Forwarded from پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
📚نشست آنلاین رونمایی کتاب
💡پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار میکند
📘تجسم حماسه
به کوشش: محمدعلی رجبی دوانی
🔸کتاب تجسم حماسه، مجموعه درسگفتارهایی است که در حوزههای گوناگون هنرهای تجسمی انقلاب توسط هنرمندان و اساتید نسل اول هنر انقلاب ارائه شده است.
این کتاب که به کوشش دکتر محمدعلی رجبی و به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی تهیه شده و توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است، در ۹ فصل هنرهای نقاشی، عکاسی، نقاشی دیواری، گرافیک (پوستر و نشان)، کاریکاتور، مجسمهسازی، تصویرسازی و نگارگری انقلاب را مورد بررسی و تامل قرار میدهد.
🎙با حضور:
محمدعلی رجبی دوانی
مسعود شجاعی طباطبایی
سیدحمید شریفی آل هاشم
طاهر شیخ الحکمایی
محمدکاظم حسنوند
پرویز اقبالی
سیدعباس میرهاشمی
سیدحسین شهرستانی
⏳زمان: سهشنبه ۲۱ بهمنماه ۱۳۹۹، ساعت ۱۵
📲پخش زنده نشست از صفحه اینستاگرام پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
@live_rcica.ir
#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_هنر_و_اندیشه
لینک خرید اینترنتی کتاب از سوره مهر:
https://sooremehr.ir/book/4051
🌍 rcica.ir
♨️ @rcica
💡پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار میکند
📘تجسم حماسه
به کوشش: محمدعلی رجبی دوانی
🔸کتاب تجسم حماسه، مجموعه درسگفتارهایی است که در حوزههای گوناگون هنرهای تجسمی انقلاب توسط هنرمندان و اساتید نسل اول هنر انقلاب ارائه شده است.
این کتاب که به کوشش دکتر محمدعلی رجبی و به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی تهیه شده و توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است، در ۹ فصل هنرهای نقاشی، عکاسی، نقاشی دیواری، گرافیک (پوستر و نشان)، کاریکاتور، مجسمهسازی، تصویرسازی و نگارگری انقلاب را مورد بررسی و تامل قرار میدهد.
🎙با حضور:
محمدعلی رجبی دوانی
مسعود شجاعی طباطبایی
سیدحمید شریفی آل هاشم
طاهر شیخ الحکمایی
محمدکاظم حسنوند
پرویز اقبالی
سیدعباس میرهاشمی
سیدحسین شهرستانی
⏳زمان: سهشنبه ۲۱ بهمنماه ۱۳۹۹، ساعت ۱۵
📲پخش زنده نشست از صفحه اینستاگرام پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
@live_rcica.ir
#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_هنر_و_اندیشه
لینک خرید اینترنتی کتاب از سوره مهر:
https://sooremehr.ir/book/4051
🌍 rcica.ir
♨️ @rcica
💠 واحد آیین و اندیشه بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میکند:
🔰 ماهیت انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
1️⃣ اعتراض سیاسی علیه رژیم شاه
2️⃣ حرکت در جهت تعالی انسان
3️⃣ تشکیل حکومت برای اجرای احکام شریعت
4️⃣ سیر تطور انسان پس از رنسانس
🔰 انقلاب اسلامی چه ایدهای برای دینی کردن جامعه دارد؟
🔻 سید حسین شهرستانی
🔻 حجتالاسلام حمزه وطنفدا
🔻 دکتر بیژن عبدالکریمی
🕕 چهارشنبه، ۲۲ بهمن، ساعت ۱۸
📍 پخش زنده از صفحه اینستاگرام بسیج امیرکبیر
#آیین_و_اندیشه
#فجر_انقلاب_اسلامی
🆔 @basijaut
🔰 ماهیت انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
1️⃣ اعتراض سیاسی علیه رژیم شاه
2️⃣ حرکت در جهت تعالی انسان
3️⃣ تشکیل حکومت برای اجرای احکام شریعت
4️⃣ سیر تطور انسان پس از رنسانس
🔰 انقلاب اسلامی چه ایدهای برای دینی کردن جامعه دارد؟
🔻 سید حسین شهرستانی
🔻 حجتالاسلام حمزه وطنفدا
🔻 دکتر بیژن عبدالکریمی
🕕 چهارشنبه، ۲۲ بهمن، ساعت ۱۸
📍 پخش زنده از صفحه اینستاگرام بسیج امیرکبیر
#آیین_و_اندیشه
#فجر_انقلاب_اسلامی
🆔 @basijaut
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶صفای حکمت
در عالم اسلامی ایرانی، حقیقت با "صفا" گره خورده و صفا همدوش "تواضع" است.
پس اهل حکمت در فرهنگ اسلامی گاه "برادران حقیقت" نام گرفتهاند و گاه "برادران صفا" (اخوان الحقیقه و اخوان الصفا)
این تواضع نه خصلتی نمایشی و زینتی، که برآمده از ذات حقیقت است.
حقیقت، اهلش را به سراسیمگی و کرنش دچار میکند. این کرنش پیآمد مهابت حق و فقرآگاهی است.
پس هرچه آگاهتر، دچارتر و هرچه دچارتر، بیچارهتر و هرچه بیچارهتر، گریانتر. بقول حکیم طوس:
همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر بباید گریست
این بیچارگی، سرمایه هر چاره و این گریانی جوهر هر شادمانی است.
🔸️سالها پیش فضلای مجمع عالی حکمت اسلامی از قم به محضر سیدنا الاستاد آیت الله #سیدحسن_سعادت_مصطفوی رسیدند، جهت دعوت ایشان به مراسم بزرگداشتی برای ایشان که چنانچه میبینید اینچنین اکراه خود را از این اقدام خطاب به آیت الله فیاضی که اصرار به برگزاری بزرگداشت دارند بیان میکنند.
البته نهایتا این بزرگداشت برگزار شد و ما هم در رکاب استاد به قم رفتیم و چه سفر شیرینی بود.
خدا این اسوه حکمت در عصر حاضر را سلامت دارد، بالنبی و آله.
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
در عالم اسلامی ایرانی، حقیقت با "صفا" گره خورده و صفا همدوش "تواضع" است.
پس اهل حکمت در فرهنگ اسلامی گاه "برادران حقیقت" نام گرفتهاند و گاه "برادران صفا" (اخوان الحقیقه و اخوان الصفا)
این تواضع نه خصلتی نمایشی و زینتی، که برآمده از ذات حقیقت است.
حقیقت، اهلش را به سراسیمگی و کرنش دچار میکند. این کرنش پیآمد مهابت حق و فقرآگاهی است.
پس هرچه آگاهتر، دچارتر و هرچه دچارتر، بیچارهتر و هرچه بیچارهتر، گریانتر. بقول حکیم طوس:
همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر بباید گریست
این بیچارگی، سرمایه هر چاره و این گریانی جوهر هر شادمانی است.
🔸️سالها پیش فضلای مجمع عالی حکمت اسلامی از قم به محضر سیدنا الاستاد آیت الله #سیدحسن_سعادت_مصطفوی رسیدند، جهت دعوت ایشان به مراسم بزرگداشتی برای ایشان که چنانچه میبینید اینچنین اکراه خود را از این اقدام خطاب به آیت الله فیاضی که اصرار به برگزاری بزرگداشت دارند بیان میکنند.
البته نهایتا این بزرگداشت برگزار شد و ما هم در رکاب استاد به قم رفتیم و چه سفر شیرینی بود.
خدا این اسوه حکمت در عصر حاضر را سلامت دارد، بالنبی و آله.
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
.
گل بخندید و باغ شد پدرام
ای خوشا این جهان بدین هنگام
#فرخی_سیستانی
عید نوروز و حلول سال تازه و طلیعه قرن جدید خجسته باد 🌺
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
گل بخندید و باغ شد پدرام
ای خوشا این جهان بدین هنگام
#فرخی_سیستانی
عید نوروز و حلول سال تازه و طلیعه قرن جدید خجسته باد 🌺
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
هو الکافی
ممکن است در هنگام زیارت #مشهدالرضا علیه السلام به ظرافتها و لطایف کالبد حرم کمتر توجه کنیم، بخصوص تزیینات و نقوش کاشیکاریهای سنتی که همچون پسزمینهای لاجوردی و فیروزهای، در نظر ما ظاهر میشود و به آسانی از آنها میگذریم، این تصویر مربوط است به نقوش کاشی صحن گوهرشاد که خود گنجینهای از انواع متنوع هنرهای اسلامی و ایرانی است.
در صورت توجه، عموما عبارت "و هو السمیع العلیم" را که به خط کوفی تزیینی نوشته شده بخوانیم و بر سر آن، لفظ جلاله "الله" را. اما این همه ماجرا نیست. عبارت کامل، ذکری است برگرفته از آیه ۱۳۷ سوره بقره:
فسَیکفیکهُم الله و هو السمیع العلیم
در این اثر، فسیکفیکهم، در نقوش اسلیمی زمینه اثر ادغام شده و چون حلقهای، نگینِ الله را دربرگرفته است. دو حرف "ک" در این کلمه بصورت قرینه و به خط کوفی، با کشیدگی و انحنا و کرشمهی خود، بار اصلی فرم کار را به دوش گرفته و کلمه را به شکل یا نوشته را به نگاره بدل کردهاند؛ کاف، حرف نخست اسم "کافی" خداست و آنچه در این ذکر محل توجه و توسل است همین اسم کافی و حقیقت کفایت الهی است بندگان را...
سخن کوتاه، در حاشیه نهاد #زیارت، در تمدن ایران اسلامی، گونه های بسیار هنر، با همکاری هنرمندانی گمنام و بینشان، دست در دست هم داده و بنایی باشکوه و زیبا و متعالی آفریدهاند. معماری، خوشنویسی، کاشیکاری و نگارگری همه در اینجا گرد آمده اند و اگر به آهنگ پرتناسب کاف در این نقش نیک بنگریم، سراغ موسیقی و الحان را هم مییابیم، کافیست با چشمی و گوشی گشوده به زیارت برویم و نه باطن را در تماشای ظاهر گم کنیم و نه ظاهر را در جذبه باطن به طاق نسیان بسپاریم.
#سید_حسین_شهرستانی
#هنر_اسلامی #هنر_ایرانی #هنرشیعی
#هنر_دینی #حکمت_هنر
@parvayenaghd
https://www.instagram.com/p/CMzaGZqhVjO/?igshid=1lxu7h2s48bgb
ممکن است در هنگام زیارت #مشهدالرضا علیه السلام به ظرافتها و لطایف کالبد حرم کمتر توجه کنیم، بخصوص تزیینات و نقوش کاشیکاریهای سنتی که همچون پسزمینهای لاجوردی و فیروزهای، در نظر ما ظاهر میشود و به آسانی از آنها میگذریم، این تصویر مربوط است به نقوش کاشی صحن گوهرشاد که خود گنجینهای از انواع متنوع هنرهای اسلامی و ایرانی است.
در صورت توجه، عموما عبارت "و هو السمیع العلیم" را که به خط کوفی تزیینی نوشته شده بخوانیم و بر سر آن، لفظ جلاله "الله" را. اما این همه ماجرا نیست. عبارت کامل، ذکری است برگرفته از آیه ۱۳۷ سوره بقره:
فسَیکفیکهُم الله و هو السمیع العلیم
در این اثر، فسیکفیکهم، در نقوش اسلیمی زمینه اثر ادغام شده و چون حلقهای، نگینِ الله را دربرگرفته است. دو حرف "ک" در این کلمه بصورت قرینه و به خط کوفی، با کشیدگی و انحنا و کرشمهی خود، بار اصلی فرم کار را به دوش گرفته و کلمه را به شکل یا نوشته را به نگاره بدل کردهاند؛ کاف، حرف نخست اسم "کافی" خداست و آنچه در این ذکر محل توجه و توسل است همین اسم کافی و حقیقت کفایت الهی است بندگان را...
سخن کوتاه، در حاشیه نهاد #زیارت، در تمدن ایران اسلامی، گونه های بسیار هنر، با همکاری هنرمندانی گمنام و بینشان، دست در دست هم داده و بنایی باشکوه و زیبا و متعالی آفریدهاند. معماری، خوشنویسی، کاشیکاری و نگارگری همه در اینجا گرد آمده اند و اگر به آهنگ پرتناسب کاف در این نقش نیک بنگریم، سراغ موسیقی و الحان را هم مییابیم، کافیست با چشمی و گوشی گشوده به زیارت برویم و نه باطن را در تماشای ظاهر گم کنیم و نه ظاهر را در جذبه باطن به طاق نسیان بسپاریم.
#سید_حسین_شهرستانی
#هنر_اسلامی #هنر_ایرانی #هنرشیعی
#هنر_دینی #حکمت_هنر
@parvayenaghd
https://www.instagram.com/p/CMzaGZqhVjO/?igshid=1lxu7h2s48bgb
Instagram
Forwarded from گفتمان
🔻#سید_حسین_شهرستانی
🔹تصادفی نیست که سرآغاز علم جديد با نگارش نخستین امیدنامههای عصر جدید همزمان است. این امیدنامهها همان اتوپیاهای عصر رنسانس است که تألیف یکی از آنها به نام پدربزرگ علم جدید فرانسیس بیکن است. «آتلانتیس جديد» بیکن همچون «شهر آفتاب» کامپانلا و «اتوپیای» مور، تصویری آرمانی از آیندهای را ترسیم میکنند که در آن نیروهای طبیعت به سبب علم و مهارت فنی، فراچنگ انسان درآمده و زندگی اجتماعی به مدد نظمی آهنین سروسامان یافته است. این تصویر که در خود، همهی روح «#ايدهی_ترقی» را به همراه دارد یکی از مهم ترین نیروهای پشتیبانی کندهی «ایمان به علم جديد» در جوامع مدرن است.
🔸#علم_جدید جز به نیروی ایمان اجتماعی که شهروندان عصر مدرن را به تعبد، تسليم و تحسين خويش واداشت، نمی توانست چنین فتوحات عظیمی رقم زند و قرن ها یک تنه بر مسند عقل و آگاهی تکیه دهد و صورت های دیگر آگاهی را به تبعیدگاههای دور رهسپار کند. ایمان، نیروی علم جدید است و امید نیروی ایمان، آیا جز این است که نیروی ایمان به امید و «رجا» است؟ مگر نه آنکه به ما آموخته اند که هرکه به خدا امید نداشته باشد، ایمان ندارد؟ پیوند این دو مفهوم در مسیحیت نیز بسیار آشکار است.
🔹علم جدید با این ایمان امیدبخش آغاز شد و تداوم یافت که علم، انسان ها را به «#سعادت» می رساند. همچنین علم، زندگی مدنی و اجتماعی انسانها را نیز به سعادت حقیقی میرساند. سعادت مدینه و جامعه چیست؟ پاسخ اتومینویسان عصر جدید و فیلسوفان سیاسی رنسانس مثل ماکیاوللی و هابز در یک کلمه خلاصه می شود: «نظم» .
🔸پس سعادت افراد در گرو سعادت مدنی است و سعادت مدنی در گرو تحقق «نظم اجتماعی»؛ و علم آن نیروی محاسبهگری است که بالذات پراکندگیها را به وحدت میرساند و به مدد قوانين علمی، نظم وجود را کشف کرده و به چنگ انسان می آورد. علم است که #قانون_طبیعت و تاریخ را محاسبه میکند و بدین ترتیب هر دو ساحت جهان طبیعی و جهان انسانی را به سامانی عقلانی و نظمی منطقی میرساند. لذا در نهایت «سعادت» برابر با نظم، انگاشته شده و نظم هم منطبق با روح عقل جديد، نظمی ریاضیوار و محاسبهپذير وتکنیکی تلقی میشود.
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@goftman_ir
🔹تصادفی نیست که سرآغاز علم جديد با نگارش نخستین امیدنامههای عصر جدید همزمان است. این امیدنامهها همان اتوپیاهای عصر رنسانس است که تألیف یکی از آنها به نام پدربزرگ علم جدید فرانسیس بیکن است. «آتلانتیس جديد» بیکن همچون «شهر آفتاب» کامپانلا و «اتوپیای» مور، تصویری آرمانی از آیندهای را ترسیم میکنند که در آن نیروهای طبیعت به سبب علم و مهارت فنی، فراچنگ انسان درآمده و زندگی اجتماعی به مدد نظمی آهنین سروسامان یافته است. این تصویر که در خود، همهی روح «#ايدهی_ترقی» را به همراه دارد یکی از مهم ترین نیروهای پشتیبانی کندهی «ایمان به علم جديد» در جوامع مدرن است.
🔸#علم_جدید جز به نیروی ایمان اجتماعی که شهروندان عصر مدرن را به تعبد، تسليم و تحسين خويش واداشت، نمی توانست چنین فتوحات عظیمی رقم زند و قرن ها یک تنه بر مسند عقل و آگاهی تکیه دهد و صورت های دیگر آگاهی را به تبعیدگاههای دور رهسپار کند. ایمان، نیروی علم جدید است و امید نیروی ایمان، آیا جز این است که نیروی ایمان به امید و «رجا» است؟ مگر نه آنکه به ما آموخته اند که هرکه به خدا امید نداشته باشد، ایمان ندارد؟ پیوند این دو مفهوم در مسیحیت نیز بسیار آشکار است.
🔹علم جدید با این ایمان امیدبخش آغاز شد و تداوم یافت که علم، انسان ها را به «#سعادت» می رساند. همچنین علم، زندگی مدنی و اجتماعی انسانها را نیز به سعادت حقیقی میرساند. سعادت مدینه و جامعه چیست؟ پاسخ اتومینویسان عصر جدید و فیلسوفان سیاسی رنسانس مثل ماکیاوللی و هابز در یک کلمه خلاصه می شود: «نظم» .
🔸پس سعادت افراد در گرو سعادت مدنی است و سعادت مدنی در گرو تحقق «نظم اجتماعی»؛ و علم آن نیروی محاسبهگری است که بالذات پراکندگیها را به وحدت میرساند و به مدد قوانين علمی، نظم وجود را کشف کرده و به چنگ انسان می آورد. علم است که #قانون_طبیعت و تاریخ را محاسبه میکند و بدین ترتیب هر دو ساحت جهان طبیعی و جهان انسانی را به سامانی عقلانی و نظمی منطقی میرساند. لذا در نهایت «سعادت» برابر با نظم، انگاشته شده و نظم هم منطبق با روح عقل جديد، نظمی ریاضیوار و محاسبهپذير وتکنیکی تلقی میشود.
#گفتمان_نخبگان_علوم_انسانی
@goftman_ir
Forwarded from میدان انقلاب
meydan 83 A4.pdf
1.8 MB
#هنر
#هنر_مبارز
#هنر_انقلاب
📌هنری از جنس مبارزه
پرونده:
🔻نسبت هنر ما با هنر انقلابی چیست؟
⬅️هنر؟ برای هنر؟ بیدارگر و مخدر
🔸مازوخیسم فرهنگی:
🎤مصاحبه با وحید جلیلی
💬گزارش گفتگو با دکتر شهرستانی
⁉️نسبت سینمای ما با هالیوود چیست؟
+
خارج از پرونده میخوانیم :
⏪⏪درباره نسبت ما، عدالت، انقلاب مستضعفین
📣در عقیق علم چه گذشت؟
▫️سیری در جهت گیری انتخاباتی جناحها
شماره #هشتادوسوم را با ظاهری نو و یک شگفتانه دیگر، تا آخر بخوانید
🗞@enqelabsq
#هنر_مبارز
#هنر_انقلاب
📌هنری از جنس مبارزه
پرونده:
🔻نسبت هنر ما با هنر انقلابی چیست؟
⬅️هنر؟ برای هنر؟ بیدارگر و مخدر
🔸مازوخیسم فرهنگی:
🎤مصاحبه با وحید جلیلی
💬گزارش گفتگو با دکتر شهرستانی
⁉️نسبت سینمای ما با هالیوود چیست؟
+
خارج از پرونده میخوانیم :
⏪⏪درباره نسبت ما، عدالت، انقلاب مستضعفین
📣در عقیق علم چه گذشت؟
▫️سیری در جهت گیری انتخاباتی جناحها
شماره #هشتادوسوم را با ظاهری نو و یک شگفتانه دیگر، تا آخر بخوانید
🗞@enqelabsq
Forwarded from گفتمان
🔻#سید_حسین_شهرستانی
🔹پیش از دوران مدرن، کل حیات اجتماعی، هستی یکپارچه داشته و تفکیک دو #حوزهی_عمومی و خصوصی بلاوجه بود. کل حیات اجتماعی بهطور عمومی در خدمت دین و حیات دینی قرار داشت و ساحتهای عرفی زندگی هم دستنخورده باقی مانده بود. البته به یک معنا بیان تفکیک حوزهی عمومی و خصوصی در دوآلیسم پاپ و قیصر در قرون وسطای مسیحی وجود دارد و به این معنا، پیشتاریخ سکولاریسم و ظهور حوزههای عمومی و بعدها حوزهی خصوصی، این دوآلیسم مسیحی است. لیکن این دوآلیسم در قرون وسطا پررنگ نبود: پادشاه مشروعیت خود را از کلیسا کسب میکرد و فارغ و مستقل از آن نبود. حتی دولت انگلیس هم که خود را از کلیسای روم جدا کرد، به کل فارغ از مشروعیت مذهبی نبود و با تشکیل کلیسای سلطنتی انگلستان خلأ مشروعیت دینی خود را پر کرد.
🔸در دوران #رنسانس بود که حوزهی عمومی بهعنوان منطقهی گریز از قدرت دین ظهور کرد که عرصهی عمل دولت ملی مدرن بود. این همزمان است با ظهور دولت-ملتها و همزمان است با رشد سرمایهداری. سرمایهداری در نظام فئودال مبتنی بر کلیسا و بازارهای محلی آن عقیم میماند. سرمایهداری مستلزم شکست قدرت کلیسا و شکلگیری بازار مصرف بزرگتری از بازارهای محلی است. دولت ملی، بازار ملی را برای سرمایهداری به ارمغان میآورد. پس حوزهی عمومی عرصهی ظهور سرمایهداری ملی است و ضامن بقای چارچوبها و مناسبات آن هم دولت مقتدر ملی است.
🔹در مرحلهی بعد که مصادف با عصر #روشنگری است، دولت مدرن خود مانع شکوفایی فردیت انسان مدرن و همچنین مانع توسعهی سرمایهداری میگردد. در این مرحله است که حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی در عرصهی عمل دولت مدرن قد علم میکند و بدین ترتیب آن را محدود میسازد. همچنین در این دوره است که «فرد مدرن» به معنی دقیق کلمه تولد مییابد. نطفهی این فردیت در #توماس_هابز موجود است: دولت مدرن محصول قرارداد اجتماعی فردی است. لیکن در هابز ظهور دولت بهکلی فرد را به محاق میبرد. همچنین این فردیت در کوژیتو دکارت نیز موجود است. اما آنجا هنوز به مرحلهی فعلیت و تحقق تاریخی نرسیده است. در عصر روشنگری، انقلابهای فردگرایانه و آزادیخواهانه فرد مدرن و حوزهی خصوصی متناسب با آن را شکل میدهد و دولت مدرن را که خود سد شکوفایی فردیت انسان مدرن شده، محدود میسازد؛ لذا تفکیک حوزهی عمومی و حوزهی خصوصی بهطور عمده مربوط به این دوره است. حتما ظهور فرد مدرن بینسبت با توسعهی سرمایهداری نیست. انسان ایدهآل سرمایهداری همان انسان فردگرایی است که سود شخصیاش و نه عقاید و هنجارهای اخلاقی و دینیاش مبنای عمل اجتماعی و فردی اوست. این همان انسان گزلشافتی یا انسان دورکیمی است که وجدان فردی فربهتری نسبت به انسانهای سنتی دارد؛ همان انسان وبری است که عقلانیت ابزاری، منطق عمل اوست. او همان تولیدکننده و مصرفکنندهی ایدهآل سرمایهداری است. این همان انسانی است که واحد اصلی تحلیل در اقتصاد کلاسیک مدرن قرار میگیرد و منطق سرمایهداری را موجه میسازد.
🔸گسترش مناسبات سرمایهداری زمانی که به شکلگیری یک قشر اجتماعی با این خصوصیات منجر شد و طبقهی متوسط شهری مدرن به وجود آمد، زمینه برای انقلاب سیاسی مدرن و ظهور نظام سیاسی دموکراسی که در تناسب کامل با چنین انسانی است فراهم شد و بدین ترتیب تجدد از مرحلهی واسط قبلی، که آن را از عصر سلطهی کلیسا رهایی بخشیده بود، عبور کرد و دموکراسیهای مدرن جایگزین دولتهای مقتدر مدرن گردیدند و همزمان حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی برجسته میشود. این همان مرحلهای است که فوکویاما آن را پایان تاریخ میداند: در این دوره، نظم و آزادی هر دو با هم به ارمغان میآید. چون مسئلهی اساسی تجدد مسئلهی پارادوکس نظم اجتماعی و فردیت و آزادی فردی است. گویی تا پیش از ظهور لیبرال دموکراسی این دو همواره از هم گریزان بودهاند و با ظهور دموکراسیهای لیبرال این دو در یک سامان گرد هم میآیند. در اینجا #دولت_حداقلی که ضامن بقای نظم اجتماعی و همچنین ضامن حفظ آزادیهای فردی است و حوزههای خصوصی گستردهای که تا حدود زیادی از دستاندازی دولت و قدرت مصوناند، وجود دارد.
#تکوین_دولت_مدرن
#نسبت_سوژه_مدرن_و_سرمایهداری
@goftman_ir
🔹پیش از دوران مدرن، کل حیات اجتماعی، هستی یکپارچه داشته و تفکیک دو #حوزهی_عمومی و خصوصی بلاوجه بود. کل حیات اجتماعی بهطور عمومی در خدمت دین و حیات دینی قرار داشت و ساحتهای عرفی زندگی هم دستنخورده باقی مانده بود. البته به یک معنا بیان تفکیک حوزهی عمومی و خصوصی در دوآلیسم پاپ و قیصر در قرون وسطای مسیحی وجود دارد و به این معنا، پیشتاریخ سکولاریسم و ظهور حوزههای عمومی و بعدها حوزهی خصوصی، این دوآلیسم مسیحی است. لیکن این دوآلیسم در قرون وسطا پررنگ نبود: پادشاه مشروعیت خود را از کلیسا کسب میکرد و فارغ و مستقل از آن نبود. حتی دولت انگلیس هم که خود را از کلیسای روم جدا کرد، به کل فارغ از مشروعیت مذهبی نبود و با تشکیل کلیسای سلطنتی انگلستان خلأ مشروعیت دینی خود را پر کرد.
🔸در دوران #رنسانس بود که حوزهی عمومی بهعنوان منطقهی گریز از قدرت دین ظهور کرد که عرصهی عمل دولت ملی مدرن بود. این همزمان است با ظهور دولت-ملتها و همزمان است با رشد سرمایهداری. سرمایهداری در نظام فئودال مبتنی بر کلیسا و بازارهای محلی آن عقیم میماند. سرمایهداری مستلزم شکست قدرت کلیسا و شکلگیری بازار مصرف بزرگتری از بازارهای محلی است. دولت ملی، بازار ملی را برای سرمایهداری به ارمغان میآورد. پس حوزهی عمومی عرصهی ظهور سرمایهداری ملی است و ضامن بقای چارچوبها و مناسبات آن هم دولت مقتدر ملی است.
🔹در مرحلهی بعد که مصادف با عصر #روشنگری است، دولت مدرن خود مانع شکوفایی فردیت انسان مدرن و همچنین مانع توسعهی سرمایهداری میگردد. در این مرحله است که حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی در عرصهی عمل دولت مدرن قد علم میکند و بدین ترتیب آن را محدود میسازد. همچنین در این دوره است که «فرد مدرن» به معنی دقیق کلمه تولد مییابد. نطفهی این فردیت در #توماس_هابز موجود است: دولت مدرن محصول قرارداد اجتماعی فردی است. لیکن در هابز ظهور دولت بهکلی فرد را به محاق میبرد. همچنین این فردیت در کوژیتو دکارت نیز موجود است. اما آنجا هنوز به مرحلهی فعلیت و تحقق تاریخی نرسیده است. در عصر روشنگری، انقلابهای فردگرایانه و آزادیخواهانه فرد مدرن و حوزهی خصوصی متناسب با آن را شکل میدهد و دولت مدرن را که خود سد شکوفایی فردیت انسان مدرن شده، محدود میسازد؛ لذا تفکیک حوزهی عمومی و حوزهی خصوصی بهطور عمده مربوط به این دوره است. حتما ظهور فرد مدرن بینسبت با توسعهی سرمایهداری نیست. انسان ایدهآل سرمایهداری همان انسان فردگرایی است که سود شخصیاش و نه عقاید و هنجارهای اخلاقی و دینیاش مبنای عمل اجتماعی و فردی اوست. این همان انسان گزلشافتی یا انسان دورکیمی است که وجدان فردی فربهتری نسبت به انسانهای سنتی دارد؛ همان انسان وبری است که عقلانیت ابزاری، منطق عمل اوست. او همان تولیدکننده و مصرفکنندهی ایدهآل سرمایهداری است. این همان انسانی است که واحد اصلی تحلیل در اقتصاد کلاسیک مدرن قرار میگیرد و منطق سرمایهداری را موجه میسازد.
🔸گسترش مناسبات سرمایهداری زمانی که به شکلگیری یک قشر اجتماعی با این خصوصیات منجر شد و طبقهی متوسط شهری مدرن به وجود آمد، زمینه برای انقلاب سیاسی مدرن و ظهور نظام سیاسی دموکراسی که در تناسب کامل با چنین انسانی است فراهم شد و بدین ترتیب تجدد از مرحلهی واسط قبلی، که آن را از عصر سلطهی کلیسا رهایی بخشیده بود، عبور کرد و دموکراسیهای مدرن جایگزین دولتهای مقتدر مدرن گردیدند و همزمان حوزهی خصوصی در برابر حوزهی عمومی برجسته میشود. این همان مرحلهای است که فوکویاما آن را پایان تاریخ میداند: در این دوره، نظم و آزادی هر دو با هم به ارمغان میآید. چون مسئلهی اساسی تجدد مسئلهی پارادوکس نظم اجتماعی و فردیت و آزادی فردی است. گویی تا پیش از ظهور لیبرال دموکراسی این دو همواره از هم گریزان بودهاند و با ظهور دموکراسیهای لیبرال این دو در یک سامان گرد هم میآیند. در اینجا #دولت_حداقلی که ضامن بقای نظم اجتماعی و همچنین ضامن حفظ آزادیهای فردی است و حوزههای خصوصی گستردهای که تا حدود زیادی از دستاندازی دولت و قدرت مصوناند، وجود دارد.
#تکوین_دولت_مدرن
#نسبت_سوژه_مدرن_و_سرمایهداری
@goftman_ir
🔶نقدِ ابتذال و ابتذالِ نقد
درباره برنامه تلویزیونی #زندگی_پس_از_زندگی
بنده به نقدِ ابتذال در تولیدات هنری و رسانهای دینی، بارها پرداختهام اما وقتی میبینم خود "نقد" به ابتذال کشیده شده است، دیگر نمیتوانم سکوت کنم.
آری، نوعی روشنفکرمآبی میانمایه، در پهنه علوم انسانی و جامعه نخبگانی ما پرسه میزند و به سبب آن، نقادی، به پرتابکردن کلیشههای مبتذل به اینسو و آنسو بدل شده است.
نمونه را: برنامه بسیار خوب و محققانه زندگی پس از زندگی که یک سر و گردن از سایر تولیدات دینی تلویزیون بالاتر بود، با این کلیشهها مورد تهاجم بیمبنا قرار گرفت. انگار عدهای نشستهاند تا کاری گُل کند و ناگهان خلاف پسند عموم و از موضع عالم و فرزانه یا عدالتخواه و اشفاکنندهی اسرار، دیگران را از خواب غفلت درآورند و باطن "سکولار" و "لیبرال" ماجرا را برملا کنند!!
آه که این برچسبهای سکولار و لیبرال و اخیرا "نئولیبرال" مثل تفنگ اسباب بازی چگونه بین ما مصرف میشود! این "امر سیاسی" هم که به یک دالّ میانتهی ولی دهنپرکن تبدیل شده است!
برنامه مذکور به واقعیتی تجربی که به مساله حیات برزخی و بطور کلی آموزه "معاد" و ایمان به "غیب" بازگشت دارد میپردازد. این موضوع با لحاظ ملاحظات و به شیوهای محققانه و با پشتوانه کارشناسیهای دینی انجام شده که البته نقص و حدود خود را دارد.
اما دلیل نفی مطلق چیست؟ تجربهها دروغین است؟ بیایید اثبات کنید که دروغین است، و کدام؟ معتقدید محال است؟ چرا و بر چه مبنا؟ نباید به این تجارب پرداخت و باید آنرا اظهار نکرد؟ چرا؟
عدهای هم مطلبی را طوطیوار تکرار میکنند: خواب و مکاشفه حجت نیست! معنی این سخن را میدانند؟ حجت شرعی در استنباط حکم عملی نیست! نباشد! مگر بنا بود باشد؟ شواهد و آیات حقیقت معاد است. بروید کتب حکمت اسلامی را بخوانید که در فصول آخر، بوعلی و سهروردی و صدرا و.. "اسرار الآیات"و"نبوات و منامات" را طرح میکنند.
نقل و تحقیق در این شواهد و تجارب قدسی، در سنت دینی و حکمی ما همواره جایگاه ثابتی داشته است، البته با رعایت اصول و موازین.
علامه طباطبایی به آقای کرباسچیان گفته بود که برو و تجارب غیبی را جمع و منتشر کن که اینها باید مستند شود.
وقتی حکمای اصیل چنین میگویند، نقد چنین برنامهای از موضع "عقلانیت" بیوجه است مگر آنکه فرق عقلانیت دینی و راسیونالینسم مدرن را لحاظ نکنیم.
میگویند این کار خطیر است و ممکن است سبب انحراف شود، هر حقیقتی خطیر است و میتواند چنین باشد، ارزش این برنامه برای من همین استقبال از خطر و عبور از پرداختهای روتین و مثلا دعوت از منبری و پخش مداحی است، برنامه درعین شناخت این خطرات راه خود را سنجیده، شریف و محکم طی کرده است. کار محکم و سنجیده، هرچه باشد امری را به جایی میرساند و آنرا از بوتهی مهملگویی میرهاند.
هر چیزی را باید در مقام خود سنجید، متاسفانه دو ویروس فراگیر در میانمایگی فضای نخبگان دینی رشد کرده است: یکی شبهغربشناسی یا آنچه من "غربشناسیزدگی" مینامم (غربشناسی×غربزدگی) که متاسفانه خود من هم در انتشار آن سهیم بودهام و دوم عدالتخواهی داریکال؛
این هر دو با هیچ گفتاری جز خود امکان گفتگو ندارند.
باید دانست که قلمرو فرهنگ وسیع و واجد ساحتهای زبانی متنوع است. حکمای ما در قرون ماضی درک درستی از این لایهها و اقتضائات آن داشتند و بدین سبب در عین نخبگی، مخاطبه ایشان با عموم جامعه مختل نمیشد. اما امروز منی که کمی فلسفه و علوم انسانی میخوانم، دیگر با هیچ فرم زبانی دیگر امکان همزبانی ندارم.
قطعا چنین برنامهای نمیتواند هویت دینی و انقلابی را در همه ابعاد نمایندگی کند ولی مگر دیگر برنامهها چنیناند.
هویت دینی ابعادی دارد که اثبات یکی بالضروره مستلزم نفی دیگری نیست.
پ ن:
(قصد ورود به این موضوع را نداشتم اما اولا احساس کردم که این قضاوتهای کلیشهای و نسنجیده منجر به جفا به یک کار پرزحمت و فکر شده و سنجیده شده است و ثانیا این جریان ابتذالِ نقد، باید به جد مورد نقادی واقع شود.
کسی مثل من که به صراحت موارد متعدد را نقد میکند، آنجا که نقد غیرمنصفانه و غیر عالمانه و متاسفانه شبهعالمانه، موجب جفا به کاری متین است، موظف است که بی تفاوت نباشد و از کار قابل دفاع، دفاع کند. نمیتوان و نباید تنها نان نقد را خورد و مسئولیت دفاع از کار شایسته را نپذیرفت.
متن را با دقت بخوانید. توصیه من به تازهواردهای مسیر نقد اجتماعی و علوم انسانی این است: به خاطر تئوریبافی (یا بهتر بگویم دوکسابافی) امثال من، خود را از مواضع آگاهی محروم نکنید. آگاهی و حیات دینی مراتبی دارد و متناسب با آن سنخ گفتاری و زبانی. قرار نیست همه مثل من سخن بگویند، بلکه قرار است این گونههای گفتار در جستجوی همزبانی، از حدود خود فراتر روند.)
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
https://www.instagram.com/p/CO3BOUXh_u7/?igshid=k7sj6mygoah6
درباره برنامه تلویزیونی #زندگی_پس_از_زندگی
بنده به نقدِ ابتذال در تولیدات هنری و رسانهای دینی، بارها پرداختهام اما وقتی میبینم خود "نقد" به ابتذال کشیده شده است، دیگر نمیتوانم سکوت کنم.
آری، نوعی روشنفکرمآبی میانمایه، در پهنه علوم انسانی و جامعه نخبگانی ما پرسه میزند و به سبب آن، نقادی، به پرتابکردن کلیشههای مبتذل به اینسو و آنسو بدل شده است.
نمونه را: برنامه بسیار خوب و محققانه زندگی پس از زندگی که یک سر و گردن از سایر تولیدات دینی تلویزیون بالاتر بود، با این کلیشهها مورد تهاجم بیمبنا قرار گرفت. انگار عدهای نشستهاند تا کاری گُل کند و ناگهان خلاف پسند عموم و از موضع عالم و فرزانه یا عدالتخواه و اشفاکنندهی اسرار، دیگران را از خواب غفلت درآورند و باطن "سکولار" و "لیبرال" ماجرا را برملا کنند!!
آه که این برچسبهای سکولار و لیبرال و اخیرا "نئولیبرال" مثل تفنگ اسباب بازی چگونه بین ما مصرف میشود! این "امر سیاسی" هم که به یک دالّ میانتهی ولی دهنپرکن تبدیل شده است!
برنامه مذکور به واقعیتی تجربی که به مساله حیات برزخی و بطور کلی آموزه "معاد" و ایمان به "غیب" بازگشت دارد میپردازد. این موضوع با لحاظ ملاحظات و به شیوهای محققانه و با پشتوانه کارشناسیهای دینی انجام شده که البته نقص و حدود خود را دارد.
اما دلیل نفی مطلق چیست؟ تجربهها دروغین است؟ بیایید اثبات کنید که دروغین است، و کدام؟ معتقدید محال است؟ چرا و بر چه مبنا؟ نباید به این تجارب پرداخت و باید آنرا اظهار نکرد؟ چرا؟
عدهای هم مطلبی را طوطیوار تکرار میکنند: خواب و مکاشفه حجت نیست! معنی این سخن را میدانند؟ حجت شرعی در استنباط حکم عملی نیست! نباشد! مگر بنا بود باشد؟ شواهد و آیات حقیقت معاد است. بروید کتب حکمت اسلامی را بخوانید که در فصول آخر، بوعلی و سهروردی و صدرا و.. "اسرار الآیات"و"نبوات و منامات" را طرح میکنند.
نقل و تحقیق در این شواهد و تجارب قدسی، در سنت دینی و حکمی ما همواره جایگاه ثابتی داشته است، البته با رعایت اصول و موازین.
علامه طباطبایی به آقای کرباسچیان گفته بود که برو و تجارب غیبی را جمع و منتشر کن که اینها باید مستند شود.
وقتی حکمای اصیل چنین میگویند، نقد چنین برنامهای از موضع "عقلانیت" بیوجه است مگر آنکه فرق عقلانیت دینی و راسیونالینسم مدرن را لحاظ نکنیم.
میگویند این کار خطیر است و ممکن است سبب انحراف شود، هر حقیقتی خطیر است و میتواند چنین باشد، ارزش این برنامه برای من همین استقبال از خطر و عبور از پرداختهای روتین و مثلا دعوت از منبری و پخش مداحی است، برنامه درعین شناخت این خطرات راه خود را سنجیده، شریف و محکم طی کرده است. کار محکم و سنجیده، هرچه باشد امری را به جایی میرساند و آنرا از بوتهی مهملگویی میرهاند.
هر چیزی را باید در مقام خود سنجید، متاسفانه دو ویروس فراگیر در میانمایگی فضای نخبگان دینی رشد کرده است: یکی شبهغربشناسی یا آنچه من "غربشناسیزدگی" مینامم (غربشناسی×غربزدگی) که متاسفانه خود من هم در انتشار آن سهیم بودهام و دوم عدالتخواهی داریکال؛
این هر دو با هیچ گفتاری جز خود امکان گفتگو ندارند.
باید دانست که قلمرو فرهنگ وسیع و واجد ساحتهای زبانی متنوع است. حکمای ما در قرون ماضی درک درستی از این لایهها و اقتضائات آن داشتند و بدین سبب در عین نخبگی، مخاطبه ایشان با عموم جامعه مختل نمیشد. اما امروز منی که کمی فلسفه و علوم انسانی میخوانم، دیگر با هیچ فرم زبانی دیگر امکان همزبانی ندارم.
قطعا چنین برنامهای نمیتواند هویت دینی و انقلابی را در همه ابعاد نمایندگی کند ولی مگر دیگر برنامهها چنیناند.
هویت دینی ابعادی دارد که اثبات یکی بالضروره مستلزم نفی دیگری نیست.
پ ن:
(قصد ورود به این موضوع را نداشتم اما اولا احساس کردم که این قضاوتهای کلیشهای و نسنجیده منجر به جفا به یک کار پرزحمت و فکر شده و سنجیده شده است و ثانیا این جریان ابتذالِ نقد، باید به جد مورد نقادی واقع شود.
کسی مثل من که به صراحت موارد متعدد را نقد میکند، آنجا که نقد غیرمنصفانه و غیر عالمانه و متاسفانه شبهعالمانه، موجب جفا به کاری متین است، موظف است که بی تفاوت نباشد و از کار قابل دفاع، دفاع کند. نمیتوان و نباید تنها نان نقد را خورد و مسئولیت دفاع از کار شایسته را نپذیرفت.
متن را با دقت بخوانید. توصیه من به تازهواردهای مسیر نقد اجتماعی و علوم انسانی این است: به خاطر تئوریبافی (یا بهتر بگویم دوکسابافی) امثال من، خود را از مواضع آگاهی محروم نکنید. آگاهی و حیات دینی مراتبی دارد و متناسب با آن سنخ گفتاری و زبانی. قرار نیست همه مثل من سخن بگویند، بلکه قرار است این گونههای گفتار در جستجوی همزبانی، از حدود خود فراتر روند.)
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
https://www.instagram.com/p/CO3BOUXh_u7/?igshid=k7sj6mygoah6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سه حکایت در حکمت فردوسی
در این گفتار، از زبان #ملاصدرا، #عطار و #نظامی_عروضی درباره فردوسی و حکمت و اندیشهی او میشنویم و این پرسش را پی میگیریم که جرم #فردوسی چه بود.
.
سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد!
.
#سید_حسین_شهرستانی
#شاهنامه #حکمه_متعالیه
#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
@parvayenaghd
در این گفتار، از زبان #ملاصدرا، #عطار و #نظامی_عروضی درباره فردوسی و حکمت و اندیشهی او میشنویم و این پرسش را پی میگیریم که جرم #فردوسی چه بود.
.
سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد!
.
#سید_حسین_شهرستانی
#شاهنامه #حکمه_متعالیه
#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
@parvayenaghd
♦️بازنده این رقابت کیست؟
در حاشیه تصمیم شگفت شورای نگهبان
🔹️مهمترین اثر این تصمیم تخریب شخصیت آیتالله رئیسی است. کسی که در سالهای اخیر اعتماد و اقبال عمومی بسیاری جلب کرده و به چهرهای مردمی تبدیل شده بود، یکشبه به قدرت پسپردهای بدل میشود که همه رقبا را در سازوکاری غیردموکراتیک ازمیدان به در کرده است.
بعلاوه هزینه جناح سیاسی حاکم بر دولت و مسئولیت سنگین او در قبال «وضع موجود» یکباره از شانهی او برداشته شده و بر شانۀ جریان انقلاب و آقای رئیسی نهاده میشود. چه هدیهای بهتر از این میتوان تقدیم دولت روحانی و دنبالههای سیاسی آن کرد؟
🔹️تصویری که از قدرت و نفوذ خاندان لاریجانی در طی سالیان تثبیت شده بود، یکباره محو میگردد و این برادران سیاستمدار و متنفذ، یکباره در موضع مظلومیت و در طرف مردم دربرابر یک سیستم سرکوبگر قرار میگیرند. جز بدین شیوه، نمیشد خاندان لاریجانی را تطهیر و سفید کرد.
🔹️نظام در طی سالیان به الگویی برای نمایندگی طیفهای اجتماعی گوناگون رسیده بود. اینکه چهرههای خودی و درچارچوب، نمایندگی نیروهای واگرای سیاسی را برعهده بگیرند، دستآورد بزرگ سه دهه رقابت سیاسی در ایران بود. این دستآورد این بار به اوج خود رسید: علی لاریجانی نمایندۀ جریان غربگرا و اصلاحات در ایران شده بود. این یعنی کنترل و مهار هوشمند این جریان. در این شرایط حذف او و گزینه های دیگر چه معنایی دارد جز القاء حس حذفشدگی به بدنۀ مهمی از مردم و نخبگان و نیروهای اجتماعی و سیاسی. این را بگذاریم کنار حذف ظاهرا ناچار و البته ناگوار احمدینژاد. نتیجه این کنش، تنها ریزش رای هواداران این چهرهها یا جریانات نیست، بلکه اولا تودۀ مردم که در روزهای آخر و در جریان مناظرات به گزینۀ نهایی خود میرسند را از دست میدهید و ثانیا حتی بخشی از بدنهی مردمی که بالقوه حامی رئیسی است نیز دلسرد و بدگمان خواهد شد.
🔹️این تصمیم قطعا بیش از همه به سود علی لاریجانی، حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و در طرف دیگر محمود احمدینژاد و به ضرر کلیت نظام، شخص ابراهیم رئیسی و منهدمکنندۀ اعتبار باقیماندۀ شورای نکهبان است. آنقدر این معادله عجیب که انسان گمان میکند پوستخربزهای است از طرف جناح لاریجانی-روحانی، زیر پای نظام: طبق تمام نظرسنجیها، علی لاریجانی کمترین شانس را برای پیروزی در برابر رئیسی واجد بود. جهانگیری که هیچ!
به نظر شما کدام گزینه برای او و جریان حاکم بر دولت بهتر مینماید:
شکست از مردم در صحنۀ رقابت یا حذفشدن از صحنۀ رقابت توسط شورای نگهبان؟!
در واقع در گزینۀ اخیر دوستان نه تنها هزینۀ شکست را متحمل نمیشوند، بلکه هم خود را پاکسازی کرده و مظلوم مینمایانند و هم پیروزی رقیب را از پیش، به یک شکست سیاسی تبدیل کرده و چهرۀ او را پیشاپیش تخریب نمودهاند.
🔹️در طرح سیاسی جمهوری اسلامی، این تنها ارادۀ مردمی است که در نهایت میتواند و باید عهدهدار حمل بار انقلاب باشد. در بینش امام، هیچ مصلحتی نمیتواند با این اصل اساسی برابری کند. اینکه حفظ مصالح نظام ایجاب میکند که ارادۀ مردم ولو موقتاً به عقب رانده شود، تناقضگویی محض است چون مصلحتی بالاتر از حضور میدانی مردم و احساس این حضور از جانب ایشان وجود ندارد. ممکن است برخی هزینۀ این جهتگیری را درنیابند چراکه در کوتاهمدت مخالفت علنی اقشار گوناگون را کنترلپذیر بشمارند و پیش خود بگویند که نهایتا چهار نفر اعتراض میکنند و جمعشان میکنیم. اما این به معنی رفع مشکل نیست. فاجعه تنها این نیست که مردمی به خیابان بریزند و شعار مخالف سردهند، فاجعه اتفاقاً آنجاست که مردم در خانه بمانند و صلاح مملکت خویش به خسروان واگذار کنند. این وضعیت - که البته برای برخی طراحان و صحنهگردانان، وضعیتی ایدهآل است - اساساً چیزی جز پایان کار انقلاب نیست.
🔹️اکنون شخص آیت الله رئیسی باید از حیثیت لکهدار شده خود دفاع کند. ایشان میتواند با نقشآفرینی فعال و هوشمند صحنۀ بازی را دوباره برپا کرده و بازیگری خوشنام و ستودنی از طرف همۀ طرفهای میدان باشد. او باید نظام را مجاب کند که رقابتِ از رمق افتاده را دوباره احیاء نماید و باید اعلام کند که دوام حضورش در انتخابات مشروط است به واقعیتر شدن کارزار رقابت سیاسی. در غیر این صورت نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، بازندۀ بزرگ بازی #ابراهیم_رئیسی است.
#سید_حسین_شهرستانی
https://www.instagram.com/p/CPSXfwZhGNg/?utm_medium=copy_link
در حاشیه تصمیم شگفت شورای نگهبان
🔹️مهمترین اثر این تصمیم تخریب شخصیت آیتالله رئیسی است. کسی که در سالهای اخیر اعتماد و اقبال عمومی بسیاری جلب کرده و به چهرهای مردمی تبدیل شده بود، یکشبه به قدرت پسپردهای بدل میشود که همه رقبا را در سازوکاری غیردموکراتیک ازمیدان به در کرده است.
بعلاوه هزینه جناح سیاسی حاکم بر دولت و مسئولیت سنگین او در قبال «وضع موجود» یکباره از شانهی او برداشته شده و بر شانۀ جریان انقلاب و آقای رئیسی نهاده میشود. چه هدیهای بهتر از این میتوان تقدیم دولت روحانی و دنبالههای سیاسی آن کرد؟
🔹️تصویری که از قدرت و نفوذ خاندان لاریجانی در طی سالیان تثبیت شده بود، یکباره محو میگردد و این برادران سیاستمدار و متنفذ، یکباره در موضع مظلومیت و در طرف مردم دربرابر یک سیستم سرکوبگر قرار میگیرند. جز بدین شیوه، نمیشد خاندان لاریجانی را تطهیر و سفید کرد.
🔹️نظام در طی سالیان به الگویی برای نمایندگی طیفهای اجتماعی گوناگون رسیده بود. اینکه چهرههای خودی و درچارچوب، نمایندگی نیروهای واگرای سیاسی را برعهده بگیرند، دستآورد بزرگ سه دهه رقابت سیاسی در ایران بود. این دستآورد این بار به اوج خود رسید: علی لاریجانی نمایندۀ جریان غربگرا و اصلاحات در ایران شده بود. این یعنی کنترل و مهار هوشمند این جریان. در این شرایط حذف او و گزینه های دیگر چه معنایی دارد جز القاء حس حذفشدگی به بدنۀ مهمی از مردم و نخبگان و نیروهای اجتماعی و سیاسی. این را بگذاریم کنار حذف ظاهرا ناچار و البته ناگوار احمدینژاد. نتیجه این کنش، تنها ریزش رای هواداران این چهرهها یا جریانات نیست، بلکه اولا تودۀ مردم که در روزهای آخر و در جریان مناظرات به گزینۀ نهایی خود میرسند را از دست میدهید و ثانیا حتی بخشی از بدنهی مردمی که بالقوه حامی رئیسی است نیز دلسرد و بدگمان خواهد شد.
🔹️این تصمیم قطعا بیش از همه به سود علی لاریجانی، حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و در طرف دیگر محمود احمدینژاد و به ضرر کلیت نظام، شخص ابراهیم رئیسی و منهدمکنندۀ اعتبار باقیماندۀ شورای نکهبان است. آنقدر این معادله عجیب که انسان گمان میکند پوستخربزهای است از طرف جناح لاریجانی-روحانی، زیر پای نظام: طبق تمام نظرسنجیها، علی لاریجانی کمترین شانس را برای پیروزی در برابر رئیسی واجد بود. جهانگیری که هیچ!
به نظر شما کدام گزینه برای او و جریان حاکم بر دولت بهتر مینماید:
شکست از مردم در صحنۀ رقابت یا حذفشدن از صحنۀ رقابت توسط شورای نگهبان؟!
در واقع در گزینۀ اخیر دوستان نه تنها هزینۀ شکست را متحمل نمیشوند، بلکه هم خود را پاکسازی کرده و مظلوم مینمایانند و هم پیروزی رقیب را از پیش، به یک شکست سیاسی تبدیل کرده و چهرۀ او را پیشاپیش تخریب نمودهاند.
🔹️در طرح سیاسی جمهوری اسلامی، این تنها ارادۀ مردمی است که در نهایت میتواند و باید عهدهدار حمل بار انقلاب باشد. در بینش امام، هیچ مصلحتی نمیتواند با این اصل اساسی برابری کند. اینکه حفظ مصالح نظام ایجاب میکند که ارادۀ مردم ولو موقتاً به عقب رانده شود، تناقضگویی محض است چون مصلحتی بالاتر از حضور میدانی مردم و احساس این حضور از جانب ایشان وجود ندارد. ممکن است برخی هزینۀ این جهتگیری را درنیابند چراکه در کوتاهمدت مخالفت علنی اقشار گوناگون را کنترلپذیر بشمارند و پیش خود بگویند که نهایتا چهار نفر اعتراض میکنند و جمعشان میکنیم. اما این به معنی رفع مشکل نیست. فاجعه تنها این نیست که مردمی به خیابان بریزند و شعار مخالف سردهند، فاجعه اتفاقاً آنجاست که مردم در خانه بمانند و صلاح مملکت خویش به خسروان واگذار کنند. این وضعیت - که البته برای برخی طراحان و صحنهگردانان، وضعیتی ایدهآل است - اساساً چیزی جز پایان کار انقلاب نیست.
🔹️اکنون شخص آیت الله رئیسی باید از حیثیت لکهدار شده خود دفاع کند. ایشان میتواند با نقشآفرینی فعال و هوشمند صحنۀ بازی را دوباره برپا کرده و بازیگری خوشنام و ستودنی از طرف همۀ طرفهای میدان باشد. او باید نظام را مجاب کند که رقابتِ از رمق افتاده را دوباره احیاء نماید و باید اعلام کند که دوام حضورش در انتخابات مشروط است به واقعیتر شدن کارزار رقابت سیاسی. در غیر این صورت نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، بازندۀ بزرگ بازی #ابراهیم_رئیسی است.
#سید_حسین_شهرستانی
https://www.instagram.com/p/CPSXfwZhGNg/?utm_medium=copy_link
Forwarded from گفتمان
❇️ مواجهه با سخن مؤسس و آغازین
🔻#سید_حسین_شهرستانی
🔹رسوخ در علم، الزام ابتدایی ظهور علم است. رسوخ در علم بهمثابه تأویل و دستیابی به تأویل و بازگشت به نخست است. سخنشناسی در برابر سخندانی قرار میگیرد. سخندانی، فهم ظاهر سخن است و فهم حقایق جاری روزمره عادی و مشهور است. اما سخنشناسی رسوخ در باطن سخن و رسیدن به اول سخن است که ما به آن تأویل میگوییم، سخنشناسی. حافظ میگوید: چو بشنوی سخنِ اهلدل، مگو که خطاست! * سخنشناس نِهای؛ جانِ من، خطا اینجاست. سخنشناسی درواقع اولاً درگرو مواجهه با سخن اصیل و اولیست، چون میخواهیم به تأویل، اول و سرآغاز برسیم، به نقطه شروع برسیم. بنابراین باید برویم سراغ سخن اولی، سخن مؤسس، سخن بنیانگذار، این بنیانگذاری یا سرآغاز یا اول بودن، به معنای تاریخیاش نیست، یعنی ممکن است یک فیلسوفی معاصر ما باشد، اما سخنش نسبت به مدرنیته مؤسس باشد، یعنی نسبت به وضع مدرنیته در اکنون. منظور از این تقدم، به تعبیر حکما تقدم زمانی نیست، تقدم رتبی است یا تقدم ذاتی است.اینکه تاریخ فلسفه دارد پیش میرود و مسیر گشودهای دارد، به این دلیل است که ما در کنار فیلسوف، آموزگار فلسفه هم داریم، آموزگار فلسفه کسی است که سخندان است، سخن فلاسفه را میخواند و میفهمد و آموزش میدهد، اما سخنشناس نیست، سخنشناس یک افق جدیدی برای سخن باز میکند، برای همین است که هنوز کانت شرح میشود، هنوز بوعلی شرح میشود و البته در بنیاد تمام این متون قرآن قرارگرفته. هنوز انجیل، تورات، کتب مقدس شرح میشود.چرا باید این اتفاق بیفتد که هر چه میگذرد بازخوانی متون دسته اول درواقع بلاوجه نمیشود، و شرحنویسی و تفسیرنویسی به متون مقدس و متون کلاسیک هنوز ادامه دارد، چرا شرحنویسی و تفسیرنویسی و تأویل این سخنها تمامی ندارد؟ به این خاطر که حوزه تأویل، به یک معنا بیپایان است، سخنشناسی و کسی که سخنشناسی میکند خودش دارد سخن دسته اول میگوید، سخن نخستین میگوید، یا در آن شرایط قرار گرفته است.
@goftman_ir
📎متن کامل را اینجا ببینید👇
🔻#سید_حسین_شهرستانی
🔹رسوخ در علم، الزام ابتدایی ظهور علم است. رسوخ در علم بهمثابه تأویل و دستیابی به تأویل و بازگشت به نخست است. سخنشناسی در برابر سخندانی قرار میگیرد. سخندانی، فهم ظاهر سخن است و فهم حقایق جاری روزمره عادی و مشهور است. اما سخنشناسی رسوخ در باطن سخن و رسیدن به اول سخن است که ما به آن تأویل میگوییم، سخنشناسی. حافظ میگوید: چو بشنوی سخنِ اهلدل، مگو که خطاست! * سخنشناس نِهای؛ جانِ من، خطا اینجاست. سخنشناسی درواقع اولاً درگرو مواجهه با سخن اصیل و اولیست، چون میخواهیم به تأویل، اول و سرآغاز برسیم، به نقطه شروع برسیم. بنابراین باید برویم سراغ سخن اولی، سخن مؤسس، سخن بنیانگذار، این بنیانگذاری یا سرآغاز یا اول بودن، به معنای تاریخیاش نیست، یعنی ممکن است یک فیلسوفی معاصر ما باشد، اما سخنش نسبت به مدرنیته مؤسس باشد، یعنی نسبت به وضع مدرنیته در اکنون. منظور از این تقدم، به تعبیر حکما تقدم زمانی نیست، تقدم رتبی است یا تقدم ذاتی است.اینکه تاریخ فلسفه دارد پیش میرود و مسیر گشودهای دارد، به این دلیل است که ما در کنار فیلسوف، آموزگار فلسفه هم داریم، آموزگار فلسفه کسی است که سخندان است، سخن فلاسفه را میخواند و میفهمد و آموزش میدهد، اما سخنشناس نیست، سخنشناس یک افق جدیدی برای سخن باز میکند، برای همین است که هنوز کانت شرح میشود، هنوز بوعلی شرح میشود و البته در بنیاد تمام این متون قرآن قرارگرفته. هنوز انجیل، تورات، کتب مقدس شرح میشود.چرا باید این اتفاق بیفتد که هر چه میگذرد بازخوانی متون دسته اول درواقع بلاوجه نمیشود، و شرحنویسی و تفسیرنویسی به متون مقدس و متون کلاسیک هنوز ادامه دارد، چرا شرحنویسی و تفسیرنویسی و تأویل این سخنها تمامی ندارد؟ به این خاطر که حوزه تأویل، به یک معنا بیپایان است، سخنشناسی و کسی که سخنشناسی میکند خودش دارد سخن دسته اول میگوید، سخن نخستین میگوید، یا در آن شرایط قرار گرفته است.
@goftman_ir
📎متن کامل را اینجا ببینید👇
Telegram
attach 📎
🔸بیا تا جهان را به بد نسپریم
مروری و دعوتی پیرامون انتخابات پرشگفت ۱۴۰۰
بالاخره موعد انتخابات ۱۴۰۰ فرامیرسد و این روزهای پرتنش تمام میشود، (و البته روزهای حساس دیگری فرامیرسد)
در این ایام همه کوشش من این بود که اندکی به درک عقلانی از سیاست نزدیک شویم که فرصت انتخابات میتواند جلوهگاه این عقلانیت باشد، اگر هیجانات پوک بگذارد.
آنچه توانستم در حد عقل و عدل در نقد شورای نگهبان گفتم و سعی کردم گفتاری برای نقد ساخت سیاسی جمهوری اسلامی که نه نافی ساختار و نه توجیهگر آن باشد طرح کنم. اگر تلاشهای ما بهقدر ارزنی در ارتقاء #خرد_سیاسی کشور و بهخصوص عقلانیت سیاسی جریان انقلاب موثر بودهباشد، این رنجها و غصهها و برخی ریچارها که از هرطرف شنیدیم بیثمر نبوده است.
🔹️آرایش این انتخابات آرمانی نبود، نه ترکیب راهیافتگان و نه شیوه رقابت دو قطب سیاسی. از دیگرسو حجم آوار نارضایتی مردم از دولت روحانی بهحدی است که بهسختی میتوان قهر بخش مهمی از مردم را به آشتی بدل کرد.
زخم شورای نگهبان بر این تن مجروح هم افزون شد.
طیف وسیع حامیان احمدینژاد و نیز طیف اصلاحات و کارگزاران هر دو ناراضیاند. گرچه گروه دوم را چندان محق نمیدانم و بهجد برآنم اگر لاریجانی در بازی بود، شکست بزرگتری بهلحاظ نمادین نصیب جریان دولت سوم روحانی میشد. کار شورای نگهبان شدت شکست احتمالی را تخفیف داد و حتی بهنظر من پاس گلی بود که اگر قدرش را میدانستند میتوانست به پیروزی بدل شود.
حامیان احمدینژاد اما توجه کنند که کارآمدترین مدیران او اکنون در کنار کدام نامزد انتخابات حضور دارند؛ کسی که بعد از ریاستش بر دستگاه قضا، فشار بر احمدینژاد و نزدیکانش را متوقف کرد. ضمنا احمدینژاد هم خود از همین صندوق بیرون آمد با همین ساختار.
🔹️گذشت آنچه گذشت، اما من به آینده امیدوارم چون کسی مثل ابراهیم رئیسی در میان است. او نه منجی است نه ابرمرد، مردی است در تراز سیاست ایران، بیله دیگ بیله چغندر، اما چند ویژگی امیدبخش در اوست:
پاکدست و در مبارزه با فساد جدی است و بیرون از حلقه الیگارشی قدرت اقتصادی که از دولت هاشمی تا روحانی جز در برهههایی کل امکانات کشور را در قبضه داشت. رقبای او در این انتخابات و انتخابات پیشین، اصلیترین نمایندگان این الیگارشی بودند و او را آماج تخریب قراردادند. او آنچنان که تاکنون ثابتکرده، با کسی تعارف ندارد، به کسی باج نمیدهد و از اکنون اعلام کرده که فعالان ستادهای خود را پس از برپایی دولت در اولویت قرار نمیدهد مگر برمبنای شایستگی.
در مقایسه، همتی در مناظرات برای جلب نظرات اسمهایی را بر زبان میآورد که بهمنزله وعده سهیم شدن در قدرت آینده به شرط تبلیع و ترویج اوست.
رئیسی میتواتد اجماع سیاسی و توافق عمومی در حد معقول و مقدور ایجاد کند و این نیاز بزرگ امروز است، تجربه و کارنامه او بهنسبت رقبا بسیار برتر است و اراده و جدیت و مسئولیتپذیری مردسیاسی را داراست.
لذا من به جای اینکه از سر لجبازی با انتخابات قهر کنم یا به رقیب ناشایست او رای دهم - که این هردو انتخابی بد است- امیدوارانه او را انتخاب میکنم و اگر پیروز شد، در مقام اهل نقد و نظر او را فرادید خواهم داشت و اگر بیراهی دیدم یا ایدهای به عقلم رسید خواهم گفت و نوشت.
اما کمین نمیکنم تا به هر بهانه مردم را ناامید و فعالان را دلسرد کنم یا مطالبهای طرح کنم که در حد مقدورات و مصالح نباشد. سیاست عرصه فانتزی و رویا نیست.
🔹️و اما رئیسی درصورت پیروزی موظف است مطالبات مردمانی که دلگیرانه رای ندادند را درنظر آورد و در جهت همزبانی با ایشان بکوشد.
به این منظور جماعت دوستداران انقلاب نباید کاری کنند که جریان تدبیر امور از حد عدل خارج شود.
برخی مطالبات رادیکال و ناصواب از سوی اهل انقلاب میتواند سامان تصمیم در دولت آتی را دچار اعوجاج کند، کاری که رادیکالیسم اصلاحاتی ذیل طرح "عبور از خاتمی" با دولت دوم او کرد و منجر به شکست اصلاحات شد.
لذا رئیسی باید بهشرط پیروزی شکافهای رخداده را تاحد ممکن ترمیم کند.
🔸️در پایان باید گفت تراز دموکراسی در ایران با همه اشکالات، بس بالاتر از کل ملل منطقه است بلکه با هیچیک از کشورهای نزدیک قابل قیاس نیست.
نباید به آنچه هست اکتفا کرد و باید ارتقاء وضع را طلب نمود اما ازکفنهادن دستآوردها و نادیدهانگاشتن آن، نه تنها چارهگشا نیست که ما را به عقب بازمیگرداند.
پس بهقول استاد طوس
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد ماندگار
همان به که نیکی بود یادگار
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
مروری و دعوتی پیرامون انتخابات پرشگفت ۱۴۰۰
بالاخره موعد انتخابات ۱۴۰۰ فرامیرسد و این روزهای پرتنش تمام میشود، (و البته روزهای حساس دیگری فرامیرسد)
در این ایام همه کوشش من این بود که اندکی به درک عقلانی از سیاست نزدیک شویم که فرصت انتخابات میتواند جلوهگاه این عقلانیت باشد، اگر هیجانات پوک بگذارد.
آنچه توانستم در حد عقل و عدل در نقد شورای نگهبان گفتم و سعی کردم گفتاری برای نقد ساخت سیاسی جمهوری اسلامی که نه نافی ساختار و نه توجیهگر آن باشد طرح کنم. اگر تلاشهای ما بهقدر ارزنی در ارتقاء #خرد_سیاسی کشور و بهخصوص عقلانیت سیاسی جریان انقلاب موثر بودهباشد، این رنجها و غصهها و برخی ریچارها که از هرطرف شنیدیم بیثمر نبوده است.
🔹️آرایش این انتخابات آرمانی نبود، نه ترکیب راهیافتگان و نه شیوه رقابت دو قطب سیاسی. از دیگرسو حجم آوار نارضایتی مردم از دولت روحانی بهحدی است که بهسختی میتوان قهر بخش مهمی از مردم را به آشتی بدل کرد.
زخم شورای نگهبان بر این تن مجروح هم افزون شد.
طیف وسیع حامیان احمدینژاد و نیز طیف اصلاحات و کارگزاران هر دو ناراضیاند. گرچه گروه دوم را چندان محق نمیدانم و بهجد برآنم اگر لاریجانی در بازی بود، شکست بزرگتری بهلحاظ نمادین نصیب جریان دولت سوم روحانی میشد. کار شورای نگهبان شدت شکست احتمالی را تخفیف داد و حتی بهنظر من پاس گلی بود که اگر قدرش را میدانستند میتوانست به پیروزی بدل شود.
حامیان احمدینژاد اما توجه کنند که کارآمدترین مدیران او اکنون در کنار کدام نامزد انتخابات حضور دارند؛ کسی که بعد از ریاستش بر دستگاه قضا، فشار بر احمدینژاد و نزدیکانش را متوقف کرد. ضمنا احمدینژاد هم خود از همین صندوق بیرون آمد با همین ساختار.
🔹️گذشت آنچه گذشت، اما من به آینده امیدوارم چون کسی مثل ابراهیم رئیسی در میان است. او نه منجی است نه ابرمرد، مردی است در تراز سیاست ایران، بیله دیگ بیله چغندر، اما چند ویژگی امیدبخش در اوست:
پاکدست و در مبارزه با فساد جدی است و بیرون از حلقه الیگارشی قدرت اقتصادی که از دولت هاشمی تا روحانی جز در برهههایی کل امکانات کشور را در قبضه داشت. رقبای او در این انتخابات و انتخابات پیشین، اصلیترین نمایندگان این الیگارشی بودند و او را آماج تخریب قراردادند. او آنچنان که تاکنون ثابتکرده، با کسی تعارف ندارد، به کسی باج نمیدهد و از اکنون اعلام کرده که فعالان ستادهای خود را پس از برپایی دولت در اولویت قرار نمیدهد مگر برمبنای شایستگی.
در مقایسه، همتی در مناظرات برای جلب نظرات اسمهایی را بر زبان میآورد که بهمنزله وعده سهیم شدن در قدرت آینده به شرط تبلیع و ترویج اوست.
رئیسی میتواتد اجماع سیاسی و توافق عمومی در حد معقول و مقدور ایجاد کند و این نیاز بزرگ امروز است، تجربه و کارنامه او بهنسبت رقبا بسیار برتر است و اراده و جدیت و مسئولیتپذیری مردسیاسی را داراست.
لذا من به جای اینکه از سر لجبازی با انتخابات قهر کنم یا به رقیب ناشایست او رای دهم - که این هردو انتخابی بد است- امیدوارانه او را انتخاب میکنم و اگر پیروز شد، در مقام اهل نقد و نظر او را فرادید خواهم داشت و اگر بیراهی دیدم یا ایدهای به عقلم رسید خواهم گفت و نوشت.
اما کمین نمیکنم تا به هر بهانه مردم را ناامید و فعالان را دلسرد کنم یا مطالبهای طرح کنم که در حد مقدورات و مصالح نباشد. سیاست عرصه فانتزی و رویا نیست.
🔹️و اما رئیسی درصورت پیروزی موظف است مطالبات مردمانی که دلگیرانه رای ندادند را درنظر آورد و در جهت همزبانی با ایشان بکوشد.
به این منظور جماعت دوستداران انقلاب نباید کاری کنند که جریان تدبیر امور از حد عدل خارج شود.
برخی مطالبات رادیکال و ناصواب از سوی اهل انقلاب میتواند سامان تصمیم در دولت آتی را دچار اعوجاج کند، کاری که رادیکالیسم اصلاحاتی ذیل طرح "عبور از خاتمی" با دولت دوم او کرد و منجر به شکست اصلاحات شد.
لذا رئیسی باید بهشرط پیروزی شکافهای رخداده را تاحد ممکن ترمیم کند.
🔸️در پایان باید گفت تراز دموکراسی در ایران با همه اشکالات، بس بالاتر از کل ملل منطقه است بلکه با هیچیک از کشورهای نزدیک قابل قیاس نیست.
نباید به آنچه هست اکتفا کرد و باید ارتقاء وضع را طلب نمود اما ازکفنهادن دستآوردها و نادیدهانگاشتن آن، نه تنها چارهگشا نیست که ما را به عقب بازمیگرداند.
پس بهقول استاد طوس
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد ماندگار
همان به که نیکی بود یادگار
#سید_حسین_شهرستانی
@parvayenaghd
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
محدودیتها و فرصتهای پیش روی دولت رئیسی چیست؟
نوع تعامل و کنشگری انتقادی در قبال دولت جدید چگونه باید باشد؟
فوریترین کارهایی که باید انجام شود چیست؟
🔺 بخشی از گفتوگوی علی علیزاده با حسین شهرستانی و امیر خراسانی را در صفحه اینستاگرام روزنامه فرهیختگان ببینید.
https://www.instagram.com/tv/CQVKeSGJMLv/?utm_source=ig_web_copy_link
نوع تعامل و کنشگری انتقادی در قبال دولت جدید چگونه باید باشد؟
فوریترین کارهایی که باید انجام شود چیست؟
🔺 بخشی از گفتوگوی علی علیزاده با حسین شهرستانی و امیر خراسانی را در صفحه اینستاگرام روزنامه فرهیختگان ببینید.
https://www.instagram.com/tv/CQVKeSGJMLv/?utm_source=ig_web_copy_link
15_2097.pdf
872.4 KB
15_2097.pdf
مصاحبه صفحه اندیشه روزنامه #فرهیختگان
با #سید_حسین_شهرستانی
درباره استاد ارجمند دکتر #رضا_داوری_اردکانی
مصاحبه صفحه اندیشه روزنامه #فرهیختگان
با #سید_حسین_شهرستانی
درباره استاد ارجمند دکتر #رضا_داوری_اردکانی
🔻هو
از آن خدا که از عالم جداست بیزام
مدتی بود که از انبان اشعار چیزی بیرون نکشیده بودم. این البته شعری است نسبتا تازه، یعنی سروده بهار گذشته و نسبتش را با احوال امروزمان نمیدانم، تنها این را میفهمم که مساله #امید در مرز کفر و ایمان معنی میشود...
اگر چه طرح خیال تو بیخطا نشود
خیال خاطر ما زین خطا جدا نشود
به ابتلای بلای غم تمنایت
بلاست آن دل سنگی که مبتلا نشود
ز وارسیدن آن روزگار میترسم
که مشت خالی شب پیش روز وانشود
چنان چو غنچه فروبستگی است کار جهان
که دست باد بهاری گرهگشا نشود
امید، راه نجات است لیک هشدارید
امید، رهزن راه نجات ما نشود
به چارهجویی از این خیرگی رها نشوی
جرس به تاب و تب از تاب و تب رها نشود
به راه مرگ توان درگذشتن از این دشت
بگو به خضر که آوارهی بقا نشود
حساب کار خدا را ز شیخ پرسیدم
که از چه اینهمه بیآفت و بلا نشود
جواب داد که بر دامن منزه او
غبار خاطری از رهگذار ما نشود
به خنده گفتمش ای شیخ! کافری بهتر
به این خدای که با درد آشنا نشود
از آن خدا که ز عالم جداست بیزارم
که این خدا به خدا بهر ما خدا نشود
صدای حیرت روح است شعر بیتابم
شکست سلسلهی موج بیصدا نشود
#سید_حسین_شهرستانی
خرداد ۱۴۰۰
پ.ن: این غزل ظاهرا در متن خود به گفتگویی انتقادی با خداشناسی فلسفی (تئولوژی) از موضع تفکر شاعرانه و انسانی بدل شده است.
@parvayenaghd
از آن خدا که از عالم جداست بیزام
مدتی بود که از انبان اشعار چیزی بیرون نکشیده بودم. این البته شعری است نسبتا تازه، یعنی سروده بهار گذشته و نسبتش را با احوال امروزمان نمیدانم، تنها این را میفهمم که مساله #امید در مرز کفر و ایمان معنی میشود...
اگر چه طرح خیال تو بیخطا نشود
خیال خاطر ما زین خطا جدا نشود
به ابتلای بلای غم تمنایت
بلاست آن دل سنگی که مبتلا نشود
ز وارسیدن آن روزگار میترسم
که مشت خالی شب پیش روز وانشود
چنان چو غنچه فروبستگی است کار جهان
که دست باد بهاری گرهگشا نشود
امید، راه نجات است لیک هشدارید
امید، رهزن راه نجات ما نشود
به چارهجویی از این خیرگی رها نشوی
جرس به تاب و تب از تاب و تب رها نشود
به راه مرگ توان درگذشتن از این دشت
بگو به خضر که آوارهی بقا نشود
حساب کار خدا را ز شیخ پرسیدم
که از چه اینهمه بیآفت و بلا نشود
جواب داد که بر دامن منزه او
غبار خاطری از رهگذار ما نشود
به خنده گفتمش ای شیخ! کافری بهتر
به این خدای که با درد آشنا نشود
از آن خدا که ز عالم جداست بیزارم
که این خدا به خدا بهر ما خدا نشود
صدای حیرت روح است شعر بیتابم
شکست سلسلهی موج بیصدا نشود
#سید_حسین_شهرستانی
خرداد ۱۴۰۰
پ.ن: این غزل ظاهرا در متن خود به گفتگویی انتقادی با خداشناسی فلسفی (تئولوژی) از موضع تفکر شاعرانه و انسانی بدل شده است.
@parvayenaghd
Forwarded from گفتمان
🎧 پادکست گفتمان
دکتر سید حسین #شهرستانی
🔗 لینک شنیدن در ساندکلاد👇
https://soundcloud.com/goftman_ir/03-1
دکتر سید حسین #شهرستانی
🔗 لینک شنیدن در ساندکلاد👇
https://soundcloud.com/goftman_ir/03-1
SoundCloud
03- مدرنیته، همان سرمایه داری است
کلیپ های جداشده صوتی از سید حسین شهرستانی
در پنجمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی
در پنجمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی
🔻این گناهی است که در #نسل شما نیز کنند...
لینک گفتگوی #سید_حسین_شهرستانی و #سینا_کلهر درباره ماجرای #هلیا و موضوع "دهه هشتادی ها"
در برنامه چاپ اول شبکه خبر
https://www.instagram.com/tv/CRS8ufcJ7V3/?utm_medium=copy_link
لینک گفتگوی #سید_حسین_شهرستانی و #سینا_کلهر درباره ماجرای #هلیا و موضوع "دهه هشتادی ها"
در برنامه چاپ اول شبکه خبر
https://www.instagram.com/tv/CRS8ufcJ7V3/?utm_medium=copy_link
