الان دقیقا همه چی برام مثله اینه ؛
مامان رفته بازار منو نبرده،دندونمو کشیدن بهم بستنی ندادن،برف اومده تا زانو ولی مدرسمونو رو تعطیل نکردن،دوستم افتاده یه کلاس دیگه من افتادم یه کلاس دیگه
الان دقیقا همه چی برام مثله اینه ؛
مامان رفته بازار منو نبرده،دندونمو کشیدن بهم بستنی ندادن،برف اومده تا زانو ولی مدرسمونو رو تعطیل نکردن،دوستم افتاده یه کلاس دیگه من افتادم یه کلاس دیگه
شروع آشنایمون بود اتفاقی
دیدنت کردتوقلبمنیهانقلابی
که به هیچی جزتو دیگه فکرنکردم
چشام به هیچکی نکردن دیگه نیمنگاهی
گفتیم دیگه هیچی نمیکنه جدامون
حسودیمیکردن همه به هر دوتامون
نشدیم ما از همدیگه هیچ موقع خسته
ولی فرق داشت یکم باهم شرایطامون
دیت اخر فرودگاه امام
میشدن خیره به پاهای تو نگام
باچشمای خیس میزدی باز صدام
یه موزیک توی گوشم پلی میشد مدام
چشامو بستم تا نبینم میکنی پرواز
تومیری و رو من میخوره اسم سرباز
اصرارم اینه که ببینمت عزیزم
با اینکه تاریخ اعزامم فرداس
محمد رضا امیری
دیدنت کردتوقلبمنیهانقلابی
که به هیچی جزتو دیگه فکرنکردم
چشام به هیچکی نکردن دیگه نیمنگاهی
گفتیم دیگه هیچی نمیکنه جدامون
حسودیمیکردن همه به هر دوتامون
نشدیم ما از همدیگه هیچ موقع خسته
ولی فرق داشت یکم باهم شرایطامون
دیت اخر فرودگاه امام
میشدن خیره به پاهای تو نگام
باچشمای خیس میزدی باز صدام
یه موزیک توی گوشم پلی میشد مدام
چشامو بستم تا نبینم میکنی پرواز
تومیری و رو من میخوره اسم سرباز
اصرارم اینه که ببینمت عزیزم
با اینکه تاریخ اعزامم فرداس
محمد رضا امیری