جشنهای ایرانی؛ بازتولید کهن الگوها و خودآگاهی ملی
سعیده پراش، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی
نشریه زنگان امروز، یازدهم مهرماه یک هزار و چهارصد و چهار خورشیدی
بخش ۱ از ۲
#جشن_ملی_مهرگان
نگارنده پیشتر در یادداشتی با عنوان: بررسی جایگاه تمامیت ارضی در فرهنگ عامه ایران با تکیه بر جشن تیرگان به بررسی و تحلیل عمیقترین لایه فرهنگ عامه یعنی آیینهای شادمانی و جشنهای ایرانی پرداخته و فرضیه شکل گیری مفاهیمی مانند کشور مرز و تمامیت ارضی پس از تشکیل #ملت_دولت مدرن توسط رضاشاه نخست در میان دولتمردان و نخبگان سیاسی سپس در میان عامه مردم را رد کرده و با بررسی جشنهای ایرانی و واکاوی ژرف ناخودآگاه و خودآگاه فرهنگی ایرانیان در درازای تاریخ این دیدگاه را بیان کرده که مفاهیم تمامیت ارضی و مرزبندی های جغرافیایی فرهنگی و سیاسی در ایران مفاهیمی به درازای تاریخ تمدن جامعه ایرانی است که با تداوم در عمومیترین بخش زندگی مردم آیینها و جشنها به زیست فرهنگی و سیاسی خود ادامه داده است و در نتیجه مفهوم ملت دولت مفهومی بسیار کهن و موثر در روند شکل گیری خودآگاه ملی ایرانیان است.
اکنون نیز به فراخور جشن مهرگان تلاش دارد به بررسی چگونگی نهادینه شدن کهن الگوهای آیینی اسطورهای و دینی از راه بازتولید پیوسته و منشعب شدن سیاست از نیروهای طبیعی و اجتماعی مانند اسطوره دین و مانند آنها بپردازد.
جغرافیای تاریخی ایران همواره زایشگر اساطیر گوناگون بوده است. امر سیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچگاه به دور از اسطوره گرایی نبوده است.
اساطیر موجب تداوم و بازتولید آیینها و مناسک به ویژه از طریق کهن الگوهای جمعیاند این کهن الگوها الزاما در همهی جوامع و فرهنگها در طول تاریخ تداوم نداشته بلکه در حافظه ی تاریخی و جمعی مردمی ماندگار شده که توانسته باشند بارها به صورت پیوسته و مداوم هویت فرهنگی خود را باز تولید کرده و با فهم اهمیت انسجام اجتماعی به فهم امر ملی رسیده و خودآگاهی از هویت ملی را شکل داده باشند. انسجام اجتماعی برای ایرانیان با معیشت کشاورزی معنایی متفاوت از سایر جوامع داشته معنایی که مهمترین نیروی محرک در رسیدن به وحدت و کلیت در پیوند با کهن الگوها و تبدیل به انسجام ملی از راه بازتولید آیینها و مناسک بوده است.
افزون بر یکی بودن نام روز مهر از ماه مهر "ماه مهر و مهرگان در جامعهی کشاورزی فصل و زمان برداشت انباشتن فرآوردهها و در پیوند با اسطوره قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است.....
@paniranist_org
سعیده پراش، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی
نشریه زنگان امروز، یازدهم مهرماه یک هزار و چهارصد و چهار خورشیدی
بخش ۱ از ۲
#جشن_ملی_مهرگان
نگارنده پیشتر در یادداشتی با عنوان: بررسی جایگاه تمامیت ارضی در فرهنگ عامه ایران با تکیه بر جشن تیرگان به بررسی و تحلیل عمیقترین لایه فرهنگ عامه یعنی آیینهای شادمانی و جشنهای ایرانی پرداخته و فرضیه شکل گیری مفاهیمی مانند کشور مرز و تمامیت ارضی پس از تشکیل #ملت_دولت مدرن توسط رضاشاه نخست در میان دولتمردان و نخبگان سیاسی سپس در میان عامه مردم را رد کرده و با بررسی جشنهای ایرانی و واکاوی ژرف ناخودآگاه و خودآگاه فرهنگی ایرانیان در درازای تاریخ این دیدگاه را بیان کرده که مفاهیم تمامیت ارضی و مرزبندی های جغرافیایی فرهنگی و سیاسی در ایران مفاهیمی به درازای تاریخ تمدن جامعه ایرانی است که با تداوم در عمومیترین بخش زندگی مردم آیینها و جشنها به زیست فرهنگی و سیاسی خود ادامه داده است و در نتیجه مفهوم ملت دولت مفهومی بسیار کهن و موثر در روند شکل گیری خودآگاه ملی ایرانیان است.
اکنون نیز به فراخور جشن مهرگان تلاش دارد به بررسی چگونگی نهادینه شدن کهن الگوهای آیینی اسطورهای و دینی از راه بازتولید پیوسته و منشعب شدن سیاست از نیروهای طبیعی و اجتماعی مانند اسطوره دین و مانند آنها بپردازد.
جغرافیای تاریخی ایران همواره زایشگر اساطیر گوناگون بوده است. امر سیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچگاه به دور از اسطوره گرایی نبوده است.
اساطیر موجب تداوم و بازتولید آیینها و مناسک به ویژه از طریق کهن الگوهای جمعیاند این کهن الگوها الزاما در همهی جوامع و فرهنگها در طول تاریخ تداوم نداشته بلکه در حافظه ی تاریخی و جمعی مردمی ماندگار شده که توانسته باشند بارها به صورت پیوسته و مداوم هویت فرهنگی خود را باز تولید کرده و با فهم اهمیت انسجام اجتماعی به فهم امر ملی رسیده و خودآگاهی از هویت ملی را شکل داده باشند. انسجام اجتماعی برای ایرانیان با معیشت کشاورزی معنایی متفاوت از سایر جوامع داشته معنایی که مهمترین نیروی محرک در رسیدن به وحدت و کلیت در پیوند با کهن الگوها و تبدیل به انسجام ملی از راه بازتولید آیینها و مناسک بوده است.
افزون بر یکی بودن نام روز مهر از ماه مهر "ماه مهر و مهرگان در جامعهی کشاورزی فصل و زمان برداشت انباشتن فرآوردهها و در پیوند با اسطوره قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است.....
@paniranist_org
جشنهای ایرانی؛ بازتولید کهن الگوها و خودآگاهی ملی
سعیده پراش
بخش ۲ از ۲
دقیقی :
مهرگان آمد جشن ملک آفریدونا
آن کجا گاو بپروردش برمایونا
#فردوسی :
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیار است با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
اسدی توسی :
همان سال ضحاک را روزگار
دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیآمد فریدون به شاهنشهی
وز آن مارفش کرد گیتی تھی
سرش را به گرز کی یی کوفت خرد ببستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
ابوریحان بیرونی آورده است :
".... و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است."
"میگویند سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشتهاند آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج .......نموده مردم را به فریدون خواند و کاوه کسی است که پادشاهان ایران به رایت او تیمن میجستند ...."
در بازخوانی این اسطوره به روشنی کنشگری و آگاهی پیوسته مردم در امر سیاسی روشن است.
روانکاوی فرهنگی ملتها از راه اسطورههایشان ممکن است زیرا "هر انسان متمدنی با وجود تحول بالای هشیاری در او هنوز در عمیقترین سطوح، روانش انسانی باستانی است."
ایرانیان نیز همان گونه که فرهنگ و جامعهی بازتولیدگر به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارند موفق شدهاند در پیوندی عمیق با نهادی سیاسی که توان پاسداری از چنین تمدن بزرگی را داشته باشد همواره رابطهای دوسویه و آگاهانه داشته باشند.
#امر_ملی در خودآگاه فرهنگی چنین ملتی که جشنها و آیینهایشان با اسطورههای سیاسی کشورداری احساس تعلق خاطر به جغرافیای تاریخی انسجام ملی و تمامیت ارضی در هم تنیده و همواره تولید و بازتولید شده نهادینه است.
نتیجه آن که مفاهیم و تجربههای زیستی همچون تمامیت ارضی هویت و امر ملی در تاریخ دیرپای شکل گیری ساختار تمدن عقلانی و اندیشه سیاسی در ایران از راه کهن الگوها با اجرای مناسک و آیینها از جمله جشنهای ملی در هالهای از اسطورهها در ناخودآگاه ملت ایران شکل گرفته و با بازتولیدی پیوسته در خودآگاه ملی ماندگار و ثبت شده است و در بزنگاههای تاریخی نمایان میشود.
@paniranist_org
سعیده پراش
بخش ۲ از ۲
دقیقی :
مهرگان آمد جشن ملک آفریدونا
آن کجا گاو بپروردش برمایونا
#فردوسی :
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیار است با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
اسدی توسی :
همان سال ضحاک را روزگار
دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیآمد فریدون به شاهنشهی
وز آن مارفش کرد گیتی تھی
سرش را به گرز کی یی کوفت خرد ببستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
ابوریحان بیرونی آورده است :
".... و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است."
"میگویند سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشتهاند آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج .......نموده مردم را به فریدون خواند و کاوه کسی است که پادشاهان ایران به رایت او تیمن میجستند ...."
در بازخوانی این اسطوره به روشنی کنشگری و آگاهی پیوسته مردم در امر سیاسی روشن است.
روانکاوی فرهنگی ملتها از راه اسطورههایشان ممکن است زیرا "هر انسان متمدنی با وجود تحول بالای هشیاری در او هنوز در عمیقترین سطوح، روانش انسانی باستانی است."
ایرانیان نیز همان گونه که فرهنگ و جامعهی بازتولیدگر به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارند موفق شدهاند در پیوندی عمیق با نهادی سیاسی که توان پاسداری از چنین تمدن بزرگی را داشته باشد همواره رابطهای دوسویه و آگاهانه داشته باشند.
#امر_ملی در خودآگاه فرهنگی چنین ملتی که جشنها و آیینهایشان با اسطورههای سیاسی کشورداری احساس تعلق خاطر به جغرافیای تاریخی انسجام ملی و تمامیت ارضی در هم تنیده و همواره تولید و بازتولید شده نهادینه است.
نتیجه آن که مفاهیم و تجربههای زیستی همچون تمامیت ارضی هویت و امر ملی در تاریخ دیرپای شکل گیری ساختار تمدن عقلانی و اندیشه سیاسی در ایران از راه کهن الگوها با اجرای مناسک و آیینها از جمله جشنهای ملی در هالهای از اسطورهها در ناخودآگاه ملت ایران شکل گرفته و با بازتولیدی پیوسته در خودآگاه ملی ماندگار و ثبت شده است و در بزنگاههای تاریخی نمایان میشود.
@paniranist_org
منتظر جنگ در روزهای پرهیاهو نباشید
در چند روز اخیر به دنبال حرکت چند هواپیمای سوخترسان به خاورمیانه و زلزله زواره اصفهان، اخبار فیک زیادی در فضای رسانهای و مجازی منتشر شد.
اول از زلزله شروع میکنم. مدتیست هر وقت زلزله خاصی رخ میدهد بازار شایعات درباره آزمایش اتمی جمهوری اسلامی داغ میشود:
اولاً، جمهوری اسلامی، امکان امنیتی و جرأت سیاسی آزمایش اتمی را ندارد، بهترین زمان برای آزمایش اتمی جمهوری اسلامی، اوایل دهه هشتاد بود که مجاهدین خلق و معمر قذافی، این برنامه اتمی را لو دادند. البته تا اواسط دهه نود هم این امکان ولو به سختی وجود داشت، که اوباما و کری با همکاری روحانی و ظریف آن فرصت را با برنامه نسبتاً سر کاری موسوم به «برجام» سوزاندند. از شروع برجام، امکان ساخت سلاح هستهای به صفر نزدیک شد، و بعد از اشباع سطح تنش با اسرائیل، آزمایش اتمی برای جمهوری اسلامی حکم انتحار سیاسی را دارد، علاوهبر این، باگهای وحشتناک سیستم امنیتی جمهوری اسلامی، امکان انجام چنین آزمایش مهم در خفا را از بین برده است.
ثانیاً، نوع زلزلههایی که رخ میدهند، به هیچ عنوان ارتباطی با لرزه ناشی از آزمایش اتمی ندارد، زلزلهای که بهخاطر آزمایش اتمی در زیر زمین رخ بدهد، عمدتاً از عمق دویست تا هزار متری زمین روی میدهد و حسگرهای آمریکایی در نقاط مختلف دنیا با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید، آزمایشات مربوط به سلاحهای متعارف را هم ثبت میکنند چه رسد به آزمایش سلاح غیرمتعارف هستهای! اما زلزلههای اخیر، در عمق دولزده هزار متر (۱۲ کیلومتر) به پایین رخ دادهاند که بشر هنوز دستش به این عمق از زمین هم نرسیده است (فقط یک چاه ۱۲ هزار متری به وسیله متهای بزرگ توسط متخصصان شوروی سابق کنده شده)، چه رسد به اینکه در آن عمق آزمایش اتمی انجام دهد!
در مورد اعزام سوخترسانها هم باید بگویم که کلا ۵ فروند از این نوع هواپیما در چند روز اخیر به خاورمیانه اعزام شدهاند که رقم چندان زیادی نیست. ولی اینکه با انتقال فقط پنج تانکر هوایی این همه هیاهو و جنجال درباره شروع دوباره جنگ در فضای رسانهای فارسیزبان درست میشود، نشان از کمدانشی صاحبان رسانه و تریبون است.
من نمیگویم به زودی دور دوم زدوخورد بین جمهوری اسلامی و اسرائیل رخ نخواهد داد، از اسرائیل هیچ شگفتانهای بعید نیست، بلکه میگویم، دور جدید جنگ احتمالاً در روزهای پرهیاهو شروع نخواهد شد. در دور قبلی در ماه ژوئن، جمهوری اسلامی چند ساعت قبل، از حمله اسرائیل مطلع بود، و اتفاقاً همین مطلع بودن و جابهجاییهای ناشی از آن به آنها ضربه زیادی زد، یعنی اگر مطلع نبودند شاید ضربه کمتری میخوردند.
دور جدید زدوخورد، در غافلگیرکنندهترین زمان ممکن شروع خواهد شد. فعلأ با نگهداشتن شبح جنگ، سعی دارند سران سیاسی و نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی را با بالاترین درجه اضطراب و بلاتکلیفی در سنگرها و مخفیگاهها نگه دارند.
محمد محبی
@paniranist_org
در چند روز اخیر به دنبال حرکت چند هواپیمای سوخترسان به خاورمیانه و زلزله زواره اصفهان، اخبار فیک زیادی در فضای رسانهای و مجازی منتشر شد.
اول از زلزله شروع میکنم. مدتیست هر وقت زلزله خاصی رخ میدهد بازار شایعات درباره آزمایش اتمی جمهوری اسلامی داغ میشود:
اولاً، جمهوری اسلامی، امکان امنیتی و جرأت سیاسی آزمایش اتمی را ندارد، بهترین زمان برای آزمایش اتمی جمهوری اسلامی، اوایل دهه هشتاد بود که مجاهدین خلق و معمر قذافی، این برنامه اتمی را لو دادند. البته تا اواسط دهه نود هم این امکان ولو به سختی وجود داشت، که اوباما و کری با همکاری روحانی و ظریف آن فرصت را با برنامه نسبتاً سر کاری موسوم به «برجام» سوزاندند. از شروع برجام، امکان ساخت سلاح هستهای به صفر نزدیک شد، و بعد از اشباع سطح تنش با اسرائیل، آزمایش اتمی برای جمهوری اسلامی حکم انتحار سیاسی را دارد، علاوهبر این، باگهای وحشتناک سیستم امنیتی جمهوری اسلامی، امکان انجام چنین آزمایش مهم در خفا را از بین برده است.
ثانیاً، نوع زلزلههایی که رخ میدهند، به هیچ عنوان ارتباطی با لرزه ناشی از آزمایش اتمی ندارد، زلزلهای که بهخاطر آزمایش اتمی در زیر زمین رخ بدهد، عمدتاً از عمق دویست تا هزار متری زمین روی میدهد و حسگرهای آمریکایی در نقاط مختلف دنیا با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید، آزمایشات مربوط به سلاحهای متعارف را هم ثبت میکنند چه رسد به آزمایش سلاح غیرمتعارف هستهای! اما زلزلههای اخیر، در عمق دولزده هزار متر (۱۲ کیلومتر) به پایین رخ دادهاند که بشر هنوز دستش به این عمق از زمین هم نرسیده است (فقط یک چاه ۱۲ هزار متری به وسیله متهای بزرگ توسط متخصصان شوروی سابق کنده شده)، چه رسد به اینکه در آن عمق آزمایش اتمی انجام دهد!
در مورد اعزام سوخترسانها هم باید بگویم که کلا ۵ فروند از این نوع هواپیما در چند روز اخیر به خاورمیانه اعزام شدهاند که رقم چندان زیادی نیست. ولی اینکه با انتقال فقط پنج تانکر هوایی این همه هیاهو و جنجال درباره شروع دوباره جنگ در فضای رسانهای فارسیزبان درست میشود، نشان از کمدانشی صاحبان رسانه و تریبون است.
من نمیگویم به زودی دور دوم زدوخورد بین جمهوری اسلامی و اسرائیل رخ نخواهد داد، از اسرائیل هیچ شگفتانهای بعید نیست، بلکه میگویم، دور جدید جنگ احتمالاً در روزهای پرهیاهو شروع نخواهد شد. در دور قبلی در ماه ژوئن، جمهوری اسلامی چند ساعت قبل، از حمله اسرائیل مطلع بود، و اتفاقاً همین مطلع بودن و جابهجاییهای ناشی از آن به آنها ضربه زیادی زد، یعنی اگر مطلع نبودند شاید ضربه کمتری میخوردند.
دور جدید زدوخورد، در غافلگیرکنندهترین زمان ممکن شروع خواهد شد. فعلأ با نگهداشتن شبح جنگ، سعی دارند سران سیاسی و نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی را با بالاترین درجه اضطراب و بلاتکلیفی در سنگرها و مخفیگاهها نگه دارند.
محمد محبی
@paniranist_org
Forwarded from عکس نگار
اگر کسی به شعارها و دلایل تظاهرات سال ۱۳۵۷ نگاه کند، متوجه میشود که هیچکدام از مشکلاتی که امروز گریبان مردم ایران را گرفته، در آن زمان وجود نداشت.
در سال ۵۷ هیچکس به خیابان نیامد چون گرسنه بود؛ همه شکم سیر بودند. هیچکس شعار مبارزه با بیکاری نداد، چون بیکاری گسترده وجود نداشت. هیچکس به خاطر فساد سیستماتیک شعار نداد، چون فساد اقتصادی در کشور عملاً جایی نداشت. هیچکس از نبود حقوق و آزادیهای اجتماعی فریاد نزد، چون مردم از حقوق مدنی، آزادی سفر و امکانات زندگی بهرهمند بودند.
کسی از گرانی بنزین شکایت نکرد، چون بنزین ارزان بود. کسی از گرانی نان و مواد غذایی شعار نداد، چون همه چیز ارزان و در دسترس بود. کسی به فکر قیمت دلار و طلا نبود، چون اقتصاد کشور ثبات داشت. کسی از کمبود پزشک و خدمات درمانی حرفی نزد، چون مردم از خدمات پزشکی رایگان و گسترده بهرهمند بودند.
در آن سالها، مردم دغدغه سفر، گردش، خرید خانه و ماشین را داشتند، نه زنده ماندن در صف گوشت و مرغ. نه کسی از اختلاسهای میلیاردی شکایت داشت، نه از دزدی بیتالمال؛ چون چنین چیزهایی اساساً در مقیاس امروز وجود نداشت.
با این حال، انقلاب ۵۷ به راه افتاد. چرا؟ چون پایه آن بر عقلانیت یا علم و آگاهی اجتماعی نبود. این انقلاب بیشتر از هر چیز، نتیجه عقدهها، جهل، نادانی، تحریک احساسات مذهبی و بازی با باورهای سادهلوحانه مردم بود. مردمی که در رفاه زندگی میکردند، فریب شعارهای پوچ و عوامفریبانه را خوردند و آینده خود و نسلهای بعد را نابود کردند.
انقلاب ۵۷ هیچ بنیان منطقی نداشت. نه اقتصادی، نه اجتماعی و نه علمی. آنچه مردم را به خیابان کشاند، نه برای ساختن ایران، بلکه برای تخریب آن بود. ملتی که به جای استفاده از عقل و دانش، به احساسات و شعارهای مذهبی دل بست، نتیجهای جز عقبگرد نداشت.
این واقعیت تلخ است که انقلاب ۵۷ نه برای نان بود، نه برای کار، نه برای آزادی؛ بلکه تنها محصول نادانی، تعصب و عقدههای فروخورده بخشی از جامعهای بود که قدر داشتههایش را ندانست.
@paniranist_org
در سال ۵۷ هیچکس به خیابان نیامد چون گرسنه بود؛ همه شکم سیر بودند. هیچکس شعار مبارزه با بیکاری نداد، چون بیکاری گسترده وجود نداشت. هیچکس به خاطر فساد سیستماتیک شعار نداد، چون فساد اقتصادی در کشور عملاً جایی نداشت. هیچکس از نبود حقوق و آزادیهای اجتماعی فریاد نزد، چون مردم از حقوق مدنی، آزادی سفر و امکانات زندگی بهرهمند بودند.
کسی از گرانی بنزین شکایت نکرد، چون بنزین ارزان بود. کسی از گرانی نان و مواد غذایی شعار نداد، چون همه چیز ارزان و در دسترس بود. کسی به فکر قیمت دلار و طلا نبود، چون اقتصاد کشور ثبات داشت. کسی از کمبود پزشک و خدمات درمانی حرفی نزد، چون مردم از خدمات پزشکی رایگان و گسترده بهرهمند بودند.
در آن سالها، مردم دغدغه سفر، گردش، خرید خانه و ماشین را داشتند، نه زنده ماندن در صف گوشت و مرغ. نه کسی از اختلاسهای میلیاردی شکایت داشت، نه از دزدی بیتالمال؛ چون چنین چیزهایی اساساً در مقیاس امروز وجود نداشت.
با این حال، انقلاب ۵۷ به راه افتاد. چرا؟ چون پایه آن بر عقلانیت یا علم و آگاهی اجتماعی نبود. این انقلاب بیشتر از هر چیز، نتیجه عقدهها، جهل، نادانی، تحریک احساسات مذهبی و بازی با باورهای سادهلوحانه مردم بود. مردمی که در رفاه زندگی میکردند، فریب شعارهای پوچ و عوامفریبانه را خوردند و آینده خود و نسلهای بعد را نابود کردند.
انقلاب ۵۷ هیچ بنیان منطقی نداشت. نه اقتصادی، نه اجتماعی و نه علمی. آنچه مردم را به خیابان کشاند، نه برای ساختن ایران، بلکه برای تخریب آن بود. ملتی که به جای استفاده از عقل و دانش، به احساسات و شعارهای مذهبی دل بست، نتیجهای جز عقبگرد نداشت.
این واقعیت تلخ است که انقلاب ۵۷ نه برای نان بود، نه برای کار، نه برای آزادی؛ بلکه تنها محصول نادانی، تعصب و عقدههای فروخورده بخشی از جامعهای بود که قدر داشتههایش را ندانست.
@paniranist_org
این مصاحبههایی که این روزها با مقامات جمهوریاسلامی انجام میشود، از جنس گفتگوهاییست که ما عموما، از مسئولان و مقامات حکومتهای ساقط شده سراغ داریم. وقتی همه چیز از دست رفته، آنها که در مسند امور بودند برای دفاع از خویش سراغ مصاحبه میروند، و خود را گاهی بیاطلاع و گاهی مخالف آن تصمیمات سرنوشتساز معرفی میکنند. غالبا هم مراقباند که چیزی نگویند که بشود در دادگاه علیه آنها استفاده کرد.
اینجا هم ماجرا کم و بیش همین است. در ذهن اینها همه چیز از دست رفته است. اوضاع مثل سابق نیست. غالب مقامات جمهوریاسلامی نیمنگاهی هم به این واقعیت دارند که اگر جمهوریاسلامی سقوط کرد مسئولیت جنایات این حکومت به گردن آنها نیفتد. به همین خاطر هم هیچکسی حاضر نیست مسئولیت ۷ اکتبر را بپذیرد. در قرائت رسمی حکومت، ۷ اکتبر هنوز یک پیروزی است، به همین خاطر هم کسی جرأت ندارد علیهاش صحبت کند.
اما هیچ کسی هم تمایل ندارد شریک این «پیروزی» دیده شود. احتمالا به این خاطر که بسیاری از اینها ماجرای ربودن آیشمن از آرژانتین را شنیدهاند. اینجا هم آنسوی ماجرا دوباره اسرائیل است. دولتی که به این راحتیها قاتلان مردمش را رها نمیکند.
- بامداد اعتماد
@paniranist_org
اینجا هم ماجرا کم و بیش همین است. در ذهن اینها همه چیز از دست رفته است. اوضاع مثل سابق نیست. غالب مقامات جمهوریاسلامی نیمنگاهی هم به این واقعیت دارند که اگر جمهوریاسلامی سقوط کرد مسئولیت جنایات این حکومت به گردن آنها نیفتد. به همین خاطر هم هیچکسی حاضر نیست مسئولیت ۷ اکتبر را بپذیرد. در قرائت رسمی حکومت، ۷ اکتبر هنوز یک پیروزی است، به همین خاطر هم کسی جرأت ندارد علیهاش صحبت کند.
اما هیچ کسی هم تمایل ندارد شریک این «پیروزی» دیده شود. احتمالا به این خاطر که بسیاری از اینها ماجرای ربودن آیشمن از آرژانتین را شنیدهاند. اینجا هم آنسوی ماجرا دوباره اسرائیل است. دولتی که به این راحتیها قاتلان مردمش را رها نمیکند.
- بامداد اعتماد
@paniranist_org
دونالد ترامپ، پس از دریافت پاسخ گروه حماس به طرح صلح خود برای غزه، طی پیامی ویدیویی گفت: «میخواهم بدانید که امروز یک روز بسیار ویژه است. شاید از بسیاری جهات بیسابقه باشد. اما از همه شما و از کشورهای بزرگی که کمک کردند، متشکرم. همه در تمایل به پایان یافتن این جنگ و دیدن صلح در خاورمیانه، متحد بودند و ما بسیار به دستیابی به آن نزدیک هستیم.»
...
«با همه به عدالت رفتار خواهد شد.»
پیش از آن ترامپ در تروثسوشال نوشته بود:
«بر اساس بیانیهای که حماس همین الان صادر کرد، من باور دارم که آنها برای صلحی پایدار آماده هستند. اسرائیل باید فوراً بمباران غزه را متوقف کند تا بتوانیم گروگانها را به صورت امن و سریع خارج کنیم! در حال حاضر، انجام این کار بسیار خطرناک است. ما از قبل در حال بحث و گفتگو دربارهٔ جزئیاتی هستیم که باید روی آنها کار شود. این فقط مربوط به غزه نیست، بلکه مربوط به صلح دیرینهای است که در خاورمیانه به دنبال آن بودهایم.»
- پی نوشت :
ج.ا بازنده بزرگ صلح ترامپ و حماس.
حماسیون چارهای جز پذیرش شروط - دستور - صلح ترامپ ندارند زیرا چیزی از آنها باقی نمانده است…
- ج.ا تمامی زورش را از طریق کانالهای دیپلماتیک زد که این صلح رسمی نشود.
رسمی شدن این صلح در ساعات آینده تیر خلاص به رژیم ج.ا است و بنوعی کشیدن دستگاه از بیمار در حال کما است.
@paniranist_org
...
«با همه به عدالت رفتار خواهد شد.»
پیش از آن ترامپ در تروثسوشال نوشته بود:
«بر اساس بیانیهای که حماس همین الان صادر کرد، من باور دارم که آنها برای صلحی پایدار آماده هستند. اسرائیل باید فوراً بمباران غزه را متوقف کند تا بتوانیم گروگانها را به صورت امن و سریع خارج کنیم! در حال حاضر، انجام این کار بسیار خطرناک است. ما از قبل در حال بحث و گفتگو دربارهٔ جزئیاتی هستیم که باید روی آنها کار شود. این فقط مربوط به غزه نیست، بلکه مربوط به صلح دیرینهای است که در خاورمیانه به دنبال آن بودهایم.»
- پی نوشت :
ج.ا بازنده بزرگ صلح ترامپ و حماس.
حماسیون چارهای جز پذیرش شروط - دستور - صلح ترامپ ندارند زیرا چیزی از آنها باقی نمانده است…
- ج.ا تمامی زورش را از طریق کانالهای دیپلماتیک زد که این صلح رسمی نشود.
رسمی شدن این صلح در ساعات آینده تیر خلاص به رژیم ج.ا است و بنوعی کشیدن دستگاه از بیمار در حال کما است.
@paniranist_org
اکنون که جمهوری اسلامی به واپسین روزهای حیات خود نزدیک میشود شاید بتوان آن را یکی از عظیمترین و در عین حال فاجعهبارترین تجربههای تاریخ سیاسی جهان دانست؛ تجربهای تلخ که به بهای ویرانی یک ملت و انحطاط یک تمدن تمام شده و سبب از دست رفتن چندین نسل از فرصتهای تاریخی بشر شد. جمهوری اسلامی صرفا یک حکومت ناصالح نبود، آزمایشگاهی بود برای آزمودن حد نهایی امکانِ ترکیبِ دین و قدرت و نتیجه آن چیزی جز انحراف کامل هر دو نبود. دین از اعتبار دروغینش تهی شد و قدرت از عقل. این نظام همانگونه که در آغاز وعده اخلاق و عدالت میداد در پایان به عریانترین صورت بیاخلاقی و بیعدالتی بدل شد زیرا در ذات خود بر مبنای قداست دروغین بنا شده بود. در این چهلوچند سال ما شاهد نوعی از توتالیتاریسم دینی بودیم که در تاریخ نظیر ندارد؛ توتالیتری که از جنس حزب یا ایدئولوژی سیاسی نبود از جنس ایمانی پوشالی و خدایی که در انحصار قدرت تعریف شد و ملتی را با سرزمینش مصادره کرد. جمهوری اسلامی بزرگترین تجربه تاریخیِ نابودی مفهوم فرد بود؛ فردی که در برابر خدا نیز باید پاسخگو به قدرت میبود. این نظام با تحریفِ تاریخ و مصادرهی وجدان جمعی کوشید ایرانی را از خویشتن جدا کند تا نه به گذشتهاش تکیه کند و نه به آیندهاش امیدوار باشد. و درست در همین نقطه شکست خورد. زیرا هیچ نظامی در تاریخ نتوانسته است تا ابد بر ظلم بنا شود. پس از سقوط کامل این رژیم، فلاسفه و متفکران باید صفحهای تازه در دفتر اندیشه بگشایند؛ صفحهای برای مطالعه نوعی از نظام که نه سیاسی بود و نه دینی، هیولایی میان این دو بود. دینی که به قدرت آلوده شد و قدرتی که در لباس دین مشروعیت میجست. باید بررسی کرد که چگونه ملتی که روزگاری فرهنگش گهوارهی اندیشه و خرد بود در چنبرهی این وهم گرفتار آمد و چگونه ایمانی که در باور عموم سرچشمهی رهایی بود به ابزار اسارت بدل شد. شاید وظیفهی نسل آینده فهم عمیق این نکته باشد که هر عقیدهای اگر در خدمت قدرت قرار گیرد از فساد و جنایت مصون نیست؛ هر خدایی اگر در خدمت دولت تعریف شود از زوال در امان نخواهد بود. جمهوری اسلامی به پایان میرسد، اما مسئلهای که آفرید، یعنی نسبت میان ایمان و قدرت و حقیقت، تازه آغاز پرسشی است که باید در قرنهای آینده مورد تأمل قرار گیرد. تا آسیابان دیگری را مجال ندهند که یزدگرد دیگری را گردن زند.
- فریاد
@paniranist_org
- فریاد
@paniranist_org
بانک تجاری جمهوری اسلامی ایران در اروپا که مقر آن در آلمان قرار دارد، امروز رسماً تحت تحریمهای جدید اتحادیه اروپا قرار گرفت.
با این اقدام، داراییها و حسابهای مرتبط با این بانک مسدود شده و هرگونه معامله یا همکاری مالی با آن ممنوع خواهد بود.
این بانک یکی از کانالهای کلیدی رژیم فرقهای برای دور زدن تحریمها و حفظ ارتباط مالی با اروپا بود و تحریم آن ضربهای سنگین به شبکه بانکی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
- پی نوشت :
عمان با واسطه شدن برای شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی در کرمان، با آلمان و رژیم فرقهای پولهای ملت ایران را غارت میکند…
فشار و اراده سیاسی اعمال تحریمها توسط ترامپ بقدری بالاست که بالاخره آلمان نیز بدلیل پیامدهای قطعی ادامه همکاری با رژیم بالاخره وا داد.
@paniranist_org
با این اقدام، داراییها و حسابهای مرتبط با این بانک مسدود شده و هرگونه معامله یا همکاری مالی با آن ممنوع خواهد بود.
این بانک یکی از کانالهای کلیدی رژیم فرقهای برای دور زدن تحریمها و حفظ ارتباط مالی با اروپا بود و تحریم آن ضربهای سنگین به شبکه بانکی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
- پی نوشت :
عمان با واسطه شدن برای شرکتهای بزرگ صنعتی و معدنی در کرمان، با آلمان و رژیم فرقهای پولهای ملت ایران را غارت میکند…
فشار و اراده سیاسی اعمال تحریمها توسط ترامپ بقدری بالاست که بالاخره آلمان نیز بدلیل پیامدهای قطعی ادامه همکاری با رژیم بالاخره وا داد.
@paniranist_org
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
۱۰ درصد جمعیت در ایران، حزباللهی است اما ۹۰ درصد مردم میخواهند زندگی کنند و آینده داشته باشند.
یک خانم چادری در تلویزیون گفت مملکت مال حزباللهیها ست، هرکس حزباللهیها را قبول ندارد برود؛ اصلا تو چه کارهی مملکتی که این حرفها را میزنی.
در جمهوری اسلامی یک سری تغییرات نرم دارد اتفاق میفتد.
از نظر حقوقی و قانونی، لایحه حجاب دیگر قابل پیگیری نیست.
دیگر الزام برای مساله حجاب و جریمه نقدی و کیفری یا حقوقی وجود ندارد. به پلیس هم همین را بگویید.
پوزیده:
دیگر کسی را بخاطر حجاب دستگیر نمیکنیم.
- پی نوشت :
گفتیم حجاب؛ خندق نظام است و نباید فریب رژیم را خورد و بالاخره خودآگاهی مردم و حماقت رژیم در حکمرانی کار رژیم را به جایی رساند که این برگ آس (به زعم خودشان) را سوزاندند.
همین جوری فشار و تهدید روانی ترامپ و نتانیاهو پیش برود ج.ا خودش مقدم به برگزاری رفراندوم خواهد شد تا مثلا با این برگ سوپر آس خود جلوی آمدن رضاشاه دوم را بگیرد!
@paniranist_org
۱۰ درصد جمعیت در ایران، حزباللهی است اما ۹۰ درصد مردم میخواهند زندگی کنند و آینده داشته باشند.
یک خانم چادری در تلویزیون گفت مملکت مال حزباللهیها ست، هرکس حزباللهیها را قبول ندارد برود؛ اصلا تو چه کارهی مملکتی که این حرفها را میزنی.
در جمهوری اسلامی یک سری تغییرات نرم دارد اتفاق میفتد.
از نظر حقوقی و قانونی، لایحه حجاب دیگر قابل پیگیری نیست.
دیگر الزام برای مساله حجاب و جریمه نقدی و کیفری یا حقوقی وجود ندارد. به پلیس هم همین را بگویید.
پوزیده:
دیگر کسی را بخاطر حجاب دستگیر نمیکنیم.
- پی نوشت :
گفتیم حجاب؛ خندق نظام است و نباید فریب رژیم را خورد و بالاخره خودآگاهی مردم و حماقت رژیم در حکمرانی کار رژیم را به جایی رساند که این برگ آس (به زعم خودشان) را سوزاندند.
همین جوری فشار و تهدید روانی ترامپ و نتانیاهو پیش برود ج.ا خودش مقدم به برگزاری رفراندوم خواهد شد تا مثلا با این برگ سوپر آس خود جلوی آمدن رضاشاه دوم را بگیرد!
@paniranist_org
در فردای آزادی ایران که بسیار نزدیک است یک “حسرت بزرگ ملی” در دل جملگی ایرانیان خواهد بود و آن اینکه؛ “ایکاش میشد تمامی جانباختگان راه میهن” بویژه گلگون کفنان آبان خونین ۹۸ و انقلاب مهسا زنده بودند….
تنها شیوه قتل “نیکا” برای همه اعصاب تاریخی کافی است تا هیچ ملتی انقلاب ایدئولوژیک نکند …
@paniranist_org
تنها شیوه قتل “نیکا” برای همه اعصاب تاریخی کافی است تا هیچ ملتی انقلاب ایدئولوژیک نکند …
@paniranist_org
Forwarded from عکس نگار
بیاد مردان بزرگ سرزمینم، پرویز ثابتی تا نصیری
چرا این عکس را گزاردم. عکس بزرگ مردانی به گمان پسرک دهقان و تجربه تاریخ که پیش چشم ماست. مردانی از جنس گارد جاویدان و شکوه آبان. فدائیان میهن از جنس خرم دینان؛ گرفتار به دست افشینیان و آسیابان.
عکس دیگری هست که مدعیان از آن به بنام انتقام روشن فکران!!! یاد کردند؟؟؟!! روش فکر در سرزمین من به کسی میگویند که درس خوانده فرنگ باشد یا .. نه اما عکس دجال را در شبانگاه بدون تلسکوپ از پشت بام توهم ببیند.!!!
روش فکر به کسی میگویند که در فرانسه رفته درس خوانده و حاصل کار او آداب طهارت و آب کر و قلیل و جماع با میت باشد!!!
روشنفکر دکتر اقتصادی هست که دجال وقتی گفت اقتصاد مال خر است، او نه تنها بر دستانش بوسه زند، که حکم تنفیذ ریاست جمهوری را نیز باید از دست همان دجال گرفته باشد!!!
و روشنفکر در سرزمین من به کسی میگویند که هندوی جادو بگوید خطر دانشگاه از بمب خوشهای بدتر است، و همان جمعیت مادر قحبه دانشگاهی عرعرشان مانند خر بلندتر باشد و سه لواط آنها کوش فلک را کر کند.
روشن فکر به جماعتی میگویند که مسخ شده هندوی جادو باشد و برایش ملیجک و پادو.
وقتی هندو در پرسش اوریانا فلاچی گفت خدعه کردم!!! همه این جماعت مادرقحبه خدعه را و دروغ را و حیله را همراه باشند.
روشن فکر به کسی میگویند که معنی این جمله را نداند!!! اینها (ایران) از غنایم اسلام هست و من امر کردم (ولی امر)، وای به روزی که مردم از نیت درونی شما آگاه شوند ... همه ما را ... ریشه ما را خواهند زد. آنوقت دیگر مسئله اسلام و من و شما نیست.
همه مارا جارو خواهند کرد ... و و ... و .. و روشن فکر در .. به کسی میگویند که در مورد ((هیچ)) دهها مقاله عرفانی بنویسند و شعرها بگوید و فلسفهها پشت همین واژه .. و سخنرانی آتشین برگذار کند .. خلاصه روشنفکر به جماعت میگویند که دنبال نیم بیضه شدن چه مرد و چه زن هوار زنند، و تجاوز مقدس و تفخیذ را ... و خون و جنون را .. و دنبال تجزیه ایران باشند و آدمکش و تروریست .. و سرسپرده بیگانه در خانه باشد ..
اما اگر کسی خواست این روان پریشان را راهی تیمارستان کند یا درمان کند میشود!!!! دیو و هیولا .. دیو چو بیرون رود دجال (فرشته) درآيد و از ماه توهم با ایرفرانس بسته بندی شده از سفر با دهها اسکورت و بدون خطر !!!
اما ما ریشه این مادر قحبه گان را از بنیان میزنیم پرویز جان، قهرمان زنده ایران ..
میخواهم برای نسل جوان که میگویند پادشاه نمیخواست تاج و تختش به خون آلوده گردد یا اگر میماند خون و خون ریزی میشد به طرح پرویز ثابتی و نصیری و .. اگر توانستند گوش کنند یا مطالعه .. که با دستگیری ۵۰۰ یا ۵۰۰۰ نفر در سراسر کشور و تبعید انان میشد از فاجعه ۵۷ جلوگیری کرد یا به تأخیر انداخت..!!! اما چه شد که در صفحه شطرنج روزگار .. شاه من باخت. در کتاب پاسخ به تاریخ به چند مورد اشاره میکند ... بماند تا بعد .. جاوید ایران، بر افراشته باد درفش کاویان
احمد فراستی
۴ اکتبر ۲۰۲۴
@paniranist_org
چرا این عکس را گزاردم. عکس بزرگ مردانی به گمان پسرک دهقان و تجربه تاریخ که پیش چشم ماست. مردانی از جنس گارد جاویدان و شکوه آبان. فدائیان میهن از جنس خرم دینان؛ گرفتار به دست افشینیان و آسیابان.
عکس دیگری هست که مدعیان از آن به بنام انتقام روشن فکران!!! یاد کردند؟؟؟!! روش فکر در سرزمین من به کسی میگویند که درس خوانده فرنگ باشد یا .. نه اما عکس دجال را در شبانگاه بدون تلسکوپ از پشت بام توهم ببیند.!!!
روش فکر به کسی میگویند که در فرانسه رفته درس خوانده و حاصل کار او آداب طهارت و آب کر و قلیل و جماع با میت باشد!!!
روشنفکر دکتر اقتصادی هست که دجال وقتی گفت اقتصاد مال خر است، او نه تنها بر دستانش بوسه زند، که حکم تنفیذ ریاست جمهوری را نیز باید از دست همان دجال گرفته باشد!!!
و روشنفکر در سرزمین من به کسی میگویند که هندوی جادو بگوید خطر دانشگاه از بمب خوشهای بدتر است، و همان جمعیت مادر قحبه دانشگاهی عرعرشان مانند خر بلندتر باشد و سه لواط آنها کوش فلک را کر کند.
روشن فکر به جماعتی میگویند که مسخ شده هندوی جادو باشد و برایش ملیجک و پادو.
وقتی هندو در پرسش اوریانا فلاچی گفت خدعه کردم!!! همه این جماعت مادرقحبه خدعه را و دروغ را و حیله را همراه باشند.
روشن فکر به کسی میگویند که معنی این جمله را نداند!!! اینها (ایران) از غنایم اسلام هست و من امر کردم (ولی امر)، وای به روزی که مردم از نیت درونی شما آگاه شوند ... همه ما را ... ریشه ما را خواهند زد. آنوقت دیگر مسئله اسلام و من و شما نیست.
همه مارا جارو خواهند کرد ... و و ... و .. و روشن فکر در .. به کسی میگویند که در مورد ((هیچ)) دهها مقاله عرفانی بنویسند و شعرها بگوید و فلسفهها پشت همین واژه .. و سخنرانی آتشین برگذار کند .. خلاصه روشنفکر به جماعت میگویند که دنبال نیم بیضه شدن چه مرد و چه زن هوار زنند، و تجاوز مقدس و تفخیذ را ... و خون و جنون را .. و دنبال تجزیه ایران باشند و آدمکش و تروریست .. و سرسپرده بیگانه در خانه باشد ..
اما اگر کسی خواست این روان پریشان را راهی تیمارستان کند یا درمان کند میشود!!!! دیو و هیولا .. دیو چو بیرون رود دجال (فرشته) درآيد و از ماه توهم با ایرفرانس بسته بندی شده از سفر با دهها اسکورت و بدون خطر !!!
اما ما ریشه این مادر قحبه گان را از بنیان میزنیم پرویز جان، قهرمان زنده ایران ..
میخواهم برای نسل جوان که میگویند پادشاه نمیخواست تاج و تختش به خون آلوده گردد یا اگر میماند خون و خون ریزی میشد به طرح پرویز ثابتی و نصیری و .. اگر توانستند گوش کنند یا مطالعه .. که با دستگیری ۵۰۰ یا ۵۰۰۰ نفر در سراسر کشور و تبعید انان میشد از فاجعه ۵۷ جلوگیری کرد یا به تأخیر انداخت..!!! اما چه شد که در صفحه شطرنج روزگار .. شاه من باخت. در کتاب پاسخ به تاریخ به چند مورد اشاره میکند ... بماند تا بعد .. جاوید ایران، بر افراشته باد درفش کاویان
احمد فراستی
۴ اکتبر ۲۰۲۴
@paniranist_org
خیانتکاران همیشه از روزی میترسند که حقیقت آشکار شود؛ زندگی با ترس خوشبختی نمیآورد.
جورج برنارد شاو
@paniranist_org
جورج برنارد شاو
@paniranist_org
چرا کاروانی برای حمایت از مردم ایران، افغانستان، چچنستان، کردستان شمالی و غربی، سنجار، قره باغ، ترکستان شرقی، یمن، سودان شمالی، کره شمالی، کوبا، ونزوئلا، روهینگیا و هنگ کنگ تشکیل نشد!؟
@paniranist_org
@paniranist_org
آره عزیزم، بروید شرق و میوههای امیدتان را از پوتین تحویل بگیرید. در جنگ ۱۲ روزه پوتین رفته بود تل آویو و یادش رفت به دوستان ملایش سری بزند ولی اکنون فارغ است و آغوشش باز.
منوچهر یزدی
@paniranist_org
منوچهر یزدی
@paniranist_org
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رئیس جمهور کشور میگوید : اگر ما نبودیم چکار میکردید؟
- خوب، مردک کاش نبودید .... کاش نسل شما ور میافتاد، کاش به دنیا نمیآمدید، در نبود شما تکلیف ما مردم روشن بود، ما یک زندگی آرام، بدون آقا بالاسر، بدون دزد خانگی، بدون پدر بیسواد و پر مدعا، به دور از مزاحم و فارغ از حضور مردی در خانهمان که نهجالبلاغه را تو حلق مردم فرو میکند زندگی میکردیم.
باور کنید چهل سال است برای نجات از دست و چنگال شما مبارزه میکنیم تا نباشید و خودمان دردمان را چاره کنیم.
در پی آن هستیم که شما را به بهشت موعودتان بفرستیم تا زندگی معنا پیدا کند. بی شما درهای سعادت و رفاه و آزادی به روی ملت گشوده میگردد. شما مرحمت فرموده ما را رها کنید ... ما خود دانیم و ایرانمان.
آقای درمانده، این فریاد مردم را بشنوید که از آغازین روزهای پس از انقلاب صلا داده شد :
از طلا گشتن پشیمان گشتهایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید.
منوچهر یزدی
@paniranist_org
- خوب، مردک کاش نبودید .... کاش نسل شما ور میافتاد، کاش به دنیا نمیآمدید، در نبود شما تکلیف ما مردم روشن بود، ما یک زندگی آرام، بدون آقا بالاسر، بدون دزد خانگی، بدون پدر بیسواد و پر مدعا، به دور از مزاحم و فارغ از حضور مردی در خانهمان که نهجالبلاغه را تو حلق مردم فرو میکند زندگی میکردیم.
باور کنید چهل سال است برای نجات از دست و چنگال شما مبارزه میکنیم تا نباشید و خودمان دردمان را چاره کنیم.
در پی آن هستیم که شما را به بهشت موعودتان بفرستیم تا زندگی معنا پیدا کند. بی شما درهای سعادت و رفاه و آزادی به روی ملت گشوده میگردد. شما مرحمت فرموده ما را رها کنید ... ما خود دانیم و ایرانمان.
آقای درمانده، این فریاد مردم را بشنوید که از آغازین روزهای پس از انقلاب صلا داده شد :
از طلا گشتن پشیمان گشتهایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید.
منوچهر یزدی
@paniranist_org
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، دشمنی زنکها در ایران با بانوان ایرانی بود.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، دشمنی روشنفکران و دگراندیشان با مادر، خواهر، همسر و دختران خودشان بود که یک آخوند پاپتی بگوید که زنان را الله شبیه انسان آفرید که مردان از آنها نترسند و با آنان همخوابه شوند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، دشمنی گروهها، سازمانها، احزابی بود، که مادر، خواهر، همسر و دختران خود را با هر ایدهای که دارند، کشتزار برای حکومت آخوندی میخواستند و در آوردند «یا باید گفت: زنان خانواده خود را بصورت فاحشه نمودار ساختند» و نام جا انداز و چند نام دیگر را برای خود خریدند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، گروهها، سازمانها، احزاب، روشنفکران، دگراندیشان، «صد در صد» گویندگان، هنرمندان، خوانندگان, نویسندگان، شعرا، هنرپیشگان، ووووو، «نود و نه در صد» به آخوند و غلام بچههای آنها اجازه دادند که به فرزندان ایران، پسر یا دختر تجاوز کنند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، باخت دزدانی بود که معتقد هستند آخوند انقلاب آنها را دزدید، زیرا نتوانستند با نام یک حکومت جمهوری فاسد دیگر اموالی را که آخوند و غلام بچههای آنها با همکاری و پشتیبانی دو کمونیست مذهب انگلیسی هر روز میدزدند، با دار و دسته ضد ایران و ایرانی خود توسط شرق یا غرب بدزدند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، صادرات خائنین به ایران و ایرانی با نام سلطنت طلب به اشکال مختلف به خارج، و جمهوری خواه با ایده دزدی اموال ایران با نامهای مختلف بود.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، خوانندگان، هنرپیشگان، هنرمندان صادراتی، و یا آنان که نامی از گذشته با خود داشتند برای سرگرمی خود باختگان خارج نشین توسط رابطهای جمهوری اسلامی بود.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیشماری از عاشقان ایران، سامانه پادشاهی و قانون اساسی مشروطه، این زندگی تماماً ننگ آور را که گروهی خود فروش بوجود آوردهاند، طلاق دادند و به ابدیت پیوستند، و نتوانستند جنگ با مرام اهریمنی و هواداران دگراندیش و روشنفکر آنرا به پایان ببرند.
آنچه که در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، قوانینی بود که با نام «قانون اسبابی نه اساسی» سر تراشیده و روغن زده از هر سوراخی بیرون آمد، فقط برای سرگرمی باورمندان، و «اسباب» میتواند مطابق لغت نامههای مختلف، شامل تمامی نظرات باشد.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، گوادالوپیها، دو تابع مذهب دست ساز انگلیسی کمونیست، چند چادر نشین جنوب خلیج فارس که از سر حماقت آخوند صاحب چند دلار شدهاند، ترکیه که در دهه ۱۹۸۰ هنوز سوار اتومبیلهای دهه ۱۹۵۰ و تعدادی از دهه ۱۹۶۰ میشدند، و چند کشور اروپایی، آسیایی، کانادا و استرالیا که کمی دلار دزدی از ایران را در بانکهای خود میبینند، همه احساس شیر نر بودن را دارند و جمهوری اسلامی را به عنوان یک بوفالو ماده، برای سه منظور «💔، شیر و گوشت» میبینند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیارزش ساختن یکی از بهترین هفت پول جهان که نمیتوان با صد عدد هزاری آن و با عکسهایی که از گروهی پاپتی بر روی آنها چاپ کردهاند یک کیلو پهن برای غذای یک طلبه و یا یک آیتالله خرید.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، غارت درآمدهای نفتی توسط گروهی که صد در صد غلام بچه آخوند بودهاند و با دادگاهی شدن هنوز حرفهای صد تا یک غاز میزنند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیآبی، بیبرقی، حراج معادن، نابودی دریاچهها و رودخانهها، نابودی جنگلها، نابودی و فروش خاکهای کشاورزی، فروش زمینهای کشاورزی برای ساختمان سازی، فروش و واگذاری کارخانهها، صادرات دختران و پسران جوان به جنوب خلیج فارس، و عاقبت نابودی و فروش آنچه در کتابخانهها و موزهها، تعویض و فروش کاشیکاریهای قدیمی ، فروش حیوانات ایرانی، و در آتیه نزدیک کرایه و فروش طلبههای جوان و دختران فامیل خودشان و وفاداران به رژیم برای ماندگاری در خاک ایران خواهد بود.
آنچه در هندوستان اتفاق افتاد، پایان دادن به حکومت نسل مغول بود، آنچه در اسپانیا اتفاق افتاد، پایان دادن به حکومت و مرام غارتگران عرب بود، ووووو، و آنچه در ایران باید اتفاق بیفتد، پایان دادن به حکومت و نام نسل اعراب غارتگر و بدوی و مرام آنها، با پشتیبانی از سامانه پادشاهی و قانون اساسی مشروطه باید باشد.
خداوند جان و خرد (خودآی) ایران، ایران را از غارتگران اجنبی و طرفداران آنها بعد از این اتفاقات نجات دهد.
داوود سپهر (پیک دادار)
@paniranist_org
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، دشمنی روشنفکران و دگراندیشان با مادر، خواهر، همسر و دختران خودشان بود که یک آخوند پاپتی بگوید که زنان را الله شبیه انسان آفرید که مردان از آنها نترسند و با آنان همخوابه شوند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، دشمنی گروهها، سازمانها، احزابی بود، که مادر، خواهر، همسر و دختران خود را با هر ایدهای که دارند، کشتزار برای حکومت آخوندی میخواستند و در آوردند «یا باید گفت: زنان خانواده خود را بصورت فاحشه نمودار ساختند» و نام جا انداز و چند نام دیگر را برای خود خریدند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، گروهها، سازمانها، احزاب، روشنفکران، دگراندیشان، «صد در صد» گویندگان، هنرمندان، خوانندگان, نویسندگان، شعرا، هنرپیشگان، ووووو، «نود و نه در صد» به آخوند و غلام بچههای آنها اجازه دادند که به فرزندان ایران، پسر یا دختر تجاوز کنند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، باخت دزدانی بود که معتقد هستند آخوند انقلاب آنها را دزدید، زیرا نتوانستند با نام یک حکومت جمهوری فاسد دیگر اموالی را که آخوند و غلام بچههای آنها با همکاری و پشتیبانی دو کمونیست مذهب انگلیسی هر روز میدزدند، با دار و دسته ضد ایران و ایرانی خود توسط شرق یا غرب بدزدند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، صادرات خائنین به ایران و ایرانی با نام سلطنت طلب به اشکال مختلف به خارج، و جمهوری خواه با ایده دزدی اموال ایران با نامهای مختلف بود.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، خوانندگان، هنرپیشگان، هنرمندان صادراتی، و یا آنان که نامی از گذشته با خود داشتند برای سرگرمی خود باختگان خارج نشین توسط رابطهای جمهوری اسلامی بود.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیشماری از عاشقان ایران، سامانه پادشاهی و قانون اساسی مشروطه، این زندگی تماماً ننگ آور را که گروهی خود فروش بوجود آوردهاند، طلاق دادند و به ابدیت پیوستند، و نتوانستند جنگ با مرام اهریمنی و هواداران دگراندیش و روشنفکر آنرا به پایان ببرند.
آنچه که در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، قوانینی بود که با نام «قانون اسبابی نه اساسی» سر تراشیده و روغن زده از هر سوراخی بیرون آمد، فقط برای سرگرمی باورمندان، و «اسباب» میتواند مطابق لغت نامههای مختلف، شامل تمامی نظرات باشد.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، گوادالوپیها، دو تابع مذهب دست ساز انگلیسی کمونیست، چند چادر نشین جنوب خلیج فارس که از سر حماقت آخوند صاحب چند دلار شدهاند، ترکیه که در دهه ۱۹۸۰ هنوز سوار اتومبیلهای دهه ۱۹۵۰ و تعدادی از دهه ۱۹۶۰ میشدند، و چند کشور اروپایی، آسیایی، کانادا و استرالیا که کمی دلار دزدی از ایران را در بانکهای خود میبینند، همه احساس شیر نر بودن را دارند و جمهوری اسلامی را به عنوان یک بوفالو ماده، برای سه منظور «💔، شیر و گوشت» میبینند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیارزش ساختن یکی از بهترین هفت پول جهان که نمیتوان با صد عدد هزاری آن و با عکسهایی که از گروهی پاپتی بر روی آنها چاپ کردهاند یک کیلو پهن برای غذای یک طلبه و یا یک آیتالله خرید.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، غارت درآمدهای نفتی توسط گروهی که صد در صد غلام بچه آخوند بودهاند و با دادگاهی شدن هنوز حرفهای صد تا یک غاز میزنند.
آنچه در این ۴۷ سال اتفاق افتاد، بیآبی، بیبرقی، حراج معادن، نابودی دریاچهها و رودخانهها، نابودی جنگلها، نابودی و فروش خاکهای کشاورزی، فروش زمینهای کشاورزی برای ساختمان سازی، فروش و واگذاری کارخانهها، صادرات دختران و پسران جوان به جنوب خلیج فارس، و عاقبت نابودی و فروش آنچه در کتابخانهها و موزهها، تعویض و فروش کاشیکاریهای قدیمی ، فروش حیوانات ایرانی، و در آتیه نزدیک کرایه و فروش طلبههای جوان و دختران فامیل خودشان و وفاداران به رژیم برای ماندگاری در خاک ایران خواهد بود.
آنچه در هندوستان اتفاق افتاد، پایان دادن به حکومت نسل مغول بود، آنچه در اسپانیا اتفاق افتاد، پایان دادن به حکومت و مرام غارتگران عرب بود، ووووو، و آنچه در ایران باید اتفاق بیفتد، پایان دادن به حکومت و نام نسل اعراب غارتگر و بدوی و مرام آنها، با پشتیبانی از سامانه پادشاهی و قانون اساسی مشروطه باید باشد.
خداوند جان و خرد (خودآی) ایران، ایران را از غارتگران اجنبی و طرفداران آنها بعد از این اتفاقات نجات دهد.
داوود سپهر (پیک دادار)
@paniranist_org
به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
پیامی دیگر از شادروان محسن پزشکپور (پندار)
«او» یک قاتل بود !
آمرین و معاونین این جرائم هولناک
«پیرامون درگذشت شیخ صادق خلخالی»
بخش ۱ از ۲
هم میهنان - مردم ستم کشیده و رنج دیده ایران، شما، همه کسانی که امواج مرگبار آنچه را که انقلاب مینامند، عزیزانتان را برابر رگبارهای گلوله و تیررس مرگ قرار داد، اکنون روزهایی چند از درگذشت جلاد خون آشام و باصطلاح نخستین حاکم شرع "روز واقعه" میگذرد. بیگمان چهره کریه این حاکم دروغین شرع و باصطلاح قاضی و حکم دهنده این همه پروندههای خونین و ندامتبار که بوسیله این جانی در گذشته انجام گردیده است بار دیگر آتش کینه و اثرات ظلم و بیداد را در سینههای پردرد یکایک آزادگان و ایران پرستان که فرزندان و پدران و مادران و کسان و عزیزانی را از دست داده اند شعلهور میسازد.
روزگار چنین خواست که این جنایتکار شیخ صادق صادقی خلخالی گیوی پس از مدت مدیدی بیماری زجر دهنده و تحمل درد و رنج بسیار که یک از هزاران هزار دردها و رنجهای دیگران نمیباشد، در گذرد.
چهره کریه صادق خلخالی بطور وضوح شئامت و عفن بودن حال و هوای آن ایام پر آشوب و پس از آن را نشان میدهد که چگونه گروهی زیر عنوان دینی و با سوء استفاده از دین باوری بر موجودیت ملت ما تاختند و زبانههای آتش ظلم و ستم را در کران تا بیکران ایران که نه - بلکه در جهان شعلهور ساختند.
در این میان سالهای بسیار است که من از میان صدها انسان تیرباران شده و ستم دیده در پای خونخواهی همزادم دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر) نشستهام؛ نه اینکه نشسته باشم بلکه در مجاهدت و تلاش هستم تا این جغدهای نشسته بر بامهای ایران در هم ریخته را پراکنده سازیم و بار دیگر وطن زیبا و مقدس خود را بسازیم و آباد و پربار و شاداب نمائیم.
اکنون شمهای از احوالات این باصطلاح قاضی شرع؟!
۱- در سال ۱۳۰۵ شمسی در روستای گیوی خلخال به دنیا آمد. مادرش امالبنین و پدرش یدالله نام بود.
۲- همواره دچار اعصاب ناراحت و درگیر کشمکش با این و آن بود.
۳- در ۱۷ سالگی وارد شهرستان قم شد و به گفته وی با مصطفی خمینی هم درس و هم مصاحبه شد.
۴- میگوید ۱۳ سال در خدمت و درس "آیتالله العظمی خمینی تلمذ کردم ...."
۵- مکاتباتی که با آیتالله خمینی داشته است حکایت از تشنج اعصاب و ناراحتیهای روانی او دارد.
۶- با این همه از سوی رهبر وقت انقلاب به سمت اولین قاضی شرع تعیین میگردد؟!
چگونگی باصطلاح محاكمات ؛
او در کتاب خاطرات خود مینویسد: "... من حاكم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را محاکمه و اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائلههای کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان را هم کشتم و اکنون در مقابل این اعدامهایی که کردم نه پشیمانم و نه گلهمند و نه دچار عذاب وجدانم! تازه معتقدم که کم کشتم ...."
شيوه باصطلاح محاکمات و دادرسی و قتلهای او ؛
در کتاب خاطرات خود مواردی از این قبیل بیان مینماید:
۱- "... در اسلام وقتی کسی مجرم شناخته شد، بیدرنگ باید حکم درباره وی اجراء شود ... محكوم به مرگ در اسلام حق آب خوردن و غذا خوردن را ندارد و باید کشته شود!"
۲- "از نظر شرع وقتی کسی مجرم شناخته شد، غذا دادن و آب دادن به مجرم از محرمات است و باید اعدام شود، نمیشود این مجرم را زنده نگاه داریم."
۳- ".... ما در قوانین شرع و الگوی اسلامی انتخاب وکیل نداریم که کسی بتواند برای خود وکیل انتخاب کند ...."
۴- "... در جمهوری اسلامی هم در محاکم دادگستری متهم حق داشتن وکیل ندارد ..."
@paniranist_org
پاینده ایران
پیامی دیگر از شادروان محسن پزشکپور (پندار)
«او» یک قاتل بود !
آمرین و معاونین این جرائم هولناک
«پیرامون درگذشت شیخ صادق خلخالی»
بخش ۱ از ۲
هم میهنان - مردم ستم کشیده و رنج دیده ایران، شما، همه کسانی که امواج مرگبار آنچه را که انقلاب مینامند، عزیزانتان را برابر رگبارهای گلوله و تیررس مرگ قرار داد، اکنون روزهایی چند از درگذشت جلاد خون آشام و باصطلاح نخستین حاکم شرع "روز واقعه" میگذرد. بیگمان چهره کریه این حاکم دروغین شرع و باصطلاح قاضی و حکم دهنده این همه پروندههای خونین و ندامتبار که بوسیله این جانی در گذشته انجام گردیده است بار دیگر آتش کینه و اثرات ظلم و بیداد را در سینههای پردرد یکایک آزادگان و ایران پرستان که فرزندان و پدران و مادران و کسان و عزیزانی را از دست داده اند شعلهور میسازد.
روزگار چنین خواست که این جنایتکار شیخ صادق صادقی خلخالی گیوی پس از مدت مدیدی بیماری زجر دهنده و تحمل درد و رنج بسیار که یک از هزاران هزار دردها و رنجهای دیگران نمیباشد، در گذرد.
چهره کریه صادق خلخالی بطور وضوح شئامت و عفن بودن حال و هوای آن ایام پر آشوب و پس از آن را نشان میدهد که چگونه گروهی زیر عنوان دینی و با سوء استفاده از دین باوری بر موجودیت ملت ما تاختند و زبانههای آتش ظلم و ستم را در کران تا بیکران ایران که نه - بلکه در جهان شعلهور ساختند.
در این میان سالهای بسیار است که من از میان صدها انسان تیرباران شده و ستم دیده در پای خونخواهی همزادم دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژیر) نشستهام؛ نه اینکه نشسته باشم بلکه در مجاهدت و تلاش هستم تا این جغدهای نشسته بر بامهای ایران در هم ریخته را پراکنده سازیم و بار دیگر وطن زیبا و مقدس خود را بسازیم و آباد و پربار و شاداب نمائیم.
اکنون شمهای از احوالات این باصطلاح قاضی شرع؟!
۱- در سال ۱۳۰۵ شمسی در روستای گیوی خلخال به دنیا آمد. مادرش امالبنین و پدرش یدالله نام بود.
۲- همواره دچار اعصاب ناراحت و درگیر کشمکش با این و آن بود.
۳- در ۱۷ سالگی وارد شهرستان قم شد و به گفته وی با مصطفی خمینی هم درس و هم مصاحبه شد.
۴- میگوید ۱۳ سال در خدمت و درس "آیتالله العظمی خمینی تلمذ کردم ...."
۵- مکاتباتی که با آیتالله خمینی داشته است حکایت از تشنج اعصاب و ناراحتیهای روانی او دارد.
۶- با این همه از سوی رهبر وقت انقلاب به سمت اولین قاضی شرع تعیین میگردد؟!
چگونگی باصطلاح محاكمات ؛
او در کتاب خاطرات خود مینویسد: "... من حاكم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را محاکمه و اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائلههای کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان را هم کشتم و اکنون در مقابل این اعدامهایی که کردم نه پشیمانم و نه گلهمند و نه دچار عذاب وجدانم! تازه معتقدم که کم کشتم ...."
شيوه باصطلاح محاکمات و دادرسی و قتلهای او ؛
در کتاب خاطرات خود مواردی از این قبیل بیان مینماید:
۱- "... در اسلام وقتی کسی مجرم شناخته شد، بیدرنگ باید حکم درباره وی اجراء شود ... محكوم به مرگ در اسلام حق آب خوردن و غذا خوردن را ندارد و باید کشته شود!"
۲- "از نظر شرع وقتی کسی مجرم شناخته شد، غذا دادن و آب دادن به مجرم از محرمات است و باید اعدام شود، نمیشود این مجرم را زنده نگاه داریم."
۳- ".... ما در قوانین شرع و الگوی اسلامی انتخاب وکیل نداریم که کسی بتواند برای خود وکیل انتخاب کند ...."
۴- "... در جمهوری اسلامی هم در محاکم دادگستری متهم حق داشتن وکیل ندارد ..."
@paniranist_org
پیامی دیگر از شادروان محسن پزشکپور (پندار)
«او» یک قاتل بود !
آمرین و معاونین این جرائم هولناک
«پیرامون درگذشت شیخ صادق خلخالی»
بخش ۲ از ۲
کدام دکتر عاملی - دکتر عاملی تهرانی یا دکتر عاملی وزیر دادگستری؟!
بیگمان یکی از جنایتهای برپا کنندگان حوادث "روز واقعه" که آشکارا به دست سیاستهای استعماری و برای درهم کوبیدن "اقتدار ملت ایران" ایفا گردید، قتل معصومانه "دکتر محمد رضا عاملی تهرانی (آژیر)" بود. قتل آژیر که به دست شیخ صادق خلخالی و با آمریت و معاونت تعدادی دیگر انجام گردید، چونان لکه ننگی که هرگز زدوده نمیشود حکایت از جنایت هولناک این قاتلین دارد.
شایان توجه است که صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود دو بار اشاره نموده است که او فرمان قتل دکتر عاملی تهرانی وزیر دادگستری را داده، در حالی که دکتر عاملی که عضو دیوان عالی کشور و مدتها وزیر داگستری بوده از سردمداران فراماسونری بود که تا چند سال پیش حیات داشت و حتی از حقوق بازنشستگی خود بهرهمند میشد؛ در حالی که دکتر عاملی (آژیر) در همان اوائل باصطلاح انقلاب به قتل رسید.
قتل دکتر عاملی و آنچه مجرم قسیالقلب، خلخالی در کتاب خاطرات خود نوشته است، حکایت از سردرگمی و توطئه مشکوکی دارد که بهر حال زمانی روشن خواهد شد!
او قاتل است - آمرین و دیگران نیز معاونان جرائم هستند
آنچه از جریان پروندههای قتلها مشخص میگردد که حتی کتاب خاطرات خلخالی بر آن دلالت دارد، هرگز از نظر هیچیک از نظامات قضایی، تیربارانهای انجام شده و یا مواردی دیگر از این قبیل را نمیتوان اعدام نامید. صدور حكم اعدام الزاما میبایست از سوی دادگاه صالحه و به موجب انجام دادرسی بر اساس اصول دادرسی باشد.
سوای آن هر اقدامی برای پایان دادن به زندگی اشخاص قتل است و مرتکبان و مجریان آن یا مباشر قتل هستند یا آمر و یا معاون جرم، "ستایشگر قاتل و جرائم قتل، آن هم قتل به عمد".
حیرت انگیز اینکه آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهوری حاکمیت فرقهای پس از درگذشت خلخالی قاتل، با آن سوابق! آگهی تسلیتی را در کلیه رسانههای مکتوب درج مینماید و بیگمان در رسانههای شنودی و دیداری نیز منعکس میشود که متن آن چنین است :
بسم الله الرحمن الرحيم
رحلت عالم مجاهد و بزرگوار حاج شیخ صادق خلخالی (ره) را به حوزه علمیه قم، به همه دوستداران و پیروان حضرت امام خمینی (ره) و به خاندان معزز خلخالی و همه بستگان محترم ایشان تسلیت عرض میکنم؛ علو درجات آن فقید سعید را از خداوند مسئلت مینمایم.
سید محمد خاتمی - رئيس جمهور اسلامی ایران
هم میهنان؛ شما دلیر مردان و زنانی که کمر همت بستهاید تا آتش ظلم و بیداد را خاموش کنید در متن این آگهی و نیز در اسناد و مدارکی که تاکنون از آن یاد شده است و دو مجلد خاطرات قاتل درگذشته گویای آن است آمرین و مباشرین و معاونین این نوع جرائم را که جنایت ضد حقوق انسانی و ضد امنیت ملی و ضد اخلاق و فرهنگ ایرانی است، در مییابید. به یاد داشته باشید که در مورد درگذشت جلاد اوین اسدالله لاجوردی نیز همین القاب و توجیهات از سوی آقای خاتمی به کار گرفته شد؛ همین توجیهات نیز از سوی آقای کروبی رئیس باصطلاح مجلس شورای اسلامی به کار رفته است.
نهضت عدالت خواه "پانایرانیسم" قاتلان، مباشران و معاونان این جرائم هولناک را رها نمیکند و تا هر کجای تاریخ، خفاشها را دنبال میکند تا خورشید آزادگی به آسمان "ایران زمین" بازگردد.
حاکمیت ملت - نشریه حزب پانایرانیست، سال سوم، شماره ۶۷، آذرماه ۱۳۸۲
@paniranist_org
«او» یک قاتل بود !
آمرین و معاونین این جرائم هولناک
«پیرامون درگذشت شیخ صادق خلخالی»
بخش ۲ از ۲
کدام دکتر عاملی - دکتر عاملی تهرانی یا دکتر عاملی وزیر دادگستری؟!
بیگمان یکی از جنایتهای برپا کنندگان حوادث "روز واقعه" که آشکارا به دست سیاستهای استعماری و برای درهم کوبیدن "اقتدار ملت ایران" ایفا گردید، قتل معصومانه "دکتر محمد رضا عاملی تهرانی (آژیر)" بود. قتل آژیر که به دست شیخ صادق خلخالی و با آمریت و معاونت تعدادی دیگر انجام گردید، چونان لکه ننگی که هرگز زدوده نمیشود حکایت از جنایت هولناک این قاتلین دارد.
شایان توجه است که صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود دو بار اشاره نموده است که او فرمان قتل دکتر عاملی تهرانی وزیر دادگستری را داده، در حالی که دکتر عاملی که عضو دیوان عالی کشور و مدتها وزیر داگستری بوده از سردمداران فراماسونری بود که تا چند سال پیش حیات داشت و حتی از حقوق بازنشستگی خود بهرهمند میشد؛ در حالی که دکتر عاملی (آژیر) در همان اوائل باصطلاح انقلاب به قتل رسید.
قتل دکتر عاملی و آنچه مجرم قسیالقلب، خلخالی در کتاب خاطرات خود نوشته است، حکایت از سردرگمی و توطئه مشکوکی دارد که بهر حال زمانی روشن خواهد شد!
او قاتل است - آمرین و دیگران نیز معاونان جرائم هستند
آنچه از جریان پروندههای قتلها مشخص میگردد که حتی کتاب خاطرات خلخالی بر آن دلالت دارد، هرگز از نظر هیچیک از نظامات قضایی، تیربارانهای انجام شده و یا مواردی دیگر از این قبیل را نمیتوان اعدام نامید. صدور حكم اعدام الزاما میبایست از سوی دادگاه صالحه و به موجب انجام دادرسی بر اساس اصول دادرسی باشد.
سوای آن هر اقدامی برای پایان دادن به زندگی اشخاص قتل است و مرتکبان و مجریان آن یا مباشر قتل هستند یا آمر و یا معاون جرم، "ستایشگر قاتل و جرائم قتل، آن هم قتل به عمد".
حیرت انگیز اینکه آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهوری حاکمیت فرقهای پس از درگذشت خلخالی قاتل، با آن سوابق! آگهی تسلیتی را در کلیه رسانههای مکتوب درج مینماید و بیگمان در رسانههای شنودی و دیداری نیز منعکس میشود که متن آن چنین است :
بسم الله الرحمن الرحيم
رحلت عالم مجاهد و بزرگوار حاج شیخ صادق خلخالی (ره) را به حوزه علمیه قم، به همه دوستداران و پیروان حضرت امام خمینی (ره) و به خاندان معزز خلخالی و همه بستگان محترم ایشان تسلیت عرض میکنم؛ علو درجات آن فقید سعید را از خداوند مسئلت مینمایم.
سید محمد خاتمی - رئيس جمهور اسلامی ایران
هم میهنان؛ شما دلیر مردان و زنانی که کمر همت بستهاید تا آتش ظلم و بیداد را خاموش کنید در متن این آگهی و نیز در اسناد و مدارکی که تاکنون از آن یاد شده است و دو مجلد خاطرات قاتل درگذشته گویای آن است آمرین و مباشرین و معاونین این نوع جرائم را که جنایت ضد حقوق انسانی و ضد امنیت ملی و ضد اخلاق و فرهنگ ایرانی است، در مییابید. به یاد داشته باشید که در مورد درگذشت جلاد اوین اسدالله لاجوردی نیز همین القاب و توجیهات از سوی آقای خاتمی به کار گرفته شد؛ همین توجیهات نیز از سوی آقای کروبی رئیس باصطلاح مجلس شورای اسلامی به کار رفته است.
نهضت عدالت خواه "پانایرانیسم" قاتلان، مباشران و معاونان این جرائم هولناک را رها نمیکند و تا هر کجای تاریخ، خفاشها را دنبال میکند تا خورشید آزادگی به آسمان "ایران زمین" بازگردد.
حاکمیت ملت - نشریه حزب پانایرانیست، سال سوم، شماره ۶۷، آذرماه ۱۳۸۲
@paniranist_org
مردم میگویند ..!!
حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پانایرانیست، سال سوم، شماره ۶۷، آذرماه ۱۳۸۲
@paniranist_org
حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پانایرانیست، سال سوم، شماره ۶۷، آذرماه ۱۳۸۲
@paniranist_org
نقش انقلاب مشروطه در تحول تعلیم و تربیت ایران
دکتر جلال متینی
شتاب رضاشاه برای نوسازی کشور در زمینههای مختلف حد و مرز نمیشناخت. در سال ۱۳۱۱ کنگره اتحاد زنان شرق با حضور نمایندگان ده کشور در تهران برگزار گردید. در سال ۱۳۱۳ لایحه تأسیس دانشگاه تهران به تصویب مجلس رسید. ساختمان دانشکده پزشکی با تالار تشریح برای پذیرفتن ۶۰ دانشجو در هرسال آغاز به کار کرد. تا آن تاریخ مدرسه طب یادگار امیرکبیر که از مدرسی دارالفنون جدا شده بود، به علت مخالفت آخوندها سالن تشریح نداشت. در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ که تالار تشریح آماده شد بود رضاشاه آن را گشود. در ۱۲ مهر ۱۳۱۴ کنگره بین المللی فردوسی در تالار دبیرستان دارالفنون با حضور چهل تن از دانشمندان ایرانی و خارجی تشکیل شد. رضاشاه در مراسم افتتاح آرامگاه فردوسی در طوس شرکت کرد. و این نخستین کنگره بین المللی برای بزرگداشت یکی از نامداران ایران بود. در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران با ۲۴ عضو پیوسته تأسیس شد. تدریس ورزش و موسیقی در مدارس اجباری شد. نخستین استادیوم ورزشی در تهران ساخته شد. دانشسرای عالی و دانشسرای مقدماتی در تهران و شهرستانها برای تربیت دبیر و آموزگار شروع به کار کردند. گامهای نخستین برای تعلیمات اکابر برداشته شود. وزارت فرهنگ برای اولین با کتابهای درسی برای دبستانها و دبیرستانها را به چاپ رسانید. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ با کشف حجاب به زنان ایران این فرصت تاریخی داده شد که به مانند مردان در دانشگاه به تحصیل بپردازند و وظیفه خود را نسبت به ایران انجام دهند.
متن کامل:
https://bonyadhomayoun.com/?p=24176
@paniranist_org
دکتر جلال متینی
شتاب رضاشاه برای نوسازی کشور در زمینههای مختلف حد و مرز نمیشناخت. در سال ۱۳۱۱ کنگره اتحاد زنان شرق با حضور نمایندگان ده کشور در تهران برگزار گردید. در سال ۱۳۱۳ لایحه تأسیس دانشگاه تهران به تصویب مجلس رسید. ساختمان دانشکده پزشکی با تالار تشریح برای پذیرفتن ۶۰ دانشجو در هرسال آغاز به کار کرد. تا آن تاریخ مدرسه طب یادگار امیرکبیر که از مدرسی دارالفنون جدا شده بود، به علت مخالفت آخوندها سالن تشریح نداشت. در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ که تالار تشریح آماده شد بود رضاشاه آن را گشود. در ۱۲ مهر ۱۳۱۴ کنگره بین المللی فردوسی در تالار دبیرستان دارالفنون با حضور چهل تن از دانشمندان ایرانی و خارجی تشکیل شد. رضاشاه در مراسم افتتاح آرامگاه فردوسی در طوس شرکت کرد. و این نخستین کنگره بین المللی برای بزرگداشت یکی از نامداران ایران بود. در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران با ۲۴ عضو پیوسته تأسیس شد. تدریس ورزش و موسیقی در مدارس اجباری شد. نخستین استادیوم ورزشی در تهران ساخته شد. دانشسرای عالی و دانشسرای مقدماتی در تهران و شهرستانها برای تربیت دبیر و آموزگار شروع به کار کردند. گامهای نخستین برای تعلیمات اکابر برداشته شود. وزارت فرهنگ برای اولین با کتابهای درسی برای دبستانها و دبیرستانها را به چاپ رسانید. در ۱۷ دی ۱۳۱۴ با کشف حجاب به زنان ایران این فرصت تاریخی داده شد که به مانند مردان در دانشگاه به تحصیل بپردازند و وظیفه خود را نسبت به ایران انجام دهند.
متن کامل:
https://bonyadhomayoun.com/?p=24176
@paniranist_org
