ما فقط به این خاطر زندگی میکنیم که زندهایم. وقتی همه چیز خوبه خوشحالیم، وقتی نه گریه میکنیم.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
روراستی بیش از حد باعث آزردگی دیگران میشود.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
اما من از او سؤال نکردم، چرا لبخند میزنی؟ چطور میتونی با پشت کردن به کسی که اونقدر درد میکشه لبخند بزنی؟ نپرسیدم. چون میدیدم که همه این کار را انجام میدهند. حتی مامان و مامانبزرگ، وقتی کانالهای تلویزیون را عوض میکردند. مامان میگفت تراژدیای که خیلی ازت دوره، نمیتونه تراژدی «تو» باشه.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
پدر و مادرها آرزوهای بزرگی برای بچههاشون دارن. اما وقتی اوضاع اونطوری که اونا انتظار داشتن پیش نمیره، فقط از بچههاشون میخوان که عادی باشن، و فکر میکنن این کار آسونیه. اما پسرم، عادی بودن سختترین چیزیه که میشه به دست آورد.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
شخصی وجود ندارد که نتوان او را نجات داد. تنها افرادی هستند که از نجات دیگران دست بر میدارند.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
مردم گاهی میگویند چه باحال میشد اگر آدم از چیزی نمیترسید، اما آنها نمیدانند چه میگویند. ترس یک مکانیسم دفاعی غریزی لازمهٔ زنده ماندن است. نشناختن ترس به این معنا نیست که شما شجاعید؛ به این معنا است که به اندازهٔ کافی احمق هستید که وقتی وسط خیابان ماشینی دارد به سویتان میآید، همان جا بمانید.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
فکر میکنی بتونم کاری کنم که دیگران منو درک کنن، هرچند که خودم نمیتونم خودمو درک کنم؟
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
دوستت خواهم داشت. حتی اگر هرگز درنیابم که عشق من گناه است یا سمّ یا عسل، باز هم دست از این سفر عشق ورزیدن به تو بر نخواهم داشت.
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون
«برای من این سؤال مثل اینه که بپرسی چرا زندگی میکنی؟ تو به هدف خاصی زندگی میکنی؟ بذار روراست باشیم، ما فقط به این خاطر زندگی میکنیم که زندهایم. وقتی همه چیز خوبه خوشحالیم، وقتی نه گریه میکنیم. در مورد دویدن هم همینه. اگه ببرم خوشحالم و اگه نه ناراحت. وقتی حس میکنم توش موفق نیستم، خودمو سرزنش میکنم و پشیمون میشم که اصلاً چرا از اول شروعش کردم. اما باز هم میدوم. همینجوری! مثل زندگی کردن. همین!»
بادام – ون پیونگ سون
بادام – ون پیونگ سون