این کتاب ها، آدم نادان رو تبدیل به یک آدم نادان با توهم دانایی میکنه.

منظورم از تصویر کتاب های زرد روانشناسیه
کتاب هایی که علمی یه مورد رو مطرح نمی کنن و با توسل به شبه علم و کلمات گلمبه سلمبه قصد در فروش بیشتر کتاب دارن.

حالا شبه علم چیه ؟
برای پرداختن به شبه علم اول باید ببینم ویژگی علم چیه ؛ 1. قابل تکرار 2. قابل ابطال
موارد شبه علم مثل قانون جذب نه قابل تکرار هستن نه قابل ابطال و همیشه مثال نقض واسشون وجود داره . اما این قوانین جوری با کلمات به ظاهر مرتبط مثل کیهان ، هستی ، امواج و ... عجین میشن که ما فکر میکنیم علمی هستن در حالی که فقط سعی دارن با چند گزاره ساده به یه مفهوم برسن

برای توضیحات تکیملی به وویس زیر گوش بدین 👇

🎧چرا قانون جذب یک فریب است؟

یکی از راهکار مقابله با شبه علم و کتاب هایی از این دست ، پیچیده سازی (complexify) مسائل است.
یعنی ما در مواجهه با مسائل مختلف به جای این که گزاره سهل و سر راست رو پی بگیریم بریم درگیر موضوع بشیم و معما رو برای خودمون سختتر و سختتر کنیم. پیچیده سازی معما مثل درگیر کردن چرخ دنده ها میمونه و ذهنمنو خلاق تر و نقاد تر بار میاره.

مثال : پیچیده سازی ینی این که ما به جای قبول کردن این که آب مایع است ، بریم دنبال این که ترکیبات H2O آب در دمای محیط حالت مایع رو دارن و در دما های مختلف ممکنه به شکل گاز یا جامد دیده باشن

تلگرام 🧠🔌

کتابفروشی مورد علاقم✨

🌟 برای امتحان کردن ChatGPT میتوانید به
ربات @JWGPT3_bot مراجعه کنید .🌟

معرفی کتاب

بیشتر از این که کتاب فلسفه تنهایی باشه (روانشناسی تنهایی) بود.
تنهایی به معنای این نیست که ادم های زیادی دور و ورت باشن ، ممکنه توی یه جمع بزرگ باشی اما حس تنهایی بکنی و برعکس توی خونه تنها باشی اما حس تنهایی نکنی.
مقالات معتبر میگن عوارض تنهایی برابری میکنه بت مصرف سیگار به مدت ۱۰ سال ...

در کتاب فلسفه تنهایی اسوندسن، به موضوع اهمیت دوستی و عشق نگاهی می‌اندازد و به ما نشان می‌دهد که کیفیت زندگی، و سلامت روحی و جسمانی ما چگونه می تواند در اثر تنهایی دچار تغییر شود. در کتاب فلسفه تنهایی، به ما یادآوری می‌شود که تنهایی می‌تواند وجوه عمیقی از شخصیت و جایگاهمان در جهان را برای ما آشکار کند.

افراد چگونه تلاش می کنند تا از طریق حفظ جهل خود، از اطلاعات و حقایق ناخوشایند اجتناب کنند؟ و جوامع مختلف چگونه همیشه راه هایی جدید برای انکار اطلاعاتی پیدا می کنند که ممکن است ساختارهای قدرت و ساز و کارهای ایدئولوژیک را زیر سوال ببرد؟ «سالکل» بیان می کند اضطراب دانستن، به واسطه ی دسترسی آسان به اطلاعات به صورت آنلاین، افزایش یافته است؛ انسان ها احساس می کنند اکنون باید در همه چیز متخصص باشند، از جمله تصمیم گیری درباره ی سبک زندگی سالم و حتی درمان های پزشکی. اما واضح است که تخصص در همه ی زمینه ها امری غیرممکن است.

اگه پسری بهتون گفت "یکی از دوستای خوبتم بیار"
شما کتاب ببرین بگین بهترین دوست من کتابه

#فان

#معرفی_کتاب

🔸️بهترین کتاب برای ورود به دنیای عمیق فلسفه.
اگه مطالب فلسفی براتون سخته درک کردنش پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونین و با فلسفه های مدرن آشنا بشین.

🔹️در کتاب «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند» بسیاری از فیلسوف‌های کلاسیک و مدرن، از اپیکور گرفته تا کامو، همه دور هم جمع شده‌اند تا درک جدیدی از زندگی و روزمره‌های آن به ما بدهند. «دانیل مارتین کلاین» در این کتاب با استفاده از  تجربیات و دانش آکادمیک خود سعی کرده چهره‌ی جدیدی از فلسفه را به مخاطبان نشان دهد.

۸ کلمه‌ی جالب از کتاب واژه نامه حزن های ناشناخته :

کلمه Nyctophilia: به افرادی گفته میشه که عاشق شب و تاریکی هستن و در شب احساس آرامش دارن...

کلمه ی tidsoptimist: به افرادی گفته میشه که همیشه دیر سر قرار میرسن!

کلمه ی ilunga: شخصی که وقتی از چیزی ناراحته بار اول میبخشه؛ بار دوم تحمل میکنه ولی بار سوم رها میکنه!

کلمه ی stigmatophile: به افرادی که عاشق تتو کردن و پرسینگ هستند گفته میشه!

کلمه ی Tsundoku: افرادی که عاشق کتاب خریدن هستن اما همیشه نصفه و نیمه رهاش میکنن!

کلمه ی texteovert: به شخصی گفته میشه که با چت کردن راحت تر تا تماس تصویری و تلفنی و حتی دیدار حضوری!

کلمه ی selenopphile: شخصی که عاشق ماه هست و دوست داره به تماشای ماه بشینه..

کلمه ی opacarophile: افرادی که عاشق غروب آفتاب هستن!

آبی دور دست

🔸️وقتی به دور دور ها خیره میشین رنگ آبی کوه ها که رفته رفته کمرنگ تر میشن نظرمونو جلب میکنه ، جالبه بدونین که یه بچه کوچیک توی همچین موقعیتی کمتر پیش میاد که به اون آبی دور دست خیره شه و معمولا با سنگ ریزه های جلوی پاش بازی می کنه.
آبی دور دست نمودی از اهداف زیباییه که تو ذهنمون ساختیم و بهش خیره میشیم اما‌ وقتی نزدیک این کوه ها(اهدافمون) میشیم ، رنگ میبازن .
کوه آبی خوشگل از نزدیک به رنگ قهوه ای زمخته و تمام اون خوشگلی کوه فقط فاصله بین چشم و کوه بوده که اونو مولکول های هوا پر کرده بود. این مولکول ها توی زندگی ما همون مسیره و کوه اهدافمونن

امیدوارم به جای هدف ، از مسیر لذت ببرین ✨️❤️

سریعترین کتاب خون جهانم

❓میشه تو کانال راجب اینکه چه جوری استعدادمونو متوجه شیم یا این که چه شغلی برامون مناسبه صحبت کنید؟


یه باور غلط در بین عوام مردم وجود داره که فکر میکنن توی وجودشون یه توانایی کشف نشده دارن که باید کشف بکنن و وقتی می بینن که کسی توی کار و حرفه اش موفق بوده سریع تصمیم میگیرن و میگن یارو استعدادشو داشته. متاسفانه بیشتر ما به جای ستودن تلاش و پشت کار ، استعداد رو ستایش میکنیم.
بذارید یه آزمایش براتون مثا بزنم؛ یه قطعه موسیقی بیکلام یه موسیقیدان رو به دو قسمت تقسیم میکنن و به گروه اول مخاطب ها میگن قسمت اول توسط یه پسر بچه 12 ساله ساخته شده که استعداد فراوانی توی موسیقی داشته . به گروه دوم میگن که اینو یه موسیقیدان 50 ساله با شکست توی 100 آهنگ درست کرده ؛ بیشتر مردم توی این سناریو با وجود این که اهنگ یکسان بوده میگن اولی خیلی بهتره
حتی بتهوون هم آهنگ های شکست خورده اش خیلی خیلی بیشتر از اوناییه که پخش شده و معروف شده ، یا داوینچی و ... . این نشون میده ما دنبال جواب اشتباهی هستیم ، تا وقتی سوال درستی مطرح نکنیم به جواب درستیم نمیرسیم

❓و اون سوال اینه ؛ چند ساعت باید در یک حرفه تلاش کنیم تا به موفقیت برسیم ؟

تلگرام 🧠🔌

چند ساعت باید در یک حرفه تلاش کنیم تا به موفقیت برسیم ؟

مالکولم گلدول در کتاب outliers از یه قانونی اسم میبره برای موفقیت به اسم (قانون۱۰هزار ساعت) ؛ این قانون میگه که برای این که توی یه رشته ای به تخصص عالی برسی باید ۱۰ هزار ساعت مفید رو روش وقت بذاری
اومدن حتی شطرنج باز های قهار رو هم آزمایش کردن و دیدن که همشو ۱۰هزار ساعت مداوم و مفید رو روی تمرین هاشون دارن.
پس قضیه این نیست که شما استعداد نقاشی و اهنگ سازی نداری، شاید فقط ۱۰ هزار ساعت وقت نذاشتی براش

تجربه بی نظیر کتاب خوندن

وقتی مجبورید در جایی که اکنون هستید بمانید
کتاب خواندن به شما
جای دیگری برای رفتن می‌دهد ..!

👤 #میسون_کولی

(پارت سوم)
⁉شانس چقدر توی موفقیت تاثیر گذاره؟

توی کتابoutliers ، مالکولم گلدول به تاثیر شگرف شانس توی موفقیت افراد اشاره کرده و یه یافته جالب اورده
گلدول اومده دیده که ۸۰درصد بازیکن های بازی هاکی و تیم فوتبال متولد فروردین ، اردیبهشت و خرداد هستن(البته این قسمت رو ایرانیزه کردم ، ینی جز ماه های اول سال) بعد سوال پیش اومده ک چرا این افراد میتونن توی تیم ها برتر بازی کنن و ب موفقیت برسن؟
جوابش ساده است وقتی شما متولد ماه های اول سال باشین توی هم‌ورودی هاتون زودتر ب بلوغ میرسین و توی ورزش یه سر و گردن از بقیه جلو می افتین و همین باعث میشه تا موفقیت های دیگه ترقی و پیشرفت داشته باشی. بازم استعداد مفهومی این وسط نداره