سرد بودن با مرا، دیوار یادت دادهاست
نارفیق بیمروّت، کار یادت دادهاست
توبهات از روزهایم عشقبازی را گرفت
آه از آن زاهد که استغفار یادت دادهاست
دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی
گردش دنیا فقط آزار یادت دادهاست
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت دادهاست؟
عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار
از وفاداری همین مقدار یادت دادهاست
#سجاد_سامانی
@poemkmu
  نارفیق بیمروّت، کار یادت دادهاست
توبهات از روزهایم عشقبازی را گرفت
آه از آن زاهد که استغفار یادت دادهاست
دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی
گردش دنیا فقط آزار یادت دادهاست
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت دادهاست؟
عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار
از وفاداری همین مقدار یادت دادهاست
#سجاد_سامانی
@poemkmu
سازگاری با رفیقان ظاهرا کار تو نیست
از وفا و مهربانی دم مزن، کار تو نیست
تو شریک دزد بودی و رفیق قافله
غارتم کردی ولی گفتی به من: کار تو نیست
پیش از آنی که بخواهی از کنارت می روم
تا بدانی عذر ِ ما را خواستن، کار تو نیست
ناز کم کن، عشوه بس کن، اشتباهی آمدی
دلبری از ما جوانان پیرزن! کار تو نیست
لایق ِ تو خسرو بود و مایه دارانی چو او
شرط بندی با کسی چون کوهکن کار تونیست
شیر کی دیدی که با کفتارها دمخور شود؟
دور شو از من، نبرد تن به تن کار تو نیست
لب مطلب: «کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد کهن» کار تو نیست
#کاظم_بهمنی
@poemkmu
  از وفا و مهربانی دم مزن، کار تو نیست
تو شریک دزد بودی و رفیق قافله
غارتم کردی ولی گفتی به من: کار تو نیست
پیش از آنی که بخواهی از کنارت می روم
تا بدانی عذر ِ ما را خواستن، کار تو نیست
ناز کم کن، عشوه بس کن، اشتباهی آمدی
دلبری از ما جوانان پیرزن! کار تو نیست
لایق ِ تو خسرو بود و مایه دارانی چو او
شرط بندی با کسی چون کوهکن کار تونیست
شیر کی دیدی که با کفتارها دمخور شود؟
دور شو از من، نبرد تن به تن کار تو نیست
لب مطلب: «کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد کهن» کار تو نیست
#کاظم_بهمنی
@poemkmu
virgol,6.pdf
    57.3 MB
  ° نشریه ادبی_هنری ویرگول °
📌 سال سوم، شماره ششم
صاحب امتیاز :
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مدیر مسئول و سردبیر :
یاسمن یاشیخ اکبری
راه ارتباطی شما با نشریه :
@yasaman_y_a
پس از آنکه
انزوای من به پایان رسید
من مسافر کجا خواهم بود؟
-احمدرضا احمدی-
کانون شعر و ادب
دانشگاه علوم پزشکی کرمان
@poemkmu
  📌 سال سوم، شماره ششم
صاحب امتیاز :
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی کرمان
مدیر مسئول و سردبیر :
یاسمن یاشیخ اکبری
راه ارتباطی شما با نشریه :
@yasaman_y_a
پس از آنکه
انزوای من به پایان رسید
من مسافر کجا خواهم بود؟
-احمدرضا احمدی-
کانون شعر و ادب
دانشگاه علوم پزشکی کرمان
@poemkmu
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
#حامد_عسکری
@poemkmu
  بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
#حامد_عسکری
@poemkmu
.
بیا ای حضرت جانم ، که جان هستی و ، جانانی ،
هزاران جان و صد ها جان ، به پایت است قربانی ،
کجا روی آورم جانا ؟ ز درد تلخ هجرانت ...
به حق عشق ای ساقی ، زما ساغر مگردانی ،
نیندیشم ز این سودا ، که گشتم این چنین رسوا ....
اگر از مهر تو گویم ... ، دل هستی و دلستانی ،
تو ان نوری که از لطفت ، مه و اختر درخشانست ...
هزاران اختر و ماهی ، فزون از ماه تابانی ،
تویی آرام جان من ، تویی عشق نهان من ...
تویی جان وجهان من ، که هم اینی و هم انی ،
نه هشیارم نه خَمّارم نه بیدارم نه در خوابم ...
پی ان یار و دلدارم ، که می دانم که میدانی ،
اگر دستی دعا دارم ، تورا ای دلربا خواهم ...
چه گویم من چه ها گویم ؟ که سلطانی و سبحانی ،
ز عشقت سخت بیمارم ، نه در کارم نه در بارم ....
ولیکن زین خبر دارم ، که هم دردی و درمانی ،
چه هاگویم به جان تو ، که جانست بر تو قربانی ...
مرا مردن بِه از هجران ، فدای ان گرانجانی ،
می ای باشد که راحم را کند دیوانه ، ای ساقی ...
کزان می های پنهانی .... که جانست و پریشانی ،
#راحم_تبریزی
@poemkmu
  بیا ای حضرت جانم ، که جان هستی و ، جانانی ،
هزاران جان و صد ها جان ، به پایت است قربانی ،
کجا روی آورم جانا ؟ ز درد تلخ هجرانت ...
به حق عشق ای ساقی ، زما ساغر مگردانی ،
نیندیشم ز این سودا ، که گشتم این چنین رسوا ....
اگر از مهر تو گویم ... ، دل هستی و دلستانی ،
تو ان نوری که از لطفت ، مه و اختر درخشانست ...
هزاران اختر و ماهی ، فزون از ماه تابانی ،
تویی آرام جان من ، تویی عشق نهان من ...
تویی جان وجهان من ، که هم اینی و هم انی ،
نه هشیارم نه خَمّارم نه بیدارم نه در خوابم ...
پی ان یار و دلدارم ، که می دانم که میدانی ،
اگر دستی دعا دارم ، تورا ای دلربا خواهم ...
چه گویم من چه ها گویم ؟ که سلطانی و سبحانی ،
ز عشقت سخت بیمارم ، نه در کارم نه در بارم ....
ولیکن زین خبر دارم ، که هم دردی و درمانی ،
چه هاگویم به جان تو ، که جانست بر تو قربانی ...
مرا مردن بِه از هجران ، فدای ان گرانجانی ،
می ای باشد که راحم را کند دیوانه ، ای ساقی ...
کزان می های پنهانی .... که جانست و پریشانی ،
#راحم_تبریزی
@poemkmu
این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد
بی تیغ میبرد سر و بیدار میکشد
مهمان او شدیم که مهمان همیخورد
یار کسی شدیم که او یار میکشد
چون یوسفی بدید چو گرگان همیدرد
چون مؤمنی بدید چو کفار میکشد
ما دل نهادهایم که دلداریی کند
یا گر کشد به رحم و به هنجار میکشد
#مولانا
#دیوان_شمس
@poemkmu
  بی تیغ میبرد سر و بیدار میکشد
مهمان او شدیم که مهمان همیخورد
یار کسی شدیم که او یار میکشد
چون یوسفی بدید چو گرگان همیدرد
چون مؤمنی بدید چو کفار میکشد
ما دل نهادهایم که دلداریی کند
یا گر کشد به رحم و به هنجار میکشد
#مولانا
#دیوان_شمس
@poemkmu
باز هم وقت غزل شد، به بزنگاه برس
به کلاغِ تهِ این قصه ی کوتاه برس
فصل پائیز اگر رفت و نشد وقتِ قرار
به شبِ چله ی در اولِ دی ماه برس
نوشداروی به مقصد نرسیده ، این بار
با کمی دلهره ، هر چند به اکراه برس
مثل باران بهاری که نمی گوید کِی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس
تا حجاب از سرِ بغضم نکشیدند به زور
با امان نامه ی مخصوص رضا شاه برس
پیله کردند به من آجر و دیوارِ غَمم
تو به دردِ/دلِ بی پنجره ی چاه برس
جنگلِ سبز تنت باغ بهارست ، به این
شیرِ بی بیشه ی در گریه ی گهگاه برس
سرد و بی حوصله کِز کرده در آوارِ خیال
تو به دادِ شبِ تب کرده ی بی ماه برس
مرگ همکاسه ی زخمی ست که در فالِ دل ست
مَرهمِ غُصه کُشِ قصه ی جانکاه ، برس
واژه ها هم به ستوه آمده اند از حالم
به شبِ آخرِ این مزرعه ی آه برس
@poemkmu
  به کلاغِ تهِ این قصه ی کوتاه برس
فصل پائیز اگر رفت و نشد وقتِ قرار
به شبِ چله ی در اولِ دی ماه برس
نوشداروی به مقصد نرسیده ، این بار
با کمی دلهره ، هر چند به اکراه برس
مثل باران بهاری که نمی گوید کِی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس
تا حجاب از سرِ بغضم نکشیدند به زور
با امان نامه ی مخصوص رضا شاه برس
پیله کردند به من آجر و دیوارِ غَمم
تو به دردِ/دلِ بی پنجره ی چاه برس
جنگلِ سبز تنت باغ بهارست ، به این
شیرِ بی بیشه ی در گریه ی گهگاه برس
سرد و بی حوصله کِز کرده در آوارِ خیال
تو به دادِ شبِ تب کرده ی بی ماه برس
مرگ همکاسه ی زخمی ست که در فالِ دل ست
مَرهمِ غُصه کُشِ قصه ی جانکاه ، برس
واژه ها هم به ستوه آمده اند از حالم
به شبِ آخرِ این مزرعه ی آه برس
@poemkmu
Forwarded from مجله ادبی پینوشت||کانال رسمی
  
شب نزدیک است...🌃
فراخوان همکاری برنامه رادیو شب📻🌙
کانون فرهنگی اجتماعی گنجینه جهت تکمیل تیم فصل چهارم رادیو شب، از علاقمندان و فعالین در زمینه های زیر دعوت به عمل می آورد:
- گویندگی و اجرا🎙
- عکاسی و فیلم برداری📸
- تدوین🎞
- تولید محتوا🗃
- نوازندگی و خوانندگی🎻
- نویسندگی📝
- هنرهای تجسمی🎨
- و یا هر ایده یا علاقه ای که در این زمینه ای دارید💭
همچنین دوستانی که تمایل دارند میتوانند در ایده پردازی ها و کارهای اجرایی برنامه همکاری داشته باشند.
آیدی جهت اعلام همکاری:
🆔️@pi_ib
🆔️@ganj_ine
  فراخوان همکاری برنامه رادیو شب📻🌙
کانون فرهنگی اجتماعی گنجینه جهت تکمیل تیم فصل چهارم رادیو شب، از علاقمندان و فعالین در زمینه های زیر دعوت به عمل می آورد:
- گویندگی و اجرا🎙
- عکاسی و فیلم برداری📸
- تدوین🎞
- تولید محتوا🗃
- نوازندگی و خوانندگی🎻
- نویسندگی📝
- هنرهای تجسمی🎨
- و یا هر ایده یا علاقه ای که در این زمینه ای دارید💭
همچنین دوستانی که تمایل دارند میتوانند در ایده پردازی ها و کارهای اجرایی برنامه همکاری داشته باشند.
آیدی جهت اعلام همکاری:
🆔️@pi_ib
🆔️@ganj_ine
Forwarded from کانون مهدویت دانشگاه علوم پزشکی کرمان (A Rezaei)
  
آه میڪشم ٺو را با ٺمـام انٺظـار 
پرشڪوفه ڪن مرا، ای کرامٺ بهـار
مےرسد بهـار و من بے شڪوفه ام هنوز
آفٺاب من بٺـاب، مهربـان من ببـار🌸
💢کانون مهدویت دانشگاه علوم پزشكی کرمان،برگزار می کند:
🎉 جشن بزرگ " در انتظار بهار " به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
با حضور 😍
_حامد عسکری (شاعر، نویسنده)
_مهدی صفوی زاده (کمدین برگزیده در عصر جدید)
🪄همراه با مولودی خوانی،قرعهکشی و مسابقه
📆 زمان: دوشنبه۱۴ اسفند
⏰ ساعت : ۱۹:۰۰
🏢 مکان : سالن فرهنگیان
°🔖 برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید :
https://vcsc.kmu.ac.ir/fa
_ لطفا پس از تکمیل فرایند ثبتنام، از فرم ثبت نام خود اسکرین شات گرفته و تا روز جشن، نزد خود نگه دارید...📱
🌱جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید👇
@Mahdaviat_kmu1
📎ساعت حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام میگردد.
#آفتاب_سهم_همه_ماست ✨
🌿@mahdaviyat_kmu
  پرشڪوفه ڪن مرا، ای کرامٺ بهـار
مےرسد بهـار و من بے شڪوفه ام هنوز
آفٺاب من بٺـاب، مهربـان من ببـار🌸
💢کانون مهدویت دانشگاه علوم پزشكی کرمان،برگزار می کند:
🎉 جشن بزرگ " در انتظار بهار " به مناسبت میلاد با سعادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
با حضور 😍
_حامد عسکری (شاعر، نویسنده)
_مهدی صفوی زاده (کمدین برگزیده در عصر جدید)
🪄همراه با مولودی خوانی،قرعهکشی و مسابقه
📆 زمان: دوشنبه۱۴ اسفند
⏰ ساعت : ۱۹:۰۰
🏢 مکان : سالن فرهنگیان
°🔖 برای ثبت نام به لینک زیر مراجعه کنید :
https://vcsc.kmu.ac.ir/fa
_ لطفا پس از تکمیل فرایند ثبتنام، از فرم ثبت نام خود اسکرین شات گرفته و تا روز جشن، نزد خود نگه دارید...📱
🌱جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه کنید👇
@Mahdaviat_kmu1
📎ساعت حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام میگردد.
#آفتاب_سهم_همه_ماست ✨
🌿@mahdaviyat_kmu
نمیخواستم عذابت شم، نباید فکر من باشی
تو هم تقدیرت این بوده، جهان بکر من باشی
جهان من، که غیر از تو، کسی توی خیالش نیس
دلش پرواز میخواد و خدایا حیف! بالش نیس
تو ذهنم با تو بودن رو، مث گرداب میبینم
تو اون پرگار تو خالی، چشاتو خواب میبینم
چشات دریای طوفانی، منم ماهی تو تنگم
میون سفره هفت سین نشستم، گیجم و گنگم
به یاد خونه میافتم، تا دستات دورمه گرمم
وطن یعنی همین دیگه، من و دست تو و شرمم
ولی بین من و دستات، یه لایه آرزو مونده
برامون مرغ آمینم «و حول حالنا» خونده
من اما خوب میدونم، که سهمم نیست آزادی
یکی توی سرم میگه:« خیالت تخت! دل دادی!»
برای خونه تو، من شدم مهمون چن روزه
نبینم اشکو تو چشمات، عزیزم! عید نوروزه
نمیخواستم عذابت شم، نباید فکر من باشی
دارم میرم از این خونه به سمت حوض نقاشی
به جز تصویر تنگ و تو، چیزی تو چشم تارم نیس
خراب آباده این دنیا، بمیرم! بخت یارم نیس
اگه یه جای دیگه شد، توی دنیای بی دردی
اگه آدم شد این ماهی، میگم تو عاشقم کردی
#غزل_عسکری
@poemkmu
  تو هم تقدیرت این بوده، جهان بکر من باشی
جهان من، که غیر از تو، کسی توی خیالش نیس
دلش پرواز میخواد و خدایا حیف! بالش نیس
تو ذهنم با تو بودن رو، مث گرداب میبینم
تو اون پرگار تو خالی، چشاتو خواب میبینم
چشات دریای طوفانی، منم ماهی تو تنگم
میون سفره هفت سین نشستم، گیجم و گنگم
به یاد خونه میافتم، تا دستات دورمه گرمم
وطن یعنی همین دیگه، من و دست تو و شرمم
ولی بین من و دستات، یه لایه آرزو مونده
برامون مرغ آمینم «و حول حالنا» خونده
من اما خوب میدونم، که سهمم نیست آزادی
یکی توی سرم میگه:« خیالت تخت! دل دادی!»
برای خونه تو، من شدم مهمون چن روزه
نبینم اشکو تو چشمات، عزیزم! عید نوروزه
نمیخواستم عذابت شم، نباید فکر من باشی
دارم میرم از این خونه به سمت حوض نقاشی
به جز تصویر تنگ و تو، چیزی تو چشم تارم نیس
خراب آباده این دنیا، بمیرم! بخت یارم نیس
اگه یه جای دیگه شد، توی دنیای بی دردی
اگه آدم شد این ماهی، میگم تو عاشقم کردی
#غزل_عسکری
@poemkmu
بوی باران، هوا مهآلودست
فکر دنیای تازهای دارم
ایستگاهی که منتظر مانده
روی دوشم جنازهای دارم
پشت پایم سراب میریزند
دوستانم چه ساده انگارند
مینویسم که بازمیگردم
به کسانی که دوستم دارند
ردپاهای عشق جا مانده
روی لبهای بیسرانجامم
قطره قطره خیال یخ بسته
گوشهی چشمهای آرامم
چهرهی خاطرات روشن را
گرد و خاکی غریب پوشانده
میبرم قصهی سری را که
روی شبهای سینهام مانده
راویان هزار و یک مرهم
رنگ و روی گشادهای دارند
زخمهایم به درد میخندند
اعترافات سادهای دارند
دردمند خیال دیروزم
سمت آینده آه خواهم برد
از تب و تاب گرم آغوشت
به زمستان پناه خواهم برد
مرد تو فکر آرزویی نیست
ذوق از یاد بردهای دارد
خانه بر دوش بیمزاری که
کفن سالخوردهای دارد
روی دست مترسکی تنها
دسته دسته کلاغ میدوزم
دور پروانه پیله میبافم
آسمان را به باغ میدوزم
رد خوناب عشق جا مانده
پشت پایم مسیر میرقصد
دختری با نگاه خونآلود
در لباسی حریر میرقصد
#امیرحسین_شهابی
@poemkmu
  فکر دنیای تازهای دارم
ایستگاهی که منتظر مانده
روی دوشم جنازهای دارم
پشت پایم سراب میریزند
دوستانم چه ساده انگارند
مینویسم که بازمیگردم
به کسانی که دوستم دارند
ردپاهای عشق جا مانده
روی لبهای بیسرانجامم
قطره قطره خیال یخ بسته
گوشهی چشمهای آرامم
چهرهی خاطرات روشن را
گرد و خاکی غریب پوشانده
میبرم قصهی سری را که
روی شبهای سینهام مانده
راویان هزار و یک مرهم
رنگ و روی گشادهای دارند
زخمهایم به درد میخندند
اعترافات سادهای دارند
دردمند خیال دیروزم
سمت آینده آه خواهم برد
از تب و تاب گرم آغوشت
به زمستان پناه خواهم برد
مرد تو فکر آرزویی نیست
ذوق از یاد بردهای دارد
خانه بر دوش بیمزاری که
کفن سالخوردهای دارد
روی دست مترسکی تنها
دسته دسته کلاغ میدوزم
دور پروانه پیله میبافم
آسمان را به باغ میدوزم
رد خوناب عشق جا مانده
پشت پایم مسیر میرقصد
دختری با نگاه خونآلود
در لباسی حریر میرقصد
#امیرحسین_شهابی
@poemkmu
کانون شعر و ادب با همکاری کانون موسیقی مشتاق برگزار میکند:
نشست ادبی با حضور حامد عسکری
زمان برگزاری: سه شنبه ۱۵ اسفند، ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
مکان برگزاری: خیابان امام، کوچه ۸، حوزه هنری
* زمان حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام خواهد شد.
لینک ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfQoZ3qxswqwofuHNeUcZcKeI70GsF5N7cUyOoVxYDsNaZQuQ/viewform?usp=sf_link
اطلاعات بیشتر:
@yasamanzmn
  نشست ادبی با حضور حامد عسکری
زمان برگزاری: سه شنبه ۱۵ اسفند، ساعت ۹ تا ۱۲ صبح
مکان برگزاری: خیابان امام، کوچه ۸، حوزه هنری
* زمان حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام خواهد شد.
لینک ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfQoZ3qxswqwofuHNeUcZcKeI70GsF5N7cUyOoVxYDsNaZQuQ/viewform?usp=sf_link
اطلاعات بیشتر:
@yasamanzmn
  کانون شعر و ادب(سابق)
کانون شعر و ادب با همکاری کانون موسیقی مشتاق برگزار میکند:  نشست ادبی با حضور حامد عسکری   زمان برگزاری: سه شنبه ۱۵ اسفند، ساعت ۹ تا ۱۲ صبح  مکان برگزاری: خیابان امام، کوچه ۸، حوزه هنری  * زمان حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام خواهد شد.   لینک ثبت نام:  https:…
ظرفیت تکمیل شد
دوستانی که تمایل دارن پیام بدن اسمشون رو مینویسیم و در صورت افزایش ظرفیت اطلاع میدیم
  دوستانی که تمایل دارن پیام بدن اسمشون رو مینویسیم و در صورت افزایش ظرفیت اطلاع میدیم
  کانون شعر و ادب(سابق)
کانون شعر و ادب با همکاری کانون موسیقی مشتاق برگزار میکند:  نشست ادبی با حضور حامد عسکری   زمان برگزاری: سه شنبه ۱۵ اسفند، ساعت ۹ تا ۱۲ صبح  مکان برگزاری: خیابان امام، کوچه ۸، حوزه هنری  * زمان حرکت سرویس ها متعاقبا اعلام خواهد شد.   لینک ثبت نام:  https:…
به دلیل استقبال پرشور شما عزیزان، لینک ثبت نام مجدد باز شده است با توجه به ظرفیت بسیار محدود برنامه، از بین افراد ثبت نام شده، قرعه کشی خواهد شد
  ۱-رضا خسروی 
۲-مریم عسکری
۳-حسام وحیدی نیا
۴-الهام زمانی
۵-زهرا پورشیخعلی
۶-امید انصاری فرد
۷-لیلا نیک رو
۸-زهرا صابری
۹-یاسمن(فاطمه) رضایی
۱۰-'زهرا اسلامی
۱۱-زهرا بهادری
۱۲-علی بامری
۱۳-علیرضا ارم روشن
۱۴-نرگس رحیمی صادق
۱۵-معصومه رحیمی
ساعت حرکت سرویس ها: ۸ و نیم صبح از پردیزه ساختمان صبا
  ۲-مریم عسکری
۳-حسام وحیدی نیا
۴-الهام زمانی
۵-زهرا پورشیخعلی
۶-امید انصاری فرد
۷-لیلا نیک رو
۸-زهرا صابری
۹-یاسمن(فاطمه) رضایی
۱۰-'زهرا اسلامی
۱۱-زهرا بهادری
۱۲-علی بامری
۱۳-علیرضا ارم روشن
۱۴-نرگس رحیمی صادق
۱۵-معصومه رحیمی
ساعت حرکت سرویس ها: ۸ و نیم صبح از پردیزه ساختمان صبا
  کانون شعر و ادب(سابق)
۱-رضا خسروی  ۲-مریم عسکری ۳-حسام وحیدی نیا ۴-الهام زمانی  ۵-زهرا پورشیخعلی ۶-امید انصاری فرد  ۷-لیلا نیک رو  ۸-زهرا صابری  ۹-یاسمن(فاطمه) رضایی  ۱۰-'زهرا اسلامی ۱۱-زهرا بهادری ۱۲-علی بامری ۱۳-علیرضا ارم روشن ۱۴-نرگس رحیمی صادق ۱۵-معصومه رحیمی  ساعت حرکت سرویس…
با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان عزیز
قرعه کشی انجام شد و با توجه به حجم درخواست بسیار بالایی که داشتیم اجبارا و علارغم میلمون، افتخار میزبانی از بسیاری از شما عزیزانرو نداریم و من بابت این موضوع متاسفم. امیدوارم در سایر موقعیت ها، میزبان قدوم نازنینتون باشیم.
  قرعه کشی انجام شد و با توجه به حجم درخواست بسیار بالایی که داشتیم اجبارا و علارغم میلمون، افتخار میزبانی از بسیاری از شما عزیزانرو نداریم و من بابت این موضوع متاسفم. امیدوارم در سایر موقعیت ها، میزبان قدوم نازنینتون باشیم.
