Forwarded from [ Wallpaper | HD ]
عکس دیده نشده از
صبا معصوم نیا رتبه اول تجربی ۱۴۰۳ در کلاس های زیست دکتر خادم نژاد ...و صحبت با بچه ها ...
✅امسال دکتر خادم نژاد پکیج تابستانشو #رایگان کرده👇🏻
🚀:zist_house
https://www.tg-me.com/+eg_ToD8r0okwYmM0
منابع،روش مطالعه از پایه دهم تا کنکور☝️
از ابتدای تابستون اصولی بخون✅
صبا معصوم نیا رتبه اول تجربی ۱۴۰۳ در کلاس های زیست دکتر خادم نژاد ...و صحبت با بچه ها ...
✅امسال دکتر خادم نژاد پکیج تابستانشو #رایگان کرده👇🏻
🚀:zist_house
https://www.tg-me.com/+eg_ToD8r0okwYmM0
منابع،روش مطالعه از پایه دهم تا کنکور☝️
از ابتدای تابستون اصولی بخون✅
آسمان زندگیات همیشه صاف و روشن و لبخند شیرینت پیوسته شاد باشد و به خاطر آن یک لحظه شادی و سعادتی که به دلی دیگر، دلی تنها اما حق شناس دادی، تا ابد سعادتمند باشی! خدای مهربان! یک لحظه شادی! آیا برای تمام عمر یک انسان کافی نیست؟!
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
اتاقش تاریک است و خلأ و غم به قلبش فشار میآورد. تمامی دنیای خیالی پیرامونش فرو میپاشد، پودر میشود و بدون هیچ اثر و هیچ صدایی مثل یک رؤیا محو میشود، درحالیکه او نمیتواند بهخاطر بیاورد که در رؤیای چه چیزی بوده است، اما حالا حسی مبهم، یک آرزوی تازه که باعث میشود قلبش بزند و کمی به درد بیاید، خیال او را تحریک میکند و به هیجان میآورد.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
من اگر دستم میلرزد به خاطر این است که تا حالا به دست قشنگ و کوچولویی مثل دست تو نخورده.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
انسان در شادی و خشنودی به چه زیباییهایی میرسد! چگونه دل آدمی مالامال از عشق میشود! احساس میکنی که میخواهی تمام عشقت را به قلب دیگری تقدیم کنی، میخواهی هرچه که در اطراف توست انعکاس شادی و خنده باشد.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
روی هر احساسی حتی محبت برادرانه نباید حساب کرد!
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
انگار که همه ی زندگی برای من متوقف شده بود. وقتی بیدار شدم فکر کردم آهنگی توی ذهنم است که از سالها پیش آن را میشناختم، آهنگی خوش که یک بار در جایی شنیده و بعد فراموش کردهام.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
آیا تنها ماندن، تنهای تنها، بدون این که چیزی برای تأسف خوردن داشته باشی، دردناک نیست؟ چون هرچیزی که از دست میدهم، در حقیقت چیزی نیست. هیچ چیز؛ جز پوچی سادهی احمقانهای! هیچچیز، به جز رؤیاها!
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
آدم رؤیایی خاکستر رؤیاهای گذشتهاش را بیخودی پس میزند، به این امید که در میان آن جرقهی کوچکی پیدا کرده و فوتش کند تا دوباره جان بگیرند. تا این آتش برافروخته شده قلب سرمازدهی او را گرم کند و همهی آنهایی که برای او عزیز بودهاند، برگردند. همان چیزهایی که قلبش را به تپش انداخت و خونش را جوش آورد. اشک را از چشمانش سرازیر کرد و آن گونه باشکوه فریبش داد!
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
به این فکر میکنم که هرگز قادر نیستم یک زندگی تازه و واقعی را شروع کنم. به نظر میرسد که همهٔ حواس، غریزه و هوشم را از دست دادهام، چون شبهای رؤیاییام جای خودشان را به لحظههای هوشیاری دادهاند و این وحشتآور است! درعینحال میتوانی بشنوی که زندگی در اطراف تو در گردابی انسانی تاب میخورد و فریاد میکشد، تو میتوانی بشنوی، میتوانی ببینی مردم دارند زندگی میکنند؛ یک زندگی واقعی. میتوانی ببینی که زندگی برای آنها ممنوع نیست، که زندگی آنها مثل یک رؤیا یا تصور در خیالات شناور نیست.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی
من گاهی بعضی آدمها را میبینم. ولی در نهایت تنها هستم.
شبهای روشن – داستایفسکی
شبهای روشن – داستایفسکی