شرکت جنرال اتمیک آمریکا بر روی پهپاد موهاوی یک مسلسل گاتیلینگ مینی گان با سرعت آتش 6000 گلوله بر دقیقه نصب کرد که در خشاب خود 3000 گلوله حمل میکند. این نخستین بار است که یک پهپاد شیرجه رفته و با مسلسل به سمت هدفی شلیک میکند که نشان دهنده این است که پهپاد نیز در حال نزدیک شدن به قابلیت استفاده از تسلیحات ارزان قیمت است
@politicalculture
@politicalculture
«پاداش» از اصول مدیریت است!
"مایکل لوبوف"، نویسنده کتاب "بزرگترین اصل مدیریت دنیا" میگوید چند مورد از چیزهایی که باید به آنها پاداش داد اینها هستند:
به راهحلهای اساسی، به جای راهحلهای مقطعی پاداش دهید.
به ریسکپذیری، به جای اجتناب از ریسک پاداش دهید.
به خلاقیت کاربردی، به جای اطاعت کورکورانه پاداش دهید.
به اقدام قاطع، به جای فلج کردن کار با تجزیه و تحلیل پاداش دهید.
به کار برجسته، به جای نمایش کار پاداش دهید.
به ساده کردن کار، به جای پیچیدگی غیرلازم پاداش دهید.
به رفتار آرام و موثر، به جای نق زدن و سر و صدا راه انداختن پاداش دهید.
به کیفیت کار، به جای سرعت در کار پاداش دهید.
به وفاداری به سازمان، به جای تهدید به ترک خدمت پاداش دهید.
به کار تیمی، به جای تکروی پاداش دهید.
https://www.tg-me.com/politicalculture
"مایکل لوبوف"، نویسنده کتاب "بزرگترین اصل مدیریت دنیا" میگوید چند مورد از چیزهایی که باید به آنها پاداش داد اینها هستند:
به راهحلهای اساسی، به جای راهحلهای مقطعی پاداش دهید.
به ریسکپذیری، به جای اجتناب از ریسک پاداش دهید.
به خلاقیت کاربردی، به جای اطاعت کورکورانه پاداش دهید.
به اقدام قاطع، به جای فلج کردن کار با تجزیه و تحلیل پاداش دهید.
به کار برجسته، به جای نمایش کار پاداش دهید.
به ساده کردن کار، به جای پیچیدگی غیرلازم پاداش دهید.
به رفتار آرام و موثر، به جای نق زدن و سر و صدا راه انداختن پاداش دهید.
به کیفیت کار، به جای سرعت در کار پاداش دهید.
به وفاداری به سازمان، به جای تهدید به ترک خدمت پاداش دهید.
به کار تیمی، به جای تکروی پاداش دهید.
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
اگر از برهنگی بیزارید اول پای برهنه را علاج کنید !!!!!؟
*سعدی را به محکمه فراخواندند که دخترت بی باک است و هتاک ، نه پروای حجاب دارد نه الفتی به روبنده و نقاب، با آمرین به معروف و ناهیان منکر درآویخته و آبروی شحنگان ریخته، چندان که همه در حیرتند و گویند بعید است که سعدی چنین دختی پرورده باشد که بویی از ادب نبرده و شرم و حیا را فرو خورده*
*سعدی از گستاخی قاضی بر آشفت ، تیغ زبان از نیام برکشید و دلیرانه خروشید و گفت: اگر کاکل موی و طرۀ گیسوی از حجاب بیرون افتد، آسمان به زمین نیاید و این ترٌهات که بر زبان آمد، قاضی محکمه را نشاید . اگر از برهنگی در رنج هستید ،اول پای برهنه را علاج کنید که گیسوی برهنه در مقابل آن هیچ است و این بیت بفرمود:*
*ترسم که به کعبه نرسی اعرابی / این ره که تو می روی به ترکستان است*
*قاضی گفت: کشف حجاب خلاف دین مبین است و موجب وهن مسلمین . از بی حجابی نسوان، جوانان آلوده گناه شوند و از فرط معصیت به دوزخ روند. صواب آنست که دُخت خویش را زنهار دهی تا توبه نماید و ابواب رحمت بر خویش بگشاید و گرنه باید تاوان* *معصیت خویش بپردازد و به حکم شرع، او را از تعزیر گریزی نیست.*
*سعدی در دفاع از دُخت خویش بگفت:*
*گیــرم که برهنه کرده گیسو/ درویش نمــا تو دیــدۀ خویش*
*با چوب و چماق ای بی خرد / کاری نرود در آخر از پیش*
*آنگاه قاضی را به طعنت گفت: اگر ایمان شما به مویی بند است ، پس میزان تقوایتان به چند است؟*
*کفر زلف دلبران کی رهزن ایمان بُوَد*/ *هرکه باور دارد این، پس خانه اش ویران بُوَد*
*قاضی پس از استماع سخنان سعدی* *چاره جز تسلیم نداشت و به استخلاص* *دُخت او فرمان بداد. و خطاب به سعدی گفت:*
*نتوان با تو پنجه افکندن
که هماورد تو نباشد کس*
*در بَرِ تو دهان خود بستم
بر نیاید دگر ز بنده نَفَس*
https://www.tg-me.com/politicalculture
*سعدی را به محکمه فراخواندند که دخترت بی باک است و هتاک ، نه پروای حجاب دارد نه الفتی به روبنده و نقاب، با آمرین به معروف و ناهیان منکر درآویخته و آبروی شحنگان ریخته، چندان که همه در حیرتند و گویند بعید است که سعدی چنین دختی پرورده باشد که بویی از ادب نبرده و شرم و حیا را فرو خورده*
*سعدی از گستاخی قاضی بر آشفت ، تیغ زبان از نیام برکشید و دلیرانه خروشید و گفت: اگر کاکل موی و طرۀ گیسوی از حجاب بیرون افتد، آسمان به زمین نیاید و این ترٌهات که بر زبان آمد، قاضی محکمه را نشاید . اگر از برهنگی در رنج هستید ،اول پای برهنه را علاج کنید که گیسوی برهنه در مقابل آن هیچ است و این بیت بفرمود:*
*ترسم که به کعبه نرسی اعرابی / این ره که تو می روی به ترکستان است*
*قاضی گفت: کشف حجاب خلاف دین مبین است و موجب وهن مسلمین . از بی حجابی نسوان، جوانان آلوده گناه شوند و از فرط معصیت به دوزخ روند. صواب آنست که دُخت خویش را زنهار دهی تا توبه نماید و ابواب رحمت بر خویش بگشاید و گرنه باید تاوان* *معصیت خویش بپردازد و به حکم شرع، او را از تعزیر گریزی نیست.*
*سعدی در دفاع از دُخت خویش بگفت:*
*گیــرم که برهنه کرده گیسو/ درویش نمــا تو دیــدۀ خویش*
*با چوب و چماق ای بی خرد / کاری نرود در آخر از پیش*
*آنگاه قاضی را به طعنت گفت: اگر ایمان شما به مویی بند است ، پس میزان تقوایتان به چند است؟*
*کفر زلف دلبران کی رهزن ایمان بُوَد*/ *هرکه باور دارد این، پس خانه اش ویران بُوَد*
*قاضی پس از استماع سخنان سعدی* *چاره جز تسلیم نداشت و به استخلاص* *دُخت او فرمان بداد. و خطاب به سعدی گفت:*
*نتوان با تو پنجه افکندن
که هماورد تو نباشد کس*
*در بَرِ تو دهان خود بستم
بر نیاید دگر ز بنده نَفَس*
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
ساختارِ چاپلوسی در جهانِ سوم
تعریفِ استاندارد چاپلوس، بزرگ نشان دادن، خاص معرفی کردن و موفق جلوه دادن یک مقام و مسئول دولتی یا معروف برای کسبِ امتیاز است. هرچند امتیاز میتواند شامل موارد مختلفی باشد ولی انتهای چاپلوسی، دسترسی به پول و امکانات مادی است. اگر هدفِ اولیه چاپلوسی را به قدرت رسیدن وسِمَت پیدا کردن تلقی کنیم، خودِ سِمت و مقام نیز در نهایت به پول، امکانات و تسهیلات منتهی میشوند.
اگر چاپلوسی در ناخودآگاه جامعۀ هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیها و حرفهایهای دیگر رسوب کرده باشد که راهِ دستیابی به پول و شهرت از طریق ارتباطات دولتی است، خود به خود توجیههای اغراق آمیز، موفق خطاب کردن مدیران ناکارآمدِ دولتی، نادیده گرفتن فکت ها، تحریفِ آمار، طرح ارادتهای غیر واقعی و تایید بیپایۀ مدیران دولتی، به فرهنگ عمومی تبدیل میشود. افراد میآموزند که پلههای ترقی را با استفاده از واژگان پر طمطراق و تعظیم و قیام در برابر مدیران، میتوان راحت و بی هزینه طی نمود.
در کشورهای جهان سوم که نهادِ دولت بر هر نوع ارتقایی تسلط و نظارت دارد، این فرهنگ به تدریج عمومی شده و شهروندان با محافظه کاری و لطیفه گویی از آن عبور میکنند. در دستگاهها و وزارتخانههایی که منابع مالی قابل توجه و ارزهای خارجی در اختیار دارند، صنعتِ چاپلوسی پیشرفتهتر شده و غلظتِ فریب و میزانِ تمجید پیچیده تر میشوند.
چند نکته:
چاپلوسی محصول ساختارهای ناکارآمد و متمرکز است. به میزانی که در یک جامعه، امکانات، منابع و فرصتها متمرکز و نزد دولت باشند، به همان میزان میتوان انتظار داشت چاپلوسی در فرهنگ، عمومی گردد. تمرکز در ذات خود، بی عدالتی میآورد؛ چه این تمرکز نزد دولت باشد چه تمرکزِ ثروت نزد یک درصدِ جامعه. از این رو برای اندازه گیری پیچیدگی و غلظتِ چاپلوسی، فهمِ ساختارِ اقتصادی یک جامعه، قدمِ اولِ شناخت است. متملق به یک امیدی تملق میکند: یا میخواهد به سمت و مقام و قدرت برسد یا در نهایت به پول و امکانات و ثروت و منابع ارزی و حقِ ماموریت. در هر دو صورت، چاپلوس میخواهد نیازهای خود را برآورد کرده و احیاناً به امکانات و قدرت بیشتر، طمع دارد.
در عین حال، در کشورهای جهانِ سوم که تمرکز ثروت و قدرت وجود دارد، یک اتفاقِ تعیین کنندۀ دیگری نیز شکل میگیرد: ظهورِ یک اکثریتِ ضعیف با اعتماد به نفس بسیار پایین. چاپلوس در عین اینکه طمع دارد و محتاج است از مناعت طبع و شخصیت والا برخوردار نیست. حاضر است به هر رفتاری تن دهد، تا سمت خود را حفظ کند و به رقمهای بالاتری برسد. چاپلوس آگاهانه دروغ میگوید و حیله به کار میبرد. چاپلوس و دریافت کنندۀ چاپلوسی، هردو محصولِ یک ساختار معیوبِ اقتصادی و فرهنگی هستند. یک نظامِ اقتصادی سالم، شهروندانِ سالم به ارمغان خواهد آورد. اقتصادِ سالم، ثبات سیاسی نیز به همراه میآورد. عدالت اجتماعی نیز در سایه اقتصادی سالم به دست میآید.
مادامی که کشورهای جهان سوم، پارادایم حکمرانی خود را بر تمرکز ثروت، قدرت و رانت بنا کرده باشند نه تنها نمیتوان در انتظارِ شهروندانِ مدنی نشست، بلکه اهدافی مانند آزادی فکری و دموکراسی نیز رویایی بیش نخواهند بود. کارِ لازم فرهنگی در جهان سوم این است که تملق و فرصت طلبی در فرهنگ عمومی مذموم شناخته شوند. اما کلیدِ تقابل با چاپلوسی، سالم سازی ساختار اقتصادی از یک طرف و اعتباریابی اشخاص از طریق زحماتِ خود آنها از طرف دیگر است.
نقل از دکتر زیبا کلام
https://www.tg-me.com/politicalculture
تعریفِ استاندارد چاپلوس، بزرگ نشان دادن، خاص معرفی کردن و موفق جلوه دادن یک مقام و مسئول دولتی یا معروف برای کسبِ امتیاز است. هرچند امتیاز میتواند شامل موارد مختلفی باشد ولی انتهای چاپلوسی، دسترسی به پول و امکانات مادی است. اگر هدفِ اولیه چاپلوسی را به قدرت رسیدن وسِمَت پیدا کردن تلقی کنیم، خودِ سِمت و مقام نیز در نهایت به پول، امکانات و تسهیلات منتهی میشوند.
اگر چاپلوسی در ناخودآگاه جامعۀ هنرمندان، نویسندگان، دانشگاهیها و حرفهایهای دیگر رسوب کرده باشد که راهِ دستیابی به پول و شهرت از طریق ارتباطات دولتی است، خود به خود توجیههای اغراق آمیز، موفق خطاب کردن مدیران ناکارآمدِ دولتی، نادیده گرفتن فکت ها، تحریفِ آمار، طرح ارادتهای غیر واقعی و تایید بیپایۀ مدیران دولتی، به فرهنگ عمومی تبدیل میشود. افراد میآموزند که پلههای ترقی را با استفاده از واژگان پر طمطراق و تعظیم و قیام در برابر مدیران، میتوان راحت و بی هزینه طی نمود.
در کشورهای جهان سوم که نهادِ دولت بر هر نوع ارتقایی تسلط و نظارت دارد، این فرهنگ به تدریج عمومی شده و شهروندان با محافظه کاری و لطیفه گویی از آن عبور میکنند. در دستگاهها و وزارتخانههایی که منابع مالی قابل توجه و ارزهای خارجی در اختیار دارند، صنعتِ چاپلوسی پیشرفتهتر شده و غلظتِ فریب و میزانِ تمجید پیچیده تر میشوند.
چند نکته:
چاپلوسی محصول ساختارهای ناکارآمد و متمرکز است. به میزانی که در یک جامعه، امکانات، منابع و فرصتها متمرکز و نزد دولت باشند، به همان میزان میتوان انتظار داشت چاپلوسی در فرهنگ، عمومی گردد. تمرکز در ذات خود، بی عدالتی میآورد؛ چه این تمرکز نزد دولت باشد چه تمرکزِ ثروت نزد یک درصدِ جامعه. از این رو برای اندازه گیری پیچیدگی و غلظتِ چاپلوسی، فهمِ ساختارِ اقتصادی یک جامعه، قدمِ اولِ شناخت است. متملق به یک امیدی تملق میکند: یا میخواهد به سمت و مقام و قدرت برسد یا در نهایت به پول و امکانات و ثروت و منابع ارزی و حقِ ماموریت. در هر دو صورت، چاپلوس میخواهد نیازهای خود را برآورد کرده و احیاناً به امکانات و قدرت بیشتر، طمع دارد.
در عین حال، در کشورهای جهانِ سوم که تمرکز ثروت و قدرت وجود دارد، یک اتفاقِ تعیین کنندۀ دیگری نیز شکل میگیرد: ظهورِ یک اکثریتِ ضعیف با اعتماد به نفس بسیار پایین. چاپلوس در عین اینکه طمع دارد و محتاج است از مناعت طبع و شخصیت والا برخوردار نیست. حاضر است به هر رفتاری تن دهد، تا سمت خود را حفظ کند و به رقمهای بالاتری برسد. چاپلوس آگاهانه دروغ میگوید و حیله به کار میبرد. چاپلوس و دریافت کنندۀ چاپلوسی، هردو محصولِ یک ساختار معیوبِ اقتصادی و فرهنگی هستند. یک نظامِ اقتصادی سالم، شهروندانِ سالم به ارمغان خواهد آورد. اقتصادِ سالم، ثبات سیاسی نیز به همراه میآورد. عدالت اجتماعی نیز در سایه اقتصادی سالم به دست میآید.
مادامی که کشورهای جهان سوم، پارادایم حکمرانی خود را بر تمرکز ثروت، قدرت و رانت بنا کرده باشند نه تنها نمیتوان در انتظارِ شهروندانِ مدنی نشست، بلکه اهدافی مانند آزادی فکری و دموکراسی نیز رویایی بیش نخواهند بود. کارِ لازم فرهنگی در جهان سوم این است که تملق و فرصت طلبی در فرهنگ عمومی مذموم شناخته شوند. اما کلیدِ تقابل با چاپلوسی، سالم سازی ساختار اقتصادی از یک طرف و اعتباریابی اشخاص از طریق زحماتِ خود آنها از طرف دیگر است.
نقل از دکتر زیبا کلام
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
دیگر بمب اتمی هم به برتری نظامی در برابر غرب کمکی نمیکند!
اگر میخواهید تا به درکی نسبی از جنگ مدرن امروزی برسید، باید به دو واقعیت مهم توجه کنید:
اول اینکه آن کس که از روی زمین شلیک میکند، هر چقدر هم که پرتابهها و سلاحهای ویرانگری داشته باشد، حریف کسی که از آسمان شلیک میکند، نخواهد شد، همانطور که یک گروهان سرباز که در جادهٔ پایین کوه مستقر است، حریف یک جوخهٔ سرباز که در بالای کوه موضع گرفته است، نمیشود.
واقعیت دوم آن است که آن کس که در حوزهٔ الکترونیک و فناوری پیشرفتهٔ اطلاعات، ضعیفتر و عقبتر است، حریف کسی که در این زمینه پیشتاز است نخواهد شد. ما امروز در عصر جنگ پساصنعتی یا جنگ عصر اطلاعات زندگی میکنیم.
در پارادایم قبلی جنگ، یعنی جنگ عصر صنعتی، پیشفرض آن بود که گلولهها و پرتابهها اولاً پس از شلیک هدایت نمیشوند، بنابراین به شلیک انبوهی گلوله نیاز بود و دوماً اینکه هر دو طرف جنگ قادر خواهند بود انبوهی پرتابه به سوی یکدیگر شلیک کنند و پرتابهها را پس از شلیک نمیتوان در آسمان منهدم و دفع کرد. یعنی ممکن است به هدف نخورند اما بالاخره جایی در اطراف هدف به زمین خواهند رسید.
بنابراین چنین جنگی جنگ بسیج انبوه نیروی انسانی و تجهیزات و تلفات وحشتناک نظامیان و غیر نظامیان و ویرانی انبوه شهرها و منابع طبیعی بود. در این جنگ آن کسی برنده میشد که گلولههای بیشتر و قدرتمندتری شلیک میکرد. بمب اتمی نقطهٔ انتهای جنگ عصر صنعتی و به عبارت دیگر بنبست تئوریک آن بود، چراکه اگر بنا بود جنگ به انهدام کامل دو جانبه و نابودی سیارهٔ زمین منجر شود، دیگر دانش نظامی و استراتژی جنگی چه معنایی داشت؟
جنگ عصر اطلاعات که تولد و تکامل پیوستهاش از میانه دههٔ هفتاد میلادی آغاز شد و هنوز هم به شکل نهایی خود نرسیده، این بنبست را شکست و تمام پیشفرضهای جنگ آتش انبوه عصر صنعتی را تغییر داد. حالا دیگر به مدد دانش جدید الکترونیک و فناوری اطلاعات پرتابهها پس از شلیک به دقت تا رسیدن به هدف هدایت میشدند و به علاوه برای نخستین بار میشد که پرتابههای دشمن را در آسمان دفع و منهدم کرد. همچنین دیگر بنا نبود که دو طرف بتوانند هدف را ببینند و گلولههای زیادی شلیک کنند. حالا دیگر تنها طرفی که برتری فناوری داشت قادر به این کار بود. این انقلابی در مقیاس انگشت شمار انقلابهای فنی سراسر تاریخ بشر بود. بدینترتیب دیگر نیازی نبود میلیونها پرتابه شلیک کرد و همچون جنگ دوم جهانی تمام نیروها و قلمرو دشمن را نابود نمود. کور کردن چشم الکترونیک او و انهدام مراکز ثقل ارتباط و فرماندهی و بخشی از سلاحها و عناصر انسانی کلیدیاش کافی بود.
در پایان میخواهم بگویم خبر بسیار بد برای کسانی که میخواهند با این برتری و سیطره الکترونیک/اطلاعاتی مقابله کنند این است که بمب اتمی هم کمکی به آنها نخواهد کرد. بمب اتمی سلاحی متعلق به پارادایم قبلی نبرد و بهتدریج در حال منسوخ شدن است، چراکه استفاده از آن در شرایط جنگ نوین به هیچوجه بهصرفه نخواهد بود. سناریوهایی که امروزه دربارهٔ جنگ جهانی سوم در اندیشکدههای مهم راهبردی نوشته میشود، عمدتاً جنگی بدون سلاح اتمی را به تصویر میکشد که ویرانی و تلفات بسیار محدودی خواهد داشت اما ساختار قدرت نظامی طرف بازنده را بطور کامل نابود و فلج خواهد کرد. بهتدریج قدرت پدافند ضد موشک ایالات متحده و بلوک غرب در حال افزایش است. دو دهه پیش تصورش هم دشوار بود که سبستمی مانند پاتریوت بتواند در مقابل موشکهای بالستیک به نرخ انهدام ۹۸ درصد برسد.
شرایط امروز به گونهای تغییر کرده که سال گذشته آمریکا اعلام کرد که اگر روسیه در اوکراین از سلاح اتمی تاکتیکی استفاده کند، پاسخ آمریکا از طریق سلاحهای متعارف غیر اتمی خواهد بود. معنای این حرف روشن است. سیستم هوشمند نبرد بلوک غرب بهقدری پیشرفت کرده که بدون نیاز به استفاده از سلاح هستهای میتواند، قدرت اتمی و ساختار نظامی راهبردی روسیه را فلج نماید. امروز و در آینده دشمنان آمریکا و غرب رغبتی به استفاده از سلاح اتمی نخواهند داشت، چراکه میدانند در بهترین حالت تعداد بسیار ناچیزی از پرتابههای اتمی به قلمرو دشمن خواهد رسید ولی در عوض خودشان به طور کامل نابود خواهند شد.
توس طهماسبی
نویسنده و پژوهشگر
https://www.tg-me.com/politicalculture
اگر میخواهید تا به درکی نسبی از جنگ مدرن امروزی برسید، باید به دو واقعیت مهم توجه کنید:
اول اینکه آن کس که از روی زمین شلیک میکند، هر چقدر هم که پرتابهها و سلاحهای ویرانگری داشته باشد، حریف کسی که از آسمان شلیک میکند، نخواهد شد، همانطور که یک گروهان سرباز که در جادهٔ پایین کوه مستقر است، حریف یک جوخهٔ سرباز که در بالای کوه موضع گرفته است، نمیشود.
واقعیت دوم آن است که آن کس که در حوزهٔ الکترونیک و فناوری پیشرفتهٔ اطلاعات، ضعیفتر و عقبتر است، حریف کسی که در این زمینه پیشتاز است نخواهد شد. ما امروز در عصر جنگ پساصنعتی یا جنگ عصر اطلاعات زندگی میکنیم.
در پارادایم قبلی جنگ، یعنی جنگ عصر صنعتی، پیشفرض آن بود که گلولهها و پرتابهها اولاً پس از شلیک هدایت نمیشوند، بنابراین به شلیک انبوهی گلوله نیاز بود و دوماً اینکه هر دو طرف جنگ قادر خواهند بود انبوهی پرتابه به سوی یکدیگر شلیک کنند و پرتابهها را پس از شلیک نمیتوان در آسمان منهدم و دفع کرد. یعنی ممکن است به هدف نخورند اما بالاخره جایی در اطراف هدف به زمین خواهند رسید.
بنابراین چنین جنگی جنگ بسیج انبوه نیروی انسانی و تجهیزات و تلفات وحشتناک نظامیان و غیر نظامیان و ویرانی انبوه شهرها و منابع طبیعی بود. در این جنگ آن کسی برنده میشد که گلولههای بیشتر و قدرتمندتری شلیک میکرد. بمب اتمی نقطهٔ انتهای جنگ عصر صنعتی و به عبارت دیگر بنبست تئوریک آن بود، چراکه اگر بنا بود جنگ به انهدام کامل دو جانبه و نابودی سیارهٔ زمین منجر شود، دیگر دانش نظامی و استراتژی جنگی چه معنایی داشت؟
جنگ عصر اطلاعات که تولد و تکامل پیوستهاش از میانه دههٔ هفتاد میلادی آغاز شد و هنوز هم به شکل نهایی خود نرسیده، این بنبست را شکست و تمام پیشفرضهای جنگ آتش انبوه عصر صنعتی را تغییر داد. حالا دیگر به مدد دانش جدید الکترونیک و فناوری اطلاعات پرتابهها پس از شلیک به دقت تا رسیدن به هدف هدایت میشدند و به علاوه برای نخستین بار میشد که پرتابههای دشمن را در آسمان دفع و منهدم کرد. همچنین دیگر بنا نبود که دو طرف بتوانند هدف را ببینند و گلولههای زیادی شلیک کنند. حالا دیگر تنها طرفی که برتری فناوری داشت قادر به این کار بود. این انقلابی در مقیاس انگشت شمار انقلابهای فنی سراسر تاریخ بشر بود. بدینترتیب دیگر نیازی نبود میلیونها پرتابه شلیک کرد و همچون جنگ دوم جهانی تمام نیروها و قلمرو دشمن را نابود نمود. کور کردن چشم الکترونیک او و انهدام مراکز ثقل ارتباط و فرماندهی و بخشی از سلاحها و عناصر انسانی کلیدیاش کافی بود.
در پایان میخواهم بگویم خبر بسیار بد برای کسانی که میخواهند با این برتری و سیطره الکترونیک/اطلاعاتی مقابله کنند این است که بمب اتمی هم کمکی به آنها نخواهد کرد. بمب اتمی سلاحی متعلق به پارادایم قبلی نبرد و بهتدریج در حال منسوخ شدن است، چراکه استفاده از آن در شرایط جنگ نوین به هیچوجه بهصرفه نخواهد بود. سناریوهایی که امروزه دربارهٔ جنگ جهانی سوم در اندیشکدههای مهم راهبردی نوشته میشود، عمدتاً جنگی بدون سلاح اتمی را به تصویر میکشد که ویرانی و تلفات بسیار محدودی خواهد داشت اما ساختار قدرت نظامی طرف بازنده را بطور کامل نابود و فلج خواهد کرد. بهتدریج قدرت پدافند ضد موشک ایالات متحده و بلوک غرب در حال افزایش است. دو دهه پیش تصورش هم دشوار بود که سبستمی مانند پاتریوت بتواند در مقابل موشکهای بالستیک به نرخ انهدام ۹۸ درصد برسد.
شرایط امروز به گونهای تغییر کرده که سال گذشته آمریکا اعلام کرد که اگر روسیه در اوکراین از سلاح اتمی تاکتیکی استفاده کند، پاسخ آمریکا از طریق سلاحهای متعارف غیر اتمی خواهد بود. معنای این حرف روشن است. سیستم هوشمند نبرد بلوک غرب بهقدری پیشرفت کرده که بدون نیاز به استفاده از سلاح هستهای میتواند، قدرت اتمی و ساختار نظامی راهبردی روسیه را فلج نماید. امروز و در آینده دشمنان آمریکا و غرب رغبتی به استفاده از سلاح اتمی نخواهند داشت، چراکه میدانند در بهترین حالت تعداد بسیار ناچیزی از پرتابههای اتمی به قلمرو دشمن خواهد رسید ولی در عوض خودشان به طور کامل نابود خواهند شد.
توس طهماسبی
نویسنده و پژوهشگر
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
آزاد کردن آذربایجان پس از جنگ جهانی دوم، صرفا کار قوام بود
قوامالسلطنه تا قبل از ماجرای سیتیر قهرمان ملی بود؟ یا اینکه مردم آزادی آذربایجان را به حساب شاه یا به حساب آمریکاییها میگذاشتند؟
علینقی عالیخانی، معروف به معمار توسعه اقتصادی ایران پیش از انقلاب:
همه قبول داشتند که آزاد کردن آذربایجان کار قوام بود، همه یعنی بین خودمان هم که در اروپا صحبت میکردیم، همه قبول داشتیم که این یک سیاستمدار فوقالعادهای بوده و توانسته این کار را انجام بدهد.
https://www.tg-me.com/politicalculture
قوامالسلطنه تا قبل از ماجرای سیتیر قهرمان ملی بود؟ یا اینکه مردم آزادی آذربایجان را به حساب شاه یا به حساب آمریکاییها میگذاشتند؟
علینقی عالیخانی، معروف به معمار توسعه اقتصادی ایران پیش از انقلاب:
همه قبول داشتند که آزاد کردن آذربایجان کار قوام بود، همه یعنی بین خودمان هم که در اروپا صحبت میکردیم، همه قبول داشتیم که این یک سیاستمدار فوقالعادهای بوده و توانسته این کار را انجام بدهد.
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
از شیخ بهایی پرسیدند: سخت می گذرد، چه باید کرد؟ گفت: خودت که می گویی سخت میگذرد، سخت که نمی ماند. پس خدارو شکر که می گذرد و نمی ماند….
https://www.tg-me.com/politicalculture
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
جمله ای بسیار زیبا و حکیمانه از زیگموند فروید که بسیار جای تامل دارد:
اگر مردی توسط زنی بزرگوار تربیت شود، رفتارش با هر زنی نجیبانه است.
https://www.tg-me.com/politicalculture
اگر مردی توسط زنی بزرگوار تربیت شود، رفتارش با هر زنی نجیبانه است.
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
بایزید بسطامی را پرسیدند: اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آوردهای؛ چه خواهی گفت؟ بایزید فرمود: وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود، به او نمیگویند چه آوردهای! بلکه میگویند چه میخواهی؟
زندگی یک پاداش است، نه یک مکافات. فرصتیست کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیندیشی، بفهمی و زیبا بنگری و در نهایت در خاطرهها بمانی.
با آرزوی یک روز قشنگ🌹
@politicalculture
زندگی یک پاداش است، نه یک مکافات. فرصتیست کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیندیشی، بفهمی و زیبا بنگری و در نهایت در خاطرهها بمانی.
با آرزوی یک روز قشنگ🌹
@politicalculture
موفقترین دولت پس از انقلاب
یرواند آبراهامیان
بعد از موفقیت قـاطـع اطلاحطلبان در انتخابات سال ١٣٧۶ ، سید محمد خاتمی در زمینۀ سیاست خارجی در جهت بهبود ارتباط ایران با جهانیان تلاشهای گـسـتـردهای کرد . او به حقوقدانان بینالمللی اطمینان داد که حکم سنگسار در ایران اجرا نمیشود و برای حذف کامل مجازاتهای بدنی تلاش خواهد کرد ، خاتمی از تمام کشورهای جهان برای سرمایهگذاری در ایران دعوت به عمل آورد و در اقدامی کاملا نوآورانه در گفتوگویی اختصاصی با شبکۀ CNN آمریکا شرکت کرد، او به طور خصوصی آیتالله خامنهای را به کاهش محدودیتهای اعمال شده بر بهاییان ترغیب کرد و به دولت انگلستان اطمینان داد که ایران درصدد اجرای فتوای موجود علیه سلمان رشدی نیست .
درمقابل دولت بریتانیا هم روابط کامل دیپلماتیک با ایران را که از سال ۵٧ قطع شده بود دوباره از سر گرفت و رییس جمهور وقت آمریکا کلینتون تحریمهای ایران را تا اندازهای کاهش داد و اجازۀ واردات پسته ، فرش و زعفران از ایران و صادرات کالاهای کشاورزی و دارویی به ایران را صادر کرد.
وزیر خارجۀ آمریکا هم در اقدامی تحسین برانگیز از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٩ اظهار تاسف کرد و بابت آن از مردم ایران معذرت خواست !!
سازمان ملل نام ایران را از بین کشورهای ناقض حقوق بشر خارج کرد و اکثر کشورهای اروپایی از تهیۀ قطعنامه علیه ایران دست کشیدند ، همچنین بانک جهانی با ضمانت دولت آمریکا ٢٢٣ میلیون دلار وام بابت خدمات پزشکی و سیستم فاضلاب در اختیار ایران قرار داد ، شرکتهای اروپایی و ژاپنی برای سرمایهگذاری ١٢ میلیارد دلاری در صنعت نفت و خودروی ایران اعلام آمادگی کردند
دولت او همچنین برنامههای توسعۀ روستایی در زمینههای آموزشی و خانهسازی را گسترش داد و تا سال (1380/2000) ٩۴% از مردم ایران باسواد بودند و در بخش کاهش نرخ مرگو میر کودکان ایران به مقام اول جهان رسید و دولت با تشکیل صندوق ذخیرۀ ارزی مقداری از درآمدهای نفتی کشور را برای شرایط اضطراری کنار گذاشت .
دولت خاتمی بخشی از بودجۀ دولت را به سوی سازمان های غیردولتی مانند باشگاههای ورزشی ، رورنامهها و فرهنگسراها هدایت کرد ، شمار روزنامههای ایران از پنج عدد در سال ٧۶ به ٣٢ عدد در سال ٨۴ افزایش پیدا کرد ، دولت خاتمی یک صد لایحۀ اصلاحگرانه به منظور ممانعت از انواع سانسور را تصویب کرد و برای حمایت از زنان سن ازدواج را با وجود تمام مخالفتها به ١٨ سال افزایش داد و در دادگاههای خانواده برای زنان حقوق برابر با مردها قائل شد و به مدارس دخترانه در تمام مقاطع درسی اجازه داد که دانشآموزان از پوششهای رنگی استفاده کنند .
بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییس جمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینهها شناخته میشد !!
تاریخ ایران مدرن
https://www.tg-me.com/politicalculture
یرواند آبراهامیان
بعد از موفقیت قـاطـع اطلاحطلبان در انتخابات سال ١٣٧۶ ، سید محمد خاتمی در زمینۀ سیاست خارجی در جهت بهبود ارتباط ایران با جهانیان تلاشهای گـسـتـردهای کرد . او به حقوقدانان بینالمللی اطمینان داد که حکم سنگسار در ایران اجرا نمیشود و برای حذف کامل مجازاتهای بدنی تلاش خواهد کرد ، خاتمی از تمام کشورهای جهان برای سرمایهگذاری در ایران دعوت به عمل آورد و در اقدامی کاملا نوآورانه در گفتوگویی اختصاصی با شبکۀ CNN آمریکا شرکت کرد، او به طور خصوصی آیتالله خامنهای را به کاهش محدودیتهای اعمال شده بر بهاییان ترغیب کرد و به دولت انگلستان اطمینان داد که ایران درصدد اجرای فتوای موجود علیه سلمان رشدی نیست .
درمقابل دولت بریتانیا هم روابط کامل دیپلماتیک با ایران را که از سال ۵٧ قطع شده بود دوباره از سر گرفت و رییس جمهور وقت آمریکا کلینتون تحریمهای ایران را تا اندازهای کاهش داد و اجازۀ واردات پسته ، فرش و زعفران از ایران و صادرات کالاهای کشاورزی و دارویی به ایران را صادر کرد.
وزیر خارجۀ آمریکا هم در اقدامی تحسین برانگیز از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٩ اظهار تاسف کرد و بابت آن از مردم ایران معذرت خواست !!
سازمان ملل نام ایران را از بین کشورهای ناقض حقوق بشر خارج کرد و اکثر کشورهای اروپایی از تهیۀ قطعنامه علیه ایران دست کشیدند ، همچنین بانک جهانی با ضمانت دولت آمریکا ٢٢٣ میلیون دلار وام بابت خدمات پزشکی و سیستم فاضلاب در اختیار ایران قرار داد ، شرکتهای اروپایی و ژاپنی برای سرمایهگذاری ١٢ میلیارد دلاری در صنعت نفت و خودروی ایران اعلام آمادگی کردند
دولت او همچنین برنامههای توسعۀ روستایی در زمینههای آموزشی و خانهسازی را گسترش داد و تا سال (1380/2000) ٩۴% از مردم ایران باسواد بودند و در بخش کاهش نرخ مرگو میر کودکان ایران به مقام اول جهان رسید و دولت با تشکیل صندوق ذخیرۀ ارزی مقداری از درآمدهای نفتی کشور را برای شرایط اضطراری کنار گذاشت .
دولت خاتمی بخشی از بودجۀ دولت را به سوی سازمان های غیردولتی مانند باشگاههای ورزشی ، رورنامهها و فرهنگسراها هدایت کرد ، شمار روزنامههای ایران از پنج عدد در سال ٧۶ به ٣٢ عدد در سال ٨۴ افزایش پیدا کرد ، دولت خاتمی یک صد لایحۀ اصلاحگرانه به منظور ممانعت از انواع سانسور را تصویب کرد و برای حمایت از زنان سن ازدواج را با وجود تمام مخالفتها به ١٨ سال افزایش داد و در دادگاههای خانواده برای زنان حقوق برابر با مردها قائل شد و به مدارس دخترانه در تمام مقاطع درسی اجازه داد که دانشآموزان از پوششهای رنگی استفاده کنند .
بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییس جمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینهها شناخته میشد !!
تاریخ ایران مدرن
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
۲۰ خصوصیت بدترین و ناموفقترین مدیران دنیا!
شاید شما هم در ذهن خود مدیر یا رئیسی را تجسم کنید که از بدترین مدیران دنیا به حساب میآید، اما چه چیزی سبب شده تا این ذهنیت دربارهی آن مدیر در ذهنتان شکل بگیرد؟
ویژگیهای شخصیتیِ زیادی وجود دارد که در بین تمام مدیرانِ بد دیده می شود. یکی از آنها این است که آنان هیچ وقت خود را مدیر بدی نمیدانند، بلکه فکر می کنند تمام کارهایشان به خوبی و روی اصول انجام می شود و مدیر خوبی هستند. در ادامه، به چندین ویژگی مشترک بدترین مدیران دنیا اشاره می کنیم:
ارتباط خوبی با کارمندان برقرار نمیکنند.
بسیار خودشیفته هستند.
بیش از حد وسواس دارند و میخواهند کارهای جزئی کارمندانشان را هم کنترل کنند.
میان کارمندان فرق میگذارند و تنها با تعدادی از کارمندان رابطهی صمیمانه برقرار می کنند.
از کارمندان انتظارات نامشخص دارند.
به دنبال ترساندن کارمندان هستند و از ابزار ترس، برای حرکت رو به جلوی تیم خود استفاده میکنند.
خیلی زود عصبانی میشوند و برای ابراز ناراحتی در محیط کار صدای خود را بلند میکنند.
توان تصمیمگیری درست را ندارند و نمیتوانند در شرایط سخت بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
در بیشتر موفقیتها، سهم زیادی برای خود قائل هستند و کاری را که کارمندان انجام میدهند، به اسم خود ثبت می کنند.
کارمندان را به خاطر اشتباهاتشان سرزنش میکنند و در شکستها همه را جز خودشان مقصر می دانند.
عاشق چاپلوسی هستند. یک مدیر خوب و موفق، علاقهمندی کارمندان را در قلب خود لمس می کند نه از طریق زبان آنها.
مسئولیت اشتباهاتشان را قبول نمیکنند و هرگز معذرت خواهی نمی کنند.
در مقابل تغییر مقاومت میکنند.
قادر به درک کارمندان نیستند و از آنها قدردانی نمیکنند.
توانایی انگیزه دادن به تیم را ندارند و قادر به استفاده بهینه و بازدهی حداکثری از کارمندان خود نیستند.
وقتی کار زیادی برای انجام وجود دارد، غیب میشوند و زمانی که به حضور آنها برای انجام کارهای مختلف نیاز است، در دسترس نیستند.
انتظارات غیرواقعی دارند و باعث ناامیدی کارمندان میشوند.
متوجه کم کاری کارمندان نیستند و آن را نادیده میگیرند.
ریاکار و دو به هم زن هستند و همیشه در تیمهای کاری به دنبال مشکل درست کردن و اختلاف انداختن بین دیگران هستند.
کارمندان را تحقیر و تمسخر میکنند و فکر میکنند تحقیر کارمندان سبب بالا رفتن انگیزهی آنها میشود.
https://www.tg-me.com/politicalculture
شاید شما هم در ذهن خود مدیر یا رئیسی را تجسم کنید که از بدترین مدیران دنیا به حساب میآید، اما چه چیزی سبب شده تا این ذهنیت دربارهی آن مدیر در ذهنتان شکل بگیرد؟
ویژگیهای شخصیتیِ زیادی وجود دارد که در بین تمام مدیرانِ بد دیده می شود. یکی از آنها این است که آنان هیچ وقت خود را مدیر بدی نمیدانند، بلکه فکر می کنند تمام کارهایشان به خوبی و روی اصول انجام می شود و مدیر خوبی هستند. در ادامه، به چندین ویژگی مشترک بدترین مدیران دنیا اشاره می کنیم:
ارتباط خوبی با کارمندان برقرار نمیکنند.
بسیار خودشیفته هستند.
بیش از حد وسواس دارند و میخواهند کارهای جزئی کارمندانشان را هم کنترل کنند.
میان کارمندان فرق میگذارند و تنها با تعدادی از کارمندان رابطهی صمیمانه برقرار می کنند.
از کارمندان انتظارات نامشخص دارند.
به دنبال ترساندن کارمندان هستند و از ابزار ترس، برای حرکت رو به جلوی تیم خود استفاده میکنند.
خیلی زود عصبانی میشوند و برای ابراز ناراحتی در محیط کار صدای خود را بلند میکنند.
توان تصمیمگیری درست را ندارند و نمیتوانند در شرایط سخت بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند.
در بیشتر موفقیتها، سهم زیادی برای خود قائل هستند و کاری را که کارمندان انجام میدهند، به اسم خود ثبت می کنند.
کارمندان را به خاطر اشتباهاتشان سرزنش میکنند و در شکستها همه را جز خودشان مقصر می دانند.
عاشق چاپلوسی هستند. یک مدیر خوب و موفق، علاقهمندی کارمندان را در قلب خود لمس می کند نه از طریق زبان آنها.
مسئولیت اشتباهاتشان را قبول نمیکنند و هرگز معذرت خواهی نمی کنند.
در مقابل تغییر مقاومت میکنند.
قادر به درک کارمندان نیستند و از آنها قدردانی نمیکنند.
توانایی انگیزه دادن به تیم را ندارند و قادر به استفاده بهینه و بازدهی حداکثری از کارمندان خود نیستند.
وقتی کار زیادی برای انجام وجود دارد، غیب میشوند و زمانی که به حضور آنها برای انجام کارهای مختلف نیاز است، در دسترس نیستند.
انتظارات غیرواقعی دارند و باعث ناامیدی کارمندان میشوند.
متوجه کم کاری کارمندان نیستند و آن را نادیده میگیرند.
ریاکار و دو به هم زن هستند و همیشه در تیمهای کاری به دنبال مشکل درست کردن و اختلاف انداختن بین دیگران هستند.
کارمندان را تحقیر و تمسخر میکنند و فکر میکنند تحقیر کارمندان سبب بالا رفتن انگیزهی آنها میشود.
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
اسپینوزا در پاسخ این شبهه که نظامهای خودکامه فاقد تنش و شورش اند، بر آن است که هر صلحی را نمیتوان «امنیت راستین» نامید، و می نویسد:
«اگر بندگی، توحّش و انزوا شایستگی این را میداشتند که صلح و آرامش خوانده شوند، برای آدمیان هیچ چیزی اسفناکتر از صلح و آرامش وجود نمیداشت. اگرچه میان پدران و فرزندان نیز اغلب تنشهایی سختتر از آنکه میان خدایگان و بنده ظاهر میشود، پدید میآید، با اینهمه برای حُسنِ ادارهی خانواده سودمند نیست که حقّ پدری به حقّ مالکیت تبدیل شود، و پدر با فرزندان خود همچون برده رفتار کند.
بنابراین، اینکه همهی قدرت در دست یک تن باشد، به نفع بندگی است و نه برای صلح و آرامش، زیرا... صلحْ نبودِ جنگ نیست، بلکه اتحاد جانها یعنی وفاق (animorum unione, sive concordia) است.»
تاریخ اندیشهی سیاسی جدید در اروپا
جلد نخست، دفتر سوم، ص۲۴۱
دکتر جواد طباطبایی
https://www.tg-me.com/politicalculture
«اگر بندگی، توحّش و انزوا شایستگی این را میداشتند که صلح و آرامش خوانده شوند، برای آدمیان هیچ چیزی اسفناکتر از صلح و آرامش وجود نمیداشت. اگرچه میان پدران و فرزندان نیز اغلب تنشهایی سختتر از آنکه میان خدایگان و بنده ظاهر میشود، پدید میآید، با اینهمه برای حُسنِ ادارهی خانواده سودمند نیست که حقّ پدری به حقّ مالکیت تبدیل شود، و پدر با فرزندان خود همچون برده رفتار کند.
بنابراین، اینکه همهی قدرت در دست یک تن باشد، به نفع بندگی است و نه برای صلح و آرامش، زیرا... صلحْ نبودِ جنگ نیست، بلکه اتحاد جانها یعنی وفاق (animorum unione, sive concordia) است.»
تاریخ اندیشهی سیاسی جدید در اروپا
جلد نخست، دفتر سوم، ص۲۴۱
دکتر جواد طباطبایی
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
رنگین کمان تساهل و مدارا بر فراز آسمان تهران
تهران 18 اردیبهشت 1403، خیابان کریمخان; رنگین کمان پس از باران بر فراز کلیسای سرکیس مقدس در سیصدمین سالروز تولد کانت فیلسوف آزادی و واضع ایدەی صلح جاودان!
تصویری ناب که همەی عناصر رواداری و مدارا را در خود دارد.
یک عبادتگاه مسیحیان در ذیل رنگین کمانی که نشان کثرت گرایی فرهنگی و سیاسی است.
اگر از این لحظەی سوررئال بگذریم، تهران شهری جهان وطن نیست، بلکه حتی شهری جهانی در مقیاس دوبی و دوحه هم محسوب نمی شود.
علیرغم عظمت جمعیتی اش، به تعبیر جان رنه شورت در کتاب شهرهای جهانی، سیاهچالهەای در منظومەی اقتصاد سرمایەداری بیش نیست.
تهران دارای استانداردهای لازمەی شهر جهانی نیست، چون سیاست ترجیح هویت بر پیشرفت بر آن غلبه دارد.
به طریق اولی جهان وطن هم محسوب نمی شود زیرا: تسخیر خیابان ها و فضاهای عمومی اش و بازآرایی آن بر مبنای منویات ایدئولوژی، منافی تولرانس و کثرت گرایی است.
تهران در درجەی نخست باید موطن مشترک همەی ایرانیان اعم از شیعه و سنی و کرد و ترک و فارس و عرب و عجم باشد، تا در مرحلەی بعد به ملک مشاع همەی انسان های ساکن سیاره بدل شود.....
صلاح الدین خدیو
https://www.tg-me.com/politicalculture
تهران 18 اردیبهشت 1403، خیابان کریمخان; رنگین کمان پس از باران بر فراز کلیسای سرکیس مقدس در سیصدمین سالروز تولد کانت فیلسوف آزادی و واضع ایدەی صلح جاودان!
تصویری ناب که همەی عناصر رواداری و مدارا را در خود دارد.
یک عبادتگاه مسیحیان در ذیل رنگین کمانی که نشان کثرت گرایی فرهنگی و سیاسی است.
اگر از این لحظەی سوررئال بگذریم، تهران شهری جهان وطن نیست، بلکه حتی شهری جهانی در مقیاس دوبی و دوحه هم محسوب نمی شود.
علیرغم عظمت جمعیتی اش، به تعبیر جان رنه شورت در کتاب شهرهای جهانی، سیاهچالهەای در منظومەی اقتصاد سرمایەداری بیش نیست.
تهران دارای استانداردهای لازمەی شهر جهانی نیست، چون سیاست ترجیح هویت بر پیشرفت بر آن غلبه دارد.
به طریق اولی جهان وطن هم محسوب نمی شود زیرا: تسخیر خیابان ها و فضاهای عمومی اش و بازآرایی آن بر مبنای منویات ایدئولوژی، منافی تولرانس و کثرت گرایی است.
تهران در درجەی نخست باید موطن مشترک همەی ایرانیان اعم از شیعه و سنی و کرد و ترک و فارس و عرب و عجم باشد، تا در مرحلەی بعد به ملک مشاع همەی انسان های ساکن سیاره بدل شود.....
صلاح الدین خدیو
https://www.tg-me.com/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
بچه ها به راحتی آنچه که گفته اند و یا به آنها گفته شده را فراموش می کنند، اما فراموش نمی کنند که چه کرده اند و یا به چه کاری وادار شده اند.
امیل
ژان ژاک روسو
@politicalculture
امیل
ژان ژاک روسو
@politicalculture