افــــــق رویـــــداد
دیکتاتوری یا آزادی در یک جامعه، تنها به شکل حقوقی حکومت وابسته نیست؛ اینکه نظام سیاسی پادشاهی باشد یا جمهوری، بهخودیخود تعیینکننده سرنوشت جامعه نیست. تاریخ بهخوبی نشان میدهد که هر دو قالب میتوانند هم به دیکتاتوری منتهی شوند و هم به آزادی. در قرن بیستم،…
من باور دارم چند سالی هست که آمادهایم و فهم داشتن یک حکومت دموکراتیک و سکولار را داریم.
این را از تغییر روح زمانه تحت آموزش و پرورش سکولار در ۱۵ الی ۲۰ سال اخیر در فضای مجازی متوجه شدم.
ما تغییر کردیم. ما مردم ۲۰ سال پیش نیستیم.
فرهنگها و سنتهای زشتی هنوز وجود دارد که به مرور با آموزش و به صورت نرم کنار میروند. اما فرهنگها و سنتهای انسانی را نگه میداریم.
اگر بگویند در عمر من رخ نمیدهد من ساکت نمینشینم، چون وظیفهای که روی دوش خودم به عنوان فردی از یک نسل احساس میکنم را انجام داده و میدهم.
این جمله از طرف من نیست از طرف ماست.
این را از تغییر روح زمانه تحت آموزش و پرورش سکولار در ۱۵ الی ۲۰ سال اخیر در فضای مجازی متوجه شدم.
ما تغییر کردیم. ما مردم ۲۰ سال پیش نیستیم.
فرهنگها و سنتهای زشتی هنوز وجود دارد که به مرور با آموزش و به صورت نرم کنار میروند. اما فرهنگها و سنتهای انسانی را نگه میداریم.
اگر بگویند در عمر من رخ نمیدهد من ساکت نمینشینم، چون وظیفهای که روی دوش خودم به عنوان فردی از یک نسل احساس میکنم را انجام داده و میدهم.
این جمله از طرف من نیست از طرف ماست.
بحران میانسالی با بحران جوانی جایگزین شده است!
یک پژوهش تازه نشان میدهد که الگوی مشهور موسوم به برآمدگی نارضایتی یا همان بحران میانسالی دیگر وجود ندارد. در گذشته، پژوهشها نشان میدادند که افراد با افزایش سن ابتدا تا حدود ۵۰ سالگی با افزایش اضطراب، افسردگی و نگرانی روبهرو میشوند و سپس در سالهای بعدی زندگی احساس بهتری پیدا میکنند. اما اکنون این منحنی U شکل شادی و ناخشنودی دگرگون شده است.
دیوید بلنچفلاور از کالج دارتموث آمریکا و همکارانش با بررسی دادههای گسترده در آمریکا و بریتانیا نشان دادهاند که اوج ناخشنودی در میانسالی از بین رفته است. این تغییر نه به دلیل بهبود حال افراد میانسال بلکه ناشی از افت شدید سلامت روان جوانان رخ داده است.(چیزی که در مورد ایران پیشبینی کرده بودم ولی نمیدانستم جهانی است و سن آن را ۳۰ الی ۳۵ سالگی تخمین زده بودم/ سام) تحلیل بیش از ۱۰ میلیون پرسشنامه در آمریکا (۱۹۹۳ تا ۲۰۲۴) و دادههای نزدیک به ۴۰ هزار خانوار در بریتانیا (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳) نشان میدهد که سلامت روان جوانان در حال افول است و همین عامل باعث شده برآمدگی ناخشنودی محو شود.
برای آزمون جهانی، محققان دادههای نزدیک به ۲ میلیون نفر از ۴۴ کشور را در پژوهشی به نام Global Minds (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵) بررسی کردند. نتیجه نشان داد که این الگو در سطح جهان هم تکرار میشود: اکنون ناخشنودی بیش از همه در میان جوانان دیده میشود و با افزایش سن کاهش مییابد.
دلیل این تغییر هنوز روشن نیست، اما پژوهشگران چند عامل احتمالی را مطرح کردهاند: پیامدهای طولانیمدت رکود بزرگ بر فرصتهای شغلی جوانان، ضعف سرمایهگذاری در خدمات سلامت روان، اثرات همهگیری کووید-۱۹ و همچنین نقش پررنگ رسانههای اجتماعی.
نویسندگان تاکید میکنند که این تغییر هشداری جدی است: سلامت روان جوانان امروز در بحرانیترین وضعیت قرار دارد و نیازمند توجه فوری و سیاستگذاری هدفمند است.
🚀 @ofoghroydad
Journals.plos
ScienceDaily
شخصا یکی از دلایلش را سه فضای تیک تاک، اینستاگرام و ایکس میدانم؛ گرچه این دلیل را جهانی میدانم، اما برای ایران این دلیل در لیست دوم است، در ایران دلیل اول را «تحقیر شدید عزت و آبروی ملی در کنار فشار اقتصادی و کشتار مردم» که منجر به ناامیدی شدید از آینده و افزایش شدید مجردی شده میدانم؛ حال وقتی جوانان ایرانی تحت فشار این دلایل هستند سپس اینستاگرام و تیک تاک را باز میکنند و زندگی معمولا کاذب با ظاهری پر زرق و برق و شادِ دیگران را میبینند این وضع بدتر هم میشود/ سام
یک پژوهش تازه نشان میدهد که الگوی مشهور موسوم به برآمدگی نارضایتی یا همان بحران میانسالی دیگر وجود ندارد. در گذشته، پژوهشها نشان میدادند که افراد با افزایش سن ابتدا تا حدود ۵۰ سالگی با افزایش اضطراب، افسردگی و نگرانی روبهرو میشوند و سپس در سالهای بعدی زندگی احساس بهتری پیدا میکنند. اما اکنون این منحنی U شکل شادی و ناخشنودی دگرگون شده است.
دیوید بلنچفلاور از کالج دارتموث آمریکا و همکارانش با بررسی دادههای گسترده در آمریکا و بریتانیا نشان دادهاند که اوج ناخشنودی در میانسالی از بین رفته است. این تغییر نه به دلیل بهبود حال افراد میانسال بلکه ناشی از افت شدید سلامت روان جوانان رخ داده است.(چیزی که در مورد ایران پیشبینی کرده بودم ولی نمیدانستم جهانی است و سن آن را ۳۰ الی ۳۵ سالگی تخمین زده بودم/ سام) تحلیل بیش از ۱۰ میلیون پرسشنامه در آمریکا (۱۹۹۳ تا ۲۰۲۴) و دادههای نزدیک به ۴۰ هزار خانوار در بریتانیا (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳) نشان میدهد که سلامت روان جوانان در حال افول است و همین عامل باعث شده برآمدگی ناخشنودی محو شود.
برای آزمون جهانی، محققان دادههای نزدیک به ۲ میلیون نفر از ۴۴ کشور را در پژوهشی به نام Global Minds (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵) بررسی کردند. نتیجه نشان داد که این الگو در سطح جهان هم تکرار میشود: اکنون ناخشنودی بیش از همه در میان جوانان دیده میشود و با افزایش سن کاهش مییابد.
دلیل این تغییر هنوز روشن نیست، اما پژوهشگران چند عامل احتمالی را مطرح کردهاند: پیامدهای طولانیمدت رکود بزرگ بر فرصتهای شغلی جوانان، ضعف سرمایهگذاری در خدمات سلامت روان، اثرات همهگیری کووید-۱۹ و همچنین نقش پررنگ رسانههای اجتماعی.
نویسندگان تاکید میکنند که این تغییر هشداری جدی است: سلامت روان جوانان امروز در بحرانیترین وضعیت قرار دارد و نیازمند توجه فوری و سیاستگذاری هدفمند است.
Journals.plos
ScienceDaily
شخصا یکی از دلایلش را سه فضای تیک تاک، اینستاگرام و ایکس میدانم؛ گرچه این دلیل را جهانی میدانم، اما برای ایران این دلیل در لیست دوم است، در ایران دلیل اول را «تحقیر شدید عزت و آبروی ملی در کنار فشار اقتصادی و کشتار مردم» که منجر به ناامیدی شدید از آینده و افزایش شدید مجردی شده میدانم؛ حال وقتی جوانان ایرانی تحت فشار این دلایل هستند سپس اینستاگرام و تیک تاک را باز میکنند و زندگی معمولا کاذب با ظاهری پر زرق و برق و شادِ دیگران را میبینند این وضع بدتر هم میشود/ سام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بعد از مدتها خندیدم.
این ویدئو رو که کانال وحید بازنشر کرده رو ببینید(حاوی فحش رکیک در ثانیه های پایانی).⚠️
توی این ویدئو شاهد دوتا افراطی ابله هستیم؛
یکی که سرتاپای رفتارش و این شکل دلقکواری که با نمادهای ایرانی ساخته ایراده و یکی هم با حجابه، احتمالا مسلمون هست و واقعا یک نفهم است و تصور میکنه بچه مولوی یعنی بچه مولانا شاعر ایرانی. موضوع اینجاست که حتی اگر این طرح را نمادین بدانیم چرا باید محل تولد یک نفر افتخار باشد! از طرفی من نتوانستم مدرکی پیدا کنم که در محله یا خیابان مولوی به دنیا آمده باشد.
۴۰۰ هزار سال ادبیات ایران هم دیگه هیچی؛ میشه قبل از انسان مدرن؛ احتمالا میخواسته بگه ۴ هزار سال، توی عصبانیت گفته ۴۰۰ هزار.
ولی موضوع اینجاست از نظر علمی ۴ هزار سال هم اشتباهه و ۳۲۰۰ سال درسته.
خلاصه عجب وضعیت رقت باری هست در این ویدئو.
این حرکات افراطی و احمقانهی نمادین، خاص ایران نیست همه کشورهای دنیا از این رفتارها دارند؛ و معمولا از چند جناح سر میزند؛ ملیگرایان افراطی، جهانوطنیها، مذهبیها، آنتی دینها، طرفداران و مخالفان افراطی همجنسگرایی، طرفداران و مخالفان افراطی نژاد سفید و واکسن، یوفوها و پانها و غیره.
این ویدئو رو که کانال وحید بازنشر کرده رو ببینید(حاوی فحش رکیک در ثانیه های پایانی).⚠️
توی این ویدئو شاهد دوتا افراطی ابله هستیم؛
یکی که سرتاپای رفتارش و این شکل دلقکواری که با نمادهای ایرانی ساخته ایراده و یکی هم با حجابه، احتمالا مسلمون هست و واقعا یک نفهم است و تصور میکنه بچه مولوی یعنی بچه مولانا شاعر ایرانی. موضوع اینجاست که حتی اگر این طرح را نمادین بدانیم چرا باید محل تولد یک نفر افتخار باشد! از طرفی من نتوانستم مدرکی پیدا کنم که در محله یا خیابان مولوی به دنیا آمده باشد.
۴۰۰ هزار سال ادبیات ایران هم دیگه هیچی؛ میشه قبل از انسان مدرن؛ احتمالا میخواسته بگه ۴ هزار سال، توی عصبانیت گفته ۴۰۰ هزار.
ولی موضوع اینجاست از نظر علمی ۴ هزار سال هم اشتباهه و ۳۲۰۰ سال درسته.
خلاصه عجب وضعیت رقت باری هست در این ویدئو.
این حرکات افراطی و احمقانهی نمادین، خاص ایران نیست همه کشورهای دنیا از این رفتارها دارند؛ و معمولا از چند جناح سر میزند؛ ملیگرایان افراطی، جهانوطنیها، مذهبیها، آنتی دینها، طرفداران و مخالفان افراطی همجنسگرایی، طرفداران و مخالفان افراطی نژاد سفید و واکسن، یوفوها و پانها و غیره.
Forwarded from Evolution
جِین گودال، زنی که زندگیاش را وقف شناخت طبیعت، حیوانات و آموزشِ نسل جوان کرد، در سن ۹۱ سالگی درگذشت 🖤
او شصت سال از زندگیاش را صرف زندگی در طبیعت و مطالعهٔ شامپانزهها کرد. مشاهدات و کشفیات بیشمار او در طول زندگی پربارش مرزهای علم را شکستند و درک ما را از طبیعت، حیات و انسان، واقعیتر و شفافتر کردند.
او در سال ۱۹۷۷، مؤسسهی جین گودال را بنیان گذاشت تا تحقیقاتی که سالها قبل خودش آغاز کرده بود ادامه پیدا کند و حفاظت از زیستبومها و حیوانات در سطح جهان تقویت شود.
او برنامهی Roots & Shoots را کلید زد تا حرکتی جهانی برای تشویق جوانان به فعالیتهای زیستمحیطی و آگاهیبخشی در این زمینه باشد.
جِین گودال نه تنها دانشمند، بلکه معلمی بود که باور داشت «هر کاری، هر چقدر کوچک، اگر با اشتیاق باشد، میتواند تغییر ایجاد کند.»
او بارها با صدایی آرام، اما جدی، با جهان سخن گفت: دربارهی مسئولیت ما نسبت به زمین، دربارهی نقشِ انسانها در حفظ حیات متنوع سیاره و دربارهی امید.
امروز، زمین یکی از بزرگترین حامیان همزیستی انسان با طبیعت را از دست داد، اما میراث او همواره زنده خواهد ماند.
@evolution_ir
او شصت سال از زندگیاش را صرف زندگی در طبیعت و مطالعهٔ شامپانزهها کرد. مشاهدات و کشفیات بیشمار او در طول زندگی پربارش مرزهای علم را شکستند و درک ما را از طبیعت، حیات و انسان، واقعیتر و شفافتر کردند.
او در سال ۱۹۷۷، مؤسسهی جین گودال را بنیان گذاشت تا تحقیقاتی که سالها قبل خودش آغاز کرده بود ادامه پیدا کند و حفاظت از زیستبومها و حیوانات در سطح جهان تقویت شود.
او برنامهی Roots & Shoots را کلید زد تا حرکتی جهانی برای تشویق جوانان به فعالیتهای زیستمحیطی و آگاهیبخشی در این زمینه باشد.
جِین گودال نه تنها دانشمند، بلکه معلمی بود که باور داشت «هر کاری، هر چقدر کوچک، اگر با اشتیاق باشد، میتواند تغییر ایجاد کند.»
او بارها با صدایی آرام، اما جدی، با جهان سخن گفت: دربارهی مسئولیت ما نسبت به زمین، دربارهی نقشِ انسانها در حفظ حیات متنوع سیاره و دربارهی امید.
امروز، زمین یکی از بزرگترین حامیان همزیستی انسان با طبیعت را از دست داد، اما میراث او همواره زنده خواهد ماند.
@evolution_ir
Forwarded from Evolution
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◀️ جین گودال
☑️ مستندی قدیمی، اما دیدنی از تلاش جین گودال، بزرگترین نخستی شناس جهان برای برقراری ارتباط با شامپانزههای وحشی و مطالعه آنها
☑️ ترجمه و زیرنویس : امیر پارسا
🔗 فایل اصلی (بدون زیرنویس)
🔗 فایل زیرنویس (srt)
@evolution_ir
☑️ مستندی قدیمی، اما دیدنی از تلاش جین گودال، بزرگترین نخستی شناس جهان برای برقراری ارتباط با شامپانزههای وحشی و مطالعه آنها
☑️ ترجمه و زیرنویس : امیر پارسا
🔗 فایل اصلی (بدون زیرنویس)
🔗 فایل زیرنویس (srt)
@evolution_ir
در سراسر جهان، زنان به طور میانگین عمر طولانیتری نسبت به مردان دارند، اما چرا ؟
این الگوی قابل توجه در تقریباً همه کشورها و در طول دورههای مختلف تاریخی دیده میشود. اگرچه پیشرفتهای پزشکی و بهبود شرایط زندگی، این شکاف جنسیتی را در برخی کشورها کمتر کرده، اما تحقیقات جدید نشان میدهد که این تفاوت به این زودیها از بین نخواهد رفت. دلیل این پدیده در تاریخ تکاملی ما ریشه دارد و حتی در بسیاری از گونههای جانوری نیز قابل مشاهده است.
یک گروه بینالمللی به رهبری دانشمندان مؤسسه ماکس پلانک در لایپزیگ، با همراهی پانزده پژوهشگر از سراسر جهان، بزرگترین و جامعترین بررسی را درباره تفاوت طول عمر در پستانداران و پرندگان انجام دادهاند. نتیجه این تحقیق که در نشریه Science Advances منتشر شده، پاسخ جدیدی برای یکی از معماهای قدیمی زیستشناسی ارائه میدهد: چرا روند پیری در مردان و زنان متفاوت است؟
➕ آیا طول عمر به کروموزومها مربوط میشود؟
در میان پستانداران، معمولاً جنس ماده عمر طولانیتری دارد. برای مثال، در بابونها و گوریلها، مادهها اغلب بیشتر از نرها عمر میکنند. اما این الگو در تمام جانداران صدق نمیکند. در بسیاری از پرندگان، حشرات و خزندگان، نرها عمر طولانیتری دارند. یک توضیح ژنتیکی برای این پدیده، فرضیه جنس هتروگامتی است که تفاوت در کروموزومهای جنسی را دلیل اصلی میداند.
در پستانداران، مادهها دو کروموزوم X دارند، در حالی که نرها فقط یک کروموزوم X و یک Y دارند. برخی تحقیقات نشان میدهد که داشتن دو کروموزوم X میتواند از مادهها در برابر جهشهای زیانبار محافظت کند و به آنها برتری بقا بدهد. اما در پرندگان این سیستم برعکس است و مادهها جنس هتروگامتی محسوب میشوند.
پژوهشگران با بررسی اطلاعات بیش از ۱۱۷۶ گونه از پرندگان و پستانداران در باغوحشهای سراسر جهان، به نتیجه جالبی دست یافتند که از فرضیه جنس هتروگامتی حمایت میکند: در بیشتر پستانداران (۷۲ درصد)، مادهها طولانیتر زندگی میکنند که به طور میانگین ۱۲ درصد بیشتر است. در مقابل، در بیشتر پرندگان (۶۸ درصد)، نرها عمر طولانیتری دارند که به طور میانگین ۵ درصد بیشتر است.
با این حال، استثناهای زیادی نیز وجود دارد.
➕ نقش انتخاب جنسی و مراقبت از فرزندان
علاوه بر ژنتیک، شیوه تولیدمثل نیز در تفاوت طول عمر مؤثر است. در فرآیند انتخاب جنسی، نرها معمولاً ویژگیهای خاصی مانند پرهای رنگارنگ، اندام دفاعی یا جثه بزرگتر پیدا میکنند که اگرچه باعث موفقیت بیشتر در جفتیابی میشود، اما ممکن است عمر را کوتاهتر کند. این تحقیق از این نظریه حمایت میکند و نشان میدهد در پستانداران چندهمسر که رقابت شدیدی بین نرها وجود دارد، عمر نرها معمولاً کوتاهتر از مادههاست.
از سوی دیگر، بسیاری از پرندگان تکهمسر هستند، بنابراین فشار رقابتی کمتری وجود دارد و نرها اغلب عمر طولانیتری دارند. در کل، کمترین تفاوت عمر بین دو جنس در گونههای تکهمسر دیده میشود، در حالی که در گونههای چندهمسر با تفاوت اندازه فیزیکی چشمگیر، مادهها برتری عمر بیشتری دارند.
➕ مراقبت از فرزندان نیز نقش مهمی بازی میکند.
پژوهشگران شواهدی یافتهاند که نشان میدهد جنسی که مسئولیت بیشتری در بزرگ کردن فرزندان بر عهده دارد که در پستانداران این نقش معمولاً بر عهده مادههاست عمر طولانیتری دارد. در گونههای که عمر بیشتری دارند مانند پستانداران- نخستی، این یک مزیت تکاملی محسوب میشود: مادهها زنده میمانند تا زمانی که فرزندانشان بتوانند به استقلال برسند یا به بلوغ جنسی دست یابند.
➕ حتی در محیط حفاظتشده باغوحش نیز شکاف عمر بین دو جنس ادامه مییابد، هرچند کاهش مییابد.
این نشان میدهد تفاوت طول عمر ریشه در تاریخ تکاملی دارد و عوامل محیطی تنها میتوانند آن را تعدیل کنند، نه حذف. بنابراین این شکاف پدیدهای پایدار است که به آینده نیز راه خواهد یافت.
👁 Tracing the evolutionary roots of why women live longer than men
by Max Planck Society
edited by Stephanie Baum, reviewed by Robert Egan
بنظر من مهمترین محدودیتهای این مطالعه عبارتند از:
استفاده از دادههای باغوحش که شرایط طبیعی و فشارهای تکاملی واقعی را نشان نمیدهد
ناتوانی در تفکیک دقیق سهم هر یک از عوامل ژنتیکی، رفتاری و محیطی
مشکل اثبات رابطه علّی به جای همبستگی بین متغیرها
ممکن است یک فاکتور سوم و پنهان بر هر دو متغیر تأثیر بگذارد
🚀 @ofoghroydad
این الگوی قابل توجه در تقریباً همه کشورها و در طول دورههای مختلف تاریخی دیده میشود. اگرچه پیشرفتهای پزشکی و بهبود شرایط زندگی، این شکاف جنسیتی را در برخی کشورها کمتر کرده، اما تحقیقات جدید نشان میدهد که این تفاوت به این زودیها از بین نخواهد رفت. دلیل این پدیده در تاریخ تکاملی ما ریشه دارد و حتی در بسیاری از گونههای جانوری نیز قابل مشاهده است.
یک گروه بینالمللی به رهبری دانشمندان مؤسسه ماکس پلانک در لایپزیگ، با همراهی پانزده پژوهشگر از سراسر جهان، بزرگترین و جامعترین بررسی را درباره تفاوت طول عمر در پستانداران و پرندگان انجام دادهاند. نتیجه این تحقیق که در نشریه Science Advances منتشر شده، پاسخ جدیدی برای یکی از معماهای قدیمی زیستشناسی ارائه میدهد: چرا روند پیری در مردان و زنان متفاوت است؟
در میان پستانداران، معمولاً جنس ماده عمر طولانیتری دارد. برای مثال، در بابونها و گوریلها، مادهها اغلب بیشتر از نرها عمر میکنند. اما این الگو در تمام جانداران صدق نمیکند. در بسیاری از پرندگان، حشرات و خزندگان، نرها عمر طولانیتری دارند. یک توضیح ژنتیکی برای این پدیده، فرضیه جنس هتروگامتی است که تفاوت در کروموزومهای جنسی را دلیل اصلی میداند.
در پستانداران، مادهها دو کروموزوم X دارند، در حالی که نرها فقط یک کروموزوم X و یک Y دارند. برخی تحقیقات نشان میدهد که داشتن دو کروموزوم X میتواند از مادهها در برابر جهشهای زیانبار محافظت کند و به آنها برتری بقا بدهد. اما در پرندگان این سیستم برعکس است و مادهها جنس هتروگامتی محسوب میشوند.
پژوهشگران با بررسی اطلاعات بیش از ۱۱۷۶ گونه از پرندگان و پستانداران در باغوحشهای سراسر جهان، به نتیجه جالبی دست یافتند که از فرضیه جنس هتروگامتی حمایت میکند: در بیشتر پستانداران (۷۲ درصد)، مادهها طولانیتر زندگی میکنند که به طور میانگین ۱۲ درصد بیشتر است. در مقابل، در بیشتر پرندگان (۶۸ درصد)، نرها عمر طولانیتری دارند که به طور میانگین ۵ درصد بیشتر است.
با این حال، استثناهای زیادی نیز وجود دارد.
یوهانا اشتارک نویسنده اصلی این تحقیق میگوید: «بعضی گونهها برخلاف الگوی پیشبینی شده عمل میکنند. برای مثال، در بسیاری از پرندگان شکاری، جنس ماده هم جثه بزرگتر و هم عمر طولانیتری دارد. بنابراین کروموزومهای جنسی فقط بخشی از ماجرا هستند.»
علاوه بر ژنتیک، شیوه تولیدمثل نیز در تفاوت طول عمر مؤثر است. در فرآیند انتخاب جنسی، نرها معمولاً ویژگیهای خاصی مانند پرهای رنگارنگ، اندام دفاعی یا جثه بزرگتر پیدا میکنند که اگرچه باعث موفقیت بیشتر در جفتیابی میشود، اما ممکن است عمر را کوتاهتر کند. این تحقیق از این نظریه حمایت میکند و نشان میدهد در پستانداران چندهمسر که رقابت شدیدی بین نرها وجود دارد، عمر نرها معمولاً کوتاهتر از مادههاست.
از سوی دیگر، بسیاری از پرندگان تکهمسر هستند، بنابراین فشار رقابتی کمتری وجود دارد و نرها اغلب عمر طولانیتری دارند. در کل، کمترین تفاوت عمر بین دو جنس در گونههای تکهمسر دیده میشود، در حالی که در گونههای چندهمسر با تفاوت اندازه فیزیکی چشمگیر، مادهها برتری عمر بیشتری دارند.
پژوهشگران شواهدی یافتهاند که نشان میدهد جنسی که مسئولیت بیشتری در بزرگ کردن فرزندان بر عهده دارد که در پستانداران این نقش معمولاً بر عهده مادههاست عمر طولانیتری دارد. در گونههای که عمر بیشتری دارند مانند پستانداران- نخستی، این یک مزیت تکاملی محسوب میشود: مادهها زنده میمانند تا زمانی که فرزندانشان بتوانند به استقلال برسند یا به بلوغ جنسی دست یابند.
این نشان میدهد تفاوت طول عمر ریشه در تاریخ تکاملی دارد و عوامل محیطی تنها میتوانند آن را تعدیل کنند، نه حذف. بنابراین این شکاف پدیدهای پایدار است که به آینده نیز راه خواهد یافت.
by Max Planck Society
edited by Stephanie Baum, reviewed by Robert Egan
بنظر من مهمترین محدودیتهای این مطالعه عبارتند از:
استفاده از دادههای باغوحش که شرایط طبیعی و فشارهای تکاملی واقعی را نشان نمیدهد
ناتوانی در تفکیک دقیق سهم هر یک از عوامل ژنتیکی، رفتاری و محیطی
مشکل اثبات رابطه علّی به جای همبستگی بین متغیرها
ممکن است یک فاکتور سوم و پنهان بر هر دو متغیر تأثیر بگذارد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت درگذشت جین گودال
جین گودال، مشهورترین نخستیشناس جهان، در ۹۱ سال زندگی خود دستاوردی شگفتانگیز داشت: او اساسا نگاه ما را به معنای انسان بودن دگرگون کرد.
در ۲۶ سالگی، گودال در پارک ملی گومبه استریم در شمال تانزانیا مشاهده کرد که یک شامپانزه از یک ساقهی کاه برای بیرون کشیدن موریانهها از لانهشان استفاده میکند. هنگامی که او این مشاهدات را به رئیسش، دیرینانسانشناس لوئیس لیكی، گفت، لیكی پاسخ داد: حالا باید یا تعریف ابزار را تغییر دهیم، یا تعریف انسان را، یا شامپانزهها را بهعنوان انسان بپذیریم.
در طول یک عمر، پژوهش درباره استفاده جانوران از ابزار از یک ساقهی کاه آغاز شد و امروز به مجموعهای رنگارنگ از اشیا کارکردی رسیده است: ابزارهایی که میمونها، کلاغها، دلفینها، نهنگهای قاتل، نهنگهای گوژپشت و حتی زنبورها و حشرات دیگر به کار میبرند.
امروزه استفاده از ابزار دیگر ویژگی منحصر به انسان دانسته نمیشود؛ انتقال فرهنگی هم همینطور. طی دههها، گودال و دیگر نخستیشناسان در جنگلهای آفریقا الگوهای گستردهای از استفاده شامپانزهها از ابزار پیدا کردهاند، با سنتهایی متفاوت در گروهها و مناطق گوناگون.
شامپانزههای گومبه از چوبها و ساقهها برای گرفتن موریانه، و از برگها برای دستمال یا ظرف آب استفاده میکردند. اما در گابون شامپانزهها از چوب برای بیرون کشیدن عسل بهره میبردند، و در دهه ۱۹۸۰ در گینه دیده شد که آنها با سنگ بهعنوان چکش و سندان، مغز میوهها را میشکستند.
سالها نخستیشناسانی چون گودال گمان میکردند که شامپانزههای بالغ روش استفاده از ابزار را به نسلهای جوان آموزش میدهند، اما شواهد محکم تا سال ۲۰۱۶ به دست نیامد. در آن سال، پژوهشگران در جمهوری کنگو توانستند برای نخستین بار فیلمی بگیرند از شامپانزههایی که به فرزندانشان آموزش میدادند چگونه با ابزار به غذا برسند.
این یافته دو تا از مهمترین دستاوردهای گودال را در هم پیوند داد: استفاده از ابزار و پیوندهای نیرومند میان مادر و فرزند.
این یافتهها نشان میدهد که ریشههای تکاملی آموزش و یادگیری در میان نخستیها عمیق است و انتقال فرهنگی میاننسلی فقط ویژه انسان نیست. تازه این فقط به غذا محدود نمیشود: دانشمندان اخیرا دیدند که در برخی فرهنگهای شامپانزهها، حیوانات تکههای علف را در گوش یا نشیمنگاه خود میگذارند، چیزی شبیه مد اجتماعی یا فَد.(اینجا گزارش کردیم)
پس اگر ابزار و فرهنگ ویژگی متمایز انسان نیست، چه چیزی ما را جدا میکند؟ بسیاری از دانشمندان پس از کشف گودال به زبان اشاره کردند. اما در این زمینه هم شامپانزهها ما را شگفتزده کردهاند. آنها سامانهای غنی از ارتباط صوتی دارند و صداهایی چون فریاد، ناله، خرخر، لیپ اسمک (صدای لب زدن)، و حرکات بدنی نشانگر شباهتهای عجیبی با زبانهای انسانی است. حتی میتوان به برخی از آنها چند واژه انسانی آموزش داد، که نشان میدهد پایههای عصبی ابتدایی برای گفتار را دارند.
در یک ذخیرهگاه طبیعی در گینه بیسائو، شامپانزهها از جنگل مانند یک درام بزرگ استفاده میکنند: سنگها را به تنه درخت میکوبند و ضربآهنگ ایجاد میکنند. این شاید نوعی ارتباط دوربرد از طریق ابزار باشد.
حتی اخلاق نیز شاید منحصر به انسان نباشد. فرانس دو وال، نخستیشناس نامدار، در اوایل دهه ۲۰۰۰ در بزرگترین کلونی اسیر شامپانزهها نشانههایی از فریبکاری، حل تعارض، همدلی و حتی رفتار اخلاقی را ثبت کرد؛ دیدگاهی که بسیار بحثبرانگیز بود.(رفتار اخلاقی به معنای صرفا «خوب» بودن رفتار نیست؛ در اینجا اخلاق به معنای رفتاری است که در چارچوب یک نظام ارزشگذاری یا معیار اجتماعی پسندیده یا ناپسند شمرده میشود/ سام)
در سال ۲۰۱۹، پژوهشگران در جنگلهای گابون رفتاری را دیدند که ایدههای دو وال را تقویت کرد: یک شامپانزه ماده به نام سوزی حشرهای کوچک را گرفت و آن را بر زخم پای فرزندش گذاشت.(اینجا گزارش کردم) بهزودی پژوهشگران دریافتند این رفتار در جامعه آنها رایج است. بازنگری اسناد تاریخی نشان داد موارد متعددی وجود دارد که شامپانزهها با استفاده از حشرات، برگها یا خمیر گیاهی، زخمهای یکدیگر را درمان میکردهاند.(اینجا و اینجا گزارش کردم)
الودی فرایمن از دانشگاه آکسفورد درباره این یافتهها گفت: پژوهش ما به روشن شدن ریشههای تکاملی پزشکی و نظامهای مراقبتی انسانی کمک میکند.
دو وال در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ گفت: با گذشت زمان، خط جداکننده میان انسانها و بقیه ایپها زیر تاثیر کارهای میدانی ـ مثل کار جین گودال ـ محو شده است؛ کارهایی که تواناییهایی را در ایپها نشان داد که پیشتر حتی تصور نمیکردیم.
به لطف کارهای جین گودال، پژوهش درباره هوش جانوران برای همیشه دگرگون شد.
سام آریامنش /sciencealert
🚀 @ofoghroydad
مستند
مستند
مستند
کلیپ، کلیپ، کلیپ
در مورد شامپانزهها
جین گودال، مشهورترین نخستیشناس جهان، در ۹۱ سال زندگی خود دستاوردی شگفتانگیز داشت: او اساسا نگاه ما را به معنای انسان بودن دگرگون کرد.
در ۲۶ سالگی، گودال در پارک ملی گومبه استریم در شمال تانزانیا مشاهده کرد که یک شامپانزه از یک ساقهی کاه برای بیرون کشیدن موریانهها از لانهشان استفاده میکند. هنگامی که او این مشاهدات را به رئیسش، دیرینانسانشناس لوئیس لیكی، گفت، لیكی پاسخ داد: حالا باید یا تعریف ابزار را تغییر دهیم، یا تعریف انسان را، یا شامپانزهها را بهعنوان انسان بپذیریم.
در طول یک عمر، پژوهش درباره استفاده جانوران از ابزار از یک ساقهی کاه آغاز شد و امروز به مجموعهای رنگارنگ از اشیا کارکردی رسیده است: ابزارهایی که میمونها، کلاغها، دلفینها، نهنگهای قاتل، نهنگهای گوژپشت و حتی زنبورها و حشرات دیگر به کار میبرند.
امروزه استفاده از ابزار دیگر ویژگی منحصر به انسان دانسته نمیشود؛ انتقال فرهنگی هم همینطور. طی دههها، گودال و دیگر نخستیشناسان در جنگلهای آفریقا الگوهای گستردهای از استفاده شامپانزهها از ابزار پیدا کردهاند، با سنتهایی متفاوت در گروهها و مناطق گوناگون.
شامپانزههای گومبه از چوبها و ساقهها برای گرفتن موریانه، و از برگها برای دستمال یا ظرف آب استفاده میکردند. اما در گابون شامپانزهها از چوب برای بیرون کشیدن عسل بهره میبردند، و در دهه ۱۹۸۰ در گینه دیده شد که آنها با سنگ بهعنوان چکش و سندان، مغز میوهها را میشکستند.
سالها نخستیشناسانی چون گودال گمان میکردند که شامپانزههای بالغ روش استفاده از ابزار را به نسلهای جوان آموزش میدهند، اما شواهد محکم تا سال ۲۰۱۶ به دست نیامد. در آن سال، پژوهشگران در جمهوری کنگو توانستند برای نخستین بار فیلمی بگیرند از شامپانزههایی که به فرزندانشان آموزش میدادند چگونه با ابزار به غذا برسند.
این یافته دو تا از مهمترین دستاوردهای گودال را در هم پیوند داد: استفاده از ابزار و پیوندهای نیرومند میان مادر و فرزند.
این یافتهها نشان میدهد که ریشههای تکاملی آموزش و یادگیری در میان نخستیها عمیق است و انتقال فرهنگی میاننسلی فقط ویژه انسان نیست. تازه این فقط به غذا محدود نمیشود: دانشمندان اخیرا دیدند که در برخی فرهنگهای شامپانزهها، حیوانات تکههای علف را در گوش یا نشیمنگاه خود میگذارند، چیزی شبیه مد اجتماعی یا فَد.(اینجا گزارش کردیم)
پس اگر ابزار و فرهنگ ویژگی متمایز انسان نیست، چه چیزی ما را جدا میکند؟ بسیاری از دانشمندان پس از کشف گودال به زبان اشاره کردند. اما در این زمینه هم شامپانزهها ما را شگفتزده کردهاند. آنها سامانهای غنی از ارتباط صوتی دارند و صداهایی چون فریاد، ناله، خرخر، لیپ اسمک (صدای لب زدن)، و حرکات بدنی نشانگر شباهتهای عجیبی با زبانهای انسانی است. حتی میتوان به برخی از آنها چند واژه انسانی آموزش داد، که نشان میدهد پایههای عصبی ابتدایی برای گفتار را دارند.
در یک ذخیرهگاه طبیعی در گینه بیسائو، شامپانزهها از جنگل مانند یک درام بزرگ استفاده میکنند: سنگها را به تنه درخت میکوبند و ضربآهنگ ایجاد میکنند. این شاید نوعی ارتباط دوربرد از طریق ابزار باشد.
حتی اخلاق نیز شاید منحصر به انسان نباشد. فرانس دو وال، نخستیشناس نامدار، در اوایل دهه ۲۰۰۰ در بزرگترین کلونی اسیر شامپانزهها نشانههایی از فریبکاری، حل تعارض، همدلی و حتی رفتار اخلاقی را ثبت کرد؛ دیدگاهی که بسیار بحثبرانگیز بود.(رفتار اخلاقی به معنای صرفا «خوب» بودن رفتار نیست؛ در اینجا اخلاق به معنای رفتاری است که در چارچوب یک نظام ارزشگذاری یا معیار اجتماعی پسندیده یا ناپسند شمرده میشود/ سام)
در سال ۲۰۱۹، پژوهشگران در جنگلهای گابون رفتاری را دیدند که ایدههای دو وال را تقویت کرد: یک شامپانزه ماده به نام سوزی حشرهای کوچک را گرفت و آن را بر زخم پای فرزندش گذاشت.(اینجا گزارش کردم) بهزودی پژوهشگران دریافتند این رفتار در جامعه آنها رایج است. بازنگری اسناد تاریخی نشان داد موارد متعددی وجود دارد که شامپانزهها با استفاده از حشرات، برگها یا خمیر گیاهی، زخمهای یکدیگر را درمان میکردهاند.(اینجا و اینجا گزارش کردم)
الودی فرایمن از دانشگاه آکسفورد درباره این یافتهها گفت: پژوهش ما به روشن شدن ریشههای تکاملی پزشکی و نظامهای مراقبتی انسانی کمک میکند.
دو وال در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ گفت: با گذشت زمان، خط جداکننده میان انسانها و بقیه ایپها زیر تاثیر کارهای میدانی ـ مثل کار جین گودال ـ محو شده است؛ کارهایی که تواناییهایی را در ایپها نشان داد که پیشتر حتی تصور نمیکردیم.
به لطف کارهای جین گودال، پژوهش درباره هوش جانوران برای همیشه دگرگون شد.
سام آریامنش /sciencealert
مستند
مستند
مستند
کلیپ، کلیپ، کلیپ
در مورد شامپانزهها
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بررسی شرایط
آمریکا ۴ شرط اصلی برای برداشتن تحریمها یا برای عدم حمله اسرائیل به ایران به رژیم حاکم بر ایران که مشروعیت داخلی ندارد پیشنهاد داده است:
۱. غنی سازی صفر
۲. کاهش برد موشکها به طوری که بع برخی پایگاههای آمریکا نرسد و همچنین به اسرائیل هم نرسد
۳. عدم حمایت از گروه های تروریستی مثل باقیماندهی حوثیها, باقیماندهی حزبالله و تهماندهی حماس و غیره
۴. گفت و گوی مستقیم یا درواقع پذیرش جایگاه تحمیلی در گفتوگو
یعنی نه تنها باید حکومت کاملا در سیاست منطقهای تسلیم شود بلکه باید این تسلیم شدن خفتبار و کاملا تحقیرآمیز باشد یعنی مشخص باشد که تحقیر شده.
حداکثر چیزی که حکومت میتواند با آن کنار بیاید این است: به جز شرط ۳، حکومت نباید زیر بار شرط ۱ و ۲ برود. با این کار شرط ۴ هم خود به خود رنگ میبازد.
اما روشن شده است که غرب مصر است هر ۴ شرط اجرا شود.
هر ۴ شرط اجرا شود یا تحریمها ادامه پیدا میکنند یا بدتر از این حمله مستقیم اسرائیل به ایران رخ میدهد.
هنوز آسمان ایران دست اسرائیل است؛ پهپادهای بلندپرواز هر روز اطلاعات جمع میکنند و تمام جابجایی ها و تحرکات را ثانیه به ثانیه با ماهوارهها زیر نظر دارند. نفوذ در روی زمین آنقدر عمیق است که حتی ممکن است کسانی که الان در حال پاکسازی در سازمان اطلاعات و امنیتیها هستند خودشان جاسوس باشند.
پیشبینی حکومت از نرخ دلار ، ۱۶۰ هزار تومان است، اما این احتمال و ترس وجود دارد که بالاتر برود.
بهترین احتمال برای حکومت این است که «حتی اگر دلار سر به آسمان بگذارد، مردم شورش نکنند و کسی حمله نکند تا دولت ترامپ برود و شاید پنجرهای برای تنفس پیدا کنند.»
مشخص نیست روسیه به تحریمهای اعمال شده تحت ماشه پایبند بماند یا نه چون اخیرا میگویند آن را اجرا نمیکنند ولی مشخص نیست قانونا شدنی باشد یا نه. چین نیز همینگونه.
چه تحریمها قابل دور زدن باشند و چه روسیه و چین به آن پایبند باشند یا نه ، ماشه تاثیر روانی شدید خودش را بر روی اقتصاد ایران خواهد گذاشت و قیمت ها به تدریج سر به فلک خواهند گذاشت و خطر شورش مردم علیه حکومت را بالا میبرد.
از طرفی تقریبا غیرممکن است حکومت با این شروط غرب کنار بیاید.
بنابراین سه احتمال وجود دارد؛
شورش مردم: ریسک رخ دادن فعلا کم
فقط تحریم؛ جنگی رخ ندهد: ریسک رخ دادن کم
جنگ هم رخ دهد: ریسک رخ دادن بالا.
پس موضوع اصلی اینجاست که اگر جنگ رخ دهد چه میشود؟
ما شاهد ترورهایی خواهیم بود، و شاهد بمباران تاسیسات نظامی و صنعتیـنظامی. حکومت هم هرچه در توان دارد بر روی اسرائیل خالی میکند ولی بلاخره انبارش خالی میشود، این انبار اسرائیل است که تمام نشدنی است چون درواقع این جنگ حکومت با یک کشور کوچک نیست، با نیمکره غربی است(چیزی که ما مردم امیدواریم اصلا رخ ندهد حمله به تاسیسات صنعتی غیرنظامی است، مثل نفت، گاز، پتروشیمی؛ به بهانه تامین مالی تروریسم.).
نتایج چنین حملهای در کل دو احتمال با ریسک رخ دادن بالا را پیش میکشد؛ شورش مردم و سقوط حکومت، یا تغییرات بنیادی درون حکومت ـ چون افراد افراطی در جنگ ترور میشوند.
آمریکا ۴ شرط اصلی برای برداشتن تحریمها یا برای عدم حمله اسرائیل به ایران به رژیم حاکم بر ایران که مشروعیت داخلی ندارد پیشنهاد داده است:
۱. غنی سازی صفر
۲. کاهش برد موشکها به طوری که بع برخی پایگاههای آمریکا نرسد و همچنین به اسرائیل هم نرسد
۳. عدم حمایت از گروه های تروریستی مثل باقیماندهی حوثیها, باقیماندهی حزبالله و تهماندهی حماس و غیره
۴. گفت و گوی مستقیم یا درواقع پذیرش جایگاه تحمیلی در گفتوگو
یعنی نه تنها باید حکومت کاملا در سیاست منطقهای تسلیم شود بلکه باید این تسلیم شدن خفتبار و کاملا تحقیرآمیز باشد یعنی مشخص باشد که تحقیر شده.
حداکثر چیزی که حکومت میتواند با آن کنار بیاید این است: به جز شرط ۳، حکومت نباید زیر بار شرط ۱ و ۲ برود. با این کار شرط ۴ هم خود به خود رنگ میبازد.
اما روشن شده است که غرب مصر است هر ۴ شرط اجرا شود.
هر ۴ شرط اجرا شود یا تحریمها ادامه پیدا میکنند یا بدتر از این حمله مستقیم اسرائیل به ایران رخ میدهد.
هنوز آسمان ایران دست اسرائیل است؛ پهپادهای بلندپرواز هر روز اطلاعات جمع میکنند و تمام جابجایی ها و تحرکات را ثانیه به ثانیه با ماهوارهها زیر نظر دارند. نفوذ در روی زمین آنقدر عمیق است که حتی ممکن است کسانی که الان در حال پاکسازی در سازمان اطلاعات و امنیتیها هستند خودشان جاسوس باشند.
پیشبینی حکومت از نرخ دلار ، ۱۶۰ هزار تومان است، اما این احتمال و ترس وجود دارد که بالاتر برود.
بهترین احتمال برای حکومت این است که «حتی اگر دلار سر به آسمان بگذارد، مردم شورش نکنند و کسی حمله نکند تا دولت ترامپ برود و شاید پنجرهای برای تنفس پیدا کنند.»
مشخص نیست روسیه به تحریمهای اعمال شده تحت ماشه پایبند بماند یا نه چون اخیرا میگویند آن را اجرا نمیکنند ولی مشخص نیست قانونا شدنی باشد یا نه. چین نیز همینگونه.
چه تحریمها قابل دور زدن باشند و چه روسیه و چین به آن پایبند باشند یا نه ، ماشه تاثیر روانی شدید خودش را بر روی اقتصاد ایران خواهد گذاشت و قیمت ها به تدریج سر به فلک خواهند گذاشت و خطر شورش مردم علیه حکومت را بالا میبرد.
از طرفی تقریبا غیرممکن است حکومت با این شروط غرب کنار بیاید.
بنابراین سه احتمال وجود دارد؛
شورش مردم: ریسک رخ دادن فعلا کم
فقط تحریم؛ جنگی رخ ندهد: ریسک رخ دادن کم
جنگ هم رخ دهد: ریسک رخ دادن بالا.
پس موضوع اصلی اینجاست که اگر جنگ رخ دهد چه میشود؟
ما شاهد ترورهایی خواهیم بود، و شاهد بمباران تاسیسات نظامی و صنعتیـنظامی. حکومت هم هرچه در توان دارد بر روی اسرائیل خالی میکند ولی بلاخره انبارش خالی میشود، این انبار اسرائیل است که تمام نشدنی است چون درواقع این جنگ حکومت با یک کشور کوچک نیست، با نیمکره غربی است(چیزی که ما مردم امیدواریم اصلا رخ ندهد حمله به تاسیسات صنعتی غیرنظامی است، مثل نفت، گاز، پتروشیمی؛ به بهانه تامین مالی تروریسم.).
نتایج چنین حملهای در کل دو احتمال با ریسک رخ دادن بالا را پیش میکشد؛ شورش مردم و سقوط حکومت، یا تغییرات بنیادی درون حکومت ـ چون افراد افراطی در جنگ ترور میشوند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شگفتانگیز
یک شرکت رباتیک چینی به نام AheadForm ویدئویی از رباتی با چهره فوقالعاده شبیه انسان منتشر کرده است. این سر رباتیک میتواند پلک بزند، سر تکان دهد و حالات چهره شبیه انسان بروز دهد. نمونه جدید که Origin M1 نام دارد، با ۲۵ موتور کوچک برای کنترل جزئیات حرکات صورت، دوربینهای تعبیهشده در چشمها، و بلندگو و میکروفون برای تعامل زنده ساخته شده است. هدف شرکت، ترکیب این فناوری با سامانههای هوش مصنوعی برای ایجاد رباتهایی است که در محیطهایی مانند خدمات مشتری، آموزش و درمان بتوانند طبیعیتر با انسان ارتباط برقرار کنند. این محصول هنوز به بازار عرضه نشده اما بخشی از تلاش گستردهتر چین برای توسعه رباتهای انساننما است.
🚀 @ofoghroydad
مرتبط
یک شرکت رباتیک چینی به نام AheadForm ویدئویی از رباتی با چهره فوقالعاده شبیه انسان منتشر کرده است. این سر رباتیک میتواند پلک بزند، سر تکان دهد و حالات چهره شبیه انسان بروز دهد. نمونه جدید که Origin M1 نام دارد، با ۲۵ موتور کوچک برای کنترل جزئیات حرکات صورت، دوربینهای تعبیهشده در چشمها، و بلندگو و میکروفون برای تعامل زنده ساخته شده است. هدف شرکت، ترکیب این فناوری با سامانههای هوش مصنوعی برای ایجاد رباتهایی است که در محیطهایی مانند خدمات مشتری، آموزش و درمان بتوانند طبیعیتر با انسان ارتباط برقرار کنند. این محصول هنوز به بازار عرضه نشده اما بخشی از تلاش گستردهتر چین برای توسعه رباتهای انساننما است.
مرتبط
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ساعت ۱۲ دیشب بود خبر دادند حماس طرح را پذیرفته؛ من هم یک کامنتی گذاشتم زیر خبر همان زمان:
ولی اینجا نوشته شرط خلع سلاح
و عدم حضور در دولت آینده رو نپذیرفته هنوز. شرطی که از جان گروگانها برای این دولت فعلی اسرائیل مهمتره.
به نظر میاد حماس فقط یک گام به عقب برداشته با آزادی گروگانها، تا اسرائیل متوقف بشه یا عقب بکشه؛ و سپس تازه بر روی دو شرط مهمی که نوشتم گفتوگو کنه.
این پاسخ به پیشنهاد، مثلا یک پاسخ گیج کننده هست باعث میشه کش بیاد گفت و گو و از یکشنبهای که ترامپ مشخص کرده فراتر بره.
حالا باید ببینیم اینطور میشه یا نه باید یکجا همه رو قبول کنه، یا نه گروگانها رو آزاد میکنه و سپس به بهانه عدم پذیرش اون دو شرط اصلی، اسرائیل به پیشروی ادامه میده تا ریشه کنی.
اما چون دیدم بلافاصله سران جهان پیامهایی تا ساعت ۵ صبح که بیدار بودم میفرستادند که مبارکه عالی شد دلگرم کننده است، تعجب کردم! فکر کردم اشتباه از من هست و من بد برداشت کردم در حالی که به وضوح نوشته بود شروط اصلی رو نپذیرفته! حتی آکسیوس هم یک خبر کار کرد نوشت نتانیاهو از واکنش ترامپ به حماس شوکه شده است ولی در ادامه خبر آمد که نتانیاهو هم دستور داده حمله را کمتر کنند و بیشتر موضع دفاعی بگیرند به دلیل پاسخ حماس! دیگه مطمئن شدم اشتباه از من هست و پیگیری نکردم.
الان که ساعت ۱۷ عصر هست میبینم حماس پیام داده نه ما با همه طرح موافق نیستیم!!
خسته نباشید همگی.
ولی اینجا نوشته شرط خلع سلاح
و عدم حضور در دولت آینده رو نپذیرفته هنوز. شرطی که از جان گروگانها برای این دولت فعلی اسرائیل مهمتره.
به نظر میاد حماس فقط یک گام به عقب برداشته با آزادی گروگانها، تا اسرائیل متوقف بشه یا عقب بکشه؛ و سپس تازه بر روی دو شرط مهمی که نوشتم گفتوگو کنه.
این پاسخ به پیشنهاد، مثلا یک پاسخ گیج کننده هست باعث میشه کش بیاد گفت و گو و از یکشنبهای که ترامپ مشخص کرده فراتر بره.
حالا باید ببینیم اینطور میشه یا نه باید یکجا همه رو قبول کنه، یا نه گروگانها رو آزاد میکنه و سپس به بهانه عدم پذیرش اون دو شرط اصلی، اسرائیل به پیشروی ادامه میده تا ریشه کنی.
اما چون دیدم بلافاصله سران جهان پیامهایی تا ساعت ۵ صبح که بیدار بودم میفرستادند که مبارکه عالی شد دلگرم کننده است، تعجب کردم! فکر کردم اشتباه از من هست و من بد برداشت کردم در حالی که به وضوح نوشته بود شروط اصلی رو نپذیرفته! حتی آکسیوس هم یک خبر کار کرد نوشت نتانیاهو از واکنش ترامپ به حماس شوکه شده است ولی در ادامه خبر آمد که نتانیاهو هم دستور داده حمله را کمتر کنند و بیشتر موضع دفاعی بگیرند به دلیل پاسخ حماس! دیگه مطمئن شدم اشتباه از من هست و پیگیری نکردم.
الان که ساعت ۱۷ عصر هست میبینم حماس پیام داده نه ما با همه طرح موافق نیستیم!!
خسته نباشید همگی.
• پرسش من:
کلئوپاترا از یک سمت نسبش ایرانی هست و به سغدی ها میرسد درسته؟
• پاسخ ماشین :
خیر. هیچ منبع تاریخی یا پژوهش ژنتیکی معتبر چنین نسبی برای کلئوپاترا تأیید نکرده است.
• پاسخ من: میتونم برات اثبات کنم؟
• پاسخ ماشین: بله
• پاسخ من:
Cleopatra I Syra was the only member of the Ptolemaic dynasty known for certain to have introduced some non-Greek ancestry. Her mother Laodice III was a daughter born to King Mithridates II of Pontus, a Persian of the Mithridatic dynasty, and his wife Laodice who had a mixed Greek-Persian heritage. Cleopatra I Syra's father Antiochus III the Great was a descendant of Queen Apama, the Sogdian Iranian wife of Seleucus I Nicator. It is generally believed that the Ptolemies did not intermarry with native Egyptians. Michael Grant asserts that there is only one known Egyptian mistress of a Ptolemy and no known Egyptian wife of a Ptolemy, further arguing that Cleopatra probably did not have any Egyptian ancestry and "would have described herself as Greek".
و کلی منبع از پژوهشهای جدید..
کلئوپاترا اول سوریه تنها عضو دودمان بطلمیوسی بود که بهطور قطعی شناخته شده که تبار غیر یونانی را وارد این خاندان کرد. مادر او، لائودیس سوم، دختری بود از شاه میتریدات دوم پنتوس، که یک ایرانی از دودمان میتریداتها بود، و همسرش لائودیس که تبار آمیخته یونانی-ایرانی داشت. پدر کلئوپاترا اول، آنتیوخوس سوم (ملقب به بزرگ)، از نوادگان ملکه آپاما بود؛ آپاما همان بانوی سغدی-ایرانی و همسر سلوکوس اول نیکاتور بود. بهطور کلی باور بر این است که بطلمیوسیان با مصریان بومی ازدواج نمیکردند. مایکل گرنت تأکید میکند که فقط یک معشوقه مصری برای یکی از بطلمیوسیان شناخته شده و هیچ همسر مصری برایشان ثبت نشده است. او همچنین استدلال میکند که کلئوپاترا احتمالاً هیچ تبار مصری نداشت و «خود را یونانی توصیف میکرد».
• پاسخ ماشین:
اشتباه من این بود که از «قاعده کلی» به شکل قطعی نتیجه گرفتم و آن استثنا را لحاظ نکردم. این همان چیزی است که در منطق میگویند خطای تعمیم.
پس:
بله، نسب کلئوپاترا هفتم یک رگه ایرانی-سغدی داشت.
ولی هویت و فرهنگش همچنان یونانی بود.
• پاسخ من: از این تجربه در زمینه تعامل با هوش مصنوعی چه درسی میگیریم؟
• پاسخ ماشین:
درس اصلی این است که تعامل با هوش مصنوعی باید شبیه کار با یک پژوهشگر انسانی سختگیر باشد، نه مثل گرفتن جواب آماده از یک مرجع مطلق.
در بحث تاریخی قطعی بودن در کار نیست.
این بحث خلاصه شده است.
کلئوپاترا از یک سمت نسبش ایرانی هست و به سغدی ها میرسد درسته؟
• پاسخ ماشین :
خیر. هیچ منبع تاریخی یا پژوهش ژنتیکی معتبر چنین نسبی برای کلئوپاترا تأیید نکرده است.
• پاسخ من: میتونم برات اثبات کنم؟
• پاسخ ماشین: بله
• پاسخ من:
Cleopatra I Syra was the only member of the Ptolemaic dynasty known for certain to have introduced some non-Greek ancestry. Her mother Laodice III was a daughter born to King Mithridates II of Pontus, a Persian of the Mithridatic dynasty, and his wife Laodice who had a mixed Greek-Persian heritage. Cleopatra I Syra's father Antiochus III the Great was a descendant of Queen Apama, the Sogdian Iranian wife of Seleucus I Nicator. It is generally believed that the Ptolemies did not intermarry with native Egyptians. Michael Grant asserts that there is only one known Egyptian mistress of a Ptolemy and no known Egyptian wife of a Ptolemy, further arguing that Cleopatra probably did not have any Egyptian ancestry and "would have described herself as Greek".
و کلی منبع از پژوهشهای جدید..
کلئوپاترا اول سوریه تنها عضو دودمان بطلمیوسی بود که بهطور قطعی شناخته شده که تبار غیر یونانی را وارد این خاندان کرد. مادر او، لائودیس سوم، دختری بود از شاه میتریدات دوم پنتوس، که یک ایرانی از دودمان میتریداتها بود، و همسرش لائودیس که تبار آمیخته یونانی-ایرانی داشت. پدر کلئوپاترا اول، آنتیوخوس سوم (ملقب به بزرگ)، از نوادگان ملکه آپاما بود؛ آپاما همان بانوی سغدی-ایرانی و همسر سلوکوس اول نیکاتور بود. بهطور کلی باور بر این است که بطلمیوسیان با مصریان بومی ازدواج نمیکردند. مایکل گرنت تأکید میکند که فقط یک معشوقه مصری برای یکی از بطلمیوسیان شناخته شده و هیچ همسر مصری برایشان ثبت نشده است. او همچنین استدلال میکند که کلئوپاترا احتمالاً هیچ تبار مصری نداشت و «خود را یونانی توصیف میکرد».
• پاسخ ماشین:
اشتباه من این بود که از «قاعده کلی» به شکل قطعی نتیجه گرفتم و آن استثنا را لحاظ نکردم. این همان چیزی است که در منطق میگویند خطای تعمیم.
پس:
بله، نسب کلئوپاترا هفتم یک رگه ایرانی-سغدی داشت.
ولی هویت و فرهنگش همچنان یونانی بود.
• پاسخ من: از این تجربه در زمینه تعامل با هوش مصنوعی چه درسی میگیریم؟
• پاسخ ماشین:
درس اصلی این است که تعامل با هوش مصنوعی باید شبیه کار با یک پژوهشگر انسانی سختگیر باشد، نه مثل گرفتن جواب آماده از یک مرجع مطلق.
در بحث تاریخی قطعی بودن در کار نیست.
این بحث خلاصه شده است.
بازپسگیری مطالعه تاثیر سرکه سیب بر لاغری به دلیل ضعف علمی
یک پژوهش کوچک که نشان میداد مصرف مقادیر کم روزانه سرکه سیب میتواند به کاهش وزن افراد دارای اضافه وزن یا چاقی کمک کند، پس از بررسی کارشناسان به دلیل دادههای غیرقابل اعتماد بازپسگیری شد. این تحقیق در مارس ۲۰۲۴ در مجله BMJ Nutrition, Prevention & Health منتشر شد و توجه گسترده بینالمللی را جلب کرد.
دلایل بازپسگیری:
روش نامناسب تحلیل آماری دادهها
مقادیر آماری غیرمنطقی
عدم اطمینان از دادههای خام
گزارش ناکافی روشها
ثبت نکردن آزمایش به صورت پیشینی که نقض سیاستهای مجله بود
کارشناسان نتایج پژوهش را قابل بازتولید ندانستند، چندین خطای تحلیلی و ناهماهنگی در دادهها یافت شد و نیاز به بازرسی مستقل دادهها احساس شد.
نویسندگان اشتباهات را خطاهای صادقانه دانستند و با بازپسگیری موافقت کردند. دکتر هلن مکدونالد، سردبیر BMJ، تأکید کرد که نتایج مطالعه در حال حاضر غیرقابل اعتماد است و نباید در گزارشهای آینده استناد شود. پروفسور مارتین کولمایر، سردبیر مجله، افزود انتشار مطالعه بدون ثبت آزمایش تصمیم اشتباهی بود، اما آزمایشهای تغذیهای با تعداد زیاد شرکتکننده و زمان طولانی، چالشبرانگیز هستند.
این بازپسگیری یادآور اهمیت رعایت استانداردهای علمی، صحت دادهها و ثبت آزمایشهاست و نشان میدهد حتی نتایج جذاب رسانهای تا زمان تأیید علمی، قابل اعتماد نیستند.
🚀 @ofoghroydad
🔗 Nutrition.bmj
یک پژوهش کوچک که نشان میداد مصرف مقادیر کم روزانه سرکه سیب میتواند به کاهش وزن افراد دارای اضافه وزن یا چاقی کمک کند، پس از بررسی کارشناسان به دلیل دادههای غیرقابل اعتماد بازپسگیری شد. این تحقیق در مارس ۲۰۲۴ در مجله BMJ Nutrition, Prevention & Health منتشر شد و توجه گسترده بینالمللی را جلب کرد.
دلایل بازپسگیری:
روش نامناسب تحلیل آماری دادهها
مقادیر آماری غیرمنطقی
عدم اطمینان از دادههای خام
گزارش ناکافی روشها
ثبت نکردن آزمایش به صورت پیشینی که نقض سیاستهای مجله بود
کارشناسان نتایج پژوهش را قابل بازتولید ندانستند، چندین خطای تحلیلی و ناهماهنگی در دادهها یافت شد و نیاز به بازرسی مستقل دادهها احساس شد.
نویسندگان اشتباهات را خطاهای صادقانه دانستند و با بازپسگیری موافقت کردند. دکتر هلن مکدونالد، سردبیر BMJ، تأکید کرد که نتایج مطالعه در حال حاضر غیرقابل اعتماد است و نباید در گزارشهای آینده استناد شود. پروفسور مارتین کولمایر، سردبیر مجله، افزود انتشار مطالعه بدون ثبت آزمایش تصمیم اشتباهی بود، اما آزمایشهای تغذیهای با تعداد زیاد شرکتکننده و زمان طولانی، چالشبرانگیز هستند.
این بازپسگیری یادآور اهمیت رعایت استانداردهای علمی، صحت دادهها و ثبت آزمایشهاست و نشان میدهد حتی نتایج جذاب رسانهای تا زمان تأیید علمی، قابل اعتماد نیستند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فرونشست شدید زمین در ایران: یکی از بدترین نقاط جهان
مطالعهای تازه نشان میدهد ایران به یکی از داغترین نقاط فرونشست زمین در جهان تبدیل شده است. بیش از ٣١ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران ـ معادل مساحت ایالت مریلند آمریکا ـ سالانه بیش از ١ سانتیمتر نشست میکند. در مواردی مانند اطراف شهر رفسنجان، زمین هر سال تا ٣٤ سانتیمتر پایین میرود؛ یعنی در یک دهه، سطح زمین ٣ تا ٤ متر کاهش مییابد.
پژوهشگران دانشگاه لیدز بریتانیا با استفاده از دادههای راداری ماهوارههای سنتینل-١ آژانس فضایی اروپا، تغییر سطح زمین ایران بین سالهای ٢٠١٤ تا ٢٠٢٢ را بررسی کردند. نتیجه: شناسایی ١٠٦ منطقه فرونشست که ٢ درصد خاک کشور را دربر میگیرد.
علت اصلی این پدیده برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی است. در ایران حدود ٦٠ درصد آب مصرفی از سفرههای زیرزمینی تأمین میشود و ٧٧ درصد مناطق دارای فرونشست شدید در ارتباط مستقیم با فعالیتهای کشاورزیاند. نمونه بارز آن، مزارع پسته در رفسنجان است که با مصرف سنگین منابع آب باعث فرونشست بیسابقه شدهاند. در بردسکن نیز وسعت منطقه نشستکرده در مقایسه با مطالعه سال ٢٠٠٨، حدود ٤٠ درصد افزایش یافته است.
این پدیده پیامدهای خطرناکی دارد. به گفته متخصصان، بیشتر این فرونشستها غیرقابل بازگشت هستند؛ زیرا لایههای ماسه و گل پس از فشردگی دیگر نمیتوانند به حالت اولیه برگردند، حتی اگر دوباره آب به سفرهها بازگردد. نتیجه آن، ایجاد شکافها و ناپایداری سازههاست که ساختمانها، جادهها و خطوط ریلی را تهدید میکند. در کلانشهرهایی مانند تهران، کرج، مشهد، اصفهان و شیراز میلیونها نفر در معرض خطر مستقیم قرار دارند. تنها در کرج بیش از ٢٣ هزار نفر در مناطق با ریسک بالا زندگی میکنند.
فرونشست تنها مشکل ایران نیست. پدیده مشابه در مکزیکوسیتی، کالیفرنیا، چین و ایتالیا نیز مشاهده میشود. اما سرعت نشست در ایران به حدی شدید است که در کنار مکزیکوسیتی و دره مرکزی کالیفرنیا، جزو شدیدترین نمونههای جهانی به حساب میآید. در مکزیک، فرونشست زمین حتی به فرو ریختن خط مترو در سال ٢٠٢١ و مرگ ٢٦ نفر منجر شد.
خطر دیگر، نابودی دائمی ذخایر آب شیرین است. با فشردگی سفرههای زیرزمینی، ظرفیت نگهداری آب به طور برگشتناپذیر از بین میرود؛ موضوعی که بحران کمآبی ایران را در دورههای خشکسالی تشدید خواهد کرد و توان سازگاری با تغییرات اقلیمی را کاهش میدهد.
🚀 @Ofoghroydad
🔗 Journal of Geophysical Research: Solid Earth
🔗 Livescience
مطالعهای تازه نشان میدهد ایران به یکی از داغترین نقاط فرونشست زمین در جهان تبدیل شده است. بیش از ٣١ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران ـ معادل مساحت ایالت مریلند آمریکا ـ سالانه بیش از ١ سانتیمتر نشست میکند. در مواردی مانند اطراف شهر رفسنجان، زمین هر سال تا ٣٤ سانتیمتر پایین میرود؛ یعنی در یک دهه، سطح زمین ٣ تا ٤ متر کاهش مییابد.
پژوهشگران دانشگاه لیدز بریتانیا با استفاده از دادههای راداری ماهوارههای سنتینل-١ آژانس فضایی اروپا، تغییر سطح زمین ایران بین سالهای ٢٠١٤ تا ٢٠٢٢ را بررسی کردند. نتیجه: شناسایی ١٠٦ منطقه فرونشست که ٢ درصد خاک کشور را دربر میگیرد.
علت اصلی این پدیده برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی است. در ایران حدود ٦٠ درصد آب مصرفی از سفرههای زیرزمینی تأمین میشود و ٧٧ درصد مناطق دارای فرونشست شدید در ارتباط مستقیم با فعالیتهای کشاورزیاند. نمونه بارز آن، مزارع پسته در رفسنجان است که با مصرف سنگین منابع آب باعث فرونشست بیسابقه شدهاند. در بردسکن نیز وسعت منطقه نشستکرده در مقایسه با مطالعه سال ٢٠٠٨، حدود ٤٠ درصد افزایش یافته است.
این پدیده پیامدهای خطرناکی دارد. به گفته متخصصان، بیشتر این فرونشستها غیرقابل بازگشت هستند؛ زیرا لایههای ماسه و گل پس از فشردگی دیگر نمیتوانند به حالت اولیه برگردند، حتی اگر دوباره آب به سفرهها بازگردد. نتیجه آن، ایجاد شکافها و ناپایداری سازههاست که ساختمانها، جادهها و خطوط ریلی را تهدید میکند. در کلانشهرهایی مانند تهران، کرج، مشهد، اصفهان و شیراز میلیونها نفر در معرض خطر مستقیم قرار دارند. تنها در کرج بیش از ٢٣ هزار نفر در مناطق با ریسک بالا زندگی میکنند.
فرونشست تنها مشکل ایران نیست. پدیده مشابه در مکزیکوسیتی، کالیفرنیا، چین و ایتالیا نیز مشاهده میشود. اما سرعت نشست در ایران به حدی شدید است که در کنار مکزیکوسیتی و دره مرکزی کالیفرنیا، جزو شدیدترین نمونههای جهانی به حساب میآید. در مکزیک، فرونشست زمین حتی به فرو ریختن خط مترو در سال ٢٠٢١ و مرگ ٢٦ نفر منجر شد.
خطر دیگر، نابودی دائمی ذخایر آب شیرین است. با فشردگی سفرههای زیرزمینی، ظرفیت نگهداری آب به طور برگشتناپذیر از بین میرود؛ موضوعی که بحران کمآبی ایران را در دورههای خشکسالی تشدید خواهد کرد و توان سازگاری با تغییرات اقلیمی را کاهش میدهد.
🔗 Journal of Geophysical Research: Solid Earth
🔗 Livescience
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
فرونشست شدید زمین در ایران: یکی از بدترین نقاط جهان مطالعهای تازه نشان میدهد ایران به یکی از داغترین نقاط فرونشست زمین در جهان تبدیل شده است. بیش از ٣١ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران ـ معادل مساحت ایالت مریلند آمریکا ـ سالانه بیش از ١ سانتیمتر نشست میکند.…
با خواندن این تحقیقات دچار مغالطه فردیسازی مشکل نشوید. مشکل کشاورز نیست؛ مشکل، ساختار کلی سیستم مدیریتی ولایت فقیه یعنی سیستم خودمتناقض «جمهوری اسلامی» است که نتوانسته کشاورزی را بهینه و کارآمد اداره کند. کشاورزی قابل مدیریت و بهینهسازی است، ولی نیازمند سیاستگذاری درست و نظام مدیریتی کارآمد است.
بنابراین راه نیفتید به کسانی که غذای شما را تهیه میکنند توهین کنید.
بنابراین راه نیفتید به کسانی که غذای شما را تهیه میکنند توهین کنید.
راز روشن شدن جهان در سپیدهدم کیهانی
برای نخستین بار، اخترشناسان سرنخ جدی یافتهاند که چه چیزی باعث روشن شدن جهان در ابتدای تاریخ کیهان شد. دادههای تلسکوپهای فضایی هابل و جیمز وب نشان میدهد که مقصر اصلی، نه سیاهچالههای غولپیکر و نه کهکشانهای عظیم، بلکه کهکشانهای بسیار کوچک و کمنور (dwarf galaxies) بودهاند.
پس از بیگبنگ، کیهان سرشار از پلاسمای داغ و متراکم بود. این مه کیهانی اجازه نمیداد نور آزادانه حرکت کند. حدود ۳۰۰ هزار سال بعد، جهان سردتر شد و اتمهای هیدروژن و اندکی هلیوم شکل گرفتند. اما هنوز نور چندانی وجود نداشت، تا زمانی که نخستین ستارگان متولد شدند. این ستارگان با پرتوهای پرانرژی خود، دوباره هیدروژن را یونیزه کردند و مه کیهانی به تدریج کنار رفت. حدود یک میلیارد سال پس از بیگبنگ، دوره موسوم به سپیدهدم کیهانی پایان یافت و جهان بهطور کامل روشن شد.
مسئله اساسی این بود که چه منبعی چنین حجم عظیمی از فوتونهای یونیزهکننده را تولید کرده است. بسیاری تصور میکردند که سیاهچالههای فعال یا کهکشانهای پرستاره عامل اصلیاند. اما مشاهدات دقیق جیمز وب از خوشه کهکشانی Abell 2744 ـ که با پدیده عدسی گرانشی نور اجرام دوردست را تقویت میکند ـ تصویر دیگری نشان داد: کهکشانهای کوتوله بیشمار و درخشانتر از انتظار.
تحلیل طیف نوری این کهکشانها آشکار ساخت که آنها صد برابر بیشتر از کهکشانهای بزرگ حضور داشتند و در مجموع چهار برابر بیشتر از انتظار فوتونهای پرانرژی آزاد میکردند. این یعنی جمعیت عظیم آنها نیروی کافی برای یونیزه کردن کامل کیهان در اختیار داشته است.
به گفته حکیم آتک، سرپرست تیم پژوهش، این کهکشانهای ریز اما پرتعداد، همچون موتورهای قدرتمندی انرژی آزاد میکنند و میتوانند سرنوشت کل جهان را تغییر دهند.
البته پژوهشگران هشدار میدهند که این نتایج بر اساس یک بخش کوچک آسمان به دست آمده و باید مناطق بیشتری بررسی شود تا مطمئن شویم نمونهای است نماینده کل کیهان آغازین.
با این حال، بسیاری از اخترفیزیکدانان معتقدند این یافته یکی از قویترین شواهد تاکنون در مورد نقش کهکشانهای کوتوله در فرآیند یونش مجدد است؛ فرآیندی که جهان تاریک و مهآلود اولیه را به جهانی شفاف و پرنور تبدیل کرد.
به تعبیر تیمیا نانایاکارا از دانشگاه سوینبرن « ما اکنون با جیمز وب وارد قلمروی ناشناختهای شدهایم. این یافته نهتنها به یک پرسش دیرینه پاسخ میدهد، بلکه پرسشهای تازه و هیجانانگیزی را پیش رویمان میگذارد.»
🚀 @Ofoghroydad
🔗 Nature
برای نخستین بار، اخترشناسان سرنخ جدی یافتهاند که چه چیزی باعث روشن شدن جهان در ابتدای تاریخ کیهان شد. دادههای تلسکوپهای فضایی هابل و جیمز وب نشان میدهد که مقصر اصلی، نه سیاهچالههای غولپیکر و نه کهکشانهای عظیم، بلکه کهکشانهای بسیار کوچک و کمنور (dwarf galaxies) بودهاند.
پس از بیگبنگ، کیهان سرشار از پلاسمای داغ و متراکم بود. این مه کیهانی اجازه نمیداد نور آزادانه حرکت کند. حدود ۳۰۰ هزار سال بعد، جهان سردتر شد و اتمهای هیدروژن و اندکی هلیوم شکل گرفتند. اما هنوز نور چندانی وجود نداشت، تا زمانی که نخستین ستارگان متولد شدند. این ستارگان با پرتوهای پرانرژی خود، دوباره هیدروژن را یونیزه کردند و مه کیهانی به تدریج کنار رفت. حدود یک میلیارد سال پس از بیگبنگ، دوره موسوم به سپیدهدم کیهانی پایان یافت و جهان بهطور کامل روشن شد.
مسئله اساسی این بود که چه منبعی چنین حجم عظیمی از فوتونهای یونیزهکننده را تولید کرده است. بسیاری تصور میکردند که سیاهچالههای فعال یا کهکشانهای پرستاره عامل اصلیاند. اما مشاهدات دقیق جیمز وب از خوشه کهکشانی Abell 2744 ـ که با پدیده عدسی گرانشی نور اجرام دوردست را تقویت میکند ـ تصویر دیگری نشان داد: کهکشانهای کوتوله بیشمار و درخشانتر از انتظار.
تحلیل طیف نوری این کهکشانها آشکار ساخت که آنها صد برابر بیشتر از کهکشانهای بزرگ حضور داشتند و در مجموع چهار برابر بیشتر از انتظار فوتونهای پرانرژی آزاد میکردند. این یعنی جمعیت عظیم آنها نیروی کافی برای یونیزه کردن کامل کیهان در اختیار داشته است.
به گفته حکیم آتک، سرپرست تیم پژوهش، این کهکشانهای ریز اما پرتعداد، همچون موتورهای قدرتمندی انرژی آزاد میکنند و میتوانند سرنوشت کل جهان را تغییر دهند.
البته پژوهشگران هشدار میدهند که این نتایج بر اساس یک بخش کوچک آسمان به دست آمده و باید مناطق بیشتری بررسی شود تا مطمئن شویم نمونهای است نماینده کل کیهان آغازین.
با این حال، بسیاری از اخترفیزیکدانان معتقدند این یافته یکی از قویترین شواهد تاکنون در مورد نقش کهکشانهای کوتوله در فرآیند یونش مجدد است؛ فرآیندی که جهان تاریک و مهآلود اولیه را به جهانی شفاف و پرنور تبدیل کرد.
به تعبیر تیمیا نانایاکارا از دانشگاه سوینبرن « ما اکنون با جیمز وب وارد قلمروی ناشناختهای شدهایم. این یافته نهتنها به یک پرسش دیرینه پاسخ میدهد، بلکه پرسشهای تازه و هیجانانگیزی را پیش رویمان میگذارد.»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من ادمین کانال دگرگونش نیستم از امروز؛
بنابراین مسئولیت پستهای این کانال دیگر بر عهده من نیست.
تنها مسئولیت پستهای کانالهای افق رویداد برعهده من است.
سام آریامنش / ۱۳ مهر ۰۴
@ofoghroydad
@ofoghroydadd
@ofoghclip
بنابراین مسئولیت پستهای این کانال دیگر بر عهده من نیست.
تنها مسئولیت پستهای کانالهای افق رویداد برعهده من است.
سام آریامنش / ۱۳ مهر ۰۴
@ofoghroydad
@ofoghroydadd
@ofoghclip
افــــــق رویـــــداد
راز روشن شدن جهان در سپیدهدم کیهانی برای نخستین بار، اخترشناسان سرنخ جدی یافتهاند که چه چیزی باعث روشن شدن جهان در ابتدای تاریخ کیهان شد. دادههای تلسکوپهای فضایی هابل و جیمز وب نشان میدهد که مقصر اصلی، نه سیاهچالههای غولپیکر و نه کهکشانهای عظیم، بلکه…
تا اینجا یاد گرفتیم که «آغاز جهان» در مقالات و اخبار علمی، یعنی «آغاز ماده» یعنی «آغاز قوانین فیزیکی که میشناسیم»، یعنی «آغاز چارچوبی که ما میشناسیم و در آن و بسته به آن تکامل یافتهایم.»
نه اینکه «هیچی نبود، ناگهان جهان بود!» از این قصهها در دنیای علم نداریم. ایجاد از عدم نداریم؛ ایجاد از عدم، معادلهای خودمتناقض است؛
X+1=X
آغار ماده درواقع یعنی جایی که ماده بر پادماده به دلایل کشفنشده ای غلبه کرد و این یک راز بزرگ است(این همان پرسش چرا جهان(ماده) هست به جای آنکه نباشد) که هیچ خبر تازهای در این زمینه را جا نمیگذاریم در کانال؛ چون باید به میزان برابر پخش میشدند و سپس بوم، باید یکدیگر را خنثی میکردند. پس چه شد ماده غلبه کرد و باعث شد ما اینجا باشیم! نمیدانیم.
اگر رخ نمیداد و هر دو همدیگر را خنثی میکردند چه میشد؟ جهان انرژی خالص میبود.
اما همین جمله را معمولا مینویسند «جهان نابود میشد»! در حالی که منظورشان از نابودی در اینجا عدم وجود ماده است، نه عدم وجود همه چیز؛ وگرنه حتی با خنثی کردن همه ماده توسط پاد ماده، هنوز جهان وجود میداشت، ولی فقط انرژی بود. پس وقتی تیترها را میبینید که نوشتهاند، چرا چیزی هست به جای آنکه نباشد؟ چرا جهان وجود دارد به جای آنکه نباشد؟ منظورشان درواقع این است: چرا ماده باقی ماند و غلبه کرد؟
منظورشان این نیست : چرا عدم به جای هستی است؟ این پرسش ذاتا اشتباه است و علم کاری به آن ندارد و پیشفرض منطقی این است که هستی همیشه بوده؛ چون خاصیت این مفهوم همین است.
baryon asymmetry
baryon number violation
CP violation
نابودی تنها در این بحث بالا, باعث سوءتفاهم نمیشود؛
در مباحث و پژوهشهای مربوط به پایان جهان نیز واژه پایان و نابودی معمولا باعث سوءتفاهم هستند.
اما بدانید هیچ سناریویی وجود ندارد و هرگز نخواهد داشت که در آن جهان به معنای واقعی واژه، نیست شود.
پایانها و نابودیها تنها تغییر هستند.
معمولا در فیزیک پایان جهان یعنی شرایطی که جهان قطعا وجود خواهد داشت اما:
• یا جهان دیگر زیست ناپذیر است
• یا جهان به گونهای تغییر میکند که دیگر در چارچوب قوانین فیزیکی ما نیست و قوانین ما در آن شرایط یا بیمعنی هستند یا نقض میشوند.
• یا به معنای پایان ماده است
بنابراین واژههای آغاز و پایان، نابودی و ایجاد، در فیزیک هرگز به معنای واقعی فلسفی و متافیزیکی خودشان به کار نمیروند. از نظر فلسفه و منطق ما تنها با تغییر طرفیم؛ همیشه.
در فیزیک مدرن، مفاهیمی چون «آغاز» و «پایان» بیشتر به مرزهای قابلیت توصیف نظریهها اشاره دارند، نه به رخدادهایی مطلق در هستی.
نابودی و آغاز از نظر وجودی، در دنیای واقعی رخ نداده، و هرگز نمیدهد.
نه اینکه «هیچی نبود، ناگهان جهان بود!» از این قصهها در دنیای علم نداریم. ایجاد از عدم نداریم؛ ایجاد از عدم، معادلهای خودمتناقض است؛
X+1=X
آغار ماده درواقع یعنی جایی که ماده بر پادماده به دلایل کشفنشده ای غلبه کرد و این یک راز بزرگ است(این همان پرسش چرا جهان(ماده) هست به جای آنکه نباشد) که هیچ خبر تازهای در این زمینه را جا نمیگذاریم در کانال؛ چون باید به میزان برابر پخش میشدند و سپس بوم، باید یکدیگر را خنثی میکردند. پس چه شد ماده غلبه کرد و باعث شد ما اینجا باشیم! نمیدانیم.
اگر رخ نمیداد و هر دو همدیگر را خنثی میکردند چه میشد؟ جهان انرژی خالص میبود.
اما همین جمله را معمولا مینویسند «جهان نابود میشد»! در حالی که منظورشان از نابودی در اینجا عدم وجود ماده است، نه عدم وجود همه چیز؛ وگرنه حتی با خنثی کردن همه ماده توسط پاد ماده، هنوز جهان وجود میداشت، ولی فقط انرژی بود. پس وقتی تیترها را میبینید که نوشتهاند، چرا چیزی هست به جای آنکه نباشد؟ چرا جهان وجود دارد به جای آنکه نباشد؟ منظورشان درواقع این است: چرا ماده باقی ماند و غلبه کرد؟
منظورشان این نیست : چرا عدم به جای هستی است؟ این پرسش ذاتا اشتباه است و علم کاری به آن ندارد و پیشفرض منطقی این است که هستی همیشه بوده؛ چون خاصیت این مفهوم همین است.
baryon asymmetry
baryon number violation
CP violation
نابودی تنها در این بحث بالا, باعث سوءتفاهم نمیشود؛
در مباحث و پژوهشهای مربوط به پایان جهان نیز واژه پایان و نابودی معمولا باعث سوءتفاهم هستند.
اما بدانید هیچ سناریویی وجود ندارد و هرگز نخواهد داشت که در آن جهان به معنای واقعی واژه، نیست شود.
پایانها و نابودیها تنها تغییر هستند.
معمولا در فیزیک پایان جهان یعنی شرایطی که جهان قطعا وجود خواهد داشت اما:
• یا جهان دیگر زیست ناپذیر است
• یا جهان به گونهای تغییر میکند که دیگر در چارچوب قوانین فیزیکی ما نیست و قوانین ما در آن شرایط یا بیمعنی هستند یا نقض میشوند.
• یا به معنای پایان ماده است
بنابراین واژههای آغاز و پایان، نابودی و ایجاد، در فیزیک هرگز به معنای واقعی فلسفی و متافیزیکی خودشان به کار نمیروند. از نظر فلسفه و منطق ما تنها با تغییر طرفیم؛ همیشه.
در فیزیک مدرن، مفاهیمی چون «آغاز» و «پایان» بیشتر به مرزهای قابلیت توصیف نظریهها اشاره دارند، نه به رخدادهایی مطلق در هستی.
نابودی و آغاز از نظر وجودی، در دنیای واقعی رخ نداده، و هرگز نمیدهد.
Forwarded from مستند و کلیپ افق رویداد (سام آریامنش)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️سه سناریو برای انهدام کیهان
فرضیههای فعلی درباره پایان جهان چه میگویند؟
Persian Kurzgesagt
🌎 @ofoghroydadd
فرضیههای فعلی درباره پایان جهان چه میگویند؟
Persian Kurzgesagt
🌎 @ofoghroydadd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهاجرت پرندگان ،سفری به افسانهها
در قرون وسطی مردم باور داشتند پرندگان در زمستان تبدیل به گونه های دیگر میشوند یا در گل لای دریاچهها به خواب زمستانی میروند، اما یک گلوله باورها را تغییر داد...
™️کاری از گروه تکامل
🎙 دوبله فارسی
🚀 @ofoghroydad
در قرون وسطی مردم باور داشتند پرندگان در زمستان تبدیل به گونه های دیگر میشوند یا در گل لای دریاچهها به خواب زمستانی میروند، اما یک گلوله باورها را تغییر داد...
یک دایرةالمعارف آنلاین و بینظیر که تمام گونههای پرندگان جهان را پوشش میدهد.
™️کاری از گروه تکامل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM