Telegram Web Link
{ خودت رو مهمون حال خوب کن..♥️}
نقش پادری را بازی نكنید!
فكر می‌كنيد چرا آدم‌هايی كه بيشترين فداكاری و دلسوزی را در حق ديگران می‌كنند و حتی در اين راه از خواسته‌های خود می‌گذرند "نمی‌توانند" به اندازه‌ی افرادی كه چنين روشی را در زندگی ندارند، محبوب‌تر باشند؟
برای اين‌كه محبوب و زيبا باشيد هرگز نقش پادری را به‌ عهده نگيريد تا ديگران از رويتان رد شده و لگدمال‌تان كنند.
سعی نكنيد خودتان را به خاطر ديگران قربانی كنيد.
خواسته‌ها و نيازهايتان را با جرئت بيان كنيد تا ديگران هم شما را جدی بگيرند.

@official_darya 💙
Bayad Bebakhshamet
Amirabbas Golab
- باید ببخشمِت قلبم ولی منو یاری نمیکنه
هِی بغض میکنم اشکام ولی بَرام کاری نمیکنه
از بغضِ تو صِدام با اينکه خستَمو باید ببخشمِت
باید از این روزام صَدسال بگذره
شاید ببخشمت شاید ببخشمت

🌊| @official_darya
نیاز دارم مدتی نباشم، سفر کنم به جایی که هیچ کسی را نشناسم، به جایی که هیچ کسی مرا نشناسد. دور باشم و رها سبُک باشم و آزاد. آدم هایی را ببینم که هیچ تصور بدی از آنها ندارم، مسیرهایی را بروم که تا به حال نرفته ام، عطرهایی را بزنم که تا به حال نزده ام، و لباس هایی را بپوشم که تا به حال نپوشیده ام. در مکان هایی بنشینم که هیچ خاطره ای را برایم زنده نمی کنند. موسیقی هایی گوش کنم که مرا یادِ کسی نمی اندازند. و نوشیدنی هایی بنوشم ، که مرا بیخیال تر از همیشه کنند نه به کسی فکر کنم، نه نگرانِ چیزی باشم نه از پیشامدِ پیش نیامده ای بترسم.
من نیاز دارم مدتی در خنثی ترین حالتِ ممکن باشم.
#نرگس_صرافیان_طوفان

@official_darya 💙
:)🐱♥️
یه اصلی هست اونم اینکه تو زندگی از هر کی و هر چی بدت بیاد، یا سرت میاد یا همون میشی!
می دونی چرا؟ چون جهان هستی هوشمنده و می خواد ما رو به تعادل برسونه. می خواد بگه منع نکن ، قضاوت نکن. می خواد بگه اون چیزی که الان به شدت بد می دونی و به زحمت و دردسر هلش می دی ته ته وجودت ، جزئي از توئه و تا يه جايي مي توني در برابرش مقاومت كني و بروزش ندي. مي خواد بگه اگر تو هم در شرايط اون ديگري كه منعش مي كردي قرار بگيري شايد به مراتب بدتر از او عمل كني مي خواد خودمون رو با خودمون مواجه كنه مي خواد بگه آدميزاده ديگه ، اينقدر سخت نگير
#دكتر_نيلوفر_اله_وردى

@official_darya 💙
Bekhab Donya
Mehdi Jahani
بخواب دنیا کسی با من دیگه کاری نداره..
#موسیقی 🎧♥️🎤

🌊| @official_darya
راستش را بخواهید ما فقط انسانیم...
پس خواهشا از هم توقع افسانه ساختن نداشته باشیم
نمیشود در این جهان شیرین شد که اگر شدی هیچوقت فرهادی برایت تیشه به دست نمیگیرد که سنگ های کوهی را ریز ریز کند.
نمیشود در این جهان مجنون شد که اگر شدی هیچوقت لیلی دلیل محبت های زیادت و توجه های تو را نمیفهمد و بعد از کلی ناز کردن میرود به سوی کسی که مجنون نباشد حالا تو بنشین برایش هی شعر بخوان و ادایِ مجنون در آور!
راستش را بخواهید ما فقط انسانیم...
پس هیچوقت منتظر آمدن افسانه هم نباشیم،همه ما انتظاراتمان در محدوده دوست داشتن خودمان هست،اگر کسی را دوست داشته باشیم برایش میمانیم و اگر نداشته باشیم زمین و آسمان هم بگوید فردِ مناسبی است دنبال بهانه میگردیم برایِ جدا شدن...
راستش باید باور کنیم عشق افسانه نیست، عشق غرور نمیشناسد، عشق گدایی هم ندارد،حرف های شب های روشن و چهار شاعر را باور نکنید،آن ها اَم روزی باور کردن که عشق فقط پیدا کردن کسی است که چشمانش هنگامی که با توست برق بزند...اگر کسی دربِ خانه دلتان را زد و شما هم تکانی خوردید دو دستی به آن بچسبید و ولش نکنید...او افسانه نیست.

#مهدی_پورفرد
يه دوستى داشتم هميشه ميگفت:
وقتى شب يكيو ناراحت ميكنى
صبح با كمال پر رويى باهاش چشم تو چشم نشو و يه جورى برخورد نكن كه انگار عين خيالتم نبوده...!
اون آدم شبشو به زور صبح كرده
و با رفتار بدت صدبار ديگه هم ناراحت شده!
مسئوليت دلى رو كه ميشكنى قبول كن رفيق!
يكى غمگين شده!
اين چيز كمى نيست...!
باور كن شب به اندازه ى كافى غم داره!
تو بدترش نكن!
يا همون شب از دلش در بيار
يا صبح كارى نكن كه فكر كنه هيچ ارزشى براى ناراحتيش قائل نيستى...!


#ترانه_حنيف
خدایی که من شناختم ، دقیقا اون لحظه ای که هیچ امیدی نداری و تاریک ترین لحظاتت رو تجربه می کنی، اگه دلتو بهش بدی چنان آفتابی به زندگیت میندازه که نورش تمام دنیای اطرافت رو روشن می کنه.
امروز گفتم اگه هر كسي از من كمك بخواد من همه ي تلاشمو واسه رفعش ميكنم، هر كاري ميكنم كه مشكلش حل بشه و اما خودمو كنار خيابون ببينم كه نياز به كمك داره كمكش نميكنم، چرا؟ چون عقبه ي خودمو ميدونم، ميدونم كه هر تصميم اشتباهي كه گرفتم منو غرق كرد و من واسه نجات خودم هيچ كاري نكردم. توش غرق شدم و با تاريخ و زمان يادمه كه كجاي زندگي، كف كدوم دريا جنازه م افتاده. من خودم رو شهيدِ جنگي كردم كه هيچ وقت آتش بس نداشت. قرباني قتل هاي سريالي شدم كه قاتلش رو هيچوقت دستگير نكردن، پژمرده محصولي شدم تو مزرعه اي كه هيچ وقت برداشت نداشت. من هيچ جا رو نديدم. من همه ي خيابون ها رو واسه خودم دشت كردم كه بتونم توش نفس بكشم و هيچ وقت واقعيت ها رو نديدم. نديدم تويي كه رو به رومي رو. كار يكي دو روز نيست، كار شنبه ها و اول ماه ها و اول سال ها نيست، بايد ريشه هاي پوسيده ي اين درخت رو با دقت از قلبم در بيارم كه پاره نكنه رگ هاشو. بايد حال ِ زمينِ دلم رو خوب كنم، بايد بتونم كه به خودم، خودم كه كنار خيابون دست و پا ميزنم يه كاري بكنم💚

#مهتاب_خلیفپور
میگن:
عمرِ رفاقت وقتی از هفت سال بگذره دیگه اون آدم برات رفیق حساب نمیشه...
جزوِ خانواده ت میشه!
کاسه و لیوانتون یکی میشه
از هر خیابون و کافه و دورهمی؛
خاطره دارید.
تا دلتون بخواد به آدمهایِ شناسِ اشتراکی که باهم داشتین خندیدین و غیبت کردین.
تو بد و خوبِ هم حالا چه کم چه زیاد سهیم بودین.
ولی امان از اون رفاقت هایی که تاریخ انقضا دارند
از اون دوستی هایی که تاوان دارند.
یهویی تو خیابون همو میبینین نمیشناسین.
تو دوستی های مشترکتون وقتی اسمش میاد خودتون و میزنین کوچه علی چپ که انگار حرمتی شکسته نشده و کدورتی شکل نگرفته.
که سهمِ یه رفاقتِ چندین ساله فقط یه آه برایِ خاطرات باشه؛
که دیگه بود و نبودت فرقی نمیکنه؛
امان از وقتی که بعد چندین سال به خودت میای و میبینی جز جاده یِ یه طرفه یِ خاکی هیچی نمونده.
رفاقت هایی که بر پایه معرفت باشه تاوانِ گزافی و سنگینی داره.

فرگل مشتاقی
روزی تصمیم به سفر داشتم، برای تهیه بلیط به یک دفتر مسافرتی مراجعه کردم. متصدی فروش بلیط گفت: مقصدتان کجاست؟ گفتم نمیدانم، برایم فرقی نمیکند. او هم از لیستی که داشت، توری را که فروش نرفته بود پیشنهاد داد، در واقع آن چیزی که خودش میخواست را به من فروخت.

در زندگی هم اگر هدف نداشته باشید و ندانید چه می خواهید، کائنات آن چیزی را که خودش می خواهد به شما خواهد داد. تصمیم با شماست...
ميگم شازده به نظرت يكی رو دوست داشته باشی بهتره يا يكی دوستت داشته باشه؟
ميگه يكی رو دوست داشته باشی و نتونی بگی بدتره يا يكيی دوستت داشته باشه و نتونه بگه؟
ميگم ای منفی باف. نتونی چيه؟ اينا همش اداست، اگه يكی رو بخوای بايد بگی. ميگه تو گفتی؟ ميگم نه بابا من كسی رو دوست ندارم كه. ميگه داری. ميگم نه، كو؟ ميخنده.
ميگم سرده تو هم لختی بيا كنار از بغل پنجره. ميخنده ميگه نگرانی سرما بخورم؟ خيال سرما نميخوره. ميگم خيال اگه برقصه و بخنده و حرف بزنه و همه چی رو بدونه، ممكنه سرما هم بخوره. ميگه قرص سبز صبحت روی ميزه. بعدم وايميسه لب پنجره، گنجيشك ميشه پر ميزنه ميره انگار نبوده هيچ وقت.
تا قرصم اثر كنه و برگردم به روزهای ساده ممتد، به اين فكر ميكنم كه آدم تماشا بودن از همشون سخت تره. آدم خواستن و نگاه كردن و دم نزدن. بعدم وايميسم لب پنجره، گنجيشك ميشم و پر ميزنم و ميرم. هيچكس هيچ وقت تو اين خونه نبوده. يا توي دل من. يا توی آغوش تو.

#حميد_سليمي
📝


لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند.
این مسئولیتِ اوست.
کارِ شما نیست.
کارِ شما این است که به خدا ایمان و اعتماد داشته باشید.
کارِ شما این است که با ایمان و انتظار زندگی کنید.
آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید.
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعی است.
خدا می‌تواند آنچه را که بشر نمی‌تواند انجام دهد، به انجام برساند.
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست.
در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش نبوده‌ایم.
يك روزهايى هست، 
كه آدم نميتواند تنهايى از پس اش بر بيايد
از همان روزهايى كه، دقيقه به دقيقه رو به روى پنجره مى ايستى، سماور را روشن نگه ميدارى، گوشى را چك ميكنى كه مبادا شارژ باطرى اش تمام شده باشد!
بعد، بعد ؛
لبانت را روى هم فشار مى دهى تا صدايت درِ دنيا را نلرزاند!!
و قلبت كه ديگر حتى با تو هم نسبتى ندارد دلش مى خواهد كنده شود اما تو به اجبار نگه اش ميدارى، تا... تا يك روزِ ديگر، وقتي تصميم گرفتي دل از تعلقات بِكني، گوشي را خاموش ميكني، آبِ سماور را در سينك ميريزى، پاى پنجره مى ايستى وَ نگاهِ سردت را مى دوزى به نيامدن ها...
و چشمانِ ماتِ تو، شايد آنموقع كسى را ببيند كه ديگر قلبى برايش به تپيدن هاى بى وقفه نمى افتد..
امّا 
به ما ياد ندادند با دوست نداشتن هاي بعد از آن روز چه بايد بكنيم ..

#سپيده_اميدى
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می گفتم: " ما هرگز خسته نخواهیم شد...هرگز"
اما مدتی است ، پی فرصتی میگردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته میشویم... و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می شویم و از نفَس می افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس میکنیم ، مسأله ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، "در کنار هم" بنشینیم ،
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند ...
#نادر_ابراهيمى
2024/05/18 01:20:26
Back to Top
HTML Embed Code: