Forwarded from چَکٰـــآوَکْــ
•🎧 ما تنهاییمان را با هم قسمت میکنیم•
گاهی فکر میکنم ما آدمها چقدر تلاش میکنیم تنهایی را فراموش کنیم. چقدر از بودن با خودمان میگریزیم. چقدر سعی میکنیم با دیگری بودن را جایگزین با خود بودن کنیم، بیآنکه بفهمیم هیچکس قرار نیست واقعاً از این تنهایی نجاتمان دهد.
انسان، ذاتاً تنهاست. این یک جملهی غمانگیز و بیرحمانه نیست؛ فقط واقعیت است. هیچکس در تمام معنا نمیتواند وارد ذهن ما شود، بفهمد دقیقاً چچیزی ته دلمان را خالی میکند، یا چه چیزی برای ما معنی دارد. ارتباطهای انسانی، زیبا و گاهی نجاتبخشاند، اما نمیتوانند از ریشهی این تنهایی عبور کنند. آنها فقط تقسیم تنهاییاند، نه حذف آن.
و شاید همین فاصله است که ما را ناگزیر از پذیرش نوعی از تنهایی میکند.
پسوآ باور داشت که ما به دنیا آمدهایم تا خود را تماشا کنیم، نه لزوماً تا فهمیده شویم. پس شاید بهتر باشد به جای فرار از تنهایی، آن را به رسمیت بشناسیم و حتی با آن همخانه شویم.
گاهی با خودم فکر میکنم چطور شد که تنهایی شد یک مسئلهی عجیب و ناپذیرفتنی؟ چرا وقتی کسی تنهاست، میپرسیم: «حالت خوبه؟» انگار نبودن شهص دیگری کنار آدم، یک جور بیماریست.
و این یعنی حتی در دوستانه و زیباترین روابط هم، ما تا حدی تنها میمانیم.
کامو از پوچی، از رنج، از بیجواب ماندن سؤالها نمیترسد؛ بلکه آنها را بخش جداییناپذیر از حیات انسانی میداند. او میگوید انسان محکوم به آزادیست، و این آزادی، یعنی با انتخابهای خود تنها بمانیم.
با این حال، ما اغلب ترجیح میدهیم چیزهایی مثل رنج و پوچی را انکار کنیم یا پشت نقابها پنهانشان کنیم. در دنیایی که همه دنبال شادی و هدف و معنای روشن هستند، حرف زدن از بیمعنایی، انگار نوعی جنایت فکریست.
📖
اما اگر کسی چرایی را نیابد؟ اگر کسی به نقطهای برسد که حتی معنابخشی را هم پوچ ببیند؟
ما آمادهی مواجهه با این وضعیت نیستیم. چون دنیای ماو ذهن ما، این حجم از سکوت و خلأ را نمیتواند درک کند.
با این حال، شاید بشود به این مسئله نگاه دیگری داشت. شاید بشود پذیرفت که رنج، پوچی، و تنهایی هم بخشی از کل تجربهی انسانیاند.
و شاید همین رنج، همان چیزی باشد که ما را از صرفاً زنده بودن به زندگی کردن سوق میدهد.
حالا که فکر میکنم، ما آدمها نهتنها تنها هستیم، بلکه هر کدام با نوعی از رنج و خلأِ مخصوص خودمان زندگی میکنیم. و چه بسا معنا، نه در فرار از این رنج، بلکه در مواجههی راست و مستقیم با آن باشد.
من میپذیرم که تنهایم. حرف میزنم، مینویسم، میخندم، اما تهِ همهشان، چیزی در من تنهاست. و این اصلاً بد نیست. چون تنها بودن، خود نشانهای از زنده بودن است.
ما شاید نتوانیم هیچوقت تنهایی را از ریشه بخشکانیم. اما میتوانیم آن را زیبا زندگی کنیم. میتوانیم آن را با دیگری قسمت کنیم، بیاینکه بخواهیم از آن فرار کنیم.
و شاید، همین تقسیمِ تنهایی، زیباترین شکل از با هم بودن باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صاد.میم
خطخطیهایذهن من
گاهی فکر میکنم ما آدمها چقدر تلاش میکنیم تنهایی را فراموش کنیم. چقدر از بودن با خودمان میگریزیم. چقدر سعی میکنیم با دیگری بودن را جایگزین با خود بودن کنیم، بیآنکه بفهمیم هیچکس قرار نیست واقعاً از این تنهایی نجاتمان دهد.
انسان، ذاتاً تنهاست. این یک جملهی غمانگیز و بیرحمانه نیست؛ فقط واقعیت است. هیچکس در تمام معنا نمیتواند وارد ذهن ما شود، بفهمد دقیقاً چچیزی ته دلمان را خالی میکند، یا چه چیزی برای ما معنی دارد. ارتباطهای انسانی، زیبا و گاهی نجاتبخشاند، اما نمیتوانند از ریشهی این تنهایی عبور کنند. آنها فقط تقسیم تنهاییاند، نه حذف آن.
📖 فرناندو پسوآ در کتاب بیقراری مینویسد:
«آزادی یعنی توانایی جدا شدن از دیگران. تو اگر بتوانی از مردم فاصله بگیری، آزاد هستی.»
و شاید همین فاصله است که ما را ناگزیر از پذیرش نوعی از تنهایی میکند.
پسوآ باور داشت که ما به دنیا آمدهایم تا خود را تماشا کنیم، نه لزوماً تا فهمیده شویم. پس شاید بهتر باشد به جای فرار از تنهایی، آن را به رسمیت بشناسیم و حتی با آن همخانه شویم.
گاهی با خودم فکر میکنم چطور شد که تنهایی شد یک مسئلهی عجیب و ناپذیرفتنی؟ چرا وقتی کسی تنهاست، میپرسیم: «حالت خوبه؟» انگار نبودن شهص دیگری کنار آدم، یک جور بیماریست.
📖 آلبر کامو در یادداشتهایش گفته:
«هر کسی در درون خودش بخشی از تنهایی دارد که هیچکس نمیتواند به آن دست یابد.»
و این یعنی حتی در دوستانه و زیباترین روابط هم، ما تا حدی تنها میمانیم.
کامو از پوچی، از رنج، از بیجواب ماندن سؤالها نمیترسد؛ بلکه آنها را بخش جداییناپذیر از حیات انسانی میداند. او میگوید انسان محکوم به آزادیست، و این آزادی، یعنی با انتخابهای خود تنها بمانیم.
با این حال، ما اغلب ترجیح میدهیم چیزهایی مثل رنج و پوچی را انکار کنیم یا پشت نقابها پنهانشان کنیم. در دنیایی که همه دنبال شادی و هدف و معنای روشن هستند، حرف زدن از بیمعنایی، انگار نوعی جنایت فکریست.
📖
نیچه گفته است:
«کسی که چرایی زندگی را یافته باشد، میتواند با هر چگونگیای کنار بیاید.»
اما اگر کسی چرایی را نیابد؟ اگر کسی به نقطهای برسد که حتی معنابخشی را هم پوچ ببیند؟
ما آمادهی مواجهه با این وضعیت نیستیم. چون دنیای ماو ذهن ما، این حجم از سکوت و خلأ را نمیتواند درک کند.
با این حال، شاید بشود به این مسئله نگاه دیگری داشت. شاید بشود پذیرفت که رنج، پوچی، و تنهایی هم بخشی از کل تجربهی انسانیاند.
📖 داستایفسکی در برادران کارامازوف میگوید:
«رنج، بزرگترین آگاهی است، شاید تنها سرچشمهی آگاهی.»
و شاید همین رنج، همان چیزی باشد که ما را از صرفاً زنده بودن به زندگی کردن سوق میدهد.
حالا که فکر میکنم، ما آدمها نهتنها تنها هستیم، بلکه هر کدام با نوعی از رنج و خلأِ مخصوص خودمان زندگی میکنیم. و چه بسا معنا، نه در فرار از این رنج، بلکه در مواجههی راست و مستقیم با آن باشد.
من میپذیرم که تنهایم. حرف میزنم، مینویسم، میخندم، اما تهِ همهشان، چیزی در من تنهاست. و این اصلاً بد نیست. چون تنها بودن، خود نشانهای از زنده بودن است.
ما شاید نتوانیم هیچوقت تنهایی را از ریشه بخشکانیم. اما میتوانیم آن را زیبا زندگی کنیم. میتوانیم آن را با دیگری قسمت کنیم، بیاینکه بخواهیم از آن فرار کنیم.
و شاید، همین تقسیمِ تنهایی، زیباترین شکل از با هم بودن باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صاد.میم
خطخطیهایذهن من
❤12👍5
Forwarded from چَکٰـــآوَکْــ
open minded
Sten Erland Hermundstad – Dreams
اگه خواستید متن بلندبالا رو بخونید میتونید این موسیقی رو حین خوندن باهاش گوش بدین✨...
❤9
اگر بدانید چه ذوقی به آدم دست میدهد که ببیند بدون اینکه تلاشی کرده باشد، حرفش را به خوبی میفهمند.
📚 وصفِ یک بیکار _کافکا
@paradoooo📚
📚 وصفِ یک بیکار _کافکا
@paradoooo📚
👍22❤12
💔21👍13❤9👎2😢2
یه روزی بین تموم بالا پایین های زندگی مون،
دقیقاً جایی که انتظارشو نداریم،
خدا برامون میسازه اونقدر قشنگ که باورمون نمیشه...
این همه راهو که اومدی الکی نیست،
خدا تهشو قشنگ میچینه!
شب بخیر 🤍
@Paradoooo📚
دقیقاً جایی که انتظارشو نداریم،
خدا برامون میسازه اونقدر قشنگ که باورمون نمیشه...
این همه راهو که اومدی الکی نیست،
خدا تهشو قشنگ میچینه!
شب بخیر 🤍
@Paradoooo📚
❤34👍6😢2
یه بار یکی میگفت :
«آدمها باید توان همدیگر رو داشته باشند تا قسمت هم بشن.» کم کم دارم میفهمم توان آدمی رو داشتن یعنی چی.
@Paradoooo📚
«آدمها باید توان همدیگر رو داشته باشند تا قسمت هم بشن.» کم کم دارم میفهمم توان آدمی رو داشتن یعنی چی.
@Paradoooo📚
❤23👍4
ما از وحشت فراموش کردن دیگران است که عکس آنها را به دیوار میکوبیم یا روی تاقچه میگذاریم؛ یک وفاداری کاذب...خود ما به عکسهایی که به دیوارهای اتاقمان میکوبیم نگاه نمیکنیم، یا خیلی به ندرت و تصادفا" نگاه میکنیم. ما به حضور دائم و به چشم نیامدنی آنها عادت میکنیم. عکس، فقط برای مهمان است...
"این را یادتان باشد که ذرهیی در قلب، بهتر از کوهی بر دیوار است"
📚 رونوشت، بدون اصل
✍ نادر ابراهيمی
@paradoooo📓
"این را یادتان باشد که ذرهیی در قلب، بهتر از کوهی بر دیوار است"
📚 رونوشت، بدون اصل
✍ نادر ابراهيمی
@paradoooo📓
👍14❤8👎2💔2
کوسهها داخل آکواریوم
بیشتر از ۴۰ سانتی متر رشد نمیکنن
در حالیکه رشد کوسهها
تو اقیانوس به ۴ متر میرسه.
بزرگ شدنت خیلی به محیطی که توش فعالیت میکنی و آدمایی که باهاشون در ارتباطی بستگی داره رفیق✨
@paradoooo📚
بیشتر از ۴۰ سانتی متر رشد نمیکنن
در حالیکه رشد کوسهها
تو اقیانوس به ۴ متر میرسه.
بزرگ شدنت خیلی به محیطی که توش فعالیت میکنی و آدمایی که باهاشون در ارتباطی بستگی داره رفیق✨
@paradoooo📚
👍39❤14😢4
💔13❤5👍2
چیزهایی هست
که فقط میتوانی به یک نفر بگویی
چیزهایی که اگر
آن یک نفر نباشد، ته دلت میپوسد..
✍خاویر ماریاس
@paradoooo📓
که فقط میتوانی به یک نفر بگویی
چیزهایی که اگر
آن یک نفر نباشد، ته دلت میپوسد..
✍خاویر ماریاس
@paradoooo📓
❤12😢10👍3
❤21👍8💔5😢2
یه پاراگراف توی رمان "مرگ خوش" خوندم که منو توی فکر برد؛ نوشته بود:
بیماریش آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که او دارد عذاب میکشد و روزی میمیرد.
حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه؛ درد و رنجهامون، بیماریهامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدمها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد.
گاهی حضور دائمی ما، عشقِ بیقید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم...
@paradoooo📓
بیماریش آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که او دارد عذاب میکشد و روزی میمیرد.
حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه؛ درد و رنجهامون، بیماریهامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدمها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد.
گاهی حضور دائمی ما، عشقِ بیقید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم...
@paradoooo📓
👍30💔10❤5
تنهاترين
واقعی ترين
و خاص ترين نوع سفر
تغيير ديدمان است!
- مارسل پروست
Good morning friends🌅
@paradoooo📚
واقعی ترين
و خاص ترين نوع سفر
تغيير ديدمان است!
- مارسل پروست
Good morning friends🌅
@paradoooo📚
❤16👍2
هیچ گلی نمیتونه خودشو بو کنه
هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه
و خب توام مشکلت همینه!
که نمیتونی خودتو ببینی چقدر کاملی ...
@Paradoooo📚
هیچ گلی نمیتونه خودشو بو کنه
هیچ کتابی نمیتونه خودشو بخونه
و خب توام مشکلت همینه!
که نمیتونی خودتو ببینی چقدر کاملی ...
@Paradoooo📚
❤18👍2
ما به کتابهایی نیاز داریم که اثرشان بر ما مثل اثر یک فاجعه باشد؛ کتابهایی که عمیقاً متأثرمان کنند؛ مثل تأثیر مرگ کسی که بیشتر از خودمان دوستش داشتیم؛ مثل تبعید شدن به جنگلهایی دور از همه؛ مثل یک خودکشی. کتاب باید همچون تیشهای باشد برای شکستن دریای یخزدۀ درونمان.
📕 تولستوی و مبل بنفش
✍️ نینا سنکوی
@paradoooo📓
📕 تولستوی و مبل بنفش
✍️ نینا سنکوی
@paradoooo📓
❤18👍2
هوای خودتون رو داشته باشید،
زود اعتماد نکنید،
زود وابسته نشید،
ورزش کنید و هرچیزی که تموم شده رو رها کنید؛
در نهایت زندگی همیشه جلو میره حتی اگه شما گیر کنید…
@paradoooo📚
زود اعتماد نکنید،
زود وابسته نشید،
ورزش کنید و هرچیزی که تموم شده رو رها کنید؛
در نهایت زندگی همیشه جلو میره حتی اگه شما گیر کنید…
@paradoooo📚
❤19👍6😢1
•
تو مسئول حالِ خوبِ خودتی
هر چیزی که اذیتت میکنه رو حذف کن
مهم نیس چقدر قدیمی
مهم نیس چقدر خوب🌱🍃
@paradoooo📚
تو مسئول حالِ خوبِ خودتی
هر چیزی که اذیتت میکنه رو حذف کن
مهم نیس چقدر قدیمی
مهم نیس چقدر خوب🌱🍃
@paradoooo📚
👍18❤9💔1