مذاکرات حماس و آمریکا شروع شده و تا آخر هفته اتفاقی رخ میدهد.
اگر حماس گروگانها را آزاد کرد، دیگر کار تمام است. یعنی اهمیتی ندارد بعدا بپذیرد سلاح را زمین میگذارند یا نه، در آیندهی سیاسی باید باشند یا نه، همینکه گروگانها را داد، چه از راه نرم(پذیرفتن همه طرح و خلع سلاح) چه از راه سخت(جنگ تا نابودی) نابود خواهد شد و اثری از آن در غزه باقی نمیماند. گرچه خود اندیشه نابودنشدنی است.
پس با آزادی گروگانها بقیه شروط خود به خود اجرا میشوند، فقط روش اجرا شدنش ممکن است فرق کند؛ زبان خوش یا زبان نرم.
اگر گروگانها را ندهند، نه تنها بقیه شروط به نفع مردم غزه، اجرا نمیشود، بلکه نخست حماس از راه سختتر نابود میشود، سپس برخی بندهای طرح که اسرائیل دوستشان ندارد به این دلیل که حماس اصلا طرح را نپذیرفته خط میخورند. مثلا ممکن است عقب نشینی نکنند یا خیلی دیرتر کنند ـ حتی بعد از نابودی حماس ـ یا اجازه تشکیل دولت ندهند ؛ در این سناریو(ندادن گروگانها) با احتمالا کشتهشدن همه ۲۰ گروگان باقی مانده، همزمان فشار مردم اسرائیل روی دولت فعلی هم تشدید میشود. اما در نهایت اسرائیل به اهدافش یعنی نابودی حماس میرسد.
بنابراین منطقیترین(اگر لحظهای بیطرف باشیم) راه برای حماس آزادی گروگانهاست، چون در هر صورت این گروه از بین میرود. پس اگر این راه را انتخاب کند حداقل در نابودیاش یک فایدههای کوچکی ـ حتی ناخواسته ـ برای مردم غزه باقی میماند، و البته جان خودشان را هم نجات میدهند.(به شرط اینکه بعدا اسرائیل و آمریکا زیر طرح مذکور نزنند چون از این کارها به شدت از این دو انتظار میرود به ویژه آمریکا که هیچ خط قرمزی ندارد).
اگر حماس گروگانها را آزاد کرد، دیگر کار تمام است. یعنی اهمیتی ندارد بعدا بپذیرد سلاح را زمین میگذارند یا نه، در آیندهی سیاسی باید باشند یا نه، همینکه گروگانها را داد، چه از راه نرم(پذیرفتن همه طرح و خلع سلاح) چه از راه سخت(جنگ تا نابودی) نابود خواهد شد و اثری از آن در غزه باقی نمیماند. گرچه خود اندیشه نابودنشدنی است.
پس با آزادی گروگانها بقیه شروط خود به خود اجرا میشوند، فقط روش اجرا شدنش ممکن است فرق کند؛ زبان خوش یا زبان نرم.
اگر گروگانها را ندهند، نه تنها بقیه شروط به نفع مردم غزه، اجرا نمیشود، بلکه نخست حماس از راه سختتر نابود میشود، سپس برخی بندهای طرح که اسرائیل دوستشان ندارد به این دلیل که حماس اصلا طرح را نپذیرفته خط میخورند. مثلا ممکن است عقب نشینی نکنند یا خیلی دیرتر کنند ـ حتی بعد از نابودی حماس ـ یا اجازه تشکیل دولت ندهند ؛ در این سناریو(ندادن گروگانها) با احتمالا کشتهشدن همه ۲۰ گروگان باقی مانده، همزمان فشار مردم اسرائیل روی دولت فعلی هم تشدید میشود. اما در نهایت اسرائیل به اهدافش یعنی نابودی حماس میرسد.
بنابراین منطقیترین(اگر لحظهای بیطرف باشیم) راه برای حماس آزادی گروگانهاست، چون در هر صورت این گروه از بین میرود. پس اگر این راه را انتخاب کند حداقل در نابودیاش یک فایدههای کوچکی ـ حتی ناخواسته ـ برای مردم غزه باقی میماند، و البته جان خودشان را هم نجات میدهند.(به شرط اینکه بعدا اسرائیل و آمریکا زیر طرح مذکور نزنند چون از این کارها به شدت از این دو انتظار میرود به ویژه آمریکا که هیچ خط قرمزی ندارد).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دژاوو چیست؟
گاهی ناگهان یک موقعیت به نظرتان آشنا میآید. مثلاً یک صحنه در یک رستوران. اما شما اولینبار است که آنجا هستید. ماجرا از چه قرار است؟
🚀 @ofoghclip
#دژاوو
گاهی ناگهان یک موقعیت به نظرتان آشنا میآید. مثلاً یک صحنه در یک رستوران. اما شما اولینبار است که آنجا هستید. ماجرا از چه قرار است؟
#دژاوو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🏅 برندگان جایزه نوبل فیزیک سال ۲۰۲۵ :
جان کلارک
دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ایالات متحده
میشل اچ. دووره
دانشگاه ییل، نیوهِیون، کنتیکت و دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده
جان ام. مارتینیس
دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده
«بهخاطر کشف تونلزنی کوانتومی ماکروسکوپی و کوانتیدهشدن انرژی در یک مدار الکتریکی»
آزمایشهای آنها روی یک تراشه، فیزیک کوانتومی را در عمل آشکار کرد
یکی از پرسشهای بنیادین فیزیک این است که حداکثر اندازه سامانهای که میتواند رفتارهای مکانیک کوانتومی را نشان دهد، چقدر است. برندگان امسال نوبل، با انجام آزمایشهایی روی یک مدار الکتریکی نشان دادند که هم تونلزنی کوانتومی و هم سطوح انرژی کوانتیده در سامانهای ظاهر میشوند که آنقدر بزرگ است که میتوان آن را در دست گرفت.
🚀 @ofoghroydad
سایت نوبل
توضیح ساده از این دستاورد بزرگ
🔗 ۵ فناوری که در آینده نزدیک میتواند نتیجهی دستاورد مربوط به نوبل ۲۰۲۵ باشد
🎥 کلیپ آموزشی تونل زنی کوانتومی
جان کلارک
دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ایالات متحده
میشل اچ. دووره
دانشگاه ییل، نیوهِیون، کنتیکت و دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده
جان ام. مارتینیس
دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده
«بهخاطر کشف تونلزنی کوانتومی ماکروسکوپی و کوانتیدهشدن انرژی در یک مدار الکتریکی»
آزمایشهای آنها روی یک تراشه، فیزیک کوانتومی را در عمل آشکار کرد
یکی از پرسشهای بنیادین فیزیک این است که حداکثر اندازه سامانهای که میتواند رفتارهای مکانیک کوانتومی را نشان دهد، چقدر است. برندگان امسال نوبل، با انجام آزمایشهایی روی یک مدار الکتریکی نشان دادند که هم تونلزنی کوانتومی و هم سطوح انرژی کوانتیده در سامانهای ظاهر میشوند که آنقدر بزرگ است که میتوان آن را در دست گرفت.
سایت نوبل
توضیح ساده از این دستاورد بزرگ
🔗 ۵ فناوری که در آینده نزدیک میتواند نتیجهی دستاورد مربوط به نوبل ۲۰۲۵ باشد
🎥 کلیپ آموزشی تونل زنی کوانتومی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
🏅 برندگان جایزه نوبل فیزیک سال ۲۰۲۵ : جان کلارک دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ایالات متحده میشل اچ. دووره دانشگاه ییل، نیوهِیون، کنتیکت و دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده جان ام. مارتینیس دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، ایالات متحده «بهخاطر…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
۵ سوبرداشت احتمالی از نوبل ۲۰۲۵
۱. «پس از امروز همه چیز در مقیاس ماکرو ذاتا تصادفی است»! بسیاری فکر میکنند چون فیزیککوانتومی ذاتا تصادفی است، چون تونلزنی و عدم قطعیت مطرح است، پس حالا همه سامانهها از جمله زندگی روزمره یا مغز انسان هم کاملاً و ذاتا تصادفیاند(ذاتا غیرقابل پیشبینی هستند)؛…
Forwarded from افــــــق رویـــــداد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من بر این باورم که حذف صفر از پول ملی میتواند یکی از بزرگترین اشتباهات اقتصادی دولت تا امروز باشد. با اجرای این سیاست، به طور مثال دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی به ۱۲ تومان تبدیل میشود. این تغییر، از نظر روانی تأثیر بسیار مهمی بر بازار خواهد داشت، زیرا مردم سالها با ارقام بزرگ ده هزار، صد هزار، میلیون و صد میلیون تومان سر و کار داشتهاند و ذهن آنها با اعداد کوچک جدید هماهنگ نیست.
وقتی دلار به ۱۲ تومان کاهش مییابد، امکان جهش سریع قیمتها وجود دارد؛ بهگونهای که در عرض چند روز ممکن است به ۵۰ تومان و سپس به ۵۰۰ تومان برسد (به پول امروز معادل پنج میلیون تومان). دلیل این جهش، همان اثر روانی ناشی از کوچک شدن عددهاست؛ افزایش قیمت روزانه ۱۰، ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ تومانی در واحد پول جدید، معادل چند ده هزار یا چند صد هزار تومان در پول فعلی است.
از منظر روانشناسی اقتصادی، وقتی صفرها حذف میشوند و اعداد کوچک میشوند، ذهن مردم به سرعت سعی میکند آنها را بزرگتر کند. برای مثال، تبدیل یک عدد ۱۰ تومانی (به پول امروز ۱۰۰ هزار تومان) به ۱۰۰۰ تومان (به پول امروز ۱۰ میلیون تومان) از نظر ذهنی برای افراد بازار عددی قابل پذیرش و کوچک به نظر میرسد. بنابراین، افزایش قیمتها حتی اگر از نظر اقتصادی توجیهی نداشته باشد، به سرعت رخ میدهد و جهشهای بزرگ قیمتی در کوتاهمدت اجتنابناپذیر میشود.
این پدیده ناشی از عادت مردم به اعداد بزرگ و عدم آشنایی با ارقام جدید است و اثرات آن بلافاصله پس از حذف صفرها در بازار مشاهده خواهد شد. به همین دلیل، حذف صفر حتی با آمادهسازی روانی و اطلاعرسانی گسترده، میتواند باعث آشفتگی شدید و ابر جهشها در قیمتها شود.
برخی منظور من را متوجه شدند برخی نه،
فقط امیدوارم کاملا اشتباه کنم.
اگر این رخ دهد در همان ساعات و روزهای اولیه با معیار پول امروز شاهد افزایش قیمت هر چیزی به اندازه چند صد هزار یا چند میلیون تومان در هر روز خواهیم بود(در حالی که تنها چند ده تومن بالا رفته است).
سام آریامنش
توضیح بیشتر در پست بعدی
وقتی دلار به ۱۲ تومان کاهش مییابد، امکان جهش سریع قیمتها وجود دارد؛ بهگونهای که در عرض چند روز ممکن است به ۵۰ تومان و سپس به ۵۰۰ تومان برسد (به پول امروز معادل پنج میلیون تومان). دلیل این جهش، همان اثر روانی ناشی از کوچک شدن عددهاست؛ افزایش قیمت روزانه ۱۰، ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ تومانی در واحد پول جدید، معادل چند ده هزار یا چند صد هزار تومان در پول فعلی است.
از منظر روانشناسی اقتصادی، وقتی صفرها حذف میشوند و اعداد کوچک میشوند، ذهن مردم به سرعت سعی میکند آنها را بزرگتر کند. برای مثال، تبدیل یک عدد ۱۰ تومانی (به پول امروز ۱۰۰ هزار تومان) به ۱۰۰۰ تومان (به پول امروز ۱۰ میلیون تومان) از نظر ذهنی برای افراد بازار عددی قابل پذیرش و کوچک به نظر میرسد. بنابراین، افزایش قیمتها حتی اگر از نظر اقتصادی توجیهی نداشته باشد، به سرعت رخ میدهد و جهشهای بزرگ قیمتی در کوتاهمدت اجتنابناپذیر میشود.
این پدیده ناشی از عادت مردم به اعداد بزرگ و عدم آشنایی با ارقام جدید است و اثرات آن بلافاصله پس از حذف صفرها در بازار مشاهده خواهد شد. به همین دلیل، حذف صفر حتی با آمادهسازی روانی و اطلاعرسانی گسترده، میتواند باعث آشفتگی شدید و ابر جهشها در قیمتها شود.
برخی منظور من را متوجه شدند برخی نه،
فقط امیدوارم کاملا اشتباه کنم.
اگر این رخ دهد در همان ساعات و روزهای اولیه با معیار پول امروز شاهد افزایش قیمت هر چیزی به اندازه چند صد هزار یا چند میلیون تومان در هر روز خواهیم بود(در حالی که تنها چند ده تومن بالا رفته است).
سام آریامنش
توضیح بیشتر در پست بعدی
افــــــق رویـــــداد
من بر این باورم که حذف صفر از پول ملی میتواند یکی از بزرگترین اشتباهات اقتصادی دولت تا امروز باشد. با اجرای این سیاست، به طور مثال دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی به ۱۲ تومان تبدیل میشود. این تغییر، از نظر روانی تأثیر بسیار مهمی بر بازار خواهد داشت، زیرا مردم سالها…
اگر دلار امروز ۱۰۰۰ تومن ۱۰۰۰ تومن بالا میرود
با حذف صفر ها در آن روز معادل ۳۰ تومن ۴۰ تومن ۱۰۰ تومن در هر روز بالا میرود(با معیار الان معادل چند صد هزار تومن در هر روز)
چرا؟
چون ۳۰ تومن ۴۰ تومن و ۱۰۰ تومن بالا رفتن، اعداد کوچکی برای ذهن مردم و بازار هستند و بالا میرود چون فکر میکنیم کوچکند. در حالی که معادل چند میلیون تومان در هر روز هستند.
کلا یک موضوع روانشناسی هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بعد از یکسال اینطور میشود:
دلاری که با حذف ۴ صفر ۱۲ تومن شده ، میشود مثلا ۶۰۰ تومن (اینطور رشد کرده، چون روان جامعه کاملا آمادهی پذیرش افزایش مثلا ۱۰ تومنی یا ۳۰ تومنی در روز بوده، چون این اعداد برایشان بسیار کوچک هستند در مورد دلار، در حالی که در حقیقت نیستند و تنها صفرشان حذف شده )
شاید فکر کنید ۶۰۰ تومن عدد کوچکی هست در یک سال
اما ۴ صفر را برگردانید تا متوجه بشید:
با برگرداندن ۴ صفر داریم:
انگار دلار از ۱۲۰ هزار تومن در ۱ سال شده ۶ میلیون تومان!
این دلار ۶۰۰ تومنی که ۴ صفرش حذف شده، تورم بسیار بالایی دارد ؛ به ویژه اینکه در عرض یک سال رخ داده
اگر صفر را حذف نمیکردند، حداکثر در طول ۱ سال آینده دلار ۱۲۰ هزار تومانی امروز، میشد ۲۰۰ هزار تومن.
۲۰۰ هزار تومان کجا، ۶ میلیون تومان کجا.
تورم ناشی از این دو اصلا قابل مقایسه نیست.
امیدوارم متوجه منظور من باشید.
+دلار امروز چنده؟
ـ ۱۲ تومان
+ عه چقدر کم
فردا:
+ دلار امروز چنده؟
ـ ۲۵ تومن
+ عه چقدر کم، پس هنوز جا داره، ما یک زمانی دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی داشتیم!!
اما همین افزایش میدونید به پول واقعی چقدر زیاد است؟ معادل ۱۲۰۰۰۰ تومان قیمت دلار در یک روز است!
حالا تصور کنید بعد از ۱ سال دلار بشه ۳۰۰ تومان یا ۶۰۰ تومان
چون روان جامعه پذیرای این اعداد کوچک است تصور میکنند کوچک است در حالی که نیست.
این معادل ۳ میلیون یا ۶ میلیون تومان در سال هست
خیلی دست پایین گرفتم.
و امیدوارم کلا موضوع را اشتباه کنم و اشتباه پیشبینی کرده باشم.
این «کوچک دیده شدن عدد» باعث میشود مردم و بازار افزایش قیمتها را سریعتر بپذیرند، چون مغزشان هنوز با مقیاس جدید هماهنگ نشده است.
یعنی افزایش ده تومن ده تومنی در هر روز برایشان اهمیتی نخواهد داشت در حالی که در حقیقت دارد افزایش صد هزار صد هزار در هر روز رخ میدهد.
➖➖➖➖➖➖
فرقی نداره دلار ۱۲۰۰۰۰۰ ریالی رو بکنند ۱۲۰ ریال
یا دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی رو بکنند ۱۲ تومن
فرقی نداره، همون تاثیر روانی رو داره. اعداد کوچک میشود، و ذهن مردم برای افزایش قیمت در هر روز آن هم با شدت بالا کاملا آماده میشود، در حالی که خبر ندارند ولی به شدت روی زندگیشان و قدرت خریدشان تاثیر میگذارد.
اگر اولی رخ بده افزایش و ابر جهش ها رو از ۱۲۰ ریال حساب کنید
اگر دومی رخ بده از ۱۲ تومن شروع کنید
این صورت علمی قضیه هم پیدا کردم دقیقا در نظریه های علمی اقتصاد هست این موضوع
امیدوارم رخ ندهد؛ فقط همین.
دهه ۹۰ در برزیل هم رخ داده
با حذف صفر ها در آن روز معادل ۳۰ تومن ۴۰ تومن ۱۰۰ تومن در هر روز بالا میرود(با معیار الان معادل چند صد هزار تومن در هر روز)
چرا؟
چون ۳۰ تومن ۴۰ تومن و ۱۰۰ تومن بالا رفتن، اعداد کوچکی برای ذهن مردم و بازار هستند و بالا میرود چون فکر میکنیم کوچکند. در حالی که معادل چند میلیون تومان در هر روز هستند.
کلا یک موضوع روانشناسی هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بعد از یکسال اینطور میشود:
دلاری که با حذف ۴ صفر ۱۲ تومن شده ، میشود مثلا ۶۰۰ تومن (اینطور رشد کرده، چون روان جامعه کاملا آمادهی پذیرش افزایش مثلا ۱۰ تومنی یا ۳۰ تومنی در روز بوده، چون این اعداد برایشان بسیار کوچک هستند در مورد دلار، در حالی که در حقیقت نیستند و تنها صفرشان حذف شده )
شاید فکر کنید ۶۰۰ تومن عدد کوچکی هست در یک سال
اما ۴ صفر را برگردانید تا متوجه بشید:
با برگرداندن ۴ صفر داریم:
انگار دلار از ۱۲۰ هزار تومن در ۱ سال شده ۶ میلیون تومان!
این دلار ۶۰۰ تومنی که ۴ صفرش حذف شده، تورم بسیار بالایی دارد ؛ به ویژه اینکه در عرض یک سال رخ داده
اگر صفر را حذف نمیکردند، حداکثر در طول ۱ سال آینده دلار ۱۲۰ هزار تومانی امروز، میشد ۲۰۰ هزار تومن.
۲۰۰ هزار تومان کجا، ۶ میلیون تومان کجا.
تورم ناشی از این دو اصلا قابل مقایسه نیست.
امیدوارم متوجه منظور من باشید.
+دلار امروز چنده؟
ـ ۱۲ تومان
+ عه چقدر کم
فردا:
+ دلار امروز چنده؟
ـ ۲۵ تومن
+ عه چقدر کم، پس هنوز جا داره، ما یک زمانی دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی داشتیم!!
اما همین افزایش میدونید به پول واقعی چقدر زیاد است؟ معادل ۱۲۰۰۰۰ تومان قیمت دلار در یک روز است!
حالا تصور کنید بعد از ۱ سال دلار بشه ۳۰۰ تومان یا ۶۰۰ تومان
چون روان جامعه پذیرای این اعداد کوچک است تصور میکنند کوچک است در حالی که نیست.
این معادل ۳ میلیون یا ۶ میلیون تومان در سال هست
خیلی دست پایین گرفتم.
و امیدوارم کلا موضوع را اشتباه کنم و اشتباه پیشبینی کرده باشم.
این «کوچک دیده شدن عدد» باعث میشود مردم و بازار افزایش قیمتها را سریعتر بپذیرند، چون مغزشان هنوز با مقیاس جدید هماهنگ نشده است.
یعنی افزایش ده تومن ده تومنی در هر روز برایشان اهمیتی نخواهد داشت در حالی که در حقیقت دارد افزایش صد هزار صد هزار در هر روز رخ میدهد.
➖➖➖➖➖➖
فرقی نداره دلار ۱۲۰۰۰۰۰ ریالی رو بکنند ۱۲۰ ریال
یا دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی رو بکنند ۱۲ تومن
فرقی نداره، همون تاثیر روانی رو داره. اعداد کوچک میشود، و ذهن مردم برای افزایش قیمت در هر روز آن هم با شدت بالا کاملا آماده میشود، در حالی که خبر ندارند ولی به شدت روی زندگیشان و قدرت خریدشان تاثیر میگذارد.
اگر اولی رخ بده افزایش و ابر جهش ها رو از ۱۲۰ ریال حساب کنید
اگر دومی رخ بده از ۱۲ تومن شروع کنید
این صورت علمی قضیه هم پیدا کردم دقیقا در نظریه های علمی اقتصاد هست این موضوع
امیدوارم رخ ندهد؛ فقط همین.
دهه ۹۰ در برزیل هم رخ داده
افــــــق رویـــــداد pinned «من بر این باورم که حذف صفر از پول ملی میتواند یکی از بزرگترین اشتباهات اقتصادی دولت تا امروز باشد. با اجرای این سیاست، به طور مثال دلار ۱۲۰۰۰۰ تومانی به ۱۲ تومان تبدیل میشود. این تغییر، از نظر روانی تأثیر بسیار مهمی بر بازار خواهد داشت، زیرا مردم سالها…»
افــــــق رویـــــداد
اگر دلار امروز ۱۰۰۰ تومن ۱۰۰۰ تومن بالا میرود با حذف صفر ها در آن روز معادل ۳۰ تومن ۴۰ تومن ۱۰۰ تومن در هر روز بالا میرود(با معیار الان معادل چند صد هزار تومن در هر روز) چرا؟ چون ۳۰ تومن ۴۰ تومن و ۱۰۰ تومن بالا رفتن، اعداد کوچکی برای ذهن مردم و بازار هستند…
خلاصه:
اگر دلار از ۱۰ تومن در سال ۵۷ ، ۵۰ سال طول کشید تا بشود ۱۲۰۰۰۰ تومان و تدریجی هم بود، به جز این اواخر
حال
با حذف ۴ صفر، همه رنجها و درد های بیش از ۱۰۰ میلیون ایرانی زنده و مرده که تجربه کردند قرار است در طول فقط سه ـ چهار سال به هر ایرانی تزریق شود.
حال این جمله بالا را کمٌی کنید، اقتصادی کنید؛ به جای درد و رنج بگذارید قیمت مسکن، خوراکی ها، سوخت و کرایه و غیره
الان که دارم فکر میکنم، شاید همین حذف صفرها حتی بهانهای برای افزایش ناگهانی قیمت سوخت در اینجا بنزین هم شود.
یعنی بگویند خب دلار شد ۱۲ تومان، و سپس همان روزهای اول بنزین را گران کنند، در آن هیاهو و گیجی اعتراضی صورت نمیگیرد چون مردم نمیفهمند از کجا خوردهاند با انواع قیمتهای متفاوت به شدت عجیب گیج شده اند.
در حالی که حقوقشان در ظاهر از ۱۳،۰۰۰،۰۰۰ تومان به ۱۳۰۰ تومان کاهش داشته کرایه ها عجیب شدهاند؛
بهترین فرصت برای رژیم خواهد بود که بنزین را گران کند. بنزین ازادی که مثلا ۳۰۰۰ تومان بوده میشود ۳ دهم تومان؛
خب چقدر کم! به راحتی افزایش میدهند، و این افزایش را مردم هم میپذیرند چون در ظاهر جزئی خواهد بود، اما در واقع افزایش چند هزار تومانی بوده.
باز هم تکرار میکنم، من خوشحال میشوم اگر در این مورد اشتباه کرده باشم و اصلا همچین پدیدهای رخ ندهد؛ اما لازم بود اینها را بنویسم حتی اگر در تجربه، اشتباه از آب در بیایند.
➖➖➖➖➖➖
فرض کنید دلار شده ۱۲۰ ریال
۴ صفرش کم شده
زمستان ۱۴۰۴ است
ناگهان یک تحریم جدید از گروه هفت رخ میدهد
آنگاه دلار میشود ۱۳۰ ریال
چون روان مردم و اقتصاد برای افزایش عدد ۱۰ ریالی به شدت آماده هست در جایی که تا همین چند ماه قبلش با افزایش چند هزار تومانی در روز سروکار داشته اند، ۱۰ ریال عددی نیست
اما ۱۲۰ به ۱۳۰ واقعا کم بوده؟
نه درواقع افزایش ده هزار تومانی دلار در یک روز بوده!
این تنها یک مثال آن هم تنها برای یک روز بود.
تصور کنید هر روز یا هر هفته رخ دهد.
زیمبابوه🇿🇼 و برزیل 🇧🇷 رخ داده در گذشته.
اگر دلار از ۱۰ تومن در سال ۵۷ ، ۵۰ سال طول کشید تا بشود ۱۲۰۰۰۰ تومان و تدریجی هم بود، به جز این اواخر
حال
با حذف ۴ صفر، همه رنجها و درد های بیش از ۱۰۰ میلیون ایرانی زنده و مرده که تجربه کردند قرار است در طول فقط سه ـ چهار سال به هر ایرانی تزریق شود.
حال این جمله بالا را کمٌی کنید، اقتصادی کنید؛ به جای درد و رنج بگذارید قیمت مسکن، خوراکی ها، سوخت و کرایه و غیره
الان که دارم فکر میکنم، شاید همین حذف صفرها حتی بهانهای برای افزایش ناگهانی قیمت سوخت در اینجا بنزین هم شود.
یعنی بگویند خب دلار شد ۱۲ تومان، و سپس همان روزهای اول بنزین را گران کنند، در آن هیاهو و گیجی اعتراضی صورت نمیگیرد چون مردم نمیفهمند از کجا خوردهاند با انواع قیمتهای متفاوت به شدت عجیب گیج شده اند.
در حالی که حقوقشان در ظاهر از ۱۳،۰۰۰،۰۰۰ تومان به ۱۳۰۰ تومان کاهش داشته کرایه ها عجیب شدهاند؛
بهترین فرصت برای رژیم خواهد بود که بنزین را گران کند. بنزین ازادی که مثلا ۳۰۰۰ تومان بوده میشود ۳ دهم تومان؛
خب چقدر کم! به راحتی افزایش میدهند، و این افزایش را مردم هم میپذیرند چون در ظاهر جزئی خواهد بود، اما در واقع افزایش چند هزار تومانی بوده.
باز هم تکرار میکنم، من خوشحال میشوم اگر در این مورد اشتباه کرده باشم و اصلا همچین پدیدهای رخ ندهد؛ اما لازم بود اینها را بنویسم حتی اگر در تجربه، اشتباه از آب در بیایند.
➖➖➖➖➖➖
فرض کنید دلار شده ۱۲۰ ریال
۴ صفرش کم شده
زمستان ۱۴۰۴ است
ناگهان یک تحریم جدید از گروه هفت رخ میدهد
آنگاه دلار میشود ۱۳۰ ریال
چون روان مردم و اقتصاد برای افزایش عدد ۱۰ ریالی به شدت آماده هست در جایی که تا همین چند ماه قبلش با افزایش چند هزار تومانی در روز سروکار داشته اند، ۱۰ ریال عددی نیست
اما ۱۲۰ به ۱۳۰ واقعا کم بوده؟
نه درواقع افزایش ده هزار تومانی دلار در یک روز بوده!
این تنها یک مثال آن هم تنها برای یک روز بود.
تصور کنید هر روز یا هر هفته رخ دهد.
زیمبابوه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر الان هزار تومن به دلار افزوده بشه قدرت خرید مردم نسبت به روز قبل چقدر کاهش پیدا میکنه؟ خیلی کم، تقریبا هیچی
ولی در اون روزهای آینده که ۴ صفر حذف شده، افزایش ۵ ریالی و ۱۰ ریالی دلار در هر روز به شدت تاثیر میگذاره روی قدرت خرید مردم
یعنی اگر مردم در امروز مابهتفاوت قیمتها را در هر چند ماه احساس و تجربه میکنند، اونجا احتمالا به روز یا حتی ساعت میکشد.
یعنی اگر فشار ناشی از دلار ده تومنی در سال ۵۷ به ۱۲۰ هزار تومان تا ۱۴۰۴ را ۵۰ سال تجربه کردند آنگاه در اون روز که ۴ صفر حذف بشه، در شاید تنها در طول سه سال اون فشار ۵۰ ساله رو تجربه کنند.
(اگر پدیده مقطعی باشد، فشار را در طول یکی دوماه تجربه میکنند ولی بعدا آرام میشود)
یک چیز روانشناسی هست کلا.
اما سو استفاده از شرایط برای گرانی بنزین رو حتما مد نظر قرار بدید.
➖➖➖➖➖➖
برخی دوستان میگن این پدیده، به احتمال زیاد رخ میده، اما مقطعی است؛ مثلا چند روز یا حداکثر یک یا دوماه طول میکشد.
ولی من این احتمال را هم پیش میکشم که شاید دو سه سالی درگیرش شویم وگرنه بله مقطعی منطقیتر است و امیدوارم من اشتباه کنم.
Monetary Economics / Hyperinflation Studies
mental accounting و numerical framing effect
ولی در اون روزهای آینده که ۴ صفر حذف شده، افزایش ۵ ریالی و ۱۰ ریالی دلار در هر روز به شدت تاثیر میگذاره روی قدرت خرید مردم
یعنی اگر مردم در امروز مابهتفاوت قیمتها را در هر چند ماه احساس و تجربه میکنند، اونجا احتمالا به روز یا حتی ساعت میکشد.
یعنی اگر فشار ناشی از دلار ده تومنی در سال ۵۷ به ۱۲۰ هزار تومان تا ۱۴۰۴ را ۵۰ سال تجربه کردند آنگاه در اون روز که ۴ صفر حذف بشه، در شاید تنها در طول سه سال اون فشار ۵۰ ساله رو تجربه کنند.
(اگر پدیده مقطعی باشد، فشار را در طول یکی دوماه تجربه میکنند ولی بعدا آرام میشود)
یک چیز روانشناسی هست کلا.
اما سو استفاده از شرایط برای گرانی بنزین رو حتما مد نظر قرار بدید.
➖➖➖➖➖➖
برخی دوستان میگن این پدیده، به احتمال زیاد رخ میده، اما مقطعی است؛ مثلا چند روز یا حداکثر یک یا دوماه طول میکشد.
ولی من این احتمال را هم پیش میکشم که شاید دو سه سالی درگیرش شویم وگرنه بله مقطعی منطقیتر است و امیدوارم من اشتباه کنم.
Monetary Economics / Hyperinflation Studies
mental accounting و numerical framing effect
چرا آزادی بیان در قانون اساسی آمریکا نبود و بعداً با متمم اول افزوده شد
در سال ۱۷۸۷، بنیانگذاران ایالات متحده در کنوانسیون فیلادلفیا قانون اساسی را نوشتند؛ اما در آن هیچ اشارهای به آزادی بیان یا حقوق مدنی نشده بود. جیمز مدیسون و دیگر نویسندگان قانون اساسی بر این باور بودند که ساختار تازهٔ قدرت و توازن قوا خود از آزادیها محافظت میکند و نیازی به منشور حقوق نیست. آنان از تجربهٔ ایالتها در دههٔ ۱۷۸۰ آموخته بودند که حتی با وجود منشور حقوق، مجالس ایالتی بارها آزادیها را نقض کردهاند.
اما مخالفان موسوم به ضدفدرالیستها هشدار دادند که دولت مرکزی بدون محدودیت، راه را برای استبداد باز میکند. ایالتهای مهمی چون ویرجینیا و ماساچوست خواستار درج منشور حقوق شدند و تهدید کردند قانون اساسی را رد خواهند کرد. فدرالیستها ناچار شدند وعده دهند که پس از تصویب قانون اساسی، متممهایی برای تضمین آزادیها بیفزایند.
مدیسون که پیشتر مخالف منشور حقوق بود، با تأثیر از نامهنگاری با توماس جفرسون تغییر نظر داد. او پذیرفت که نوشتن این اصول هرچند نمادین، میتواند به «وجدان جمعی ملت» تبدیل شود و در برابر قدرت دولت سدی فرهنگی ایجاد کند. در نخستین کنگرهٔ آمریکا (۱۷۸۹)، مدیسون دوازده متمم پیشنهاد کرد که ده تای آن در سال ۱۷۹۱ تصویب شد و امروز به نام «منشور حقوق» شناخته میشود. متمم اول آزادی دین، بیان، مطبوعات، تجمع و دادخواست را تضمین کرد.
نویسنده مقاله، دونالد نیمن، یادآور میشود که متمم اول هرگز تضمین مطلق نبوده است: از قانون فتنهٔ ۱۷۹۸ تا دوران مککارتیسم در دههٔ ۱۹۵۰ و سیاستهای سرکوبگرانهٔ دولت ترامپ، آزادی بیان بارها تهدید شده است. با این حال، همانگونه که مدیسون پیشبینی کرده بود، پشتیبانی عمومی از آزادی بیان هنوز نیرومندترین سپر در برابر قدرت دولت است.
The Conversation / Phys.org
🚀 @ofoghroydad
این همان چیزی است که چند روز پیش نوشتیم؛
یعنی مهمترین محافظ آزادی، نه قانون است و نه دادگاه، بلکه فرهنگ سیاسی مردم است.
مدیسون معتقد بود اگر شهروندان خودشان آزادی را ارزشمند بدانند و در برابر نقض آن واکنش نشان دهند، هیچ دولت یا قانونگذاری نمیتواند برای مدت طولانی آزادی را سرکوب کند. برعکس، اگر مردم بیتفاوت یا ترسان باشند، حتی بهترین قانون اساسی هم بیاثر میشود.
پس در اصل، آگاهی عمومی و وجدان جمعی مهمتر از خود متن قانون است؛ قانون فقط زمانی زنده میماند که جامعه بخواهد از آن دفاع کند.
در سال ۱۷۸۷، بنیانگذاران ایالات متحده در کنوانسیون فیلادلفیا قانون اساسی را نوشتند؛ اما در آن هیچ اشارهای به آزادی بیان یا حقوق مدنی نشده بود. جیمز مدیسون و دیگر نویسندگان قانون اساسی بر این باور بودند که ساختار تازهٔ قدرت و توازن قوا خود از آزادیها محافظت میکند و نیازی به منشور حقوق نیست. آنان از تجربهٔ ایالتها در دههٔ ۱۷۸۰ آموخته بودند که حتی با وجود منشور حقوق، مجالس ایالتی بارها آزادیها را نقض کردهاند.
اما مخالفان موسوم به ضدفدرالیستها هشدار دادند که دولت مرکزی بدون محدودیت، راه را برای استبداد باز میکند. ایالتهای مهمی چون ویرجینیا و ماساچوست خواستار درج منشور حقوق شدند و تهدید کردند قانون اساسی را رد خواهند کرد. فدرالیستها ناچار شدند وعده دهند که پس از تصویب قانون اساسی، متممهایی برای تضمین آزادیها بیفزایند.
مدیسون که پیشتر مخالف منشور حقوق بود، با تأثیر از نامهنگاری با توماس جفرسون تغییر نظر داد. او پذیرفت که نوشتن این اصول هرچند نمادین، میتواند به «وجدان جمعی ملت» تبدیل شود و در برابر قدرت دولت سدی فرهنگی ایجاد کند. در نخستین کنگرهٔ آمریکا (۱۷۸۹)، مدیسون دوازده متمم پیشنهاد کرد که ده تای آن در سال ۱۷۹۱ تصویب شد و امروز به نام «منشور حقوق» شناخته میشود. متمم اول آزادی دین، بیان، مطبوعات، تجمع و دادخواست را تضمین کرد.
نویسنده مقاله، دونالد نیمن، یادآور میشود که متمم اول هرگز تضمین مطلق نبوده است: از قانون فتنهٔ ۱۷۹۸ تا دوران مککارتیسم در دههٔ ۱۹۵۰ و سیاستهای سرکوبگرانهٔ دولت ترامپ، آزادی بیان بارها تهدید شده است. با این حال، همانگونه که مدیسون پیشبینی کرده بود، پشتیبانی عمومی از آزادی بیان هنوز نیرومندترین سپر در برابر قدرت دولت است.
The Conversation / Phys.org
این همان چیزی است که چند روز پیش نوشتیم؛
یعنی مهمترین محافظ آزادی، نه قانون است و نه دادگاه، بلکه فرهنگ سیاسی مردم است.
مدیسون معتقد بود اگر شهروندان خودشان آزادی را ارزشمند بدانند و در برابر نقض آن واکنش نشان دهند، هیچ دولت یا قانونگذاری نمیتواند برای مدت طولانی آزادی را سرکوب کند. برعکس، اگر مردم بیتفاوت یا ترسان باشند، حتی بهترین قانون اساسی هم بیاثر میشود.
پس در اصل، آگاهی عمومی و وجدان جمعی مهمتر از خود متن قانون است؛ قانون فقط زمانی زنده میماند که جامعه بخواهد از آن دفاع کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برخی جاسوسان که از کشور فرار کردند و الان زندگی احتمالا مناسبی دارند تصور میکنند در حکومت بعدی برایشان جایزهای کنار گذاشتهاند.
اما قانون در حکومت بعدی که سکولار و دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر است، پوست شما را خواهد کند.
تصور کردهاید میتوانید در کشته شدن نزدیک به ۱۰۰ ایرانی غیرنظامی در جنگ، مشارکت فعال داشته باشید تحت جاسوسی و مزدوری و افرادی هم به جای شما الان زندانی شوند و اعدام شوند به جرم ناکرده، و شما از مشارکت در جنایت جنگی به بهانه کمک به آزادی کشور یا درمان خانواده، یا زندگی مرفه در خارج فرار کنید؟
شما در دادگاه، روی صندلیای مینشینید که سران حکومت فعلی؛
هرکجا باشید شما را قانون پیدا خواهد کرد.
هیچکس بالاتر از قانون و حقوق انسانی و قوانین حقوقی بینالمللی نیست، آن هم زمانی که حکومت قرار است بر این مبنا ساخته شود.
این خیال خام را فراموش کنید.
حداقل ۱۰۰ شکایت، به جز شکایت ملت و دولت بعدی علیه شما، و شکایت خانوادههای ارتشیهایی که کشته شدند ـ پای پدافندی که هرگز دشمن ایرانی نبودهاند چون با پدافند نمیتوان مردم را سرکوب کرد و پدافند هرگز سد راه قیام مردم نبوده ـ تنظیم خواهد شد.
ما مثل این حکومت نخواهیم بود که بگوییم این فرد در زمان شاه بمب گذاری کرده و در راه آزادی جنگیده پس طرف ماست و باید از او تقدیر شود.
داداگاه عادلانه در حکومت بعدی، فرای حکومتهاست؛ وقتی جان یک انسان بیگناه گرفته میشود فرای حکومت تصمیم میگیرد. دادگاه ما حکومتی نخواهد بود.
جان یک ایرانی، جان یک انسان، بیارزش نیست، و بازیچه شما نیست؛ و کار شما یعنی جاسوسی و مزدوری برای جنگی که منجر به کشته شدن ایرانیان غیرنظامی شد، «مصداق مشارکت فعال در جنایت جنگی» بوده است، حال هر هدفی که داشتهاید؛ هدف وسیله را توجیه نمیکند.
پس تصور نکنید جایزهای یا پارتیبازی در انتظار شماست.
مجازات عادلانه در انتظار شماست.
Article 3 - Conflicts not of an international character
Article 51 - Protection of the civilian population
Article 8 - War crimes
اما قانون در حکومت بعدی که سکولار و دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر است، پوست شما را خواهد کند.
تصور کردهاید میتوانید در کشته شدن نزدیک به ۱۰۰ ایرانی غیرنظامی در جنگ، مشارکت فعال داشته باشید تحت جاسوسی و مزدوری و افرادی هم به جای شما الان زندانی شوند و اعدام شوند به جرم ناکرده، و شما از مشارکت در جنایت جنگی به بهانه کمک به آزادی کشور یا درمان خانواده، یا زندگی مرفه در خارج فرار کنید؟
شما در دادگاه، روی صندلیای مینشینید که سران حکومت فعلی؛
هرکجا باشید شما را قانون پیدا خواهد کرد.
هیچکس بالاتر از قانون و حقوق انسانی و قوانین حقوقی بینالمللی نیست، آن هم زمانی که حکومت قرار است بر این مبنا ساخته شود.
این خیال خام را فراموش کنید.
حداقل ۱۰۰ شکایت، به جز شکایت ملت و دولت بعدی علیه شما، و شکایت خانوادههای ارتشیهایی که کشته شدند ـ پای پدافندی که هرگز دشمن ایرانی نبودهاند چون با پدافند نمیتوان مردم را سرکوب کرد و پدافند هرگز سد راه قیام مردم نبوده ـ تنظیم خواهد شد.
ما مثل این حکومت نخواهیم بود که بگوییم این فرد در زمان شاه بمب گذاری کرده و در راه آزادی جنگیده پس طرف ماست و باید از او تقدیر شود.
داداگاه عادلانه در حکومت بعدی، فرای حکومتهاست؛ وقتی جان یک انسان بیگناه گرفته میشود فرای حکومت تصمیم میگیرد. دادگاه ما حکومتی نخواهد بود.
جان یک ایرانی، جان یک انسان، بیارزش نیست، و بازیچه شما نیست؛ و کار شما یعنی جاسوسی و مزدوری برای جنگی که منجر به کشته شدن ایرانیان غیرنظامی شد، «مصداق مشارکت فعال در جنایت جنگی» بوده است، حال هر هدفی که داشتهاید؛ هدف وسیله را توجیه نمیکند.
پس تصور نکنید جایزهای یا پارتیبازی در انتظار شماست.
مجازات عادلانه در انتظار شماست.
Article 3 - Conflicts not of an international character
Article 51 - Protection of the civilian population
Article 8 - War crimes
پژوهش تازه: دیامتی به ترمیم مغز پس از سکته کمک میکند
دیامتی (DMT)، مولکول طبیعی و روانگردان که در گیاهان و پستانداران یافت میشود، در پژوهشی تازه توانسته آسیبهای مغزی ناشی از سکته را کاهش دهد.
دیامتی که به طور طبیعی در مغز انسان نیز وجود دارد، در حال حاضر وارد مرحله کارآزمایی بالینی برای کمک به بازیابی عملکرد مغزی پس از سکته شده است. پیشتر مکانیسم دقیق اثرگذاری آن روشن نبود، اما این پژوهش جزئیات تازهای آشکار کرده است.
ماریا دلی، نویسنده همکار این پژوهش میگوید: همیشه میتوان به طبیعت رجوع کرد تا راهحلهای خلاقانه برای مشکلات سلامت بیابیم.
نتایج آزمایشها روی مدلهای حیوانی و کشت سلولی نشان دادهاند که دیامتی حجم ناحیه دچار سکته و میزان تورم مغز را کاهش میدهد. همچنین این ماده توانسته ساختار و کارکرد سد خونی-مغزی را بازسازی کند و عملکرد سلولهای آستروگلیا را بهبود بخشد. افزون بر این، دیامتی تولید مولکولهای التهابی در سلولهای اندوتلیال مغز و سلولهای ایمنی محیطی را مهار کرده و از طریق گیرندههای سیگما-۱ موجب کاهش فعالشدن سلولهای میکروگلیا در مغز شده است.
به گفته یودیت ویگ، دیگر نویسنده اصلی مقاله، گزینههای درمانی سکته مغزی بسیار محدودند. اما اثر دوگانه دیامتی ـ محافظت از سد خونی-مغزی و کاهش التهاب ـ رویکردی نوین و چندبعدی ارائه میدهد که میتواند درمانهای کنونی را تکمیل کند.
از آنجا که درمانهای موجود همیشه به بهبودی کامل بیماران نمیانجامند، استفاده از دیامتی ممکن است مسیر تازهای در درمان سکته بگشاید، بهویژه در ترکیب با روشهای فعلی. پژوهشگران مجارستانی بر این باورند که یافتههای جدیدشان پایهای برای توسعه درمانی نوین فراتر از محدودیتهای رویکردهای کلاسیک است. کارآزماییهای بالینی و بررسی آثار بلندمدت دیامتی همچنان ادامه دارد.
🚀 @Ofoghroydad
🔗 Science
🔗 ScienceDaily
دیامتی (DMT)، مولکول طبیعی و روانگردان که در گیاهان و پستانداران یافت میشود، در پژوهشی تازه توانسته آسیبهای مغزی ناشی از سکته را کاهش دهد.
دیامتی که به طور طبیعی در مغز انسان نیز وجود دارد، در حال حاضر وارد مرحله کارآزمایی بالینی برای کمک به بازیابی عملکرد مغزی پس از سکته شده است. پیشتر مکانیسم دقیق اثرگذاری آن روشن نبود، اما این پژوهش جزئیات تازهای آشکار کرده است.
ماریا دلی، نویسنده همکار این پژوهش میگوید: همیشه میتوان به طبیعت رجوع کرد تا راهحلهای خلاقانه برای مشکلات سلامت بیابیم.
نتایج آزمایشها روی مدلهای حیوانی و کشت سلولی نشان دادهاند که دیامتی حجم ناحیه دچار سکته و میزان تورم مغز را کاهش میدهد. همچنین این ماده توانسته ساختار و کارکرد سد خونی-مغزی را بازسازی کند و عملکرد سلولهای آستروگلیا را بهبود بخشد. افزون بر این، دیامتی تولید مولکولهای التهابی در سلولهای اندوتلیال مغز و سلولهای ایمنی محیطی را مهار کرده و از طریق گیرندههای سیگما-۱ موجب کاهش فعالشدن سلولهای میکروگلیا در مغز شده است.
به گفته یودیت ویگ، دیگر نویسنده اصلی مقاله، گزینههای درمانی سکته مغزی بسیار محدودند. اما اثر دوگانه دیامتی ـ محافظت از سد خونی-مغزی و کاهش التهاب ـ رویکردی نوین و چندبعدی ارائه میدهد که میتواند درمانهای کنونی را تکمیل کند.
از آنجا که درمانهای موجود همیشه به بهبودی کامل بیماران نمیانجامند، استفاده از دیامتی ممکن است مسیر تازهای در درمان سکته بگشاید، بهویژه در ترکیب با روشهای فعلی. پژوهشگران مجارستانی بر این باورند که یافتههای جدیدشان پایهای برای توسعه درمانی نوین فراتر از محدودیتهای رویکردهای کلاسیک است. کارآزماییهای بالینی و بررسی آثار بلندمدت دیامتی همچنان ادامه دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🏅 برندگان جایزه نوبل شیمی سال ۲۰۲۵ :
آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرد جایزه نوبل شیمی سال ۲۰۲۵ به این سه دانشمند اهدا میشود:
سوسومو کیتاگاوا، دانشگاه کیوتو، ژاپن
ریچارد رابسون، دانشگاه ملبورن، استرالیا
عمر یاغی، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، ایالات متحده
به دلیل «توسعه چارچوبهای فلزی-آلی»
این برندگان نوبل در شیمی سازههای مولکولی ویژهای ساختهاند که فضاهای بزرگی درون خود دارند و گازها و مواد شیمیایی دیگر میتوانند از آن عبور کنند. این ساختارها که با نام چارچوبهای فلزی-آلی شناخته میشوند، کاربردهای مهمی دارند: برداشت آب از هوای بیابان، جذب دیاکسیدکربن، ذخیره گازهای سمی و کاتالیز واکنشهای شیمیایی.
🚀 @ofoghroydad
سایت نوبل
آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرد جایزه نوبل شیمی سال ۲۰۲۵ به این سه دانشمند اهدا میشود:
سوسومو کیتاگاوا، دانشگاه کیوتو، ژاپن
ریچارد رابسون، دانشگاه ملبورن، استرالیا
عمر یاغی، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، ایالات متحده
به دلیل «توسعه چارچوبهای فلزی-آلی»
این برندگان نوبل در شیمی سازههای مولکولی ویژهای ساختهاند که فضاهای بزرگی درون خود دارند و گازها و مواد شیمیایی دیگر میتوانند از آن عبور کنند. این ساختارها که با نام چارچوبهای فلزی-آلی شناخته میشوند، کاربردهای مهمی دارند: برداشت آب از هوای بیابان، جذب دیاکسیدکربن، ذخیره گازهای سمی و کاتالیز واکنشهای شیمیایی.
سایت نوبل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
🏅 برندگان جایزه نوبل شیمی سال ۲۰۲۵ : آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرد جایزه نوبل شیمی سال ۲۰۲۵ به این سه دانشمند اهدا میشود: سوسومو کیتاگاوا، دانشگاه کیوتو، ژاپن ریچارد رابسون، دانشگاه ملبورن، استرالیا عمر یاغی، دانشگاه کالیفرنیا برکلی، ایالات متحده…
نوبل مجزا برای زیست شناسی نداریم!
درواقع کمیته نوبل، با معیار قرن ۱۹، زیستشناسی را زیرشاخه پزشکی و فیزیولوژی میدانند
درحالی که پزشکی یا فیزیولوژی زیرشاخه زیستشناسی است. زیستشناسی علم مادر است و پزشکی شاخه کاربردی آن است.
چرا زیست شناسی نداریم؟ برای اینکه به وصیت یک نفر در قرن ۱۹ عمل کنیم، برای اینکه در قرن ۱۹ زیست شناسی را حساب نمیکردند.
دنیا همینقدر احمقانه است؛ سنتی که شکسته نمیشود.
چندتا جایزه مجزا برای زیستشناسی وجود دارد اما فکر کنم بیشتر زیست شناسان هم خبر ندارند.
برای بقیه رشتههایی که نوبل ندارند جوایز معتبر وجود دارد که به اندازه نوبل معتبرند در شاخه خودشان.
➖➖➖➖➖➖
توی قرن ۲۱، ۵۰ درصد نوبل گرفتههای فیزیک شیمی و پزشکی آمریکا، درواقع مهاجرانی بودهاند که از ۲۰۰۰ به اینطرف وارد آمریکا شده اند(از چین، هند، خاورمیانه، اروپا)
نوبل آمریکایی درواقع بازتاب پویایی مهاجرت علمی جهانی هست.
در ورزش و هنر هم همین قضیه برقرار است.
و به تازگی در سیاست هم.
درواقع کمیته نوبل، با معیار قرن ۱۹، زیستشناسی را زیرشاخه پزشکی و فیزیولوژی میدانند
درحالی که پزشکی یا فیزیولوژی زیرشاخه زیستشناسی است. زیستشناسی علم مادر است و پزشکی شاخه کاربردی آن است.
چرا زیست شناسی نداریم؟ برای اینکه به وصیت یک نفر در قرن ۱۹ عمل کنیم، برای اینکه در قرن ۱۹ زیست شناسی را حساب نمیکردند.
دنیا همینقدر احمقانه است؛ سنتی که شکسته نمیشود.
چندتا جایزه مجزا برای زیستشناسی وجود دارد اما فکر کنم بیشتر زیست شناسان هم خبر ندارند.
برای بقیه رشتههایی که نوبل ندارند جوایز معتبر وجود دارد که به اندازه نوبل معتبرند در شاخه خودشان.
➖➖➖➖➖➖
توی قرن ۲۱، ۵۰ درصد نوبل گرفتههای فیزیک شیمی و پزشکی آمریکا، درواقع مهاجرانی بودهاند که از ۲۰۰۰ به اینطرف وارد آمریکا شده اند(از چین، هند، خاورمیانه، اروپا)
نوبل آمریکایی درواقع بازتاب پویایی مهاجرت علمی جهانی هست.
در ورزش و هنر هم همین قضیه برقرار است.
و به تازگی در سیاست هم.
این زیرساخت علمی و آزادی و قوانین آمریکاست که برای کشور هر سال مدال های نوبل و هر هشت سال مدال های المپیک را درو میکند.
به جرات تقریبا هر کشوری چنین زیرساخت و قوانین و آزادی داشت بسیار موفق میشد.
یک زمانی بود خاورمیانه به دلیل زیرساخت علمی که در دوره سلجوقی توسط وزیر ایرانیاش ایجاد شد به نوک قله علمی در دنیا رسید برای قرنی.
این واقعا شاهکار است که در وسط تباهی و سیاهی دینی که «ضد انسانی و ضد اخلاق و ضد علمی» است، به چنین جایگاهی برسند.
نبوغ و استعداد انسان ها همیشه منتظر قوانین و آزادی و زیرساخت علمی است تا شکوفا شود و نتیجه دهد.
خاورمیانه هرگز آزاد نبوده است؛ در عدم آزادی هم زمانی به موفقیت رسیده بود چون وزیران و شاهان اهمیتش را دریافته بودند برای مدتی. هرچند در نهایت به اسم اسلامی تمام شد، در حالی که اسلام نه تنها هیچ تاثیری بر روی پیشرفت علم و فلسفه و خردگرایی نداشت، بلکه به شدت مانع و سدی در مقابلش بود؛ علم نزد اسلام یعنی همان دانش طهارت و حرام و حلال و خالی کردن جیب بقیه و آموزش قتل و غارت که اکنون در برخی کشورهایی که اسلام الگوی سیاسیشان است شاهد هستیم.
حال تصور کنید خاورمیانه آزاد شود؛ به ویژه ایران؛ حقوق انسانی داشته باشد و زیرساختهای علمی. باور دارم نبوغ و استعدادش را داریم بیشتر از ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پاکستان.
و یک روزی این حرف من دوباره اثبات میشود. دوباره تاریخ تکرار میشود اما اینبار با شرایط متفاوتی.
به جرات تقریبا هر کشوری چنین زیرساخت و قوانین و آزادی داشت بسیار موفق میشد.
یک زمانی بود خاورمیانه به دلیل زیرساخت علمی که در دوره سلجوقی توسط وزیر ایرانیاش ایجاد شد به نوک قله علمی در دنیا رسید برای قرنی.
این واقعا شاهکار است که در وسط تباهی و سیاهی دینی که «ضد انسانی و ضد اخلاق و ضد علمی» است، به چنین جایگاهی برسند.
نبوغ و استعداد انسان ها همیشه منتظر قوانین و آزادی و زیرساخت علمی است تا شکوفا شود و نتیجه دهد.
خاورمیانه هرگز آزاد نبوده است؛ در عدم آزادی هم زمانی به موفقیت رسیده بود چون وزیران و شاهان اهمیتش را دریافته بودند برای مدتی. هرچند در نهایت به اسم اسلامی تمام شد، در حالی که اسلام نه تنها هیچ تاثیری بر روی پیشرفت علم و فلسفه و خردگرایی نداشت، بلکه به شدت مانع و سدی در مقابلش بود؛ علم نزد اسلام یعنی همان دانش طهارت و حرام و حلال و خالی کردن جیب بقیه و آموزش قتل و غارت که اکنون در برخی کشورهایی که اسلام الگوی سیاسیشان است شاهد هستیم.
حال تصور کنید خاورمیانه آزاد شود؛ به ویژه ایران؛ حقوق انسانی داشته باشد و زیرساختهای علمی. باور دارم نبوغ و استعدادش را داریم بیشتر از ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و پاکستان.
و یک روزی این حرف من دوباره اثبات میشود. دوباره تاریخ تکرار میشود اما اینبار با شرایط متفاوتی.