Telegram Web Link
ترامپ در سخنرانی‌های امروزش یک‌ جمله‌ی قابل تامل گفت که احتمالا سیاست خارجه این دولت فعلی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را نشان میدهد و علت اصلی دستور توقف جنگ ۱۲ روزه را مشخص می‌کند:

«عالی می‌شود اگر بخواهیم با ایران هم صلح کنیم. مگر خوب نیست؟ آن‌ها (مقامات جمهوری اسلامی) هم خسته شده‌اند. آیا آن‌ها دوباره می‌خواهند بروند و در دل کوه حفاری کنند (اشاره به تأسیسات هسته‌ای) در حالی که آن‌ها می‌خواهند در قدرت بمانند؟»

یعنی این دولت فعلی آمریکا با سر قدرت ماندن رژیم مشکلی ندارد مادامی که به سراغ ساختن تاسیسات هسته‌ای نرود.
اگر حکومت به سمت ساختن تاسیسات هسته‌ای بدون توافق با آمریکا در هرجایی برود، احتمالا اینجاست که جنگ دوباره آغاز می‌شود و اینبار مستقیما برای سقوط رژیم حاکم.
حال باید دید رژیم رفتارهای مشکوک در جهت ساختن تاسیسات هسته‌ای با هر نیتی را انجام میدهد یا نه منتظر میمانند تا حداقل دوره‌ی ترامپ تمام شود سپس به سراغ مذاکره برود ـ آن هم در جایی که احتمالا رهبر فعلی‌اش عمرش تمام شده و جانشینش روی کار است.
چون پایان این دوره‌ی ترامپ، سال‌ها طول می‌کشد و ممکن است تا پایانش مردم زیر بار تحریم‌ها خرد شوند و آغاز به شورش کنند. ‌
احتمالا شما نیز متوجه شده‌اید که این سالها نام‌های بی‌معنی و بدون ریشه‌ای را که متعلق به هیچ ریشه‌ای در این خاک نیست را بر روی فرزندان دختر میگذارند به طوری که بر روی آنها در همه عمر تاثیر میگذارند. تغییر نام در ایران آزاد نیست و محدودیت‌های جدی مذهبی دارد.‌ بیشتر افراد نمیتوانند نام مذهبی‌شان را به نامی غیرمذهبی و در کل دلخواه تغییر دهند. اما می‌توانند نام بی‌معنی و با گسست فرهنگی خودش را به نامی دلخواه تغییر دهد. در گذشته چندین پژوهش و تحلیل فرستاد‌ه‌ایم؛ اینکه چرا و چگونه نام بر روی شما و دیگران تاثیر میگذارد.

نام، نه فقط یک برچسب شناسایی بلکه بخشی از هویت اجتماعی درونی‌شده است.
نام، حامل معنا، تاریخ و هویت جمعی است. در جوامعی که پیوندهای فرهنگی گسسته شده‌اند، انتخاب نام‌های بی‌ریشه اغلب بازتابی از بحران هویت یا تلاش برای تمایز نمایشی است، نه انتخابی آگاهانه. این پدیده در روان‌شناسی فرهنگی با عنوان symbolic alienation شناخته می‌شود؛ یعنی فاصله‌گرفتن ناخودآگاه از نظام معنایی بومی و جست‌وجوی هویت در الگوهای تهی و تقلیدی.

در ایرانِ امروز، این روند به‌ویژه در نام‌گذاری دختران شدت یافته است. والدین می‌خواهند متفاوت باشند، اما نتیجه اغلب تولید نام‌هایی است که نه در سنت ایرانی(فارسی و سایر زبان‌های درون کشور) و نه در نظام زبانی جهان جایگاهی ندارند. چنین نام‌هایی نه ریشه دارد، نه موسیقی، نه تصویر ذهنی. نام اگر معنا ندهد، حس تعلق هم نمی‌سازد؛ و انسانی که حس تعلق ندارد، در برابر جامعه آسیب‌پذیرتر می‌شود.

از دیدگاه علمی، اثر نام بر شخصیت و سرنوشت اجتماعی فرد به‌خوبی مستند شده است.
در روان‌شناسی اجتماعی و علوم شناختی، این پدیده با عنوان Name-Effect یا Implicit Egotism شناخته می‌شود. چند پژوهش مهم در این حوزه عبارت‌اند از:

١. پژوهش Pelham, Mirenberg & Jones (2002) در مجله Journal of Personality and Social Psychology نشان دادند افراد به‌صورت ناخودآگاه به چیزهایی جذب می‌شوند که با نام خودشان هم‌صدا یا هم‌ریشه است. به‌عبارت دیگر، نام جهت‌دهنده‌ی ناخودآگاه رفتار است.

٢. پژوهش Mehrabian & Piercy (1993) نشان دادند که شنونده‌ها بر اساس آوا و معنای نام، درباره‌ی جذابیت، هوش و قابلیت اجتماعی فرد قضاوت می‌کنند. نام‌های نامعمول یا بی‌معنا در ارزیابی اجتماعی، امتیاز پایین‌تری می‌گیرند.

٣. پژوهش Garwood, 1983 و Levine & Willis, 1994 ثابت کردند کودکانی با نام‌های غیرمعمول در محیط مدرسه بیشتر هدف تمسخر و طرد اجتماعی قرار می‌گیرند. این تجربه در بلندمدت با کاهش اعتمادبه‌نفس و رشد اضطراب اجتماعی مرتبط است.

٤. پژوهش Twenge, Campbell & Gentile (2012) در پژوهشی گسترده روی داده‌های نام‌گذاری در ایالات متحده نشان دادند افزایش انتخاب نام‌های خاص و بی‌ریشه همبستگی مستقیم با رشد خودشیفتگی فرهنگی دارد. یعنی هرچه جامعه خودمحورتر شود، والدین گرایش بیشتری به انتخاب نام‌های غیرمعمول و بی‌معنا دارند.

٥. پژوهش Laham, Koval & Alter (2012) در مجله Psychological Science نشان دادند که حتی در تصمیم‌های اقتصادی و قضایی، داوران و کارفرمایان نسبت به نام‌های آشنا یا معنادار قضاوت مثبت‌تری دارند.

بنابراین، انتخاب نام‌های بی‌ریشه فقط مسئله‌ای فرهنگی نیست، بلکه اثری واقعی و اندازه‌پذیر بر رفتار، فرصت اجتماعی و حتی سلامت روان دارد.

در ایران، ترکیب دو عامل یعنی محدودیت مذهبی در تغییر نام‌های سنتی و آزادی کامل در ثبت نام‌های ساختگی، موجب نوعی دو قطبی نامی شده است. از یک سو نام‌هایی با بار سنگین ایدئولوژیک، از سوی دیگر نام‌هایی تهی از معنا و هویت. نتیجه‌ی هر دو مسیر، تضعیف حس تعلق و انسجام فرهنگی است.

به زبان علمی، حذف معنا از نام، یعنی حذف نخستین نشانه‌ی زبانی از شبکه‌ی معنا در ذهن کودک. مغز کودک در سال‌های نخست با نام خود، ساختار هویتی‌اش را می‌سازد؛ اگر آن نام حامل بار مفهومی و موسیقایی نباشد، ارتباط عاطفی با خود نیز سست‌تر می‌شود.

سام آریامنش

🚀 @ofoghroydadd

شادی مهینی،‌ سرمربی تیم ملی فوتبال دختران نوجوان ایران است و الینا شهبازی، ویانا حق شناس، ویان کمانگر، یسنا جعفرنیا، فاطمه لطف زاده، مهرسا براری، سارا رهنما، تانیا قربانی، ترنم انصاری، دینا قربانی و مریم خلیلی ترکیب این تیم در مقابل عربستان بود.(این نام‌های مشخص شده، بازتاب گسست فرهنگی و بحران هویتی والدین این افراد هستند که تلاشی نمایشی برای متمایز شدن است.)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی مینویسیم اسمی معنا نمیدهد، این آن چیزی نیست که تصور‌ می‌کنید.

شما تقریبا هر واژه‌ای بنویسید بلاخره در یک زبانی در دنیا، یک معنایی دارد.
موضوع اینجاست که این نام‌های وارداتی جدید، برای ایرانی‌ها بدون معنا هستند و هیچ حسی به شخص و مخاطب نمیدهد؛ ناآشنا هستند، غریبه با فرهنگ هستند؛ احساس تعلق نمیدهند، احساس همبستگی ایجاد نمیکنند.

به نظر نامحترم من، نام باید به گونه‌ای باشد که حسی یا داستانی یا شخصیتی یا صفتی را در ذهن فرد و نزدیکانش و مردم تداعی کند.
اسم باید مرتبط با فرهنگ خودی یا آشنا(یا غیرخودی ولی آشنا) باشد. وگرنه ممکن است به جدا افتادن فرد از گروه کمک کند ـ از نظر احساسی و روانی.

بنابراین نگویید این اسم‌ها که مشخص کردی معنا میدهد، بله میدهند، اما نه برای ما
تانیا وانیا ماسیا ماروون، اسمهای روسی فرانسوی ـ‌ایتالیایی که هیچ معنایی برای ما ندارند و فرد را به غریبه در جمع تبدیل میکنند.
پیش از کشف علم عصب‌شناسی، بسیاری از رفتارهای ناگهانی و ناتوانی‌های حرکتی یا ذهنی برای مردم غیرقابل‌فهم بود. وقتی کسی بی‌دلیل فلج می‌شد، زبانش بند می‌آمد یا رفتارش تغییر می‌کرد، هیچ‌کس نمی‌دانست در مغزش چه می‌گذرد. پس ذهن انسان، طبق طبیعت خود، علت را در بیرون جست‌وجو می‌کرد: ارواح، جن‌‌زدگی، خشم خدا یا نفرین یا چشم شور.

در واقع، مغز انسان برای بقا طوری تکامل یافته که در هر پدیده‌ای عاملی آگاه ببیند. این سازوکار به آن کمک می‌کرد تا در جهان پرخطر با احتیاط عمل کند (اگر بوته تکان خورد، شاید حیوانی در کمین است). اما همین توان، وقتی علم در کار نبود، منشأ باور به نیروهای ماورایی شد.

تا قرن هفدهم، پزشکی هم هنوز علت سکته را نمی‌دانست. تنها با پژوهش‌های توماس ویلیس بود که مفهوم جریان خون مغزی و انسداد رگ‌ها روشن شد و انسان فهمید ضربه ناگهانی سکته، نتیجه پارگی یا گرفتگی در مغز است، نه جن‌زدگی.

امروز می‌دانیم هر اندیشه، احساس و حرکت ما در بافت زنده‌ای به نام مغز ریشه دارد؛ اما ردپای آن جهان خیالی هنوز در زبان و فرهنگ ما زنده است.

با تجربه من، باورهای ۹۹ درصد دین‌داران و خرافه باوران مثل جن، روح‌، پری، خدا و غیره، بر روی خدای حفره‌ها سوار شده است و سپس بقیه باور‌های مذهبی بر روی این موجودات ماورایی.
یعنی ریشه‌ی مشکل، خدای حفره‌ها است.
این افراد، تقریباً تمام باورهای ضدعلمی و شبه‌علمی را ـ از طراحی هوشمند و تنظیم دقیق با عامل آگاه گرفته تا قانون جذب و معجزه و روح و هر باور نادرستی که بتوان تصور کرد ـ بر پایه‌ی خدای حفره‌ها بنا کرده‌اند.
به بیان دیگر، هر مخالفتشان با منطق و دانش، و هر رفتار اخلاقی یا غیراخلاقی‌شان، از همین الگو سرچشمه می‌گیرد.
اکثریت جمعیت سیاره، از مردم عادی تا دانشمندان و فیلسوفان، در همین دام فکری گرفتارند.

اما با این همه، هنوز شانس نجات دارند ـ تا زمانی که خلافش ثابت شود؛ چنانکه ما داشتیم.

اما خدای حفره‌ها چیست و چگونه کار می‌کند؟
در اینجا مطالعه کنید

دانایی ما دانش است؛ نادانی ما خداست.
برای هر فرد، هرچه دانش در ذهنش پیش می‌رود، قلمرو خدا ــ یعنی حوزه‌ی باورهای غیرعقلانی ــ کوچک‌تر می‌شود.
اما در بسیاری از انسان‌ها چنین نمی‌شود، و ریشه‌ی این ناتوانی بیشتر زیستی است تا آموزشی.
در بخشی از جمعیت، ساختار شناختی و تحلیلی مغز به‌گونه‌ای است که حتی اگر ده‌ها آموزگار و مروج، با ده‌ها روش متفاوت مفاهیم بنیادی را توضیح دهند، باز درک آن ممکن نیست.
برای چنین افرادی، که کم هم نیستند، تلاش مداوم فکری بی‌ثمر است. پس اگر پس از ماه‌ها تشخیص به همین نتیجه رسیدید، رها کنید؛ چون نه شما، نه هیچ‌کس دیگر، نمی‌تواند این نقص را جبران کند.

سام آریامنش

🚀 @ofoghroydadd
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تأثیر نابرابری اجتماعی بر مغز کودکان

پژوهشی تازه که توسط پژوهشگران کالج کینگز لندن، دانشگاه هاروارد و دانشگاه یورک انجام شده، نشان می‌دهد زندگی در جوامعی با توزیع نابرابر ثروت می‌تواند بر ساختار مغز کودکان اثر بگذارد و به احتمال بروز اختلالات روانی مرتبط باشد.

پژوهشگران در این پژوهش که در Nature Mental Health منتشر شده، داده‌های بیش از ۸۰۰۰ کودک ۹ تا ۱۰ ساله از ۱۷ ایالت آمریکا را بررسی کردند و ارتباط آن با شاخص جینی هر ایالت را تحلیل نمودند. شاخص جینی عددی بین صفر تا یک است که صفر نشان‌دهنده برابری کامل و یک بیانگر نابرابری شدید اقتصادی است.

پژوهشگران با استفاده از تصاویر MRI و fMRI ساختار و عملکرد مغز کودکان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که کودکان ساکن در مناطق با نابرابری بالاتر، قشر مغز نازک‌تری دارند و سطح برخی مناطق مغزی آنها کاهش یافته است. همچنین ارتباط بین شبکه‌های مغزی در این کودکان دستخوش تغییر شده است. این تغییرات می‌تواند توضیحی برای ارتباط بین نابرابری در سطح ایالت و سلامت روان کودکان باشد.

جالب اینکه پژوهشگران این نتایج را جدا از عوامل خانوادگی مانند درآمد، تحصیلات والدین، دسترسی به خدمات بهداشتی و نرخ زندانیان در ایالت‌ها بررسی کردند تا تأثیر مستقیم نابرابری اجتماعی بر مغز مشخص شود. یافته‌ها حاکی از آن است که تأثیر نابرابری فراتر از وضعیت اقتصادی خانواده است و ساختار اجتماعی جامعه می‌تواند مسیر رشد مغزی و روانی کودکان را شکل دهد.

به گفته دیویانگانا راکش، نویسنده اصلی مقاله و استاد کالج کینگز لندن، این پژوهش نخستین گام مهم در بررسی ارتباط بین ویژگی‌های ساختاری جامعه و توسعه مغز کودکان است و می‌تواند در طراحی مداخلات اجتماعی برای کاهش اثرات نابرابری یا ارتقای رشد سالم مغز کودکان راهگشا باشد. پژوهشگران قصد دارند در آینده این نتایج را در داده‌های بین‌المللی و در کودکان بریتانیایی نیز بررسی کنند و رشد مغزی طولی را دنبال نمایند.

این پژوهش تأکیدی بر اهمیت توجه به نابرابری اجتماعی و پیامدهای آن بر سلامت روان و توسعه شناختی کودکان است و هشدار می‌دهد که حتی در خانواده‌های با وضعیت اقتصادی متوسط، نابرابری محیطی می‌تواند اثرات بلندمدت بر مغز و روان کودکان داشته باشد.

🚀 @ofoghroydad

🔗 Nature

مرتبط:

محققان دانشگاه کلمبیا: فقر بر رشد مغز کودکان اثر می‌گذارد

فروپاشی نمرات یا فروپاشی امید؟ نگاهی به فاجعه نمرات امتحان نهایی در ایران

سختی‌های دوران کودکی ممکن است به بافت سفید مغز آسیب بزنند و عملکرد شناختی را کاهش دهند
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پیشنهاد سرگرمی:

https://www.tg-me.com/ofoghroydadd/12302
بدن یک انسان هنوز به اندازه شامپانزه‌ها مو دارد؛ حتی شما.

تفاوت در تعداد فولیکول‌ها نیست، بلکه در نوع مو است: بیشتر موهای ما از نوع ولوس‌اند، یعنی نازک، کوتاه و بی‌رنگ، و به همین دلیل دیده نمی‌شوند.
در طول تکامل، وقتی انسان از جنگل به دشت‌های گرم آفریقا رفت، نیاز به خنک‌سازی از راه تعریق باعث شد موهای ضخیم بدن از بین بروند، اما ریشه‌هایشان باقی ماندند.

پس ما نه بی‌مو، بلکه پرموی خاموش هستیم؛ با میلیون‌ها موی ریز که هنوز یادگار نیاکان پشمالوی ما هستند.

🚀 @ofoghroydad
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا حیوانات باد معده تولید می‌کنند و کدامیک بدبوترین است؟

برای اکثر انسان‌ها، گوزیدن یا یک تسکین خوشایند است، یا یک لحظه شرم‌آور، یا فرصتی برای شوخی‌ اما در عمق دستگاه گوارش سایر حیوانات، گازها می‌توانند به‌عنوان ابزارهایی برای ترساندن، اقدامات دفاعی یا سلاح‌هایی برای قتل باشند.

™️کاری از گروه تکامل
🎙دوبله فارسی

🚀 @ofoghroydad

🎥 چرا انسان از بوی چس خودش خوشش می‌آید؟

🎥 دانش گوزیدن

#گوز #آخوند
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این حیوانات نه‌چندان شبیه به انسان، دارای اثر انگشت‌هایی تقریبا هم‌شکل با انسان هستند.

در نگاه اول، کوالاها هیچ شباهتی به انسان ندارند؛ آن‌ها ساعات طولانی می‌خوابند، به آرامی روی شاخه‌های اکالیپتوس می‌چسبند و برگ‌ها را با صبر و حوصله می‌جوند. اما بررسی دقیق دست‌های نرم و پوشیده از خز آن‌ها نشان داده که خطوط و حلقه‌های ریز روی نوک انگشتانشان، دقیقا شبیه اثر انگشت انسان است.

این یافته موجب شگفتی دانشمندان شد و پرسش‌های مهمی درباره تکامل، چسبندگی و حس لامسه مطرح کرد. اثر انگشت‌ها در دوران جنینی شکل می‌گیرند و رشد آن‌ها از لایه اپیدرمی پوست آغاز می‌شود. فرآیندی مشابه رشد فولیکول‌های مو شروع می‌شود اما به‌طور ناگهانی متوقف می‌شود، و به جای فولیکول کامل، تنها یک برجستگی (ridge) ایجاد می‌شود. الگوهای کلی شامل حلقه‌ها، مارپیچ‌ها و قوس‌ها، نتیجه تعامل شیمیایی پیچیده بین سلول‌هاست که شبیه الگوی راه‌راه گورخر است. این امواج سلولی، مسیر رشد ریزش‌ها و شکل نهایی اثر انگشت را تعیین می‌کنند.

در اواسط دهه ۱۹۹۰، ماچی هنبِرگ، انسان‌شناس زیستی دانشگاه آدلاید، دریافت که دست‌های کوالا دارای حلقه‌ها و مارپیچ‌های دقیقا مشابه انسان هستند. حتی زیر میکروسکوپ، اثر انگشت آن‌ها می‌تواند با اثر انگشت انسان اشتباه گرفته شود. این یافته سوالی بنیادین مطرح کرد: چرا اثر انگشت وجود دارد؟

پژوهش‌ها نشان می‌دهد اثر انگشت‌ها علاوه بر ژنتیک، تحت تأثیر عوامل محیطی جنینی مانند مایع آمنیوتیک و وضعیت جنین شکل می‌گیرند، به طوری که هیچ دو انسانی اثر انگشت یکسان ندارند. پژوهش‌ها همچنین نشان داده‌اند که اثر انگشت‌ها نه تنها برای گرفتن بهتر اجسام، بلکه برای مدیریت رطوبت و افزایش کنترل لمس طراحی شده‌اند. وقتی انگشت با سطح سخت تماس می‌یابد، عرق از منافذ خارج و روی برجستگی‌ها پخش می‌شود و تعادل بین لغزش و خشکی ایجاد می‌کند. این مکانیسم، توانایی‌های حرکتی و دست‌کاری دقیق را در شرایط مختلف به میمون‌ها و انسان‌ها می‌دهد و مشابه آن در کوالاها باعث مهارت در گرفتن برگ‌ها و شاخه‌ها می‌شود.

اثر انگشت‌ها همچنین حس لامسه را تقویت می‌کنند. فیزیکدانان در پاریس دریافتند که این خطوط ریز ارتعاشات را هنگام لمس سطوح زبر تقویت می‌کنند و پیام‌ها را به پایانه‌های عصبی منتقل می‌کنند. این دانش الهام‌بخش طراحی پروتزها و فناوری‌های لمسی شده است.

با توجه به فاصله تکاملی بیش از ۱۰۰ میلیون سال بین انسان و کوالا، این شباهت نتیجه تکامل همگراست؛ یعنی دو گونه غیرمرتبط تحت فشارهای محیطی مشابه، ویژگی‌های یکسانی توسعه داده‌اند. برای کوالا، اثر انگشت‌ها برای چیدن برگ‌ها و حرکت روی شاخه‌ها به‌طور دقیق و ظریف تکامل یافته‌اند، در حالی که بستگان آن‌ها مانند کانگوروها و وامبت‌ها فاقد این ویژگی هستند.

اثر انگشت‌های کوالا، نمونه‌ای برجسته از هنر و خلاقیت تکامل کور است که نشان می‌دهد طبیعت بارها و از مسیرهای متفاوت، راه‌حل‌های مشابه برای بقا و کارآمدی ارائه می‌کند.

🚀 @Ofoghroydad

🔗 ScienceDirect

🎥 اثر انگشت چطور تشکیل میشود؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پیش از آن‌که جنین انسان نر یا ماده شود، بدنش ساختاری بی‌تمایز دارد؛ اندام‌هایی که می‌توانند به هر دو جهت رشد کنند. مسیر پایه در انسان، زنانه است. تنها در صورتی که ژن کوچکی به‌نام SRY روی کروموزوم Y فعال شود، زنجیره‌ای از واکنش‌های هورمونی به‌راه می‌افتد که جنین را به‌سوی ساختار مردانه سوق می‌دهد.

اگر این ژن وجود نداشته باشد یا فعال نشود، جنین به‌طور طبیعی در مسیر زنانه رشد می‌کند. به همین دلیل زیست‌شناسان می‌گویند:
«زن بودن حالت پیش‌فرض طبیعت انسان است؛ مرد شدن نیاز به دستور ژنتیکی دارد.»

این فرایند معمولا بین هفته‌های ششم تا دوازدهم بارداری رخ می‌دهد و نشان می‌دهد که جنس زیستی نه دوگانه ساده، بلکه نتیجه پیچیده‌ای از ژن، هورمون و زمان است.

پژوهش‌های کلاسیک آلفرد جوست (۱۹۵۳) و منابعی چون Developmental Biology اثر اسکات گیلبرت این نکته را تأیید می‌کنند:
در غیاب ژن SRY، بدن مسیر زنانه را انتخاب می‌کند.

سام آریامنش
🚀 @ofoghroydad

🥇منابع:

Gilbert, S. F. Developmental Biology, 12th ed., Sinauer Associates.

Jost, A. (1953). "Problems of fetal endocrinology: The gonadal and hypophyseal hormones." Recent Progress in Hormone Research.

Sadler, T. W. Langman’s Medical Embryology, 15th ed., Wolters Kluwer.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پدیده «همسر سنت‌گرا» بازگشت به سنت نیست؛ فریادی برای ایجاد تعادل در زندگی مدرن

پژوهشگران مؤسسه جهانی رهبری زنان در دانشکده کسب‌وکار کینگز لندن به بررسی پدیده همسر سنتی‌خواه Tradwife پرداخته‌اند. همسر سنتی‌خواه به زنانی اشاره دارد که نقش‌های سنتی جنسیتی را می‌پذیرند و عمدتا بر خانه‌داری، مراقبت از فرزندان و حمایت از همسر تمرکز دارند و سبک زندگی ایده‌آل خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. این جنبش با دنبال‌کنندگان میلیونی در شبکه‌های اجتماعی همراه شده است.

با این حال، یافته‌های پژوهشگران نشان می‌دهد که جذابیت این محتوا کمتر ناشی از تمایل به بازگشت به نقش‌های سنتی است و بیشتر فریادی است از سوی نسل جوان برای نشان دادن فشارهای غیرقابل تحمل زندگی مدرن، که شامل تعادل میان کار و زندگی خانوادگی می‌شود.

تحلیل داده‌ها:

پژوهشگران داده‌های چندین ساله بررسی نگرش‌های اجتماعی بریتانیا (۱۹۸۴ تا ۲۰۲۲) و بررسی جنسیت و نسل را تحلیل کردند. نتایج نشان داد نسل جوان گرایش‌های پیشرو بیشتری دارد و هنوز انتظار دارند که پدران در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان شریک باشند.

در یک نظرسنجی از ۱۰۰۰ زن ۱۸ تا ۳۴ ساله مشخص شد که جذابیت محتوای «همسر سنتی‌خواه» بیشتر به دلیل زیبایی‌شناسی سادگی و فراغت و فاصله گرفتن از فشارهای شغلی و اجتماعی است، نه مدل شوهر نان‌آور و زن خانه‌دار.

هزینه‌های بالای مراقبت از کودکان و هنجارهای شدید والدگری نیز فشار زیادی بر مادران ایجاد کرده و باعث شده بسیاری از آن‌ها مجبور شوند بین کار و خانواده مصالحه کنند.


جستجوهای گوگل برای Tradwife(همسر سنتی‌خواه یا زن سنت‌گرا) طی پنج سال اخیر در اروپا، آمریکای شمالی و دیگر مناطق افزایش یافته و این واژه در سال ۲۰۲۵ وارد فرهنگ لغت انگلیسی کمبریج شده است.

تنها اقلیتی از زنان و مردان از نقش‌های سنتی حمایت می‌کنند؛ حدود ۱۰٪ معتقدند نقش مرد کسب درآمد و نقش زن مراقبت از خانه است، در حالی که بیش از ۶۰٪ معتقدند هر دو جنس باید به درآمد خانوار کمک کنند.

پژوهشگران هشدار می‌دهند که جذابیت Tradwife نشانه‌ای از فشارها و محدودیت‌های زندگی مدرن است و نه بازگشت به ارزش‌های خانوادگی گذشته.

نتیجه‌گیری:

پدیده Tradwife نمادی از تلاش زنان جوان برای مقابله با فشارهای کاری و خانوادگی است و نه آرزوی بازگشت به گذشته.

بسیاری از مادران مجبور به ترک بازار کار هستند و نه به دلیل انتخاب شخصی، بلکه به دلیل ساعت‌های کاری انعطاف‌ناپذیر و کمبود گزینه‌های مراقبت از کودکان، که منجر به ناامنی اقتصادی و مشکلات سلامت می‌شود.

نادیده گرفتن تاریخچه واقعی زنانی که در گذشته به دلیل وابستگی مالی و محدودیت قانونی آسیب‌پذیر بوده‌اند، ممکن است باعث رمانتیک‌سازی نادرست گذشته شود.

این روند هشداری است؛ اگر به آن پاسخ داده نشود، ممکن است نسل جدید زنان به سوی دیدگاه‌های اقتدارگرایانه خانواده سوق داده شوند که آزادی زنان را محدود می‌کند.

🚀 @Ofoghroydad

🔗 King's College London
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
توران، شاخه‌ی فراموش‌شده ایرانی

در اسطوره‌های ایرانی، توران همیشه در سوی دیگر نیزه ایستاده است؛ دشمن ایران، سرزمین افراسیاب و مظهر بیگانگی.
اما حقیقت تاریخی و علم زبان‌شناختی چهره‌ای دیگر از توران نشان می‌دهد: توران، شاخه‌ای از همان خانواده ایرانی بود.

در اوستا، واژه‌ی تورا به یکی از قبایل آریایی شرقی اشاره دارد. مردمانی که در نواحی فرارود، بلخ، خوارزم و سغد می‌زیستند؛ همان جایی که بعدها خاستگاه زبان‌های ایرانی شرقی چون سغدی و بلخی شد.
در روایت اسطوره‌ای، فریدون جهان را میان سه پسرش بخش کرد: ایرج، سلم و تور. سهم تور، شرق بود؛ سرزمینی که از دل آن، توران برخاست ـ یعنی سرزمین تور.

این تقسیم در گذر زمان به دشمنی بدل شد. نبردهای ایران و توران در شاهنامه، در حقیقت پژواکی از درگیری‌های درون‌قبیله‌ای میان اقوام ایرانی است، نه جنگ میان دو نژاد یا دو تمدن بیگانه. حتی نام‌های تورانیان ـ افراسیاب، پیران، جهن، هومان ـ همگی ریشه در زبان ایرانی دارند.

اما در سده‌های بعد، به‌ویژه در دوران اسلامی، واژه تورانی دچار سوء‌برداشت شد و با اقوام تُرک و آلتایی درآمیخت. پژوهش‌های علمی مدرن نشان می‌دهند که این یکی‌انگاری نادرست است.
تورانیانِ اوستایی و شاهنامه‌ای ایرانی‌تبار بودند، نه ترک‌تبار.

در حقیقت، توران و ایران دو سوی یک جهان فرهنگی‌اند: دو شاخه از یک درخت که بعدها تاریخ آن‌ها را از هم جدا کرد. دشمنی در داستان‌ها بود؛ اما در ریشه، خویشاوندی بود.

در سده نوزدهم، برخی شرق‌شناسان اروپایی تورانیان را با ترک‌ها یا اقوام آلتایی یکی دانستند. این تفسیر امروزه در پژوهش‌های زبان‌شناسی و تاریخی معتبر رد شده است. واژه «تورانی» «توران» هیچ ارتباطی با ترکان نداشته و ندارد و کاملا ایرانی است.

🚀 @ofoghroydad

Encyclopaedia Iranica, entries: “TURĀN”, “TŪR”, “IRAN AND ANIRAN”, ed. Ehsan Yarshater.

Mary Boyce, Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices, London: Routledge, 1979.

Gherardo Gnoli, The Idea of Iran: An Essay on Its Origin, Rome: Istituto Italiano per il Medio ed Estremo Oriente, 1989.

Richard N. Frye, The Heritage of Central Asia, Princeton: Markus Wiener Publishers, 1996.

Ilya Gershevitch (ed.), The Cambridge History of Iran, Vol. 2: The Median and Achaemenian Periods, Cambridge University Press, 1985.
همچنین:
ویکی پدیا ترکی استانبولی
ویکی پدیا آذری ترکی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مردان با افزایش سن دچار تحلیل مغزی بیشتری می‌شوند، باوجود آنکه زنان ریسک بالاتری برای آلزایمر دارند.

نو پژوهش‌ها نشان می‌دهد که اگرچه زنان بیشتر از مردان به بیماری آلزایمر مبتلا می‌شوند، اما مردان در طول زندگی دچار تحلیل مغزی گسترده‌تری می‌شوند. این یافته‌ها می‌تواند به فهم بهتر تفاوت‌های جنسیتی در پیری مغز و مکانیسم‌های مرتبط با آلزایمر کمک کند.

در این پژوهش، پژوهشگران بیش از ۱۲,۶۳۸ تصویر MRI مغز ۴,۷۲۶ فرد سالم از سنین ۱۷ تا ۹۵ سال را بررسی کردند و تغییرات مرتبط با سن در ضخامت قشری مغز، مساحت سطح مغز و حجم ساختارهای زیرقشری را مقایسه کردند. نتایج نشان داد مردان کاهش قابل توجهی در ضخامت قشری و مساحت سطح مغز در بسیاری از نواحی و همچنین کاهش حجم ساختارهای زیرقشری در سنین بالاتر تجربه می‌کنند. از سوی دیگر، زنان تنها در برخی مناطق کاهش قابل توجه داشتند و در سنین بالا، گسترش بطن‌های مغزی بیشتری مشاهده شد.

نویسندگان مقاله تاکید می‌کنند که این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که شیوع بالاتر آلزایمر در زنان احتمالاً ناشی از عوامل دیگری فراتر از میزان تحلیل مغزی مرتبط با سن است. یکی از عوامل ممکن، تفاوت‌های ژنتیکی، به ویژه حضور آلل APOE ε4 است که می‌تواند تجمع پروتئین در مغز را تحت تأثیر قرار دهد و اثر متفاوتی در مردان و زنان داشته باشد. تغییرات هورمونی، الگوهای تشخیص بیماری و عوامل اجتماعی‌فرهنگی نیز می‌توانند نقش داشته باشند.

تحلیل طول عمر شرکت‌کنندگان نشان داد که برخی از تفاوت‌ها در مردان پس از اصلاح عمر باقی نمی‌ماند، اما تفاوت‌های جدیدی در زنان، از جمله کاهش بیشتر هیپوکامپ، آشکار شد. محققان هشدار می‌دهند که این نتایج باید با احتیاط تفسیر شود، چرا که نمونه مورد پژوهش ممکن است شامل مردان سالم‌تر از میانگین جامعه باشد.

این پژوهش گامی مهم در جهت درک بهتر تغییرات مغزی مرتبط با سن و مکانیسم‌های بیماری آلزایمر به شمار می‌رود، اما محققان تأکید می‌کنند که تحقیقات بیشتری برای شناسایی عوامل دقیق موثر بر شیوع بالاتر آلزایمر در زنان لازم است.


🚀 @Ofoghroydad

🔗 Pnas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پژوهشگران روش جدید تعیین جنسیت اسپرم را رد کردند

پژوهش‌های اخیر دانشگاه کانکتیکات نشان می‌دهد که ادعای برخی پژوهش‌ها درباره‌ی روشی ساده و ارزان برای انتخاب جنسیت فرزند، صحت ندارد. این روش که در سال ۲۰۱۹ در ژاپن پیشنهاد شده بود، بر اساس فعال‌سازی شیمیایی ژن‌های Toll-like receptors 7 و 8 (TLR7/8) روی کروموزوم X طراحی شده بود و امید می‌رفت بتواند انتخاب جنسیت اسپرم‌ها را برای کشاورزان، پژوهشگران و حتی در درمان ناباروری انسانی تسهیل کند.

در فرضیه اولیه، پژوهشگران تصور می‌کردند که چون کروموزوم X صدها ژن بیشتر از کروموزوم Y دارد، می‌توان با فعال‌سازی این ژن‌ها در اسپرم‌های X، تعادل جنسیتی را به نفع جنس مورد نظر تغییر داد. اما پژوهش تازه نشان داد که این فرضیه نادرست است.

در واقع، اسپرم‌های X و Y در مرحله‌ی اسپرماتوژنز به یکدیگر متصل هستند و پروتئین‌ها و mRNA خود را به اشتراک می‌گذارند. بنابراین حتی پس از جدا شدن اسپرم‌ها، هر دو نوع اسپرم شامل بسیاری از پروتئین‌ها از جمله TLR7/8 هستند. Tian توضیح می‌دهد که این فرآیند طبیعی به گونه‌ای طراحی شده تا تفاوت بین اسپرم‌های X و Y پنهان بماند و نسبت جنسی در نسل‌های بعدی متعادل باقی بماند؛ حتی اختلالی ۱ تا ۲ درصدی می‌تواند پیامدهای جدی برای بقای یک گونه داشته باشد.

پژوهشگران با بررسی نمونه‌های اسپرم موش، گاو و انسان نشان دادند که TLR7/8 به صورت برابر در اسپرم‌های X و Y وجود دارد و بنابراین استفاده از این ژن‌ها برای تعیین جنسیت اسپرم عملی نیست. ژئان پژوهشگر، می‌گوید: در علم، اشتباهات رخ می‌دهد و این یکی از همان موارد است. ما داده‌هایی را تولید کردیم تا نشان دهیم این نظریه با دانش فعلی ما از زیست‌شناسی اسپرم همخوانی ندارد

روش‌های موجود، مانند روش انتخاب اسپرم بر اساس محتوای DNA که توسط USDA در دهه ۱۹۸۰ توسعه یافته، بسیار ناکارآمد و پرهزینه است و نیازمند تجهیزات ویژه است. با این حال، تعیین جنسیت اسپرم برای کشاورزی اهمیت بالایی دارد؛ برای مثال، گاوهای شیرده نیاز به اسپرم ماده دارند، در حالی که گاوهای گوشتی به اسپرم نر برای رشد عضلانی بیشتر نیازمندند. همچنین این موضوع برای پژوهش‌های علمی که به تفاوت‌های جنسیتی در پاسخ‌ها می‌پردازند، اهمیت دارد.

با وجود این ناکامی، تلاش‌ها برای یافتن روشی سریع، مطمئن و مقرون به صرفه برای انتخاب جنسیت اسپرم ادامه دارد. ژائو می‌گوید: هنوز بسیاری از مکانیسم‌ها برای ما ناشناخته هستند و احتمالاً در آینده راهکارهای بهتری ارائه خواهد شد.

🚀 @Ofoghroydad

🔗 CellPress
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کاهش عملکرد شناختی در کودکان با افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی

پژوهشی تازه در نشریه معتبر JAMA نشان داده است که افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی در دوران پیش‌نوجوانی با افت توانایی‌های شناختی همراه است. این پژوهش که داده‌های بیش از ۶۵۵۰ نوجوان ۹ تا ۱۳ ساله را بررسی کرده، دریافت کودکانی که زمان بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند، در آزمون‌های خواندن، حافظه و دایره واژگان عملکرد ضعیف‌تری دارند.

در این پژوهش که بخشی از طرح بزرگ توسعه شناختی و مغزی نوجوانان (ABCD) است، داده‌ها از ۲۱ مرکز پژوهشی گردآوری شد. شرکت‌کنندگان شامل ۵۱ درصد پسر و ۴۹ درصد دختر بودند. پژوهشگران تغییر الگوهای استفاده از شبکه‌های اجتماعی را در سه مقطع زمانی بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ بررسی کردند.

نتایج تحلیل مسیرهای آماری نشان داد سه الگوی اصلی وجود دارد:
۱. گروهی با استفاده بسیار کم یا بدون استفاده (۵۷٫۶٪)
۲. گروهی با استفاده کم اما در حال افزایش (۳۶٫۶٪)
۳. گروهی کوچک با استفاده زیاد و فزاینده (۵٫۸٪)

برای سنجش عملکرد شناختی، از ابزار استاندارد NIH Toolbox استفاده شد که توانایی‌هایی چون خواندن شفاهی، حافظه ترتیبی، سرعت تشخیص الگو و واژگان تصویری را می‌سنجد. یافته‌ها نشان داد نوجوانانی که در گروه «استفاده زیاد و در حال افزایش» بودند، در تمام این آزمون‌ها نمره‌های پایین‌تری گرفتند. افت در آزمون‌های حافظه و زبان بیشتر از سایر بخش‌ها بود. در مقابل، کودکانی که استفاده بسیار کم یا هیچ استفاده‌ای نداشتند، بالاترین نمره‌ها را کسب کردند.

پژوهشگران تاکید کردند که این پژوهش ماهیت مشاهده‌ای دارد و تنها ارتباط(همبستگی) را نشان می‌دهد، نه علت و معلول.

با این حال، یافته‌ها زنگ هشداری برای والدین و سیاست‌گذاران است تا مقررات سنی سخت‌گیرانه‌تری برای دسترسی کودکان به شبکه‌های اجتماعی در نظر گیرند.

به گفته نویسندگان، ماهیت تعاملی شبکه‌های اجتماعی ـ برخلاف تماشای منفعلانه تلویزیون ـ مغز را به فعالیت مداوم در تصمیم‌گیری، پردازش اطلاعات و واکنش‌های فوری وادار می‌کند. این تحریک پیوسته می‌تواند سبب فرسودگی شناختی و کاهش تمرکز شود.

پژوهشگران بر لزوم انجام پژوهش‌های بیشتر برای یافتن سازوکار دقیق این اثرات و بررسی نقش پلتفرم‌های خاص در افت شناختی تأکید دارند. این یافته‌ها بار دیگر ضرورت بازنگری در سن مجاز عضویت در شبکه‌های اجتماعی و آموزش والدین درباره اثرات شناختی استفاده افراطی از رسانه‌های دیجیتال را یادآور می‌شود.

🚀 @Ofoghroydad

🔗 JAMA Network
🔗 Medical Xpress

کودکانی که در دوره پیش نوجوانی از شبکه‌های اجتماعی زیاد استفاده میکنند توانایی‌های شناختی کمتری دارند‌ نسبت به کسانی که استفاده‌ نمیکنند.
اینکه آیا شبکه‌های اجتماعی علتش است یا نه، مشخص نیست؛ ولی این آزمایش مشاهده‌ای نشان می‌دهد این دو همبسته هستند؛ یعنی با هم بالا می‌روند با هم پایین می‌آیند.‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کرمی که اگر آن را هزار تکه کنید از هر تکه‌اش یک کرم نو به وجود می‌آید:

راز بازسازی بی‌پایان کرم‌های تخت: پیدا کردن اصول تازه‌ای که می‌تواند زیست‌پزشکی ترمیمی را دگرگون کند

پژوهشگران موسسه پزشکی استاورز در پژوهشی تازه، اصولی کاملاً نو در چگونگی بازسازی بدن توسط سلول‌های بنیادی کرم تخت پلاناریا آشکار کرده‌اند؛ یافته‌ای که می‌تواند مسیر درمان‌های بازسازی بافت در انسان را دگرگون کند.

سلول‌های بنیادی بیشتر جانوران معمولاً از سلول‌های مجاور فرمان می‌گیرند، اما پژوهشگران دریافتند که سلول‌های بنیادی پلاناریا برخلاف این قاعده، از نواحی دور بدن سیگنال دریافت می‌کنند. این رفتار غیرمنتظره می‌تواند راز توانایی شگفت‌انگیز این جانور در بازسازی کامل اندام‌ها یا حتی بدن کامل از یک تکه کوچک باشد.

این پژوهش که در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۵ در نشریه Cell Reports منتشر شده، به سرپرستی فدریک «بیف» من، پژوهشگر پسادکتری و عضو گروه آلخاندرو سانچز آلورادو، رئیس مؤسسه استاورز، انجام گرفته است. یافته‌ها، مفهوم دیرپای جایگاه یا niche سلول‌های بنیادی را که در آن سلول‌های مجاور مسیر تقسیم و تمایز آن‌ها را کنترل می‌کنند، به چالش می‌کشد.

برای نمونه، سلول‌های بنیادی خون‌ساز انسان درون مغز استخوان و در جایگاه‌هایی ویژه فعالیت می‌کنند. اما در پلاناریا، سلول‌های بنیادی مستقل از چنین ساختارهایی عمل می‌کنند و از توانایی بی‌نظیری برای بازسازی هر نوع سلول برخوردارند.

سانچز آلورادو می‌گوید: درک نحوه‌ی تنظیم سلول‌های بنیادی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زیست‌شناسی بازسازی است. یافته ما مفهوم سنتی جایگاه را زیر سؤال می‌برد و درک تازه‌ای از چگونگی کنترل ظرفیت بازسازی سلول‌ها به دست می‌دهد.

این کرم‌ها سلول‌هایی دارند به نام هکاتونوبلاست که به سبب انشعابات فراوان خود به هیولای افسانه‌ای یونان، هکاتونکایر (دارای صد دست) تشبیه شده است. با این حال، این سلول‌ها برخلاف انتظار، کنترل‌کننده مستقیم سرنوشت سلول‌های بنیادی نیستند. پژوهشگران دریافتند که دستورهای اصلی از سلول‌های روده‌ای می‌رسند؛ سلول‌هایی که در فاصله‌ای چشمگیر از سلول‌های بنیادی قرار دارند.

بلر بنهام‌پایل از کالج پزشکی بیلور در تگزاس توضیح می‌دهد: این ارتباط مانند شبکه‌ای جهانی است که تغییرات کلی بدن را به سلول‌ها اعلام می‌کند، نه فقط پیام‌های محلی. این الگوی ارتباط دوربرد احتمالا همان کلید توان بازسازی خارق‌العاده پلاناریاست

🚀 @Ofoghroydad

🔗 Cell

شگفت‌انگیز : کرم هایی که اگر آنها را تکه تکه کنید ، هر تکه خود را از نو رشد میدهد، بدون مغز به خاطر می آورند، حتی از یک سلول آنها نیز یک کرم جدید رشد میکند
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا مغز جدا شده می‌تواند آگاه باشد؟

یک نو پژوهش نشان می‌دهد که فعالیت‌های مغزی شبیه به خواب عمیق (موج‌های کند) می‌تواند سال‌ها در نیمکره‌های مغزی که به صورت جراحی جدا شده‌اند، در بیماران صرعی بیدار ادامه داشته باشد. با استفاده از ثبت‌های EEG، پژوهشگران دریافتند که قشر مغز جدا شده الگوهایی شبیه به خواب عمیق، بیهوشی یا حالت نباتی از خود نشان می‌دهد ـ که نشان می‌دهد آگاهی کم یا اصلا وجود ندارد.

این موج‌ها که سال‌ها بعد از جراحی مشاهده شدند، سوالات بنیادی درباره‌ی امکان ادامه‌ی فعالیت عملکردی یا آگاهانه در چنین بافت‌های عصبی ایجاد می‌کنند. یافته‌ها هم نشان‌دهنده‌ی پایداری فعالیت‌های قشری و هم چالش فلسفی تعریف آگاهی در سیستم‌های مغزی جدا شده هستند.


موج‌های کند پایدار: ثبت‌های EEG نشان دادند که الگوهای شبیه خواب عمیق سال‌ها بعد از جراحی در نیمکره‌های جدا شده باقی می‌مانند.

آگاهی کاهش یافته: این الگوها شبیه فعالیت مغزی در خواب عمیق یا بیهوشی هستند و نشان می‌دهند که آگاهی محدود یا غایب است.

پیامدهای فلسفی: نتایج دوباره بحث را درباره‌ی این که آیا بافت مغزی جدا شده می‌تواند هر شکل از آگاهی ذهنی را حفظ کند، مطرح می‌کنند.


پژوهشی که در ۱۶ اکتبر در مجله‌ی رایگان PLOS Biology منتشر شد و توسط مارچلو ماسیمینی از دانشگاه میلان و همکارانش انجام شده، نشان داد که الگوهای موج کند شبیه خواب سال‌ها در بافت عصبی جدا شده در بیماران صرعی بیدار باقی می‌ماند.

وجود این موج‌های کند در نیمکره جدا شده باعث کاهش آگاهی می‌شود، اما هنوز مشخص نیست که آیا این موج‌ها نقش عملکردی یا انعطاف‌پذیری عصبی (plasticity) دارند یا خیر.

همیسفروتومی یک جراحی است که برای درمان صرع شدید در کودکان انجام می‌شود. هدف این جراحی این است که بافت عصبی بیمار را حداکثر جدا کنند، گاهی کل یک نیمکره را، تا از انتشار تشنج‌ها جلوگیری شود.

قشر جدا شده ـ لایه‌ی بیرونی بافت عصبی مغزـ برداشته نمی‌شود و خون‌رسانی آن حفظ می‌شود. چون این بخش از مسیرهای حسی و حرکتی جدا شده است، نمی‌توان رفتار آن را بررسی کرد و هنوز سوال باقی است که آیا این بخش می‌تواند حالت‌های درونی‌ای داشته باشد که با نوعی آگاهی مطابقت داشته باشد یا نه.

به‌طور کلی، الگوهای فعالیتی که بخش‌های بزرگ قشر مغز جدا شده در انسان‌های بیدار می‌توانند حفظ کنند، هنوز به‌خوبی درک نشده است.

برای پاسخ به این سوالات، ماسیمینی و همکارانش از الکتروانسفالوگرافی (EEG) استفاده کردند تا فعالیت قشر مغز جدا شده را در حالت بیداری، هم قبل و هم تا سه سال بعد از جراحی در ۱۰ کودک بررسی کنند، و تمرکز خود را روی فعالیت پس‌زمینه غیرصرعی قرار دادند.

بعد از جراحی، موج‌های کند برجسته‌ای در قشر جدا شده ظاهر شدند. این یافته تازه نشان می‌دهد که این الگو می‌تواند ماه‌ها و سال‌ها پس از قطع کامل قشر مغز باقی بماند. ادامه‌ی موج‌های کند این سوال را ایجاد می‌کند که آیا آن‌ها نقش عملکردی دارند یا صرفا بازگشت به حالت پیش‌فرض فعالیت قشر مغز هستند.

کاهش سرعت گسترده در EEG شبیه الگوهایی است که در شرایطی مانند خواب عمیق بدون حرکت سریع چشم (NREM)، بیهوشی عمومی و حالت نباتی مشاهده می‌شود. یافته‌ها نشان می‌دهند که احتمال تجربه‌های شبیه رویا در قشر جدا شده کم یا غیرممکن است. به‌طور کلی، شواهد EEG با وضعیتی مطابقت دارند که در آن آگاهی غایب یا بسیار محدود است.

به گفته‌ی نویسندگان، هرگونه نتیجه‌گیری درباره حضور یا نبود آگاهی، تنها بر اساس ویژگی‌های فیزیکی مغز مانند موج‌های کند برجسته EEG باید با احتیاط انجام شود، به‌ویژه در ساختارهای عصبی که از نظر رفتاری قابل دسترسی نیستند. کاهش سرعتی که در سطح پوست سر مشاهده می‌شود، باید با ثبت‌های داخل جمجمه‌ای بیشتر بررسی شود، مخصوصاً در مواردی که نتایج بالینی نیاز به مانیتورینگ تهاجمی بعد از عمل دارند.

ادامه گزارش ➡️

🚀 @ofoghroydad

مرتبط:

مغز خوک‌ها چهار ساعت بعد از مرگ به طور نسبی احیا شد

آگاهی تا چه مدت بعد از قطع سر باقی میماند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
آیا مغز جدا شده می‌تواند آگاه باشد؟ یک نو پژوهش نشان می‌دهد که فعالیت‌های مغزی شبیه به خواب عمیق (موج‌های کند) می‌تواند سال‌ها در نیمکره‌های مغزی که به صورت جراحی جدا شده‌اند، در بیماران صرعی بیدار ادامه داشته باشد. با استفاده از ثبت‌های EEG، پژوهشگران دریافتند…
دو مسئله را پر رنگ میکند:

۱. اینکه هرجا مغزی یا تکه مغزی زنده باشد آگاهی هم هست(جزیره‌های آگاهی)
۲. فقط یک مغز کامل(یا نسبتا کامل) و زنده و سالم در بدن آگاهی دارد

مسیر این بحث، از یکی از این دو خواهد گذشت. فعلا جزیره‌های آگاهی، منتفی است لااقل بر اساس این پژوهش تازه.
سه مقام ارشد حکومت:
حکومت می‌داند اعتراضات مردمی اجتناب ناپذیر است.


یکی از مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز گفت که حکومت می‌داند «اعتراض‌ها اجتناب‌ناپذیر است؛ فقط زمان آن نامشخص است.» (پیش‌بینی من تا پاییز بعدی بود)

او افزود: «مشکل در حال بزرگ‌تر شدن است، در حالی که گزینه‌های ما کمتر می‌شود.»

رویترز گزارش داد اقتصاد ایران با خطر همزمان ابرتورم و رکود عمیق روبه‌رو است. مقام‌ها و تحلیلگران گفته‌اند جمهوری اسلامی برای حفظ ثبات تلاش می‌کند، اما پس از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، فضای مانور محدودی دارد.

سه مقام ارشد جمهوری اسلامی که نخواستند نامشان فاش شود، به رویترز گفتند تهران باور دارد آمریکا، متحدان غربی و اسرائیل با تشدید تحریم‌ها در پی ایجاد ناآرامی و تهدید موجودیت حکومت هستند.

به گفته این مقام‌های، پس از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، نشست‌های متعددی در تهران برگزار شده تا از فروپاشی اقتصادی جلوگیری، راه‌های دور زدن تحریم‌ها بررسی و خشم عمومی مهار شود.




تمامی موضوعات بالا بعد از خلع سلاح حماس و حزب الله تازه شروع میشود.

حماس و حزب‌الله دو گزینه پیش روی خود دارند، تسلیم(خلع سلاح و انحلال سیاسی) و نابودی یا جنگ و نابودی.


به گمان من، پس از ازبین‌رفتن این دو، پیش روی حکومت هم گزینه‌های مشابه‌ای قرار خواهد گرفت؛ ولی مشخصا دستشان از این دو گروهک تروریستی بازتر خواهد بود:

۱. جنگ و سقوط حکومت
۲. صلح، برداشتن تحریم‌ها، کاهش برد موشک‌ها، غنی سازی زیر ۵ درصد ولی در خاک ایران با نظارت شدید، عدم حمایت از باقیمانده نیابتی‌ها، تضمین عدم حمله اسرائیل به رژیم، باز شدن پنجره اقتصاد جهانی بر روی حکومت.

۳. ادامه وضعیتی که اکنون شاهدش هستید و در نهایت اعتراضات مردمی؛
اعتراضات باعث شود:
الف: حکومت گزینه‌ی ۲ را انتخاب کند
ب: سقوط کند


۴‌. ادامه‌ی همین وضعیت و مردم هم اعتراض نکنند؛ این وضعیت، تا مرگ طبیعی رهبر حکومت ادامه پیدا کند. اینکه بعدش که روی کار بیاید و چه کند روشن نمی‌شود.

چهار گزینه بیشتر نیست، هیچ‌ گزینه دیگری وجود ندارد، که بخشی از این‌ها نباشد:

• سقوط(توسط جنگ/ عامل بیرونی)

• تسلیم همراه با بقا(صلح با عامل بیرونی، و آرام کردن عامل داخلی)

• سقوط(توسط مردم/عامل داخلی)

• ادامه‌ی همین وضعیت فعلی و در نتیجه نامشخص( غرب منفعل و همزمان مردم ایران نیز منفعل)

آینده یکی از این‌هاست
2025/10/21 20:05:43
Back to Top
HTML Embed Code: