روزی که کاوه مدنی در چندسال پیش گفت ایران بحران خشکسالی داره، عساتید و عرزشیها داد و بیداد کردند که این فرد جاسوسه و فراریش دادن و تز ترسالی رو ارائه دادن، اکنون اما تمام مشکلاتی که در طی این سالها مانند آشغال زیر فرش پنهون کردن دارن یکی یکی هویدا میشن و قابل انکار هم نیست، دروغهاشون اونقدر بزرگ بود که سعید جلیلی در یک کشور بدون آب میخواست ۱۱ میلیارد دلار فقط صیفی جات صادرات کنه.
چه کسی پاسخگو هست؟ هیچکس مردم باید جور تصمیمات اینها رو بکشن کما فی السابق.
چه کسی پاسخگو هست؟ هیچکس مردم باید جور تصمیمات اینها رو بکشن کما فی السابق.
جنگ شد و شرایط اضطراری بوجود اومد و سازمان و دولت یک بسته حمایتی تصویب کردن تا بازار دچار پنیک خیلی شدید نشه، بعد از چند روز بازار به یک تعادلی رسید که البته نتیجه خروج چند ده همت پول از بازار و خروج فروشندگان از بازار بود، حالا اما گزارشهای۳ماهه اومده و بعضی شرکتها سودهای خوبی ساختن، بعضیها عادی و طبعا بعضی شرکتها هم گزارش ضعیفی داشتند.
یکی از این گزارشهای ضعیف مربوط به شرکت بزرگ فولاد بوده که احتمال زیاد با توجه به رکود پیش رو انتظار تکرار یک گزارش ضعیف برای تابستان هم باید داشته باشیم، صندوق توسعه اما مدل برخوردش با این گزارش ضعیف مانند مدل برخوردش با جنگ بود و طی دو روز فقط اردر حمایتی درجهت خرید گذاشت، قاعدتا وقتی گزارشات مالی یک شرکت ضعیف باشه و انتظار تکرار اون رو هم داشته باشیم قیمت سهم هم باید با کاهش مواجه شه، کاهشی متناسب با کاهش سودآوری شرکت و دخالت حمایت گونه صندوق تثبیت این شائبه رو بوجود میاره که از این به بعد گزارش بد بعضی شرکتها هم مهم نخواهد بود و پولی برای حمایت وجود خواهد داشت.
دخالت در بازار ذاتا کار اشتباهی هست اما دخالت بواسطه گزارشهای مالی یک شرکت کار اشتباهی نیست یک کار احمقانه و دستکاری قیمت بصورت رسمی هست.
یکی از این گزارشهای ضعیف مربوط به شرکت بزرگ فولاد بوده که احتمال زیاد با توجه به رکود پیش رو انتظار تکرار یک گزارش ضعیف برای تابستان هم باید داشته باشیم، صندوق توسعه اما مدل برخوردش با این گزارش ضعیف مانند مدل برخوردش با جنگ بود و طی دو روز فقط اردر حمایتی درجهت خرید گذاشت، قاعدتا وقتی گزارشات مالی یک شرکت ضعیف باشه و انتظار تکرار اون رو هم داشته باشیم قیمت سهم هم باید با کاهش مواجه شه، کاهشی متناسب با کاهش سودآوری شرکت و دخالت حمایت گونه صندوق تثبیت این شائبه رو بوجود میاره که از این به بعد گزارش بد بعضی شرکتها هم مهم نخواهد بود و پولی برای حمایت وجود خواهد داشت.
دخالت در بازار ذاتا کار اشتباهی هست اما دخالت بواسطه گزارشهای مالی یک شرکت کار اشتباهی نیست یک کار احمقانه و دستکاری قیمت بصورت رسمی هست.
نام زیمبابوه رو اکثریتمون شنیدیم، کشوری در آفریقا که نام اون برای ما عجین شده با تورمهای عجیب، بی ارزش ترین پول و مردم فقیر هست.
زیمبابوه اما همیشه اینگونه نبود در حقیقت کشوری بود با رشد اقتصادی ۴ ۵ درصد، درآمد سرانه حدود ۱۰۰۰ دلاری، کشاورزی پویا و یک صادر کننده محصولات کشاورزی و معدنی، البته تا قبل از سال ۲۰۰۰.
همه چیز در زیمبابوه از سال ۲۰۰۰ شروع شد سالی که رابرت موگابه با شعار پوپولیستی زمین برای همه برسرکار اومد.
رابرت موگابه بعد از سرکار اومدن اموال بخش خصوصی که حدود ۶۵ درصد اقتصاد این کشور رو در برمیگرفت مصادره کرد و بین مردم تقسیم کرد، مردم در ابتدای کار خوشحال و سرمست از گرفتن غنائم بودن اما با مرور زمان توسعه به انتهای خودش رسید و کسی توانایی توسعه کسب و کار به ارث رسیده از دولت رو نداشت و کشاورزی و معدن رو به سقوط رفت؛ سقوطی در حد ۷۰ درصد، حالا صنعت کشاورزی که روزگاری نه چندان دور قسمت اعظم صادرات این کشور رو تشکیل داده بود حتی توانایی سیر کردن مردم کشور رو نداشت، برای تمام این اتفاقات و کوچک شدن اقتصاد این کشور زمان زیادی لازم نبود، چیزی در حدود ۵ سال کافی بود تا این سقوط ۷۰ درصدی رخ بده و همزمانی با بحران ۲۰۰۸ کار رو یکسره کرد و زیمبابوه رکورد بزرگترین تورم تاریخ بشریت رو در این سال زد.
صادراتی که از بین رفته بود، فقری که در حال گسترش بود و ارزی که دیگه وارد کشور نمیشد باعث شد تا مغز اقتصادی رابرت موگابه بکار بیفته و اسکناس بدون پشتوانه چاپ کنه اسکناسهایی که تعداد صفرهاش قابل شمارش نبود، اسکانس ۱۰۰ هزار میلیارد دلاری و البته تورم میلیارد درصدی.
پولها با فرغون جابجا میشد و شما اگه در صف یک کالا بودید تا زمان رسیدن نوبتتون شاهد تغییر قیمت کالا بودید، این اتفاقات باعث شد مردم قید استفاده از پول ملی رو بزنن و ارز با ثبات کشورهای دیگه و عمدتا دلار رو جایگزین پول کشور کنند.
با گذشت زمان، سقوط مردم به زیر خط فقر مطلق بیشتر شد طوری که حدود سال ۲۰۲۰ جمعیت زیر خط فقر به ۸۰ درصد رسیده بود.
رابرت موگابه البته در نهایت در یک کودتا توسط ارتش این کشور برکنار شد اما تفکری که از خود به جا گذاشت همچنان برقرار هست البته با شدت کمتر.
#حکایت_سقوط_زیمبابوه
زیمبابوه اما همیشه اینگونه نبود در حقیقت کشوری بود با رشد اقتصادی ۴ ۵ درصد، درآمد سرانه حدود ۱۰۰۰ دلاری، کشاورزی پویا و یک صادر کننده محصولات کشاورزی و معدنی، البته تا قبل از سال ۲۰۰۰.
همه چیز در زیمبابوه از سال ۲۰۰۰ شروع شد سالی که رابرت موگابه با شعار پوپولیستی زمین برای همه برسرکار اومد.
رابرت موگابه بعد از سرکار اومدن اموال بخش خصوصی که حدود ۶۵ درصد اقتصاد این کشور رو در برمیگرفت مصادره کرد و بین مردم تقسیم کرد، مردم در ابتدای کار خوشحال و سرمست از گرفتن غنائم بودن اما با مرور زمان توسعه به انتهای خودش رسید و کسی توانایی توسعه کسب و کار به ارث رسیده از دولت رو نداشت و کشاورزی و معدن رو به سقوط رفت؛ سقوطی در حد ۷۰ درصد، حالا صنعت کشاورزی که روزگاری نه چندان دور قسمت اعظم صادرات این کشور رو تشکیل داده بود حتی توانایی سیر کردن مردم کشور رو نداشت، برای تمام این اتفاقات و کوچک شدن اقتصاد این کشور زمان زیادی لازم نبود، چیزی در حدود ۵ سال کافی بود تا این سقوط ۷۰ درصدی رخ بده و همزمانی با بحران ۲۰۰۸ کار رو یکسره کرد و زیمبابوه رکورد بزرگترین تورم تاریخ بشریت رو در این سال زد.
صادراتی که از بین رفته بود، فقری که در حال گسترش بود و ارزی که دیگه وارد کشور نمیشد باعث شد تا مغز اقتصادی رابرت موگابه بکار بیفته و اسکناس بدون پشتوانه چاپ کنه اسکناسهایی که تعداد صفرهاش قابل شمارش نبود، اسکانس ۱۰۰ هزار میلیارد دلاری و البته تورم میلیارد درصدی.
پولها با فرغون جابجا میشد و شما اگه در صف یک کالا بودید تا زمان رسیدن نوبتتون شاهد تغییر قیمت کالا بودید، این اتفاقات باعث شد مردم قید استفاده از پول ملی رو بزنن و ارز با ثبات کشورهای دیگه و عمدتا دلار رو جایگزین پول کشور کنند.
با گذشت زمان، سقوط مردم به زیر خط فقر مطلق بیشتر شد طوری که حدود سال ۲۰۲۰ جمعیت زیر خط فقر به ۸۰ درصد رسیده بود.
رابرت موگابه البته در نهایت در یک کودتا توسط ارتش این کشور برکنار شد اما تفکری که از خود به جا گذاشت همچنان برقرار هست البته با شدت کمتر.
#حکایت_سقوط_زیمبابوه
Forwarded from سالار صفائی (Salar)
تو هفته اخیر و بعد از انتشار برخی گزارشات، یه حمایت بی دلیل و غیر منطقی از سوی صندوق توسعه و تثبیت بازار از سهام بزرگی مثل فولاد، که گزارشات خوبی ندادند و سودشون کم شده بود، تحت عنوان حمایت از بازار، صورت گرفت.
آقای مسئول و سهامدار محترم، یادمون باشه اولا منابع این صندوق مربوط به کلیت بازاره و نه چند تا سهم خاص نورچشمی و دوما باید برای زمانی استفاده بشه که ریسک ها و اتفاقات غیر قابل پیش بینی مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر اتفاق افتاده.
اگر قرار باشه بعد از هر گزارش بد، صندوق راه بیوفته و آمپول دوپینگ مالی رو دستش بگیره و بره به سهام شرکتهای بزرگ یا کوچک که عملکرد ضعیف داشتن نقدینگی حمایتی تزریق کنه، قاعده بازی در بورس به هم میریزه و منم خیالاتی میشم که همیشه باید کسی باشه که زیان و اشتباه من رو کاور کنه.
اگر تحمل ریسک ندارم بهتره پولم رو بزارم بانک! تو این بازار قرار نیست کسی اصلا ضرر نکنه و قرار هم نیست برای پوشش ضعف و اشتباهات مدیریتی برخی شرکتهای بزرگ و تحلیل های اشتباه تریدرها، از منابع صندوق و در واقع از جیب سهامداران اینجور مبالغ پرداخت بشه.
اگر من تریدر و امثال من، نگران اشتباه در اومدن تحلیل هام و ضرر کردن در بازار هستم، خب به نظر جای اشتباهی اومدم و صندوق های درآمد ثابت گزینه مناسبی برای منه که بدون ریسک یه سود ۳۰ درصدی بگیرم. بنظرم کمترین وظیفه مسئولان صندوق های حمایتی اینه که علاوه بر ارائه گزارش دقیق ریز معاملاتشون، توضیح بدند که چرا پول سهامداران رو خرج سهامی میکنند که گزارشات منفی میدن!
@salarsafaie
آقای مسئول و سهامدار محترم، یادمون باشه اولا منابع این صندوق مربوط به کلیت بازاره و نه چند تا سهم خاص نورچشمی و دوما باید برای زمانی استفاده بشه که ریسک ها و اتفاقات غیر قابل پیش بینی مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر اتفاق افتاده.
اگر قرار باشه بعد از هر گزارش بد، صندوق راه بیوفته و آمپول دوپینگ مالی رو دستش بگیره و بره به سهام شرکتهای بزرگ یا کوچک که عملکرد ضعیف داشتن نقدینگی حمایتی تزریق کنه، قاعده بازی در بورس به هم میریزه و منم خیالاتی میشم که همیشه باید کسی باشه که زیان و اشتباه من رو کاور کنه.
اگر تحمل ریسک ندارم بهتره پولم رو بزارم بانک! تو این بازار قرار نیست کسی اصلا ضرر نکنه و قرار هم نیست برای پوشش ضعف و اشتباهات مدیریتی برخی شرکتهای بزرگ و تحلیل های اشتباه تریدرها، از منابع صندوق و در واقع از جیب سهامداران اینجور مبالغ پرداخت بشه.
اگر من تریدر و امثال من، نگران اشتباه در اومدن تحلیل هام و ضرر کردن در بازار هستم، خب به نظر جای اشتباهی اومدم و صندوق های درآمد ثابت گزینه مناسبی برای منه که بدون ریسک یه سود ۳۰ درصدی بگیرم. بنظرم کمترین وظیفه مسئولان صندوق های حمایتی اینه که علاوه بر ارائه گزارش دقیق ریز معاملاتشون، توضیح بدند که چرا پول سهامداران رو خرج سهامی میکنند که گزارشات منفی میدن!
@salarsafaie
فرض کنید در یک محیط انتزاعی هستیم و میخواهیم خودمون رو به یک دونده ماراتن در مدت زمان ۳ سال تبدیل کنیم، اول شرایط بدنیمون رو میسنجیم و بررسی میکنیم به چه فیزیکی باید برسیم در طول این ۳سال، بعد این کار رو به چند مرحله تبدیل میکنیم و با گذر از هر مرحله وارد مراحل بعدی میشیم، حال اگه سال اول رو با بیخیالی طی کنیم در اون محیط انتزاعی، سال دوم میشه سال اول شروع این پروژه (البته در دنیای واقعی ما یک سال پیرتر شدیم و احتمالا با روش قبلی نمیتونیم در ۳سال به هدفمون برسیم).
حالا اگه این وسط یک گروه باشیم با یک مشخصات فیزیکی و هدف همه هم تبدیل شدن به دونده ماراتن در ۳سال باشه و ما یکسال رو با بیخیالی طی کنیم در ابتدای سال دوم نمیتونیم بگیم هر سال ۵۰ درصد بیشتر تلاش میکنم تا به باقی گروه برسم و عقب نمونم، چون برای ورود به هر مرحله باید مراحل قبلی طی شه، پس شما باید سال دوم رو حداقل دو برابر باقی تلاش کنید.
این مساله در همه جا وجود داره، وقتی هدف بزرگی دارید اون رو به اهداف کوچیکتر که قابل اندازه گیری هستند تبدیل میکنید و در طی مسیر مدام روند رو بررسی میکنید، در پروژه های فیزیکی هم مهندسین یک پروژه رو تبدیل به قسمتهای کوچیکتر و مختلفی میکنن و با زمان بندی و اندازه گیری مداوم پروژه های کوچیکتر میزان پیشرفت کل پروژه رو بدست میارند.
در کشور ایران ۲۲ سال پیش یک عده ای نشستن دو سال زمان و پول صرف کردند و پروژه ای تعریف کردن، پروژه ایران۱۴۰۴!!
هدف پروژه تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی و علمی فرهنگی منطقه غرب آسیا بوده.
یک سری مفروضات برای خودشون در نظر گرفتن و در طی این سالها هیچ سنجشی از میزان پیشرفت و انحرافات و دلایل انحرافات انجام نشده، در سالی که که این طرح کلید خورده سایز اقتصاد ایران از اکثر کشورهای این منطقه بالاتر یا همسطح باقی بوده.
اکنون سال۱۴۰۴ هست سالی که باید به هدف تعیین شده میرسیدیم، اقتصاد کشور با اختلاف فاحش نسبت به اکثر کشورهای منطقه پایین تر هست، در حالی که کشورهای منطقه با سرعت رو به رشد هستند ایران درگیر ناترازی برق و آب و گاز وانرژی هست؛ پول ملی کشور در این مدت تبدیل به بی ارزش ترین پول دنیا شده، تورم تجمعی بالای ۱۰۰۰ درصد داشته و ما فرسنگها از هدف تعیین شده دورتر هستیم گویا که اگه قرار بوده برای رسیدن به مقصد از راه شمال بریم با سرعت بیشتری به سمت جنوب رفته ایم، نتیجه اما برای مسئولین چه هست؟ شروع یک برنامه جدید دیگه، برنامه توسعه هفتم، برنامه ای که اگه شما دو نکته رشد نقدینگی و رشد اقتصادی اون رو بخونید پیشاپیش شکست اون براتون قطعی هست، مانند باقی برنامه های نوشته شده.
نکته بسیار تلخ اما این هست، رسیدن به نقطه شروع برنامه ۱۴۰۴ تبدیل به آرزوی اکثریت مردم ایران و شعار مسئولین برای محبوب شدن شده است.
کشوری که آرزوی مردم و وعده مسئولینش رسیدن به شرایط ۲۰سال پیش هست چگونه میتونه از آینده درخشان صحبت کنه و اصولا چرا باید وعده های مجدد مسئولین باور پذیر باشه؟!!
حالا اگه این وسط یک گروه باشیم با یک مشخصات فیزیکی و هدف همه هم تبدیل شدن به دونده ماراتن در ۳سال باشه و ما یکسال رو با بیخیالی طی کنیم در ابتدای سال دوم نمیتونیم بگیم هر سال ۵۰ درصد بیشتر تلاش میکنم تا به باقی گروه برسم و عقب نمونم، چون برای ورود به هر مرحله باید مراحل قبلی طی شه، پس شما باید سال دوم رو حداقل دو برابر باقی تلاش کنید.
این مساله در همه جا وجود داره، وقتی هدف بزرگی دارید اون رو به اهداف کوچیکتر که قابل اندازه گیری هستند تبدیل میکنید و در طی مسیر مدام روند رو بررسی میکنید، در پروژه های فیزیکی هم مهندسین یک پروژه رو تبدیل به قسمتهای کوچیکتر و مختلفی میکنن و با زمان بندی و اندازه گیری مداوم پروژه های کوچیکتر میزان پیشرفت کل پروژه رو بدست میارند.
در کشور ایران ۲۲ سال پیش یک عده ای نشستن دو سال زمان و پول صرف کردند و پروژه ای تعریف کردن، پروژه ایران۱۴۰۴!!
هدف پروژه تبدیل ایران به قدرت اول اقتصادی و علمی فرهنگی منطقه غرب آسیا بوده.
یک سری مفروضات برای خودشون در نظر گرفتن و در طی این سالها هیچ سنجشی از میزان پیشرفت و انحرافات و دلایل انحرافات انجام نشده، در سالی که که این طرح کلید خورده سایز اقتصاد ایران از اکثر کشورهای این منطقه بالاتر یا همسطح باقی بوده.
اکنون سال۱۴۰۴ هست سالی که باید به هدف تعیین شده میرسیدیم، اقتصاد کشور با اختلاف فاحش نسبت به اکثر کشورهای منطقه پایین تر هست، در حالی که کشورهای منطقه با سرعت رو به رشد هستند ایران درگیر ناترازی برق و آب و گاز وانرژی هست؛ پول ملی کشور در این مدت تبدیل به بی ارزش ترین پول دنیا شده، تورم تجمعی بالای ۱۰۰۰ درصد داشته و ما فرسنگها از هدف تعیین شده دورتر هستیم گویا که اگه قرار بوده برای رسیدن به مقصد از راه شمال بریم با سرعت بیشتری به سمت جنوب رفته ایم، نتیجه اما برای مسئولین چه هست؟ شروع یک برنامه جدید دیگه، برنامه توسعه هفتم، برنامه ای که اگه شما دو نکته رشد نقدینگی و رشد اقتصادی اون رو بخونید پیشاپیش شکست اون براتون قطعی هست، مانند باقی برنامه های نوشته شده.
نکته بسیار تلخ اما این هست، رسیدن به نقطه شروع برنامه ۱۴۰۴ تبدیل به آرزوی اکثریت مردم ایران و شعار مسئولین برای محبوب شدن شده است.
کشوری که آرزوی مردم و وعده مسئولینش رسیدن به شرایط ۲۰سال پیش هست چگونه میتونه از آینده درخشان صحبت کنه و اصولا چرا باید وعده های مجدد مسئولین باور پذیر باشه؟!!
Forwarded from 🔄 نقد اقتصاد نامتوازن با سیروس کریمی
⬅ آقای پزشکیان! بهجای نان و آب، با دوفوریت از حبس و دهانبستن شروع کردید؟!
✅ اکبر اعلمی/ چه کسی باور میکرد نخستین لایحهی دوفوریتی دولت پزشکیان، نه برای نان مردم باشد، نه برای مهار بحران آب، بلکه برای مهار زبان مردم؟!
✅ دولتی که هنوز جوهر وعدههای شفافیت و گفتوگو از لبهایش خشک نشده، با امضای شخص رئیسجمهور و وزیر دادگستریاش، لایحهای به مجلس برده که از حیث شدت مجازات، دامنهی اثر، و ابهام در تعاریف، چیزی از «طرح صیانت» کم ندارد؛ حتی بدتر از آن است.
✅ آنهم در شرایطی که انتظار میرود سیاست تقنینی جمهوری اسلامی معطوف به تقلیل جرمانگاری و حبسزدایی باشد، نه افزودن مجازات و تهدید رسانهها و کاربران!
✅ یا آقای پزشکیان با علم کامل این لایحه را امضا کرده و باید مسئولیت آن را بپذیرد، یا اینکه حلقهای از مشاوران امنیتگرا، با سوءاستفاده از اعتماد یا بیاطلاعی رئیسجمهور، دولت را به سکویی برای تحقق منویات خود بدل کردهاند.
✅ و در هر دو صورت، وضعیت نگرانکننده است.
⚠ پزشکیان باید جوابگو باشد.
✅ اکبر اعلمی/ چه کسی باور میکرد نخستین لایحهی دوفوریتی دولت پزشکیان، نه برای نان مردم باشد، نه برای مهار بحران آب، بلکه برای مهار زبان مردم؟!
✅ دولتی که هنوز جوهر وعدههای شفافیت و گفتوگو از لبهایش خشک نشده، با امضای شخص رئیسجمهور و وزیر دادگستریاش، لایحهای به مجلس برده که از حیث شدت مجازات، دامنهی اثر، و ابهام در تعاریف، چیزی از «طرح صیانت» کم ندارد؛ حتی بدتر از آن است.
✅ آنهم در شرایطی که انتظار میرود سیاست تقنینی جمهوری اسلامی معطوف به تقلیل جرمانگاری و حبسزدایی باشد، نه افزودن مجازات و تهدید رسانهها و کاربران!
✅ یا آقای پزشکیان با علم کامل این لایحه را امضا کرده و باید مسئولیت آن را بپذیرد، یا اینکه حلقهای از مشاوران امنیتگرا، با سوءاستفاده از اعتماد یا بیاطلاعی رئیسجمهور، دولت را به سکویی برای تحقق منویات خود بدل کردهاند.
✅ و در هر دو صورت، وضعیت نگرانکننده است.
⚠ پزشکیان باید جوابگو باشد.
مساله تو این بازار ضریب اهرمیا نیست که بالا یا پیین بره، عملکرد بد اینها در ریزش، عدم اطمینان به آینده و خروج پول زیاد از بازار باعث شده این نااطمینانیهای بزرگ بوجود بیاد وکمتر کسی حاضر به خرید سهام شه، ارزش معاملات پایین نشان دهنده ترس افراد از ورود به سهام هست.
وقتی به گذشته نگاه میکنی و عملکرد دولتها و مجلس رو نگاه میکنی میفهمی داشتن شناسنامه بدون مهر انتخاباتی عقلانیتی بود که خیلی از ماها از خودمون دریغ کردیم و البته با تبلیغ باعث گمراهی یک عده هم شدیم. ماها تاوان تبلیغ دروغ رو میدیم.
Forwarded from فردانامه _حسن کاظمزاده
یعنی این 425 نماد نه تنها برگشت نداشتن، بلکه مدام در حال کاهش بودن. بیش از نصف این سهم ها نسبت به قبل از جنگ 20 تا 37 درصد افت قیمت داشته اند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from پیکنیک تحلیل
Forwarded from آقای اقتصاد | MrEconomy
📌چطور از وفاق بعد از جنگ با مردم به لایحه ننگین فضای مجازی رسیدند؟
سیدصادق حسینی روزنامه نگار نوشت:
🔹این همه بعداز جنگ گفتند: پیام مردم را گرفتیم؛ حرف مردم را شنیدیم؛ تغییرات جدی در راه است؛ حالا نوبت ماست؛
تهش شد لایحه ننگین فضای مجازی!
نوبتشما این بود؟
@Mr_Economy
سیدصادق حسینی روزنامه نگار نوشت:
🔹این همه بعداز جنگ گفتند: پیام مردم را گرفتیم؛ حرف مردم را شنیدیم؛ تغییرات جدی در راه است؛ حالا نوبت ماست؛
تهش شد لایحه ننگین فضای مجازی!
نوبتشما این بود؟
@Mr_Economy
