنیم،
اذعان میکنم که تشکلهای دانشجویی موجود سهم کوچکی از شما را نمایندگی میکنند،
اذعان میکنم بیشتر شما این امکان را نیافتهاید که در قالب سازمان و تشکّل منسجم شوید تا از طریق آن بتوانید نقدهایتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید،
اذعان میکنم با وجود آنکه در قانون اساسی تجمّعات اعتراضی (مشروط به اینکه مسلّحانه و معارض با مبانی اسلام نباشند) آزاد دانسته شدهاند، نتوانستیم این امکان را برایتان فراهم کنیم،
میدانم که از برخی مدّعیان اسلام و ارزشها، بیاخلاقیها و منفعتطلبیهای زیادی دیدهاید،
میدانم که وقتی زندگی مرّفه برخی از توصیهکنندگان به قناعت را میبینید، چه حالی پیدا میکنید،
میدانم وقتی میبینید فرزندان برخی از سردمداران مبارزه با غرب، در غرب زندگی میکنند، دچار چه تناقضهایی میشوید،
میدانم که عدم برخورد قاطع دستگاههای قضایی با مفسدان اقتصادی و متخلّفان خودی، آزارتان میدهد،
همۀ اینها را قبول دارم، در مقابلتان احساس شرمندگی میکنم و به سهم خودم از شما عذرخواه هستم.
میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نکاتی را نیز با شما در میان بگذارم. امیدوارم که بزرگوارانه در آنها تأمّل کنید:
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
در این روزهای تلخ و به عنوان کسی که در یکی از دانشگاههای کشور فعالیت دارم، نتوانستم به مناسبت این روز و خطاب به شما دانشجویان عزیز چیزی ننویسم، هر چند بسیاری از حرفها را نمیتوان گفت.
در برابر شما دانشجویان احساس شرمندگی میکنم و عذر میخواهم. عذر میخواهم زیرا در وضعیتی که شرایط اشتغال و ازدواج برایتان فراهم نشده است و چشمانداز روشنی پیش روی خود نمیبینید، به سهم خودم:
حتّی نتوانستم با شما ارتباط خوبی برقرار کنم،
حتّی نتوانستم شنوندۀ خوبی برای حرفها و گلایههایتان باشم،
حتّی نتوانستم با شما همدردی کنم تا لااقل کمی آرام شوید.
اذعان میکنم که بیشتر درسهایی که مجبورید بخوانید، حفظکنید و امتحان دهید، کارآمد نیستند،
اذعان میکنم برای اینکه بتوانید نقد و گلایههای بهحقتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید، نتوانستهایم امکان قابل قبولی پیش رویتان فراهم کنیم،
اذعان میکنم که تشکلهای دانشجویی موجود سهم کوچکی از شما را نمایندگی میکنند،
اذعان میکنم بیشتر شما این امکان را نیافتهاید که در قالب سازمان و تشکّل منسجم شوید تا از طریق آن بتوانید نقدهایتان را بیان و مطالباتتان را طرح و پیگیری کنید،
اذعان میکنم با وجود آنکه در قانون اساسی تجمّعات اعتراضی (مشروط به اینکه مسلّحانه و معارض با مبانی اسلام نباشند) آزاد دانسته شدهاند، نتوانستیم این امکان را برایتان فراهم کنیم،
میدانم که از برخی مدّعیان اسلام و ارزشها، بیاخلاقیها و منفعتطلبیهای زیادی دیدهاید،
میدانم که وقتی زندگی مرّفه برخی از توصیهکنندگان به قناعت را میبینید، چه حالی پیدا میکنید،
میدانم وقتی میبینید فرزندان برخی از سردمداران مبارزه با غرب، در غرب زندگی میکنند، دچار چه تناقضهایی میشوید،
میدانم که عدم برخورد قاطع دستگاههای قضایی با مفسدان اقتصادی و متخلّفان خودی، آزارتان میدهد،
همۀ اینها را قبول دارم، در مقابلتان احساس شرمندگی میکنم و به سهم خودم از شما عذرخواه هستم.
میخواهم از این فرصت استفاده کنم و نکاتی را نیز با شما در میان بگذارم. امیدوارم که بزرگوارانه در آنها تأمّل کنید:
ادامۀ یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
دانشجو معذرت! (به مناسبت روز دانشجو)
به مناسبت روز دانشجو، به سهم خودم از شما دانشجویان عزیز عذرخواهی میکنم!