7⃣

🍬🍭aim at :
They're aim(ing) at reduc(ing) cost(s) by 10 percent
اونا (تمایل؛ سعی) دارن که به کاهش هزینه ها تا ده درصد برسن

🍬🍭aim s.th at s.b :
the criticism wasn't aim(ed) at you
انتقاده روی تو هدف گذاری نشده بود(منظورشون تو نبودی )

a program that is aim(ed) at teenager(s)
برنامه ای که روی نوجوونا هدف گذاری شده

🍬🍭aim for :
we're aim(ing) for a big improvement
ما سعی داریم به یه پیشرفت بزرگ برسیم

🍬🍭 accuse s.b of s.th / doing s.th :
He accuse(d) her of steal(ing) the money
اون آقا ، اون خانومه رو به دزدی متهم کرد

They accuse(d) her of laziness/lying
اونا ، اون خانومه رو بابت تنبلی ؛ دروغگویی سرزنش کردن

🍬🍭35 .adjust to :
It took a few second(s) for her eye(s) to adjust to the darkness
چند ثانیه طول میکشه تا چشماش به تاریکی عادت کنه

@speakingg 🍬 🍭 کلمه و جمله
@idiom_1 🍬🍭 اصطلاح
@phrasal_verbb 🍬🍭فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#7

8⃣

🍉🍇 argue s.b into :
she was unable to argue herself into doing s.th so unpleasant
اون نتونست خودشو متقاعد کنه که یه چیز ناخوشایندو انجام بده

🍉🍇argue s.o down :
she tries to argue down everyone she meets
اون سعی میکنه هرکسی که ملاقات میکنه رو شکست بده

🍉🍇argue s.th down :
I tried to argue the price down but it did no good
سعی کردم قیمتو کم کنم اما فایده ای نداشت
she will argue down the proposal in the council meeting
اون توی جلسه شورا درباره شکست این پیشنهاد بحث میکنه

🍉🍇 argue s.b out :
he argue(d) her out of suicide
اونو از خودکشی منصرف کرد

🍉🍇40.argue s.th out :
must we argue out every single detail of this contract ?
ما باید هر جزء این قراردادو استدلال کنیم ؟

@speakingg 🍉🍇 کلمه و جمله
@idiom_1 🍉🍇 اصطلاح
@phrasal_verbb 🍉🍇فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#8

9⃣

🍒🍑argue back :
please don't argue back all the time
لطفا همش حاضر جوابی و بی ادبی نکن

🍒🍑argue for s.o/ s.th :
we will argue for our candidate in the debate
ما حمایت میکنیم از کاندیدمون توی مناظره

🍒🍑argue against s.o / s.th :
I am prepar(ing) myself to argue against her immigration to another country
خودمو دارم آماده میکنم که مخالفت کنم با مهاجرتش به یه کشور دیگه

🍒🍑approve of :
I don't approve of cosmetic surgery
موافق جراحی زیبایی نیستم

🍒🍑45. auction off :
they auction(ed) off their property as they were heavily in debt
اونا داراییشون رو یکجا حراج گذاشتند وقتی که به شدت توی قرض بودن


@speakingg 🍒🍑 کلمه و جمله
@idiom_1 🍒🍑 اصطلاح
@phrasal_verbb🍒🍑 فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#9

1⃣0⃣

🦄 🎗appeal to :
the water company appeal(ed) to everyone to reduce the amount of water used
اداره آب درخواست داد به همه که میزان آب مصرفی رو کاهش بدن

🦄🎗appeal for :
police are appeal(ing) for information about the incident
پلیس داره درخواست اطلاعات در مورد حادثه رو میده

🦄🎗apply for :
we could apply for a loan to buy a car
ما میتونستیم درخواست وام بدیم تا یه ماشین بخریم

🦄🎗apply to :
I appli(ed) to 4 universiti(es) and was accept(ed) by all of them
من به 4 دانشگاه درخواست دادم و توسط همشون پذیرفته شدم

🦄🎗50 . admit to :
she would not admit to his parent(s) that he had damage(d) their car
اون به پدر مادرش اعتراف نمیکنه که ماشینشونو خراب کرده


@speakingg 🦄 🎗کلمه و جمله
@idiom_1 🦄 🎗 اصطلاح
@phrasal_verbb 🦄🎗فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#10

1⃣1⃣

🧩believe in :
I don't believe in these diet(s) .
من به این رژیما اعتقاد ندارم .
believe in yourself , or you'll never succeed .
به خودت ایمان داشته باش وگرنه هیچوقت موفق نمیشی .

🧩bring s.th back :
The trip brought back a lot of happy memories .
سفر خاطرات شاد زیادی رو یاداور شد .
Don't forget to bring s.th back for the kid(s) .
فراموش نکن با خودت یه چیزی واس بچه ها بیاری .

🧩bring s.b / s.th down :
the government hope(s) these measure(s) will help to bring down inflation
دولت امیدواره که این اقدامات کمک میکنه تا تورم پایین بیاد
the pilot manage(d) to bring the plane down safely
خلبان تونست هواپیمارو بصورت امن پایین بیاره

🧩bring s.th forward :
The meeting was brought forward to Monday .
جلسه به دوشنبه موکول شد (از موعد مقرر زودتر )

🧩55. bring s.th about :
how can we bring about a change in attitude(s) ?
چطور ما میتونیم باعث یه تغییر توی طرز برخورد بشیم ؟

@speakingg 🧩کلمه و جمله
@idiom_1 🧩اصطلاحات
@phrasal_verbb 🧩فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#11

1⃣2⃣

🌿 bring s.th out :
she opened the cupboard and brought out a couple of bottles
اون کابینتو باز کرد و چندتا بطری اورد بیرون
he's bringing out a new album next month
اون ماه بعد یه آلبوم جدید میده بیرون

🌿bring s.b/s.th along :
I've brought some pictures along to show you
چندتا عکس همراه خودم آوردم تا بهت نشون بدم

🌿bring s.b/s.th round/around :
I'll bring the book around tomorrow
کتابو همراه خودم فردا میارم

🌿bring s.b/s.th up :
why did you have to bring up the subject of money ?
چرا تو باید به موضوع پول اشاره میکردی ؟

he was brought up by his grandparents
اون توسط پدر بزرگو مادربزرگش بزرگ شده

🌿60. bring s.th off :
she brought off the plan without a hitch
اون موفق شد بدون هیچ مشکل کوچیکی برنامه رو انجام بده

@speakingg 🌿کلمه و جمله
@idiom_1 🌿اصطلاح
@phrasal_verbb 🌿فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#12

1⃣3⃣

🪴bring s.b/s.th into s.th :
The work brouht me into contact with a lot of very interesting people
کار منو درگیر ارتباط با مردم جالب زیادی کرد

There is a danger that this could bring other countries into the war
یه خطر وجود داره که این میتونست کشورهای دیگه رو درگیر جنگ کنه

🪴bing s.b/s.th in :
I'd like to bring in Dr. Hall here and ask him his views
میخوام دکتر هال رو بیارم اینجا و نظرشو بپرسم
The sale of the house only brought in about $45000
فروش خونه فقط حدود ۴۵۰۰۰ دلار سود داشت


🪴bring s.th on :
Stress can bring on an asthma attack
استرس میتونه باعث حمله آسم بشه

Keeping the young plants in a greenhouse will help bring them on
نگه داشتن گیاهان جوان توی گلخونه کمک به رشد سریعتر اونا میکنه

🪴bring s.b together :
The disaster brought the community together
این مصیبت جامعه رو باهم متحد کرد
In the end a desire for peace brought the 2 sides together
بالاخره اشتیاق برای صلح ۲طرف روکنار هم اورد ( نزدیکتر کرد )

🪴65 . bring s.b onto s.th :
This brings me onto the question of pay rises
این باعث شد من در مورد موضوع افزایش حقوق صحبت کنم

@speakingg 🪴 کلمه و جمله
@idiom_1 🪴 اصطلاح
@phrasal_verbb 🪴 فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#13

1⃣4⃣

🌲bring s.th down on s.b :
His recklessness brought down disaster on the whole family
بی دقتی اون برای کل خانواده مصیبت آورد

🌲bring s.b out in s.th :
any food containing wheat bring him out in a rash
هرغذایی که شامل گندم باشه ، باعث میشه جوش بزنه

🌲bring s.b through s.th :
the doctor brought Tom through the sickness
دکتر به تام کمک کرد از پس بیماری بربیاد

🌲belong to :
the book belongs to me
کتابه مال منه
he belongs to the golf club
اون عضو باشگاه گلفه
What family does that bird belong to ?
اون پرنده عضو کدوم دسته هستش ؟

🌲70. begin (s.th) as s.th :
Tom began his career as an office boy
تام شغلشو به عنوان پیشخدمت شروع کرد


@speakingg 🌲 کلمه و جمله
@idiom_1 🌲 اصطلاح
@phrasal_verbb 🌲فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#14

1⃣5⃣

🌳buy s.th in :
- we bought in lots of rice before the strike
قبل از اعتصاب مقدار زیادی برنج خریدیم

🌳buy into s.th :
- she had never bought into the idea that to be attractive you have to be thin
او هرگز این ایده را قبول نکرده بود که برای جذاب بودن باید لاغر باشی

🌳buy s.b off :
-don't worry , the doorman won't say anything- I bought him off
نگران نباش ، نگهبان چیزی نمیگه ، بهش رشوه دادم

🌳buy out :
- this airline has been bought out by a German company
این خط هوایی توسط یه شرکت آلمانی خریداری شده

🌳75.buy s.th up :
- he bought up all the land in the surrounding area
اون تمام زمین های اطرفو خرید

@speakingg 🌳 کلمه و جمله
@idiom_1 🌳 اصطلاح
@phrasal_verbb 🌳فعل عبارتی

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#15

1⃣6⃣

🫑burn away :
- all her hair had been burnt away
تمام موهاش توی آتیش سوخته شده بود

🫑 burn down :
- the old town hall was burnt down in the 1970s
سالن قدیمی شهر توی دهه ۷۰ سوخته شد

🫑burn off :
- I decide(d) to go for a run to try and burn off a few calorie(s)
من تصمیم گرفتم برم بدو ام تا سعی کنمو یکم کالری بسوزونم

🫑burn up :
- most of the woodland has now been burnt up
بیشتر جنگل الان دیگه کامل سوخته

-🫑80.break down
- the car broke down just north of Iran
ماشین دقیقا توی شمال ایران خراب شد

@speakingg 🫑
کلمه و جمله از صفر +ویس
@idiom_1 🫑
اصطلاح + ویس
@phrasal_verbb 🫑
فعل عبارتی + ویس

@zaban_saveh  هماهنگی کلاس
مدرس : راضیه کرد
#16