Telegram Web Link
Forwarded from سایه و موسیقی
دو جلد اول از طرح پژوهشی سایه و موسیقی به قلم مهدی #فیروزیان (#انتشارات_هنر_موسیقی) در #سی_و_پنجمین_نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران

📕موسیقی ایرانی در شعر سایه
و
📙 شعر سایه در موسیقی ایرانی

📆 ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
📚 خرید کتاب با کلیک روی نام هر کتاب.

@sayeoMusighi
سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳


نشانی انتشارات دکتر محمود افشار در نمایشگاه:

راهرو ۱۶، غرفۀ ۳۱۶

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به غرفۀ انتشارات دکتر محمود افشار در نمایشگاه کتاب تهران، کتاب‌های این انتشارات را با تخفیف ۲۰٪ تهیه کنند.
همچنین خرید کتاب‌های انتشارات دکتر محمود افشار در نمایشگاه مجازی کتاب تهران با تخفیف ۱۰٪ از طریق پیوند زیر امکان‌پذیر است:

B2n.ir/y92884

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
فهرست انتشارات _ اردیبهشت 1403.pdf
1.9 MB
فهرست انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
📚 📚📚 به‌مناسبت برپاییِ نمایشگاه بین‌المللی کتاب، مروری بر کتاب‌های مؤلفانِ دانشمندِ #پیر_پرنیان‌اندیش 📚📚📚

جز کتاب دو جلدی و پرفروش پیر پرنیان‌اندیش که حاصل همکاری عظیمی و طیّه در گفتگو با جناب استاد هوشنگ #ابتهاج است (و علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب ارزشمند را از غرفه‌ی انتشارات #سخن تهیه کنند) بدین آثار اشاره می‌توان کرد:
📕 آثار دکتر میلاد #عظیمی

📌تصحیح متن)
1️⃣ سفینه‌ی شمس حاجی، تهران: سخن، ‏ ‏۱۳۹۰

📌گردآوری مقالات علمی و ادبی)
2️⃣ ای زبان پارسی (3 جلد)، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‏ ، ‏ ‏۱۳۹۰

3️⃣ هفتاد گفتار از ایرج افشار، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‏ ، ۱۳۹۰

4️⃣ شط شیرین پر شوکت: منتخبی از آثار استاد عباس زریاب‌خویی، تهران: مروارید‏ ، ۱۳۸۷

📌 گردآوری مقالات در شناخت شعر معاصر)
5️⃣من زبان وطن خویشم، نقد و تحلیل و گزیده‌ی اشعار ملک‌الشعراء بهار، تهران : سخن‏ ، ‏ ۱۳۸۷

6️⃣ عقاب: کارنامه، نقد و تحلیل اشعار پرویز ناتل‌خانلری، تهران : سخن، ‏ ۱۳۸۸

7️⃣ پادشاه فتح : نقد و تحلیل و گزیده‌ی اشعار نیما‌ یوشیج، ‏تهران : سخن، ‏ ۱۳۸۸

🔆 و آخرین اثر گرانسنگ تحقیقی و تألیفی ایشان:
8️⃣ کتابشناسی موضوعی-تاریخی از چاپکرده‌ها و نوشته‌های ایرج #افشار (3 جلد)، تهران: خانه کتاب ، ‏ ۱۳۹۶

📕رمان جذاب و خواندنیِ زیر نیز اثر خامه‌ی هنرور بانو عاطفه #طیّه است:
کجا می‌برند درختان مرده را، تهران ‏ : ققنوس ‏ ، ۱۳۸۷

@pireparnianandish
عیب موسیقی ایرانی (بخش سوم)
از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۵۸۸)

[عظیمی]: بزرگترین خطری که موسیقی ایرانی رو، با همین کارکردی که گفتید، تهدید می‌کنه، چیه؟
[سایه]: اینکه انسان ایرانی اینقدر تغییر بکنه و از این خاطره و سابقه‌ی ذهنی و این احوالات دور بشه که دیگه نتونه با این موسیقی ارتباط برقرار کنه... اینکه می‌گن این موسیقی غمگینه، خب این غم غمِ نون و آب که نیست، این همون غمیه که به قول حافظ «به دعا خواسته‌ام»... این غمو اگه حس نکنیم و باهاش مأنوس نباشیم، خب نمی‌تونیم از این موسیقی استفاده کنیم.

[عظیمی]: به‌جز این چه خطری موسیقی ما رو تهدید می‌کنه؟
[سایه]: این رفتار اهل موسیقی با هم که حرمت همو نگه نمی‌دارند. با این کار هم خودشونو ضایع می‌کنند و هم موسیقی رو و هم اینکه درست نمی‌دونند که موسیقی رو برای چه کاری می‌خوان مصرف کنند و در نتیجه رونق و آبروی موسیقی در خطر می‌افته و دشمنان موسیقی می‌گن ببینین این موسیقی چقدر عاجزه و الکنه.

https://www.tg-me.com/pireparnianandish
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطن من
شعر محمدتقی بهار
آهنگ پرویز مشکاتیان
تار و آواز نوا قهرمانی

ای خطهٔ ایران مهین‌، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من

دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من

تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من

دردا و دریغا که چنان گشتی بی‌برگ
کز بافتهٔ خویش نداری کفن من

امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من، وطن من

توضیح: خواننده در بیت چهارم به‌خطا مصرع دوم بیت پنجم را خوانده است.

@pireparnianandish
به مناسبت ۲۴ اردیبهشت، زادروز پرویز مشکاتیان
بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۴۹۲-۴۹۱)
[عظیمی]: استاد! بهترین کارهای آقای #مشکاتیان کدوم کارهاست؟
[سایه] (سکوتی بلند می‌کند و تأمل‌کنان می‌گوید): همون کارهایی که با #شجریان کرده... پیش از این تکنوازی‌های خوبی داشت، ولی سال‌های اخیر نه. در صورتی که آدمی مثل مشکاتیان حالا باید پنجاه تا تکنوازی درجۀ یک داشت... ولی گذشت ندارند این آدما و اون‌طوری که باید خودشونو وقف کاری هنری نکردن... به نظرم مشکاتیان بیش از این می‌تونست کار کنه...
یه آدم فرهنگیه مشکاتیان. یادمه تو چاووش کلاس وزن شعر گذاشتم چند جلسه و چیزهایی که به کار موزیسین می‌خورده رو می‌گفتم. تو اون جلسات فقط مشکاتیان با علاقه گوش می‌داد و سؤال می‌کرد.
@pireparnianandish
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرگ اسفندیار
شاعر: حکیم ابوالقاسم فردوسی
آهنگساز: سهراب پورناظری
خواننده: همایون #شجریان

که داند که بلبل چه گوید همی
به زیر گل اندر چه موید همی

همی نالد از مرگ اسفندیار
ندارد به‌جز ناله زو یادگار

ندانم که عاشق گل آمد گر ابر
چو از ابر بینم خروش هژبر

بدرّد همی باد پیراهنش
درفشان شود آتش اندر تنش

نگه کن سحرگاه تا بشنوی
ز بلبل سخن گفتن پهلوی

چو آواز رستم شب تیره ابر
بدرّد دل و گوش غرّان‌هژبر
@pireparnianandish
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم فردوسی بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۸۰۱)
[عاطفه]: کدوم شخصیت شاهنامه رو بیشتر دوست دارید؟
[سایه] (با لبخند می‌گوید): خود فردوسی!... آخه هیچ شخصیتی تو شاهنامه سالم نمونده، حتی رستم که بُتِ‌ فردوسیه که خودش ساخته: منش کرده‌ام رستم داستان؛ ولی می‌بینید که سر داستان سهراب، فردوسی چی‌کار می‌کنه با رستم؟ دل نازک از رستم آید به خشم... بعد وقتی رستم به چاه می‌افته فردوسی اون سوگواری رو که باید برای رستم بکنه، نمی‌کنه؛ شما اون آه و افسوسی که از فردوسی انتظار دارین، نمی‌بینین. این پهلوان بزرگو این‌همه راه آورده و این‌همه کارهای عظیم ازش گرفته، ولی قتی برادره رستمو می‌اندازه به چاه، آدم خیال می‌کنه که فردوسی باید دنیا رو منفجر بکنه که این پرسوناژ بزرگ من از دست رفته... مثل اینکه باید رستم بیفته و آخر کارش و سرنوشتش همین چاهه... تا آخر همراه هیچ‌کدوم از پهلوانانش نیست...
خیلی عجیبه این مرد... حتی به دشمن ایران هم خصمانه نگاه نمی‌کنه؛ می‌بینین که چطور با بزرگواری گاهی دلسوزیِ افراسیاب می‌کنه... خیلی آدم عجیب و غریبیه فردوسی! آدم عظیمیه.

@pireparnianandish
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دو رباعی خیام نیشابوری
و تصنیف شب وصل (آهنگ درویش خان، ترانه بهار)
اجرا در سازمان یونسکو، ۱۳۷۸

آواز محمدرضا #شجریان
کمانچه سعید فرجپوری
تار بهروز همتی
بربط محمد فیروزی
تنبک و آواز همایون شجریان


گر کار فلک به عدل سنجیده بدی
احوال جهان جمله پسندیده بدی
ور عدل بدی به کارها در گردون
کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی


ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم

@pireparnianandish
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رباعیات خیام

🥂
دکلمه: احمد #شاملو
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بندۀ آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

🥂🥂
آهنگ: فریدون شهبازیان
آواز: محمدرضا #شجریان
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و مل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است

@pireparnianandish
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم خیام نیشابوری
بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص 819)

[سایه]: شما اون رباعیات خیام که شجریان خونده را شنیدید؟ اسمش شب نیشابور بود.
[عظیمی]: شنیدن که بله... ولی تا با شما نشنویم می‌شه گفت نشنیدیم.
[سایه]: خیلی کار درخشانی بود. در نیشابور، تو آرامگاه خیام این کارو اجرا کردیم.
[عظیمی]: رباعیاتو شما باید انتخاب کرده باشین، چون خیلی دقیق و منظم انتخاب شده.
[سایه]: آره... طوری تنظیم کردم که از «آمد سحری ندا ز میخانۀ ما» شروع شد تا رسید به «از من رمقی به سعی ساقی مانده‌ست»... یه مسیره، یه عمره، طوری مرتب شده که انگار پشت سر هم ساخته شده این رباعی‌ها.... بعد اینو دادم به پایور که انصافاً آهنگ خوبی روش گذاشت و بعدش هم که شجریان محشر خوند؛ نمی‌دونید اون شبی که این کار تو نیشابور اجرا شد شجریان چقدر عجیب و غریب خوند. اصلاً دیوانه شده بودم. نمی‌دونستم چی کار کنم...

متن اشعار برنامه در پست بعدی 👇🏻👇🏻👇🏻
@pireparnianandish
پیر پرنیان‌اندیش
به مناسبت ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم خیام نیشابوری بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص 819) [سایه]: شما اون رباعیات خیام که شجریان خونده را شنیدید؟ اسمش شب نیشابور بود. [عظیمی]: شنیدن که بله... ولی تا با شما نشنویم می‌شه گفت نشنیدیم. [سایه]: خیلی…
🌹 متن اشعار برنامه که البته همگی از خیام نیستند و به او منسوب شده‌اند (رباعی اول مشخصاً از سلمان ساوجی است).

آمد سحری ندا ز میخانۀ ما
کای رند خراباتی دیوانۀ ما
برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زآن پیش که پر کنند پیمانۀ ما
🍃🍂
وقت سحرست خیز ای مایۀ ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانان که به‌جایند نپایند بسی
وانان که شدند کس نمی‌آید باز
🍃🍂
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
🍃🍂
جامی‌ست که عقل آفرین می‌زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می‌زندش
این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف
می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش
🍃🍂

تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دمِ صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دَم نزنیم!
🍃🍂

این قافلۀ عمر عجب می‌گذرد
دریاب دمی که با طرب می‌گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد
🍃🍂
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
یا از پی صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بردمیدن بودی
🍃🍂

از من رَمَقی به سعی ساقی مانده‌ست
وَزْ صحبتِ خلق، بی‌وفاقی مانده‌ست
از بادهٔ دوشین قَدَحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده‌ست
🍃🍂
https://www.tg-me.com/pireparnianandish
بگزین

آیینۀ عبرت است بنگر
تاریخِ ستمگرانِ پیشین

هر آمده رفتنی‌ست ناچار
وندر پی‌اش آفرین و نفرین

نفرین یا آفرین؟ چه خواهی؟
امروز به دست توست بگزین!
پیر پرنیان‌اندیش (ص ۷۶۲)

https://www.tg-me.com/pireparnianandish
به مناسبت اول خرداد، زادروز استاد جلیل شهناز، بخشی از سخنان سایه دربارۀ استاد برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۴۵۵):

جلیل شهناز یگانه است
سازش پر از مطلبه. آفرینندگی در لحظه داره
مضرابش فوق‌العاده خوش‌صداست
شهناز همیشه خوب ساز می‌زنه
جمله‌بندی‌اش همیشه فوق‌العاده است؛ مال خودشه، ساختۀ خودشه
آدم فوق‌العاده نکته‌سنج و بذله‌گو و هوشمندیه
دو دانگ آواز خوب داره و ضرب هم خوب می‌گیره

عکس از راست: استادان محمدرضا #شجریان، داود گنجه‌ای، محمد سریر در کنار جلیل شهناز
@pireparnianandish
یاد عباس یمینی شریف (۱۲۹۸–۱۳۶۸)، شاعر و نویسندۀ کودکان، در اول خرداد زادروزش گرامی باد!


کاش همین شعر سادۀ او را که در دبستان خواندیم باور داشتیم:
ما گل‌های خندانیم
فرزندان ایرانیم
ما سرزمین خود را
مانند جان می‌دانیم

ما باید دانا باشیم
هشیار و بینا باشیم
از بهر حفظ ایران
باید توانا باشیم

آباد باش ای ایران
آزاد باش ای ایران
از ما فرزندان خود
دل‌شاد باش ای ایران

@pireparnianandish
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 3 خرداد سالروز درگذشت عماد رام

بهار من گذشته شاید
آهنگ و آواز عماد رام
ترانه معینی کرمانشاهی


چرا تو جلوه‌ساز این بهار من نمی‌شوی
چه بوده آن گناه من که یار من نمی‌شوی
بهار من گذشته شاید

شکوفه‌ی جمال تو شکفته در خیال من
چرا نمی‌کنی نظر به زردی جمال من
بهار من گذشته شاید

تو را چه حاجت نشانه‌ی من
تویی که پا نمی‌نهی به خانه‌ی من
چه بهتر آنکه نشنوی ترانه‌ی من

نه قاصدی که از من آرد
گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری که از تو آرد
برای من گهی پیامی
بهار من گذشته شاید

غمت چو کوهی به شانه‌ی من
ولی تو بی‌غم از غم شبانه‌ی من
چو نشنوی فغان عاشقانه‌ی من

خدا تو را از من نگیرد ندیدم از تو گرچه خیری
به یاد عمر رفته گریم کنون که شمع بزم غیری
بهار من گذشته شاید

@pireparnianandish
به مناسبت ۹ خرداد، سالروز درگذشت فریدون توللی، شاعر توانای شیرازی، بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۸۹۷)

[سایه]: یه روز توللی گفت من یه شعری ساختم و شعر باباطاهرو تو این شعر تضمین کردم. ما خیلی تعجب کردیم که یعنی چه تضمین کردم. اون هم تو یه شعر به‌اصطلاح نو. توللی اهل این کارها نبوده! اون موقع هنوز بازگشت توللی به شعر کلاسیک پیش نیومده بود. بعد شعر «کارون» رو برامون خوند:
بلم آرام چون قویی سبكبال
به نرمی بر سر كارون همی رفت
به نخلستان ساحل قرصِ خورشیـد
ز دامان افق بیرون همی رفت

جوان پاروزنان بر سینۀ موج
بلم می‌راند و جانش در بلم بود
صدا سر داده غمگین در رهِ باد
گرفتار دل و بیمار غم بود

«دو زُلفونِت بُوِد تار رُبابم
چه می‌خواهی ازین حال خرابُم
تو كه با مو سرِ یاری نداری
چرا هر نیمه‌شو آیی به خوابُم»

[عظیمی]: کارون چه‌جور شعریه استاد؟
[سایه]: در زمان خودش شعر خوبی بود... هنوز هم شعر خوبیه. امروز دورۀ این جور شعرها دیگه تموم شده و برای این زمان مطرح نیست و نمی‌پسندند؛ کما اینکه شعر نظامی رو هم خیلی‌ها نمی‌پسندن ولی فی‌نفسه شعر خوبیه... متأسفانه با یه برچسب رمانتیک و سوزناک پس می‌زنن این‌طور شعرها رو. به نظرم شعر موفقیه با توصیف‌های قشنگ.

https://www.tg-me.com/pireparnianandish
یاد محمود اعتمادزاده (به‌آذین) (۱۲۹۳–۱۳۸۵) نویسنده و مترجم نامدار معاصر ایرانی را در ۱۰ خرداد سالروز درگذشتش گرامی می‌داریم.
بخشی از سخنان سایه در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۳۵۳-۳۵۴):

[عظیمی]: در شخصیت آقای به‌آذین چه چیزی بود که براتون جذاب و قابل احترام بود؟

[سایه]: استواری به‌آذین، ثابت‌قدمی‌اش، همّت خیلی والا داشتن و اینکه از فقر و گرفتاری‌ها هیچ نمی‌نالید. به‌آذین در این صفات واقعاً نمونه بود. بارها به زندان افتاد و باهاش خوب هم رفتار نشد تو زندان ولی شکایت نمی‌کرد. گاهی فقط یک جمله اشاره‌وار می‌گفت و می‌گذشت. خیلی آدم استواری بود. خیلی آدم خودداری بود. با اینکه ما شبانه روز باهم بودیم خیلی سال گذشت که به‌آذین با ما حجاب‌ها رو یکی‌یکی برداشت؛ تا جایی که سالها وقتی می‌رفتیم دریا لخت نمی‌شد به خاطر دستش که کنده شده بود و پوستش چروک شده بود...

[عظیمی]: مقداری با مداد روی کاغذ خط می‌کشد... تأمل‌کنان با لحنی که ته‌رنگی از ستایش و حیرت دارد، می‌گوید:

[سایه]: شما نمی‌تونین تصور کنید که به‌آذین چه آدمی بود!... ببینید می‌اومد خونۀ ما. خب به‌آذین یک دست نداشت. روی میز پرتقال بود. به‌آذین پرتقال برداشت که پوست بکند. کسرایی گفت که آقا من پوست می‌کنم. با خشونت گفت نه آقا! بعد با یک دست هم پرتقالو نگه می‌داشت و هم چاقو رو نگه می‌داشت و هم تیکه‌تیکه پوست می‌کرد... با چه مصیبتی و با چه ظرافتی! (نحوۀ پوست کندن را اجمالاً نشان می‌دهد) بعد از سالها پرتقالو داد به دست کسرایی و گفت: بگیر پوست بکن آقا! (عتاب و ملاطفت لحن به‌آذین را تقلید می‌کند.)

https://www.tg-me.com/pireparnianandish
۱۲ خردادماه، زادروز اندیشمند فرزانه، دکتر مصطفی ملکیان، گرامی باد.

من نه دل‌نگران سنّتم، نه دل‌نگران تجدّد، نه دل‌نگران تمدّن، نه دل‌نگران فرهنگ و نه دل‌نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل‌نگران انسان‌های گوشت‌و‌خون‌داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند
#ملکیان

دردا و دریغا که درین بازی خونین
بازیچۀ ایام دل آدمیان است
#سایه
@pireparnianandish
2024/06/02 03:19:34
Back to Top
HTML Embed Code: