به خود گفتم دل از اندیشهٔ دیدار بردارم
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم
نباید مینوشتم پاسخ آن نامه را اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارم
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارم
کسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارم
اگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم
#عطیهسادات_حجتی
@onlyshear
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم
نباید مینوشتم پاسخ آن نامه را اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارم
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارم
کسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارم
اگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم
#عطیهسادات_حجتی
@onlyshear
❤4👌1
اگر فردا، آخرین روز دنیا باشد؛
تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود، از جمله هایی مانند: همیشه دوستت داشتم، هیچ وقت نتوانستم بگویم دوستت دارم، مرا ببخش و…
هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند، حاضر هستند کل دارایی شان را بدهند، برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند...
ای کاش به جای لج بازی و غرور بیجا، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم...
ایکاش هر روز، روز آخر بود، تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدیم، و قدر یکدیگر را میدانستیم...
#لاادری
@Onlyshear
تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود، از جمله هایی مانند: همیشه دوستت داشتم، هیچ وقت نتوانستم بگویم دوستت دارم، مرا ببخش و…
هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند، حاضر هستند کل دارایی شان را بدهند، برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند...
ای کاش به جای لج بازی و غرور بیجا، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم...
ایکاش هر روز، روز آخر بود، تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدیم، و قدر یکدیگر را میدانستیم...
#لاادری
@Onlyshear
👍5
بی مهابا میزنم ساز، تو رندانه برقص
بی خیال غمِ دنیا، تو جانانه برقص
چند روزی به همین بزم تو هم مهمانی،
چشم دنیا بشود کور، تو مستانه برقص.
#مریم_صفایی
@Onlyshear
بی خیال غمِ دنیا، تو جانانه برقص
چند روزی به همین بزم تو هم مهمانی،
چشم دنیا بشود کور، تو مستانه برقص.
#مریم_صفایی
@Onlyshear
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگتر از نقطهی موهومی بود
این دایرهی کبود اگر عشق نبود
از آینهها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینهی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمیگشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟
#قیصر_امینپور
@Onlyshear
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگتر از نقطهی موهومی بود
این دایرهی کبود اگر عشق نبود
از آینهها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینهی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمیگشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟
#قیصر_امینپور
@Onlyshear
❤7👌1
قرارمــان
پنجشنبه عصـ...ـرها
پاے همان نیمڪت همیشڪَی
تو غزل غزل باران می شوے
من
لب هایت را رباعی می ڪشم
تو ردیف تمام قافیه ها می شوے
من « دوستت دارم را »
پاے سیاهی چشمانت سپید می نویسم.....!!
#محمد_جلیلوند
@Onlyshear
قرارمــان
پنجشنبه عصـ...ـرها
پاے همان نیمڪت همیشڪَی
تو غزل غزل باران می شوے
من
لب هایت را رباعی می ڪشم
تو ردیف تمام قافیه ها می شوے
من « دوستت دارم را »
پاے سیاهی چشمانت سپید می نویسم.....!!
#محمد_جلیلوند
@Onlyshear
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را وگم کردم جوانی را
کنون با بارپیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را...
بیست وهفتم شهریور،
روز ملی شعر و ادب فارسی
و بزرگداشت استاد
محمدحسین بهجت تبریزی
(شهریار ملک شعر وادب ایران)
گــرامی بــاد🌹
@Onlyshear
نجستم زندگانی را وگم کردم جوانی را
کنون با بارپیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را...
بیست وهفتم شهریور،
روز ملی شعر و ادب فارسی
و بزرگداشت استاد
محمدحسین بهجت تبریزی
(شهریار ملک شعر وادب ایران)
گــرامی بــاد🌹
@Onlyshear
❤2
گفت
بیا
شب شعر راه بیندازیم
دلم تنگ است
گفتم:؛ امشب
شب چشمانت را بیاور
شعرش با من ...
#باران_بوربور
@Onlyshear
بیا
شب شعر راه بیندازیم
دلم تنگ است
گفتم:؛ امشب
شب چشمانت را بیاور
شعرش با من ...
#باران_بوربور
@Onlyshear
❤2
❤2
❤6
سلام بر کسانی که از ما دورند.
اما در قلبمان ساکنند.
و وجودشان الهام بخش زندگیست...
وقت بخیر
سلام بر کسانی که از ما دورند.
اما در قلبمان ساکنند.
و وجودشان الهام بخش زندگیست...
وقت بخیر
🙏5❤2🥰1
همیشه کنج خیالی
نه بودنی، نه وصالی
چگونه از تو بگویم
که آرزوی محالی
بگو! به رغْمِ نبودت
چگونه دلبرِ مایی؟!
#مریم_قهرمانلو
نه بودنی، نه وصالی
چگونه از تو بگویم
که آرزوی محالی
بگو! به رغْمِ نبودت
چگونه دلبرِ مایی؟!
#مریم_قهرمانلو
❤4
چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب
رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب
چشم مست تو که بر هر طرفی، میافتد
بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب
با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم
کو خیالت که طلب میکندش، دیده در آب
سلمان_ساوجی
رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب
چشم مست تو که بر هر طرفی، میافتد
بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب
با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم
کو خیالت که طلب میکندش، دیده در آب
سلمان_ساوجی
❤3
بیا که هدیه خوبی کنم نثار قدومت:
دلِ شکسته عمری به خاطر تو تپیده
بیا جوانی خود را به کام دل گذرانیم
که عمر چون سپری شد، پرنده ایست پریده
مهدی_اخوان_ثالث
دلِ شکسته عمری به خاطر تو تپیده
بیا جوانی خود را به کام دل گذرانیم
که عمر چون سپری شد، پرنده ایست پریده
مهدی_اخوان_ثالث
❤2
غروب این حوالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
غم و درد اهالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
تمام زندگے مان را سڪوتے تلخ پر ڪرده
خیابان هاے خالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
ڪوےر داغ و بے باران ، بر اینجا سایه گسترده
هجوم خشڪسالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
نفس در سینه مے گیرد ، دل اینجا زود مے میرد
و مرگ احتمالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
در این تاریڪے و وحشت ، سیاهے هاے بے پایان
وجود یک زلالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
"نگاه سبز تو آخر ، مرا آباد مے سازد"
بگو این خوش خیالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
نجمه_زارع
غم و درد اهالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
تمام زندگے مان را سڪوتے تلخ پر ڪرده
خیابان هاے خالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
ڪوےر داغ و بے باران ، بر اینجا سایه گسترده
هجوم خشڪسالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
نفس در سینه مے گیرد ، دل اینجا زود مے میرد
و مرگ احتمالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
در این تاریڪے و وحشت ، سیاهے هاے بے پایان
وجود یک زلالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
"نگاه سبز تو آخر ، مرا آباد مے سازد"
بگو این خوش خیالے را تو باور مے ڪنے یا نه ؟!
نجمه_زارع
💔5
فقط نفس
چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم
نه ترسا نه یهودم من نه گبر و نه مسلمانم
نه شرقیم نه غربیم نه علویم نه سفلیم
نه زر ارکان طبیعیم نه از افلاک گردانم
نه از هندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم
نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
نشانم بی نشان باشد مکانم لامکان باشد
نه تن باشد نه جان باشد که من خود جان جانانم
دوئی را چون برون کردم دو عالم را یکی دیدم
یکی بینم یکی جویم یکی دانم یکی خوانم
اگر در عمر خود روزی دمی بی تو برآوردم
از آن روز و از آن ساعت پشیمانم پشیمانم
الا ای شمس تبریزی چنان مستم در این عالم
که جز مستی و سرمستی دگر چیزی نمی دانم
مولانا
نه ترسا نه یهودم من نه گبر و نه مسلمانم
نه شرقیم نه غربیم نه علویم نه سفلیم
نه زر ارکان طبیعیم نه از افلاک گردانم
نه از هندم نه از چینم نه از بلغار و سقسینم
نه از ملک عراقینم نه از خاک خراسانم
نشانم بی نشان باشد مکانم لامکان باشد
نه تن باشد نه جان باشد که من خود جان جانانم
دوئی را چون برون کردم دو عالم را یکی دیدم
یکی بینم یکی جویم یکی دانم یکی خوانم
اگر در عمر خود روزی دمی بی تو برآوردم
از آن روز و از آن ساعت پشیمانم پشیمانم
الا ای شمس تبریزی چنان مستم در این عالم
که جز مستی و سرمستی دگر چیزی نمی دانم
مولانا
❤10
